این مترجم در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ترجمه آثار فارسی به زبانهای دیگر اظهار کرد: در میان آثار فارسی اغلب آثار اندیشمندان معاصر ایرانی به زبانهای دیگر ترجمه میشود، مثلا آثار دکتر علی شریعتی، عبدالکریم سروش و برخی جامعهشناسان. در حوزه ادبیات، برخی نویسندگان ایرانی در ادبیات جهان جایگاه ویژهای دارند که از جمله آنها صادق هدایت است. هدایت جزء نویسندگان کلاسیک ادبیات مدرن در دنیا محسوب میشود. اگر در دنیا کسی بخواهد ادبیات مدرن را بخواند حتما باید آثار او خصوصا «بوف کور» را خوانده باشد. آثار این نویسنده به اغلب زبانهای دنیا ترجمه شده است.
فصیحی همچنین در میان شاعران به فروغ فرخزاد و در میان نویسندگان ادبیات کودکونوجوان به صمد بهرنگی به عنوان کسانیکه آثارشان به زبانهای دیگر ترجمه شده است اشاره و سپس بیان کرد: ترجمه آثار فارسی به زبانهای دیگر در میان آثار ادبی جدیدتر خیلی محدود است و آثار نویسندگان و شاعرانی که مربوط به 30، 40 سال اخیر است کمتر ترجمه شده است. تا آنجایی که من میدانم از محمود دولتآبادی و عباس معروفی و از میان شاعران از احمد شاملو چند کتاب ترجمه شده است.
این مترجم با بیان اینکه اکنون یکی از پرفروشترین کتابها در بازار کتاب آمریکای شمالی، آثار مولوی است گفت: آثار کلاسیک ادبیات فارسی خلأ معنویت در ادبیات مدرن غرب را پر میکنند چون جنبه معنوی آنها قویتر است و در غرب هم آدمهایی وجود دارند که تشنه معنویتاند. اما در ادبیات مدرن امروز ایران اگر اثری ارائه ندهیم که جدید و بدیع باشد موفق نخواهیم بود چون رمان و داستان کوتاه تولید غربیها است، پس آیا با نوشتن رمان میتوانیم چیزی به ادبیات اضافه کنیم که غربیها نداشته باشند و دنیا نداشته باشد؟ اگر بتوانیم که موفق میشویم اما کمتر کسانی در این زمینه موفق بودهاند. بعد از صادق هدایت دیگر همانند او ندیدند یا نبوده است و آن موفقیت تکرار نشد.
او با اشاره به اینکه آنچه در ایران به عنوان ادبیات عامهپسند منتشر میشود اصلا ادبیات نیست، در پاسخ به سوالی درباره وضعیت تغییر ذائقه مخاطبان ادبیات ترجمه در ایران اظهار کرد: در دنیا نویسندهها یا برای عموم مردم مینویسند تا همه راحت با آن ارتباط برقرار کنند و جذب شوند یا اینکه برای گروه خاصی از نخبگان مینویسند. مثلا آثار مارسل پروست در فرانسه حداکثر سههزار نسخه چاپ میشود و شاید 10 سال طول بکشد تا فروش برود، اما آثار دانیل استیل 300 هزار نسخه چاپ میشود و در عرض یک ماه هم فروش میرود.
فصیحی افزود: اما در ایران ادبیات عامهپسند ایرانی وجود ندارد و اینها به عبارتی روایتها و شبه خاطراتی هستند که به اسم رمان عامهپسند چاپ میشوند، در حالی که از تکنیکهای داستان و رماننویسی محروم هستند و بیشتر شبیه خاطرات و گفتوگوهای خالهزنکی هستند و رمان نیستند. رمانی که در غرب برای عموم مردم نوشته میشود اگر به درستی به فارسی ترجمه و بازسازی شود همان اقبالی که در جاهای دیگر دنیا دارد، در ایران هم خواهد داشت.
مترجم آثار اورهان پاموک همچنین درباره ترجمه مجدد گفت: به برخی آثار، آثار کلاسیک و جاویدان میگویند که این آثار ترجمه شدهاند، اما معمولا میگویند که هر 25 سال یکبار بهتر است مجدد ترجمه شوند چون در زبان مقصد تغییراتی ممکن است بهوجود بیاید و نسلهای مختلف به جامعه وارد میشوند برای همین امکان دارد دیگر نتوانند با ترجمه قدیمی ارتباط برقرار کنند و ضرورت ترجمه مجدد ایجاد میشود.
ارسلان فصیحی ادامه داد: اما وقتی از ترجمه مجدد حرف میزنیم در واقع منظور این است که کتابی ترجمه شده و مخاطب پیدا کرده اما عدهای که به آنها پختهخوار میگویند، میآیند و از این وضعیت سوءاستفاده میکنند، یا دوباره کتاب را ترجمه میکنند یا همان ترجمه را با تغییر چند کلمه که معمولا تغییرات اشتباه است به اسم مترجم دیگری دوباره به بازار میفرستند. این کار، کار شایستهای نیست و یک جور شیادی و دزدی است و به صنعت نشر صدمه میزند، ناشر و مولف را نیز مشوش و سردرگم میکند. هنگامی که کتابی ترجمه خوبی داشته باشد به ترجمه مجدد نیازی ندارد. ترجمه مجدد زمانی خوب است که از ترجمه موجود 25، 30 سال گذشته باشد و تغییرات زبانی در جامعه ایجاد شده باشد که نیاز به ترجمه مجدد باشد وگرنه در غیر این صورت هدر دادن وقت و هزینه، دزدی و در عین حال نتیجهاش سردرگمی خوانندهها و ضربه زدن به صنعت نشر است.