آیت الله ضیاء آبادی و تفسیر اخلاقی قرآن کریم

یکی از تفسیرهایی که با رویکرد اخلاقی مفسر شکل گرفته است تفسیر قرآن کریم سید محمد ضیاء آبادی از دانشمندان قرآن شناس معاصر شیعه است. ایشان تفسیر قرآن را به صورت سوره به سوره و نه به ترتیب مصحف در قالب جملات درس و وعظ ارائه کرده است که حاصل این جملات به صورت تفاسیر مکتوب و مجزای برخی سور قرآن در دسترس مخاطبان قرار دارد.

آیت الله ضیاء آبادی و تفسیر اخلاقی قرآن کریم

یکی از تفسیرهایی که با رویکرد اخلاقی مفسر شکل گرفته است تفسیر قرآن کریم سید محمد ضیاء آبادی از دانشمندان قرآن شناس معاصر شیعه است. ایشان تفسیر قرآن را به صورت سوره به سوره و نه به ترتیب مصحف در قالب جملات درس و وعظ ارائه کرده است که حاصل این جملات به صورت تفاسیر مکتوب و مجزای برخی سور قرآن در دسترس مخاطبان قرار دارد.

گرچه تفسیر ایشان در حال حاضر فاقد مقدمۀ مکتوب است، اما مبانی و رویکرد وی را در تفسیر قرآن می توان از خلال تفسیری که بر آیات ارائه کرده است به دست آورد. به طور نمونه توضیحات وی در تفسیر عبارت «وَ أَصْلِحُوا ذٰاتَ بَیْنِکُمْ»[1] در آیۀ أول سورۀ انفال و روایات متعددی که در فضیلت و لزوم اصلاح ذات بین مطرح می کند یکی از این موارد است.

وی هم چنین در تفسیر «یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْأَنْفٰالِ قُلِ اَلْأَنْفٰالُ لِلّٰهِ وَ اَلرَّسُولِ فَاتَّقُوا اَللّٰهَ»[2] می گوید منظور این است که مقصد اصلی خداست، مال اضافه و تفل است نه هدف، لذا باید انگیزه خود را برای خدا خالص کرد و اخلاص یعنی رعایت کردن جانب خدا و کرامت انسانی خود.[3] او در معنای تقوا دو گزینه مشهور «ترس از خدا» و «پرهیزگاری» را نمی پذیرد. بلکه تقوا را این چنین تعریف می کند: «تقوا یعنی گرفتن وقایه و سپر و در اصطلاح نیرویی است که در روح و جان انسان پدید می آید که هجوم شهوات و تمایلات را بر گوهر ایمان مانع می شود» (همان: 36) چنان که دیده می شود تقوا در منظومه رویکرد اخلاقی او معنا شده است.

ایشان در تفیر «وَ إِمّٰا تَخٰافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیٰانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلىٰ سَوٰاءٍ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُحِبُّ اَلْخٰائِنِینَ »[4] چنین می گوید: «اگر شما با کفار و مشرکین براساس مصالحی پیمان بستید (پیمان صلح و عدم تعرض)، این پیمان محترم است. حق ندارید نقض پیمان کنید؛ «وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ اَلْعَهْدَ کٰانَ مَسْؤُلاً»[5]

و در سوره توبه آمده است: «إِلاَّ اَلَّذِینَ عٰاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظٰاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلىٰ مُدَّتِهِمْ»[6] وقتی با مشرکین پیمان بستید به پیمان خود وفادار باشید تا مدت پیمان به پایان نرسیده است حق تعرض به آنها ندارید. مسألۀ وفای به عهد قبل از این که اسلامی باشد، یک مسأله انسانی است. اگر از روی قرائن و شواهد قطعی به دست آوردند که آنها می خواهند به شما خیانت کنند در این صورت شما تقض پیمان نکنید. بلکه به آنها اعلام کنید که ما آگاه شده ایم که شما در مقام طرح نقشه های خائنانه هستید و لذا دیگر در مقابل شما وظیفۀ سکوت نداریم. از حالا به شما اعلام می کنیم که پیمان ما لغو است. اگر شما بدون اعلام و اطلاع حمله کنید و به آنها شبیخون ہزنید این کار خیانت است و اگر سکوت کنید تا آنها به شما شبیخون بزنند این کار خلاف کیاست و فراست مومن است. هر دو غلط است. تنها راه همین است که قرآن نشان داده است»[7]

وی ذیل آیه 67 سوره انفال که درباره فلسفه گرفتن اسیر چنین می گوید: «اصلا چرا باید اسیر بگیریم؟ سرش معلوم است. برای دفع خطر محتمل که مبادا در میان باقیمانده ها افراد شروری باشند از قبیل ابو جهل و... که مجددا فرصتی به دست آورده علیه مسلمین قیام کنند و لذا راه عقلایی اش این است که اینها را اگر نمی کشیم رهاشان نکنیم. علاوه بر این یک فایدۀ بسیار مهم اسیر گرفتن این است که آنها در مکتب اسلام تربیت شوند. چون هدف اصلی دین ارشاد و اصلاح و تربیت انسان است.

مسلمانان آن چنان رفتار کریمانه با اسرا دارند که آنها را جزء افراد خانواده خود به حساب می آورند. آنها در خطاباتشان به آنان غلام و کنیز نمی گویند؛ بلکه فتی و فتاة، یعنی جوان مرد و جوان زن می گویند. در خوراک شان آنها را شریک خود قرار می دهند. مگر نه این است که خاندان عصمت علیه السلام «وَ یُطْعِمُونَ اَلطَّعٰامَ عَلىٰ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً»[8] خوراک منحصر خود را به اسیر می دهند. پس این طور نیست که اسیر بگیرند و ذلیلش کنند و او را تحت فشار قرار دهند، بلکه اصلاح و تربیتش می کنند؛ یعنی همان کسی که به خون شما تشنه است و آمده شما را از بین ببرد شما او را نمی کشید.

او را نگه می دارید، تمام حوائجش را تأمین می کنید خوراک و مسکن و لباس به او می دهید، با کمال ادب و احترام مثل برادر با او رفتار می کنید و در عین حال دفع خطر محتمل هم از خود می کنید. برخی از این اسیرها در مکتب تربیتی اسلام آن چنان ترقی کردند که به مقام فرماندهی لشگر رسیدند. مگر زید بن حارثه و اسامة بن زید نبودند که به مقام فرماندهی لشگر رسیدند»[9] رویکرد اخلاقی مفسر در تفسیر سبب شده است که فهم وی از آیه هماهنگ و سازگار با سایر آیات، سنت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و اصول انسانی و اخلاقی باشد.

پی نوشت ها:

[1] «و خصومتهایی را که در میان شماست، آشتی دهید!» (انفال : 1)

[2]  از تو دربارهء انفال [غنایم، و هر گونه مال بدون مالک مشخص] سؤال می کنند؛ بگو: «انفال مخصوص خدا و پیامبر است؛ پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! (أنفال: 1)

[3] تفسیر سوره انفال؛ ضیاء آبادی، محمد؛ 1381: تهران؛ بی تا ؛ ص 34

[4] «و هر گاه(با ظهور نشانه هایی،) از خیانت گروهی بیم داشته باشی(که عهد خود را شکسته، حملهء غافلگیرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است؛ زیرا خداوند، خائنان را دوست نمی دارد!» (أنفال: 58)

[5] و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد(خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می شود! (إسراء: 34)

[6] توبه: 4.

[7] تفسیر سوره انفال: 4- 632.

[8] و غذای(خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می دهند! (إنسان: 8)

[9] تفسیر سوره انفال: 718.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان