ماهان شبکه ایرانیان

تأثیر انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی تونس

قیام های مردمی منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا با هویت اسلامی و احیای اسلامگرایی ناشی از خواسته های متراکم مردم تحت ستم این کشورها طی چند دهۀ پیشین است که نقطۀ عطفی در تاریخ معاصر کشورهای اسلامی و جهان قلمداد می شود

مقدمه

قیام های مردمی منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا با هویت اسلامی و احیای اسلامگرایی ناشی از خواسته های متراکم مردم تحت ستم این کشورها طی چند دهۀ پیشین است که نقطۀ عطفی در تاریخ معاصر کشورهای اسلامی و جهان قلمداد می شود. این پدیده تاریخی بسیار غنی دارد که حداقل صد و پنجاه سال قدمت از مبارزات سید جمال الدین اسدآبادی تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن، موج گستردة بیداری اسلامی سال های اخیر در منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا را در بر دارد.

درآغاز این موج بیداری، شاهد تغییر و تحولات شتابان و برق آسایی هستیم که سلسله وار کشورهای اسلامی را یکی پس از دیگری فرا گرفته و درعین حال سبب نگرانی و وحشت نظام سلطه شده است؛ به طوری که مطبوعات غرب بر این باورند که «خیزش اسلامی جهان عرب که موجب سرنگونی رژیم های فاسد، سرکوبگر و سازشگر با صهیونیست ها و سرسپرده به امریکا میشود و مقدمۀ انقلاب بزرگ تری برای پایان دادن به ظلم و استکبار صهیونیستی و آزادسازی اماکن مقدس اسلامی در فلسطین خواهد بود» (القدس العربی، ٢٠١١/٥/١٥). نظر به اهمیت تحولات اخیر، از آنجایی که مردم مسلمان تونس آغازگر ومشوق دیگر کشورهای اسلامی در بیداری اسلامی محسوب میشود، مقالۀ حاضر برای دستیابی به پاسخ پرسش اصلی که انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی تونس چه تأثیری داشته است؟ وپاسخگویی به سؤال های فرعی و سنجش این فرضیه که انقلاب اسلامی ایران سبب افزایش ظرفیت و گسترش موج بیداری اسلامی در تونس شده است ، نخست به تبیین کلیاتی دربارة مفاهیم اصلی و ارائۀ چارچوب نظری روش پخش و معرفی سازه های اصلی آن می پردازد. درگام بعدی، عناصر بنیادین این تأثیر بر اساس نظریۀ پخش به تفکیک تجزیه وتحلیل می شود ودر انتها با سنجش فرضیه پایان می گیرد.

مفهوم شناسی

بیداری اسلامی

بیداری اسلامی، اصطلاحی با ریشه ای دیرین و در ارتباط مفهومی با مقوله های اصلاح دینی ، احیاگری دینی، اسلامگرایی و مانند آن است . در زبان عربی معاصر نیز با تعبیرهای گوناگونی همچون الصحوة الاسلامیه، البعث الاسلامی، التیار الاسلامی، الحرکۀ الاسلامیه و سرانجام الیقظۀ الاسلامیه یا در پیوند با برخی از این مفاهیم از آن یاد شده است (عمر، ١٣٨٥: ٦٧). این اصطلاح در معنای عام خود، برای اشاره به ترک انفعال و رجعت به آموزه های اصیل شریعت اسلام به کار میرود که روحیۀ شجاعت، عزت مندی، مقاومت و ظلم ستیزی را به شکل متوالی در هر یک از دوره های تاریخ معاصر و کشورهای اسلامی، بر کالبد جامعۀ مستضعفان برای قیام علیه قدرت های استبدادی (داخلی) یا روابط استعماری (خارجی) حاکم بر جامعه یا جوامع اسلامی است.

این بیداری عملی سیاسی و اقدام برای تغییر شرایط موجود برای نیل به وضعیت مطلوب و بر مبنای اسلامخواهی مبنی بر اهمیت و اولویت عنصر تکلیف دینی بر منافع زودگذر پیرامونی شکل گرفته و هدف ازآن، استقرار نوعی نظام سیاسی برآمده از مبانی و مبادی معرفتی -هویتی اصیل دینی است.

«البته، فهم درست بیداری اسلامی نیازمند آگاهی مناسبی از آموزه های اسلامی و درکی درونی از جامعۀ مسلمانان و بسیاری عوامل دیگر است و به نظر می رسد نظریه های موجود جامعه شناسی در حوزة جنبش های اجتماعی ، ظرفیت نظری و کارآمدی لازم در تبیین و تفسیر بیداری اسلامی را ندارند» (الویری، ١٣٩٠: ١١). متفکر معاصر، استاد مطهری، به این نکته اشاره کرده است که «اگر بخواهیم دربارة اسلام و مقتضیات زمان قضاوت کنیم، تنها راه این است که با معارف اسلامی آشنا شویم و روح قوانین اسلامی را درک کنیم و سیستم خاص قانونگذاری اسلامی را بشناسیم تا روشن شود که آیا اسلام رنگ یک قرن معین و عصر مشخص دارد یا ورای قرون و اعصار وظیفۀ رهبری و هدایت و سوق دادن بشر را به سوی تکامل بر عهده گرفته است» (مطهری، ١٣٦٢: ١٠).

در این میان، برخی جامعه شناسان که بیداری اسلامی و حرکت های اصلاح دینی را بررسی کرده اند، به این موضوع اشاره کرده اند که «اینکه آیا احیاگری اسلامی حتی در بنیادگرایانه ترین اشکال آن تنها میباید به عنوان تجدید عقاید و اندیشه های سنتی در نظر گرفته شود، تردیدپذیر است. آنچه رخ داده، چیزی پیچیده تر است. آداب و شیوه های زندگی سنتی احیا شده اند، اما با علایقی همراه اند که خاص دوران مدرن است» (گیدنز، ١٣٨٦: ٤٨٠). حضرت امام خمینی درعین حال بیداری اسلامی را طلیعۀ پیدایی جبهۀ قدرتمند اسلام در برابر جبهۀ متحد شرق و غرب میدانستند: «ما باید خودمان را آماده کنیم تا در برابر جبهۀ متحد شرق و غرب، جبهۀ قدرتمند اسلامیانسانی، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود» (صحیفۀ امام، ج ١٢: 19).

در نوشتار حاضر منظور از بیداری اسلامی، اشاره به نمونه های اخیر جنبش های سیاسیاجتماعی کشورهای عربی منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقاست که آغاز نخستین آن در قیام ملت تونس علیه حکومت مستبد و غربگرای «بن علی» بوده و دیگر کشورها را فراگرفته است. خیزش هایی که هرچند از مبادی فراوانی برای شروع اعتراضات خود بهره برده اند، متأثر از قدرت فکری و معنوی اسلام و مناسبات مذهبی حاکم بر جوامع منطقه، به سرعت به سازماندهی خود در قالب ارزش ها و باورهای اسلامی پرداختند.

بارزترین نشان هویت اسلامی جنبش های اخیر در تونس را می توان در بهره گیری مردم از نهادها و ارزش های اسلامی به منظور سازماندهی اهداف و برنامه های اعتراضی خود و نیز انجام واجبات دینی در فضای اجتماعی، احترام به هنجارهای اجتماعی، احترام به هنجارهای مذهبی، مانند حجاب و عفاف اسلامی یافت. حضور طیف های گوناگون جامعه در مناسک مذهبی و انقلابی معترضان در منطقه، به ویژه پس از پیروزی جنبش تونس و سقوط نظام استبدادی بن علی، بیانگر نقش باورهای اسلامی در توسعۀ مشارکت سیاسی است.

روش: نظریۀ پخش

[1]نظریۀ پخش ، از جمله نظریه های رایج دربارة چگونگی انتشار نوآوری ها و گسترش ایده ها و اندیشه هاست که در سال ١٩٥٣ هاگر استرند[2]، جغرافیدان سوئدی، ارائه کرده است. هرچند نقطۀ آغاز کاربرد این نظریه، در پدیده های کشاورزی و شیوع بیماری هایی نظیر سل و وبا بود، کاربرد آن در دیگر عرصه های فرهنگی و رشته های جغرافیای انسانی، تسری و در موضوعات علوم سیاسی و روابط بین الملل نیز به کار گرفته شده است (برزگر، ١٣٩١: ٣٣ -٣٤).

اشاعه یا پخش، فرایندی است که بر اساس آن یک موضوع فرهنگی شاخص جامعه، در جامعۀ دیگری پذیرفته می شود. گسترش و پذیرش یک اندیشه و نوآوری یا با انتقال فیزیکی فرد یا گروه حامل صورت میگیردکه به آن پخش جابه جایی گویند؛ یا از طریق فردی مهم و توالی منظم دسته ها و طبقات، انتقال و گسترش می یابد که پخش سلسله مراتبی نام دارد؛ یا اینکه پخش، بدون در نظر گرفتن سلسله مراتب، همانند بیماری های مسری، صورت می گیرد که به پخش سرایتی (واگیر) معروف است (خرمشاد، ١٣٩٠: ٥٠-٥١). دو نوع پخش سلسله مراتبی و سرایتی، سرعت انتشار بالایی دارند که درآن ها افکار، اندیشه ها و مفاهیم از سرزمین میزبان و جدید هجرت میکند و چون هجرت فیزیکی نیست، سرعت انتشار بالایی دارد (برزگر، همان: ٣٩).

هاگر استرند، شش عامل حوزة جغرافیایی (پذیرا یا ناپذیرا، زمان، موضوع پخش، مبدأ پخش ، مقصد پخش و مسیر پخش) را مهم دانسته است. اما عوامل دیگری چون سرعت پخش، موانع پخش و پیش بینی آثار پخش را میتوان در این نظریه برجسته کرد (شکوهی، ١٣٦٤: ١٣٣). دوری و نزدیکی مسافتی و مکانی به مبدأ پخش اندیشه، گذشت زمان و موانع طبیعی تراوش، از عوامل کاهش دهندة پخش است (برزگر، ٤٧: ١٣٨٩).

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ١٣٥٧ با تکیه بر نهادهای اسلام، مردم و رهبری ، ضربۀ سختی بر دو ابرقدرت شرق و غرب وارد ساخت و کشورهای اسلامی را به طورخاص و جهان را به طورعام، متأثر کرد. همسو با چارچوب تحلیلی این پژوهش باید گفت: «انقلاب اسلامی در ایران نه از ٢٢ بهمن ٥٧ آغاز شده و نه اکنون پایان یافته است، بلکه به نتیجۀ بیش از یک قرن مبارزه بازمی گردد. ایران کانون پخش و تراوش حکومت دینی و اسلام خواهی به مقصد کشورهای اسلامی شد» (محمدی، ٨٦: ١٣٨٧).

انقلاب اسلامی تأثیرپذیری های غیرارادی در مسلمانان داشت ودر پرتو اسلام سیاسی، افراد، مراسم ، مناسبت ها، طیف وسیعی از تأثیرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را در ملت های مسلمان از طریق انواع پخش، پدید آورد، اگرچه انقلاب اسلامی ایران انقلابی شیعی شناخته میشود، عقاید مشترک، یعنی اعتقاد به توحید، کتاب آسمانی قرآن، رسالت پیامبر، ایمان، برابری و برادری و مواضع ضد استعماری واستبدادی آن ، موجب اثرپذیری این کشورها از انقلاب اسلامی ایران شده است. این نوشتار با مبنا قراردادن نظریۀ پخش (سرایتی و سلسله مراتبی) به تأثیر انقلاب اسلامی در جهت دهی به نگرش سیاسی در بیداری اسلامی تونس میپردازد.

انقلاب اسلامی ایران مبدأپخش بیداری اسلامی

در شرایطی که ناامیدی کامل بر جوامع مسلمان حاکم بود و مسلمانان حداکثر در اندیشۀ حفظ باقیماندة میراث اسلامی به غارت رفتۀ خود بودند و رفته رفته همۀ حکومت ها و جوامع جهان اسلام، تحت سلطۀ غرب و شرق در آمدند، انقلاب در ایران با ماهیت اسلامی و با داعیۀ فرامرزی و بین المللی مبدأ پخش بیداری اسلامی قلمداد شد.

واقعیت این است که انقلاب اسلامی، فراتر از احیای دین و پیراستن آن از خرافات و زنگارها، درصدد نشان دادن توانایی اسلام در پاسخگویی و حل و فصل مسائل و مشکلات مسلمانان در دو محور اصلی انحطاط داخلی به دلیل استبداد حکومتی و استعمارگری شرق و غرب در ابعاد گوناگون بود.

انقلاب اسلامی افزون بر شعار بازگشت به اسلام اصیل و ناب محمدی، اصول و ارزش های فراموش شدة آن و الگوی صدر اسلام، با مایه های عقلی، فلسفی و اجتهادی نوآورانه، خواهان احیای تفکر دینی و دگرگونی بنیادین در روابط و مناسبات حاکم و تغییر انقلابی وضع موجود و در پیش گرفتن راهی مستقل و اسلامی برای نوسازی و توسعه با هدف نیل به وضع مطلوب و جامعه و دولت آرمانی صورت گرفت.

امام خمینی با در نظر گرفتن مقتضیات زمان ، با صدور انقلاب اسلامی به جهان و دیگر سرزمین های اسلامی با حمایت از نهضت های آزادی بخش اسلامی و مستضعفان و سرانجام تشکیل امت بزرگ اسلامی با جمهوریهای متعدد، ولی متحد، را مد نظر داشتند. با تشکیل جمهوری اسلامی، گام های عملی مهمی در چارچوب این الگو برداشته شد (موثقی، ١٣٧٦: ٤٨٧).

صدور انقلاب اسلامی، از یک سو، به بنیان های نظری، از قبیل ایدئولوژی جهانشمول ، استبداد و استعمارستیزی و از سوی دیگر، به پایه های عملی و قابلیت هایی از قبیل سازمان دهی عملیاتی و شبکه سازی انقلابی، امکانات، اراده، قدرت معنوی و توانایی فرهنگی، بیدارسازی، استقامت و پایداری در عزم انقلابی نیاز دارد. امام خمینی در این باره می فرماید: «اینکه میگوییم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود، غلط برداشت نکنند که ما میخواهیم کشورگشایی کنیم! [نه! ] همۀ کشورها باید در محل خودشان باشند. ما می خواهیم این چیزی که در ایران واقع شد و خودشان از ابرقدرت ها فاصله گرفتند و [نجات دادند]، دست آن ها را از مخازن کوتاه کردند، این در همۀ ملت ها و در همۀ دولت ها [اجرا] بشود. معنی صدور انقلاب این است که همۀ ملت ها و همۀ دولت ها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند، نجات بدهند» (صحیفه نور، ج ٨: ٢٠-٢٣٢).

امروز روند معکوس سکولاریزه شدن جهان، از فرایندهای متأثر از انقلاب اسلامی ایران محسوب میشود. آنتونی گیدنز، جامعه شناس و نظریه پرداز غربی، دربارة مبدأ بیداری اسلامی معتقد است : «در گذشته، سه فحول فکری جامعه شناسی، یعنی: مارکس، دورکیم و ماکس وبر، با کم وبیش اختلافاتی، فرایند عمومی جهان را به سمت سکولاریزاسیون و به حاشیه رفتن دین میدیدند، ولی از آغاز دهۀ هشتاد و با انقلاب اسلامی در ایران، شاهد تحقق خلاف این امر هستیم؛ یعنی فرایند عمومی جهان، روند معکوسی را آغاز کرده است و به سمت دینیشدن پیش میرود» (گیدنز، ١٣٨٦: ٧٥). به واسطۀ انقلاب اسلامی ایران، اسلام سیاسی و اسلامگرایی، توانست به گفتمان مسلط در منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شود و گفتمان سکولار از متن به حاشیه رود.

با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، تأثیر آن در بیشتر کشورهای اسلامی از قوه به فعل درآمده است. تونس نیز این تأثیر را از رویکرد صدور انقلاب اسلامی پذیرفته است: «به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران فضای در حال گسترش اصولگرایی اسلامی سراسر جهان اسلام را فراگرفت؛ پاره ای حرکت های اسلامی پیدا شدند وبرخی دیگر که از قبل وجود داشتند اما منفعل بودند، فعال و انقلابی شدند. در تونس حرکتی اسلامی با تأثیر مستقیم از انقلاب ایران پدید آمدکه مهم ترین تجسم آن جنبش گرایش اسلامی بود که بعدها به جنبش نهضت تغییر نام داد» (ملکوتیان، ١٧: ١٣٨٤).

تونس؛ مقصد پخش بیداری اسلامی

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران جرقه ای بودکه جوشش اسلامی در اکثر کشورهای مسلمان، ازجمله تونس رابه دنبال داشت . چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، حرکت عظیم مردمی ضد دولت سکولار حاکم در تونس سازماندهی شد. مردم تونس که به شدت معترض و خشمگین بودند، با شعارهای اسلامی به خیابان آمدند و با یورش به مؤسسات دولتی و بانک ها، ترس و وحشت را برای حکومت استبدادی پدید آوردند. اگرچه انگیزة این حرکت گران شدن نان بود و از محلات فقیرنشین آغاز شد و به سرعت همۀ شهرها را فراگرفت، قشرهای مرفه نیز در این قیام مردمی مشارکت کردند. حرکت مردمی و به دنبال تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی در ایران که برای رژیم حاکم غیرمنتظره بود، با اعلام حکومت نظامی به کشتار و دستگیری مردم منجر شد و در نهایت با عقب نشینی حکومت از مواضع خود و برکناری وزیر مربوط در موضوع گرانی نان توانست بر اوضاع آشفته غالب شود.

«تحولات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی دهه های شصت وهفتاد میلادی و انحطاط ارزش های اخلاقی ، شکاف طبقاتی وایجاد بحران های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در تونس، باعث شکل گیری و رشد جنبش های اسلامی شد» (الغنوشی، ١٣٧٠: ٢٩) که مهم ترین آن ها عبارتند از:

-تأسیس جمعیت قانونی پاسدار قرآن کریم به رهبری شیخ الجیب القساوی وایجاد مجلۀ جوهرالاسلام در سال ١٩٦٨، و با برگزاری کلاس آموزش درسی در مدرسۀ زیتونیه که هدف و استراتژی المتساوی، ورود به حزب حاکم ودستگاه حکومت ودرنتیجه متحول سازی حزب حاکم وتبدیل شدن به یک نیروی مؤثر بود.

تأسیس حزب اتجاه اسلامی در سال ١٩٧٠ به ایجاد ماهنامۀ المعرفه به مدیریت شیخ عبدالقادر سلامه وبه رهبری راشد الغنوشی وعبدالفتاح مورو منجر شد.

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شمار جنبش های اسلامی در جهان اسلام بسیار اندک بود که یا منفعل بودند یا در ضعف ونابودی به سر می بردند (برزگر، ١٣٩١: ٢٧٣). با پیروزی انقلاب اسلامی ، جنبش ها و تشکل های اسلامی جدیدی متأثر ازآن ، در بسیاری کشورهای اسلامی پدید آمد. جنبش النهضه در تونس ازجمله جریان های اسلامی است که اگرچه فعالیت آن قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ودر قالب جمعیت پاسدار قرآن وحزب اتجاه اسلامی بود، بعد از پیروزی انقلاب، با عنوان جنبش النهضه اسلامی تونس، فعالیت دوچندان پیدا کرد.

مهم ترین مبانی جنبش اتجاه اسلامی عبارت بود از:

- رد اصول سکولاریسم؛

-ارتباط و پیوند این جنبش با تمام مسلمانان جهان؛

-نگرش به مسئلۀ فلسطین (الغنوشی، ١٣٧٠: ٤٦).

حرکت حزب اتجاه اسلامی بر اساس اصول دین و ساختار منسجم درون حزبی و اجرای روش سیاسی در صحنۀ واقعیت جامعه، ازجمله درخواست همه پرسی دربارة مجلۀ «الاحوال الشیخه للمرأه» باعث واکنش دستگاه حاکم و دستگیری رهبران آن شد وآنان متهم به برپایی یک نظام اسلامی به تأسی از انقلاب اسلامی در ایران شدند (الغنوشی ، ١٣٧٠: ٥٩-٦٢).

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جنبش های اسلامی در تونس، رشد بالایی داشتند. به گفتۀ کارشناسان سیاسی، جنبش های اسلامی و رشد آن متأثر از انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت.

ابتدا این حرکت بین روشنفکران تونس و سپس آن ها تحت جنبش النهضه، به فعالیت خود ادامه دادند.

انحصار قدرت سیاسی به حزب حاکم تونس، که متشکل از قشرهای طبقۀ بالای تونس و متمایل به فرهنگ غرب واندیشۀ سیاسی سکولار بودند، موجب درگیری میان او و جنبش های اسلامی برخاسته از نهاد دینی و اصلی تونس از حوزة زیتونیه تونس شد که خاستگاه جنبش های اسلامی چون یوسفیه، اتجاه اسلامی والنهفته بود که در نهایت نهاد دینی، دستگاهی اداری از لحاظ فکری و کاربردی تابع نهاد قدرت و دولت قرار گرفت (همان: ١٨).

محیط پخش

امواج تأثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران در تونس، وارد محیطی میشود که بر اساس تقسیم بندی انواع محیط در نظریۀ پخش، محیط ناپذیرا است. این محیط ناپذیرا در عناصری از روان شناسی سیاسی تفسیرپذیر است.

بعد مسافت، تفاوت در زبان، نژاد و فرهنگ ناشی از حکومت سکولار و وابسته، میراث استعماری باقیمانده از تسلط هفتادسالۀ فرانسه را می توان از عوامل ناپذیرابودن محیط تونس نام برد. هرچند وقوع انقلاب اسلامی در ایران، ایدة تازه ای را در تونس پدید نیاورد، در کلیت جریان های سیاسیاجتماعی این کشور تأثیراتی داشته است. تأثیر عمومی انقلاب در توجه توده های مردمی به اسلام و نگرانی دولت خودکامه از آثار سیاسی اسلام، قابل مشاهده بود.

حکومت تونس در زمان ریاست جمهوری حبیب بورقیبه  ١٩٥٧ تا ١٩٨٧ به مثابۀ سکولارترین حکومت در جهان عرب و نمونه ای از الگوی غربی دولت در جهان اسلام شناخته می شد.

تونس پس از فراز ونشیب های فراوان، در پی ضعف و سقوط عثمانی، طی هفتاد سال از اواسط قرن نوزدهم میلادی مستعمرة فرانسه شد. در این کشور اسلامی، پس از استقلال نیز، سیاست حذف کامل دین اسلام از نظام دولتی و زندگی مردم مسلمان آن توسط حبیب بورقیبه وبه موازات اقدام های آتاتورک در ترکیه و پهلوی در ایران دنبال شد. زین العابدین بن علی از افسران عالیرتبۀ پلیس و رئیس سازمان امنیت تونس، با کودتا علیه حاکمیت مطلقه و لائیکی بورقیبه به قدرت رسید.

بن علی هرچند دریافته بود که سیاست زور برای حذف دین کارآمد نیست، کوشید با آزادی به ظواهر فعالیت های دینیاسلامی، تقید ظاهری شرعی خود را به مردم نشان دهد، اما اندک زمانی پس از حکمرانیاش ماهیت این اهداف و نیات پنهانی، مشخص شد. درعین حال، درکنار منش استبدادی، سختگیری هایی را در امور مذهبی مردم در پیش گرفت. او حامی اسلامی بودکه در چارچوب عقاید فرعی و سکولار باشد. این نگرش و عملکرد در عرصۀ دین به گونه ای بودکه گرایش به اسلام در تونس، طی سالیان اخیر، رو به افزایش بود.

به طورخلاصه، «ویژگی های حاکمیتی بن علی در تونس» (هرماس، ٣٤: ١٩٨٥)را میتوان در مواردی چند برشمرد:

-نبود مردم سالاری واقعی و سهم ناچیز توده ها در مشارکت مؤثر در سطوح بالای تصمیم گیری های سیاسی ؛

- فساد مقامات و نهادهای دولتی؛

- سوءاستفادة شدید مالی حاکمان و دستگاه حکومتی ؛

-سیاست اصلاحیتربیتی، مبتنی بر سکولاریسم، با الگوبرداری از فرانسه و بر اساس ساختار غربی؛

-پاکسازی نقش فرهنگی و سیاسی نهاد دینی؛

- خشونت افسارگسیخته و بی پردة نیروهای امنیتی و پلیس؛

- ایجاد محدودیت برای فعالیت های دینی و مناسک مذهبی؛

- افزایش قیمت مواد خوراکی و فقر و محرومیت مردم در کنار ثروت انبوه خاندان حاکم؛

- توقف رشد اقتصادی و کاهش عمومی شاخص های توسعۀ اقتصادی.

بنابراین، با توجه به ساختار و شکل بستۀ سیاسیاجتماعی در تونس و درنتیجه وجود مشکل در شکل گیری احزاب، گروه ها و جمعیت های مستقل، حزب ویژه ای که طرفدار آرمان های انقلاب اسلامی ایران باشند، پایه ریزی نشد. ویژگی مهم محیط ناپذیرا بودن تونس متأثر از انقلاب اسلامی ایران را می توان به جایگاه مذهب در سیاست ، اشاره کرد؛ زیرا تا اواخر دهۀ شصت، توجه به نقش سیاسی دین در کشور کم بوده است. بدین ترتیب، شکلی از سکولاریسم به عرصۀ حکومتی در تونس راه یافت که به طور طبیعی جایی برای تفکرات انقلابی، مانند انقلاب اسلامی در ایران، وجود نداشت.

حرکت های اسلامی، نظیر حرکت اتحاد اسلامی به رهبری راشدالغنوشی که با نظارت دولت مرکزی، تأسیس شده بود، نیز دیری نپاید و پایه گذاران آن دستگیر، اعدام یا تبعید شدند.

دولت وقت تونس ، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، از این مجموعۀ حرکت و جنبش ها با عنوان «طرفداران خمینی» یاد برد و بر این اساس، اقدام به سرکوب آن ها کرد.

حکومت تونس ، اقدام خود را به این دلیل می دانست که انقلاب اسلامی ایران، امید به فعالیت را در میان گروه های اسلامخواه و مردمی زنده کرده است (خرمشاد، ١٣٩٠: ٣٠٨).

تأثیر انقلاب اسلامی دربیداری اسلامی تونس

با توجه به نقش جنبش های جهان اسلام در زمینه سازی و ریشه های انقلاب اسلامی ایران تأثیر آن درکشورهای اسلامی تسهیل و تشدید شده است؛ زیرا مسلمانان ازیک سو، رنگ وبویی از جنبش های پیشین خویش در آن مشاهده و با آن احساس نزدیکی و آشناییمیکنند و از دیگر سو نیز چون این انقلاب ، شکل ، شعار و ماهیتی اسلامی و تاریخی دارد، بنابراین تأثیر آن در کشورهای اسلامی مطلوب و بیشتر بوده است. در پاسخ به چگونگی و میزان تأثیر انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی کشور مسلمان تونس، به نظر می رسد بر اساس نظریۀ پخش ، این تأثیر به دو صورت سرایتی و سلسله مراتبی صورت پذیرفته است.

جریان بیداری اسلامی و الهام بخشی ناشی از انقلاب اسلامی ایران متغیر واسطی تلقی میشود که با آن احساس محرومیت ملت ها به وقوع انقلاب و خیزش اسلامی در مقابل حاکم دیکتاتور تونس منجر شده است . ابعاد بیداری اسلامی در ایران، چنان گسترده بود که در قلمرو جغرافیایی ایران محصور نماند و بر پایۀ ایدة صدور انقلاب، موجب پویایی و تحرک جنبش های اسلامگرای آزادی بخش در دیگر کشورهای مسلمان و جهان شد.

شخصیت امام خمینی به سرعت در اندیشۀ رهبران اسلامخواه تونس ، ازجمله راشدالغنوشی و دیگر شخصیت های اسلامی، سرایت کرد و از طریق سلسله مراتبی در میان توده های مردم مسلمان پخش شد. پیروزی انقلاب اسلامی با ایدئولوژی اسلامی و ساختار «جمهوری» با محوریت و مرکزیت ولایت فقیه در اندیشۀ سیاسی راشد الغنوشی سرایت و عمده ضعف های موجود را برطرف میسازد، به گونه ای که وی خود را یکی از شاگردان کوچک عالمان و مجاهدان بنام حرکت تجدد اسلامی معرفی و از رهبری خود بر حرکت اسلامی، بعد از پیروزی انقلاب و رهبری حضرت امام خمینی احساس ناتوانیمیکند و نظریۀ پیوستگی حرکت های

اسلامی معاصر را در روش ها و برنامه ها، برخلاف برخی گرایش ها مطرح می کند (غنوشی، ١٣٧٠: ٢٦). او دربارة انقلاب اسلامی و طرح اجرا شدن الگوی عملی حکومت اسلامی در ایران

میگوید: «نقش امام خمینی در ایجاد حکومت اسلامی ایران به راستی فوق العاده عظیم بود.

خط مشی او توانسته است پس از قرن ها، شیعه را به جایگاه [حقیقی ] خود در تاریخ اسلام بازگرداند. او توانست این کار را با زنده کردن فلسفۀ غیبت امام [عصر] در قالب ولایت فقیه، انجام دهد. در تاریخ معاصر اسلام، این نخستین بار است که اسلام توانسته هم از جنبۀ نظری و هم از بعد عملی مصداق یابد» (همان، ١٣٦٩: ٤٧)، و حضرت امام چند دهۀ قبل، این بیداری اسلامی را وعده فرموده بودند: «نمی دانند و نمی بینندکه انقلاب اسلامی صادر شده و یا در شرف صدور است و با تأییدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتیه های نه چندان دور به دست ملت های اسلامی بلکه مظلومان تشنۀ عدالت اسلامی در سراسر عالم به اهتزاز درخواهد آمد (صحیفۀ نور، ج ٢٣٢: ٢٠). پیشتر نیز با صراحت گفته بودند: «ما می خواهیم این بیداری که در ایران واقع شد در همۀ ملت ها و دولت ها [واقع ] بشود» (همان، ج ٥٧: ٥١، ١٣٦٠/٥/٠١). امام این حرکت را «امیدبخش آتیۀ روشن» و «وعدة خداوند» می دانستند و می فرمودند منتظر «انفجار عظیم در توده ها» باشید. امام خمینی درعین حال بیداری اسلامی را طلیعۀ پیدایی جبهۀ قدرتمند اسلام در برابر جبهۀ متحد شرق و غرب می دانستند: «ما باید خودمان را آماده کنیم تا در برابر جبهۀ متحد شرق و غرب، جبهۀ قدرتمند اسلامیانسانی، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود» (همان، ج ١٩: ١٢).

انقلاب اسلامی ایران، معادلۀ مبارزاتی جنبش اسلامی تونس را از حالت حداقلی جنبش سیاسی به حالت حداکثری تأسیس نظام اسلامی درآورد و بدنۀ کلی جریان اسلامگرا را به رهبری جنبش، متمایل ساخت. راشدالغنوشی معتقد است: «تأثیرگذاری انقلاب اسلامی، باعث ارائۀ مفهومی مترقی از اسلام و دینداری به تودة مردم شد» (الغنوشی، ١٣٧٠: ٤٧).

موضوع پخش

تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بیشتر مسلمانان در کشورهای اسلامی در برابر مسائل و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود، منفعل و خاموش بودند و حتی هجوم گستردة جریان «جدایی دین از سیاست» آن ها را منفعل و سرخورده کرده بود. پیروزی انقلاب اسلامی، نقطۀ عطفی بر پایان این تفکر بود و به لزوم دخالت مسلمانان در تعیین سرنوشت و در مسائل گوناگون توجه شد. موضوع پخش، تأسی از انقلاب اسلامی در کارآمدی و توانمندی اسلام برای تشکیل حکومت، موضوعاتی مانند اسلام خواهی، میل به تغییر استبداد حکومتی و تضعیف نظام استعماری در بیداری اسلامی تونس مطرح بوده است.

اسلام خواهی

مهم ترین حلقۀ اتصال بیداری اسلامی در تونس و انقلاب اسلامی ایران، تعلق خاطر مردم تونس به اسلام و قوانین اسلامی و نقش کارآمدی آن در تشکیل حکومت است، به طوری که بیتوجهی حاکمیت به دستورها و قوانین اسلامی، خشم مردم را به دنبال داشته است.

اتخاذ رویکرد سکولار در ادارة جامعه، قلع و قمع مبارزان و رهبران جریان های اسلامی، ممانعت از برگزاری واجبات اسلامی نظیر نماز و حجاب، تنها بخشی از ارادة اسلام ستیزی در ساختار سیاسی تونس بود. اسلام ستیزی و سرکوب اعتقادات مذهبی مسلمانان تونس، موجب شکل گیری عدم مشروعیت نظام حاکم شد.

از نشانه های بارز اسلامخواهی و اسلامی بودن موج انقلابی در تونس، میتوان به حضور مردم در خیابان ها و مساجد با نشانه های بارز اسلام، نظیر حضور در راهپیماییها با قرآن ، شکل گیری گسترده ترین تجمعات ضد دیکتاتوری حاکم، فراگیر بودن شعار «الله اکبر» به عنوان یکی از اصلیترین شعارهای مبارزه، روی آوردن به حجاب به عنوان نماد اسلامی، اشاره کرد.

این موارد حاکی از غلبۀ روح اسلامخواهی و حضور تفکرات اسلامی در شکل گیری مبارزات مردمی این کشور است. بنابراین، مردم تونس در جریان بیداری اسلامی، خواستار برچیده شدن ظلم و فساد و اجرای قوانین اسلامی و تلاش برای تشکیل حکومت دینی بودند.

در شرایطی که در جامعۀ اسلامی [مردم تونس ] باورهای اسلامی و نظام ارزش دینی، بخش مهمی از هویت مردم مسلمان را شکل می دهد، نوعی مرزبندی بین خود و بیگانه را مطرح میسازد. این تعارضات، بسیاری از مردم تونس را دچار نوعی احساس از خود بیگانگی فرهنگی کرد و درنتیجه، آن ها برای بازگشت به اندیشه های اصیل خود تلاش کردندکه در این راه به دلیل احساس حقارت و ضعف در برابر نظام حاکمیتی دیکتاتور، به قیام و انقلاب و تغییر وضع موجود دست زدند.

راشدالغنوشی، رهبر حزب اتجاه اسلامی تونس، معتقد به ضرورت تجدید حیات امت اسلامی در دوران معاصر است، زیرا «با وجود قانون جامع الهی و وجود شخصیت های برجستۀ اسلامی، برای تبیین قوانین الهی و پیوند میان امور متحول زمان با احکام ثابت دینی، جایی برای ایستایی و عقب ماندگی مسلمانان وجود ندارد» (الغنوشی ، ١٣٧٠: ١٨). هرچند دستگاه حاکمیتی بسیار کوشید تا برای تحقق اهداف شخصی و منافع و قدرت های فرامنطقه ای این عنصر را تضعیف یا کنترل کند، اسلام عنصر ذات و ماهیت مردم تونس، از ابتدا تأثیر هویت ساز عمده ای در این کشور محسوب می شد. پیروزی جنبش اسلامی در انتخابات پس از سرنگونی بن علی، نشان از ماهیت اسلامی موج بیداری و انقلابی در تونس دارد. حزب اسلامگرای النهضه پس از سال ها محرومیت از فعالیت، توانست با کسب ٩٨کرسی از ٢١٧ کرسی، از دیگران پیشی بگیرد (افتخاری، ٢٢٨: ١٣٩١).

با وجود این تلاش ها، مجموعۀ غرب نشان می دهد خواست واقعی مسلمانان تونس، اسلام و محقق شدن این ایدة انسان ساز است. الغنوشی باور دارد «انقلاب اسلامی ایران توانست اسلام راکه ابزار وحدت شکنی ملت اسلام در دست ارتجاع غرب بود آزاد سازد. انقلاب اسلامی ایران چنان از میراث فرهنگی و سیاسی اسلام بهره برد که توانسته است نهادهای سیاسی نیرومندی همچون بسیج جوانان انقلابی، کمیته های انقلابی، تشکیلات نهانی، حسینیه ها، مساجد و نویسندگان انقلابی را به وجود آورد و مردم را در سلسله مجموعۀ سیاسی، اقتصادی و تربیتی، جای داد و همگان، برتری و رهبری امام را پذیرفتند و پیوند ناگسستنی بین رهبری و مردم ایجاد کرد (الغنوشی، ١٣٨١: ٣٥).

شیخ عبدالفتاح مورو، رهبر و بنیانگذار جنبش نهضت اسلامی تونس معتقد است «انقلاب تونس که در مراحل بعدی به کشورهای همسایه نیز انتقال یافت، به دنبال هدف اصلی یعنی بازپس گیری کرامتی است که جز با توسل به ارزش های اسلامی به دست نخواهد آمد. پیروی از ارزش های اسلامی موجب عزت و کرامت مسلمانان است و آنان را از ستم و توهین مستکبران دور می سازد. مردم جوامع عربی و اسلامی امت واحدی هستند که با واقعیت و سرنوشت یکسانی روبه رو هستند و فقط مرزهای جغرافیایی، آنان را از همدیگر جدا کرده است. وجود این واقعیت و سرنوشت مشترک، همان چیزی بودکه باعث شد این انقلاب که از تونس آغاز شده بود، به دیگر کشورها نیز سرایت کند. دین اسلام، اصول ارزشمند آن و نیز وحدت خواسته ها و اهداف امت های عربی و اسلامی، موجب حرکت های انقلابی ملت ها در منطقۀ خاورمیانه و شمال آفریقا شده است» (:www.alalam.ir).

محمدعلی الحریزی، از اعضای جنبش نهضت اسلامی در این باره به روزنامۀالاخبار چاپ لبنان گفته است: «آن کسانی که از دین اسلام ابراز تنفر می کنند، اسلام را نفهمیده اند. نظام طاغوتی پنجاه سال مردم را از اسلام متنفر کند. آنچه اکنون می خواهیم، فقط جایی برای دعوت به خداست تا به ملت، اسلام حقیقی را بفهمانیم. ما آزادی مسجد، آزادی حجاب و دیگر آزادیهای اسلامی را می خواهیم» (همان).

جایگاه مذهب در سیاست مهم ترین موضوعی است که می توان آن را تأثیر انقلاب اسلامی در تونس و بیداری اسلامی در این کشور تلقی کرد.

مبارزه با استبداد داخلی واستعمار خارجی

جهت گیری در مقابل نوع ساختار استبدادی و رژیم دیکتاتور و وابستۀ حاکم، از مهم ترین موضوعات و محور تأثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی کشور مسلمان تونس است.

زین العابدین بن علی، حدود بیست و چهار سال در این کشور حکومت کرد و توانست به ظاهر حکومتی باثبات در میان کشورهای عربی، ایجاد و بیشتر مخالفان خود را از صحنۀ سیاسیکشور حذف کند. ساختار حکومت دیکتاتوری در تونس، عمودی شکل گرفته بود که در چنین ساختاری، مشارکت عمومی در تصمیمات قدرت، جایگاهی ندارد و استبداد رأی و فکر بر آن حاکم بود. حاکمیت در تونس، بیشتر بر تمام جنبه های فعالیت های اقتصادی، سیاسی واجتماعی، نظارت و قدرت تنها در اختیار یک گروه خاص و ویژة سیاسی قرار داشت.

در بعد سیاسی، مشارکت نداشتن واقعی شهروندان در فرایندهای گوناگون مربوط به سرنوشت سیاسی خود، نابودی جامعۀ مدنی، نادیده گرفتن حقوق و آزادی های سیاسی و اساسی مردم، جامعۀ اقتدارگرای تک حزبی، بحران هایی را برای مردم به وجود آورد وآن ها را دچار سرخوردگی عمیق ساخت. عدم تعامل و تجانس و فهم مشترک از نظر فیزیکی و قانونی میان مردم و حاکمیت، هویت ملی را در تونس تضعیف کرده بود.

عدم شفافیت دولت در حیطۀ مسائل اقتصادی و فساد به شکل گسترده ای در این کشور دیده میشود، به طوری که قدرت و ثروت در اختیار بخش کوچکی از جامعه قرار داشت، بیشتر مردم در محرومیت به سر می برند. برای مثال، بر پایۀ برآوردهای صورت گرفته، خانوادة بن علی، از بانک گرفته تا سیستم مخابرات، صادرات و واردات، خودرو، کشاورزی و توزیع مواد غذایی، نفت، توریسم، مستغلات و تمام شاخه های اقتصادی را در انحصارخود داشت، افزون برآن ، بن علی صاحب یک صندوق تعاونی بود که سالانه یک روز از حقوق کارمندان برمی داشت و تجار خرد نیز خود ملزم به واریز کردن کمک های سالانه به این صندوق در کنترل شخص بن علی بودند. این در حالی بود که در گزارش توسعۀ انسانی سازمان ملل در سال ٢٠٠٢، متوسط درآمد مردم از دو دلار در روز تجاوز نمیکرد و به رغم این مسئله که رشد اقتصادی دراین کشور بالاتر از میانگین رشد جهانی و رشد سالانه بیش از پنج درصد بود، با وجود این بیکاری و بی عدالتی مهم ترین مشکلات اقتصادی این کشور بود (گلدستون ، ١٢: ٢٠١١).

این مسائل سبب نابرابری گسترده ای میان طبقات اجتماع می شد و فرصت های اقتصادی را از کارآفرینان کوچک می گرفت و مشکلات اقتصادی را تشدید می کرد.

استمرار این سیاست های غلط در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همراه خفقان و سرکوب و فشار حکومت دیکتاتوری بن علی علیه مردم قیام و انقلاب آنان را برای استیفای حقوق خود به دنبال داشت.

مسلمانان تونس طی حاکمیت استبدادی بن علی، از نماز جماعت و مراسم دینی واقعی محروم بودند. مردان برای داشتن ریش و زنان برای پوشش کامل در تنگنا قرار داشتند.

دانشگاه های تونس به دستور وزارت آموزش این کشور، موظف بودند از ثبت نام دختران با پوشش اسلامی و پسران با ریش جلوگیری کنند. تنگناهای مذهبی، نه تنها برای سنی مذهبان، بلکه برای شیعیان نیز دوچندان بود (حسینی ، ١٣٨٩: ٦١).

نقش آفرینی گروهی بازیگران خارج از منطقه همچون امریکا و غرب ، بر وابستگی هرچه بیشتر حاکمیت مرکزی تونس تأکید داشت.

در این حلقه، کارگزار غربی، به ویژه امریکا، درصدد استقرار ساختار سیاسی، اقتصادی و امنیتی مطلوب خود بر منطقه با هدف تأمین منافعش بود. ساختاریکه با اجرای طرح هایی نظیر ایجاد خاورمیانۀ بزرگ و جدید، درصدد تخریب زیرساخت های ارزشی، اجتماعی و سیاسی سابق در منطقه به منظور استقرار ساختار–کارگزارانی همسو وحامی منافع رژیم غاصب صهیونیستی باشد (ریچارد هاس، ٢٠٣: ٢٠٠٦)، یا اتحادیۀ اروپا برای تضمین امنیت جریان انرژی منطقه، حمایت از رژیم صهیونیستی را سرلوحۀ برنامۀ خود در منطقه قرار می دهد. این حلقه از بازیگران در زمرة هواداران حاکمیت دیکتاتوری تونس و ادامۀ آن بر پایۀ استبداد به شمار میآمدند.

مقام معظم رهبری دربارة تأثیر و الهام بخشی انقلاب اسلامی ایران در ایستادگی مردم تونس بر حفظ ارزش های اسلامی و انقلابی و پایداری در برابر خواست قدرت های جهانی معتقدند:

«اگرچه نباید به طور قطع مغرور شد، ولیکن این مسئله به طورقطع وجود داردکه آن بذر امیدی که در دل ملت ها ریخته شد و کاشته شد و آبیاری شد و رویید و گل کرد، ناشی از ایستادگی ملت ایران بود» (خامنه ای، سخنرانی: ١٣٩٠).

نقش بازیگران خارجی، ازجمله فرانسه، امریکا و صهیونیست ها را نیز در تحولات تونس نمیتوان نادیده انگاشت . با توجه به اینکه بن علی طی بیست و سه سال ریاست جمهوری در مسیر اهداف غرب حرکت کرد، اکنون حضور نداشتن آن ها در صحنۀ تحولات تونس، امری دور از ذهن مینماید، به ویژه اینکه در اقدامی سؤال برانگیز کشورهای غربی ناگهان مواضع خود را به سمت حمایت از مردم تغییر داده اند!

رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند: «انگیزة بعد هم وابستگی به امریکاست، که بسیار مهم است. امریکایی ها مایل نیستند گفته شود که علت قیام مردم تونس در اول و بعد، اوج آن در مصر، وابستگی است. این، حقیقت قضیه است» (همان، خطبه ها: ١٣٩١).

نکتۀ مهم آنکه گزارش ها از ورود صهیونیست ها به تونس و ایجاد فضای رعب و وحشت توسط آن ها پس از قیام مردمی در این کشور حکایت دارد. بسیاری ناظران سیاسی با اشاره به جایگاه تونس در معادلات آفریقا و کشورهای عربی به ویژه نزدیکی آن به دریای مدیترانه بر تحولات جدید در این کشور تأکید دارند، به ویژه اینکه مردم همچنان به دنبال ورود اسلام به ساختار سیاسی کشورشان هستند. قیام مردمی و اسلامی در تونس، همراه شعارهای «مرگ بر امریکا و اسرائیل»، و استعمار و تلاش برای کسب استقلال و سرنگونی حکومت وابسته به غرب باعث گشوده شدن فصل جدیدی از مشارکت سیاسی مردم در تعیین سرنوشت خود شد که این موضوع نیز ازجمله موضوعات تأثیرگذاری انقلاب اسلامی در بیداری اسلامی تونس به شمار میآید.

مجاری پخش

حضور برخی طلاب مشتاق تحصیل در حوزة علمیۀ قم، حضور رهبران احزاب و جنبش اسلامی تونس در ایران به مناسبت های گوناگون، نظیر سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، برگزاری کنفرانس های بین المللی اسلامی، مانند کنفرانس فلسطین را می توان ازجمله مجاری پخش در تأثیر انقلاب اسلامی در بیداری اسلامی در تونس نام برد.

دیدار راشدالغنوشی با امام خمینی، موجب احساس خوشایند و محبت انگیز در شخصیت ایشان شد. او در ملاقات با بنیانگذار انقلاب اسلامی، با احساس و شوری خاص، ضمن تحسین و تکریم حضرت امام، انقلاب اسلامی و مردم ایران، شخصیت امام را تحقق بشارت پیامبر اعظم، دانسته است و می فرماید: «ان الله یبعث لهذه الامۀ علی رأس کل مئۀ سنۀ من یجدد لها دینها: هر صد سال، خداوند کسی را می فرستد تا دین او را احیا کند.»

تأثیر و نفوذ سیاسیالهی حضرت امام در رهبری جنبش اسلامی تونس، سبب شد او هر مصلح اسلامی در کشورهای اسلامی را «خمینی» بداند و از مسلمانان می خواهد که «ضمن وفاداری به انقلاب اسلامی ایران، آن را چون هدیۀ الهی پاس دارند و در حرکت های اسلامی خود به مرحلۀ تهاجمی گام بردارند» (غنوشی، ١٣٧٠: ٤٥).

جنبش اسلامی در تونس از طریق نشریات المجتمع والمعرفه خود، بارها انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن را ستوده است و حضرت امام را نمونۀ بارز بیداری اسلامی در جهان اسلام وصف میکردند. الحامدی از دیگر پیشتازان جنبش اسلامی تونس ، معتقد است پیروزی انقلاب اسلامی در ایران رویدادی عظیم و تاریخی است که نسل های جهان را از رکود و گوشه نشینی، نجات داده است. او ادامه می دهد: «این انقلاب، اثبات کرده که اسلام قادر است بر دشمنان پیروز شود و گستاخ ترین نظام را واژگون سازد، حتی اگر بزرگ ترین قدرت جهان (امریکا) از آن حمایت کند».

موانع و عوامل کاهش دهندۀ پخش

دربارة تأثیر انقلاب اسلامی در بیداری اسلامی تونس ، عوامل و موانع مختلفی برای جلوگیری از پخش آن قابل تصور است که بیتردید زمان ثمردهی موج بیداری اسلامی را به تأخیر انداختند. مسافت مکانی و جغرافیایی را میتوان از عوامل و موانع طبیعی پخش وتأثیر انقلاب اسلامی در تونس برشمرد.

محکوم شدن جنبش اسلامی، قلع و قمع رهبران آن، قطع روابط سیاسی تونس با ایران و تعطیل کردن سفارت خود در تهران (١٣٦٥) و تثبیت حکومت سکولار و دیکتاتور بن علی در تونس، از دیگر موانع این مسئله است. دولت مرکزی با متهم کردن جنبش اسلامی تونس به اعمال خشونت، ارتباط با ایران و تلاش در تسریع صدور انقلاب اسلامی به تونس ، موانع فراوانی را در جنبه های قانونی و حقوقی برای آنان ایجاد کرد. فشارها تا حدی بود که سبب شد این حرکت اسلامی از آرمان های خود در دولت بورقیبه فاصله گیرد. تداوم اعمال خشونت و فشار دوچندان بر جنبش اسلامی تونس به دنبال کودتای بن علی در سال ١٣٦٥ و زندانی و تبعید شدن رهبران جریان های اسلامی، مانع از تأثیر زیاد انقلاب اسلامی ایران در تونس شد.

بدین ترتیب، شکلی از سکولاریسم به عرصۀ حکومتی راه یافت که به طورطبیعی جایی برای تفکرات انقلابی در تونس، نظیر آنچه در ایران اتفاق افتاد، نبود.

آنچه تا قبل از قیام مردمی در تونس جریان داشت، ممانعت از رشد و نقش آفرینی احزاب مخالف و حاکم بودن قدرت مطلقۀ مخالف جریان اسلامگرایی بوده است. در این مدت، معارضان در تبعید یا زندان، هرچند از بسیج توده ها ومشارکت سیاسی بازماندند، همچنان رابطۀ آن ها با مردم پابرجا بود. انقلاب مردمی تونس را می توان پایان این جدایی دانست. علی الحریزی، از اعضای نهضت اسلامی، این بازگشت را «بازگشت خون به رگ های مردم تونس» (حسینی عارفی، ١٣٩٠: ٩٣) میداند، هرچند بیتردید مهم ترین عامل و نقش در شکل گیری و پیروزی انقلاب تونس را مردم و جوانان ایفا کردند، زیرا رهبران احزاب سیاسی، یا در زندان یا در تبعید بودند.

دامن زدن به اختلاف های قومیتی میان شیعیان و اهل تسنن، اختلافات شدید بین نحله های مختلف سنی، فعالیت دستگاه سیاسیمذهبی در عربستان و برخی دیگر حکومت های غیرمردمی کشورهای اسلامی ، فقط بخشی از شکاف های موجود در فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این کشورها بود. اشغال قسمت های فراوانی از سرزمین اعراب و شکست آن ها در جنگ شش روزه و افزون بر این، عقب نشینی سران اعراب از مبارزه و انتخاب خط سازش با اسرائیل، سرشکستگی مردم این کشورها را در پی داشت، به طوری که بر پایۀ اسناد افشاشده، رئیس سازمان امنیت تونس با دستگاه جاسوسی موساد ارتباطی تنگاتنگ داشته است.

از دیگر موانع پخش در تونس می توان از جریان های سلفی تکفیری نام برد که با توجه به شیوه های خشونت بارشان ، پیوسته توجه کشورهای منطقه و دیگرکشورها را به خود جلب کرده اند. پس از ١٤ ژانویۀ ٢٠١١، سازمان جهانی القاعده و بازوی منطقه ای آن در مغرب عربی، جریان تکفیری تونسی را با بهره گیری از رهبران و نیروهای آموزش دیده و پول احیا کردند. هدف سازمان جهانی القاعده از احیای این مجموعه، برهم زدن ثبات در منطقه، پیشبرد برنامه هایش در عرصۀ سیاست بین الملل ، جذب نیروهای جدید و آموزش آنان بود (کریشان، ٢٠١٢).

در سطح جامعۀ تونس ، تکفیری ها در سازماندهی و اعزام جوانان تونسی به سوریه نیز فعال بوده اند. وزارت کشور تونس تا کنون بارها از متلاشی کردن باندهای انتقال جوانان به سوریه خبر داده است (المدینی، ١٦٠: ٢٠١٢).

درواقع، از هنگام انقلاب مردمی و سقوط بن علی، می توان پیوستاری صعودی ازگرایش سلفی های تکفیری به خشونت در این کشور ترسیم کرد؛ ازجمله رویارویی آن ها با نیروهای امنیتی در شهر «جندوبه» در فوریۀ ٢٠١٢، مبارزه با دیگر نیروها در دانشگاه ها و نیز خارج از آن وتلاش برای جایگزینی پرچم سیاه جماعت تکفیری به جای پرچم تونس، که در موارد بسیاری به رویارویی هایی هرچند محدود منجر شدند که از تشدید تدریجی خشونت این جریان حکایت می کرد (خالد، ٢٠١٢).

مجموع این مسائل، هر یک در ممانعت از پخش و تأثیر انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی در تونس مؤثر است.

نتیجه

موضوع نوشتار حاضر، تأثیر انقلاب اسلامی ایران در بیداری اسلامی تونس است. مجموع مطالب حاضر بر اساس این هدف و بر مبنای نظریۀ پخش و ارکان آن، تنظیم و سامان یافته است.

ویژگیهای ضد استعماری و ضد استبدادی، تمسک به رویکرد تظاهرات عمومی با مشارکت همۀ قشرهای مردم و تمرکز بر شعارهای اسلامی، ازجمله نشانه های انکارناپذیر الگو قراردادن و تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران است.

دربارة چشم اندازآینده در شمال آفریقا و در تونس باید توجه کرد جریان سلفیت تکفیری در بعضی کشورهای این منطقه فعال شده که طی چند سال شاهد تحولاتی ازجمله سقوط دولت های پیشین و روی کار آمدن دولت های جدید، و نیز وجود مشکلات اقتصادی و امنیتی بوده اند. بنابراین، هر اندازه که دولت های جدید کارآمدی خود را در حل این مشکلات نشان دهند، جامعه به سمت آرامش پیش می رود و زمینۀ گسترش خشونت محدود می شود. در ارتباط با تونس آنچه مشخص است ، درحقیقت تفکر سلفی -تکفیری با چیزی که مردم از میانه روی در امور دینی میخواهند، دچار تناقض (پارادوکس) است. این امر خود مانعی مهم فراروی گروه های تندروی سلفی در تونس خواهد بود. با وجود این، یکی از مهم ترین مشکلات تونس که دولت های بعد از انقلاب النهضه و دیگر دولت ها با آن دست به گریبان بوده اند و خواهند بود، مشکلات اقتصادی، بیکاری و وضع معیشت مردم است. همان طور که این مسئله یکی از عوامل تحت فشار قرار گرفتن و در نهایت کناره گیری النهضه از دولت تونس بود، باز هم درآینده شاهد حضور مردم در خیابان ها و اعتراضات اجتماعی خواهیم بود که این آشفتگی های سیاسی و اجتماعی، زمینۀ گسترش ناامنی و حضور سلفی های جهادی در این کشور خواهد شد.

دراین باره پیشنهادهای زیر ارائه می شود:

١. روند تحولات پس از پیروزی قیام مردمی تونس، بر لزوم حفظ دستاوردهای بزرگ حاصل از این بیداری اسلامی دلالت دارد. بنابراین، مردم و نخبگان و احزاب سیاسی، ضمن تلاش برای حفظ وحدت ملی، نباید از مواظبت و آسیب شناسی انقلاب، جلوگیری از انحراف انقلاب و پرهیز ازحوادث و مسائل اختلافی، نظیر توطئۀ ترورهای مشکوک اخیر، نظیر شکری بلعید، محمد البراهمی و نیز دخالت های قدرت های خارجی ، غفلت کنند؛

٢. آنچه حفظ انقلاب مردمی تونس را تضمین خواهد کرد، عبرت گیری از حوادث جاری در کشور مصر است. ضرورت دارد تا دولت، احزاب و به ویژه جریان انقلابی، هرچه سریع تر نسبت به نظام سازی سیاسی بر اساس اهداف بیداری اسلامی و پاکسازی نهادهای اقتصادی، سیاسی و نظامی باقیمانده از حاکمیت غیرمردمی پیشین اقدام کنند، هرچند در تونس تغییری سطحی صورت پذیرفته است . بنابراین، در صورت به نتیجه رسیدن و پیروزی کامل قیام مردمی تونس، نقش دین اسلام را، به عنوان اصلی محوری، پررنگ خواهد کرد که می توان آن را ظرفیتی برای الگوی حکومت دینی انقلاب اسلامی در تونس در آینده دانست.

منابع و مآخذ

الف) فارسی

١. امام خمینی (١٣٧٩)، صحیفۀ امام مجموعۀ بیانات و آثار امام خمینی، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، عروج.

٢. افتخاری، اصغر (١٣٩١)، بیداری اسلامی درنظر وعمل، تهران، دانشگاه امام صادق .

٣. الغنوش ، راشد (١٣٧٠)، ترجمۀ سیدهادی خسروشاهی، حرکت امام خمینی وتجدیدجهان اسلامی، تهران، مؤسسۀ اطلاعات.

٤.  (١٣٦٩)، حرکت اسلامی تونس، تهران، وزارت امور خارجه.

٥.  (١٣٨١) ترجمۀ حسینیصابری، آزادیکار عمومی درحکومت اسلامی، تهران ، علمیوفرهنگی .

٦. الویری، محسن (١٣٩٠)، «بیداری اسلامی؛ از باورها تا نهادها»، ماهنامۀ روابط فرهنگی، ش ١، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی.

٧. برزگر، ابراهیم (١٣٩١)، نظریه های بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران، دانشگاه امام صادق .

٨.  (١٣٨٩)، روان شناسی سیاسی، چ ٢، تهران، سمت.

٩.  (١٣٨٨)، «پیش بینی تأثیر انقلاب اسلامی بر خاورمیانه»، فصلنامۀدانش سیاسی، تهران، دانشگاه امام صادق، س

٥، ش ١.

١٠. حسینی، عارف (١٣٨٩)، «تشیع در تونس»، مجلۀ گنجینه ، مجمع جهانی اهل بیت، ش ١٨ و١٩.

١١.  (١٣٩٠)، بهار عربی در پرتو بیداری اسلامی، قم، سنابل.

١٢. خرمشاد، محمدباقر (١٣٩٠)، بازتاب های انقلاب اسلامی، تهران، سمت.

١٣. شکوهی، حسین (١٣٦٤)، جغرافیای کاربردی و مکتب های جغرافیایی، مشهد، آستان قدس.

١٤. صفدری، محمدحسن (١٣٨٩)، ریشه یابی انقلاب تونس، سایت خبری مجلۀ هفتگی الحقیقه الدولیه.

١٥. گیدنز، آنتونی (١٣٨٦)، جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان ، تهران، نشر نی.

١٦. عمر، عمراحمد (١٣٨٠)، یقظۀ المسلمین فی القرن العشرین ، جلد اول، تهران، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیۀ.

١٧. محمدی، منوچهر (١٣٨٧)، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، تهران ، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی.

١٨. مطهری مرتضی (١٣٦٢)، اسلام ومقتضیات زمان، تهران، صدرا.

١٩. ملکوتیان، مصطفی (١٣٨٤)، تأثیرات منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی ایران ، فصلنامۀ سیاست، دانشگاه تهران، تابستان، ش ١.

٢٠. موثقی ، احمد (١٣٧٦)، مکتب و مرام امام خمینی، مجموعۀ مقالات کنگرة بین المللی امام خمینی و احیای تفکر دینی، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (عروج).

٢١. هاس، ریچارد (١٣٩١)، ترجمۀ مهدی کاظمی، «خاورمیانۀ جدید»، مجلۀ تعاون افروز، دفتر تبلیغات اسلامی، ش ٢٨.

٢٢. هرماس، عبداللطیف (١٩٨٥)، حرکه اسلامی فی تونس.

ب) خارجی

23- www.khamenaei.ir

24- http.//fa.alalam.ir/news

پی نوشت

[1] Diffusion.

[2] Hager strand.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان