مقدمه
فاطمه (س) الگوی همۀزنان و مردان است. فاطمه (س) وجودش از عبادت و نماز بود؛ هنگامی که در محراب عبادت می ایستاد، هفتاد هزار فرشته مقرب بر او درود و سلام می فرستادند. بیشتر مردم براین باورند که وجه احترام و شکوه حضرت زهرا (س) به این دلیل است که او دختر پیامبر اسلام(ص) است؛ در حالی که از مقام معنوی و عظمت روح این بانوی سترگ اسلام و مقام ولایت کبرای ایشان غافلند. حضرت فاطمه (س) از نور آفریده شد، با نور زندگی کرد و با نورش جهان را تا ابد روشن کرد. زندگی حضرت زهرا (س) باوجود کوتاهی عمر شریف شان که حتی به دو دهه هم نرسید، آیینه تمام نمای یک زندگی کامل و جامع دینی است ( پیشوایی، 1389، ص 52). مطالعه در روش زندگی ایشان، هر انسان حقیقت جویی را به حقیقت زندگی رهنمون می کند. فاطمه زهرا(س) یکی از حجت های خداوند و الگو و رهبر است. حضرت فاطمه زهرا (س) تنها زن معصوم در امت اسلامی است که نقش رهبری داشته و به منزله حجت و اسوه برای مردم معرفی شده و اطاعتش نیز واجب است؛ بنابراین ابعاد فکری و زندگی ایشان باید از ابعاد مختلف شناخته شود (دشتی، 1386، ص 12).
گرایش به الگو، نیاز بشری است که در جهت کمال گرایی و تکامل طلبی به طور فطری در درون انسان ها نهاده شده است و علم امروز آن را «همانندسازی» می نامند. از این رو نیاز به سرمشق گیری از سیره معصومین ((ع))، در آموزه های دینی به طور آشکار مورد توجه قرار گرفته است و قرآن کریم به صراحت، به معرفی سیره ها و اسوه های «مثبت» و «منفی» می پردازد و اسوه های مثبت ثابتی را مطرح می کند که در تمام اعصار و برای همه نسل ها قابل اتّکا و پیروی در عمل هستند. اسلام، پیامبر (ص) و اهل بیت ((ع)) را به عنوان نمونه و الگوی عملی معرفی کرده است. رمز ماندگاری الگوها «زنده بودن تفکر و اندیشه الگوهای مطرح شده»، «همسویی سیره و سخن آنان با فطرت انسان ها»، «یکسان بینی جهان بینی و آرمان ها» و «شناخت پیروان آنان» است. هر قدر این شناخت وسیع تر و عمیق تر باشد، بهتر می توان محتوای پیام، گفتار و رفتار آنان را به دست آورد و از آن ها در جهت رسیدن به سعادت، تکامل و تحقق ارزش های فطری و الهی بهره برد. شناخت و معرفت نسبت به الگوهای شایسته، مانع هدر رفتن یگانه سرمایه آن ها (عمر) می شود. تأثیر الگو و نقش پذیری انسان، امری طبیعی است که از غریزة تقلید سرچشمه می گیرد (امینی، 1372، ص 98). البته برخلاف نظر اگزیستانسیالیست ها، الگوسازی که براساس تدابیر صحیح طراحی شود، مغایر با آزادی شخصی نیست؛ چنان که اسلام با تأکید بر حفظ حریّت آدمی و رعایت آزادی های شایسته بشر و با توجه به روحیه تأثیرپذیری انسان، اصل پیروی جاهل از عالم و الگوپذیری از نمونه های راستین را مورد تأکید قرار داده است (صانعی، 1378، ص 44)؛ براین اساس، قرآن کریم، از حضرت آسیه(س)، مریم(س)، ابراهیم(ع) و پیامبر گرامی اسلام(ص) به عنوان الگوهای شایسته نام برده است. حضرت فاطمه (س) نیز به عنوان سرور همه زنان تاریخ، حتی بر حضرت مریم(س) برتری دارد (کلینی، 1365، 1، 239). امامان معصوم((ع)) که خود الگوی همگان در تمام ابعاد وجودی اند، فاطمه زهرا(س) را اسوه شایسته خویش معرفی می کنند. حضرت فاطمه(س) نه تنها الگوی یک زن مسلمان و نمونه مکتب اسلام برای زنان است، بلکه اسوه تمام جهانیان در ابعاد مختلف زندگی است.
سیره معصومین((ع)) در نظام فکری و فقهی شیعه از همان جایگاهی برخوردار است که قرآن و احادیث پیامبر(ص) درآن جایگاه قرار دارند، از این رو شناخت سیره معصومین((ع)) در قلمرو فقه، سیاست و اخلاق کاربرد وسیع دارد و هیچ عالم دینی و فقیه شیعی نمی تواند از دانستن آن بی نیاز باشد. دانستن سیره معصومین ((ع)) هرچند به اجمال برای هر مبلغ و دانای دین از جهات ذیل لازم و ضروری است:
الف: آشنایی با مبانی دینی؛
ب: آشنا ساختن دیگران با معارف دینی؛
ج: استنباط دیدگاه های دینی در موضوعات مختلف از سیره معصومین ((ع))؛
د: استدلال به سیره برای اثبات نظریات دینی (حسینی زاده، 1368، 42).
در میان اهل بیت((ع))، حضرت زهرا (س) دارای جایگاه ویژه ای است. حضرت زهرا (س) فرزند رسول گرامی اسلام(ص)، همسر امام اول شیعیان و مادر یازده امام است. زندگانی حضرت زهرا(س) اسوه و نمونه خوبی برای عبرت آموزی و الگوبرداشتن است. ایشان زندگی ساده و بی آلایش و در عین حال با برکت داشتند. از این جهت که در طول عمر کوتاه خود دنیایی از درس ها را برای بشریت در طول تاریخ باقی گذاشتند؛ درس هایی سرشار از معنویت که روشنگر راه انسان هاست. الگو گرفتن از ایشان می تواند در زندگی انسان های آزاداندیشی که می خواهند سیر و سلوک سعادت الهی را بپیمایند و تقوا را پیشه زندگی کنند تا به فلاح و رستگاری برسند، راه گشای بسیار خوبی باشد. آشنایی با سیره زندگی حضرت زهرا (س) می تواند باعث پیشرفت جامعه اسلامی و مانع از انحطاط و سقوط جامعه شود. در زندگانی شخصی ایشان نیز کیفیت زندگی، معاشرت با همسر و فرزندان و ساماندهی و مدیریت امور خانه، شاخص ترین الگو برای خانواده هاست. ایشان آیین همسرداری و خانه داری را به خوبی رعایت کرده و در زندگی، شریک و همراه همیشگی امام علی (ع) بود.
مسلمانان باید در اشاعه فرهنگ اهل بیت((ع)) و ائمه شناسی بکوشند تا به وحدت اسلامی برسند و مانع از انحطاط جامعه اسلامی و مداخله سودجویان شوند؛ در پرتو این وحدت به گسترش دین اسلام در جهان پرداخته، بر پهنه جهان اسلام بیفزایند و زمینه ساز ظهور حضرت حجت (عج) شوند. کسانی که در زندگی، سیره معصومین را لحاظ نمی کنند، همواره هستی خود را در قالبی مبهم و تاریک خواهند یافت، زیرا پالایشگاه درونی آن ها از تصفیۀواقعیاتی که از طرف هستی به درونشان وارد می شود، ناتوان است و در نتیجه، هم به خود و هم به جامعه اسلامی آسیب وارد می کند. آنان همۀواقعیات هستی را عبث و بی اساس می بینند؛ زیرا درونشان را هوا و هوس پرکرده است و از سیره معصومین((ع)) دور شده اند؛ به همین جهت است که هرگز دنیا را جدی نمی گیرند (جلالی، 1380، ص 47). بی شک اهمیت تأثیر سیره معصومین((ع)) در سلامت معنوی فرد و جامعه، لزوم پرداختن به این امر مهم در همۀدوره های زندگی انسان را نمایان می کند؛ زیرا تجربه نشان داده است که انسان، خواه متدین و خواه غیرمتدین، هیچ گاه حتی در دوره مدرن و پسامدرن، بی نیاز از اسوه و الگوی فرهنگی و مقدس نبوده و نیست؛ بنابراین تبعیت از سیره معصومین((ع)) نقشی بسیار مهم در سلامت روح انسان و سعادت و خوشبختی فرد و جامعه دارد و از این جهت نیازمند توجه بیشتر است (وطنی، 1392، ص 62). به ویژه که ایرانیان نیز از دیرباز، به عنوان ملتی مسلمان و مؤمن مشهور بوده اند و دیدگاه های معصومین((ع)) در زمینه های مختلف مورد توجه مربیان و اولیا بوده است.
وجود انسان به گونه ای ضعیف و ناقص آفریده شده است؛ به گونه ای که باید خود، ابعاد هستی خود را شکل دهد و به کمک قدرت اندیشه و اراده خویش استعدادهای مختلفش را شکوفا سازد و به کمال لایق خود برسد. این توانمندی ها و ذاتیات پاک انسان رشد نمی یابد، مگر این که با مشورت و راهنمایی دانشمندان جهان اسلام، با آرا و سیره معصومین((ع))، چون حضرت فاطمه(ص) آشنا شده و در رویه زندگی خود جاری سازند. بخشی از استعدادها و ابعاد وجود انسان، خلقیاتی هستند که کسب می کند. اخلاق، استعدادی است که در وجود انسان نهفته است و برای آن که انسان به کمال لایق خود برسد، باید این جنبه از وجودش را نیز شکوفا سازد و این نوع کمال به واسطه سیستم اخلاقی میسور است (مطهری، 1370، ص306). دین انسان ساز اسلام که برنامه اش رساندن انسان ها به اوج قله انسانیت و کمال و قرب پروردگار است، به الگو گیری از معصومین(ع) عنایتی ویژه دارد و بخش عظیمی از روایات و سخنان گهربار معصومین((ع))، به ارائه رویه های عمل محور در جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی و عبادی اختصاص یافته است (جوادآملی، 1373، ص 221). پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی الگوهای رفتاری و اخلاقی حضرت فاطمه(س) با استناد به آیات و روایات پرداخته است تا بتواند قدمی کوچک در راه شناخت و الگوبرداری از سیرۀآن بانوی بزرگوار بردارد.
1- روش الگوسازی در سیره معصوین((ع))
از روش الگوسازی در روان شناسی اجتماعی، همانندسازی یاد می شود که در آن، نمونه ای از رفتار و کردار مطلوب، به صورت عملی در معرض دید شخص قرار می گیرد تا او به پیروی بپردازد و حالت نیکویی مطابق با عمل نمونه را در خودش پدید آورد. شخص می کوشد تا خود را به فردی که به نظرش شخصیّت قابل قبولی دارد، همانند کند و نگرش ها، ویژگی های رفتاری و هیجان های او را سرمشق خود قرار دهد. این رویه به خاطر کسب پاداش یا اجتناب از تنبیه نیست، بلکه برای این است که آن فرد را پسندیده و نفوذ او را پذیرفته است (شکرکُن، 1382، ص61-62).
روش اسوه سازی در قرآن به عنوان یک روش بنیادین در تربیت است. از منظر قرآن یکی از ویژگی های مهم این روش، این است که فرد باید در برخورد با اسوه، بابصیرت و انتخابگری به مواجهه بپردازد. قرآن کسانی را که در پیروی از دیگران با کوردلی به هرآنچه بیابند، اقتدا می کنند، مورد نکوهش قرار می دهد و آنان را به بصیرت فرا می خواند (زخرف: 23-24)؛ بنابراین اسوه گزینی هرچند متضمّن پیروی از غیر است، اما هرگز نباید تقلید صرف و همراه بی خبری باشد، بلکه تقلیدِ هدفمند و آگاهانه است و بصیرت پیش فرض، اساسی این روش است. اهمیت الگوهای برتر در پیشرفت جامعه، از چند جهت است:
1- الگوها میزان و ترازوی سنجش رفتار انسان ها هستند؛ افزون بر این که بدون به کار بردن الگوها، انسان دچار سردرگمی و احیاناً خودبینی خواهد شد.
2- هدایت و راهیابی به رشد و تکامل برای انسان از طریق الگوهایی است که به قلّه تربیت و اوج کمال رسیده اند و نقش قطب نما را دارند تا آدمی، راه را به بیراهه نرود. نمونه بارز این الگوهای هدایتگر، پیامبران و اولیای الهی اند.
