نگاره های معراجی (روند شمایل نگاری از پیامبر بر اساس نگاره های مصور معراج از ابتدا تا دوره معاصر)

معراج در لغت به معنای نردبان و مصعد، جای بالا رفتن، بلند گردیدن و فراز آمدن است؛ همچنین عروج پیامبر اسلام به آسمان نیز است

1.PNG

معراج در لغت به معنای نردبان و مصعد، جای بالا رفتن، بلند گردیدن و فراز آمدن است؛ همچنین عروج پیامبر اسلام به آسمان نیز است.[1] در کتاب های عهد عتیق و جدید، به معراج شخصیت هایی چون ایلیا، یوحنا، پولس، مسیح و... اشاره شده؛ همچنان که در آیات مختلفی از قرآن کریم نیز از معراج پیامبرانی چون حضرت ابراهیم، ادریس، موسی و عیسی(ع)سخن به میان آمده است. اما کامل ترین نوع معراج از حیث دیدنی ها و شنیدنی ها و عروج به ملکوت هفت آسمان و سیر در عرش الهی، معراج حضرت محمد(ص) معرفی شده است.[2]

معراج پیامبر در دو سوره از قرآن کریم به طور اجمال مورد توجه قرار گرفته است: آیه اول از سورۀ اسراء که سیر شبانه پیامبر اعظم(ص)از مسجد الحرام به مسجد القصی را منظور می دارد و سورۀ نجم آیات 5 الی 18 که قسمت دوم این سفر از بیت المقدس به آسمان و«سدره المنتهی»را مورد توجه قرار می دهد. بر این اساس سفر ملکوتی پیامبر با عبور از مسجد الحرام به مسجد القصی آغاز و سپس با سفر آسمانی و عروج به آسمان های هفت گانه و ملاقات با پیامبران پیشین و فرشتگان و همچنین مشاهدۀ بهشت و جهنم ادامه می یابد تا در نهایت ایشان در ملاقاتی بی واسطه، با خداوند متعال به گفت وگو می پردازند.

2.PNG

این واقعه پس از بازگشت دوباره پیامبر به زمین در قالب روایات و احادیث قدسی و نبوی و... برای آگاهی مردم بازگو شد و به اشکال گوناگون در اذهان مسلمانان رسوخ کرده و تأویل شد. فیلسوفان، سخنوران، ادیبان، هنرمندان و... به واقعه معراج به عنوان یکی از مهم ترین رخدادهای زندگی پیامبر اسلام توجه کرده و آن را منبع خلق آثار متعدد خود قرار داده اند. نویسندگان و شاعران مختلفی همچون سنایی، نظامی، خاقانی، امیر خسرو دهلوی، قاآنی، سلمان ساوجی و... تحت تأثیر این رخداد، مجموعه هایی را با عنوان معراج نامه به نظم و نثر درآورده اند. علاوه بر این در ابتدای بسیاری از دیوان های خطی و منظومه ها چون نسخه های شاهنامه، بوستان، مهر و مشتری و... اشعاری نگاشته شده که در آن ها پس از مدح و ستایش خداوند و نعت پیامبر، شرحی از واقعۀ معراج ارائه شده است. نظر به ارتباط نزدیک نگارگری با ادبیات می توان تأثیر این اشعار را به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر آثار تصویر شده توسط نگارگران دوره های مختلف پی گرفت.

روایات معراجیه ها ابتا در عهد ایلخانیان مورد توجه مصوران قرار گرفت و سپس در دوره های مختلف به اشکال گوناگون به تصویر درآمد که علی رغم وجود تفاوت هایی که حاصل سبک هنری در هرزمان بود، شباهت هایی را به نمایش می گذارد. انتخاب شخصیت هایی چون پیامبر، جبرئیل و فرشتگان، براق، صحنۀ آسمان و تصویرگری هریک از آن ها، نشان دهندۀ مشترکات این نگاره هاست که در هردوره با اندک تغییراتی تکرار می شود که تدقیق درباره هریک مجال و پژوهش ویژه ای را می طلبد. این مقاله بر آن است تا روند شمایل نگاری از حضرت رسول(ص)را صرفا با بررسی برخی از نگاره های شاخص تصویر شده از واقعه معراج در اعصار مختلف، مورد مداقه قرار دهد.

معراج در نقاشی ایرانی

قدیمی ترین نسخه مصور از واقعه معراج، احتمالا نسخه«جامع التواریخ » رشید الدین فضل اللّه مربوط به قرن هشتم هجری قمری است. تا قبل از این تاریخ هیچ نگارۀ مصوری که شمایلی از پیامبر را تصویر کرده باشد یافت نشده است. «ثروت عکاشه»، در رابطه با علت این امر می نویسد: «تعالیم معنوی و دینی قرآن کریم واضح و تردیدناپذیرند و اصولی لایتغیر به شمار می روند؛ به همین سبب برای مسلمانان صدر اسلام بازنمایی تصویری یا مصورسازی متون قرآنی، پذیرفتنی نبود. همین مشکل در بازنمایی تصویری زندگی پیامبر اسلام و صحابه نیز وجود داشت؛ به طوری که در ابتدا مصورسازان به سبب احترام و تکریم جایگاه پیامبر و یاد و خاطره او از این کار خودداری می کردند.[3]

حملۀ مغول ها به ایران در قرن هفتم هجری و تسلط بر این گسترۀ جغرافیایی و سپس گرویدن برخی از فرمانروایان مغول چون غازان خان، اولجایتو و... به دین اسلام، منجر به این امر شد که توجه و تعلق خاطر ایشان به پدیده های ایرانی از جمله تاریخ، اساطیر،... و تمسک به آن برای ایجاد ارتباط با این پیشینۀ فرهنگی غنی، بیشتر شود؛ علاوه بر این «فرمانروایان مغول که به هنر دینی بودائیان در چین و هندوستان خو گرفته بودند، بر خلاف پیشگامان خود از تماشا و تملک شمایل پیامبر هراسی به دل راه نمی دادند؛ بنابراین از ابتدای قرن 8 ه. ق به بعد مصور کردن نسخ خطی، نخست با صحنه های تاریخی و عمومی و سپس با صحنه هایی از زندگی پیامبر در ایران متداول شد.[4] بر این اساس رشید الدین فضل اللّه وزیر خردمند غازان خان با احداث ربع رشیدی، ادبا و هنرمندان مختلف را از نقاط مختلف گرد هم آورد و با سفارش خلق آثار هنری به ایشان، زمینه ساز تهیه کتاب های خطی و مصور ارزشمندی با مضامین متنوع تاریخی، ادبی و دینی شد؛ کتاب جامع التواریخ بر اساس این ذهنیت نگاشته و مصور شد.

جامع التواریخ رشید الدین

این کتاب احتمالا در حدود سال های 710- 706 هجری قمری، در دو مجلد نگاشته و مصور شده است. در جلد دوم این کتاب و از میان هشت نگاره ای که از صحنه های مختلف زندگی پیامبر اسلام ترسیم شده، نگاره ای نمایانگر واقعۀ معراج است. این نقاشی در کادری افقی ترسیم شده و واجد برخی از ویژگی های نقاشی بیزانسی است. در این نگاره پیامبر نشسته بر پشت براق تصویر شده اند در حالی که پوشش بلند بر تن و سرپوشی بر سر دارند که انتهای آن در هوا معلق است. چهرۀ آرام ایشان با محاسنی تیره و در حالی که به کتاب(احتمالا قرآن)در دستان براق می نگرد، بدون هیچ پوششی قابل مشاهده است. نگارگر در تصویرگری این نگاره از هیچ نشانه بصری که حاکی از تقدس یا برجستگی شخصیت پیامبر باشد، بهره نگرفته است.

معراج نامۀ میرحیدر

این معراج نامۀ مصور مشهور بر معراج نامه میرحیدر یا معراج نامه هرات که قبل از 839 ه. ق مصور شده است[5]، به سبب تصاویر و همچنین خط ترکی(اویغوری)میرحیدر، خطاط این نسخه، اهمیت فراوانی دارد و احتمالا در کارگاه شاهرخ تصویر شده است. کتاب مزبور سفر پیامبر را به بهشت و دوزخ نشان می دهد و تصاویر آن بر خلاف معمول به شکل مربع هستند و از متن کتاب بسیار متمایز قرار داده شده اند.[6] در تمامی برگه های این نسخه، تمثال پیامبر بدون پوشش و به صورت مرد جوانی با محاسن تیره بر چهره با نوک تیز در انتها، ترسیم شده در حالی که پیراهن بلندی به رنگ سبز زیتونی بر تن و عمامه ای سفید رنگ در سر دارند که امتداد آن گرد چهره را فراگرفته و جلوی گردن ایشان را پوشانده است. پیرامون سر پیامبر، هالۀزرینی به شکل شعله های آتش دیده می شود که نسبت به نسخه های قبلی از ارتفاع بیشتری برخوردار است. لازم به ذکر است که در برخی از نگاره های این نسخه، این هاله تمامی پیکر پیامبر را در برگرفته است. حالات حرکات بدن، دست و سر پیامبر در هرصحنه به روشی متفاوت و متناسب با موضوع در هرنگاره نقاشی شده است.

3.PNG

مخزن الاسرار خمسۀ نظامی

عبد الرزاق، نگارگر برجسته معاصر بهزاد، در نگاره ای که به سال 900 ه. ق در مکتب هرات برای نسخۀ خطی از خسمۀ نظامی نقاشی کرده است، صحنه ای از معراج متأثر از سنت تصویری گذشتگان را به نمایش می گذارد. پیامبر در این تصویر به صورت جوانی خوش سیما نشسته بر پشت براق نقاشی شده که پیراهنی بلند و قهوه ای بر تن دارد که اشاراتی از لباسی به رنگ آبی از زیر آن مشهود است و سر ایشان برای نگریستن به فرشتگان و پیرمون، به عقب برگشته است. چهره پیامبر مشخص و واضح با محاسن تیره تصویر شده در حالی که عمامه ای به رنگ سفید بر سر دارد و امتداد آن در پشت گردن ایشان قرار گرفته و دو رشته گیسوی بافته بر دو طرف شانۀ وی مشاهده می شود که در اثر وزش باد به سوی دیگر امتداد یافته است. سنت ترسیم هالۀ آتشین با ارتفاعی بلند در پیرامون سر پیامبر همچنان رعایت شده است.

هفت پیکر نظامی

یکی از مشهورترین تصویرسازی های معراج، نگاره ای است که بین سالهای 942 تا 947 هجری، در دوره سلطنت شاه طهماسب برای کتاب هفت پیکر نظامی توسط سلطان محمد، نگارگر برجسته مکتب تبریز نقاشی شده است. در این تصویر، پیامبر سوار بر براق، در پهنه آسمان فراتر از ابرها تصویر شده اند که قبایی سبز رنگ بر تن داشته و قسمت هایی از لباس قرمز رنگ ایشان از زیر قبا مشهود است و عمامه ای سفید رنگ بر سر دارند. بر خلاف سایر نگاره ها که تاکنون به آن شاره شد چهرۀ پیامبر با نقابی پوشیده شده و قابل رؤیت نیست. در این تصویر هالۀ آتشینی با شعله های بلند و اجزای متعدد مشاهده می شود که صرفا محدود به هالۀ پیرامون سر نشده و حول بدن ایشان را به کلی فراگرفته است.

خردنامه اسکندری

در برگی دیگر از نسخۀ هفت اورنگ جامی که بین سال های 964-973 ه-ق در مشهد مصور شده، صحنه ای از معراج پیامبر ملاحظه می شود. که در آن پیامبر با جامه ای بلند به رنگ سبز زیتونی و نارنجی با اشاراتی از رنگ آبی، نشسته بر براق در مرکز کادر تصویر شده، در حالی که عمامه ای سفید بر سر و نقابی بر چهره دارند که روی ایشان را پوشانیده است. انوار شعله مانند و طلاییی رنگ با جزئیات و اشعه های متعدد پیرامون ایشان و براق مشاهده می شود.

کلیات سعدی

نگاره ای در سال 1034 ه-ق برای نسخه ای از کلیات سعدی مصور شده است. در این نگاره نیز پیامبر با لباس تیره در مرکز تصویر سوار بر براق تصویر شده اند. صورت پیامبر با نقابی پوشانیده شده که از بالای عمامه تا پایین گردن امتداد یافته است. دور سر ایشان هاله ای آتشین گونه دیده می شود که در اثر باد به سویی کشیده شده است. دست راست ایشان برای اهداء انگشتر(به نشانه ولایت )به سمت شیر که نمادی از حضرت علی(ص)است، دراز شده است.

خمسه نظامی

در نسخه ای از خمسۀ نظامی که در حال حاضر در مصر نگه داری می شود و در قرن 11 ه-ق تهیه شده، نگاره ای از صحنۀ معراج پیامبر وجود دارد که به شیوه ای متفاوت از نمونه های ذکر شده-به سبک هندو صفوی-و ملهم از شیوه غربی تصویر شده است. در این نگاره، پیامبر در میان ترکیبی فشرده از فرشتگان، سوار بر براق بر بالای بناهایی مشتمل بر سه گنبد طلایی به نشانه سه حرم مسلمانان یعنی مسجد الاقصی، مسجد النبی و مسجد الحرام[7] در حرکت است؛ در حالی که ردایی سفید بر تن و عمامه ای روشن بر سر دارند و نقابی، صورت و گردن ایشان را پوشانیده است و در اطراف ایشان هاله ای از نور به شکلی متفاوت از سایر نگاره ها - به شکل ابر با اشعه های بلند -و به رنگ زرد و طلایی و صورتی مشاهده می شود.

بوستان سعدی

از اوایل قرن دوازدهم احتملا با تشدید تعصبات مذهبی و منع شمایل نگاری از تمثال معصومین تا مدتی تصویر پیامبر در نگاره ها حذف می شود و هنرمندان با به کار بردن ترفندهای مختلف، روایات مذهبی و صحنه های دینی ای چون معراج را به تصویر می کشند.

در معراج نگاره ای از بوستان سعدی متعلق به سدۀ دوازدهم هجری، صحنه ای پیامبر بر پشت براق ترسیم شده است اما پوشش یا ردایی بلند، سر و بدن ایشان را به تمامی پوشانده و غیر قابل رویت نموده است؛ اما هاله ای به شکل دایره با اشعه های کوتاه اطراف قسمت سر مشاهده می شود. در تضاد با ایشان، شکل بدن و سر و صورت فرشتگان و براق به تمامی پیداست.

شاهنامه فردوسی

در کتابخانۀ بریتانیای لندن نسخه ای خطی و مصور از شاهنامه نگهداری می شود که در سال 1131 ه. ق در مکتب هندو ایرانی مصور شده است(تصویر 1). هنرمند این نگاره، به هیچ عنوان سعی در نمایش تمثال حضرت را نداشته است؛ بر این اساس براق در میانه نقاشی بدون راکب تصویر شده اما هنرمند با چینش عناصر در نگاره، سعی در القاء حضور پیامبر در عین ناپیدایی در صحنه را داشته است. در این رابطه می توان به جهت حرکت فرشتگان که در حال اهداء هدایا هستند و همچنین جهت نگاه ایشان که به فضای خالی روی براق می نگرند و متن شعری کادر، اشاره کرد. حضور خورشید با شعلۀ نورانی در این تصویر نیز حکایت از حضور معنوی پیامبر است که در چندین نمونه ای تمثال حضرت تصویر نشده است، مشاهده و تکرار می شود.

کاشی نگاره

از نیمه دوم قرن 12 به بعد، کمتر نوآوری و تحول در تصاویر مشاهده می شود. با تحول در ابزار و مواد نقاشی و بوم آن، نقاشی بر روی کاشی، دیوارو شیشه رواج می یابد که در ابتدا به عنوان تزئین در کاخ ها و ابنیه دولتی و سپس در بناهای عمومی چون تکیه ها، حمام ها و... رایج شد. که موضوعاتی مختلف از جمله مضامین مذهبی را به نمایش می گذاشت. در معراج نگاره هایی که از این دوره به شیوه های مختلف رواج می یابد، تمثال حضرت چون گذشته با رویی که با نقاب پوشیده شده و هاله ای از نور در اطراف سر، مجسم می شود.

کاشی نگاره ای بدون تاریخ که احتمالا از دورۀ قاجار به جا مانده است، در تکیه معاون الملک کرمان شاه، مشاهده می شود(تصویر 2). پیامبر در این تصویر نشسته بر براق و بزرگتر از فرشتگان ترسیم شده است. وضعیت قرار گیری بدن از روبرو و به سمت بیننده و شکل پا به صورت نیمرخ است. صورت پیامبر بر نقابی پوشانیده شده و دو هاله به شکل دایره با دو رنگ صورتی و زرد، گرد سر ایشان مشاهده می شود؛ همچنین عمامه ای سبز رنگ بر سر دارند که امتداد آن دور گردن را پوشانده است و با دستی آن را لمس می کنند. دست دیگر ایشان در حال اهداء انگشتری به شیر زیر پای براق است. شیر سمبل حضرت علی(ع) و انگشتر به نشانه هدیه ولایت به ایشان تعبیر می شود.

نقاشی پشت شیشه

نقاشی پشت شیشه ای منسوب به میرزا اسکندر وجود دارد که در آن صحنه ای از معراج پیامبر نقاشی شده است(تصویر 3). پیامبر در مرکز این تصویر سوار بر براق ترسیم شده در حالی که لباسی قرمز بر تن و عمامه ای تیره بر سر دارند و نقابی سفید رنگ، چهره ایشان را پوشانده و هاله ای به رنگ زرد نارنجی دایره وار گرد سر ایشان را فراگرفته است. تلاش در جهت حجم پردازی لباس و سایه روشن های رنگی متأثر از نقاشی غربی، در این تصویر به خوبی ملاحظه می شود.

حمله حیدری

با رواج صنعت چاپ در دوره قاجار، کتاب های متعددی به چاپ رسید که تصاویر آن ها به صورت سیاه و سفید و متأثر از تصاویر منقوش و نگاره های پیشین ایران و به خصوص نقاشی های دوره قاجار است. برگ مصور کتاب«حمله حیدری»چاپ شده به سال 1264 هجری، صحنه ای از معراج را نشان می دهد. در این تصویر پیامبر سوار بر براق با عمامه ای بر سر و نقابی بر چهره، رو به بیننده در نقطه طلایی چپ کادر به تصویر درآمده است. هاله ای سفید به شکل ستاره ای با نه پر به همراه اشعه هایی کوتاه خطی در پیرامون سر ایشان ملاحظه می شود که توجه بیننده را به خود جلب می کند.

تصویرسازی از معراج در دوره معاصر

تصویرسازی های معراج در منابع چاپی به دست آمده تا دوره قاجار، قابل پی گیری است. پس از آن نقاشی های معدودی از این موضوع ترسیم شده که از آن میان می توان به نقاشی معراج اثر مجید مهرگان و یا نقاشی هایی که توسط علی مطیع و کامیار صادقی و همچنین ایرج اسنکندری (تصویر 4)که با توجه به نگاره معراج اثر سلطان محمد نقاشی شده، اشاره کرد که در تمامی آن ها و سایر نمونه های مشابه، شمایل پیامبر همچون نگاره های گذشته با نقابی بر صورت و هاله ای پیرامون سر مشاهده می شود. اگرچه در ترکیب بند، چینش عناصر، تکنیک و سبک، مواد و ابزار مورد استفاده، تنوع بارزی ملاحظه می شود.

کلام آخر

معراج پیامبر، عروج یکی از بهترین برگزیدگان خداوند است که مرور زمان نتوانسته است از تأثیر و اهمیت آن بکاهد. این واقعه به عنوان یکی از اسرارآمیزترین وقایع زندگی بشری مورد توجه قرار گرفته و در آثار عرفانی، ادبی، هنری و... نمود یافته است. تصویرسازی معراج به دلیل برخورداری از تخیل ناب و بیان مفاهیم عمیق، با بهره گیری از رمزهای تصویری، بیننده را به اسراری رهنمون می کند که محسوس و این جهانی نبوده و شناخت اسرار نهانی آن ها فرصت و مجال ویژه ای را می طلبد، در خلال مطالب مطرح شده، سعی شد خیال هنرمندان ایرانی در نحوه تصویرگری از شمایل پیامبر، بررسی می شود.

ملاحظه شد که اولین صحنه ای باز نمودی وقایع زندگی پیامبر و از جمله واقعه معراج را تنها می توان از قرن هشتم هجری به بعد مشاهده کرد. نظر به این که ترسیم چنین موضوعاتی در هنر اسلامی بی سابقه بود، پیشینۀ هنری کهن ایرانیان، مسیحیان، بودائیان و... الهام بخش هنرمندان در خلق چنین آثار قرار گرفت که بعدها با پالایش، جزء لاینفک نگارگری ایرانی شد، هنرمندان در ساختار اکثر نگاره ها، شخصیت پیامبر را در مرکز نگاره و سایر عناصر ترکیب بندی را پیرامون ایشان به گونه ای ترسیم نموده اند که بر مرکزیت پیامبر در صحنه تأکید می نماید. وی همواره با ردایی بلند بر تن(در اکثر نگاره ها به رنگ سبز یا آبی)و عمامه ای بر سر ترسیم شده است. شکل عمامه از نظر ارتفاع و حجم در هردوره متفاوت و متناسب با پوشش مرسوم زمان تصویر می شد. در نگاره های ابتدایی، صورت پیامبر با اجزاء مشخص چهره، بدون توجه به نشان دادن فردیت خاصی مطابق با سنت تصویرگری زمانه نقاشی شده است و هیچ علامتی دال بر تقدس ایشان ملاحظه نمی شود. اما از نیمه های دوم قرن 8 هجری به بعد هاله ای زرین به نشانه تقدس در گرد سر حضرت ترسیم می شود که از آن پس تقریبا در تمامی نگاره ها مشاهده می شود؛ اگرچه شکل هاله و ارتفاع آن در هردوره کمابیش متغیر و متفاوت ترسیم می شود و گاه تمامی سر و صورت پیامبر را فرامی گیرد.

از اواخر قرن نهم هجری، تغییری در تصویرسازی تمثال پیامبر ایجاد می شود؛ به این صورت که در نقاشی ها نقابی سفید رنگ چهرۀ حضرت را می پوشاند که پس از آن به صورت سنت تا دوره معاصر هم رعایت می شود. اگرچه گاه با تشدید تعصبات مذهبی شیعی در تصویرگری از صور انبیاء و معصومین(ع)، تغییراتی در شمایل نگاره ها مشاهده می شود. حذف تصویر پیامبر از صحنه، جایگزینی شمایل ایشان با شعله ای آتشین و زرین و یا فرمی دایره مانند شبیه به شمسه، از تدابیر اتخاذ شده توسط هنرمندان در چنین مواقعی است. از نیمۀ دوم قرن سیزدهم با گسترش نقاشی بر روی کاشی، شیشه و.. واقعۀ معراج بر روی این سطوح نیز راه یافت؛ اگرچه از غنای تصوری آن کاسته شده و اشاراتی از توجه به حجم پردازی و سایه روشن متأثر از نقاشی اروپایی مورد توجه قرار گرفت. در صحنه های ترسیم شده از واقعه معراج از دورۀ معاصر نیز تغییرات زیادی ملاحظه نمی شود و همان نمودهای رایج تصویری پیشین، پی گرفته شده است که در نمونه های معرفی شده، این روند به خوبی مشاهده شد. تمامی آنچه گفته شد، تنها بخش کوچکی از تدابیر اتخاذ شده توسط هنرمندان گوناگون در تصویرسازی از واقعه معنوی معراج را نشان می دهد و شناخت عمیق مفاهیم این واقعه و رمزهای تصویری به کار برده شده در هرنگاره توسط هنرمندان، تأمل ویژه ای را می طلبد

4.PNG

پی نوشت ها

[1] دهخدا، ص 21144.

[2] محمدی شاهرودی، عبد العلی، پرتوی از معراج، نشر اسوه، چاپ اول 379، صص 434-441.

[3] ثروت عکاشه، شمایل نگاری حضرت پیامبر، هلیا دارابی، هنرهای تجسمی، شماره 22، 1380، ص 10.

[4] ه. و. جنسن، تاریخ هنر هند، پرویز مرزبان، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1359، ص 210.

[5] ر. دبلیو. فریه، هنرهای ایران، پرویز مرزبان، تهران، فرزان روز، 1374، ص 305.

[6] لورنس بینیون، ویلکینسون، ج. و گری، بازیل، سیر نقاشی ایرانی، محمد ایرانمنش، تهران، امیرکبیر، 1376، صص 161-162.

[7] نجفی، محمد باقر، آثار ایران در مصر، 1356، ص 143.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان