با اقدام ایالات متحده آمریکا در خصوص عدم تمدید معافیت های 8 کشور از خرید نفت ایران بیشتر تحلیل ها به آینده سخت و پیچیده اقتصادی و معیشتی کشور در سال پیش رو اشاره دارد، اما در عین حال برخی از کارشناسان معتقدند که این تحریمها میتواند فرصت خوبی را در اختیار کشور برای تغییر نگاه در ساختار اقتصادی قرار دهد. اما سوال اینجاست که آیا در شرایط بحرانی کنونی اقتصادی می توان در این رابطه گام برداشت؟! دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت وگویی را با محمد کهن دل، اقتصاددان و استاد دانشگاه صورت داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
با توجه به اقدام دوشنبه هفته جاری ایالات متحده آمریکا در خصوص عدم تمدید معافیت های تحریمی 8 کشور از خرید نفت ایران آیا صنعت نفت دچار سکون و توقفی جدی در فعالیت های خود خواهد شد؟ اساساً اقتصاد و معیشت کشور در سال جاری دچار چه اقتضائاتی خواهد بود؟
اگرچه تحریم های ایالات متحده آمریکا در 11 ماه گذشته مشکلات بی شماری برای اقتصاد و معیشت کشور ایجاد کرده است و به تبع آن صنعت نفت نیز دچار چالش هایی بوده است و یقینا با این اقدام دوشنبه هفته جاری بار مشکلات بیشتر خواهد شد، اما باید این نکته را گفت که اساساً اقتصاد ایران را آن چنان که آمریکا می خواهد نابود نکرد، چون ابتدا به ساکن مسئله به صفر رساندن فروش نفت ایران در سایه این فشارها عملاً امکان تحقق ندارد، در ثانی حتی اگر صادرات و فروش نفت ایران به صفر هم برسد باز ایران تسلیم خواستههای آمریکا نخواهد شد، چون اقتصاد ایران دارای ظرفیت های بی شماری است که یقینا با یک برنامهریزی دقیق و در عین حال کارآمد می توان شرایط اقتصادی را به نقطه ای رساند که به کاهش و در گام بعدی عدم وابستگی به صنعت نفت را منجر شود. من معتقدم که اتفاقاً این تصمیم ایالات متحده آمریکا میتواند یک فرصت بسیار مغتنم را در اختیار ایران قرار دهد تا به صورت جدی از وابستگی به فروش نفت رهایی پیدا کند. اگر ایران به این نقطه برسد، آمریکا و دیگر کشورها دیگر نمیتوانند مسئله فروش نفت را به عنوان اهرم فشار به کار برند.
ولی نکته اینجاست که آیا در کوتاه مدت می توان وابستگی به فروش نفت را کاهش داد و یا حتی آن را نادیده گرفت؟
بله. این امکان وجود دارد. چرا که مسئله هدف گذاری برای ایجاد اقتصاد بدون نفت از امروز و امسال انجام نگرفته است. ما در سالهای قبل از انقلاب با جمعیتی نزدیک به 36 میلیون نفر حدود 4 میلیون بشکه نفت صادر می کردیم، ولی در سال 1397 با جمعیتی نزدیک 82 میلیون نفر تنها یک تا یک و نیم میلیون بشکه نفت می فروشیم. حتی در مقاطعی ما زیر یک میلیون بشکه نفت صادر کرده ایم. پس کاهش فروش 3 میلیون بشکه، آن هم در شرایطی که جمعیت کشور هم بیش از دو برابر شده در طول این سال ها روی واقعیت به خود گرفته است. آیا این مسئله نشان از این دارد که جمهوری اسلامی ایران توانسته است به تدریج وابستگی خود را به فروش نفت کاهش دهد؟ پس می توان باز هم این میزان وابستگی را کاهش داده و حتی آن را به نقطه ای رساند که دیگر تأثیری در اقتصاد ایران نداشته باشد. لذا اگر دولت فقط در حوزه ارشادی و نه حوزه حمایت ریالی برنامههای جدی در خصوص تولید صنعتی اجرایی کند یقین بدانید که می توان تنها با دریافت مالیات از گروه صنعتی و تولیدی خلاء درآمد حاصل از فروش همین یک میلیون و 500 هزار بشکه نفت را هم پر کرد.
اما شاخص رشد اقتصادی ایران در سال گذشته به منفی 3.8 درصد با احتساب نفت و منفی 1.9 درصد بدون نفت رسیده است. این ارقام رسمی مرکز نشان داد که تحریم ها تا چه اندازه اثر خود را بر معیشت و اقتصاد ما داشته است. آیا این ارقام در تقابل با نگاه شما قرار ندارد؟ اساسا در این وضعیت می توان به سمت کاهش وابستگی به نفت گام برداشت؟
متاسفانه زمانی که دولت مسئله رشد اقتصادی 11.7 درصد را مطرح کرد آن را بر اساس گره گشایی در فروش نفت بعد از حصول برجام برنامهریزی کرد. یعنی اساسا مسئله رشد اقتصادی کشور به درآمدهای حاصل از نفت گره خورد. به عبارت دیگر تمام ادعای دولت در خصوص این رقم برای رشد اقتصادی کشور به واسطه گشایش های بعد از توافق هستهای بود. لذا در همان زمان مسئله افزایش فروش نفت این باور غلط را ایجاد کرد که می توان رشد اقتصادی را در این مسیر پیگیری کرد، ولی متاسفانه امروز ما شاهد هستیم که این برنامه ریزی غلط دولت شرایط اقتصادی را به اینجا کشانده که ما رشد منفی اقتصادی روبه رو هستیم، در صورتی که اگر ما در این سالها برای تولید به حمایت جدی از گروه صنعتی کشور برنامه های جدی اعمال می کردیم امروز شاهد این میزان از لطمات اقتصادی نبودیم که چالشهای بی شمار معیشتی را برای کشور فراهم کرده است.
ما باید در طول این سالها بسترها و فضای مناسب را به گونه ای ایجاد میکردیم که مسئله فروش نفت شاخص رشد اقتصادی تلقی نشود. با این وصف امروز هم در سایه این میزان از رشد منفی باز می توان در کوتاه مدت و میان مدت به سمت افزایش تولید گام برداشت ولی افسوس که نگاه دولت اینگونه نیست. اگر ما بتوانیم زیرساختها را فعال کنیم بخش خصوصی خواهد توانست شرایط را برای گشایش اقتصادی شکل دهد. اگر چه ما اکنون بسیاری از کارخانه ها، کارگاه ها و شهرکهای صنعتی تعطیل شده را در کشور داریم، اما حداقل وجود این میزان از سوله ها، کارخانه ها، کارگاه ها و نیز نیروهای کار در کنار ابزار آلات و وسایل بسترهای اوله تولید را فراهم کرده است، لذا تنها تغییر در نگاه دولت کافی است تا با حمایت جدی از این ظرفیت نهفته، مسئله رونق تولید را محقق کرد.
اما مسئله درآمد دولت و وابستگی آن به ارز را چگونه تحلیل میکنید؟
متاسفانه این مسئله اکنون به یکی از چالشهای جدی اقتصاد ایران بدل شده است، چون اقتصاد دولت به گونهای از نگاه مسئولین برنامه ریزی شده است که بیشترین وابستگی را به ارز و درآمدهای ارزی دارد. در سایه این میزان از وابستگی به ارز یقینا فضا برای دلال بازی ارزی شکل گرفته و به تبعش سفتهبازیهای ارزی سبب شده است در یکی دو سال اخیر بیشترین لطمات و آسیب ها را از این حوزه بر اقتصاد کشور شکل گیرد. پس مادامی که دولت نخواهد در این خصوص کاری انجام دهد متاسفانه باز هم شاهد تکرار تجربیات تلخ سال 97 خواهدیم بود. در سال گذشته دیدید که نوسانات ارز چه بلایی بر معیشت مردم آورد و تورم را به چه نقطه ای رساند. فلذا برای جلوگیری از این مسئله ما حتی اگر بتوانیم فروش نفت را از طریق بورس انرژی و به صورت ریالی پی بگیریم، تاکید دارم به صورت ریالی، یقینا می توان مسئله وابستگی به فروش نفت را از طریق ارز کاهش دهیم. در نتیجه هر چقدر بتوانیم در این خصوص موفق عمل کنیم و شرایطی را فراهم شکل دهیم که وابستگی دولت به ارز کاهش پیدا کند، می توان مسئله سایه سنگین دلار را از روی اقتصاد کشور برداشت. بازهم متاسفانه اینجا نگاه دولت است که این شرایط را برای کشور شکل داده است. به عبارت دیگر اقتصاد ما اکنون وابسته به ارز نیست، بلکه نگاه دولت است که کشور و معیشت را وابسته به دلار و ارز کرده است. ما باید کاری بکنیم که دولت به سمت تبدیل درآمدهای ارزی خود به درآمدهای ریالی برود. البته در مقاطعی نباید بازی دولت با دلار را هم فراموش کرد. از طرف دیگر ما باید بخش خصوصی را در خصوص مسئله فروش نفت دخیل کنیم. یعنی اکنون شرایطی بر کشور حاکم است که اگر حتی به طور زره ای بخش خصوصی بتواند پتانسیل صادرات و فروش نفت داشته باشد باید از آن استفاده کرد. البته تمام این نکات من حمله به دولت نیست، چون اساساً در این شرایط و با این شدت از حملات اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران که به قول آقای ظریف تروریسم اقتصادی در حال وقوع است نباید در داخل به مشکلات دامن بزنیم و با حمله بی منطق به دولت به سیاهنمایی دامن بزنیم. تمام نکاتی که گفته شد تنها و تنها به برخی از اشتباهات دولت اشاره داشت که می توان با کمی تغییر نگاه، آن را تصحیح کرد.