3- سنجش نارسایی ها و نواقص و میزان موفقیت خویش در کسب فضائل با مددگیری از الگو امکان پذیر است. وقتی فردی عکس العمل الگوی خویش را در برابر محرّکی که برای خودش هم رخ داده می نگرد، تفاوت بین عکس العمل او و خودش را می یابد، به نارسایی رفتار خود پی برده و از آن پس سعی در اصلاح رفتار خویش و تطبیق آن با رفتار الگویش می کند.
4- اسوه ها عامل تحرّک انسان ها، یأس زدایی و خارج ساختن روح ناامیدی از جامعه اند.
2- حضرت فاطمه (س) کلمه بی پایان خداوند و الگوی کامل بشریت
خداوند متعال در قرآن کریم، با تعابیر مختلفی از انبیای بزرگ و اولیای خود یاد کرده است؛ یکی از این تعابیر «کلمه و کلمات» است. قرآن کریم حضرت عیسی (ع) را کلمه نامیده و می فرماید: «اِنَمَا الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُ الله وَ کلِمَتُهُ أَلْقاها اِلی مَرْیمَ» (نساء: 171)؛ مسیح عیسی بن مریم فقط فرستاده خدا و کلمه اوست که او را به مریم القا کرد و در جایی دیگر از قول ملائکه فرموده: «یا مرْیمُ اِن الله یبشَرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَی ابْنُ مَرْیم» (آل عمران: 45)؛ ای مریم! خداوند تو را به کلمه ای از طرف خودش بشارت می دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است. قرآن کریم در آیات متعددی، اهل بیت (ع) را نیز «کلمات» نامیده است؛ برای مثال در آیه 37 سوره بقره ماجرای توبه حضرت آدم(ع) بیان شده است که آن حضرت با توسل به کلمات خداوند توبه کرد و توبه او پذیرفته شد. «فتَلَقَی آدَمُ مِنْ رَبَهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ اِنهُ هوَ التَوَابُ الرَحیم» (بقره: 37)؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چراکه خداوند توبه پذیر و مهربان است. در روایات این کلمات به حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع)، فاطمه(س)، حسن و حسین((ع)) تفسیر شده است که حضرت آدم(ع) با توسل به این بزرگواران توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت (کلینی، 1365، ج 8، ص 304؛ عاملی، 1424ق، ج 7، ص 99؛ مجلسی، 1376، ج 26، ص 326). آیه 109 از سورۀکهف نیز کلمات خدا را بی پایان دانسته و می فرماید: «قلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکلِماتِ رَبی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تنْفَدَ کلِماتُ رَبِی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً»(کهف: 109)؛ بگو اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان می گیرد، پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان یابد، هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم. در آیه 27 سوره لقمان نیز مشابه آن را فرموده است: «وَ لَوْ أَنَ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامُ وَ الْبَحْرُ یمُدَهُ مِنْ بعْدِهِ سبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کلِماتُ الله» (لقمان: 27)؛ و اگر همه درختان روی زمین قلم شود و دریا برای آن مرکب شود و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می شود، ولی کلمات خدا پایان نمی گیرد. ائمه ((ع)) در تفسیر این آیه شریفه فرموده اند که ماییم کلماتی که فضایل آن درک نمی شود و به شماره در نمی آید. (طبرسی، 1403ق، ج 2، ص 454؛ مفید، 1414ق، ص 93؛ مجلسی، 1376، ج 4، ص 151).
الگوی معنویت و کمال، باید خود بی نقص و عیب باشد و کمالاتش محدود نباشد، چراکه اگر مردم بتوانند به الگوی خود برسند، دیگر او الگو نخواهد بود. همچنین الگو باید در حدی باشد که همه علما، فضلا، بزرگان و تمام مدعیان در برابر او تواضع کنند. بدین روی پیامبران از جمیع امت خود افضل بوده اند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «هیچ پیامبری را خدا مبعوث نکرد، مگر آن که عقل او را کامل کرد و عقل او از جمیع امتش برتر شد و آنچه نبی در نفس و ضمیر خود دارد، از اجتهاد و تلاش همه مجتهدان برتر است». (برقی، 1371، ج 1، ص 193؛ مجلسی، 1376، ج 1، ص91)
بشر هم از ابتدا به الگوی قدسی گرایش نشان داده و این طور نبوده است که اگر الگویی خیلی عظمت داشت از آن گریزان باشد؛ از این رو در همه ادیان مذاهب چنین الگوهایی مطرح است. به عنوان مثال، با این که حضرت عیسی (ع) در همان دوران نوزادی اش، به محض این که زبان به سخن می گشاید، خود را بنده خدا معرفی می کند (مریم: 30)، ولی میلیاردها انسان که خود را پیروان او می دانند، به آن همه فضایل اکتفا نکرده و او را خدا خواندند. خلاصه آن که در اعتقاد ما مسلمانان، پیامبران و ائمه((ع)) خلفای به حق خدا در زمین اند و در عین آن که موجوداتی ملکوتی و فوق معرفت بشر غیرمعصوم اند، اما از دیدگاه قرآن مشاکلت ظاهری و مؤانست با مردم از ویژگی های آنان است (ابراهیم: 11).
نتیجه آن که حضرت فاطمه (س) یکی از کلمات بی پایان خداوند است که زبان از شمارش فضایل او و قلم از نوشتن آن عاجز است، اما بر ماست که قدر آنچه از مهر بی مثالش به دل های ما محبان تراوش می کند، بدانیم و بر محبت او استوار مانیم و در زندگی مادی و معنوی خود، سیره و سخن ایشان را شاهراه سعادت و نجات قرار دهیم و با پیروی از آن بانوی بزرگ، خود را از اسارت شعارهای دلفریب فمینیسم، لیبرالیسم و ایسم های دیگر آزاد سازیم.
3- عصمت و طهارت فاطمه (س)
در اعتقاد شیعیان، هیچ گونه تردیدی در عصمت و پاکی اهل بیت (ع) از هرگونه گناه و پلیدی وجود ندارد. چنین عقیده ای محصول براهین عقلی و نقلی بسیار است که هرگونه شکی را در این زمینه از بین می برد. روایات معتبر در این زمینه نیز از نظر لفظی و معنوی بیش از حد تواتر است. در قرآن کریم نیز آیات متعددی بر این معنا صراحت یا اشارت دارند؛ برای مثال آیاتی که بر وجوب اطاعت بی چون و چرا از اهل بیت((ع)) دلالت دارند، لزوم عصمت آن ها را نیز می رسانند، اما یکی از صریح ترین آن ها، آیه 33 از سورۀاحزاب است که به آیه تطهیر شهرت یافته است: «اِنَما یریدُ الله لِیذْهبَ عنْکمُ الرجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهرَکمْ تَطْهیراً» (احزاب: 33)؛ خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت((ع)) دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. شیعیان اتفاق نظر دارند که مراد از «اهل بیت» در آیه شریفه، خمسه طیبه یعنی حضرت محمد (ص)، حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین((ع)) هستند و به تبع آن ها بقیۀائمه ((ع)) که از سلاله پاک این پنج تن هستند را نیز شامل می شود. روایاتی که در تفسیر این آیه شریفه بر خمسه طیبه وارد شده است، بسیار زیاد است. در تعدادی از این روایات متواتر آمده است که پیامبر(ص)، حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین((ع)) را زیر کسا (عبا) قرار داد و این آیه در حق آنان نازل شد. (کلینی، 1365، ج 1، ص 286) در روایات زیادی از اهل سنت نیز همین مضمون بیان شده است. حسکانی در «شواهد التنزیل» بیش از 130 حدیث در این زمینه نقل کرده است. صحیح مسلم، صحیح ترمذی، مسند حنبل، تفسیر طبری، درالمنثور سیوطی و. . . نیز احادیثی در این زمینه نقل کرده اند. در «احقاق الحق» بیش از هفتاد منبع از منابع معروف اهل سننت گردآوری شده و منابع شیعه در این زمینه بسیار است. (مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم، 1382، ج 1، ص424). از نگاه قرآن کریم، حضرت فاطمه (س) کرامت های منحصر به فرد دیگری نیز دارد؛ از جمله شب قدر بودن فاطمه (س) که در تفسیر فرات کوفی از امام صادق (ع) نقل شده که فهم آن بر همگان میسر نیست و بحث از آن نیز مجالی دیگر می طلبد (کوفی، 1410ق، 581؛ مجلسی، 1376، 43، 65).
4- آموزه هایی رفتاری واخلاقی حضرت فاطمه زهرا (س)
آموزه های رفتاری و اخلاقی حضرت زهرا(س) در طول زندگی کوتاهی که داشتند، برترین درس های رسیدن به سعادت دنیوی و خروی را به انسان می آموزد. درس هایی در زمینۀایمان و اخلاص، ساده زیستی و زهد، ایثار، عدالت، حجاب و عفاف، صداقت، ادب، ولایت مداری و ایفای نقش دختر و همسری نمونه که انسان را در همۀابعاد زندگی از رهنمون هایش سیراب می کند. اینک به جلوه هایی از آموزه های رفتاری و اخلاقی حضرت فاطمه(س) اشاره می شود.
1-4- ایمان و اخلاص
حضرت فاطمه (س) به عنوان برترین زنان جهان «سیده النساء العالمین» از خلقت آدم تا پایان جهان است که بیان گر درجۀایمان ایشان است و در قرآن کریم نیز به مقام عصمت ایشان اشاره شده است. آمدن روزانه پیامبر(ص) در طلوع فجر به درب خانه ایشان، سلام به اهل خانه با بیان لفظ «اهل البیت» و خواندن آیه «انما یریدالله لیذهب عنکم» (احزاب: 33) از ویژگی های حضرت فاطمه (س) و خانواده ایشان است. اخلاص در اعمال که به نیت افراد برمی گردد نیز از موارد بسیار مهمی است که خداوند در سوره انسان، خود نسبت بدان اذعان داشته است. در مقابل از جمله مقاماتی که خداوند به ایشان بخشیده است شفاعت دوستداران و پیروانشان در روز قیامت است. ضمن این که ایشان شیعیان خود را چنین توصیف می کند: «اگر به آن چه به شما امر می کنیم عمل کنی و از آن چه شما را برحذر می داریم دوری کنی، از شیعیان ما می باشی، والا هرگز» (مجلسی، 1376، ص 178).
2-4- ساده زیستی و زهد
اکتفا به ضروریات زندگی و ساده زیستی، ویژگی برجسته فردی است که در مدینه به عنوان فرزند رهبر جامعه نبوی محسوب می شد. توجه خاص مسلمانان اعم از فقیر و متمکن به زندگی رهبر جامعه و اعضای خانواده وی، مسأله ای است که ضرورت این امر را دو چندان می ساخت. حضرت فاطمه (س) چه در دوران تنگ دستی و چه در زمان گشایش مادی مسلمانان، اصل ساده زیستی را همواره با توجه به شرایط زمانه اجرا می کردند. تهیه ضروریات زندگی به عنوان جهیزیه که با فروش زره حضرت علی(ع) صورت گرفت، وسایل ساده زندگی و عدم استفاده از برخی امکانات همچون پرده ای که برای منزل تهیه شده بود که به توصیۀپیامبر(ص) در آن برهه زمانی جزو تزئینات به شمار می رفت، نمونه هایی از آن است. زاویه دیگر ساده زیستی حضرت فاطمه(س) که حقیقت امر را بیشتر آشکار می سازد، عدم وابستگی به امور مادی در زندگی و همان زهد است که جلوه ای از آن در بخشیدن لباس نو خویش در شب عروسیشان، به یک نیازمند است (مجلسی، 1376، ص 178).
3-4- ایثار
گذشت از حق خویش در جهت سود رساندن به دیگران و ایثار، از دیگر آموزه های اخلاقی در زندگی حضرت فاطمه(س) است که نمونه های عملی فراوان دارد. نمونۀبارز آن ادای نذر سه روز، روزۀنذری حضرت فاطمه(س) برای سلامتی بیماری حسنین((ع)) است که ایشان و خانواده کریمش در هر سه روز، غذای خویش را به یتیم، اسیر و مسکین داده و خود با آب افطار کردند که نتیجه آن نزول سوره انسان (انسان: 8) در تمجید از اقدام خالصانه این خانواده بود. این گونه ایثارها در امور معنوی نیز دیده می شود که نمونه معروف آن، فرمایش «اول همسایه، سپس خانه» حضرت فاطمه(س) به امام حسن(ع) در استدلال بر این که چرا در دعا، دیگران را نسبت به اهل خانه ترجیح می دهد، است. (طبری، 1356ق، ص53)
4-4- عدالت
حضرت فاطمه(س) هرچند نزد خداوند در بالاترین درجۀایمان قرار داشته و فرزند بزرگترین شخصیت روزگار خویش بودند؛ اما به لحاظ مادی خود را همچون سایر مردم می دانستند. به عنوان نمونه زمانی که انجام امور خانه و فرزندداری بر ایشان طاقت فرسا شده بود و از پیامبر اسلام (ص) تقاضای خدمتکار کردند، پیامبر(ص) به جهت تنگ دستی اغلب مسلمانان، تسبیحات اربعه را جهت تسهیل در امور به ایشان آموخت که بسیار برای ایشان کارگشا بود. در روزگار گشایش مادی مسلمانان نیز که فضه به عنوان خدمتکار نزد ایشان بود، با توافق یکدیگر به تقسیم کار پرداخته بودند. هر دو به صورت یک روز در میان به امور منزل می پرداختند و بدین ترتیب هیچ تفاوتی بین خود و خدمتکار خویش قایل نبودند. همچنین بنا به پیشنهاد پیامبر(ص)، امور داخل منزل به عهده حضرت فاطمه (س) و انجام امور خارج منزل به عهده حضرت علی(ع) گذارده شده بود (عاملی، 1378، ص 107).
5-4- حجاب و عفاف و حضور اجتماعی- سیاسی
حضرت فاطمه زهرا(س) به پوشش خویش و در معرض افراد نامحرم قرار نگرفتن، بسیار اهمیت می دادند و در واپسین روزهای حیات نیز از این که پس از وفات، حجم بدن ایشان را نامحرم ببیند، نگران بودند. در عین حال بدون هرگونه افراط و تفریط در مواقع ضروری در امور اجتماعی به تناسب جایگاه اجتماعی خویش به عنوان یک زن مشارکت داشتند. (دشتی، 1381، ص 45). در زمان حیات پیامبر(ص) پس از غزواتی همچون غزوۀمکه، یار و غم خوار پدر و همسر بوده، نقش امدادگر را در درمان جراحات آنان ایفا می کردند (همان). ارتباط صمیمانه با خویشاوندان و همدردی با آنان همچون درست کردن غذا به مدت سه روز برای خانواده حمزه عموی پیامبر(ص)، پس از شهادت وی به توصیه پیامبر(ص)، تهیه نان برای پیامبر (ص) به هنگام حفر خندق در نقش پشتیبانی جنگ، حضور هفتگی بر مزار شهدا از جمله حمزه در زمان حیات پیامبر(ص) و پس از رحلت ایشان از جمله فعالیت های اجتماعی ایشان است. نقش ایشان در ماجرای مباهله با مسیحیان نجران (آل عمران: 61) به همراه پیامبر(ص)، حضرت علی (ع) و حسنین(ع) از مهمترین اقدامات سیاسی ایشان در زمان پیامبر (ص) است. پس از رحلت پیامبر(ص) در حمایت از جریان امامت نیز از هیچ کوششی دریغ نکردند (انصاری و رجایی، 1389، ص 27).
6-4- صداقت
فضائل اخلاقی از امور ضروری اجتماع بشری است که اگر از زندگی بشر برداشته شود، بسیاری از افراد بشر در ارتکاب اعمال زشت و پایمال کردن قوانینی که رعایتش واجب است، شرم نمی کنند و در نتیجه جامعه بشری متلاشی می شود. از جمله این فضایل اخلاقی، صداقت و پرهیز از دروغگویی و نفاق است (دشتی، 1381، ص 149). معنای اصلی «صدق»، مطابقت کلام با خارج است و وصف صادق بودن را وقتی بر انسانی حمل می کنند که گفته وی با خارج مطابقت کند و عمل او براساس اعتقادش باشد و آنچه را مراد جدی اش است، به جای آورد. به این ترتیب صدق صفتی است که همه اخلاق حسنه از جمله عفت، شجاعت، حکمت، عدالت و. . . را در برمی گیرد. پس اگر مراد از صداقت، تطابق گفتار و کردار آدمی با باطنش باشد، تمامی فضایل دیگر را نیز شامل می شود که صدق در گفتار، یکی از مصادیق آن است (فیاض، 1392، ص 39 -13).
کلمه «صدیق» صیغه مبالغه از صدق است و صدیق به کسی گویند که در صدق مبالغه کند یعنی آنچه را که می گوید، انجام دهد و میان گفتار و کردارش تناقضی وجود نداشته باشد. یکی از القاب حضرت فاطمه(س)، صدیقه است که خود رسول خدا(ص) این لقب را به او عنایت کرد. مراد از آن در وهله اول راستگویی در همه اقوال است. عایشه در وصف دخت گرامی پیامبر اسلام(ص) می گوید که من کسی را به جز رسول الله(ص) راستگوتر از فاطمه(س) ندیدم (حاکم نیشابوری، 1435ق، ج3، ص175، ح4756). در مرحله بعدی مراد از صدق همان عصمت و همگامی قول و عمل است؛ چرا که او هرآنچه را بر رسول اکرم(ص) نازل می شد، تصدیق و عمل می کرد (سلمانی، 1392).
7-4- ادب
مراد از ادب، ظرافت عمل و هیأت زیبایی است که سزاوار است عمل بر طبق آن انجام شود. مشخص است که عمل وقتی ظریف و زیبا جلوه می کند که اولاً مشروع بوده و منع تحریمی نداشته باشد؛ پس در ظلم و دروغ و خیانت و کارهای شنیع و قبیح، ادب معنا ندارد. ثانیاً عمل اختیاری باشد؛ یعنی ممکن باشد که آن را در چند هیأت و شکل در آورد، ولی شخص به اختیار خود آن را به وجهی انجام دهد که مصداق ادب واقع شود؛ نظیر ادبی که اسلام در غذا خوردن سفارش کرده است و آن عبارت است از گفتن «بسم اللَّه» در اول غذا و «الحمد للَّه» در آخر آن و احتراز از خوردن در حال پری شکم و امثال این موارد از که از آداب غذا خوردن است. بدیهی است که اقوام مختلف آداب مختلفی دارند؛ مانند تحیت در موقع برخورد و ملاقات با یکدیگر که در اسلام این تحیت سلام است که از طرف خدای متعال، مبارک و طیب قرار داده شده و در نزد اقوامی دیگر برداشتن کلاه و یا بلند کردن دست و کارهای دیگر است. مطلوب نهایی دین، توحید، عبودیت و بندگی است، پس ادب الهی که خدای سبحان، انبیا و فرستادگانش را به آن مؤدب کرده، هیأت زیبای اعمال دینی است که از غرض و غایت دین حکایت می کند. در عصر رسالت، برخی از مسلمانان با حضرت رسول اکرم(ص) همانند دوستان خویش برخورد کرده، گاه صدای خویش را از صدای دلنواز او بلندتر می کردند یا او را به نام صدا می زدند و به این ترتیب ادب شایسته را به جای نمی آوردند. ازاین رو آیات الهی نازل شد و هشدار داد که با رسول خدا به آواز بلند سخن نگویید و او را به نام صدا نزنید. حضرت فاطمه(س) پس از شنیدن آیه شریفه، با آن که به پدر مهر می ورزید، اما به دلیل ادب، آن حضرت(س) را رسول خدا صدا می زد که پیامبر(ص) او را استثناء کرد (همان). این فراز سرشار از ادب حضرت فاطمه(س) در برابر همسر گرانقدرش است که فرمود: «یا أَبَا الْحَسَنِ إِنِّی لَأَسْتَحْیی مِنْ إِلَهِی أَنْ تکلِّفَ نفْسَک ما لَا تَقْدِرُ عَلَیه»؛ ( مجلسی، 1376، ج 43، ص 51-59)؛ ای ابوالحسن! همانا من از خدای خویش شرمسار خواهم گشت که از شما چیزی بخواهم که امکان فراهم آوردنش را نداشته باشی.
هنگامی که حضرت فاطمه زهرا(س) مبارزه خود با سردمداران فتنه شوم سقیفه را پی گرفت و نارضایتی خود را اعلام کرد، جوّ جامعه بر ضد آنان شد؛ چراکه مردم این حدیث رسول گرامی(ص) را در خاطر داشتند که خدا از غضب فاطمه(س) خشمگین خواهد شد. از این رو سران سقیفه به خدعه دست زده و تقاضای ملاقات کردند، اما آن آزاد زن، با درایتی وصف ناپذیر آنان را نپذیرفت تا این که دست به دامان امیرالمؤمنین علی(ع) شدند. حضرت فاطمه (س) با دنیایی از ادب فرمود: «الْبَیتُ بَیتُک وَ الْحُرَّةُ زَوْجتُک إفعَلْ ما تَشَاءُ» (ر. ک. حسینی، 1367، ص 212)؛ «(یا علی!) خانه، خانه تو و من همسر تو هستم، هر آنچه صلاح می دانی انجام بده».
8-4- ولایت مداری و بصیرت
ولایت تجلی توحید ربوبی، حاکمیت مطلق و تحقق اراده تکوینی و تشریعی خداوند بر انسان است و ولایت مداری به این معناست که کلیه برنامه ها و مجریان و مسلمین تحت دستورات یا سیره معصومین ((ع)) باشند. جلوه ولایتمداری در محبت نسبت به ولی خدا و نشان محبت ورزی، اطاعت است که باید نثار مقدم انوار آسمان ولایت یعنی ائمه هدی((ع)) کرد. با این اعتقاد که «مَنْ أَحَبَّکمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَکمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّه» (مجلسی، 1376، ج 27، ص88). معیار شناخت آدمی درجه محبت و اخلاص خویش نسبت به خدا، رسول خدا(ص) و ائمه هدی((ع)) است که انسان های کامل هستند و انسان کامل مظهر و آیینه تمام نمای صفات کمال و جمال الهی است. ولایت مداری در ارتباط با بصیرت تفسیر می شود و تحقق می یابد. «بصیرت» در لغت، اعتقاد قلبی به دین و حقیقت است و می توان گفت بصیرت دانایی همراه با باور قلبی است. انسان بصیر به دلیل برخورداری از نگاه ژرف به مسائل، از حوادث گذشته برای آینده عبرت می گیرد؛ از این رو برخی اهل لغت «بصیرت» را به معنای عبرت هم آورده اند. بصیرت مانند سپری است که در هنگامه فتنه ها و مواقف خطرناک، شخص را مصون نگه می دارد؛ از این روست که زره و لباس محافظ جنگی را نیز «بصیرت» گویند. در میانِ اهل بصیرت، کسانی حضور دارند که در روایات از آن ها تعبیر به «نوَمَه» شده است؛ این ها که در امر دین و شناخت خداوند و صفات و اسماء الهی و آگاهی نسبت به احوال دنیا و آخرت به آگاهی و بصیرت کامل رسیده اند و چراغ های هدایت و سرچشمه های دانش هستند که تیرگی فتنه ها توسط ایشان برطرف می شود. متوسّمین، نومه و اهل اعراف، اهل بصیرت ناب و اولیاء الهی هستند(همان).
حضرت فاطمه(س) با بصیرت ناب به دفاع از ولایت پرداخت و مبارزه شجاعانه، حق طلبانه و الهام بخش ایشان، نشانگر بصیرت او برای مقاومت و بیدارگری در مقابل ظلم، جهل و عوام فریبی و در حقیقت تجلی ولایتمداری ایشان بود. دفاع آن حضرت از فدک نیز جلوه ای از دفاع برای ولایت بود؛ چرا که غصب فدک، آن روی سکه غصب خلافت بود. ایشان می دانست که غصب فدک، انحراف از اصل اسلام و مدار حق است و فدک، بُعد اقتصادی خلافت؛ از این رو پرچم حق طلبی را برافراشت. سخنرانی، گریه های جان سوز در بیت الاحزان، اعتصاب سخن با سردمداران ظلم، دعوت به حق خواهی و سرانجام وصیت به تدفین مخفیانه از جمله شیوه های این بانوی بزرگوار در دفاع از ولایت بوده است. شهیدۀراه ولایت، حضرت فاطمه زهرا(س) در فرازی از خطبه فدکیه چنین فرمود:
پس زمانی که خداوند خانه پیامبران و جایگاه برگزیدگان را برای پیامبرش ترجیح داد، علائم خفته نفاق از اعماق وجودتان سر برآورد و لباس دین برایتان کهنه شد و سردسته منافقان زبان درآورد و ناچیزانِ هیچگاه به حساب نیامده، سر برآوردند و اظهار وجود کردند و عربده های سراب پرستان و باطل جویان در عرصه دل های شما پیچید و شیطان از مخفی گاه خود سر برآورد و شما را به نام خواند؛ پس شما را آشنای کلامش و پاسخگوی دعوتش و آماده برای پذیرش خدعه و فریب و نیرنگش یافت. سپس شما را از جا بلند کرد و دید که چه راحت برمی خیزید و شما را گرم کرد و دید که چه آسان گرم می شوید و آتش (در خرمن کینه هایتان) انداخت و دید که چه زود شعله می گیرید. پس (به اغوای شیطان) بر شتری نشان زدید که از آنِ شما نبود و بر آبِشخوری وارد شدید که غصب (محض) بود. این درحالی بود که هنوز از عهد پیامبر (ص)، چیزی نگذشته بود و زخم مصیبت هنوز تازه بود و دهان جراحت هنوز به هم نیامده بود و (بدن) پیامبر هنوز بیرون قبر بود. بهانه آوردید که از فتنه می ترسیدیم (پس خلیفه برگزیدیم)؛ أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ (ولی باید) بدانید که(هم اکنون) در (قعر) فتنه هستید و راستی که جهنم بر کافران احاطه دارد (ر. ک. یوسفیان، 1385، ص 50-28).
9-4- دختر، مادر، همسرنمونه
حضرت فاطمه(س) در زندگی پیامبر(ص) دارای جایگاه خاصی بودند و نزد ایشان بسیار عزیز که در اثبات این مدعا همین بس که پیامبر (ص) ایشان را «ام أبیها» می خواندند و در مواردی نیز از عبارت «فداها ابوها» استفاده می کردند. پیامبر(ص) ایشان را بسیار می بوسیدند و می فرمودند که از ایشان بوی بهشت استشمام می شود و نیز به احترام ایشان از جای برمی خاستند. از معروف ترین احادیث پیامبر(ص) نسبت به حضرت فاطمه(س) جمله «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد، مرا آزار داده و هر که مرا آزار دهد خدا را آزار داده است و هر کس او را خوشحال کند، مرا خشنود ساخته و هر کس مرا خشنود سازد، خدا را خشنود ساخته است»، می باشد. گرامی داشتن حضرت فاطمه(س) توسط پیامبر(ص) نقش مهمی در زدودن فرهنگ جاهلی آن زمان که داشتن دختر را مایه ننگ می دانستند، داشت. در جامعه ای که چون یکی از آن ها را به فرزند دختری مژده داده می شد، از شدت غم و حسرت رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ می شد و از این عار به فکر می افتاد که آیا آن دختر را با ذلت و خواری نگه دارد یا زنده به خاک گور کند.
فرزندان حضرت فاطمه(س) هر چند مادر خویش را در کودکی از دست دادند، اما در همین زمان اندک نیز ایشان اهتمام ویژه ای به تربیت فرزندان خویش داشتند. در تاریخ آمده است زمانی که حسنین((ع)) به بازی با یکدیگر مشغول بودند، ایشان و پیامبر(ص) آنان را در هرچه بهتر انجام دادن بازی که نقش عمده ای در تربیت دارد، تشویق می کردند. شیوه همسرداری ایشان نیز الگوی منحصربفرد برای تمامی پیروانشان است. حضرت علی(ع) همواره رضایت خویش از ایشان را بیان می کرد و این که هیچ گاه در زندگی رفتاری از ایشان ندیده اند که خاطرشان را به عنوان همسر را آزرده باشد. در حدیثی از امیرالمومنین علی(ع) آمده است: «بهترین شما کسانی هستند که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان ترند و با همسران شان مهربان و بخشنده اند» (کلینی، 1363، ص 241).
نتیجه گیری
رابطه اهل بیت((ع)) با مردم، رابطه عاشق و معشوق است. دوست باید تمام کمالات را در محبوب خود بیابد و از دریای فیض و معرفت او سیراب شود و محبوب نیز باید آن چه در توان دارد، برای هدایت و سعادت رهروان خود بکار بندد. حضرت فاطمه (س) بانویی است که گرچه برای بروز و تجلی، فرصت چندانی نیافت، اما در همان 18 سالی که از این زندگی دنیایی بهره گرفت، لقب «سیده نساء اهل الجنه» را یافت و این نشان از عمق معنویتی است که در وجود این برترین بانوی تاریخ نهفته است. حضرت فاطمه زهرا (س) دخت گرامی بزرگ زنی چون خدیجه کبری است که از نیکوترین و عفیف ترین زنان جهان و نخستین زنی است که به پیامبر ایمان آورد و هر آن چه از مال دنیا در اختیار داشت، در راه پیشرفت اسلام بذل کرد. حضرت فاطمه(س) فرزند نیکو مردی چون محمد(ص) فرستاده رحمت و مغفرت و همسر شیر خدا و مولود کعبه حضرت علی (ع) است. از نقش آفرینی های درخشان فاطمه زهرا(س)، بالابردن فرهنگ جامعه، رشد فکر و اندیشه مردم و دفع مشکلات و شبهات آنان است. آن حضرت از مسایل ساده گرفته تا پیچیده ترین مشکلات را پاسخگو بود و این امر میسّر نبود، مگر با احاطه علمی، قوّت فکری و همت بلند ایشان. این بانوی بزرگ اسلام، زجر تبلیغ و رنج تعلیم و تربیت را تحمل کرد و چون مشعلی فروزان در راه هدایت جامعه، نورافشانی کرد و با سوختن خود به دل و جان مردم گرمی بخشید و پاسداری از ارزش ها و مفاخر اصیل، مبارزه پیگیر با بدعت ها، جهل، کجروی ها و رکورد جامعه را خط مشی خود قرار داد. از این رو، امت نیز باید هر چه بیشتر به مقام و حقوق رهبر خود آگاه شود و خود را چون شاگردی فروتن در برابر او احساس کند و به دامان او چنگ زند تا از نقص به کمال و از ضعف به قدرت و از ظلمت به نور برسد (کلینی، 1365، ج 1، ص 49).
با توجه به نتایج و یافته های بدست آمده در این پژوهش، پیشنهادهای زیر جهت لزوم انجام تحقیق و افزایش کیفیت تحقیق در زمینه موضوع پژوهش حاضر برای کارگزاران تربیتی ارائه می گردد.
1- از آنجا که پژوهش حاضر درباره یکی از مهم ترین مسایل زندگی بشر، یعنی سیره وسبک زندگی انسان است و جامعه اسلامی به خصوص ایران اسلامی که شیعه و پیرو راه ایشان است، لازم است که با گفتار و کردار آن حضرت آشنا باشند؛ از این رو برای به سعادت رسیدن جامعه اسلامی راهی جز تربیت نسل حاضر و آینده مطابق با دستورات ائمه ((ع)) و به خصوص حضرت فاطمه(س) وجود ندارد.
2- مسئولین و برنامه ریزان تربیتی با عنایت به نتایج پژوهش حاضر و کنکاش در سایر موارد تربیتی نسبت به تهیه دستور العمل ها، کتاب ها، روش های آموزش و پرورش دانش آموزان و استفاده از هر وسیله کمکی که بتوان ازآموزه های تربیتی آن بزرگواران بهره گرفت، کوتاهی نکنند.
3- معطوف کردن توجه نظام آموزشی کشور به تعلیم، تربیت و اهمیت سیرۀمعصومین ((ع)) و کاربردی کردن شیوۀآنان در تعلیم وتربیت.
4- به دلیل اهمیت سبک زندگی دانش آموزان و دانشجویان و خلأهایی که در برنامه زندگی مبتنی بر کتب درسی در مقطع تحصیلی راهنمایی، متوسطه و دانشگاه احساس می شود، درس «سبک زندگی و تربیت اسلامی» در برنامه هفتگی فراگیران بایسته است.
فهرست منابع
* قرآن کریم
1- ابن شهر آشوب، محمد. (1379ق). مناقب آل ابی طالب((ع)). قم: موسسه انتشارات علامه.
2- ارونسون، الیوت. (1382). روانشناسی اجتماعی. ترجمه حسین شکرکن، تهران: رشد.
3- امینی، ابراهیم. (1372). اسلام و تعلیم و تربیت(2). تهران: انجمن اولیاء و مربیان.
4- انصاری، محمد باقر و رجایی، سید حسین. (1389). صدای فاطمی فدک. چاپ یازدهم، قم: دلیل ما.
5- بابازاده، علی اکبر. (1374). تحلیل سیره فاطمه الزهرا. قم: نبوغ.
6- برقی، احمد بن محمد بن خالد. (1371). المحاسن. قم: دارالکتب الاسلامیه.
7- پیروزمند، علیرضا. (1379). بررسی تحلیلی الگوی فعالیت زنان در جهان معاصر. قم: موسسه فرهنگی فجر ولایت.
8- پیشوائی، مهدی. (1389). سیرۀپیشوایان. قم: انتشارات موسسه امام صادق(ع).
9- جوادی آملی، عبدالله. (1373). تفسیر موضوعی قرآن کریم. قم: مرکز فرهنگی رجاء.
10- حر عاملی، محمد بن حسن. (1424ق). وسائل الشیعه الی تحصیل مسایل الشریعه. قم: موسسه نشر اسلامی.
11- حسینی زاده، سید علی. (1368). سیره تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت((ع)). قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
12- حسینی شاهرودی، سید محمد. (1377). فاطمه (س) حامی ولایت. تهران: شجره طوبی.
13- دبس، موریس. (1382). مراحل تربیت. ترجمه علی محمد کاردان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
16- دشتی، محمد. (1381). فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهرا (س). قم: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین(ع).
14- دلشاد تهرانی، مصطفی. (1382). سیری در تربیت اسلامی. تهران: انتشارات دریا.
15- رحمانی همدانی، احمد. (1378). فاطمه الزهرا (س) بهجه قلب المصطفی (ص). تهران: منیر.
16- صانعی، مهدی. (1378). پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی. مشهد: سناباد.
17- طبرسی، احمد. (1403ق). الاحتجاج. جلد1، مشهد: نشر مرتضی.
18- طبری، احمد. (1356ق). ذخائر العقبی. قاهره: مکتبه القدسی.
19- قزوینی، محمدکاظم. (1404ق). فاطمه الزهراء (س) من المهد الی اللحد. ترجمه حسن فریدونی، تهران: آفاق.
20- کفاش، حمید رضا. (1381). هفتاد و پنج درس زندگی از سیره عملی حضرت فاطمه (س). تهران: عابد.
21- کمونه حسینی، سید عبدالرزاق. (1367). مجموعه مقالات الزهرا (س). تهران: انتشارات میقات.
22- کوفی، فرات. (1410ق). تفسیر فرات الکوفی. تهران: وزارت الثقافه و الارشاد الاسلامی.
23- کلینی، محمد بن یعقوب. (1365). الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
24- مجلسی، محمدباقر. (1376). بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار ائمه الاطهار ((ع)). تهران: انتشارات مکتبه الاسلامیه.
25- محمدی اشتهاردی، محمد. (1323). نگاهی بر زندگی حضرت فاطمه(س). قم: موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت ((ع)).
26- مرتضی عاملی، سیدجعفر. (1378). رنج های حضرت زهرا (س). ترجمه محمد سپهری، قم: نشر ایام.
27- مرکز فرهنگ و معارف قرآن. (1382). دایره المعارف قرآن کریم. جلد 1، قم: بوستان کتاب.
28- مطهری، مرتضی. (1370). فلسفه اخلاق. تهران: صدرا.
29- مظاهری، حسین. (بی تا). زندگانی چهارده معصوم((ع)). قم: اهل بیت((ع)).
30. مفید، محمد بن نعمان. (1414ق). الاختصاص. بیروت: دارالمفید.
31- حاکم نیشابوری، محمد. (1435ق). مستدرک علی الصحیحین. لبنان: دار التاصیل.
ب. مقالات
1- جلالی، حسین. (1380). «درآمدی بر بحث بینش، گرایش، کنش و آثار متقابل آن ها». نشریه معرفت. شماره 50، صص40-52-
2- سلمانی گواری، ابوالفضل. (1392). « بررسی سیره خانوادگی ائمه طاهرین((ع)). پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ گرایش شیعه شناسی، اصفهان: دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی.
3- فیاض، حمیده. (1392). «نقش حضرت زهرا (س) در تعالی مؤلفه های فرهنگ اسلامی»، پژوهش نامه اسلامی زنان و خانواده، سال چهارم. شماره 9، صص 13-39-
4- وطنی، منصوره. (1392). «آسیب شناسی مدیریت اجرایی کلان و مهندسی فرهنگی کشور با ارائه راهبردهای اصلاحی»، دومین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت.
5- یوسفیان، نعمت الله. (1385). «ابعاد شخصیت فاطمه زهرا (س) از منظر پیامبر اکرم(ص)»، فصلنامه پیام. شماره 77، صص 28-50.