امواج بیداری و خیزش انقلابی اسلامی

شکی در این نیست بر اساس حقایقی که خدای متعالی تقدیر کرده است، خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت و این خاورمیانه، خاورمیانه اسلام خواهد بود. (مقام معظم رهبری: ۲۸/ ۸/ ۱۳۸۸)

مقدمه

شکی در این نیست بر اساس حقایقی که خدای متعالی تقدیر کرده است، خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت و این خاورمیانه، خاورمیانه اسلام خواهد بود. (مقام معظم رهبری: 28/ 8/ 1388)

پدیده هم نه چندان قابل پیش بینی و در عین حال هم، نه چندان غیر قابل پیش بینی تحولات منطقه خاورمیانه عربی در آسیای غربی (غرب آسیا)، طی سال های اخیر تاکنون، نه یک حادثه ظاهری بوده و پدیده ای مقطعی و گذرا نیز نمی باشد. بدانسان که بنا به تعبیر سعدی؛ «آنچه زود آید دیر نپاید» و اینکه «باد آورده را باد می برد». (گلستان) به گونه ای که برخی تحلیل گران، رسانه ها و قدرت های سلطه گر غربی  صهیونیستی و عربی  ارتجاعی، مایل بدان بوده و آن را تبلیغ کرده و رواج می دهند. چنان که اطلاق «بهار عربی» بدان نیز بدین منظور است. به منظور تبلیغ این معنا که حادثه ای احساسی و کوتاه مدت، کوتاه برد و کوتاه گستر ظاهری بوده و به سرعت و به زودی پساتابستانی گرم و سوزان به خاموشی می گراید. حال اینکه پدیداری اتفاقی نبوده که زود آمده است و دیر نپاید. برعکس، جریانی دورزاد و دیرپاست. حادثه ای عارضی و به اصطلاح باد آورده نیست که آن را باد ببرد. بلکه بیداری و جوششی ذاتی و درون زاد است. کما اینکه حرکت، خروش و خیزش اعم از: کنش و روش بیرونی، بروز و برآمد بارور و باروری آنست. به مصداق، یکی: «تلک الایام نداولها بین الناس» (آل عمران / 140) یعنی جابجایی و جایگزینی تمدنی و دیگری و بر این اساس: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» (رعد / 11) یعنی اینکه تغییر سرنوشت و ساخت و سیاست هر جامعه ای به تغییر سرشت، ارزش ها، بینش و منش درونی همو ارجاع داده شده، از آنجا ناشی شده و معلول و مرهون آن می باشد. به همین سبب چنین دیگرگونی ای، تغییر و تحولی سرشتین و سرنوشت ساز است؛ جریانی تاریخ ساز و تمدن پرداز می باشد. حتی جریان تاریخ سازی و تمدن پردازی به شمار می آید.

جریان بدیل و برجسته حساس با حساسیت بالا و احساس مسئولت خطیر اسلامی، دینی و حتی انسانی و فطری آحاد مسلمانان و گروه ها و جوامع امت در حال بیداری و خیزش مسلمان است. فرایندی که فراگیر همگان اعم از شیعی و سنی می باشد. جریانی سرشت ساز یا سرشتین و سرنوشت ساز پویا و حتی پایا و نیز زایا بوده و در نتیجه بالنده فراگیر، فرارونده و فراگستر می باشد. چنان که بایسته و شایسته است این جریان این گونه تلقی، تعبیر و نیز تفسیر شده و بدین گونه تبلیغ و ترویج گشته و ترسیم و تحقق یابد.

چرایی، چیستی و چگونگی این گفتمان جریان بیداری و خیزش انقلابی اسلامی، همچنان مبهم نموده و محل پرسش و چالش جدی و جهانی است. چگونگی و نمودشناسی، یعنی شناخت مظاهر، کمیت و ابعاد، کیفیت، کنش و واکنش ها و سایر عوارض این جریان با این مختصات، بدون چیستی شناسی، یعنی شناخت ماهیت یا مبانی ماهوی آن، نه تنها مشکل بوده بلکه اشکال آفرینست. به نوبه خود شالوده شکافی و شالوده شناسی، یعنی شناخت شالودی و شالوده های این گفتمان جریان بیداری و خیزش انقلابی اسلامی در پاسخ به چرایی که نشانگر حقیقت یا مبادی بنیادین و غایی آن است نیز حائز کمال اهمیت بوده و می باشد. اینها مراتب سه گانه پدیده و پدیده شناسی یا جریان و جریان شناسی بیداری و خیزش انقلابی اسلامی منطقه و منطقه ای و نیز با توجه به اهمیت راهبردی جهان اسلام و پیام و پیامدهای جهانی اسلام است.

معرفت شناسی یعنی امکان، حدود، مراتب و منابع شناخت اعم از شناسایی و شناساندن و نیز روش شناسی، مقدم بر پدیده شناسی و هر سه پرسمان پدیده و پدیده شناسی بیداری و خیزش انقلابی اسلامی را تشکیل داده و بر می نمایند. هرگونه کاستی یا نارسایی و نادرستی یا ناسازواری در این شناخت؛ شناسایی و شناساندن، موجب و موجد اشکال مشکل آفرین در مهندسی راهبردی و راهبرد مهندسی، مدیریت راهبردی و راهبرد مدیریت و در آسیب شناسی، آسیب زدایی راهبردی و راهبرد آسیب شناسی (پاتولوژی) و آسیب زدایی (ایمنولوژی؛ ایمنی سازی) آن بوده و خواهد بود. در هر سطح و برای هر کس و هر طرفی باشد. چه جبهه بیداری و خیزش و به ویژه جبهه مقاومت اسلامی بوده و چه جبهه مقابل و مخالف به شمار آید. چه موافق بوده و چه مخالف باشد. همچنین چه انقلابی بوده، چه غیر انقلابی باشد. چه حتی ضد انقلابی محسوب گردد. این چنین شناخت و تحققی، شناخت و تحقق دقیق و درست بنیادین، جامع، نظام مند و هدفمند بوده یا نیازمند آنست. شناسایی و شناساندن و نیز ترسیم و تحقق از شالوده ها تا شاخصه های بیداری و خیزش انقلابی و اسلامی را فراگرفته و فراهم آمده و برامد آنهاست.

از سویی شناخت پیشینه تاریخی و تمدنی گذشته اسلامی و پشتوانه نظری و مکتبی دینی اسلامی، سیر متحول و متکامل (پلکانی مرحله به مرحله موجی و امواج سه گانه) و ساختار (کامل انقلابی اسلامی) و از سوی دیگر چشم انداز توسعه متعالی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، معنوی و اخلاقی و چالش ارتقای کارامدی، بهره وری و اثربخشی پدیده و جریان بیداری و خیرش انقلابی اسلامی نیز به نوبه خود چالش خیزست. پیشینه تاریخی و تمدنی، پشتوانه دینی و مکتبی اسلامی، از یک سو می باشد. سیر متکامل و تحولی و ساختار کمال و کامل بیداری و خیزش؛ انقلابی و اسلامی در میانه و فرایند سیر بیداری و خیزش انقلابی اسلامی قرار دارد. در سویه دیگر چشم انداز استقلال، آزادی و مردم جمهوری اسلامی، توسعه متعالی، همگرایی و همبستگی جهان اسلامی و تجدید تمدن جهانی اسلام، واقع گردیده است. کما اینکه این جریان با چالش انقلاب و انقلابی، ارتقای کارامدی نهضت و نظام های سیاسی انقلابی فرا رو می باشد. به ویژه ارتقای کارامدی و توسعه متعالی نظام سیاسی انقلابی بی بدیل جمهوری اسلامی بدیع ایران، به عنوان الگوی برین بیداری و خیزش انقلابی اسلامی با بیشا سه دهه پیشوایی و پیشگامی تجربه پربار انقلابی مردم سالاری دینی مورد انتظار است.

درآمد

1- پدیداری پدیده انقلاب اسلامی

پدیداری پدیده انقلاب اسلامی و پیروزی آن در ایران و پیام و پیامدهای منطقه ای آن و الهام بخشی و اثربخشی فرامنطقه ای در آغاز هزاره پانزدهم هجری قمری و در دهه های واپسین قرن بیستم میلادی، شگرف و فراتحلیل دانسته و خوانده شد. قرنی که، قرن مرگ دیانت و خدا (تعبیر مرگ خدا و «خدا مرده است»، از نیچه در «چنین گفت زرتشت »و برخی از سایر آثار) و عصر پایان تاریخ (نظریه فوکویاما) و هژمونی مدرنیسم و به ویژه لیبرالیسم تلقی و تعبیر می شد. انقلابی که به تعبیر امام خمینی(ره)؛ «انفجار نور»و «اعجازآمیز» بود. پدیداری و به ویژه پیروزی آن در ایران، موجی شده که هم اینک شاهد پس موج های پیامد آن یکی پس از دیگری هستیم. به تعبیری بیداری و خیزش انقلابی اسلامی منطقه و جهان و جهانی اسلام، پس موج ها و پس لرزه های زلزله عظیم و موج سونامی فزاینده انقلاب و انقلابی اسلامی می باشند. پس موج هایی که در گستره جهان اسلام، نخست در ایران اسلامی پدیدار شده و از آنجا تموج یافته و می یابد.

انقلابی با شعائر، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی می باشد. چنان که به مثابه شالوده های هم شعور خیز و در عین حال شورانگیز حکمت آمیز و حرکت آفرین آنند. شاخصه هایی که هم اینک در تمامی جریانات و در تمامیت جریان بیداری و خیزش انقلابی اسلامی شاهد آن هستیم. ولو کمابیش و با تفاوت شیوه و شدت و شتاب که به تناسب مقتضیات هم ملی و هم مذهبی هر یک از این کشورهاست.

استقلال از سلطه بیگانه و وابستگی سیاسی  نظامی، اقتصادی و فرهنگی نه تنها نیروها و نهادها و نیز دولت ها و قدرت های بیگانه استکباری یا امپریالیسم، چه شرق و چه غرب، با شعار نه شرقی و نه غربی، می باشد. بلکه استقلال از سلطه و وابستگی نظری و علمی به نگاه، نظریه و مکتب مدرنیسم اعم از لیبرالیسم و سوسیالیسم و فراتر از آن استقلال از سلطه و وابستگی مدل (ساختاری و نهادی) و الگوی (روابط و رفتاری)؛ چه لیبرالیسم یا کاپیتالیسم یعنی سرمایه سالاری و چه توتالیتریسم یا دولت سالاری است. یکی، یعنی لیبرالیسم و سرمایه سالاری هم اینک با بحران فزاینده اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به ویژه خلاء معنوی تا سر حد بن بست مواجه بوده و در معرض فروپاشیست. دیگری یعنی سوسیالیسم به ویژه کمونیسم و بالاخص مارکسیسم و توتالیتریسم پیشتر با فروپاشی شرق و اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی روسیه فروپاشیده و به پایان راه و اتمام تاریخ خود رسیده است. هر دو و در حقیقت، در ماهیت و در واقعیت، اشکال حقیقت نادرست، ماهیت نارسا و ناسازوار و واقعیت ناکارامد یا با کارامدی تک ساحتی مادی و تنازعی طبیعی فرویدیسمی (سود و سودا یا ثروت و لذت گرایی) و داروینیستی (سلطه گرانه امپریالیستی) مشکل آفرین فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را بروز داده اند.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حقیقت پیروزی پدیده انقلاب اسلامی در ایران بوده و حتی پدیداری این پدیده از ایران می باشد. بلکه انقلاب اسلامی نمونه ایران بوده است. کما اینکه توفیق نظام سازی و تأسیس نظام بدیع جمهوری اسلامی در ایران، این جریان را برجسته کرده است. چنان که باور آن و باور بدان را بارور نموده و نهادینه نموده و نمایندگی نیز می نماید. از سر گذراندن و پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز هر چه تمام تر مراحل شکل گیری و بلکه مراتب وجودی تحول و تکامل این نظام و در حقیقت تحقق این نگاه و نظریه، الهام و امید بخشی زیادی را فراهم یعنی هم ایجاب ساخته و هم ایجاد نموده است. آن هم با پرداخت هزینه های ولو به ظاهر سنگینی که این ملت از حیث مادی و معنوی و به ویژه نیروهای انسانی ارزشمند با تقدیم صدها هزار شهید پرداخت نمود.

مراحل و مراتب انقلابی؛ یکی و نخست گذار، نهادسازی و تأسیس نظام سازی جمهوری اسلامی ایران، دوم تثبیت و دفاع مقدس و سوم بازسازی، توسعه زیربنایی و سازندگی می باشد. همچنین در دهه چهارم و چهارمین دهه حیات پر تحول و پر تحرک خویش نیز به عنوان چهارمین مرحله یا مرتبه چهارمین، هم اینک توسعه متعالی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، معنوی و اخلاقی خود را فراز آینده خود دارد. کما اینکه و در عین حال با چالش ارتقای هرچه فراتر کارآمدی؛ بهره وری و اثربخشی و روزآمدسازی هر چه فراتر آن فرارو می باشد. این نظام و کارآمدی و توفیقات روزا افزون آن، هم فرصتی تاریخی برای اسلامیت و ثبوت و اثبات کارامدی و جمهوریت آن، از سویی است. هم فرصتی تاریخ ساز برای جمهوریت و تعادل و مشروطیت آن یعنی جمهوری متعادل و حتی متعالی مشروطه اسلامی از دیگر سو می باشد. به ویژه در قیاس با جمهوری های مطلقه و به اصطلاح امثال ورکلاف و موفه؛ دموکراسی های افراطی است.

نگاه ها، نظریات و نظام های سیاسی در ظاهر دمکراسی ولی در باطن الیگارشی های بحرانی و بحران زا بوده که خود نوعی به اصطلاح سلطه 1% بر 99% می باشند. تا جایی که اگر گفته شود گونه ای به تعبیر ارسطویی حکومت مرکب و سلطنت استبدادی مرکب (بسان جهالت مرکب در قیاس جهالت بسیط) و پنهانی بوده ولو با ظاهر مردم سالارانه ولی در عمل سرمایه سالارانه (الیگارشی) هستند.

2- جریان بیداری و خیزش انقلابی اسلامی

حوادث جاری منطقه اولاً یک جریان بوده و جریانی پیوسته می باشد. ثانیاً بیداری و خیزش، آن هم انقلابی و اسلامی است. پیوستگی این جریان، برخلاف گسست تاریخ فوکویی بوده که از طریق برخی نواندیشان مسلمان بسان محمد ارکون در جهان اسلام و ایران انتشار یافته است. کما اینکه حتی خود فوکو نیز بر خلاف نظریه گسست خویش، در جریان انقلاب اسلامی ایران گونه ای پیوست دریافته است. چنان که در کتاب ایرانی ها چه رؤیایی دارند؟ و نیز انقلاب ایران؛ روح جهان بی روح، بدان اذعان نموده است. جریان بیداری و خیزش اسلامی جاری را می توان در سه سطح و گستره کوتاه بُرد و کوتاه مدت، میان بُرد و میان مدت و بلند بُرد و بلندمدت مطرح و مطمح نظر قرار داد.

یکی و در کوتاه مدت و کوتاه بُرد؛ در بُرد انقلاب و انقلابی اسلامی می باشد و در گستره منطقه به اصطلاح خاورمیانه بزرگ عربی و اسلامی و در واقع آسیای غربی و شمال افریقا جریان دارد. دیگری و در میان مدت و میان بُرد؛ در بُرد تجدید حیات دینی و تمدنی اسلامی است و در گستره جهان اسلام بوده و محسوب می گردد.

سوم و در بلندمدت و بلندبُرد؛ در بُرد معنا و معنویت گرایی و تمدن معنوی و متعالی می باشد و پسامدنیت و مادیت گرایی نخستین یا میانی و جدید تحت عنوان مدرنیسم است. به مثابه حرکتی پسامدرنیستی و پساپست مدرنیستی و فرامدرنیستی و در گستره جهانی می باشد. یعنی در گستره جهان اسلام بوده و بلکه در گستره مسلمانان جهان و در گستره جهانی به شمار می آید. از سلطه ستیزی جهانی بوده و تا معنویت و دیانت گرایی جهانی می باشد.

در کوتاه بُرد و کوتاه گستر، همان گونه که اشاره شد، اینها امواج و پس موج ها و پس لرزه های موج بلند انقلاب اسلامی بوده که در ایران و به تعبیری از ایران پدیدار و پیروز شد.

پس موج اول، حرکت های نخستین در سرتاسر منطقه و جهان اسلام بلافاصله پساپیروزی انقلاب و در سالیان آغازین توفیق تأسیس نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، نمایان گر موج و پس موج نخستین آن بود. مقاومت لبنان و انتفاضه (های) فلسطین و حتی پیروزی اسلام گرایان در بسیاری از کشور ها در انتخابات محلی و ملی تا روی کار آمدن دولتی با ادعای اسلام گرایی در ترکیه، همگی از آثار موج و پس موج نخستند.

پس موج دوم، از قریب دوسال پیش از تونس آغاز شده و تا مصر را در نوردیده است. هم اینک بحرین و یمن در این موج یا پس موج و در این جریانند.

پس موج سوم و سومین موج یا پس موج انقلابی اسلامی یقیناً بسیاری از کشور های منطقه و جهان اسلام را یکی پس از دیگری درخواهد نوردید. مقدمات این جریان هم اینک در حال فراهمی بوده و آثار و نشان های اولیه آن در حال رخ نمودن می باشند. بسان آتشفشانی که در حال انباشت انرژی پیشا انفجار و آتشفشانی است. چه بسا این موج یا پس موج فراگستر جهان فرااسلامی نیز شده و گستره آن جهان پیرامونی و فراپیرامونی جغرافیای سیاسی اسلامی و مسلمانان جهان را فراگیرد.

بیداری و خیزیش میان بُرد و میان گستر که در عین حال پیشینه تاریخی و تمدنی این جریان و سیر آن را بر می نمایاند، به سیر تجدید حیات امت اسلامی و مکتب اسلام و تمدن اسلامی بر می گردد. اسلام به عنوان مکتب متکامل (سیر کمالی پلکانی از شریعت آدم تا یهودیت و مسیحت و تا رسول خاتم به مصداق؛ «تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض» (بقره / 253) و کامل ( یا جامع) توحید و توحیدی، از بدو ظهور با سرعتی شگرف، روی به گسترش نهاد. چنان که در مدتی کوتاه، اقصی نقاط جهان متمدن عصر را در هم نوردید و هم اینک نیز در منطقه ای به وسعت میانه اقیانوس آرام تا هند و اقیانوس کبیر را نیز فرا گرفته است. آن هم در میانه عالم، با منابع و مواهب خدادادی سرشار، موقعیت بی نظیر راهبردی و نیروهای انسانی و ثروت انسانی نه تنها تأثیرگذار بلکه تعیین کننده در هرگونه مناسبات، روابط و نظام جهانی است. به ویژه با مکتب دینی و مدنی، اجتماعی و سیاسی توحیدی دو ساحتی مادی و معنوی متعادل و متعالی اسلام که در اختیار دارد و ظرفیت نواندیشی دینی سیاسی که به صورت فزاینده در جریان است.

کما اینکه در تمدن پیشین اسلامی، اَشکال تحریف و انحراف در راهبری راهبردی و راهبرد راهبری مکتب، نقطه آغاز اِشکال مشکل آفرین درونی در دولت، نظام سیاسی و امت نوپای اسلامی و در جهان اسلام شد. اختلاف مذهب ناشی از آن و آنگاه سوء استفاده ابزاری سیاست بازان حرفه ای و تنازعات داخلی، این تمدن عظیم را به ضعف کشانید، جنگ های دویست ساله صلیبی و حملات وحشیانه مغول و تاتار طی سه موج (چنگیزی  هلاکویی  تیموری) در مدت قریب دو قرن، رمق از تن این تمدن برد.

تجدید حیات غرب و نفوذ و سلطه استعماری آن بر جهان اسلام مزید بر علت گشته و مسبب وابستگی و عدم توسعه یا از توسعه ماندگی آن گردید. حضیض ضعف و ذلت مسلمانان، پیشتازان اصلاحگری اسلامی را به فکر چاره انداخت. پیروزی جریان اجتهادی در حکمت بر رکود فکری و سفسطه (فلسفه نمایی و به تعبیر ملاصدرا در کسر اصنام جاهلیه؛ متفلسفین و سوفیسم) و جریان اجتهادی در فقاهت بر اخباری گری به ویژه با حکمت متعالی معطوف به سیاست صدرایی از سویی و فقه اصولی و اجتهادی استاد وحید بهبهانی تا در نهایت شیخ انصاری آغازی علمی بر این حرکت عملی و اصلاحیست. آمیزشی بهینه که با سید جمال الدین اسدآبادی در مقام شارح حکمت متعالی و به عنوان فیلسوف شرق و شاگردی و نمایندگی شیخ انصاری و تلفیق حکمت و فقاهت، پرچم بیداری و خیزش انقلابی اسلامی بلند شده و به اهتزار در آمد. (ر. ک: محیط طباطبایی، بی تا) چنان که در اقصی نقاط جهان اسلام از هند تا ایران و ترکیه عثمانی و مصر و شامات گسترش یافت. (ر. ک: صاحبی، 1367)

بازنگری و بازبینی که در آراء، آثار و سخنان و نامه نگاشته های سید جمال به ویژه در مقالات و سرمقالات مجله عروه الوثقی به قلم سید و شاگردان برجسته مصری وی یعنی محمد عبده و محمد رشید رضا (پدر بنیادگرایی اسلامی اهل تسنن)، از پیشگامان و راهبران بعدی نوخیزی جهان سنی مصر و شامات و شمال افریقا، در این زمره اند. (ر. ک: اسدآبادی، بی تا؛ رشیدرضا، 1361)

سیر تجدید حیات پس از طی مرحله بازنگری، بازبینی و بازگویی اصلاحی و انقلابی آموزه های دینی  مدنی اسلامی وارد با نگاه، نظریه و نهضت دینی سیاسی مشروطیت در سرتاسر جهان اسلام وارد مرحله جدیدی شد. نظریه پردازی (آن هم بیشتر توسط علمای دینی و نه جریان روشنفکری) و پیروزی این نهضت ضد استبدادی و تأسیس نظام سیاسی مشروطیت اسلامی سلطنتی در ایران، خود جهشی در جهت قانون و عدالت و اسلام گرایی و نهادینگی آن بود. به نوعی پله و مرتبه پایه و پایگذاری انقلاب اسلامی نیز بوده و به شمار می آید. (ر. ک: مطهری، 1368) سرکوب جریان مشروطیت بیداری و خیزش انقلابی اسلامی در اقصا نقاط جهان اسلام به ویژه در هند و با کودتا در مصر و تحریف و انحراف مشروطیت در ایران منجر به جابه جایی قدرت ها و دولت های بیگانه به ویژه سلطه انگلیس با شعار مشروطیت موضوعه در مقابل استبداد مطلقه که روسیه تزاری آن عصر حامی آن بود، مسلمانان را در تداوم به فکر بازگشت انداخت. محمد اقبال لاهوری. (ر. ک: اقبال لاهوری، بی تا الف و بی تا ب)، پرچمدار موج دوم تجدید حیات با شعار بازگشت به خویشتن دینی و اسلامی خویش شد (ر. ک: شریعتی، 1361؛ همو، بی تا؛ مطهری، 1368)

نهضت های ضد استعماری استقلال طلبان، دومین موج تجدید حیات دینی  مدنی اسلامیست که در ایران با نهضت نفت گره خورده و در بسیاری از کشورهای جهان اسلام و با فروپاشی دولت عثمانی، به تأسیس دولت  ملت های جدید و لو به ظاهر مستقل منجر شد. ملی شدن کانال سوئز و حتی استقلال هند را در این زمره می توان دانست. با استعمار نوین و نفوذ پنهانی به جای سلطه آشکاره بیگانه و این بار توسط امپریالیسم بلوک غربی  کاپیتالیستی  امریکایی و بلوک شرقی  سوسیالیستی  شوروی، جریان نوخیزی وارد مرحله جدیدی شد. در ایران با کودتای 28 مرداد امریکایی، در قریب یک دهه با نهضت خرداد 42 مواجه شده و بلافاصله وارد مرحله (فاز) انقلابی اسلامی ضد استبدادی داخلی و ضد استکباری خارجی گردید. بدین ترتیب انقلاب اسلامی موج سوم و سومین موج تجدید حیات تفکر و تمدن اسلامیست. بدانسان که در تداوم بیداری و خیزش انقلابی اسلامی خاورمیانه به ویژه بخش عربی آن، امواج یا پس موج های این موج بلند بوده و به شمار می آید.

فراتر از این، امواج سه گانه تمدنیست. تجدید حیات تمدن اسلامی و انقلاب اسلامی و بیداری و خیزش انقلابی اسلامی، خود آغازگر موجی فرابلند و فراگستر معنوی و دینی است. در این نگاه، بشریت در موج نخست، با گذار از بدویت به مدنیت با تأسیس دولت، حیات سیاسی خویش را آغاز نموده است. موج مدنی و سیاسی با اختراع دولت از چندین هزاره پیش که بین النهرین و ایران، یقیناً و به تأیید تاریخ. (ر. ک: صدرا، 1386؛ فوکو، 1377) این موج برای بشریت یا بشریت طی این موج نخستین مدنی، تمدنی و سیاسی، تجارب زیادی در زمینه زندگی سیاسی و اجتماعی و نهادسازی و قانون گذاری و دین مداری را کسب نموده است. حکمت جاودیان شرقی  ایران، بنیاد، نهاد و نماد آنست. تمدن مادی جدید و طی قرون متمادی گذشته تا کنون نیز که موج دوم مادی و ابزاری تمدنی بوده، امکانات مادی، فناوری و ابزاری لازم فراهم ساخته است.

اگوست کنت فرانسوی پدر پوزیتیویسم و علم و فلسفه و به ویژه علم سیاست مدرنیستی پوزیتیویستی که آن را اوج علمی مدرن تلقی و تعبیر می نماید مدعیست که پیشتازان علوم جدید تجربی، دانشمندان اسلامی همچون ابن سینا و خواجه نصیر هستند. دانشمندانی که مسلمان و ایرانی اند. هم اینک بسان هواپیمایی که بعد از طی مسافتی در باند فرودگاه، بایسته است از زمین کنده شده (به اصطلاح تیک آف کند) و به پرواز درآید، هرگونه تداوم در باند زمینی و به اصطلاح تمدن تک ساحتی مادی مدرنیسم، بیشا این، کارامدی نداشته بلکه چه بسا زیان آور و حتی خطرناک است و شایسته پرواز و تعالی فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی فرای توسعه اقتصادی و حتی توسعه و تعادل سیاسی و اجتماعی است. قانون مراحل سه گانه دینی اساطیری، عقلی فلسفی و علمی پوزیتیویستی اگوست کنتی که بیشتر غرب مدار بوده قادر به تفسیر دقیق و تحلیل درست آن نیست.

امواج سه گانه دمکراسی هانتیگتون نیز اگر چه اصل امکان و ظرفیت دمکراسی و نیز توسعه در اسلام را پذیرفته ولی باز فاقد توانایی تفسیر و تحلیل تاترسیم و تحقق بهینه و به سامان این جریان است. کما اینکه نظریه یا راهبرد و دکترین برخورد تمدن ها، مبین ناکارایی امواج سه گانه دمکراسی وی در تفسیر و تحلیل و در جریان تحقق عملی و عینی است. همچنین طرح بحران هویت و معنویت و خلأ دیانت از طرف وی در آخرین ماه های زندگی خود نیز ضمن رد نگاه امواج سه گانه دمکراسی و حتی برخورد تمدن های خود وی، مبین و متضمن ادعای موج سومین معنوی در این اثر می باشد.

امواج سه گانه تمدنی کشاورزی، صنعتی و فراصنعتی یا انقلاب و انفجار ارتباطات و اطلاعات تافلری نیز که باز مادی ولو نرم افزاری بوده، چیزی جز دکترینی تحریفی و انحرافی در این راستا نبوده و نیست. معنویت و متعالی که تعالی فرهنگی، معنوی و اخلاقی را فرای توسعه مادی، دنبال می نماید، موج سوم تمدنی بشری و بشریت بوده و در ماهیت و مبانی و در حقیقت و مبادی تمدن انسانی و انسانیت، فاضله، الهی و خدایی یا خدایگونی و به تعبیری متعالی به شمار می آید. موج تمدن معنوی و متعالی توحیدی که با انقلاب اسلامی باز در ایران و از ایران آغاز شده است. (فوکو، 1377؛ فوکو، 1379)

3- بیداری و خیزش انقلابی اسلامی جاری

الف) بیداری و خیزی انقلاب اسلامی هم اینک در منطقه عربی خاورمیانه جریان داشته و جریانی فزاینده و فراگستر تا فراگیرست. بلکه این چنین جریانی بوده و همچنان خواهد بود. کما اینکه تمامی قرائن، دلایل و تحلیل ها نشانگر و مؤید آنست. جریان بیداری و خیزش اسلامی، به تناسب مذاهب و ملیت ها و مقتضیات داخلی و خارجی هریک از کشورها، دولت ها و نظامات و جوامع اسلامی متمایز و حتی متفاوت بوده و می باشد. در جوامع شیعی، راهبران مذهبی، جلودارند. کما اینکه چه در قالب و قواره مقاومت اسلامی و چه انقلاب اسلامی رخ می نمایند. در جوامع سنی، به سبب برخی محافظه کاری های راهبران دینی سنتی، بیشتر جوانان مسلمان پرچمداری و پیشتازی حرکت ها را بر عهده دارند. چنان که از زمان سیدجمال الدین اسدآبادی نیز وقتی به جوامع شیعی نامه نوشته و می نویسد، خطاب آن به مجامع و مراکز و راهبردی دینی و مذهبیست. (خسروشاهی، 1350: 207 - 197) ولی بر فرض وقتی به مصر و مصریان نامه می نویسد، خطاب او به جوانان مصر است. (همان: 247 - 242)

برای نمونه حکیم معاصر استاد محمدرضا حکیمی تنی چند را تحت بیدارگران اقالیم قبله بر شمرده که سیدجمال پرچمدار آن و آنان است. ولی در این میان امام یقیناً بسان خورشید درخشان این نور روشنگر و بیدارگر خیزشگر انقلابی اسلامی بوده و به شمار می آیند. به تعبیر حکیمی یکی از مسائلی که از 150 تا 200 سال پیش برای کشورهای اسلامی و مردم مسلمان مطرح شد و در تصوری وسیع تر، برای همه مردم مشرق زمین، توجه به تحولات غرب بود و مجهز شدن به این تحولات و اخذ این تمدن. در این مرحله مصلحان چنین اندیشیدند که باید از این تحول در حدی معقول اخذ کرد. (حکیمی، بی تا: 23)

به تصریح وی:

غرض از حد معقول این بود که زیان های توأم با آن گرفته نشود، مقدار گرفته شده به مواریث و دین و دیگر ارزش های شرق زیان نرسد، مقهوریت و مغلوبیت ذهنی و سیطره پذیری در نفوس شرقیان پدید نیاید، و این رابطه و اخذ موجب باز شدن پای عوامل غربی و ایادی بیگانه نگردد. به عبارت دیگر، در این اخذ و رابطه، شخصیت شرقی و مثل اعلای اسلام مصدوم نگردد. و شرق بی درنگ خود را مجهز و بی نیاز نیز بسازد. آگاهان سخت به این امر می اندیشیدند و نمی خواستند طوری شود که غربیان از راه عرضه این تحول و مسائل نو، همه چیز را دگرگون کنند و کینه های دیرینه را ملاک عمل گیرند و به نشر بردگی مدرن در سرتاسر مشرق زمین بپردازند. (همان)

اگر از همان نخست، مردم از درد این آگاهان  که یکی از بزرگتران و پیشروان این گروه سیدجمال الدین بود  آگاه گشته بودند و در پی آنان گام برداشته بودند، آن صورت معقول عملی می گشت. اما چنان نشد و دهه هایی چند گذشت و دیر شدن و از دست رفتن فرصت، کار خود را کرد و آن گونه شد که برخی از عناصر مستبد و خام  و احیاناً خائن  پاره ای از نمونه های پوک و بی محتوای آن مظاهر را پیشنهاد و عملی کردند، و از راه نیروی دشمن تأیید گشتند. و زیان ها رسانیدند و تباهی ها آفریدند. و شگفتا که خادم و نوآور و مترقی هم  البته در نظر اکثریت ناآگاه  به شمار آمدند. این سرنوشت بسیاری از کشورهای شرقی و اسلامی بود. (اسدآبادی، بی تا: مقدمه / 10 - 8)

