ماهان شبکه ایرانیان

سیمای حضرت زینب کبری (علیها السلام) در شعر آیین فارسی

امام حسین (ع)، سومین خورشید آسمان امامت، با تقدیم جان و مال خود و اهلبیتش به محضر خداوند عالی اعلا، جهان بشری را تا ابد وام دار حماسه آفرینی خویش کرد

سیمای حضرت زینب کبری (علیها السلام) در شعر آیین فارسی

طرح مسأله

امام حسین (ع)، سومین خورشید آسمان امامت، با تقدیم جان و مال خود و اهلبیتش به محضر خداوند عالی اعلا، جهان بشری را تا ابد وام دار حماسه آفرینی خویش کرد. گویا واژه های ایثار، شهامت و از خود گذشتگی با شهادت این ابر مرد عالم، بار معناییشان افزون گردید. به قطع و یقین باید گفت در شرح آنچه سیدالشهدا و اهلبیتش به انجام رساندند و تاریخ را حیرت زده کردند؛ اگر تا قیامت هزاران هزار کتاب و مقاله دیگر به رشته تحریر درآید؛ محال است بتوان گوشه ای از شخصیت این بزرگ مرد به تصویر کشیده شود و این حماسه عظیم ماندگار نمی شد، اگر پرچم کربلا پس از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین بر دوش خاتون کربلا، حضرت زینب (س) نمی افتاد. چه زیبا گفته استاد توفیق ابوعلم از علما اهل سنت مصری: «هر کس تاریخ زندگی و مبارزات عقیله بنی هاشم زینب (س) را به دقت بررسی نماید با ما هم عقیده خواهد بود، که نهضتی را که امام حسین (ع) علیه کفر و ارتداد برپا نمود، اگر زینب (س) نبود و وظایف سنگین خود را پس از شهادت برادر انجام نمی داد و سرپرستی زنان را در مراحل اسارت خانواده پیامبر در دست نمی گرفت چنین سامان نمی یافت و آن رستاخیز خونین به چنین نتیجه مطلوبی نمی رسید» آری خلود و جاودانگی نهضت حسینی تنها در گرو همت عالی این بانوی بزرگ است. (نبوی، 1392: 173)

و خوب و به جا گفت علامه مامقانی که: و تو چه دانی زینب چیست و ما ادراک ما زینب (قائمی، 1386، : 156). «نامش را خدا انتخاب کرده» و از پستان علم و دانش شیر خورده (مقیمی، 1360: 66) و در سایه امیرالمومنین رشد کرد. حق دارد اگر امام سجاد (ع) به او می گوید: تو عارفه کامله و عالمه غیر معلمه هستی (دستغیب شیرازی، 1352: 17). اما از صبح تا عصر در مقابل چشمانش بزرگترین فاجعه بشری رخ می دهد و او شاهد و ناظر است. ذبح شدن فرزندانش را دیده است. قطعه قطعه شدن برادران را دیده . او شاهد بوده که حسین (ع) خون گلوی شیرخواره را به آسمان پاشیده و عطش بچه ها جانش را به لب آورده و عصر عاشورا از ضربات تازیانه تنش کبود شده. چون او سپر انسانی بچه ها و زن هاست تا آسیب نبینند. او یک زن است، یک زن اما این همه مصیبت دیده. و با اینهمه مصیبت دیدن علامه اسد حیدر می گوید: «زینب (س) با قلبی استوار و محکم و پا برجا در میان جمع حاضر شد و با صدای بلند و شیوا اهداف قیام امام حسین (ع) را آشکار نمود و مردم را با صراحت و روشنی و نفوذ کلام خود به یاد امام علی (ع) انداخت. او هرگز در موضع ضعف و زبونی و جایگاه زنی قرار نداشت که تاثیر و حزن او را از پای درآورد.» (نبوی،17:1392)

اما او را نباید فقط و فقط در قاب کربلا دید. آشنایی با سیمای این بانو نیازمند مطالعه دقیق زندگی ایشان، از بدو تولد پر برکتش تا آخرین لحظه عمر ملکوتی ایشان است و چقدر زیبا گفته است آن نویسنده مسیحی، آنتون بارا که بیست و پنج سال از عمرش را صرف پژوهش در زندگی این بانوی مجلله کرده. می گوید: «به نظر این بنده، هر نوع پژوهش و بررسی برای پی بردن به مقامات و عظمت بانو زینب نباید منحصر به موضع گیری های او در حادثه عاشورا باشد؛ بلکه بایست کلیه رفتارها و تجلیات اخلاقی آن حضرت از جهات انسانی و مذهبی به گونه ای متناسب با شخصیت والای او مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.» (آنتون بارا، 1393: 16-15)

اما. .. آری اما این بانوی مجلله خاتون کربلا و ملیکه عرش و فرش، نور النور است. یعنی دختر دو نور حیدر کرار و زهرای مرضیه (س). «و در زمانی محدود نیابت خاصه از امام زمان خود دارد » (نبوی، 1392: 174و قائمی، 1386: 158) و همزمان آنقدر گرسنه مانده که نماز شبش را نشسته می خواند. دختر شهید، مادر شهید و خواهر شهید و عمه شهدا است. اما زبان به سخن که باز می کند آمران ظلم را کمر می شکند و تیغ زبانش را با ذوالفقار علی مقایسه می کنند و عظمتش را چهارده معصوم ستوده اند. اما گرسنگی و تشنگی و تازیانه و سرما و گرمای راه و زخم زبانها و اهانتهای اسارت هیچ یک نتوانست خدشه ای به امانت داری او وارد کند.

حسین مظلوم (ع) روز عاشورا برنامه اش تمام شد؛ ولی شب عاشورای مجلله زینب (س)، را( با آنهمه سختی)بسنجید با شب بعدش. این مخدره در چه هنگامه ای گرفتار بود و گرفتاریها را حساب کنید. گرسنه، تشنه، داغدیده آنهم داغهای متعدد، در بیابان سرگردان جمع آوری بچه های پریشان و مراقبت آنها، خدا چه قوت روحی به او داده است که در مقام قوه عملی که از لوازم قوه علمی است تالی ندارد.(دستغیب شیرازی، 1352: 30)

و همین زن با این همه داغ که بر جگر دارد در مجلس یزید لعنت ا... می ایستد و چنان یزید را تحقیر می کند که تاریخ را به حیرت وا می دارد. او خلیفه به ظاهر مسلمان ممالک اسلامی را به اسم صدا می کند و تحقیرش می کند. او یزید را پسر معاویه و... ای یزید. .. خطاب می کند که معمول نبود بزرگان را به اسم صدا کنند و آن شکوه پوشالی را فرو می ریزد و با آن خطابه نشان می دهد که پشتوانه انقلاب حسینی است. (مقیمی، 1360: 296-294).

اگر از صبر او بخواهیم بگوییم، مگر ما را این توان هست که از صبر و رضای او نمونه ها ذکر کنیم و آنچه که در این مختصر عرضه می شود تنها به عنوان نمونه است. شما زینب (س) را در نظر آورید که کسی نزد او محبوبتر از حسین (ع) نیست چنان است که حتی نمی تواند تصور مرگ او را داشته باشد. در شب عاشورا که شعر او را در مورد بی وفایی دنیا می شنود، بی تاب و بی طاقت می شود و آرزو می کند که نباشد و مرگ او را شاهد نگردد. همین زینب، آنجا که مسئله ادامه رسالت مطرح می گردد و صبر و رضا را از شرایط اساسی آن می داند، وارد قتلگاه می گردد، در میان سنگها و چوبها، شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها، بدن برادرش را پیدا می کند. در برابرش دو زانو می نشیند دستها را زیر جنازه حسین (ع) می گذارد و آن را تا محاذی سینه بالا می آورد و این مناجات را می خواند: خداوندا این قربانی را از ما قبول بفرما و شما می بینید که در این شیوه از موضع گیری چه میزان صبر و رضا وجود دارد. (قائمی، 1386،:136)

1. بررسی ورود معارف مربوط به ایشان به شعر فارسی

شعرای فارسی زبان از ابتدای تولد زبان فارسی به عنوان یک زبان ادبی به مدح و ثنای اهل بیت (ع) پرداخته اند به شکلی که از اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم که آغاز شعر فارسی شعرایی را می بینیم که به مدح اهل بیت پرداخته اند و کسایی مروزی به عنوان اولین کسی که در رثاء امام حسین (ع) شعر سروده مطرح است. (اسپرهم، 7:1391) اما بررسی آثار شعرای عاشورایی تا عصر صفویه نشان می دهد چون شعرای متقدم به کربلا و معارف حسینی به چشم کلی نگاه کرده اند و حسین (ع) را آفتابی تابان می دیده اند به نام و سیره ستاره های در مدار ایشان کمترپرداخته اند لذا خیلی کم و محدود می توان تا عصر صفویه نامی و یادی از حضرت زینب (س) در شعر فارسی یافت. حتی در عهد صفویه نیز اگر چه شاعرانی مثل محتشم کاشانی از ایشان یاد کرده اند و کار ارزشمندشان فتح بابیست برای شعرای ادوار بعد. اما باز هم ذکر و نام حضرت زینب (س) در شعر فارسی این عصر قابل توجه نبوده است و نیست اما از آنجا که مذهب رسمی ایران از عهد صفویه شیعه اثناعشریست به مرور شعرا در ورود معارف زینبی به ویژه در تعزیه ها و در شعر فارسی طبع آزمایی می کنند به ویژه در عصر قاجار رواج نام و یاد حضرت زینب در شعر فارسی دیده می شود. اما متاسفانه تا اواخر دوره پهلوی و ابتدای دوره انقلاب اسلامی شعرا عموما بانوی کربلا را محزون، غمزده، گریان، تازیانه خورده و مجموعا در موضع ضعف و اضطرار می بینند و عموما از جنبه های عزتمندی و شکوه و همت این بانو غافلند و در محدود آثاری نهایتا به وصف و توصیف شاعرانه درباره ایشان به این منوال به ایشان می پردازند و تصویری که از حضرت زینب (س) ارائه می شود؛ تا قبل از افقی که انقلاب اسلامی فرا روی شعر آئینی گشود، عمدتا بر همین مدار می چرخد.

مدار حزن و ماتم و بیان مصائب که البته به جای خود لازم و تاثیر متناسب را هم بر توده های مردم می گذاشت اما نکته اینجاست که شخصیت و نقش جایگاه اصلی حضرت در این حلقه ها مفقود می ماند. اگر هم ذهن شاعری متوجه بعد حماسی شخصیت حضرت زینب (س) می شد؛ نهایتا این بود که ایشان را مرد خطاب کند و بگوید تو زن نبودی بلکه شیر مرد بودی. این تلقی و تصویر از حضرت زینب در جریان شعرا انقلاب اسلامی، متحول می شود و ما با جایگاه واقعی و شان و نقش تاریخی آن حضرت روبرو می شویم شعر انقلاب برای خیمه گاه عاشورا دو ستون قائل است که یکی از آنها را امام حسین (ع) و دیگری را حضرت زینب (س) بر پا داشته اند و فقدان حضرت زینب منجر به فرو ریختن این خیمه در طول تاریخ می شود. به تعبیری کمال رسالت حسین (ع) با زینب (س) تحقق می یابدو در غیر این صورت کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود و صدای حسین (ع) به گوش تاریخ نمی رسید و حقیقت حماسه حسین (ع) در طوفان رنگ و ریا در محاق ابرها پنهان می ماند و سیل انقلاب حسینیان به کوه فتنه برخورد می کرد. یا متوقف و یا از مسیر خود منحرف می شد و ذوالجناح دادخواهی و خهونخواهی حسینیان در بیابانهای غربت، بی سوار رها می ماند. (مجاهدی محمدعلی،1392، پایگاه الکترونیکی حوزه هنری)

1. بررسی آثار قبل از انقلاب اسلامی ایران

کسایی مروزی وسنایی غزنوی اولین شاعرانی هستند که نام بانوی کربلا را در شعر اشاره گونه آورده اند ولی تا عصر صفویه اشاره آنچنانی به ایشان نیست. (شرفشاهی ، 1392: 111) برجسته ترین شاعر آئینی عصر صفویه دردوازده بند معروفش و در بندهای پایانی اشاره ای به حضرت زینب دارد زمانی که ایشان به کنار قتلگاه می آید اندوه و سوز دل بانو را با سوزناک ترین بیان و البته با زبانی فاخر به تصویر می کشد.

 

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان

بر پیکر شریف امام زمان فتاد

 

بی اختیار ناله هذا حسین زد

سر زد چنان که آتش از او در جهان فتاد

 

اما در دوره قاجار حضور بانو در شعر فارسی رواج بیشتری می یابد که به برخی از این آثار اشاره ای می کنیم:

عبدالجواد جودی خراسانی

عبدالجواد جودی متخلص به جودی، از شاعران و شیفتگان اهل بیت (ع) است در نیمه دوم قرن دوازدهم متولد شده است و از مردم عنبران مشهد است وی طبعی بلند و روحی آزاد داشت اعظم اشعار او پیرامون کربلاست تحت عنوان از مدینه تا مدینه اشعار او ساده و روان و در خور فهم عوام و عموم مردم است. شعر زیر اثر اوست از زبان حضرت زینب که چند بیت یک غزل است. (محمدزاده مرضیه،1383،دانش نامه شعر عاشورایی ص936)

مهمانداری اهل شام

بادل خونین وچشم پربکا ای اهل شام

می روم امروز از شهر شما ای اهل شام

 

غیراشک دیده و خوناب دل دیگر چه بود

در شب و روز از برای ما غذا ای اهل شام

 

اهل بیت مصطفی بودیم و اندر روزگار

غیرظلم و کین ندیدیم از شما ای اهل شام

 

بی وفایی شما این بس که از قتل حسین

دست و پا رنگین نمودید ازحنا ای اهل شام

 

فرق ما مجروح شد اندر سر بازارها

بس زدید از کین بما سنگ جفا ای اهل شام

 

نی همین جودی سراپا سوخت از ماتم چو شمع

جان عالم سوخت از این ماجرا ای اهل شام

 

(غلامی، 1351: 225)

غزلی زیبا و تاثیرگذار در روزهای خودش بوده. اما فقط جنبه های اندوه و غم در نظر گرفته شده.ولی حتی اشاره ای ناچیز به عزتمنی و عظمت رسالت بانوی کربلا ندارد.

4-1. نیر تبریزی

میرزا محمد تقی فرزند ملال محمد تبریزی مشهور به حجه الاسلام و متخلص به نیر از علمای تبخینه آذربایجان در سال 1247 ه.ق در تبریز متولد شد و در سن 22سالگی برای تکمیل تحصیلات به نجف رفت وی در آسمان علم و ادب و عرفان خورشید تابان بود و در شعر آنقدر توانا بود که اشعارش را هنوز هم در مجالس اهل بیت می خوانند شعر زیر از روزگار خود تا امروز ورد زبان محبین اهل بیت بوده و هست. (محمدزاده، 1383: 951)

زبان حال حضرت زینب (س)

اگرصبح قیامت را شبی هست،امشب است امشب

طبیب از من ملول و جان زحسرت بر لب است امشب

 

فلک از دور ناهنجار خود لختی عنان برکش

شکایتهای گوناگون مرا با کوکب است امشب

 

برادرجان یکی سر برکن از خواب و تماشا کن

که زینب بی تو چون در ذکر یارب یارب است امشب

 

جهان پر انقلاب و من غریب این دشت پر وحشت

تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب

 

سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم

مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب

 

بگو با ساربان دیگر نبندد محمل لیلا

ز زلف و عارض اکبر قمر در عقرب است امشب

 

صبا از من به زهرا گو بیا شام غریبان بین

که گریان دیده دشمن به حال زینب است امشب

 

(غزوه، 1393: 253)

این غزل فاخر آنقدر زبان محکم و تاثیر گذاری دارد تا همین امروز هم دوست داران بسیاری دارد. عمراین غزل بیش از 150 سال است ولی هنوز هم گرما بخش مجالس اهلبیت است . اما آنچه در آن آشکار است حال حزن و اشک و غمزدگی عمه سادات است.وهیچ یک از سجایای اخلاقی بانومثل صبر عظیم ایشان در ابیات آن نیامده و هیچ اشاره ای هم به رسالت اصلی ایشان ندارد.

عمان سامانی

میرزا نورا... عمان سامانی ملقب به تاج الشعرا در سال 1258 ه.ق در سامان متولد شد و اگر چه پدر، عمو و جدش از شعرای سرشناس عهد ناصری بودند و همه در ادب و عرفان دستی داشتند اما اشتهار هیچ یک به عمان نمی رسد زبان عمان با تمام شاعران هم عصر فرق دارد وی از محبین عاشق اهل بیت محسوب می شود در یکی از مثنوی هایش حضور حضرت زینب (س) را درک می کنیم که چند بیت از آن در ادامه می آید. (محمدزاده مرضیه،1383، دانش نامه شعر عاشورایی،ص1004)

 

خواهرش بر سینه و بر سر زنان

رفت تا گیرد برادر را عنان

 

سیل اشکش بست بر شه راه را

دود آهش کرد حیران شاه را

 

******

پس ز جان بر خواهر استقبال کرد

تا رخش بوسد الف را دال کرد

 

همچو جان خود در آغوش کشید

این سخن آهسته در گوشش دمید

 

کی عنان گیر من آیا زینبی

یا که آه دردمندان در شبی

 

(عمان سامانی،1382،گنجینه اسراروقصایدعمان سامانی، ص76و79)

عمان سامانی اگر چه خیلی نا چیز به ارزشهای وجودی بانواشاره دارد اما ایشان نیز غم و اندوه را تصویر اصلی سروده هایش در وصف حضرت زینب (س) قرار داده است.

دوره پهلوی

شاعران در دوره پهلوی نیز در ذکر و یاد حضرت زینب (س) طبع آزمایی داشتند و روند تکاملی در شعر این دوره به خوبی دیده می شود.

5-1. علی انسانی

علی انسانی فرزند اکبر در سال 1326 ه.ش در شهر کاشان و در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود و در 6 سالگی همراه خانواده به تهران آمد مشوقینش در سرودن شعر زنده یاد محمد علی فنا، مرحوم خوشدل تهرانی و زنده یاد استاد اوستا و استاد مشفق کاشانی بودند. او به لطف الهی در قید حیات است و امروز از بزرگان شعر آیینی به ویژه شعر هیئت محسوب می شود شعر زیر را که از زبان حضرت زینب است قبل از سال 51 سروده است. (محمدزاده، 1383:1427)

در سفر شام

 

رنجیده ای مگر که رخ از من نهان کنی

یا خواهی آنکه صبر مرا امتحان کنی

 

ای ماه آسمان ولایت حسین من

آخر کجا رواست که جابر سنان کنی

 

کردی عیان بخلق که قرآن ناطقم

دیگر چه حاجت است که آنرا بیان کنی

 

لب ها چو چوب خشک بهم می خورد چرا

گویا که زیر لب گله از ساربان کنی

 

خواهی که آفتاب نتابد بخواهرت

کز مرحمت سرت به سرم سایبان کنی

 

انسانیا مپوی به غیر از ره حسین

تا نام خویش را بجهان جاودان کنی

 

(غلامی، 1351،:207)

تغییر زبان نسبت به دوره قاجار به زیبایی دیده می شود تا جایی که شاعر تقریبا در هر بیت نکته ای معرفتی جای داده است اما هنوز به بلوغ حماسی نرسیده است.

قاسم سروی ها

قاسم سروی ها متخلص به سروی فرزند حاج علی در سال 1304 ه.ش در مشهد متولد و سال 1348 از دانشکده الهیات مشهد لیسانس گرفت و به تدریس پرداخت شعر زیر که چند بیتی از غزل معروف و مشهور اوست قبل از سال 51 سروده شده و آغاز تکامل زبان شعر زینبی است. (محمدزاده،1383،:1240)

 

زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت

اهل عالم را زکار خویش حیران کرد و رفت

 

از زمین کربلا تا کوفه و شام بلا

هرکجا بنهاد پا فتح نمایان کرد و رفت

 

*******

فاش می گویم که آن بانوی عظمای دلیر

از بیان خویش دشمن را هراسان کرد و رفت

 

خطبه غرا بیان فرمود در کاخ یزید

کاخ استبداد را از ریشه ویران کرد و رفت

 

*******

شام غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود

وقت رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت

 

زآتش دل بر مزار دختر سلطان عشق

در وداع آخرین شمعی فروزان کرد و رفت

 

(فاطمیان،1393،:1395)

اگر تاریخ سرودن این شعر بیان نشود خواننده گمان می کند این شعر مربوط به دهه اخیر است اما این شعر قبل از سال 51 سروده شده. می توان گفت انقلابی است درباورها و نگاه شاعران نسبت به خاتون کربلا زینب. (س) این شعر که به رسالت بانوی کربلا اشاره دارد. نشان ازآغاز تغییر تفکر شاعران در نگاه به بانوی کربلا دارد.

5-2. سید رضا موید

سید رضا موید فرزند سید محمد متخلص به موید در سال 1321 ه.ش در مشهد در خانواده ای مذهبی و علاقمند به امور دینی متولد شد وی از شاعران آستان اهل بیت به شمار می رود شعر زیر سروده قبل از سال 51 ایشان می باشد. چند بیتی از این غزل را با هم می خوانیم. (محمدزاده،1383،:1369)

شام یازدهم محرم و زبان حال حضرت زینب (س)

 

مرغ شب می نالد امشب بر من و افغال من

خشک و تر می سوزد از آه دل سوزان من

 

ماه می تابد ولی باهاله غم توام است

گوئیا دارد خبر از درد بی درمان من

 

از نهیب باد گلریز ستم درنصف روز

گشت پریر هر گل و هر غنچه بستان من

 

خیمه ها در آتش و من در پناه خیمه ام

کس نداند حال من جز خالق سبحان من

 

دختری آتش به دامن میرود در کوه و دشت

کودکی از ترس جان افتاده در دامان من

 

(غلامی ، 1351: 171-172)

اگرچه این غزل دیگر توصیف صرف نیست و زبانش با زبان دوره قاجار کمی فرق کرده اما باز هم عزتمندی و شکوه بانوی کربلا موردنظر قرار نگرفته در صورتی که ایشان پس از انقلاب اسلامی نگاهشان کاملا نسبت به این بزرگ بانو فرق می کند که در بخش مربوطه به آن خواهیم پرداخت.

شاعران زینبی عصر انقلاب اسلامی

زبان شاعران حضرت زینب با شروع انقلاب اسلامی گویا روح انقلاب را به شعرهای حضرت زینب تزریق کرد و به غنای اشعار زینبی افزود. در این بخش به سراغ شاعرانی خواهیم رفت که شعرشان معروف است نه نام و آوازه شاعر چرا که در هر تحقیق مشابهی دیده می شود به سراغ شاعران معروف می روند نه شعرهای زیبا به همین دلیل از یک شاعر آغاز می کنیم که شعرش از خودش معروفتر است.

6-1. قادر طهماسبی

قادر طهماسبی فرزند علی متخلص به فرید به سال 1331 هجری شمسی در شهرستان میانه دیده به جهان گشود تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و بقیه را در سیستان تا سطح دیپلم رساند و لیسانس روانشناسی گرفت فعالیت های شعری خود را از دوره دبیرستان آغاز کرد غزل زیر که گل سرسبد سروده های اوست به گفته خودش در اواخر دهه شصت اولین بیتش در حرم علی بن موسی الرضا به او الهام شده است و عجب الهام ماندگاری. (محمدزاده، 1383،:1478)

 

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

 

چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ

پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود

 

چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان

در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود

 

زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت

از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود

 

در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ

در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود

 

ذوالجناح دادخواهی بی سوار و بی لگام

در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود

 

در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب

پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود

 

(طهماسبی قادر، 1378: 249)

گویا میان این غزل و شعرهای زینبی عصر پهلوی و قاجار هزار سال فاصله است و سالهای سال این غزل شعر روز خواهد بود غزل آغازی برای تکامل زبان شاعرانه در شعر زینبیست محتوای شعر آنقدر کامل و سنگین است که سالها می کشد تا تفسیر آن جا باز کند اما زبان غزل زبانی است که شاعران را تحت تاثیر قرار داده و شعرهای از این جنس بعد از این غزل پشت سر هم متولد شده اند اوج جاذبه غزل آشکار شدن جایگاه والا و رسالت حقیقی حضرت زینب (س) است. نتهنها در این شعر بانوی کربلا غمزده معرفی نشده بلکه رسالت او هم شان رسالت امام حسین (ع) معرفی شده است زینب (س) در این غزل تاثیر گذار تکمیل کننده ی قیام حسین (ع)و یارانش معرفی شده است.

6-2. سید رضا مؤید

در بخش شعر دوره پهلوی به ایشان پرداخته ایم اما برای نشان دادن تکامل زبان ایشان و تغییر نگاهش به حضرت زینب (س) نسبت به قبل از انقلاب اسلامی شعری دیگر از ایشان می آوریم تا تفاوت زبان ایشان قبل و بعد از انقلاب آشکار شود.

حافظ خون شهیدان

ماجرای کربلا شرح بلای زینب است

عصر عاشورا شروع کربلای زینب است

 

شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل

صبر زینب آیت صبر خدای زینب است

 

باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست

حافظ خون شهیدان گریه های زینب است

 

پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد

بر سرپا باز با صبر و رضای زینب است

 

خطبه ی او افتخار ملت اسلام شد

بانگ «اَلااسلام یعلوا»، در ندای زینب است

 

چون توانایی به ترک جان نبودش سر شکست

قتلگاه کوچک محمل، منای زینب است

 

(هاشمی، 1389: 721)

گویا مؤید رسالت واقعی خود را در شعر برای حضرت زینب در این غزل یافته قبلاً از حزن و ضعف بانو می سروده و حالا از عزت و بزرگمنشی بانوی کربلا. و در این شعر بانو را به درستی معرفی می کند.

6-3. محمد علی مجاهدی

محمد علی مجاهدی ملقب به شمس الدین و متخلص به پروانه در سال 1322 هجری شمسی در قم به دنیا آمد. پدرش میرزا محمد مجاهدی تبریزی بود. مجاهدی فعالیت شعری را از دبیرستان آغاز کرده و اهل پژوهش در شعر و ادب و عرفان نیز هست. قطعه ای از مثنوی زیبای او را می خوانیم. (محمدزاده، 1383،:1380)

یادگار خیمه های سوخته

زینب ای شیرازه ی اُمّ الکتاب

ای به کام تو، زبان بوتراب

 

از بیانت سربه سر توفان خشم

نوح می دوزد به توفان تو چشم

 

درکلامت، هیبت شیر خدا

در زبانت، ذوالفقار مرتضی

 

خطبه هایت کرد ای اخت الولی

راستی را کار شمشیر علی

 

چون شنید آوای خشمت را جرس

شد تهی از خویش و افتاد از نفس

 

زینب ای شمع تمام افروخته

یادگار خیمه های سوخته

 

(همان:1386)

گویا شاعران پس از انقلاب از زینبی دیگر سخن می گویند آن بانوی گریان محزون و غمزده و مضطر حالا بانویی بزرگ و عزتمند و شریکه الحسین شده است.

6-4. غلامرضا سازگار

غلامرضا سازگار متولد 1320 در شهر قم می باشد از محبین اهلبیت عصمت و طهارت محسوب می شوند و عمری را در عرصه شعر خادم اهلبیت بوده اند مثنوی زیر از اشعار زینبی اوست قطعه ای از آن را می آوریم. (محمدزاده،1383،:1350)

تو کیستی فروغ چراغ هدایتی

تو لنگر سفینه نوح ولایتی

 

ناخوانده درس، عالمه ی علم عالمی

مکتب نرفته، بحر وسیع روایتی

 

با چادرت به دایرۀ حشر، سایبان

با معجرت به معرکۀ صبر، رایتی

 

بودی ز خردسالی خود یاور حسین

هم خواهر حسینی و هم مادر حسین

 

فُلک نجات را به خدا ناخدا تویی

بال و پر عروج به سوی خدا تویی

 

هم سنگر امام شهیدان قدم قدم

از ابتدا تو بودی و تا انتها تویی

 

روز جهاد همره و همگام فاطمه

هنگام خطبه هم نفس مرتضی تویی

 

(علیزاده، 1379: 44)

شاعران عصر انقلاب چقدر به سیمای واقعی حضرت زینب (س) نزدیک شده اند و حاضر نیستند حتی یک بیت را بدون معارف این بانو رها کنند.

6-5. قنبر علی تابش

از شاعران افغانستان است متولد 1348 ه.ش سال 1365 برای ادامه تحصیل وارد ایران شد و در حوزه علمیه مشغول به تحصیل شد و همزمان به فعالیت های شعر و داستان پرداخت. (پایگاه اطلاع رسانی الکترونیکی تبیان زنجان)

غزل کوتاه زیر به رسالت اصلی حضرت زینب (س) پرداخته است و اثری از تضعیف و تحقیر حضرت زینب (س) در آن نیست.

کربلا باقی است

کربلا باقیست باید خیمه ای برپا کنم

پرچم افتاده را از خاک و خون بالا کنم

 

ماهتابم کهکشانی ازستاره درپی ام

می روم تاچون قیامت شام را رسوا کنم

 

شام خون ریز است در تاریخ سرخ آفتاب

با زبان شعله باید شام را فردا کنم

کوفه، پیمان را چنان فرق علی درهم شکست

مثل سوسن بایدش با صد زبان افشا کنم

 

آیه آیه خون قرآن می چکد از نیزه ها

قطره قطره بایدآن آیات رامعنا کنم

 

(هاشمی، 1389: 729)

بانوی کربلا در این شعر رسالتی الهی بر دوش دارد. گویا خداوند او را تکمیل کننده ی قیام کربلا قرار داده و او می رود تا رسالت خود را به انجام رساند.

6-6. قیصر امین پور

در دوم اردیبهشت ماه 1338 در خوزستان متولد شد در سال 57 دیپلم تجربی گرفت پس از دو بار تغییر رشته در سال 76 دکترای ادبیات دریافت کرد از مشوقین شعرای جوان به حساب می آمد و با انجمنهای مختلف شعر و حوزه هنری همکاری داشت سردبیر نشریات ادبی نیز بود. او در سال 78 از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان یکی از بهترین شاعران دفاع مقدس در دهه 60 و 70 انتخاب شد.

(محمدزاده،1383،:1531)

شاعر درمثنوی کوتاه زیر که در وصف بانوی کربلا سروده شده سعی دارد به شأن واقعی این بانو نزدیک شده و از تضعیف این مخدره والامقام دور شود.

 

دلش دریای صدها کهکشان صبر

غمش طوفان صدها آسمان ابر

 

دوچشم از گریه همچون ابر،خسته

ز دست صبر زینب صبر خسته

 

صدایش رنگ و بویی آشنا داشت

طنین موج آیات خدا داشت

 

زبانش ذوالفقاری صیقلی بود

صدا آیینه صوت علی بود

 

چه گوشی می کند باور شنیدن

خروشی این چنین مردانه از زن

 

به این پرسش نخواهد داد پاسخ

مگر اندیشه ی اهل تناسخ

 

حلول روح او در جسم زینب

علی دیگری با اسم زینب

 

(سابقی، 1394: 351)

شاعران فارسی زبان پس از انقلاب اسلامی به شدت تحت تاثیر سجایای اخلاقی حضرت زینب (س) هستند و در بین این سجایای اخلاقی صبر بانو بیشترین تاثیر را بر شاعران گذاشته است.

6-7. عاکف قزوینی

دکتر احمد ذاکری متخلص به عاکف قزوینی دارای مدرک دکتری ادبیات فارسی با درجه دانشیار عضو هیئت علمی تمام وقت دانشگاه آزاد کرج از اساتید مبرز و صاحب ذوق در شعر فارسی است رباعیات سترگ و عزت مدار ایشان را در زیر می آوریم که چهره ای متفاوت از نورالنور حضرت زینب کبری (س) ارائه کرده اند.

 

ای هیچ ندیده غیر زیبایی را

بر دوش کشیده فر طوبایی را

 

بانوی سترگ کربلا، نورالنور

شرمنده نموده ای شکیبایی را

 

*********

شیرازه ی کربلا اسیران بلا

واگویه ی دستها وسرهای جدا

 

فریاد رسای سروهای بی سر

دفترچه خاطرات خونهای خدا

 

*********

آن ماه که خورشید خرد مستش بود

هم کوثر و سدره در خم شصتش بود

 

قنداقه ی کربلا به زمزم می شست

گهواره ی عقل و صبر در دستش بود

 

بانودر این چند رباعی در اوج عزت است. تا جایی که عقل و صبر در مقابل عظمت بان اطفالی معرفی می گردند که گاهواره جنبانشان بانوی کربلاست.

6-8. علی اکبر لطفیان

از شاعران امروز است که طبع لطیفش به همراه ارادت قلبی به اهلبیت آثاری را خلق می کنند که سالهاست گوشنواز و دلنواز محبین اهل بیت هستند قطعه ای از شعر بلند او را در وصف بانو زینب (س) می خوانیم.

 

گفتیم آسمانی و دیدیم برتری

گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری

 

گفتیم دختر اسدالله غالبی

ایام کوفه آمد و دیدیم حیدری

 

تو از زمان کودکی ات تا بزرگی ات

شیوا ترین مفسر الله اکبری

 

تو از کدام طایفه هستی که مستقیم

فیض از حضور حلم خداوند میبری

 

بر شانه های سبز تو بار رسالت است

 تو اولین پیمبر بعد از پیمبری

 

خورشید روی تو شرف مشرقین شد

یک نیمه ات حسن شد نیمت حسین شد

 

(لطیفیان، 1393: 287)

عظمت بانو را با زبان روایات بیان کرده است. و چه زیبا و چه ارزشمند رسالت ایشان به زبان شعر درآمده است.

6-9. مهدی رحیمی

مهدی رحیمی متولد سال 1352 شاعر دلیجانی که عمر خود را صرف سرودن در مدح آل الله کرده است. غزل کوتاهی از او می خوانیم اما سراسر معرفت.

 

روبروی لشکری از شمر تنها ایستاد

کوه را بر شانه هایش داشت امّا ایستاد

 

گر چه لب هایش کویری بود لبریز از عطش

تشنگی را سوخت در خود مثل دریا ایستاد

 

کوفه خونش خواب رفت و لال شد آن جا که زن

پرده را از چهره اش برداشت، مولا ایستاد

 

حرف سرخش را تبسّم بست بر چشم افق

تا ابد چون هر غروبی سرخ بر پا ایستاد

 

دست دور شعله ی خون حسینش حلقه کرد

سوخت امّا شعله ای از کربلا را ایستاد

 

(پایگاه الکترونیکی شعر آیات غمزه)

این غزل هم عزت را به تصویر کشیده هم اندوه را اما زبان، زبانی فاخر و باشکوه است. بانو را زنی عزتمند تصویر کرده اما روضه هم خوانده ولی روضه خوانیش بانو را تحقیر نکرده.

فهرست منابع

1. آنتون بارا، زینب فریاد فرمند، انصاری غلامحسین ترجمه، ویراسته، ویرایش اول، تهران، شرکت چاپ و نشر بین المللی، 1393.

2. اسپرهم داوود، فصلنامه پژوهش های کلامی، شماره 8، زمستان 91.

3. اشراقی زیبا، یادمان همزاد عاشقان جهان قیصر امین پور، تهران، نشر مروارید، 1390.

4. بابا میری سیدمحمد،پلک صبوری،قم، نشرگنج عرفان،1391.

5. حسینی کوهساری سید اسحاق، پژواک اسارت، ویرایش اول قم، مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی، 1394.

6. دستغیب شیرازی سید عبدالحسین، زندگانی فاطمه زهرا (س) و زینب کبری، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، 1393.

7. سابقی محمد حنین، مرقد عقیله بنی هاشم، سلیم پور اهری ترجمه، ویرایش اول تهران انتشارات قدیم الاحسان، 1394.

8. سامانی عمان، دیوان عمان سامانی، ویرایش دوم، تهران، انتشارات نهاوندی، 1382.

9. شرفشاهی کامران،فصلنامه کتاب نقد،شماره 67 و68، مقاله تجلی حضرت زینب در شعر عاشورایی،تهران،1392.

10. علیزاده حسین،جلوه صبر،مشهد،نشر علی زاده،1379.

11. غزوه علیرضا،من می گویم شما بگریید،تهران،انتشارات سوره مهر، 1393.

12. غلامی محمد، قهرمان صبر مجموعه اشعار زینبی، تهران، موسسه چاپ و انتشارات علمی، 1351.

13. فاطمیان مصطفی،از سنگ ناله خیزد،تهران، شرکت چاپ ونشر بین المللی،1393.

14. لطیفیان علی اکبر، 1393، داریم با حسین حسین پیر می شویم، تهران، نشر جمهوری.

15. قائمی علی، زندگانی حضرت زینب (س)، تهران انتشارات امیری، 1386.

16. محمدزاده مرضیه، دانشنامه شعر عاشورایی، ویراست، جلد دوم، ویرایش دوم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1386.

17. مقیمی محمد، خطابه زینب کبری پشتوانه انقلاب حسین بن علی (ع)، تهران، انتشارات سعدی، 1360.

18. هاشمی جواد، جرس فریاد می دارد، 720 غزل عاشورایی، تهران، شرکت تعاونی کار آفرینان فرهنگ و هنر، 1389.

19. پایگاه اشعار مذهبی آیات غمزه www.ayateghamze.ir

20. پایگاه حوزه هنری انقلاب اسلامی www. artfest.ir

21. پایگاه تبیان زنجان www.tebyan-zn.ir

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان