حتی برای فیلمساز باتجربهای مثل اسپایک لی Spike Lee، «نژادپرست سیاه» یک فیلم بزرگ است. لی برای این فیلم در بخش بهترین کارگردان اسکار نامزد شده است. پس از به شهرت رسیدن او در سال 1986 برای «میخواهد به دستش بیاورد» She’s Gotta Have It، این اولین نامزدی اسکار لی محسوب میشود.
ضمنا، «نژادپرست سیاه» در 6 بخش دیگر از جمله بهترین فیلم با دیگر فیلمها برای کسب جایزهٔ اسکار به رقابت خواهد پرداخت. جدا از بحث جوایز، «نژادپرست سیاه» به دلایل متعددی یک فیلم فوقالعاده است. لی در تیتراژ آغاز فیلم به این نکته اشاره میکند که داستان بر اساس اتفاقات واقعی شکل گرفته است.
اما داستانی که دربارهٔ افسر پلیس سیاهپوستی که در دهه 70 به عضویت گروه نژادپرست «کو کلاکس کلان» Ku Klux Klan در میآید، چقدر میتواند واقعیت داشته باشد؟ حالا به شرح خاطراتی که شخصیت ران استالورث Ron Stallworth (شخصیت اصلی فیلم با بازی جان دیوید واشنگتن John David Washington) در دفتر یادداشتش دربارهٔ کار در ادارهٔ پلیس و نقشههایش برای KKK نوشته میپردازیم. لی نیز برای ساخت فیلمش از این یادداشتها اقتباس کرده است.
شکی نیست استالورث با کمک کارآگاهی که به جای خود معرفی کرد وارد گروه KKK شد.قطعا داستان اصلی فیلم در اواخر دهه 70 و در شهر کلرادو اسپرینگز رخ داده است. استالورث در جواب تبلیغ واقعی عضوگیری گروه که در روزنامهٔ محلی دیده بود، به کلان نامه نوشت (در فیلم استالورث به آنها تلفن میکند). وقتی با او تماس گرفته میشود، از علاقهاش به عضو شدن در گروه کلان صحبت میکند.
استالورث دعوتنامهای برای ملاقات با آنها دریافت میکند. وقتی از او میخواهند که مشخصات خود را توصیف کند، استالورث مشخصات همکار سفیدپوستش را شرح میدهد. او همکار پلیسش (با بازی آدام درایور Adam Driver) را به مدت دو سال برای بررسیهای بیشتر، به قرارهای ملاقات گروه میفرستد.
استالورث در طی تماسهای تلفنیاش با دیوید دوک دوست میشود.یکی از صحنههای خندهدار «نژادپرست سیاه»، جایی است که استالورث باید کارت عضویت گروه KKK را به سرعت نابود کند. برای سرعت بیشتر، او با اداره کل تماس میگیرد و با دیوید دوک David Duke ملقب به جادوگر بزرگ صحبت میکند. این ماجرا کاملا واقعی است.
استالورث حقیقی این گفتگو را به عنوان مصاحبه با تاریخ توصیف میکند. پس از اولین تماس، استالورث و دوک هر از گاهی تلفنی با یکدیگر صحبت میکردند. استالورث دوک را یک مرد خوب و سخنوری دلپذیر توصیف کرده است.
با این حال، همهٔ داستان به این مطلوبی نبود. زمانی که اجتماعات محلی گروه KKK تعطیل شد، دوک به استالورث گفته بود که از نظم پلیسهای کلرادو اسپرینگز متعجب شده است. دوک هرگز به نفوذی بودن اعضای گروه مشکوک نشده بود.
اما همکار استالورث یهودی نبوده است.زمانی که ««نژادپرست سیاه» به بررسی هویت یهودی شخصیت فلیپ Flip با بازی درایور میرسد، در ضعیفترین حالتش قرار میگیرد. صحنههای نامأنوسی در این رابطه میبینیم؛ مثل فاش کردن ماشین دروغ سنج فلیپ در زیرزمینش توسط یکی از اعضای کلان. او به فلیپ میگوید که باید از یهودی نبودن او مطمئن شود.
سپس، او از فلیپ میخواهد که ختنه نبودنش را ثابت کند. در دنیای واقعی، همکار استالورث یهودی نبوده است، بنابراین تمام این داستانها و صحنهها توسط لی و دستیار نویسندهاش به فیلم اضافه شده است.
استالورث به عنوان بادیگارد دوک در سفر به کلرادو حضور داشته است.اگر از ما بپرسید که آیا استالورث در واقعیت بادیگارد دوک بوده یا چنین چیزی از طرف سازندگان به فیلم اضافه شده، قطعا جواب ما به سمت غیرواقعی بودن آن میرود. با این حال، این اتفاق واقعا در سفر دوک به کلرادو اسپرینگز رخ داده است.
حتی قسمتی که استالورث دستش را هنگام عکس گرفتن دور گردن دوک میاندازد، واقعی است. طبق گفتهٔ استالورث، دوک در آن لحظه عصبانی شده بود. متأسفانه استالورث آن عکس را ندارد (اما کارت عضویت KKK را به عنوان یادگاری نگه داشته است).
هیچ بمبگذاری اتفاق نیفتاده است.در دقایق پایانی «نژادپرست سیاه»، اعضای کلان برای مخالفت با استالورث و پلیسها، تصمیم به بمبگذاری سازمان دانشآموزان سیاهپوست میگیرند. این اتفاق هرگز در واقعیت رخ نداده است. استالورث به تایم گفته بود: “در طول تحقیقات من، هیچ بمبگذاری اتفاق نیفتاد”.
در ضمن، در طی هفت ماه تحقیقات استالورث، هیچ صلیبی به آتش کشیده نشد. استالورث با فرستادن پلیسهایی برای شناسایی محل بعدی اعلام بیانیههای کلان، توانست جلوی برخی از فعالیتهای KKK را بگیرد. او گفته جلوی سه آتشسوزی را گرفته است.
این مقاله برگرفته از نوشتهٔ اریک شال Eric Schaal در سایت cheatsheet.com است.کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
14