در پژوهش های اخیر، برخی از محققان واقتصاد دانان بر این باورند که میان پول و خوشبختی ارتباط مستقیمی وجود دارد.
در این مقاله افرادی مورد بررسی قرار گرفته اند که درآمد سالیانه آنها 10 تا 15 میلیون تومان برآورد شده. با توجه به این مطلب باید اینطور نتیجه گرفت که افرادیکه درآمد بیشتری دارند، در زندگی خوشبخت تر هستند. برای رد کردن این بیانیه باید نگاهی به اظهار نظر “دانیل کانمن” برنده جایزه نوبل و اقتصاددان دانشگاه پرینستون داشته باشیم. او معتقد است که فضیه “پول=خوشبختی” کاملاً غیر واقعی است. از سوی دیگر “ریچارد لوکاس” روانشناس دانشگاه میشیگان نسبت به دلیل این مطلب که چرا به نظر می رسد انسان های ثروتمند، خوشبخت تر هستند، اظهار بی اطلاعی میکند.
اما آیا می توان با پول خوشبخت شد؟ همه ی ما به خوبی می دانیم که با پول چه کارهایی که نمی شود کرد؛ می توانیم اتومبیل، خانه، قایق تفریحی، تلویزیون پلاسما و … تهیه کنیم. البته پیش از هر چیز باید بدانید که از کجا می توان هر یک از موارد ذکر شده را خریداری نمود. در مورد خوشبختی کار کمی دشوارتر می شود، از کجا میتوان آنرا خرید؟ آیا مغازه ای وجود دارد که خوشبختی بفروشد؟ اگر مغازه خوشبختی وجود داشت، شما از آن چه چیزی می خریدید؟ آیا “آرامش ذهن” می خریدید؟ یک زندگی متعادل؟ سلامت؟ امنیت؟
سؤال اصلی اینجاست: چه چیز شما را خوشحال می کند؟ آیا تنها با پول خوشحال می شوید؟ پول در نظر شما تا چه اندازه ارزش دارد؟ به نظر می رسد که افرادی که بیشتر پول دارند، خوشحال تر هستند، اما پیش از هر چیز باید معنای خوشبختی و خوشحالی را معین کنیم.
لغت نامه دهخدا برای خوشبختی سه معنای مختلف آورده است. اولین معنای آن کامیابی است: پیشرفت کردن و رسیدن به رفاه به ویژه از نظر اقتصادی. دومین معنا خرسندی است: شادابی هنگامیکه فرد به موفقیت رسیده و از نظر مالی وضعیت خوبی داشته باشد و کم و بیش به آرزوهای رسیده باشد. سومین معنا، سعادت است: قرار گرفتن در مرحله رضایت شخصی.
اجازه دهید ابتدا از امنیت شروع کنیم. احساس امنیت می تواند با خود، خوشبختی به همراه داشته باشد. در اینجا امنیت به معنای داشتن اتومبیل شخصی، خانه و شغل مناسب است. اکثر مقالات و کتاب های اقتصادی پیشنهاد می کنند که افراد باید 6 ماه از درآمد سالانه خود را پس انداز کنند. من افراد کمی را می شناسم که از پس خرج روزانه خود برآیند چه برسد به اینکه بخواهند درامد 6 ماه خود را پس انداز کنند. خیلی از افراد هستند که در شغل مناسبی کار می کنند، سر پناهی مناسبی دارند، و میتوانند مسافرت بروند، اما باز هم احساس خوشبختی نمی کنند. آنها همیشه در پی بدست آوردن چیزهای بزرگتر هستند، ماشین بهتر، خانه بزرگتر، کار پر درآمدتر. نهایتاً می توان نتیجه گرفت که امنیت می تواند برای برخی از افراد خوشبختی به همراه داشته باشد، اما نمی تواند همه افراد را خوشبخت نگه دارد.
بیایید نگاه دقیق تری به پول بیندازیم. چه کسی را می شناسید که صاحب پول زیادی است؟ ورزشکاران، خوانندگان و هنر پیشگان سینما. این افراد فقط به نظر ما خوشحال هستند. آنها آخرین مدل ماشین ها را سوار می شوند، خانه های بسیار بزرگی دارند و طرز زندگی کردنشان خیره کننده است اما باز هم برخی از آنها پول خود را صرف الکل، مواد مخدر و سایر اعتیادهایی می کنند که برای بدنشان مضر است. شاید برای مدت زمان کوتاهی خوشحال باشند اما پس از گذشت مدت کوتاهی احساس بی هدفی می کنند و از زندگی خسته می شوند (و در نحوه درست خرج کردن پول هایشان را از دست می دهند) و به جای اینکه به دنبال رشد روانی باشند (همان درک هدف زندگی) به دنبال یافتن راهی برای ایجاد هیجان بیشتر در زندگی های یکنواختشان هستند.
چند نفر را خودتان به شخصه می شناسید که خانه، اتومبیل، شغل پر درآمد، و ثروت دارد اما با این وجود باز هم از قرص های ضد افسردگی استفاده می کند و تحت درمان پزشک قرار دارد؟ ما فکر می کنیم اگر همه ی این امکانات را داشته باشیم، آنوقت خوشبخت می شویم، اما چرا افرادی که در حال حاضر از چنین امکاناتی بهرمند هستند، احساس خوشبختی نمی کنند؟ آیا این امر ارتباط پیدا می کند به درک شخصی از زندگی؟ البته باید توجه داشت که برخی از افراد به دلیل عدم تعادل بعضی از هورمون های د بدن، دچار افسردگی می شوند و نیاز به درمان پیدا می کنند که این امر هیچ گونه ارتباطی به موقعیت اقتصادی شان ندارد.
به سؤال مهم تری می رسیم، پول برای شما چه ارزشی دارد؟ پاسخش هم این است که ارزش پول فقط به سلامت افراد بستگی دارد. اگر شما ثروتمند باشید اما بیمار بوده و درد بکشید، حاضرید تمام پول خود را بدهید تا سلامتیتان مجدداً به حالت عادی باز گردد. این سؤال را می توانید از کلیه بیمارانی که دچار ناراحتی های مزمن هستند و یا والدینی که فرزند بیماری دارند، بپرسید. آنها حاضرند تمام داراییشان را بدهند تا از شر این دردها و رنج رها شوند. پول شما فقط به اندازه سلامتی تان ارزش دارد.
با توجه به کلیه تعاریف خوشبختی من با سومین تعریف موافقم: سعادت: قرار گرفتن در مرحله ی رضایت شخصی.
به نظر من خوشبختی از ادراک افراد نشات می گیرد. اینطور شنیده ام که: اگر تمام ناراحتی های خود را بر روی یک میز بریزد و بعد از شما فرد دیگری بیاید و ناراحتی هایش را روی میز بریزد، شما قطعاً ترجیح می دهید ناراحتی های خودتان را برای خودتان بردارید. اگر احساس می کنید فرد خوشبختی نیستید، دیداری از بیمارن سرطانی، زندانیان، و بیماران روانی داشته باشید. به سرعت متوجه خواهید شد که چقدر خوشبخت و کامیاب هستید. کسی چه می داند شاید به این نتیجه هم برسید که تا چه حد خوش شانس هستید و بعد از آن قدردان داشته هایتان شوید.
خوشبختی در درک صحیح داشته های شخصی خلاصه می شود، حال چه زیاد باشند و چه کم. خوشبختی سلامتی و سالم زندگی کردن است. زمانی خوشبخت خواهید بود که توانایی تغییر زندگی تان را داشته باشید. خوشبختی از درون شما نشات میگیرد نه از خارج و با خرید کالاهای مادی. خوشبختی داشتن قوه ادراک 100% حقیقی است. خوشبختی یعنی هدفمندی در زندگی. خوشبختی توانایی عشق ورزیدن است نه تنفر داشتن. خوشبختی یعنی بخشش بدون انتظار بازگشت.
نویسنده و سیاستمدار انگلیسی “جوزف ادیسون” می گوید: “برای خوشبختی سه مؤلفه لازم است: در این دنیا چیزی برای انجام دادن، دوست داشتن، و امید بستن داشته باشیم.”
به نظر من به هیچ وجه نمی توان با پول خوشبختی را خرید. خوشبختی یک فرایند ذهنی است و هر کس باید به شخصه آنرا برای خودش خلق کند.
من برای خوانندگان این مقاله زندگی سرشار از شادی و کامیابی آرزو می کنم و امیدوارم خوشبختی و سعادت شما به دیگران نیز سرایت کرده و همه جا گیر شود.