نفوذ ناپذیری امت اسلامی

تاریخ زندگی رسول خدا را ذات اقدس الهی باید تبیین کند و کرد! و کتاب تاریخی آن حضرت باید قرآن کریم باشد، چه اینکه هست! و اهل بیت عصمت و طهارت که مفسّران اصیل و راسخان در علم هستند، رسالت رسول گرامی را تبیین کردند که کردند! وظیفه ما دو چیز است: یکی شأن نزول رسالت و برنامهٴ آن حضرت است و دوم تطبیق کارهای خودمان بر سیره و سنّت آن حضرت می باشد.

تاریخ زندگی رسول خدا را ذات اقدس الهی باید تبیین کند و کرد! و کتاب تاریخی آن حضرت باید قرآن کریم باشد، چه اینکه هست! و اهل بیت عصمت و طهارت که مفسّران اصیل و راسخان در علم هستند، رسالت رسول گرامی را تبیین کردند که کردند! وظیفه ما دو چیز است: یکی شأن نزول رسالت و برنامهٴ آن حضرت است و دوم تطبیق کارهای خودمان بر سیره و سنّت آن حضرت می باشد.

خدای سبحان حرمتی را که برای رسول خدا گذاشت، مرحلهٴ نازله آن را برای امت اسلامی و مؤمنان قرار داد؛ در سورهٴ مبارک «احزاب»، این دو اصل را به ما آموخت: یکی ادب و احترامی است که نسبت به حضرت داشت، فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً﴾،این اِجلال و تکریم بی سابقه را ذات اقدس الهی نسبت به رسول خود روا داشت؛ فرمود خدا و همه فرشتگانی که در صحابت رحمت الهی هستند، با هم بر آن حضرت درود می فرستند و شما هم به این سنّت الهی «ائتساء» و «اقتداء» کنید. در همان سورهٴ مبارکه «احزاب»، درباره مؤمنان به آن حضرت هم چنین عنایتی را مبذول کرد، فرمود: ﴿هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیکمْ وَ مَلائِکتُهُ لِیخْرِجَکمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾؛ خدا بر مؤمنین صلوات می فرستد و ملائکه خدا هم بر مؤمنین صلوات می فرستند تا شما را نورانی کنند، پس این ظرفیت هست! این آیه دوم دو پیام دارد: یکی اینکه همان طوری که خدا بر پیامبر صلوات می فرستد، همان خدا بر شما صلوات می فرستد؛ پیام دوم آن است که این صلوات الهی برای آن است که شما را نورانی کند؛ یعنی جامعه اسلامی را نورانی کند! تفاوت عمیقی که بین این دو صلوات هست، این است که در آن جا گرچه با «إنّ» و امثال آن یاد شد، تمام فرشتگان در خدمت خدا بودند که با این هیئت و جلال، خدا فرمود من پیامبرم را مورد «تَصلیة» و صلوات قرار دادم؛ دو جمله ذکر نکرد، بلکه عطف مفرد بر مفرد است، فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ﴾، اما درباره مؤمنین عطف جمله به جمله است، نه مفرد بر مفرد! فرمود: ﴿هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیکمْ﴾، یک؛ ﴿وَ مَلائِکتُهُ﴾ هم «یصَلُّونَ عَلَیکم»، دو؛ خدا با ملائکه بر ما صلوات نمی فرستد، ما آن شأنیت را نداریم که خدا با آن جلال و شکوهی که بر پیغمبر صلوات می فرستد بر ما صلوات بفرستد.

خدا به تنهایی بر ما صلوات می فرستد و فرشتگان خدا هم بر ما صلوات می فرستند، البته در صورتی که ما راه کسی را برویم که خدا بر او صلوات فرستاد. پس اگر ما راه پیغمبر را رفتیم، ذات اقدس الهی بر ما صلوات می فرستد و فرشتگان هم بر ما صلوات می فرستند. مرحوم علامه بحرالعلوم نقل می کند، خواجه نصیر وقتی در خلال درس سخنان سید مرتضی را نقل می کرد، می گفت: «صلوات الله علیه»، برای رفع اعجاب شاگردان فرمود: «کیف لا یصلّی علی المرتضی» کسی که «مرتضی المذهب» و «مرتضی القول» است، چگونه بر او صلوات نفرستم؟!پس اصل اول این است که خدا و ملائکه بر پیغمبر صلوات می فرستند و اصل دوم این است که خدا و ملائکه بر امت اسلامی هم صلوات می فرستند. این امت اسلامی چیست و کیست؟ چه راهی را رفته و چه راهی را باید برود؟

قرآن کریم همان طوری که برای آیات و سوره های آن شأن نزول هست، برای خود مجموعهٴ قرآن هم شأن نزول هست. یک شأن نزول داریم، یک فضای نزول داریم و یک جوّ نزول؛ آنچه رایج است، شأن نزول است که مربوط به آیه است، اما سوره ها هرکدام جداگانه شأن نزول دارند و کلّ مجموعهٴ قرآن هم یک فضای نزولی دارد. ذات اقدس الهی فضای نزول قرآن را ـ مجموعه قرآن، نه سوره یا آیه ـ و همچنین نزول رسالت را تبیین کرد، فرمود جهان در چه شرایطی بود، ما در چه شرایطی پیامبر نازل کردیم و برنامه حیات بخش پیامبر چیست؟ در درجه اول فرمود او آمد شما را زنده کند، معلوم می شود که انسانِ بدون دین مُرده است. یک حرف لطیفی جناب حکیم سنایی دارد، حکیم سنایی می گوید مرگ یک چیز بدی است و همه از مرگ می ترسند؛ ولی مگر الآن شما زنده اید؟ «ازین زندگی ترس کاکنون در آنی»،اگر از مرگ می ترسی، از این زندگی بترس! جامعه ای که ده ـ دوازده میلیون پرونده روی میز دستگاه قضایی است، این جامعه مُرده است! فرمود مرگ یک چیز بدی است و انسان باید از مرگ بترسد، پس از این زندگی بترس! «ازین زندگی ترس کاکنون در آنی»، مگر الآن زنده ای؟ کسی و جامعه ای زنده است که برابر سوره مبارکه «انفال»، جواب ندای خدا و رسول خدا را بدهد که ﴿یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکمْ﴾، او آمده شما را زنده کند!

جامعه یک حیات گیاهی و یک حیات حیوانی دارد که فراوان هم هست؛ حیات انسانی جامعه آن مشترکات انسان و فرشته است! برخی ها فقط حیات گیاهی دارند؛ یعنی خوب غذا می خورند، خوب جامه در بَر می کنند، خوب فربه می شوند، نموّ می کنند و بالندگی دارند؛ یک جوان که در همین حدّ کوشش می کند، او حیات گیاهی دارد. برخی ها هستند که از شهوت و غضب هم سهمی بردند، از حمله به این و آن هم بی نصیب نیستند، اینها حیات حیوانی دارند؛ اما وقتی خدای سبحان، نام علما را با فرشته ها یکجا ذکر می کند، اینها حیات مشترکی است بین انسان و فرشته که فرمود: ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ﴾.شاید صدها بار شنیده اید که ذات اقدس الهی علما را با فرشته یکجا ذکر می کند، اما کسانی که گرفتار «أجوفین « هستند، آنها را با دام ذکر می کند! فرمود این روزی ها و نعمت هایی که ما به شما برای کشاورزی و دامداری دادیم: ﴿مَتاعاً لَکمْ وَ لِأَنْعامِکمْ﴾یا ﴿کلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکمْ﴾؛ اما وقتی علم شد، معنویت و توحید شد، علما را با فرشته ذکر می کند: ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ﴾، پس دین آمده که انسان را فرشته منش کند!

تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک ٭٭٭ برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس

پیامبری آمد که انسان را فرشته و همسان فرشته کند، درود خدا بر این پیامبر و درود خدا بر کسانی که راهی راه این پیامبر هستند! پس در سوره «انفال» فرمود زنده شوید! به افرادی که حیات گیاهی داشتند یا حیات حیوانی داشتند، فرمود دین آمد تا شما را زنده کند؛ یعنی به حیات انسانی! بخشی از برنامه های رسول گرامی را در پایان سوره مبارکه «اعراف» بیان کرد؛ فرمود او آمده که شما را آزاد کند، این قیودی که دست و پای خودتان را با این قیود بستید و این زنجیرهایی را که بستید، او آمده این زنجیرها را باز کند؛ برخی از زنجیرها را شما با دست خودتان بستید، برخی از زنجیرها را دیگران بر دست و پا و گردن شما آویختند. رسول خدا آمده این دو کار را کند: ﴿وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیهِمْ﴾.این غُل و زنجیری که افراد در جامعه به خود بستند، این تشریفات زاید، این تمنّیات زاید، این غرور و خودخواهی، اینها همه زنجیرهایی است که انسان به خود بسته است. این قلّت ازدواج و کثرت طلاق در اثر غرور بی جا، خودخواهی بی جا، تکبّر بی جا و ناسازگاری بی جاست؛ همه اینها زنجیر است که ما با دست خود بر گردن و پای خود بستیم و در روایات ما هم آمده است که ائمه(عَلَیهِمُ السَّلَامْ) فرمودند کمتر خانه ای با طلاق خراب شده است که آباد شود! بعضی از ویرانی ها بازسازی آن سخت نیست، بعضی از خانه ها را آدم خراب می کند و بعد از مدتی می سازد؛ ولی ائمه فرمودند خانه ای که با طلاق خراب شده است، به این آسانی ساخته نمی شود، هم او گرفتار افسردگی می شود و هم این! فرمود اوصاف بد، اخلاق بد، رفتار بد، کردار بد، روش بد، مَنش و گفتار بد، همه اینها زنجیری است که در دست و پای مردم است؛ اخلاق اسلامی، ادب و رأفت اسلامی آمده که اینها را بردارد. استکبار و امثال استکبار که از طرف دیگر دست و پای این جامعه را بستند، نظام بردگی و نظام سلطه را بر جامعهٴ زیردست تحمیل کردند، این غُل و زنجیر بیگانه را هم دین برمی دارد.

در بخش پایانی سوره مبارکه «اعراف»، فرمود رسول گرامی در تورات وضع او آمده است: ﴿یجِدُونَهُ مَکتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ﴾؛ ما جریان پیامبر را در تورات گفتیم، در انجیل گفتیم، برنامه او را گفتیم و برنامه های او این است که ﴿یأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکرِ وَ یحِلُّ لَهُمُ الطَّیباتِ وَ یحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبائِثَ وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیهِمْ﴾؛ آن مشکلات و دشواری ها را برمی دارد، آن زنجیرها را از گردن، دست و پای اینها برمی دارد، دست اینها را آزاد می کند، پای اینها را آزاد می کند، گردن اینها را آزاد می کند؛ بخشی از زنجیرها برای داخل و اخلاق داخل است، بخشی از زنجیرها برای استکبار و استعمار بیرونی است. فرمود دین آمده که انسان را آزاد کند، این برنامه پیامبر است! اگر این دین آمده که جامعه را آزاد کند، این جامعه وقتی آزاد شد، تمام نیازهای خود را با دست خود انجام می دهد؛ وقتی آزاد شد به این فکر نیست از این بند که آزاد شده به بند دیگر بیفتد! از اینها اگر رها شد، گرفتار نفوذ دیگری شود! این طور نیست! بلکه روی پای خود می ایستد! این را در پایان سوره مبارک «فتح» مشخص کرد، فرمود پیامبر(عَلَیهِ وَ عَلی آلِهِ آلَافُ التَّحِیةِ وَ الثَّنَاء) ﴿وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ تَراهُمْ رُکعاً سُجَّداً﴾؛ فرمود رسول گرامی و همراهان آن حضرت این خصیصه را دارند که نسبت به دیگران شدید هستند، نسبت به بیگانه ها مستحکم و سِتَبر و نفوذناپذیر می باشند، نه اینکه نسبت به دیگران حمله می کنند! آن قدر شدید هستند که بیگانه طمع و نفوذ نکند!

در این جا دو سخن است: یکی اینکه بگوییم امّت اسلامی یک امت مهاجم، مزاحم و ظالم است که چنین چیزی را قرآن تعریف نکرده است. اما سخن دوم آن است که امت اسلامی سِتَبر است، سلسله جبال البرز است که نمی شود با او درافتاد و حمله ور شد. اصرار قرآن کریم این است که امت اسلامی روی پای خود ایستاده است، نه اینکه امت اسلامی بی رحم است و می تازد! بلکه امت اسلامی نفوذناپذیر است! لطایف قرآن را ببینید! فرمود در میدان جنگ ﴿جاهِدِ الْکفَّارَ وَ الْمُنافِقینَ وَ اغْلُظْ عَلَیهِمْ﴾،اما در حال عادی ﴿وَ لْیجِدُوا فیکمْ غِلْظَةً﴾، این ﴿وَ لْیجِدُوا فیکمْ غِلْظَةً﴾ امر غایب است؛ آنها که به قرآن معتقد نیستند تا به این امر «مؤتمر» شوند و به این امر عمل کنند، این بیان در حقیقت امر به جامعه اسلامی است که شما آن قدر قوی، آن قدر سِتَبر، آ ن قدر نفوذناپذیر باشید که بیگانه ها در شما این را بیابند که شما نفوذناپذیرید! ﴿وَ لْیجِدُوا فیکمْ غِلْظَةً﴾، این امر غایب است، امر حاضر که نیست و در امر غایب هم آنها که مأمور هستند که معتقد نیستند تا عمل کنند، پس مأمور به عمل چه کسی است؟ مأمور به عمل جامعه اسلامی است؛ یعنی آن قدر سِتَبر و نفوذناپذیر باشید تا بیگانه احساس کنند و بفهمند که نفوذناپذیر می باشید! یک آدم عاقلی که اندک شعوری داشته باشد، با بیل و کلنگ به جنگ قلّه دماوند نمی رود! می بیند که این قلّه را با بیل و کلنگ نمی شود فتح کرد. فرمود شما مثل قُلل عالیه جبال و جبال راسخ که «لَا تُحَرِّکهُ الْعَوَاصِف » باشید. ﴿وَ لْیجِدُوا﴾ نه «اُغْلِظُوا عَلَیهِم»! ﴿وَ لْیجِدُوا فیکمْ غِلْظَةً﴾؛ این قدر قوی باشید تا بفهمند شما نفوذناپذیرید!

بنابراین اگر آنچه را در بخش پایانی سوره مبارکه «فتح» فرمود که پیامبر ﴿وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ﴾، نه یعنی می تازند، می کشند و سر می بُرند! بلکه شدید و نفوذناپذیر هستند، اما در داخله خود ﴿رُحَماءُ بَینَهُمْ﴾. این ﴿رُحَماءُ بَینَهُمْ﴾، با ده ـ دوازده میلیون پرونده موجود شکایت در دستگاه قضایی سازگار است؟ اگر حداقل ده میلیون پرونده در دستگاه قضایی باشد، این ده میلیون پرونده برای دو نفر است؛ یکی شکایت می کند و دیگری مورد شکایت است، پس بیست میلیون درگیر هستند؛ هرکدام از این بیست میلیون نفر چند نفر هم عضو خانوادهٴ آنها هستند، در نتیجه تقریباً چهل ـ پنجاه میلیون نفر درگیر دستگاه قضا هستند! این شده ﴿رُحَماءُ بَینَهُمْ﴾؟! بر چنین امتی خدا درود می فرستد؟! بنابراین اوّلین کار این است که ما دست و پای خودمان را باز بگذاریم؛ به من برخورد، چرا او بوق بی جا زد یا چرا چک بی محل کشید، دو روز صبر کنید! دو روز تحمل کنید! اینکه جامعه اسلامی نشد! شما می بینید که پلّه های دستگاه قضا خیلی شلوغ تر از مساجد است! موقع اذان که گاهی آدم عبور می کند، می بیند به جای اینکه بروند مسجد، همه در حال حرکت می باشند! یا مشغول خرید و فروش هستند! بنابراین جامعه اسلامی که خدا بر آنها صلوات می فرستد، جامعه ای است که دست و بال آن باز باشد. این غُل و زنجیری که خود ما بستیم، به وسیله رهبری رسول گرامی باید باز شود. به لطف الهی دفاع مقدس نشان داد که بیگانه نمی تواند زنجیر ببندد، هر چه زنجیر هست داخلی است؛ از اخلاقِ بد ما، رفتارِ بد ما در دست و پای و گردن خودمان زنجیر انداختیم.

در بخش پایانی سوره مبارکه «فتح»، فرمود ما آنها را در تورات و انجیل معرفی کردیم؛ همان طوری که در بخش پایانی سوره «اعراف» فرمود ما پیامبر را در تورات و انجیل معرفی کردیم، در بخش پایانی سوره مبارکه «فتح» هم دارد ما مؤمنین و مسلمان ها را در تورات و انجیل معرفی کردیم، در آن جا گفتیم: ﴿مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ﴾، اینها ﴿تَراهُمْ رُکعاً سُجَّداً یبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ﴾، اینها ﴿ذلِک مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ﴾، اما ﴿وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ﴾؛ فرمود شما اگر بخواهید بدانید امت اسلامی یعنی چه و جامعه مسلمان ها چه کسانی هستند، ما آنها را چند قرن قبل در انجیل و کتاب های آسمانی معرفی کردیم؛ گفتیم جامعه اسلامی مثل یک مزرعهٴ برنج یا مزرعه گندم است، این مزرعه وقتی که بذرافشانی شد، از آب و هوای خوب بهره می گیرد و جوانه می زند، وقتی که جوانه زد، چون نازک است ممکن است در اثر تندباد بیفتد و بشکند، به این فکر است که به بیگانه نیازمند نباشد و در حوادث روزگار این جوانه روی پای خود بایستد. این چه کار می کند؟ در هر چند سانتی متر، گِره ای محکم می زند که این کمربند اوست. ﴿فَآزَرَهُ﴾ یعنی «إتَّخَذَ لِنَفْسِهِ وَزیراً»، وزیر به کسی می گویند که وِزر، سنگینی و ثِقل مملکت را روی دوش بکشد؛ به کسی که بار مملکت روی دوش اوست وزیر می گویند، ﴿کلاَّ لا وَزَرَ﴾؛ یعنی بار سنگین، اصولاً وزیر به این معناست. این خوشهٴ ضعیف از خودش وزیر می گیرد، این کمربند محکم و این بندی که می زند وزیر اوست؛ هر چند سانتی که بالا می آید، فوراً یک وزیر دیگر می گیرد؛ لذا این خوشهٴ گندم و برنج می ماند، چون تکیه گاه نمی خواهد و از خود تکیه گاه دارد! وقتی ﴿فَآزَرَهُ﴾ وزیر گرفت و بند کمر درست کرد: ﴿فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ﴾؛ روی پای خود می ایستد، روی ساق خود می ایستد و باد نمی تواند او را از بین ببرد. فرمود امت اسلامی این است که از خود وزیر داشته باشد، کمربند از خود داشته باشد، روی پای خودش بایستد تا نیازی به بیگانه نداشته باشد، این معنای امت اسلامی است! این هم اقتصاد را تأمین می کند، هم سیاست را تأمین می کند، هم کیاست را تأمین می کند و هم علوم انسانی را تأمین می کند، فرمود این خودکفاست! همه چیز را ذات اقدس الهی به این کشور اسلامی داده است، اما اگر کسی نتواند از این فیض و فوز بهره ای ببرد، خُسران برای خود اوست. فرمود ما رهبری رسول خدا را نصیب شما کردیم و او به شما این حرف ها را دستور می دهد. برنامه شما از چند قرن قبل تأمین شده بود، ما در تورات و انجیل این حرف ها را گفتیم.

در تورات گفتیم: ﴿تَراهُمْ رُکعاً سُجَّداً یبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾. گاهی ائمه(عَلَیهِمُ السَّلَامْ) این جوان ها را که می دیدند می فرمودند: «إِنِّی لَأَکرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ أَرَی جَبْهَتَهُ جَلْحَاءَ لَیسَ فِیهَا أَثَرُ السُّجُود»، فرمود چرا صورت شما این طور است؟ چرا در پیشانی شما هیچ اثر سجده نیست؟ فرمود این چه وضعی است که شما دارید؟ پس کجاست نماز شبتان؟ کجاست سجده های طولانی تان؟ چرا پیشانی تان این طور است؟ این را صریحاً به خواصّ از اصحاب می فرمود. سیما نه یعنی صورت، سیما یعنی علامت. «سِمه»، «وَسمه»، «موسوم» اینها یعنی علامت، علامت آنها در پیشانی آنهاست: ﴿سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾، فرمود ما مسلمان ها را در تورات اینگونه معرفی کردیم! این از نظر عبادت بود.

از نظر کیاست و اقتصاد مقاومتی و امثال آنها هم ﴿کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ﴾، وقتی ستبر شد: ﴿فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیغیظَ بِهِمُ الْکفَّارَ﴾؛ فرمود او روی پای خودش می ایستد! این کشور ایران به لطف الهی همه چیز دارد، با وجود این می بینید که به بیگانه نیازمند است. سرّش آن است که بسیاری از غُل ها و زنجیرها را خود ما در گردن و دست و پای خود بستیم! دین آمده این کار را بکند! پیامبر آمده این کار را بکند! بنابراین اگر سالروز رحلت وجود مبارک حضرت یک داغ سنگینی است به همین جهت است.

یک بیان نورانی امیرالمؤمنین(سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه) دارد که بعد از رحلت وجود مبارک پیامبر فرمود: «نَحْنُ قَوْمٌ فِی مُصِیبَةٍ»؛ما مصیبت زده هستیم؛ بعد از اینکه به آن حضرت عرض کردند که چرا خضاب نمی کنید، فرمود: «نَحْنُ قَوْمٌ فِی مُصِیبَةٍ». در بخشی از نهج البلاغه آمده است: «لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِک مَا لَمْ ینْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیرِک »،درست است که هر عالِمی، هر دانشمندی، هر امام و پیامبری رحلت کند یک حادثه سنگینی است، اما حادثه ای که مشابه حادثه شما باشد نیست؛ زیرا با رحلت شما چیزی از ما قطع شده است که جبران ناپذیر است. انبیای دیگر رفته بودند، شما هم آمدید و آن خلأ را پر کردید، اما با رحلت شما آن وحی الهی که می آمد قطع شد: «لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِک مَا لَمْ ینْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیرِک »؛ لذا ما قومی مصیبت زده هستیم. فضای نزول قرآن را، یک؛ فضای بعثت رسول خدا(عَلَیهِ وَ عَلی آلِهِ آلَافُ التَّحِیةِ وَ الثَّنَاء)، دو؛ هر دو را وجود مبارک حضرت امیر در همان خطبه های اوّلیه نهج البلاغه مشخص کرد؛ فرمود جهان در عصر بعثت این بود که برخی «مُلحد» بودند، بعضی «مُشرک» بودند، «صَنم» و «وَثَن» خدای آنها بود، بهداشت نداشتند، آب سالم نداشتند، رحم و مروّت درونی نداشتند، اقتصاد سالم نداشتند و رسول خدا آمد الحاد را برداشت، شرک را برداشت آن اختلاف را برداشت، اتحاد را به جای اختلاف گذاشت، توحید را به جای شرک گذاشت، «وَثَن» و «صَنَم» را برداشت، فرمود: «طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَینَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِی اسْمِهِ»، این بیان مبسوط را وجود مبارک حضرت امیر به عنوان شأن نزول رسالت و شأن نزول اصل قرآن بیان کرده، برخلاف شأن نزول آیات!

در نتیجه ما اگر بخواهیم به حیات انسانی بار یابیم راهش همین است؛ اولاً آن بخش های عبادیمان ﴿تَراهُمْ رُکعاً سُجَّداً﴾ محفوظ بماند، ثانیاً ﴿أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ﴾ را داشته باشیم، ثالثاً ﴿رُحَماءُ بَینَهُمْ﴾ را داشته باشیم. اگر ﴿رُحَماءُ بَینَهُمْ﴾ را داشته باشیم این بودجه های سنگینی که صرف زد و خورد یکدیگر می شود از بین می رود؛ آن مرگ های زودرس و بیماری های زودرسی که در اثر این استرس ها پیدا می شود، آنها هم برطرف می شود؛ این ده ـ دوازده میلیونی که هر روز وقت آنها صرف دستگاه قضایی می شود، صرف کارهای مثبت می شود؛ یعنی این چهل ـ پنجاه میلیونی که بعضی «بلاواسطه» و بعضی «مع الواسطه» درگیر دستگاه قضا هستند، نجات پیدا می کنند؛ این زنجیری است که ما خود در گردن و دست و پای خود بستیم، فرمود: ﴿یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیهِمْ﴾، آن گاه اگر چنین دینی، چنین ره آوردی داشته باشد، جا دارد که خدا بفرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی﴾ و بعد بفرماید: ﴿هُوَ الَّذی یصَلِّی عَلَیکمْ وَ مَلائِکتُهُ لِیخْرِجَکمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر