برترینها: یازدهم دسامبر 2011 یک قرن از تولد نجیب محفوظ میگذرد. او از بزرگترین نویسندگان مصر و نخستین عربزبانی بود که جایزه ادبی نوبل را دریافت کرد. محفوظ در آثارش به زندگی در مصر، از دوران فراعنه تا قاهرهی امروز میپردازد.
نجیب محفوظ یازدهم دسامبر سال 1911 میلادی در یکی از محلههای قدیمی قاهره، پایتخت مصر به دنیا آمد. این شهر در نخستین آثار داستانی او حضوری چشمگیر ندارد. محفوظ پس از انتشار تعدادی داستان کوتاه رماننویسی را با نوشتن سهگانهای آغاز کرد که جلد اول آن 1939 منتشر شد. بستر تاریخی این آثار به دوران فراعنه بازمیگردد؛ محلههای قدیمی کلانشهر قاهره در آثار بعدی نویسنده صحنهی داستانهای او میشود.
از مصر باستان تا قاهرهی امروز
پیش از جنگ دوم جهانی مصر کشوری نیمه مستعمره بود. ظاهرا دستمایه کردن دوران باشکوه باستان و تمدن کهنسال مصر در آثار داستانی، بیارتباط با تلاش روشنفکران برای احیای هویت ملی در مقابل تسلط قدرتهای خارجی نبوده است. آثاری از این دست از سویی بازتاب روحیهی استعمارستیزی قشر متوسط، از سوی دیگر نشانگر دغدغههای فکری بخشی از روشنفکران معاصر مصر است.
در میانهی قرن بیستم نجیب محفوظ بیش از پیش به رئالیسم رو میآورد و زندگی شهری و طبقه متوسط مضمون مهمترین آثارش میشود. سه رمانی که "سهگانهی قاهره" را تشکیل میدهند: حاصل همین دورهاند و در تثبیت نجیب محفوظ بهعنوان یکی از پیشتازان ادبیات مدرن عربزبان نقشی مهم دارند.
در سهگانهی قاهره زندگی خانواده یک بازرگان پایتختنشین در سه نسل پیاپی روایت میشود. این داستانها در حقیقت حکایت گذار مصر به دوران مدرن در نیمهی اول قرن بیستم و تاثیرهایی است که جامعهای سنتی در مواجهه با غرب پذیرفته است. این سهگانه شهرت نجیب محفوظ را که در کشورهای عربی نامی آشنا بود: به غرب نیز کشاند. گفته میشود واقعیت قاهره در آثار هیچ نویسندهای با این دقت و تفصیل منعکس نشده است.
نجیب محفوظ در سن 79 سالگی
سهگانهی قاهره (میان دو کاخ، کاخ آرزو و مستی) در سالهای 1956 و 57 منتشر شدند. دو سال بعد بخشی از رمان «بچههای محلهی ما» منتشر شد که از مشهورترین و مناقشهبرانگیزترین آثار محفوظ به شمار میرود. این رمان بازخوانی و بازآفرینی استعاری برخی شخصیتها، باورها و افسانههای مذهبی است که در پسزمینهی دنیای امروز احکام و رفتارشان معنایی دیگر مییابند.
«بچههای محلهی ما» در قالب روایت سرگذشت مردمانی از محلههای قدیمی قاهرهی قرن بیستم، شخصیتهایی را ترسیم میکند که آدم، موسی، عیسی و محمد را میتوان در آنها بازشناخت. این رمان مرور سرگذشت تاریخی بشر است و در آن کردار و گفتار شخصیتهای مذهبی، از منظری متفاوت با باورهای متداول مرور میشود.
چاقوی تعصب بر گردن محفوظ
«بچههای محلهی ما» بر شهرت جهانی نجیب محفوظ افزود، اما دردسرهای فراوانی نیز برایش به دنبال آورد. انتشار فصل نخست رمان در روزنامه الاهرام با خشم و اعتراض شدید مسلمانان متعصب و افراطی روبرو شد که محتوای داستان را کفرآلود میخواندند. رمان چبچههای محلهی ماج حدود پنجاه سال پس از نوشته شدنش و بعد از مرگ محفوظ برای نخستین بار در سال 2006 به صورت کتاب در قاهره به چاپ رسید.
پیشتر ترجمههای از این رمان به زبانهای دیگر و اصل آن در لبنان منتشر شده بود. این رمان و برخی دیگر از نوشتههای محفوظ، بهانهای شد تا او در سال 1994 هدف حملهی یک مسلمان افراطی قرار بگیرد و با چاقو از ناحیهی گردن به شدت زخمی شود. محفوظ از این ماجرا جان سالم به در برد و 12 سال بعد بر اثر بیماری در یکی از بیمارستانهای قاهره درگذشت.
محفوظ و فتوای قتل سلمان رشدی
نجیب محفوظ در سال 2002
اهدای جایزه ادبی نوبل به محفوظ در سال 1988 نیز خشم افراطیان را برانگیخت. ظاهرا مواضع سیاسی او برای مسلمانان بنیادگرا حساسیتبرانگیزتر از نوشتههای ادبیاش بوده است. انتقادهای محفوظ از بنیادگرایی مذهبی و جزماندیشی، و حمایتش از مذاکرات صلح میان مصر و اسرائیل نیز از مسائلی بود که اسلامگرایان افراطی را علیه او برمیانگیخت.
حمله به محفوظ در 1994، ظاهرا در پی صدور فتوای قتل او توسط عمر عبدالرحمن، یکی از روحانیان افراطی مصر اتفاق افتاد. عبدالرحمن مدعی است چنین فتوایی صادر نکرده است؛ اما او در مورد محفوظ سخنانی دارد که میتواند توسط افراطیان به دستور قتل این نویسنده تعبیر شود.
روحانی نابینای مصری پس از آنکه نخستین رهبر جمهوری اسلامی، روحالله خمینی در سال 1989 فتوای قتل سلمان رشدی را به خاطر نوشتن "آیههای شیطانی" صادر کرد، گفت، اگر محفوظ برای نوشتن بچههای محلهی ما به مجازات میرسید، رشدی جرات نمیکرد، چنین کتابی منتشر کند.
سایهی سنگین غول ادبیات
نجیب محفوظ را پیشگام رمان نویسی مدرن در زبان عربی میخوانند. موقعیت او به عنوان یکی از شاخصترین و تاثیرگذارترین چهرههای فرهنگی و ادبی جهان عرب در همان دههی 60 میلادی نیز تثبیت شده بود. نفوذ محفوظ بر ادبیات و فرهنگ معاصر مصر چنان عمیق و گسترده بود که یکی از منتقدان ادبی در همان دوران میپرسد، در سایهی چنین "غولی" نویسندگان مصر چگونه میتوانند رمانهای شاخصی بنویسند؟
نخستین برنده نوبل ادبی عربزبان در پنجمین دههی زندگیاش به قلههایی دست یافته بود که نویسندگان جوانتر حتا رسیدن به آن را دشوار میدیدند. او را "پدرخوانده" و "فرعون" ادبیات مدرن مصر خواندهاند. به رغم این، اغلب منتقدان نحیب محفوظ را نه مانع که راهگشا میدانند و اعتقاد دارند، او راه رماننویسی امروز جهان عرب را هموار کرده است.
نجیب محفوظ در کنار همسرش در سال 1995
در بسیاری از آثار داستانی محفوظ وضعیت اجتماعی جامعهی مصر در دورههای مختلف قرن بیستم با نگاهی منتقدانه موشکافی شده است. سه گانهی قاهره نگاهی انتقادی به مصر تا زمان برچیده شدن پادشاهی ملک فاروق (1952 میلادی) دارد؛ در آثاری، چون «میرامار» (1967) نویسنده نگاهی دارد به حوادث و مسائل دوران جمال عبدالناصر و در رمانهای متاخرش مسائل اجتماعی دهههای پایانی قرن بیستم در کانون توجه او قرار گرفتهاند.
یکی از ویژگیهای آثار نجیب محفوظ، تلفیق فرمهای ادبی جهان غرب با سنتهای روایی و داستانسرایی سنتی دنیای عرب بوده است. به همین علت برخی منتقدان نقش او را در شکلگیری ادبیات مدرن تمام دنیای عربزبان تعیینکننده میدانند. محفوظ از نویسندگانی بود که به معاشرت با نویسندگان جوانتر اهمیت زیادی میداد و در نشستهای منظمی به خواندن و نقد آثارشان میپرداخت.
گذار دشوار از میراث گذشته
در نیم قرن گذشته نویسندگان جدیدی در ادبیات عربزبان ظهور کردهاند که بیش از پیش از سایهی سنگین "غول ادبیات مصر" بیرون آمده و راههای تازهای در پیش میگیرند. ظاهرا جنبش اعتراضی که از ابتدای سال 2011 در مصر آغاز شد و به سقوط دیکتاتوری حسنی مبارک انجامید، راه نویسندگان را نیز برای گسستن از سنت و سلطهی نویسندگان نسلهای پیش هموارتر کرده است.
برخی از نویسندگان جوانی که خود را همصدا با این جنبش میدانند نجیب محفوظ را به دلیل فعالیتهای شغلی در دستگاه دولتی، که او را تا معاونت وزیر فرهنگ رسانده بود، سرزنش میکنند و معتقدند تحولات اخیر ضرورت گذشتن از سنتهای ادبی نسلهای گذشته را دو چندان کرده است. با این همه تلاش برای رهایی از نفوذ نسل محفوظ در دههی هفتاد میلادی آغاز شده بود.
دوران قبل و بعد از محفوظ
تندیس نجیب محفوظ در قاهره
حدود دوازده ماه پیش، سال 2011 "سال نجیب محفوظ" اعلام شد. یکی از برنامههایی که ماه دسامبر 2010 به این مناسبت برگزار شد، بررسی این پرسش را دستور کار خود قرار داده بود: «آیا دستاوردهای عظیم ادبی نجیب محفوظ نقشی بازدارنده در راه تکامل رمان عربی داشته است؟» بسیاری از برنامههایی که قرار بود در بزرگداشت صدسالگی نویسندهی مصری برگزار شود، تحتالشعاع حوادث ماههای گذشته قرار گرفته است.
به گفتهی ادوراد سعید، نظریهپرداز ادبی و شرقشناس عربتبار آمریکایی، ادبیات عرب را میتوان به دوران پیش و پس از محفوظ تفکیک کرد. او معتقد است با اوجگیری جنبشهای اعتراضی در کشورهای عربی گذار به دوران "پسامحفوظی" در ادبیات عربزبان شتاب بیشتری میگیرد.
خبرگزاری ایلنا نهم آبان 1390 از قول رضا عامری که رمان "میرامار" را به فارسی ترجمه و منتشر کرده، نوشت «صنعالله ابراهیم (نویسندهی مصری) چندی پیش رمانی را منتشر کرد که در آن سیطرهی چند دههای نجیب محفوظ بر ادبیات عرب را به چالش کشیده است.» او با استناد به قول ادوارد سعید پیشبینی میکند «نسل جدیدی از نویسندگان از سلطهای که بر ادبیات عرب سایه گسترده بود، سربرآورده و آیندهی ادبیات عرب را دگرگون خواهند کرد.»
آثار منتشر نشدهی نجیب محفوظ
نجیب محفوظ
اگر سخن گفتن از گذار از دوران محفوظ در ادبیات عرب با توجه به نشانههای موجود زیاد اغراقآمیز نباشد، اهمیت نقش او در شکلگیری رماننویسی مدرن در زبان عربی حتا از سوی منتقدانش نیز مورد تایید است. کم نیستند کسانی نیز که اعتقاد دارند این دوران به سرنیامده است.
محمد سلماوی، رییس اتحادیه نویسندگان مصر در آستانهی صدسالگی محفوظ در نمایشگاه کتاب ترکیه خبر داد که هنوز بیش از 300 داستان کوتاه منتشر نشده از این نویسنده در دست است که بعضا "سبکی تازه در داستاننویسی ارائه میکنند. "
خبرگزاری کتاب ایران 28 آبان 1390 از قول سلماوری نوشت: «نمیتوان تأثیر نجیب محفوظ را بر داستان و رمان عربی نادیده گرفت و به سبب همین تأثیر، مکتب رمان عربی متفاوتی از مکتبهای داستاننویسی دیگر در جهان شکل گرفت.»
منبع: dw - بهزاد کشمیریپور