چنان که برخی تعبیرکرده اند، به جای «تمدن لابراتوارها»، «تمدن بلوارها» بر ما وارد شد و عوامل دست نشانده بیگانه و خائن به اسلام، در ایران نیز چنین زمینه ای را فراهم کردند و این زیانی بزرگ بود که روز به روز فزونی گرفت تا به وضع کنونی رسید. در برابر چنین زیانی نیز جز با آگاهی داشتن و آگاهی دادن نتوان ایستاد. سید جمال، مصلح بزرگ؛ میرزا محمد تقی شیرازی (میرزای بزرگ شیرازی)، فتوادار بزرگ؛ شیخ محمد خیابانی، عقل بیدار؛ شیخ محمد جواد بلاغی نجفی از برجسته ترین بیدارگران اسلامی در نگاه و نظریه حکیم حکیمی اند.

گفتمان بیداری و خیزش انقلابی، تجدید و تأسیس تفکر و تمدن نوین اسلامی به ویژه در گفتمان سیاسی امام خمینی که با سید جمال و با پرچمداری وی و از قریب یک و نیم قرن پیش آغاز شده است، در موج نخست پس از بازنگری در تحریفات دینی اسلامی و سیاسی و هشدار بیدارباش و بازبینی وارد موج نخست خود یعنی نهضت آزادی طلبانه مشروطیت اسلامی ضد استبدادی سلطنت مطلقه به اصطلاح علامه نائینی، «به قدر متیقن»؛ به اندازه فهم و فکر ما و «به قدر مقدور»؛ به تناسب توان و مقتضیات زمان گردید.

می توان پیشتازی و پشتوانه حکمت متعالی صدرایی از سویی و پیروزی مکتب اجتهادی و اصولی و عقلی از استاد بزرگ، آقاوحید بهبهانی تا مکتب فقهی خاتم فقهاء، شیخ مرتضی انصاری را در این جریان آن هم نه تنها در ایران و در شیعه، هم در گفتمان بیداری و خیزش انقلابی اسلامی و هم در گفتمان بیداری و خیزش انقلابی اسلامی امام باز یافت که توسط سید جمال تجمیع شده و با تحرک علمی در مقام فیلسوف شرق شارح حکمت متعالی و شاگرد مستقیم شیخ انصاری و حتی به نمایندگی و با نامه وی و با تحرک علمی در مقام بیدارگر شرق و اقالیم قبله انجام و آغاز شده و بلکه بنیانگذاری گردید. کما اینکه به تأیید و تأکید مطهری، شاگرد برجسته امام و ریاست شورای انقلاب اسلامی، نیز در کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر خود: «بدون تردید سلسله جنبان نهضت های اصلاحی صدساله اخیر، سیدجمال الدین اسد آبادی معروف به افغانی است». (مطهری، 1368 ب: 13) به تصریح ایشان: «او (سید جمال) بود که بیداری سازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد». (همان) با این راهبرد که: «دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاصی بازگو نمود و راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد». (همان) بعد محمد عبده و بعد عبدالرحمن کواکبی و بعد علامه محمد اقبال لاهوری، راه او را ادامه دادند (همان) و از طریق شاگردان و پیروان سید همانند محمد عبده و محمد رشیدرضا و با همفکری و همگامی آنان این جریان در مصر و جهان اهل سنت نیز بازتاب یافت و به شکستن سد باب اجتهاد و فتح مجدد آن در فقه سنی انجامید. (ر. ک: عنایت، 1365) کما اینکه با بازنگری و بازبینی و حتی بازگویی و بازنویسی آموزه های اصیل بیدارگر و برخیزاننده انقلابی اسلامی همانند سرمقالات روزنامه عروة الوثقی به قلم خود سید و عبده و رضا، شروع شده و تا بازخیزی و نهضت مشروطیت فراز می آید. (ر. ک: اسدآبادی، بی تا)

راهبرد راهبری و راهبری راهبردی این جریان در منطقه و جهان اسلام، راهنمودهای راهبری و تجربه انقلابی نظام جمهوری ایران بوده و می تواند باشد. البته هر کجا با متقضیات و ویژگی ها و حتی الگوی خاص خویش و با راهبری میانی و مدیریت اجرایی ویژه خود. به ویژه در کشورهایی همانند مصر که می تواند الگوبخش سایر جوامع عربی و سنی و افریقایی باشد.

ب) افزونی سلطه استبدادی  استکباری داخلی  خارجی جوامع اسلامی به ویژه ستمگری بی حد و حصر همراه با تحقیرآمیزی صهیونیستی اسرائیل و مظلومیت ملت فلسطین و حتی لبنان به پشتیبانی به ویژه غرب و امریکا از سویی و مقاومت اسلامی ملهم از انقلاب و دفاع مقدس اسلامی ایران و پیروزی های آن در مقابل خط سازش از دیگر سو، موجب تشدید این موج بیداری و خیزش اسلامی گردیده است. پیروزی های اخیر انتفاضه اسلامی غزه و فلسطین، در تهاجمات و دفاع 22 به ویژه 8 روزه اخیر و تحمیل بی سابقه شرایط خود بر اسرائیل، آغازی بر پایانی است که موج بیداری را جهت داده و جان می بخشد. (ایستادگی 50 روزه غزه و سرباز کردن مجدد نهضت مردمی یمن و پیروزی آن تا مرز تشکیل دولت و تداوم حرکت مردم بحرین، خود گواه این جریانست)

ج) بحران سرمایه داری (معروف به وال استریت و سیطره 1% بر 99%) و کلیت مدرنیسم و سوسیالیسم از سویی و اشغال سرزمین های اسلامی به ویژه تهاجم به افغانستان و عراق با اهداف امپریالیستی و با شعائر مبارزه با تروریسم و سقوط صدام و همانند اینها و به ویژه درگیر کردن نیروهای ناتو در منطقه و خروج و بلکه اخراج و گریز گزیرناپذیر آنان از این کشورها، ضمن تشدید بحران غرب و بروز ناکارامدی و نیز بطلان آنها، به تشدید و تسریع و نیز تسهیل و گسترش برد و دامنه بیداری و خیزش انقلابی اسلامی منطقه ای و جهان اسلامی و در آینده جهانی اسلامی منجر شده و بر آن افزوده و خواهد افزود.

د) مهندسی، راهبری و مدیریت اجرایی و آسیب شناسی و آسیب زدایی راهبردی علمی، عملی و عینی جریان جهانی بیداری و خیزش انقلابی اسلامی، خط میانه متعادل و متعالی سازش گری تفریطی (کنسرواتیسم؛ محافظه کاری) و شورش گرای افراطی (رادیکالیسم) به مثابه آفات درونی آنست. چنان که هم اینک برخی گروه ها و جریانات محافظه کار و سازشکار از سویی و برخی گروه ها و جریانات و حتی کشورهایی بسان سلفی گری، وهابیت، القاعده، طالبانی و تکفیری (النصره سوریه و داعش) و خاندان سعودی عربستان آن را نمایندگی و راهبری و حمایت و تقویت می نمایند. این جریان بدون بهداشت، درمان و جراحی این غده های چرکین، مواجه با تحریفات و انحرافات زیادی بوده و به این سبب آسیب پذیر بوده و است و خواهد بود. کما اینکه بدین سبب و به همین نسبت هزینه های معنوی و مادی زیادی و گاه جبران ناپذیری را بر روند موج بیداری و خیزش انقلابی اسلامی و بر امت اسلامی تحمیل خواهد ساخت. بدانسان که امروز در حوادث سوریه برای شکست جبهه مقاومت و ایجاد رخنه در آن، با طراحی صهیونیستی  امریکایی  غربی، پشتیبانی ارتجاعی عربی به ویژه قطر و عربستان و با پایگاه دولت به ظاهر اسلام گرای سکولاریستی ترکیه شاهد آن هستیم.

ه‍) هرگونه کندروی و محافظه کاری یعنی نارسایی یا تندروی و افراط گرایی یعنی ناسازواری حقیقت معنوی و ماهیت انقلابی اسلامی این واقعیت، یعنی واقعیت این بیداری و خیزش، از ناحیه هر کس و هر نیرو یا نهاد و هر طرفی، خسارت بار است. به ویژه به همان میزان، از همان نوع و به همان طرف می باشد. چه از ناحیه نیروها و نهادهای بیداری و خیزش انقلابی اسلامی و به ویژه راهبران دینی و مدنی، اجتماعی و سیاسی آنان بوده؛ چه از ناحیه ریاست های بالا، میانی و حتی مدیریت های پایین و به ویژه دولت ها و دولتمردان نوخاسته باشد. همان گونه که در مورد مصر و اخوان مسلمین شاهد آن بودیم. چه از جانب قدرت ها و دولت های ارتجاعی استبدادی  سلطنتی و ملوکی خواه عربی یا غیر عربی منطقه بوده و چه حتی قدرت های استکباری فرامنطقه ای و بلکه خود رژیم جعلی صهیونیستی اسرائیل و توطئه های مداوم آن و آنها به شمار آید.

کمترین تحلیل حوادث و جریانات جاری، به روشنی نشانگر آنست که جریان نوخیزی ولو تا کنون بارها که با تهدید، تهاجم و سرکوب و حتی انحرافات سازشگری  شورشگری مقطعی مواجه شده ولی جریان اصلی نه تنها هیچ گاه و به هیچ وجه از سیر و مسیر اصلی تحریف و منحرف نشده بلکه اگرچه گاهگاهی نیز به تعویق و تأخیر افتاده، ولی تقلیل نیافته بلکه تعمیق و تشدید شده است. حتی سرعت بروز و پیشروی این جریان در حوادث اخیر نیز یکی ناشی از این تراکم شدید و انباشت انرژی متراکم خشم فروخفته و عزت در هم شکسته های توده های مردمی بوده و می باشد. در هر صورت حتی به نفع غرب بوده که ولو حقیقت معنوی و ماهیت انقلابی این جریان واقعی نوخیزی را درک نکرده که نمی کند، حداقل احتیاط را رعایت نموده و به جای تهدید یا توطئه به منظور تقلیل یا تحریف، در فکر تسلیم به حقیقت واقعیت و پذیرش و به رسمیت شناساندن واقعیت حقیقی آن شده و با این کنار بیاید. بلکه بتواند به جای سابقه خونین، چرکین و نفرت انگیز چه تاکنون و چه در حال و یا آینده های محتمل، تاحدودی جبران مافات نموده و انتظار مناسبات سالم و سازند ه ای در آینده باشد. آنهم در منطقه خاورمیانه بزرگ اسلامی که تعیین کننده معادلات نه تنها سیاسی و امنیتی، بلکه اقتصادی و به ویژه فرهنگی و مدنی جهان و جهانی بوده و همچنان و بلکه در آینده بیشا پیش خواهد بود.

در این صورت این چنین راهبردی برد  برد و سودهمگانی و همگی طرف های ذیربط و ذینفع و مؤثر است. هم به سود منطقه، چه مردم و چه راهبران و دولتمردان آن بوده اعم از اینکه در جبهه مقاومت قرار داشته یا هنوز خارج از آنند. و هم به سود دولت ها و به ویژه کشورها و مردم جوامع سایر بخش های فرامنطقه ای و جهان و جهانی خواهد بود. حتی آنانی که هم اینک و هنوز در جبهه مقابل و بلکه مقابله متقابل مقاومت بوده یا به شمار می آیند. در صورتی که همگی از جهالت چه بسیط و چه مرکب بیرون آمده و تحلیل و تفسیر درست و دقیقی نسبت به اوضاع، شرایط و جریان بیداری و خیزش انقلابی اسلامی دور زاد و دیرپای یابند، می توان به نگاه و نظریه واقعی، یقینی و حقیقی دست یافته و با گرایش به حکمت سیاسی متعالی، از جریانات تاریخ ساز کنونی نظام نوین جهانی به نظام جهان نوین گذر نمود. این مهم با به رسمیت شناختن قطب جهانی اسلامی فزاینده، در هندسه نظام منطقه ای و بین المللی، ترسیم و تحقق پذیر می باشد.

نتیجه

بدین ترتیب بایسته و شایسته است موج بیداری و خیزش انقلابی اسلامی منطقه و در آینده جهان اسلامی و فراتر جهانی اسلام را در گستره های امواج دو یا سه گانه موج بلند انقلاب اسلامی تاکنون تعبیر و تفسیر نمود. انقلاب اسلامی خود موج سوم اصلاحی یا تجدید حیات مکتب و تمدن اسلامیست. موج ضد استکباری، ضد استبدادی و مردم سالارانه دینی با شعائر استقلال، آزادی و جمهوری اسلامیست. فرا امواج دوگانه، یکی نهضت ضد استبدای مشروطیت اسلامی سلطنت و دیگری، نهضت ضد استعماری ملی می باشد. کما اینکه موج فرابلند تاریخی، فرابردی موضوعی (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) و فراگستر جهان و جهانی تجدید تمدنی و تمدن معنوی و متعالی توحیدی و اسلامی، خود موج سوم و بازپسین تمدنی بشری پسا گذار بدوی  مدنی شرقی  ایرانی، تمدن مادی  مدرنیستی ابزاری  فنی و اقتصادی غرب و غربی بوده و موج معنویت و متعالی گرایی فرهنگی و اخلاقیست.

موج معنویت گرایی که اوج آن مهدویت گرایی و زمینه ساز و پیش درامد آن بوده و می تواند باشد، اشاره ای گذرا به پرسمان اعم از معرفت شناسی، روش شناسی، پدیده شناسی شامل هستی شناسی، چیستی شناسی و چگونگی شناسی بیداری و خیزش انقلابی اسلامی است. همچنین، نگاهی پیشینه مدنی تاریخی و پشتوانه دینی و اسلامی، آن می باشد. همچنین بازکاوی سیر متکامل (امواج سه گانه تمدنی  تجدید حیات  انقلابی اسلامی) و ساختار کامل (ضداستکباری  ضد صهیونیستی، ضد استبدادی  ضد سلطنتی و مردم سالارانه) است. همین طور ترسیم چشم انداز فراز آینده استقلال  آزادی  جمهوری اسلامی و توسعه متعالی تا همگرایی و تجدید و تأسیس تمدن اسلامی و تا تعالی فرهنگی، معنوی و اخلاقی و مهدوی و چالش ارتقای هرچه فراتر کارامدی، بهره وری و اثربخشی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دولتی، عمومی و مردمی ملی و بین المللی و جهانی اسلامیست.

بدین سان، ضمن مطالب پیشین محتوایی مقاله بایسته است به اهم پرسه های پدیده و پدیده شناسی بیداری و خیزش انقلابی اسلامی پرداخت. پرسگانی فراگیر و فراهم آمده پرسه معرفت شناسی، پرسه روش شناسی و پرسه پدیده شناسی بیداری اسلامی است. به ویژه پدیده شناسی بیداری و خیزش انقلابی اسلامی که شامل و برامد پرسش ها و پاسخ های مراتب سه گانه هستی شناسی یا چرایی و مبادی مدنی  انسانی، چیستی شناسی یا ماهیت دینی  اسلامی و چگونگی شناسی انقلابی  سیاسی یا نمودشناسی و مظاهر بیداری و خیزش انقلابی اسلامی بوده و به شمار می آید. کما اینکه شایسته است ولو به شکل اجمالی ولی به پیشینه تمدنی و پشتوانه دینی مکتبی مدنی توحیدی دو ساحتی متعالی، سیر متکامل و ساختار کامل انقلابی اسلامی و چشم انداز و چالش بیداری و خیزش معاصر، جدید و جاری توجه کرد.

منابع و مآخذ

1- قرآن کریم.

1- اسدآبادی، سید جمال و محمد عبده و محمد رشید رضا، بی تا، عروه الوثقی (سرمقالات روزنامه عروه الوثقی)، ترجمه خلحالی، تهران، بی نا.

2- اقبال لاهوری، محمد، بی تا الف، احیای فکر دینی، ترجمه احمد آرام، تهران، پایا.

3- اقبال لاهوری، محمد، بی تا ب، دیوان اشعار، به کوشش احمد سروش، تهران، سنایی، چ 1.

4- امام خمینی، سیدروح الله، 1361، صحیفه نور، تهران، ارشاد.

5- تافلر، الوین، 1375، به سوی تمدن جدید، سیاست در موج سوم، ترجمه محمد رضا جعفری، تهران، سیمرغ، چ 2.

6- حکیمی، محمدرضا، بی تا، بیدارگران اقالیم قبله، تهران، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت.

7- خسرو شاهی، سید هادی، 1350، نقش سیدجمال الدین اسدآبادی در بیداری مشرق زمین، نامه های سیدجمال الدین اسدآبادی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه.

8- رشید رضا، محمد، 1361، وحی محمدی، ترجمه محمدعلی خلیلی، تهران، قیام، چ 2.

9- شریعتی، علی، 1361، بازشناسی هویت ایرانی  اسلامی، مجموعه آثار، شماره 27، تهران، الهام.

10- ، بی تا، بازگشت به خویشتن، بازگشت به کدام خویشتن؟، مجموعه آثار، شماره 4، تهران، حسینیه ارشاد.

11- صاحبی، محمدجواد، 1367، اندیشه اصلاحی در نهضت های اصلاحی، تهران، کیهان.

12- صدرا، علیرضا، 1386، گرایش فلسفی سیاسی، تهران، میزان.

13- ، 1387، علم مدنی فارابی (و جامعه شناسی کنت)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

14-  ، 1392، (پژوهش) چشم انداز اندیشه سیاسی جهان اسلامی، تهران، دانشگاه تهران.

15- عنایت، حمید، 1365، اندیشه های سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه خرمشاهی، تهران، خوارزمی، چ 2.

16- ، 1376، سیری در اندیشه سیاسی غرب، تهران، امیرکبیر، چ 5.

17- فوکو، میشل، 1377، ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟ترجمه معصومی، تهران، هرمس، چ 3.

18- ، 1379، ایران: روح یک جهان بی روح (و 9 گفتگو دیگر با میشل فوکو)، ترجمه سرخوش و جهاندیده، تهران، نشر نی.

19- فوکویاما، فرانسیس، 1392، پایان تاریخ و آخرین انسان، ترجمه عباس و زهره عربی، تهران، سخنکده.

20- محیط طباطبایی، محمد، بی تا، نقش سید جمال الدین اسدآبادی در بیداری مشرق زمین، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه.

21- مراد، آ. و حامد الگار، 1362، نهضت بیداری در جهان اسلام، ترجمه جعفری، تهران، شرکت سهامی انتشار.

22- مطهری، مرتضی، 1364، نهضت حسینی، 3 ج، تهران: صدرا، چ 4.

23-  ، 1368 الف، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، صدرا، چ 5-

24- ، 1368 ب، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، تهران: صدرا، چ 13.

25-  ، بی تا الف، (مجموعه) مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، تهران و قم، صدرا.

26-  ، بی تا ب، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم.

27- نیچه، فردریش، 1384، چنین گفت زرتشت، ترجمه داریوش آشوری، تهران، آگاه، چ 22.

28- هانتیگتون، ساموئیل، 1373، موج سوم دموکراسی، در پایان سده بیستم(م.)، ترجمه احمد شهسا، تهران، روزنه.

29- ، 1374، برخورد تمدن ها و منتقدانش، تجمیع و ترجمه مجتبی امیری، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل وزارت امور خارجه.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان