برخلاف دیدگاهی که فرا رسیدن دوران دین و شکل گیری جامعه دینی به معنای دقیق کلمه را شرط لازم برای تولد علوم انسانی اسلامی بیان می کند، علوم انسانی اسلامی نقش غیرقابل انکاری چه در ظهور عصر دین و چه در عینیت یافتن مراتب عالی جامعه اسلامی بر عهده دارد. در سال های گذشته، فلسفه علم دینی با رشد خوبی روبرو بوده است.
تقرب جوامع انسانی به فضائل و کرامت اجتماعی، جز با خودآگاهی، بسط و تعمیق دانش انسانی و اجتماعی، فهم مسیر صحیح و سپس شناخت مسائل و حل موفق آن ها میسر نیست و طبیعی است که این شرایط با علومی که معارض با جهان بینی رایج است حاصل نمی شود.
واقعیت این است که شکاف میان باورها و واقعیت های عینی، لزوماً به منزله نبود گرایش به ظهور علم دینی نیست، بلکه خود مؤید نیاز به علم دینی برای کم کردن این شکاف محسوب می شود. از سوی دیگر، جامعه دینی یک پدیده مطلق نیست، بلکه باید آن را واقعیتی پیچیده و ذو مراتب دانست که البته ظاهربینی های رایج قادر به ارائه ارزیابی درستی از آن نیست.
علوم انسانی اسلامی نه تنها زیستگاه خود را مراتبی از جامعه دینی قلمداد می کند، بلکه مقصد خود را در جهت کاهش فاصله وضع موجود با وضع مطلوب تعریف کرده است. در سال های گذشته، فلسفه علم دینی با رشد خوبی روبرو بوده و تاکنون به پرسش های فراوانی در باب ماهیت و نسبت و مناسبات علوم انسانی اسلامی پاسخ داده است. میان بنیادهای علوم انسانی اسلامی با نسبیت گرایی هیچ نوع سازگاری به چشم نمی خورد و بر خلاف علوم انسانی سکولار، علوم انسانی اسلامی به مدد فلسفه اسلامی از لایه مرکزی هسته خود در برابر انواع لرزه ها صیانت می کند.
وقوع انقلاب علمی در علوم انسانی اسلامی منتفی نیست
در واقع، وقوع انقلاب علمی در علوم انسانی اسلامی منتفی نیست. اما شرط آن، دگرگونی در آن معرفتی است که صیانت از بنیادهای علوم انسانیِ اسلامی را عهده دار شده است. با این حال، طبیعی است که نه اقتضای لایه های پیرامونی این هسته، قطعیت است و نه امکان قطعیت در آن لایه ها که در نقاطی با علم متعارف کاملاً گره می خورند وجود دارد. در چنین شرایطی تئوریزه سازی انعطاف پذیری در طبقات رویین علوم انسانی اسلامی و تبیین چگونگی تحجرزدایی از این علوم ضروری است. در علوم انسانی اسلامی نمی توان از تاریخ و آگاهی های عمیق تاریخی به راحتی گذشت، اما مهم، اتصال صحیح تاریخ به مبانی و روش شناسی علوم انسانی اسلامی است. به نظر می رسد بسط و گسترش فلسفه تاریخ به مثابه دانش فهم سنت ها و قوانین تاریخی مقدمه لازم برای دستیابی به پاسخ است و لذا جا دارد از منظر اندیشمندان علوم انسانی اسلامی دور نماند.
علوم انسانی اسلامی مولود آزاداندیشی است
علوم انسانی اسلامی مولود آزاداندیشی است و اقتضای آزاداندیشی استقبال از گفت وگوهای انتقادی نه فقط به نیت محکوم سازی رقیب بلکه با هدف ارتقاء درک اجتماعی و یا شناسایی نقاط قوت سایر افکار است. البته در این میان، روشن است که سیاست زدگی و از سوی دیگر، ژورنالیسم شبه علمی و آنارشسیم، یعنی تبدیل علوم انسانی به برداشت های شخصی و بی قاعده، که امروز به اسم علوم انسانی در میان برخی رواج یافته است، نه تنها میدان گفت وگوهای انتقادی را می بندد، بلکه گفت وگوهای علمی را به کشمکش های بی حاصل منجر می کند. امروز مهم ترین نیاز علوم انسانی اسلامی گسترش نوآوری به ویژه در عرصه های کاربردی محسوب می شود. هر چند علوم انسانی اسلامی در برخی شاخه های آن به سرعت در حال رشد و تکامل است. اما در نقطه مقابل، در برخی رشته ها کمبود نوآوری، تحرک و پویایی لازم را از بین برده است. البته نباید از نظر دور داشت که کمبود نوآوری های علمی در عرصه علوم انسانی بیش از هر چیز به ناچیز بودن سرمایه گذاری های هوشمندانه نظام علمی کشور در علوم انسانی بر می گردد.
کنگره علوم انسانی اسلامی
اما نباید نقش فراهم نبودن بسترهای فرهنگی نوآوری و مهم تر از همه، کم توجهی به جوان گرایی و حضور نخبگان جوان و پرانگیزه در گلوگاه های علمی که گاه به اسم صیانت از مراتب دانشگاهی و حوزوی به جامعه علمی تحمیل شده است، را نادیده گرفت. شکل گیری پژوهش های بزرگ گروهی مرکب از نخبگان جوان و اساتید زبده رشته های مختلف در دانشگاه ها و پژوهشگاه های متعدد، یکی از راه های مؤثرتر برای دستیابی به نوآوری یا مقدمات نوآوری قلمداد می شود. کنگره علوم انسانی اسلامی هیچگاه خود را در سطح یک همایش علمی صرف محدود نکرده و برای خود در تولید علم سهم مهمی قائل بوده است، لکن طبیعی است که یکی از مزایای مهم کنگره های علمی، ارائه ویترینی از دستاوردهای تحقیقی طی یک بازه زمانی مشخص است. در پنجمین کنگره از 412 چکیده مقاله تأیید شده و همچنین 363 مقاله واصله، 164 مقاله در داوری های نهایی پذیرفته شده که از فردا تا پایان هفته، نزدیک به 60 مقاله در یازده کمیسیون تخصصی کنگره مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
وی گفت: تفاوت پنجمین کنگره با کنگره های قبلی یکی در اصالت دادن به کمیسیون های تخصصی و برپایی کمیسیون ها در زمانی موسع در دانشگاه ها و پژوهشگاه های مختلف و از همه مهم تر، عنایت بیشتر به نیازهای روز کشور است. در این دوره، کمیسیون های تخصصی علاوه بر ارائه مقالات منتخب، دو بخش جدید را به برنامه های خود اضافه کرده اند. بخش اول، نقد یک نظریه یا اثر علمی مهم و اثرگذار و بخش دوم، بحث آزاد میان اساتید است.
علوم غربی فاقد اخلاق و معنویت
حضور در این کنگره برای ارائه بحث نظری علوم انسانی نیست؛ بلکه در راستای مأموریت هایی است که بر عهده دستگاه قضایی گذاشته شده و کمک خواستن از نظریه پردازان است تا در حوزه کاربردی، موجب کاهش ناهنجاری های اجتماعی اقتصادی و فرهنگی در جامعه باشد. علوم غربی فاقد اخلاق و معنویت است. مهم این است که این دانش چگونه موجودیت دهد و جهت علم چگونه تنظیم شود. اگر علم در جهت قدرت و ثروت باشد، بدون معنویت، اخلاق و عدالت باشد، نتیجه این علم، دانش کلاهک هسته ای، مواد مخدر تخدیری، ظلم و ستم به ملت ها و از بین بردن حقوق انسان می شود.
فقه حکومتی جامعه اسلامی
علمی که در غرب شاهد نشر و ترویج آن هستیم، علم بدون معنویت، اخلاق و عدم برخورداری از عدالت است که نتیجه اش ابزاری برای از بین بردن حقوق انسان و ابزاری برای استثمار و استعمار است. لذا آنچه که در غرب مشاهده می کنیم، خیلی تحلیل پیچیده ای نمی خواهد و این علم و فناوری در مغرب زمین بدون اخلاق و معنویت به بن بست رسیده است. چگونه از علم ابزاری برای معنویت نسل جوان و انسان ساز بسازیم. اینکه علم باید در دست چه کسانی باشد، دست استثمارگران و ظالمان باشد یا دست افراد عالم، دانشمند و مزین به تزکیه نفس هستند، نظام اسلامی باید مبتنی بر فقه، اخلاق فاضله و...باشد. بنابراین در جامعه اسلامی فقه باید حکومت کند و تمام زوایای جامعه ما بر اساس دین و آموزه های دین باشد.
نقد عالمانه موجب رشد و ارتقای کشور
نظام اسلامی باید مبتنی بر نرم افزار و سخت افزار علوم انسانی اسلامی و مبتنی بر دین و آموزه های دین باشد. در زمینه علوم انسانی اسلامی پژوهشگران حوزه و دانشگاه باید با آزاداندیشی، روحیه نقد و نقادی داشتن موجبات نشاط علمی را فراهم کنند. البته بین تخریب و نقد عالمانه باید تفاوت گذاشت. زیرا نقد عالمانه موجب رشد و ارتقای کشور می شود. تمدن نوین اسلامی در متن اجرائیات و کارگزاری نظام قرار دارد که در تمام عرصه های فرهنگی و اجتماعی قابل مشاهده است. برای تحقق تمدن نوین اسلامی، باید نگاه آسیب شناسانه از سوی صاحب نظران در این عرصه صورت گیرد. چگونه است که در علوم مختلف، تکنولوژی های گوناگون و دانش هسته ای پیشرفت داشته ایم، اما هنوز در علوم انسانی اسلامی کار بسیار وجود دارد که در این زمینه باید با نگاه مردم شناسانه همراه با بروزرسانی این آسیب شناسی انجام شود.
مساله یابی و اولویت بندی مسائل اجتماعی
در این رابطه یک مقدار جسارت می طلبد؛ جسارتی برای نوآوری و خلاقیت که این جسارت در سایه نشاط علمی بین استاد و دانشجو و استاد و طلبه قابل دسترسی است. پیچیدگی مسائل علوم انسانی اسلامی اقتضا می کند انسان های فرهیخته و دانشمند ورود پیدا کنند که سرمایه گذاری جدی و حمایت های مادی و معنوی از پژوهشگران را می طلبد. درباره مسائل اجتماعی باید مساله یابی و اولویت بندی صورت گیرد. اینکه علوم انسانی اسلامی نسبت به عدالت و مبارزه با فساد چه کار می تواند انجام دهد؟ چه کار کنیم که در جامعه جرم و جنایت کاهش یابد؟ از طریق علم و دانش به کمک این مسائل بیایید. اینکه نقش حوزه و دانشگاه در مبارزه با فساد چیست؟ پیوند میان حقوق جامعه شناسی، اخلاق معنویت و سیاست و حقوق چیست؟ این مباحث کاربردی باید در حوزه و دانشگاه انجام شود.
جامع ترین نسخه انقلاب بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب
اندیشکده های ما باید مبتنی بر اندیشه اسلامی، فقه اسلامی و علوم انسانی اسلامی باشد. حمایت جدی از تضارب آرا و مباحث علمی از سوی دستگاه های حکومتی انجام شود. پس ضروری است ارتباط جدی بین نظام برنامه ریزی و علوم انسانی اسلامی از سوی ارتباط حوزه و دانشگاه وجود داشته باشد. جامع ترین نسخه انقلاب اسلامی بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب است. تحولی که باید در جامعه صورت گیرد و یکی از مهم ترین محورهای گام دوم؛ علم، فناوری و عدالت است.
تمدن اسلامی غایت انقلاب اسلامی
تحول در علوم انسانی اسلامی فرصت تمدن سازی را فراهم می کند. نیل به تمدن اسلامی غایت انقلاب اسلامی محسوب می شود که بدون تحول در علوم انسانی ممکن نیست. تحول در علوم انسانی اسلامی فرآیندی طولانی است اما باید مستمر باشد. از آغاز انقلاب و شروع انقلاب فرهنگی امام راحل (ره) و پس از آن رهبر معظم انقلاب بر مسأله تحول علوم انسانی تأکید دارند که این حساسیت رهبران انقلاب نسبت به علوم انسانی رایج در دانشگاه ها را نشان می دهد.
انسان شناسی اسلامی با انسان شناسی غربی
با دنیای غرب درباره ماهیت و شناخت انسان تفاوت جدی داریم. انسان شناسی اسلامی با انسان شناسی غربی یکی نیست، انسان شناسی نتیجه جهان بینی است و از دل معرفت شناسی یک تمدن بیرون می آید.
معرفت شناسی اسلامی با آنچه که از رنسانس تا امروز در غرب رخ داده، متفاوت است. زیرا معرفت شناسی غربی انسان را صرفاً قادر به شناخت محسوسات و آثار و خواص ماده می کند و تفکر رایج فلسفی آن هم نادیده گرفتن ساحات غیرمادی بر هستی شناسی است. نگرش در تمدن امروزی غرب با مراجعه به رسانه های عمومی آن ها قابل ملاحظه است. آیا با این تفاوت آشکار می توان گفت آنچه در غرب به عنوان علوم انسانی مطرح می شود با علوم اسلامی تطابق دارد؟ آیا ما به عنوان یک فرد مسلمان که می خواهد سبک زندگی اسلامی در مقیاس فردی و اجتماعی داشته باشد، می توانیم چشم بسته آنچه را به علوم انسانی اسلامی مطرح می شود، بدون نگاه انتقادی بپذیریم. کاری که در 10 سال اخیر در شورای تحول دنبال شده فعالیت های مختلفی را شامل می شود، در پاییز 88 شورای عالی انقلاب فرهنگی، آئین نامه ای را تصویب شد. این شورا حدود 20 عضو دارد و از زمستان 88 تا کنون نزدیک به 180 جلسه با حضور استادان حوزه و دانشگاه برگزار کرده است.
16 رشته علوم انسانی مورد بازبینی قرار گرفته است/ تصویب 90 برنامه درسی16 رشته علوم انسانی در این شورا مورد بازبینی قرار گرفته است، تصریح کرد: علوم سیاسی، حقوق، روانشناسی، علوم تربیتی، تاریخ، اقتصاد، ارتباطات، فلسفه، فلسفه دین، علوم اجتماعی، هنر و...می شود. در این شورا تصمیم گرفته شد که 4 موضوع را 4 موضع؛ اسلامی شدن، بومی سازی، کارآمدسازی و روزآمدسازی بررسی کند. ما نمی توانستیم صبر کنیم تا تحولات بنیادین در هر رشته رخ دهد. بنابراین سعی کردیم از موجودی دانشگاه و حوزه برای اسلامی شدن علوم انسانی در گام اول استفاده کنیم. در این راستا ارتباطی سامان یافته با حوزه داشتیم و شورای تحول دفتری در قم برای ارتباط با حوزه دارد. همچنین حدود 90 برنامه درسی را در شورا مصوب کرده ایم.
انسان امروز گرفتار یک خواب ناآرام
بر اساس نظر برخی کارشناسان محصول علم جدید منجر به آرامش بشر نشده است. پیامدهای علم جدید در عرصه علم و نظام های حکمرانی شرایط خوبی را ایجاد نکرده است. در واقع انسان امروز گرفتار یک خواب ناآرام شده است. دلیل این ناآرامی این است که نمی تواند خودش را دریافت کند. حال سؤال این است که در چنین شرایطی چگونه می شود از علوم انسانی اسلامی صحبت کرد. در 2 ساحت قابل تبیین است؛ یکی ساحت هستی شناسی و دیگر اینکه چه مسیری را برای زندگی کردن این ساحت پیش رو داریم. علوم تجربی در بنیان خودش ابطال پذیری را به عنوان اصل قرار داده است و از آن زمان که به علم آزمون شده دست می یابد، ابطال پذیری گرفتاری ای را برای این علوم ایجاد کرده است.
ضرورت توجه علوم انسانی اسلامی درباره مجموعه حقایق هستی
حکمایی داشتیم که علوم مختلف را می دانستند و دانش یکپارچه بر این معنا متمرکز بود که دانش یک پیکره دارد. ذیل دانش یکپارچه رویکرد بین رشته ای و فرارشته ای بین موضوعات مانند اقتصاد سیاسی، پزشکی اجتماعی، مهندسی اجتماعی و غیره ایجاد شده است. این ترکیب ها را محصول ناتوانی در حوزه های رشته ای است. در این زمینه باید نگاهی چند رشته ای به پدیده ها داشته باشیم. این در حالی است که جهان مجازی، جهان دومی را ایجاد کرد که به لحاظ معماری با جهان اول تفاوت دارد. جهان مجازی ضرورت نگاه چند رشته ای و بین رشته ای را افزایش داده است. علوم انسانی اسلامی باید بتواند به مجموعه حقایق هستی توجه کند. زیرا رمزگشایی از رمزهای هستی ما را به علم یکپارچه می رساند. پس در فهم هستی نیازمند نگرش اسلامی هستیم.
کتاب و مقاله نوشتن خوب
بسیاری از پژوهش ها سنخیتی با واقعیت و نیاز جامعه ندارد. اگر درباره تجاری سازی علوم انسانی حرف می زنم، در واقع درباره محتوا صحبت می کنم. باید بتوانیم چیزهایی را که می نویسیم در جامعه پیاده سازی کنیم.
اگر کودکی عروسک «باربی» در دست دارد، مشکل از ما است. اگر در فیلم و سریال شکست می خوریم، به دلیل نداشتن فضا و شرکت است. اگر فرزندان ما عروسک «باربی» در دست می گیرند، مشکل از ما است. بحث تجاری سازی یعنی اینکه مردم و به ویژه فرزندان ما بتوانند از محصولات استفاده کنند. ما شتاب دهنده هایی ایجاد کردیم تا شرکت ها خلق شوند. در عین حال جوانان خوشفکر هم وارد این حوزه شده اند. باید دیدگاه مان را تغییر داده و علوم انسانی را در جامعه گسترش دهیم.