روزنامه همشهری - سمیرا مصطفینژاد: باهوش بودن پرهزینهترین ویژگی بشر است. پرهزینه نه از بُعد مالی و براساس واحدهای قراردادی پول در جهان بلکه براساس حیاتیترین واحد قابل اندازهگیری در زندگی موجودات زنده؛ انرژی. پژوهشی علمی نشان داده است که نوزاد انسان تقریبا از 90 درصد کالری بدن خود برای ساخت و تکامل و فعالسازی مغز خود استفاده میکند.
حتی بزرگسالان نیز یکچهارم کل انرژی بدن را صرف مغز خود میکنند؛ از اینرو اگر در دوران کودکی - دورانی که مغز درحال تکامل است - رویدادی غیرمنتظره مانند بیماریهای عفونی به این منبع انرژی دستبرد بزند، مغز آسیب خواهد دید. همین موضوع یکی از فرضیههایی است که برای توضیح چرایی توزیع هوش و نبوغ در جهان توسط گروهی از دانشمندان بریتانیایی در سال 2010 مطرح شد؛ «شیوع بیماریهای عفونی در بخشهای مختلف جهان مانع از رشد کامل مغز در اقوام مختلف شده و درنتیجه بهره هوشی گروهی از گروه دیگر پایینتر باقی مانده است.»
پژوهشهای علمی زیادی بر این موضوع تأکید دارند که میانگین بهره هوشی در سراسر جهان در نوسان و از ملتی به ملتی دیگر و حتی درون هر قوم و قبیله، متفاوت است. این تفاوت و نوسان همواره یکی از بزرگترین پرسشهای علمی دانشمندان بوده است و دلایل مختلفی، از جمله عوامل ژنتیک تا وضعیت اقلیمی و محیطزیست برای توضیح آن مطرح شدهاست. چگونه میتوان ملتی را باهوشتر از ملتی دیگر درنظر گرفت؟ بهره هوشی بالا شاخصههای مهمی را در هر ملت تعیین میکند: بالا بودن سطح نمرات دانشآموزان در مدارس و دانشگاهها، سطح بالای سلامت، عملکرد بالا در حرفه و شغل، درآمد بالا و تناسب اندام؛ از اینرو داشتن درک بهتر از دلیل نوسان هوش در جوامع، درک بهتری از خصیصههای بیانشده را نیز بهدست خواهدداد.
بهره هوشی و شرایط اقلیمی
فرضیههای زیادی برای توضیح الگوی جهانی توزیع بهرههوشی در جهان مطرح هستند. نایجل بابر معتقد است تفاوت سامانههای آموزشی در جهان عامل نوسان بهرههوشی میان انسانهاست. ساتوشی کانازاوا باور دارد سیر تغییر و تکامل زمین در مناطقی که از منشأ تغییرات، یعنی آفریقای سیاه فاصله داشتهاند، به نفع بهره هوشی بشر عمل کرده است. آنطور که این فرضیه شرح میدهد، گذر زمان بشر را بهگونهای آماده ساخته تا در خانه اجدادی خود بتواند بدون نیاز به زحمت و تفکر چندانی، زنده بماند. زمانی که بشر مهاجرت را آغاز کرد، شرایط محیطی و جغرافیایی چالشبرانگیزتر شد و به تکامل هوش و نبوغ بیشتر برای حفظ بقا دامن زد.
فرضیه مطرح دیگر از ریچارد لین، دونالد تمپلر و هیروکو آریکاوا نیز مبتنی بر شرایط اقلیمی زمین است؛ «از آنجا که زندگیکردن در محیطهایی با شرایط اقلیمی سرد دشوارتر است، سیر تکامل هوش به نفع ساکنان مناطق سردسیر زمین شتافته و در جهت حفظ بقا، بهره هوشی بیشتری به آنها هدیه دادهاست.» براساس این فرضیه، از آنجا که محیطزیست اروپاییها و آسیاییها زمستانهایی بهشدت سرد داشته است، ساکنان این مناطق برای بقا به نسبت آفریقاییها با چالشهای بیشتری مواجه بودهاند.
لین معتقد است این چالشها فشاری انتخابی برای ایجاد هوش عالیتر بر بشر وارد کرده است. از سوی دیگر، آفریقاییها در طول سال در وضعیت اقلیمی گرم و مرطوب زندگی کردهاند و بهدلیل عدموجود چالشهای بزرگ برای بقا، هوش و نبوغ در آنها رشد چندانی نیافته است. باوجود تمامی این توضیحات درباره دلایل نوع توزیع بهره هوشی در میان کشورها و اقوام، هیچیک از فرضیهها بهصورت علمی به اثبات نرسیدهاند و هیچیک از این دلایل برای توضیح این پدیده کافی نبودهاند و تنها میتوان گفت فاکتور بروز بیماریهای عفونی و نقش آن در جلوگیری از رشد مغز میتواند شاخصه مهمتری در تعیین میانگین بهره هوشی و درک الگوی توزیع نبوغ اقوام مختلف باشد، زیرا آزمایشهای بیشماری تأثیر ابتلای کودکان به بیماریهای عفونی را بر رشد مغز و تکامل هوش آنها آشکار ساخته است.
نشان بهره هوشی بالای ملتها چیست؟ نبوغ ملی چیست؟
ژاپن مدرن امروزی از منابع طبیعی محدودی برخوردار است و سهم چندانی از نفت، جنگل و فلزهای گرانبها نبرده است، اما یکی از قدرتمندترین اقتصادهای جهان بهشمار میرود. در مقابل، نیجریه از منابع طبیعی فراوانی برخوردار است و یکی از فقیرترین کشورهای جهان است. دلیل این عدمتوازن آشکار از نظر ارل هانت -روانشناس دانشگاه واشنگتن- پدیدهای است به نام نبوغ ملی. به گفته او منابع و قدرت شناختی یک ملت میتواند منابع طبیعی آن را تقویت کند؛ از اینرو باور دارد اگر نبوغ ملی ژاپن در اختیار نیجریه قرار گیرد، این کشور به قدرتی بزرگتر از ژاپن تبدیل خواهد شد.
به گفته هانت، نبوغ ملی را نمیتوان با آزمونهای بهره هوشی یا آیکیو تخمین زد، این قابلیت را باید براساس توانایی ملتها در حل معضلات اجتماعی با استفاده از مصنوعات فرهنگی مانند رایانهها، کتابها، شیوههای علمی و اجرای قانون برآورد کرد. به گفته این دانشمند آمریکایی، شواهد و مدارک نشان از آن دارند که تمامی کشورها با قابلیت ژنتیک نبوغ تقریبا یکسانی تشکیل میشوند، اما این توانایی بالقوه بکر در میان تعدادی از ملتها و بهدلیل تفاوتهای قابل توجه در محیطهای اجتماعی و فیزیکی، به شکلی کارآمدتر توسعه پیدا میکند.
منظور از محیط فیزیکی وجود سوءتغذیه، بیماریها و آلودگیهای محیطی است که تمامی آنها میتوانند بر رشد سیستم عصبی، حافظه و توجه انسان اثر بگذارند و با ایجاد فشاری اجتماعی، آموزش و یادگیری افراد را مختل سازند. منظور از محیط اجتماعی که در شکلگیری نبوغ ملی و فردی تأثیری قابل توجهی دارد، وجود نظام آموزشی قدرتمند، وجود نخبگان شناختی (افرادی با تحصیلاتی عالی که آنها را با مصنوعات شناختی مورد نیاز برای حل معضلات و مشکلات آشنا ساخته است) و وجود خانواده است که بهعنوان مشوق و محرک کودکان برای یادگیری پدیدههای جدید نقشی حیاتی دارند.
هانت همچنین معتقد است نبوغ ملی، نوعی از تمایل به پذیرش ملی را میطلبد؛ به این معنی که ملتها باید نسبت به پیشرفتهای شناختی دیگر کشورها باز بوده و پذیرای آن باشند. زمانی که ژاپن در قرن 17 میلادی تصمیم به انزوای جهانی گرفت، بهره هوشی مردم ژاپن کاهش پیدا کرد و زمانی که در قرن نوزدهم میلادی، ژاپن دوباره به جهان بازگشت، نبوغ ژاپنیها نیز شکوفا شد. جدا از مطالعات هانت، پژوهشهای علمی فراوان، میان منابع بالای هوشی و شناختی کشورها و شکوفایی اقتصادی، قانونپذیری، کیفیت بوروکراسی و درصد موفقیت در تعقیب جرم و جنایت ارتباطی مستقیم را اثبات کرده است.
در مقابل، هوش پایین ملی به پدیدههایی مانند آلودگی به ویروس اچآیوی، میزان باروری، میزان جرم و جنایت و کیفیت درآمد ملی مرتبط شدهاند. فراتر از این، هانت معتقد است نبوغ ملی و رفاه و کامیابی با یکدیگر در تعامل بوده و یکدیگر را تقویت میکنند: باهوش ثروتمندتر میشود و ثروتمند، باهوشتر.
باهوشترین ملل جهان
براساس آمار سال 2016 سازمان جهانی همکاری و توسعه اقتصادی:
کرهجنوبی- کانادا- ژاپن- لیتوانی- بریتانیا- لوکزامبورگ- استرالیا- سوئیس- نروژ- آمریکا از تحصیلکردهترین ملتها هستند.
براساس میانگین ضریب هوشی (آی. کیو) و دستاوردهای تحصیلی و علمی فوربس:
ژاپن- سوئیس- چین- آمریکا- هلند- روسیه- بلژیک- بریتانیا- کانادا-کرهجنوبی از باهوشترین ملتها هستند.