ماهان شبکه ایرانیان

رهبری درخشان امام موسی صدر برای شیعیان لبنان (۴)

شیعیان، اکثرا در مناطق جنوبی لبنان زندگی می کنند و این منطقه در مجاورت فلسطین اشغالی قرار دارد. مبارزان فلسطینی که اردوگاه هایی در مناطق شیعه نشین داشتند برای ورود به ناحیۀ جنگی از نقاط شیعه نشین عبور می کردند.

رهبری درخشان امام موسی صدر برای شیعیان لبنان (4)

استواری در دفاع از حق مظلومان

شیعیان، اکثرا در مناطق جنوبی لبنان زندگی می کنند و این منطقه در مجاورت فلسطین اشغالی قرار دارد. مبارزان فلسطینی که اردوگاه هایی در مناطق شیعه نشین داشتند برای ورود به ناحیۀ جنگی از نقاط شیعه نشین عبور می کردند.

رژیم اشغال گر قدس به بهانۀ سرکوبی فلسطینی های مزبور، روستاهای شیعه نشین را مورد بمباران شدید قرار داد و تعداد زیادی از مردم بی گناه این سامان را به شهادت رساند. این یورش های وحشیانه، لطمات و صدمات زیادی را به ساکنین جنوب لبنان وارد می کرد. به عنوان نمونه در یکی از هجوم های اشغال گران قدس تنها پانزده نفر فلسطینی کشته شدند اما شیعیان در این حادثه دو هزار نفر کشته دادند. مقاومت فلسطین در مقابل نیروهای خود، مسؤولیت داشت و به خانوادۀ آنان کمک می کرد اما نسبت به کشته های لبنانی تعهدی نداشت. دولت لبنان هم می گفت عامل اصلی این کشتارها، فلسطینی ها هستند و به این بهانه از امداد رسانی به خانواده های به خون خفتۀ شیعه، امتناع می ورزید.

این فجایع خونین همراه با ویرانی آبادی های لبنان، موضوع نگران کننده ای بود که امام موسی صدر در صدد برآمد تا از حق محرومان و مظلومان جنوب، دفاع کند. از این رو به دولت لبنان اخطار کرد که در هر حال شما در قبال این نیروهایی که جان خود را از دست داده اند مسؤلیت دارید و باید خسارت های جانی و مالی آنان را جبران کنید. دولت، حاضر نبود به این تقاضا جامۀ عمل بپوشاند. آن مرد خردمند و پرهیزکار، ناگزیر گردید برای دفاع از شیعیان، دولت لبنان را تحت فشار قرار دهد. لذا اعتصاب بزرگی را به راه انداخت. از بزرگترین مظاهر بیروت بود. شیعیان تمام باندهای آن را محاصره کردند به نحوی که نه هواپیمایی می توانست به زمین بنشیند و نه هواپیمایی از آن پرواز کند. بر اثر بسته شدن فرودگاه، بیروت از لحاظ اقتصادی- اجتماعی دچار رکورد شدیدی شد. شهرهای دیگر نیز در این اعتصاب سراسری، شرکت کردند. امام موسی صدر در روز سه شنبه 20 ربیع الاول سال 1390 ه -قمری(1970م)با بیان این که کاسۀ صبرش لبریز شده اعلام کرد که یک هفتۀ دیگر راهپیمایی گسترده تری انجام خواهد گرفت و اگر به خواسته های قانونی وی ترتیب اثر داده نشود، این مبارزات تا رسیدن به پیروزی نهایی، ادامه خواهد داشت و تمامی خطوط مواصلاتی و ارتباطی لبنان با خارج از کشور در سه محور هوایی، دریایی و زمینی بسته خواهد شد. در سخنرانی دیگری که در سالن اجتماعات عمومی انشگاه بیروت ایراد کرد با تمام وجود فریاد برداشت و صدای رسایش جان و ذهن حاضرین را به قیام و تحرّک فرا خواند. [1]

سرانجام با استقامت امام موسی صدر، افکار عمومی و باتوجه به از کار افتادن مراکز دولتی و اقتصادی، هیأت حاکمۀ لبنان در برابر خواسته های رهبر شیعیان لبنان سر تسلیم فرود آورد و به وی پیشنهاد داد تا مسؤلیت«مجلس الجنوب » را بپذیرد ولی او قبول نکرد و نخواست خود را به آلودگی های دولتی و رشوه خواری ها و پارتی بازی ها مبتلا کند. البته این مجلس، با ساختار موجود نمی توانست از آشفتگی های نظام اداری لبنان، مجزا باشد به ویژه وقتی زیر سلطۀ «کامل الاسعد» رئیس پارلمان لبنان قرار گرفت، او دست نشاندگان بی مایۀ خود را بر آن مسلط ساخت و مقادیر زیادی از بودجۀ مجلس جنوب تلف گردید. با تمام این سوءاستفاده ها و حیف و میلها، بعد از حرکت امام موسی صدر، در جهت عمران و آبادانی جنوب، تلاش های زیادی انجام گرفت.

از جمله احداث متجاوز از هفتاد مدرسه، تأسیس چهار بیمارستان، همچنین آغاز به کار یکصد درمانگاه سیّار به نام مجلس شیعیان بود. برنامه های آبیاری و زراعتی و راه سازی و مانند آن نیز انجام گرفت. بنابراین شیعیان در استیفای حق خود پیروز شدند؛ تا جایی که به ازای هر شهید، ده هزار لیره به خانواده اش پرداخت شد و مقرر گردید هر خانه ای که بر اثر بمباران های رژیم اشغل گر قدس ویران شده خسارت آن جبران شود. امام موسی صدر عقیده داشت خانه های خراب شده بایدآباد شود تا شیعیان به خانه های خود برگردند و هجرت نکنند زیرا نقشه اسرائیل این است که جنوب لبنان را تخلیه کند و به بهانۀ اینکه منطقه، خالی از سکنه است افراد خود را به آنجا منتقل کند. در اهمیّت اقدام امام موسی صدر کافی است بدانیم که حزب کمونیست، پنجاه سال در لبنان، مبارزه کرد ولی نتوانست کوچکترین امتیازی برای پیروان خود کسب کند هیأت حاکمه را وادار به همکاری با شیعیان کند. این پیروزی های سیاسی موجب گردید که شیعیان بر عقدۀ حقارت خود مسلّط شوند و آن احساس خود کم بینی را که در اعماق وجودشان رخنه کرده بود و روح و فکرشان را زجر می داد از بین ببرند. جوانانی که به احزاب گوناگون روی آورده بودند، رفته رفته چون پروانه به گرد وجود امام موسی صدر اجتماع کردند. ایجاد«مجلس الجنوب»و برنامه های عمرانی نمی توانست دردهای عمیق مردم جنوب لبنان را از بین ببرد. امام موسی صدر پس از آنکه در سال 1972 م قدرت زیادی کسب کرد درخواست های بیست گانۀ خود را تسلیم دولت لبنان نمود که برخی از موارد این تقاضا عبارت بودند از:

1- مسلح ساختن جوانان شیعه در جنوب لبنان برای مبارزه با رژیم اشغال گر قدس.

2- احداث پناهگاه در تمامی آبادی های جنوب در مقابل حملات رژیم صهیونستی.

3- ایجاد راه سراسری بیروت به جنوب که به صورت اتوبان(بزرگراه)بود.

4- ایجاد سد بر روی رودخانۀ لیطانی برای عمران و آبادانی جنوب. یادآوری می شود که اسرائیل می کوشید مسیر این رودخانه را منحرف کند تا آب آن را به نواحی تحت اشغال خود ببرد و مدت هفده سال بود که با ساختن این سد توسط دولت لبنان مخالفت می کرد ولی امام موسی صدر این حرکت بزرگ را عملی ساخت.

5- صدور شناسنامۀ لبنانی برای هزاران مسلمانان که در دوران استعمار، حاضر نشده بودند از فرانسویان شناسنامه بگیرند.

6- تقسیم عادلانۀ مشاغل دولتی و نظامی.

7- جلوگیری از ظلم و احتکار و تولید و توزیع عادلانۀ ثروت و امکانات عمومی به همراه عدالت اجتماعی. در سال 1973 م درخواست های شیعیان اوج گرفت و اما موسی صدر به دولت اولتیماتوم داد و از نمایندگان و وزیران شیعه درخواست کرد که در ظرف مدتی معین اگر جواب مناسبی از دولت نرسد، همه از شغل خود اسعفا دهند و اگر ترتیب اثر ندادن دولت ادامه یافت به مبارزۀ منفی روی آورده و بر حسب مقتضیات زمان، تاکتیک های مناسب را برگزینند. اما با وقوع جنگ رمضان سال 1973 م که بین اعراب و اسرائیل پیش آمد این موضوع مسکوت ماند و شش ماه بعد در سال 1974 م با خاموش شدن شعله های این جنگ، بار دیگر درخواست های شیعیان مطرح شد. بعد از اوج مبارزات شیعیان و عدم دریافت جواب مناسب از سوی دولت، برای نشان دادن اقتدادر شیعیان، امام موسی صدر در بعلبک اعلام تظاهرات عمومی کرد.[2]

هفتاد و پنج هزار مسلمان اهل بعلبک در تظاهراتی مسلحانه که تا آن زمان در لبنان، سابقه نداشت، شرکت کردند و این در حالی بود که دولت مارونی لبنان تنها دوازده هزار نفر نظامی داشت. به همین دلیل، لرزه بر اندام هیأت حاکمه افتاد و در حالتی از درماندگی، یک گروه هفت نفری را که از افسران عالی رتبه بودند، برای رسیدگی به این موضوع، معین کرد. این هبأت، خواسته های شیعیان را مورد مطالعه قرار دادند و به این نبیجه رسیدند که تمامی آنها بر حق است و باید عملی گردد اما دولت، باز هم نمی خواست به این تقاضای منطقی، تن دهد. امام موسی صدر، تظاهرات مسلحانۀ دیگری را در شهر صور -شهری که تا مرزهای فلسطین اشغالی فاصلۀ کمی دارد- بر پا کرد.[3]

 کامل الا سعد، مسلمان شیعه اما دست نشاندۀ نظام فئودالی به مبارزه علنی با رهبر شیعیان پرداخت و با مصاحبه های خود درخواست نشان دهد که این مبارزات بر سر اختلاف امام موسی صدر و علمای شیعه می باشد تا لبۀ تیز مقاومت های مذکور از نظام سیاسی لبنان، منحرف گشته و آزادی خواهان و عدالت طلبان با پرداختن به مسایل طایفه ای، توان خود را صرف اصطکاک های داخلی کنند. امام موسی صدر اعلام نمود اختلافی بین بزرگان شیعه وجود ندارد و مبارزات جهت تحقق خواسته های اجتماعی-اقتصادی مردم اینست؛ اما کامل اسعد ازتبلیات منفی و مسموم خود دست بردار نبود و به مسلمانان و جوامع سیاسی چنین القا می کرد که اهل بعلبک، حامیان قدیمی امام موسی صدرند اما در جنوب لبنان وی پایگاهی ندارد برای جلوگیری از سوء استفادۀ سلیمان فرنجیه (رئیس جمهور لبنان) امام موسی صدر در شهر بزرگ جنوب -صور- اعلام تظاهرات عمومی کرد. یکصد و پنجاه هزار نفر، دعوت رهبر دلسوز شیعیان را لبیک گفتند. ارتش و نیروهای ارتجاعی و وابسته، در مقابل این حرکت عظیم، مجبور به سکوت شدند.

امام موسی صدر نیز خدعه های مزدوران را افشا نمود و تظاهر کنندگان را به وحدت فرا خواندو بدین گونه ادعای پوچ کامل اسعد و حامیانش همچون کف بر روی آب، محو گردید. قرار بود تظاهرات دیگری در بیروت برگزار شود اما نقشۀ نابودی مقاومت فلسطین و شبیخون ردن بر نیروهای مترقی و حامی عدالت، اقتضا می کرد که از برنامه های مزبور، صرف نظر شود. در واقع امام موسی صدر احساس کرد شبه نظامیان مسیحی، تصمیم به تعرض به راهپیمایی را دارند و به خوبی متوجه رفت و آمد اخلال گران گردید و به همین دلیل تظاهرات را لغو کرد؛ چرا که در صورت برگزاری آن احتمال وقوع یک جنگ داخلی به جای رویارویی با دولت، کشور لبنان را تهدید می کرد. سپس تماس های خود را با اندیشمندان و منتقدان طوایف لبنان افزایش داد. این مسأله منجر به صدور یادداشتی با امضای متجاوز از 190 نفر که غالب آنها مسیحی بودند گردید. تأسیس یک دبیرخانه مشترک بین طایفه ها از ثمرات این مذاکرات و ملاقات ها بود.[4]

پی نوشت ها:

[1] لبنان، شهید چمران و مجلۀ مکتب الاسلام، سال 25، شماره 8 و مجلۀ سروش، شماره 16، ص 31

[2] این دعوت در روز یکشینبه 22صفر1394 ه-ق(17 مارس 1974م)صورت گرفت.

[3] در روز یکشنبه 12 ربیع الثانی 1394 ه-ق (5 مه 1974 م).

[4] لبنان شهید چمران، ص 84-83، فرهنگ

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان