ماهان شبکه ایرانیان

بازتاب احسان و نیکوکاری در آموزه های علوی بر پایۀ اندیشه های امام علی (علیه السلام)

یکی از اصول اساسی، بنیادی و پردامنۀ اسلام، مسئلۀ احسان و نیکوکاری است. «احسان» به معنای نیکی کردن و «بر» به معنای نیکوکاری است (داورپناه، ١٣٧٥: ٢/ ٢٦٤؛ طبرسی، ١٣٧٢: ٢/ ١٨٣)

بازتاب احسان و نیکوکاری در آموزه های علوی بر پایۀ اندیشه های امام علی (علیه السلام)

١. پیش درآمد

یکی از اصول اساسی، بنیادی و پردامنۀ اسلام، مسئلۀ احسان و نیکوکاری است. «احسان» به معنای نیکی کردن و «بر» به معنای نیکوکاری است (داورپناه، ١٣٧٥: ٢/ ٢٦٤؛ طبرسی، ١٣٧٢: ٢/ ١٨٣). به راستی، هرکسی که فطرتی سالم داشته باشد، از محسنین و ابرار تعریف و تمجید می کند. احسان و بر معانی گسترده ای دارد که مفهوم و معنی آن به حوزۀ اخلاقی ختم نمی شود؛ بلکه این مفهوم نیک می تواند سه معنای انجام کار نیک، نیکویی کردن به دیگران و نیکو و شایسته انجام دادن یک کار در شکل کامل آن را در برگیرد. ازآنجایی که وجود احسان و نیکوکاری در جامعه می تواند، زمینه های هلاکت و فروپاشی جامعه را از بین ببرد، تمام هم وغم دین مبین اسلام با ارسال رسل و ابلاغ ولایت و امامت در راستای گسترش و بسط این سجیۀ نیک است. حضرت علی (علیه السلام) در زمان حیات پربرکت خویش جدوجهد زیادی در زنده نگه داشتن این مسئلۀ مهم از خود نشان دادند. کتاب گران سنگ نهج البلاغه از نکات ارزنده، مشحون و از احادیث سازنده دربارۀ بذل احسان و گسترش نیکوکاری آکنده است. گویا محور اصلی و بنیادی نهج البلاغه احسان و اهتمام ویژه به نیکوکاری است؛ زیرا نیکوکاری در کلام حضرت علی (علیه السلام) مصادیق و جلوه های فراوانی دارد که در ادامۀ پژوهش به آن ها اشاره خواهدشد.

٢. پرسش های پژوهش

الف) حضرت امام علی (علیه السلام) با چه اوصافی از نیکی و نیکوکاری یاد می کند؟

ب) احسان و نیکوکاری در کلام حضرت علی (علیه السلام) چه جلوه هایی دارد؟

ج) از منظر مولا علی (علیه السلام) نیکوکاری چه آثاری دارد؟

د) آیا می توان در آیینۀ نهج البلاغه چند مانع اصلی و اساسی از موانع احسان نیکوکاری را برشمرد؟

٣. فرضیۀ پژوهش

چنین به نظر می رسد که مولا علی (علیه السلام) بعد از نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص)، سعی زیادی در نشر و بسط مسائل نیک اخلاقی، ازجمله مسئلۀ حیاتی احسان و نیکوکاری داشته اند.

آن حضرت، نیکوکاری را زینت اسلام می دانند و این گونه گمان می رود که احسان و نیکوکاری شامل مصادیق زیادی در کلام آن امام همام باشد و فواید زیادی، مثل نزول برکات و رحمت الهی و افزایش طول عمر داشته باشد. آن حضرت بخل و دنیاپرستی را از موانع حتمی و اساسی احسان و نیکوکاری برشمرده اند. در ادامۀ پژوهش به همۀ این مسائل و فرضیه ها، پاسخی مستدل و روشن داده خواهدشد.

٤. پیشینۀ پژوهش

دربارۀ کتاب گران سنگ نهج البلاغه و روایت های به دست آمده از حضرت علی (علیه السلام)، تحقیق های گسترده ای صورت گرفته است، ازجمله: سردار شهابی (١٣٨٢)؛ درآمدی به تحقیق و بررسی خطبۀ ١٨٦ نهج البلاغه (فی وصف المتقین)، فصلنامه دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی؛ محمود خورسندی و سید حبیب الله احمدپناه (١٣٨١)؛ فرهنگ تطبیقی نهج البلاغه و سیری کوتاه در ترجمه های مختلف آن، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی؛ سیدمحمدمهدی جعفری (١٣٨٤)؛ تأثیر نهج البلاغه بر ادب فارسی، علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز؛ سیدمهدی صدرالحفاظی (١٣٨٦)؛ جلوه های قرآن کریم و نهج البلاغه در دیباچه بوستان، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی؛ محمدتقی شریعتمداری (١٣٨٣)؛ توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه، سفینه؛ مجید معارف (١٣٨٣)؛ جلوه های بلاغت علوی در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، سفینه؛ غلامرضا کریمی فرد و رضا نیک دل (١٣٨٩)؛ بررسی زیبایی شناسی تشبیه در نهج البلاغه، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی کرمان و.... ولی مقاله ای که به بازتاب احسان و نیکوکاری در آموزه های آن حضرت که در نهج البلاغه و دیگر کتاب های معتبر حدیثی ثبت و ضبط شده است، بپردازد تابه حال صورت نگرفته است، چنین مهمی ما را به انجام این پژوهش ترغیب و تحریر کرد.

٥. نیکوکاری در قرآن و احادیث

«احسان» در فرهنگ های مختلف با واژۀ «بر» مترادف و به معانی گوناگونی، نظیر نیکی کردن و نیکوکاری آمده است. احسان مصدر باب افعال به معنی نیکی کردن است (قرشی، ١٣٧١: ٢/ ١٣٦). احسان دو گونه است: اول - بخشش و انعام بر غیر و دیگران؛ مثل عبارت أحسن إلی فلان: به او نیکی کرد. دوم - احسان در کار و عمل به این معنی که کسی علم نیکویی را بیاموزد یا عمل نیکی را انجام دهد و براین اساس است سخن امیرالمؤمنین (علیه السلام): «الناس أبناء ما یحسنون» مردم به آنچه از کارهای شایسته و نیک می آموزند یا به آن عمل می کنند، نسبت داده می شوند (راغب اصفهانی، ١٣٧٤: ١/ ٤٩٢). بر به معنی فزونی و وسعت در خیر و نیکی است و گاهی این صفت به خدای تعالی نسبت یافته است؛ مانند آیۀ «إنه هو البر الرحیم» (٢٨/ طور) و همین طور دربارۀ بندگان خدا که گفته می شود: «بر العبد ربه» اطاعت و پرستش او نسبت به خدای، وسیع و گسترده است (راغب اصفهانی، ١٣٧٤: ١/ ٢٥١)؛ پس بر از طرف خدا به بندگانش، زیادی ثواب و پاداش است و از جانب بندگان پرستش و طاعت. در آموزه های قرآن کریم، توجه به احسان و نیکوکاری، مانند بسیاری دیگر از فضایل نیک اخلاقی سفارش شده است. قرآن مردم را به نیکوکاری فرمان می دهد و از هر کار زشت و ناپسند بازمی دارد و این آشکار است که عقل سالم، هر انسان نیکوکاری را می ستاید و از هر کار زشت و ناپسندی دوری می جوید. نیکوکاری با واژه هایی، نظیر «احسان» و «بر» در قرآن کریم جلوه گر شده است. در قرآن کریم «احسان» ١٩٤ مرتبه و «بر» ٣٢ مرتبه به همراه مشتقاتشان تکرار شده اند که این حاکی از اهمیت نیکوکاری در کلام خداوند است؛ برای مثال خداوند تبارک وتعالی چنین می فرماید: «و أحسنوا إن الله یحب المحسنین» و نیکی کنید که خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد (بقره /١٩٥)؛ یا آیۀ نورانی «أ تأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم و أنتم تتلون الکتاب أ فلا تعقلون» آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می کنید؛ اما خودتان را فراموش می نمایید؛ بااینکه شما کتاب (آسمانی) را می خوانید! آیا نمی اندیشید؟ (بقره /٤٤). ایمان داشتن به خدا و پیامبر (ص) و اعتقاد به قرآن کریم و معاد، رعایت تقوا و تحمل سختی ها و مشکلات، اهتمام به عفو و گذشت، توجه ویژه به محبت و دوستی اهل بیت (علیهم السلام)، تمایل به خیرخواهی و اصلاح، اجتناب از فساد، فحشا و گناهان کبیره، توبه در سحرگاهان، پرداخت زکات، کمک، انفاق و بخشش در راه خدا، تأمین نیازمندان و محرومان، رفتار شایسته با پدر و مادر و... از مصادیق احسان و نیکوکاری است که در قرآن کریم بارها و بارها به این موضوعات پرداخته شده است؛ پرداختن به هریک از این مصادیق می تواند در نشر و بسط نیکوکاری و رواج آن در جامعه کمک های فراوانی کند. در احادیث و روایات حضرات معصومین علیهم السلام به مسئلۀ بذل نیکی و گسترش نیکوکاری اهتمام و توجه ویژه ای شده است. اهل بیت علیهم السلام تمام همت خویش را بر این فضیلت نیک اخلاقی مصروف داشته اند تا در سایه سار این امر مهم، عطوفت و محبت در اجتماع موج بزند.

اکنون نمونه هایی از احادیث اهل بیت علیهم السلام دربارۀ احسان و نیکوکاری:

حضرت محمدبن عبدالله (ص) در چند حدیث نورانی دربارۀ نیکوکاری و بذل احسان می فرمایند: «ان القوم لیکونون فجرۀ و لا یکونون بررۀ فیصلون ارحامهم فتنمی اموالهم و تطول اعمارهم فکیف اذا کانوا ابرارا بررۀ! ؟»، مردمی که گناهکارند و نه نیکوکار، با صلۀرحم، اموالشان زیاد و عمرشان طولانی می شود؛ حال اگر نیک و نیکوکار باشند، چه خواهد شد!؟ (ابن شعبه حرانی، ١٤٠٤ق: ٩٨؛ مفید، ١٤١٣ق: ٩٨؛ مجلسی، ١٣٨٠: ٧١/ ٩٩؛ آشتیانی، ١٣٦٢: ٢/ ١٥؛ صدوق، ١٣٦٢: ١/ ١٢٤؛ کلینی، ١٣٦٢: ٢/ ١٥٠). در حدیثی دیگر از رسول اکرم (ص) خطاب به امیر مؤمنان حضرت علی (علیه السلام) آمده است: «أ لا اخبرکم، بأشبهکم بی خلقا؟ قال: بلی یا رسول الله قال: أحسنکم خلقا، و أعظمکم حلما، و أبرکم بقرابته و أشدکم من نفسه إنصافا» (به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند) آیا تو را خبر دهم که اخلاق کدام یک از شما به من شبیه تر است؟ عرض کردند، آری، ای رسول خدا. فرمودند: آن کس که از همۀ شما خوش اخلاق تر و بردبارتر و به خویشاوندانش نیکوکارتر و باانصاف تر باشد (خرمشاهی و انصاری، ١٣٧٦: ١١٦؛ کراجکی، ١٤١٠ق: ١٠؛ عطاردی، ١٣٧٤: ٢٣٨؛ طبرسی، ١٤١٢ق: ٤٣٣؛ غفاری، ١٣٦٧: ٤/ ٣٧٠؛ خراسانی، ١٣٧٤: ١/ ٣٧٧؛ عاملی، ١٣٨٠: ١٥/ ٢٦٧؛ مشکینی، ١٤٢٤ق: ٦٨٥). پیامبر عقیده دارند که پاداش نیکوکاری خیلی زودتر از اجر و پاداش دیگر کارهای خیر به آدمی می رسد. «ان اسرع الخیر ثوابا البر و ان اسرع الشر عقابا البغی»، پاداش نیکوکاری زودتر از هر کار خوب دیگری می رسد و کیفر ستم و تجاوز زودتر از هر کار بد دیگری گریبان می گیرد (دیلمی، ١٤١٢ق: ١/ ١٨٣؛ صدوق، ١٤٠٦ق: ١٦٦؛ عطایی، ١٣٦٩: ٢/ ١٨٠؛ تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ٤٤٩؛ خوانساری، ١٣٦٦: ٧/ ٣٣) و این حدیث زیبا هم از آن حضرت نقل شده است: «العدل حسن و لکن فی الامراء احسن، السخاء حسن و لکن فی الاغنیاء احسن، الورع حسن ولکن فی العلماء احسن، الصبر حسن و لکن فی الفقراء احسن، التوبۀ حسن و لکن فی الشباب احسن، الحیاء حسن و لکن فی النساء احسن»، عدالت نیکوست، اما از دولتمردان نیکوتر؛ سخاوت نیکوست، اما از ثروتمندان نیکوتر؛ تقوا نیکوست، اما از علما نیکوتر؛ صبر نیکوست، اما از فقرا نیکوتر؛ توبه نیکوست، اما از جوانان نیکوتر و حیا نیکوست، اما از زنان نیکوتر (مجدی، ١٣٦٩: ٢٤٢؛ پاینده، ١٣٦٣: ٥٧٨). امام حسین (علیه السلام) هم در این زمینه می فرمایند: «ایها الناس نافسوا فی المکارم و سارعوا فی المغانم و لا تحتسبوا بمعروف لم تجعلوا»: ای مردم! در خوبی ها با یکدیگر رقابت کنید و در کسب غنائم (بهره گرفتن از فرصت ها) شتاب کنید و کار نیکی که در انجامش شتاب نکرده اید، به حساب نیاورید (محدث اربلی، ١٣٨١ق: ٢/ ٢٦). از وجود مقدس امام باقر (علیه السلام) نقل شده است، ایشان چهار چیز را از گنج های نیکوکاری به شمار می آوردند، «أربع من کنوز البر: کتمان الحاجة و کتمان الصدقة و کتمان الوجع و کتمان المصیبة»: چهار چیز از گنج های نیکوکاری است: پنهانداشتن حاجت، صدقه پنهانی، نهانداشتن درد و نهانداشتن مصیبت (محدث قمی، ١٣٦٩: ٣٩). امام صادق (علیه السلام) در تجلیل از نیکوکاری می فرمایند، «البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار»: نیکوکاری و خوش اخلاقی، خانه ها را آباد و عمرها را طولانی می کنند (مجلسی، ١٣٨٠: ١/ ١٥٠)؛ و در حدیثی دیگر از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «یعیش الناس باحسانهم اکثر مما یعیشون باعمارهم و یموتون بذنوبهم اکثر مما یموتون بآجالهم» مردم، بیشتر از آن که با عمر خود زندگی کنند، با احسان و نیکوکاری خود زندگی می کنند و بیشتر از آن که با اجل خود بمیرند، براثر گناهان خود می میرند (هویدی بغدادی، ١٣٧٠: ٤٤٠). امام موسی کاظم (علیه السلام) درزمینۀ نیکوکاری چنین می فرمایند، «من لم یجد للاساءة مضضا لم یکن عنده للاحسان موقع»: کسی که مزه رنج و سختی را نچشیده، نیکی و احسان در نزد او جایگاهی ندارد (مسعودی، ١٣٧٩: ٣٣)؛ چنان که مشاهده می شود، اهل بیت علیهم السلام سفارش زیادی به انجام اعمال نیک و گسترش نیکوکاری داشته اند و مردم را با تبیین اجر و پاداش آن، به احسان و انجام نیکوکاری تشویق می کرده اند.

٦. بازتاب احسان و نیکوکاری در آموزه های علوی

نیکوکاری یکی از اصول سازندۀ اخلاقی و تربیتی دین مبین اسلام است که امام علی (علیه السلام)بارها به آن اشاره داشته اند. آن امام همام اساس دین را در به دست آوردن نیکی ها معرفی کرده، منزلت افراد را درگرو انجام کارهای نیک دانسته اند، «رأس الدین اکتساب الحسنات... قدر کل امری ما یحسنه»: اساس دین به دست آوردن نیکی هاست... منزلت هر شخصی به اندازۀ کارهای خیری است که انجام می دهد (تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ٨٦ و ٣٨٤). در مورد ماهیت نیکی آن حضرت فرموده اند، «البر عمل مصلح»: نیکی (در حق دیگران) عملی است اصلاحگر. (خوانساری، ١٣٦٦: ١/ ١٤٩). ایشان در نصیحتی مشفقانه به فرزند خویش چنین از عمل نیک و عکس العمل مردم در برابر نیکوکاری می فرمایند:»ای پسرم... آنچه برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه برای خود نمی پسندی، برای دیگران مپسند، ستم روا مدار، آن گونه که دوست نداری به تو ستم شود، نیکوکار باش، آن گونه که دوست داری به تو نیکی کنند، و آنچه برای دیگران زشت می داری برای خود نیز زشت بشمار« (دشتی، ١٣٨٠: ٥٢٧). در نهج البلاغه حضرت علی ابن ابی طالب بارها گوشزد می کنند که آدمی باید از بدی و بدکاران در راه خدا اجتناب کرده، در انجام کار خیر و نیک از سرزنش هیچ ملامتگری رنجور نشود: «و أمر بالمعروف تکن من أهله و أنکر المنکر بیدک و لسانک و باین من فعله بجهدک و جاهد فی الله حق جهاده و لا تأخذک فی الله»، به نیکی ها امر کن و خود نیکوکار باش، و با دست و زبان بدی ها را انکار کن، و بکوش تا از بدکاران دور باشی، و در راه خدا آن گونه که شایسته است تلاش کن، و هرگز سرزنش ملامتگران تو را از تلاش در راه خدا بازندارد (دشتی، ١٣٨٠: ٥٢١). وقتی حضرت علی (علیه السلام) مردم را به کار فرامی خوانند، این عمل در نظر رفیع و شامخ آن امام همام همان عمل نیک است. برای مثال، ایشان می فرمایند: «و بادروا بالأعمال عمرا ناکسا أو مرضا حابسا أو موتا خالسا فإن الموت هادم لذاتکم»، به سوی اعمال نیکو بشتابید پیش از آن که عمرتان پایان پذیرد، یا بیماری مانع شود، یا تیر مرگ شما را هدف قرار دهد (دشتی، ١٣٨٠: ٤٦٧)؛ سپس با در نظرگرفتن این که عمر آدمی کوتاه است و سرانجام باید از این جهان رخت بربست نیکوترین ذخیره و اندوخته برای آخرت را چنین بیان کرده اند: «فلیکن أحب الذخائر إلیک ذخیرۀ العمل الصالح»، پس نیکوترین اندوختۀ تو باید اعمال صالح و درست باشد (دشتی، ١٣٨٠: ٥٦٧). اغتنام فرصت در انجام کار خیر بارها در نهج البلاغه تبیین شده است؛ آقا علی ابن ابی طالب بارها و بارها مردم را به غنیمت شمردن فرصت ها برای انجام کار خیر فراخوانده، نیکوکاری را در حقیقت زاد و توشۀ آخرت می داند و چنین همگان را در انجام کار نیک ترغیب و تشویق می کنند: «فعلیکم بالجد و الاجتهاد و التأهب و الاستعداد و التزود فی منزل الزاد»، بر شما باد به تلاش و کوشش، آمادگی و آماده شدن، و جمع آوری زاد و توشۀ آخرت و در دوران زندگی دنیا (دشتی، ١٣٨٠: ٤٦٧). آن حضرت معتقدند، کار خیر ارزش ذاتی خود را دارد، کمیت در کار خیر مطرح نیست؛ بلکه ذات خود نیکوکاری مهم است: افعلوا الخیر و لا تحقروا منه شیئا فإن صغیره کبیر و قلیله کثیر و لا یقولن أحدکم إن أحدا أولی بفعل الخیر منی فیکون و الله کذلک إن للخیر و الشر أهلا فمهما ترکتموه منهما کفاکموه أهله: کار نیک به جا آورید، و آن را هر مقدار که باشد کوچک نشمارید، زیرا کوچک آن بزرگ، و اندک آن فراوان است، و کسی از شما نگوید که: دیگری در انجام کار نیک از من سزاوارتر است! گرچه سوگند به خدا که چنین است: خوب و بد را طرفدارانی است که هرگاه هرکدام از آن دو را واگذارید، انجامشان خواهند داد (دشتی، ١٣٨٠: ٧٣١)؛ آنگاه ایشان چنین تصریح کرده اند که خداوند از نیات خیر انسان ها آگاه بوده، آنان را بارها مورد آزمایش قرار می دهد تا معلوم شود که چه کسی نیکوکار است و خداوند جزای وی را به خاطر عمل نیکش عطا کرده، بدکاران را به خاطر اعمال بد مورد عقوبت قرار می دهد. «بعث الله رسله بما خصهم به من وحیه و جعلهم حجۀ له علی خلقه لئلا تجب الحجۀ لهم بترک الإعذار إلیهم فدعاهم بلسان الصدق إلی سبیل الحق ألا إن الله تعالی قد کشف الخلق کشفۀ لا أنه جهل ما أخفوه من مصون أسرارهم و مکنون ضمائرهم و لکن لیبلوهم أیهم أحسن عملا فیکون الثواب جزاء و العقاب بواء»، خداوند پیامبران را برانگیخت و وحی را به آنان اختصاص داد، و پیامبران را حجت خود بر بندگان قرار داد، تا استدلالی یا جای عذری برای کسی باقی نماند، پس پیامبران انسان ها را، با زبان راست گویی به راه حق فراخواندند. آگاه باشید که خداوند از درون بندگان پرده برمی گیرد، نه آن که بر اسرار پوشیدۀ آنان آگاه نیست، و بر آنچه در سینه ها نهفته دارند بی خبر است، بلکه خواست آنان را آزمایش کند، تا کدام یک، اعمال نیکو انجام می دهد، و پاداش برابر نیکوکاری و کیفر مکافات درخور بدی ها باشد (دشتی، ١٣٨٠: ٢٦٥). حضرت علی (علیه السلام) دربارۀ وجود مقدس حضرت محمدابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم معتقدند: «(أرسله  علی حین فترۀ من الرسل و هفوۀ عن العمل و غباوۀ من الأمم»، خدا او را زمانی مبعوث فرمود که با زمان پیامبران گذشته فاصلۀ طولانی داشت و مردم از نیکوکاری فاصله گرفته، امت ها به جهل و نادانی گرفتار شده بودند (دشتی، ١٣٨٠: ١٧٧). ذکر این نکته لازم است که مولا علی (علیه السلام) خطاب به همگان فرموده اند: «و لا یکونن المحسن و المسی ء عندک بمنزلۀ سواء فإن فی ذلک تزهیدا لأهل الإحسان فی الإحسان و تدریبا لأهل الإساءۀ علی الإساءۀ و ألزم کلا منهم ما ألزم نفسه» هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند، زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت، و بدکاران در بدکاری تشویق می شوند، پس هرکدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده (دشتی، ١٣٨٠: ٥٧١) و راهکاری در این زمینه داده تا از چنین فرجام ناگواری جلوگیری شود و آن این که نیکوکار را در برابر کار نیکش، پاداشی درخور داده تا بدکار از عمل بدش دل آزرده و سرانجام متنبه شود، «ازجر المسی ء بثواب المحسن»، بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار آزار ده (دشتی، ١٣٨٠: ٦٦٧).

٧. اوصاف نیکی و نیکوکاری در کلام حضرت علی (علیه السلام)

١- ٧. اساس فضیلت و خوبی ها: «الاحسان رأس الفضل»، احسان اساس فضیلت و خوبیهاست (خوانساری،1366: 7 / 69)

٢- ٧. عملی پسندیده: «البر عمل صالح»، نیکی عملی پسندیده است (همان: ٧/ ٣٣).

٣- ٧. غنیمت دوراندیش: «البر غنیمة الحازم»، احسان و نیکی غنیمت دوراندیش است (خوانساری، ١٣٦٦: 1 / 243).

٤-٧. سرمایه انسان: «الاحسان ذخر و الکریم من حازه»، نیکی کردن سرمایه انسان است و بزرگوار کسی است که آن را به دست آورد (تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ٣٨٥).

٥- ٧. عمل اصلاح کننده: «البر عمل مصلح»، عمل نیک اصلاح کننده است (خوانساری، ١٣٦٦: ٧/ ٣٣).

٦- ٧. غنیمت: «الاحسان غنم»، نیکی کردن غنیمت است (همان: ١/ ٤٧).

٧- ٧. برترین ایمان: «افضل الایمان الاحسان»، برترین ایمان نیکی کردن است (تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ٨٨).

٨-٧. زینت اسلام: «زینة الاسلام اعمال الاحسان»، احسان کردن زینت اسلام است (همان: ٨٨).  حضرت علی ابن ابی طالب، نیکوکاری را برترین جنبۀ ایمان آدمی دانسته، موجب زینت دین و آیین خوانده، از آن با اوصافی نظیر اساس خوبی ها، سرمنشأ فضیلت ها و سرمایۀ آدمی یادکرده اند.

٨. جلوه های نیکوکاری

حضرت علی (علیه السلام)، انسان را بندۀ احسان و نیکی می دانند (تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ٣٨٦). و در سخنان نورانی خویش جلوه ها و مصادیق بارز نیکوکاری را چنین بیان فرموده اند:

١- ٨. ایثار: «الایثار شیمة الابرار»، ازخودگذشتگی، روش نیکان است (خوانساری، ١٣٦٦: 1 / 160).

٢-٨. کمک به نیازمند: «خیر البر ما وصل الی المحتاج»، بهترین احسان (مالی) آن است که به نیازمند به آن برسد (تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ٣٨٩).

٣-٨. کمک به ستمدیده: «افضل المعروف اغاثة المکهوف»، باارزش ترین کارهای نیک، فریادرسی ستم دیده است (همان: ٣٨٣).

٤-٨. عمل موافق با گفتار: «المحسن من صدق اقواله افعاله»، نیکوکار کسی است که کردار او گفتارش را تصدیق کند (خوانساری، ١٣٦٦: ٧/ ٢٧٨).

٥-٨. صلۀرحم: «أوفر البر صلة الرحم»، صلۀ رحم بیشترین و کامل ترین نیکی است (تمیمی آمدی، 1366: 406).

٦-٨. نیکی به پدر و مادر: «بروا آباءکم یبرکم أبناؤکم»، به پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند (همان: ٤٠٨).

٧-٨. گشاده رو بودن: «البشاشة احسان»، گشاده رویی احسان است (خوانساری، ١٣٦٦: ٧/ ٣٤).

٨-٨. خیری که رحمت به دنبال دارد: «ما خیر بخیر بعده النار»، خوشی و نیکی که آتش (کیفر الهی) را به دنبال داشته باشد، خوشی و نیکی نیست (کلینی، ١٣٦٣: ٨/ ٢٤). همان طور که ملاحظه شد، نیکوکاری در لسان دربار حضرت علی (علیه السلام) مصادیق زیادی دارد، مانند ایثار، کمک به نیازمند، عمل موافق با گفتار، صلۀرحم، نیکی به پدر و مادر، گشاده روبودن.

٩. آثار نیکوکاری

از سخنان نورانی حضرت علی (علیه السلام) این چنین برداشت می شود که نیکی کردن و نیکوکاری آثار نیک و نتایج ارزندهای دارد، ازجمله:

١-٩. خوار و ذلیل نشدن: «و صنائع المعروف فإنها تقی مصارع الهوان أفیضوا فی ذکر الله فإنه أحسن الذکر»، و نیکوکاری، از ذلت و خواری نگه می دارد. به یاد خدا باشید که نیکوترین ذکر است (دشتی، ١٣٨٠: ٢١١).

٢-٩. اصلاح امور: «من أصلح سریرته أصلح الله علانیته و من عمل لدینه کفاه الله أمر دنیاه و من أحسن فیما بینه و بین الله أحسن الله ما بینه و بین الناس»، کسی که نهان خود را اصلاح کند، خدا آشکار او را نیکو کند، و کسی که برای دین خود کار کند، خدا دنیای او را کفایت فرماید، و کسی که میان خود و خدا را نیکو کند، خدا میان او و مردم را اصلاح خواهد کرد (دشتی، ١٣٨٠: ٧٣١).

٣-٩. قبول شدن عمل نیک در درگاه خدا: «فاعملوا و العمل یرفع و التوبة تنفع و الدعاء یسمع و الحال هادئة و الأقلام جاریة»، عمل کنید که عمل نیکو به سوی خدا بالا می رود، و توبه سودمند است، و دعا به اجابت می رسد، و آرامش برقرار، و قلم های فرشتگان در جریان است (دشتی، ١٣٨٠: ٤٦٧).

٤- ٩. رسیدن به بهشت الهی: «فکفی بالجنة ثوابا و نوالا و کفی بالنار عقابا و وبالا و کفی بالله منتقما و نصیرا»، پس بهشت برای پاداش نیکوکاران سزاوار و جهنم برای کیفر بدکاران مناسب است، و خدا برای انتقام گرفتن از ستمگران کفایت می کند (دشتی، ١٣٨٠: ١٣٧).

٥-٩. کار نیک ماندگار است: «الخیر لا یفنی»، کار نیک و خیر هرگز فانی نمی شود (همان: ٧/ ١٠٢).

٦-٩. محو بدی ها: «الاساءة یمحاها الاحسان»، بدی را نیکی نابود می کند (همان: ١/ ٢١٧).

٧- ٩. نزول رحمت الهی: «مع البر تدر الرحمة»، با احسان و نیکی رحمت فراوان می شود (خوانساری، 1366: 7 / 34).

٨-٩. فزونی مجد و عظمت انسان: «بالاحسان و تغمد الذنوب بالغفران یعظم المجد»، با احسان و بخشودن گناهان، عظمت انسان بیشتر می شود (تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ٣٨٦).

٩-٩. تسخیر قلوب: «بالاحسان تملک القلوب»، قلب ها با احسان تسخیر می شوند (مجلسی، ١٣٨٠: 69 / 270).

١٠-٩. پاداش الهی: «لکل حسنة ثواب»، برای هر کار نیکی پاداش هست (خوانساری، ١٣٦٦: ٧/ ٦٩).

١١-٩. موجودبودن مجموع خوبی ها در کار نیک: «جماع الخیر فی اعمال البر»، تمام خوبی ها در انجام دادن کارهای نیک است (تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ١٥٨).

١٢-٩. ایجاد مهر و محبت و دوستی: «سبب المحبة الاحسان»، احسان سبب ایجاد محبت و دوستی است (خوانساری، 1366: 7 / 34).

١٣-٩. طولانی شدن عمر: «کثرة اصطناع المعروف تزید فی العمر و تنشر الذکر»، زیاد کار نیک انجام دادن، عمر را می افزاید و نام را پرآوازه می سازد (تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ٣٨٦).

آثار و فواید نیکوکاری در لسان مبارک حضرت علی ابن ابی طالب بسیار برجسته و چشم گیر است؛ از نزول رحمت و برکات الهی گرفته تا ایجاد دوستی و مهر و محبت و طول عمر که همۀ این ها به برکت نیکوکاری شامل حامل نیکوکار می شود.

١٠. موانع نیکوکاری

حضرت علی (علیه السلام) در حدیثی نورانی چنین فرموده اند: «اذا اسدیت الیک ید فکافئها بما یربی علیها» هرگاه دست احسانی به سوی تو دراز شد آن را با احسانی افزون تر، پاداش ده (دشتی، ١٣٨٠: ٦٣٧)، ولی در کلام آن حضرت، موانع نیکوکاری در مؤلفه های زیر دانسته شده است:

١-١٠. دنیا: «و لا تغرنکم الدنیا کما غرت من کان قبلکم من الأمم الماضیة و القرون الخالیة الذین احتلبوا درتها و أصابوا غرتها و أفنوا عدتها... فاحذروا الدنیا فإنها غدارة غرارة خدوع معطیة منوع ملبسة نزوع لا یدوم رخاؤها و لا ینقضی عناؤها و لا یرکد بلاؤها»، دنیا شما را مغرور نسازد، چنانکه گذشتگان شما و امت های پیشین را در قرون سپری شده مغرور ساخت. آنان که دنیا را دوشیدند، به غفلت زدگی در دنیا گرفتار آمدند و فرصت ها را از دست دادند... مردم! از دنیای حرام بپرهیزید، که حیله گر و فریبنده و نیرنگ باز است، بخشنده ای بازپس گیرنده، و پوشنده ای برهنه کننده است، آسایش دنیا بی دوام، و سختی هایش بی پایان، و بلاهایش دائمی است (دشتی، ١٣٨٠: ٤٦٩).

٢-١٠. بخل: «و لا تدخلن فی مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل و یعدک الفقر و لا جبانا یضعفک عن الأمور و لا حریصا یزین لک الشره بالجور فإن البخل و الجبن و الحرص غرائز شتی یجمعها سوء الظن بالله»، بخیل را در مشورت کردن دخالت نده که تو را از نیکوکاری بازمی دارد و از تنگدستی می ترساند. ترسو را در مشورت کردن دخالت نده که در انجام کارها روحیۀ تو را سست می کند. حریص را در مشورت کردن دخالت نده که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت می دهد. همانا بخل و ترس و حرص، غرایز گوناگونی هستند که ریشۀ آن ها بدگمانی به خدای بزرگ است (دشتی، ١٣٨٠: ٥٧١).

٣-١٠. منت گذاشتن: «إیاک و المن علی رعیتک بإحسانک أو التزید فیما کان من فعلک أو أن تعدهم فتتبع موعدک بخلفک فإن المن یبطل الإحسان و التزید یذهب بنور الحق»، مبادا هرگز با خدمت هایی که انجام دادی بر مردم منت گذاری، یا آنچه انجام داده ای بزرگ بشماری، یا مردم را وعده ای داده، سپس خلف وعده نمایی! منت  نهادن، پاداش نیکوکاری را از بین می برد، و کاری را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش کند (دشتی، ١٣٨٠: ٥٨٩).

٤-١٠. عمر کوتاه و اجل: «فاعملوا و أنتم فی نفس البقاء و الصحف منشورة و التوبة مبسوطۀ و المدبر یدعی و المسی ء یرجی قبل أن یخمد العمل و ینقطع المهل و ینقضی الأجل و یسد باب التوبة و تصعد الملائکة فأخذ امرؤ من نفسه لنفسه و أخذ من حی لمیت و من فان لباق و من ذاهب لدائم امرؤ خاف الله و هو معمر إلی أجله و منظور إلی عمله امرؤ ألجم نفسه بلجامها و زمها بزمامها فأمسکها بلجامها عن معاصی الله و قادها بزمامها إلی طاعة الله»، حال که زنده و برقرارید، پس عمل نیکو انجام دهید؛ زیرا پرونده ها گشوده، راه توبه آماده، و خدا فراریان را فرامی خواند، و بدکاران امید بازگشت دارند. عمل کنید، پیش از آن که چراغ عمل خاموش شود، فرصت پایان یابد، اجل فرا رسد، در توبه بسته شود و فرشتگان به آسمان پرواز کنند؛ پس هرکسی با تلاش برای خود، از روزگار زندگانی برای ایام پس از مرگ، از دنیای فناپذیر برای جهان پایدار و از گذرگاه دنیا برای زندگی جاودانۀ آخرت، توشه برگیرد. انسان باید از خدا بترسد، زیرا تا لحظۀ مرگ فرصت داده شده، مهلت عمل نیکو دارد. انسان باید نفس را مهار کند و آن را در اختیار گرفته از طغیان و گناهان بازدارد و زمام آن را به سوی اطاعت پروردگار بکشاند (دشتی، ١٣٨٠: ٤٧٣).

٥-١٠. پاداش نیکوکار را ندادن: «و لا یکونن المحسن و المسیء عندک بمنزلة سواء فإن فی ذلک تزهیدا لأهل الإحسان فی الإحسان و تدریبا لأهل الإساءة علی الإساءة و ألزم کلا منهم ما ألزم نفسه»، هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشد، زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت و بدکاران در بدکاری تشویق می شوند؛ پس هرکدام از آنان را براساس کردارشان پاداش ده (دشتی، ١٣٨٠: ٥٧١). همان طور که گفته شد در نظر آن امام همام دنیاپرستی و بخل ورزی از موانع اصلی و ضروری منع نیکوکاری به شمار می رود، ازاین رو، آقا علی (علیه السلام) در بیشتر اوقات از اغتنام فرصت سخن به میان می آورند تا بدانند عمر آدمی کوتاه است.

١١. تجلیل از نیکوکاران در نهج البلاغه

حضرت علی (علیه السلام) در حدیثی نورانی دربارۀ نیکوکار واقعی و حقیقی چنین می فرمایند: «المحسن من عم الناس بالاحسان» نیکوکار (واقعی و کامل) کسی است که به همۀ مردم نیکی کند (و احسانش را از هیچ کس دریغ نورزد) (تمیمی آمدی، ١٣٦٦: ٣٨٨) و بذل احسان را نشانۀ بلند همتی دانسته اند (خوانساری، ١٣٦٦: ٦/ ١٧). در احادیثی از آن امام همام چنین از نیکوکاران تجلیل به عمل آمده است:

١-١١. خداوند با نیکوکاران است: آن حضرت معتقدند که نیکوکار از استظهار و عنایت خاص خداوندی برخوردار بوده، هیچ گونه تشویش خاطری ندارد. در این مورد به همام می فرماید: «یا همام اتق الله و أحسن فإن الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون»، ای همام! از خدا بترس و نیکوکار باش که خداوند با پرهیزکاران و نیکوکاران است (دشتی، ١٣٨٠: ٤٠٣).

٢-١١. ارزش نیکوکار از کار نیکش برتر است: «فاعل الخیر خیر منه و فاعل الشر شر منه»، نیکوکار، از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است (دشتی، ١٣٨٠: ٦٣١).

٣-١١. نباید نسبت به نیکوکار بدگمان بود: «سوء الظن بالمحسن شر الإثم و أقبح الظلم»، بدگمانی نسبت به شخص نیکوکار بدترین گناه و زشت ترین ستم است (مجدی، ١٣٧٥: ٢١٨).

٤-١١. نیکوکار ماندگار و ماناست: «المحسن حی و ان نقل الی منازل الأموات»، نیکوکار زنده است اگرچه به گورستان برده شود (همان، ٥٥).

 چنان که مشاهده می شود وجود مقدس حضرت علی ابن ابی طالب معتقدند که شخص ٤١ نیکوکار در ارزش و احترام از خود عمل نیک بالاتر است و خطاب به همگان می فرمایند که نباید کوچک ترین سوءظنی به شخص نیکوکار داشت؛ چراکه شخص نیکوکار به واسطۀ عمل نیکش در دنیا مانا می ماند، اگرچه از دنیا برود.

١٢. نتایج و یافته های پژوهش

یکی از مفاهیم والای تربیتی اخلاقی آموزه های علوی که در کتاب های معتبر حدیثی و به خصوص کتاب گران سنگ نهج البلاغه زیاد بر آن تأکید و توصیه شده است، توجه به مسئلۀ احسان و نیکوکاری است. نیکوکاری در کلام دربار مولا علی (علیه السلام) با اوصاف و تعابیری، نظیر اساس فضیلت و سرچشمۀ خوبی ها معرفی شده، آن امام همام نیکوکاری را زینت اسلام دانسته اند. نیکوکاری در منظر مولا علی (علیه السلام) مصادیق فراوانی، نظیر کمک به ستمدیده، صلۀرحم و نیکی به پدر و مادر دارد؛ از طرفی آن حضرت نیکوکاری را دارای آثار و برکاتی به قرار ذیل دانسته اند: اصلاح امور، محو بدی ها، نزول رحمت الهی، تسخیر قلوب، پاداش الهی، ایجاد مهر و محبت و دوستی و.... ذکر این نکته لازم است که حضرت علی (علیه السلام) مواردی همچون دنیادوستی، بخل و منتگذاشتن را به منزلۀ موانع نیکوکاری دانسته، معتقدند که هرگز شخص نیکوکار در نظرت با بدکار مساوی جلوه نکند؛ چراکه چنین دیدگاهی کار خیر را کم فروغ و نیکوکار را در انجام چنین اعمالی بی رغبت و رنجور می سازد و از طرفی بدکاری را اشاعه و رواج داده، بدکاران در انجام اعمال بد گستاخ می شوند.

منابع

- قرآن کریم؛ ترجمۀمکارم شیرازی؛ مشهد: انتشارات آستان قدس، ١٣٨٦.

- نهج البلاغه؛ ترجمۀمحمد دشتی؛ قم: مشهور، ١٣٨٠.

- آشتیانی، میرزا احمد؛ طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز؛ تهران: کتابخانه صدوق، ١٣٦٢ش.

- ابن شعبه حرانی؛ تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم؛ قم: جامعه مدرسین، ١٤٠٤ق.

- پاینده، ابوالقاسم؛ نهج الفصاحۀ (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله)؛ تهران: دنیای دانش، ١٣٦٣.

- تمیمی آمدی، عبدالواحد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم؛ قم: دفتر تبلیغات، ١٣٦٦ش.

- خراسانی، علم الهدی؛ نهج الخطابة (سخنان پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (علیه السلام))؛ تهران: کتابخانه صدر، ١٣٧٤.

- خرمشاهی، بهاءالدین؛ انصاری، مسعود؛ پیام پیامبر صلی الله و علیه و آله وسلم؛ تهران: منفرد، 1376.

- خوانساری، سید جمال الدین؛ شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم؛ تهران: دانشگاه ٤٣ تهران، ١٣٦٦ش.

- داور پناه، ابوالفضل؛ انوار العرفان فی تفسیر القرآن؛ تهران: صدر، ١٣٧٥.

- دیلمی، حسن؛ إرشاد القلوب إلی الصواب؛ قم: شریف رضی، ١٤١٢ق.

- راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ قرآن؛ تهران: دارالکتب اسلامیه، ١٣٧٤.

- صدوق؛ الخصال؛ قم: جامعه مدرسین، ١٣٦٢.

- صدوق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال؛ قم: دار الرضی، ١٤٠٦ق.

- طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ تهران: ناصرخسرو، ١٣٧٢.

- طبرسی، حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق؛ قم: الشریف الرضی، ١٤١٢ق.

- عطاردی، عزیزالله؛ مشکاه الانوار؛ تهران: عطارد، ١٣٧٤.

- عطایی، محمدرضا؛ مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام؛ مشهد: آستان قدس، ١٣٦٩.

- غفاری، علی اکبر؛ ترجمه من لا یحضره الفقیه؛ تهران: نشر صدوق، ١٣٦٧.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان