ماهان شبکه ایرانیان

ابعاد معرفتی امام زمان (عج) در آموزه های دینی

در فرهنگ دینی  قرآن و روایات  بحث معرفت و شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار است، به گونه ای که در ردیف اصول اعتقادی شیعه یعنی توحید، نبوت و معاد قرار گرفته است

ابعاد معرفتی امام زمان (عج) در آموزه های دینی

مقدمه

در فرهنگ دینی  قرآن و روایات  بحث معرفت و شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار است، به گونه ای که در ردیف اصول اعتقادی شیعه یعنی توحید، نبوت و معاد قرار گرفته است. در واقع اعتقاد به وجود امام، در هر عصر و زمانی واجب است و به موجب دلایل عقلی و نقلی، ایمان بدون شناخت امام در هر زمان تحقق نمی پذیرد؛ زیرا که پیروی کردن بدون معرفت و شناخت امکان ندارد. در منابع روایی موجود، احادیث بسیاری وجود دارد که بیانگر اهمیت شناخت امام است (کلینی، 1429ق، ج2، ص249؛ ج1، ص203و180و374). در حدیثی از امام باقر(ع) نقل شده است: «منْ مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیةٌ وَ لَا یعْذَرُ النَّاسُ حَتَّی یعْرِفُوا إِمَامَهُمْ» (برقی، 1371ق، ج1، ص155156؛ کلینی، 1429 ق، ج1، ص377) که بنا بر این روایات هیچ گونه عذری از مردمی که امام زمان خود را نشناسند پذیرفتنی نیست؛ زیرا مرگ بدون شناخت و معرفت نسبت به امام زمان خود، مانند مرگ جاهلیت است. از اینجا اهمیت موضوع امام شناسی و معرفت حقیقی نسبت به امام زمان در هر عصر، به ویژه عصر غیبت آخرین ذخیره الهی حضرت مهدی(عج) به روشنی مشخص می گردد.

پیشینه مباحث امام شناسی با محوریت مهدویت، از سوی پژوهشگران و محققان بسیاری ارائه گردیده که در این زمینه مقالات و کتاب هایی با عنوان معرفت امام عصر(عج) (بنی هاشمی، 1383)؛ تاریخ غیبت، موسوعه الامام مهدی (عج)، فی انتظار الامام(ع) تألیف و تدوین کرده اند. اما آنچه در این نوشتار به طور خاص مورد توجه قرار دارد، این است که منظور از معرفت به امام چیست؟ معرفت حقیقی به امام زمان(عج) در عصر غیبت چگونه برای شیعیان حاصل می گردد؟ ابعاد معرفت به امام زمان بر چند نوع استوار است؟ و چه زمینه هایی را برای شیعیان فراهم می آورد؟ و در نهایت چگونه می تواند در شناخت حقیقی به امام زمان کارایی لازم را داشته باشد.

بدین ترتیب، مسئله اصلی مقاله حول محور بررسی ابعاد معرفتی امام زمان(عج) و توجه شیعیان به این امر در عصر غیبت با استناد به روایات مستند از ائمه معصومان(ع)، سخنان علما و بزرگان اسلامی که برگرفته از قرآن و روایات است. ساختار اصلی مقاله بر پایه معرفی امام، بیان ضرورت شناخت و وجود امام، طُرق مختلف معرفت به امام زمان(عج) و نیز تعریف و اثبات مهم ترین آنهاست؛ چراکه اعتقاد به آنها در زمان غیبت، در زمینۀ اخلاقی شدن جامعه منتظر نقش اساسی دارد و فرد منتظر و جامعه منتظر را از انحرافات اخلاقی و غفلت های معنوی مصون می سازد و آنان را در سلوک مسیر معنوی دستگیری می کند و در نتیجه هم غفلت و انحراف را از آنها دور می سازد و هم جامعه منتظر را آماده ظهور امام می سازد و زمینه ساز بهره مندی از ثمرات فراوانی را میسر می کند.در این باره، مسئلۀ گسترده شناخت ابعاد معرفت به امام زمان(عج)، اهمیت عمده ای را به خود اختصاص داده است.

1. مفهوم شناسی

الف) معرفت به معنی ادراک، شناختن و تصور اشیاست. راغب اصفهانی در تعریف معرفت گفته است: «الْمَعْرِفَةُ و الْعِرْفَانُ: إدراک الشی ء بتفکر و تدبّر لأثره، و هو أخصّ من العلم، و یضادّه الإنکار» (راغب اصفهانی، 1412ق، ص 560)؛ بدین معنا که درک کردن و دریافتن چیزی است از روی اثر آن با اندیشه و تدبر که اخص از علم است و واژه «انکار» نقطه مقابل و ضد آن است.

بنابراین معرفت یعنی شناخت و آشنایی عمیق و واقعی نسبت به شخصی یا چیزی و شناخت امام زمان به معنای علم و معرفت نسبت به شخصیت و مقام و منزلت آن حضرت و آشنایی با سیره و هدف و برنامه های ایشان است. شناخت، زمینه ساز اعتقاد و ایمان و در نتیجه عمل و تعهد است. چه زیبا فرموده است امیرمؤمنان علی(ع): «أَنَّ قِیمَةَ کلِّ امْرِئٍ وَ قَدْرَهُ مَعْرِفَتُهُ» (مجلسی، 1403ق، ج 2، ص 184)؛ ارزش و منزلت هر کسی (به اندازه) معرفت اوست.

همچنین در قرآن و احادیث نیز شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار است و امری واجب برای هر شخص مؤمن و متدین دانسته شده و شناخت امام، پیوندی ناگسستنی با معرفت خدا و پیامبر دارد و زمینه ساز بینش عمیق در دین و منش درست و پسندیده در زندگی است.

ب) امام در لغت از ماده (ا  م  م) به معنای قصد (ابن منظور، 1405ق، ج1، ص212) یا قصد با توجه خاص است؛ و نیز به معنای پیشوا، پیشرو، سرپرست، مقتدا، الگو، راه اصلی و راهنماست (همان، ج 1، ص213و214) یا کسی یا چیزی که مورد پیروی واقع می گردد؛ انسان باشد یا کتاب یا چیزی دیگر؛ به حق باشد یا باطل (راغب اصفهانی، 1412 ق، ص87). بنابراین، «امام کسی است که در کارها به او اقتدا می شود، و پیامبر(ص) پیشوایان و خلیفه او پیشوای مردم و قرآن، امام مسلمانان است (ابن فارس، 1404ق، ج1، ص28).

در قرآن کریم واژۀ امام به صورت مفرد یا جمع در 12 مورد استعمال شده و همان گونه که در مورد انسان به کار رفته، بر برخی کتاب های آسمانی نیز اطلاق شده است؛ چنان که قرآن کریم در مورد حضرت ابراهیم (ع) فرموده است: «إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَاماً» (بقره: 124) و یا درباره تورات فرموده است: «وَمِنْ قَبْلِهِ کتابُ موسَی إِمَاماً وَرَحْمَةً» (هود: 17) در جایی دیگر، لوح محفوظ امام نامیده شده است: «وَکلَّ شَیءٍ أَحْصَینَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» (یس: 12).

در اصطلاح کلامی، معانی متعددی از این واژه ارائه شده که شایع ترین آن، ریاست و رهبری عمومی جامعه در امور دین و دنیاست (جرجانی، 1370، ج8، ص345؛ راغب اصفهانی، 1412ق، ص 16). همچنان که شیخ مفید در تعریف امام می گوید: «امام، کسی است که در امور دینی و دنیایی مردم به جانشینی از پیامبر(ص) ریاستی فراگیر دارد» (مفید، 1414ق، ج10، ص39).

اما از منظر عرف مسلمانان، به ویژه شیعیان، این واژه مفهومی بس گسترده دارد و تعریف جامع و کاملی که اصطلاحاً می توان از امام بیان کرد این است که امام پیشوایی است که دارای «ولایتی است الهی بر مردم از جانب پروردگار متعال که جامع تمام شئون دین و دنیاست، همراه با علم و دانش به تمام احکام الهی و تفسیر آن؛ علاوه بر آن، امام مسئول تربیت ظاهری و باطنی انسان هاست، همراه با عصمت از خطا و گناهان به تأیید الهی» (مکارم شیرازی، 1385، ص19). براساس این تعریف امام زمان یعنی کسی که به غیر از نبوت، در جمیع شئون دیگر جانشین پیامبر اکرم (ص) است؛ یعنی انسان کامل، برگزیده خالق، معصوم و پاک سرشت و واسطۀ فیض الهی است که دارای مقامی والا در میان آفریده های خداوند است.

امام، طریق وصول به حقیقت و مبیّن و مفسر شریعت است؛ یعنی هم رهبری سیاسی اجتماع را بر عهده دارد؛ هم دارای مقام مرجعیت دینی جامعه است و هم ولایت الهی در دو بعد تکوین و تشریع بر جهان را دارد. بنابراین همان گونه که اطاعت و تبعیت از امام و دوستی او، بایسته و واجب است، شناخت شخصیت و ویژگی های او نیز ضروری است.

2. معرفت به امام در آموزه های اسلامی

در آموزه های اسلامی معرفت به امام زمان از جایگاهی ویژه برخوردار است. این مسئله در سخنان پیامبراکرم(ص) و دیگر امامان معصوم(ع) به وضوح خودنمایی می کند. برای روشن تر شدن این موضوع به برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده است، اشاره می کنیم:«مَنْ شَک فِی أَرْبَعَةٍ فَقَدْ کفَرَ بِجَمِیعِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی أَحَدُهَا مَعْرِفَةُ الْإِمامِ فی کلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بِشَخْصِهِ وَ نَعْتِهِ» (صدوق، 1395، ج2، ص412)؛ هرکه در چهار چیز شک کند، به همه اموری که خداوند نازل فرموده، کافر است: یکی از آنها معرفت امام در هر زمان به شخص و صفتش است.

در حدیثی از امام صادق(ع) به نقل از رسول اکرم(ص) آمده است: “مَنْ أَنْکرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِی فِی زَمَانِ غَیبَتِهِ فَمَاتَ فَقَدْ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» (همان، ص412؛ کلینی، 1429ق، ج1، ص 377)؛ هر کس قائم از فرزندان مرا در زمان غیبتش منکر شود، به مرگ جاهلیت مرده است. نعمانی نیز با سند از خود امام صادق(ع) نقل می کند: «مَنْ بَاتَ لَیلَةً لَا یعْرِفُ فِیهَا إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» (نعمانی، 1415ق، ص127؛ برقی، 1371ق، ج1، ص 155156)؛ هرکس شبی را صبح کند، درحالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت می میرد. بنابراین تلاش برای شناختن و یافتن امام معصوم در هر عصر و زمان، امری واجب و لازم است.

1-2. فلسفه خلقت

با اندکی تأمل در آیات و روایات مختلف می توان هدف از خلقت را عبودیت همراه با معرفت «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعبُدُونِ» (ذاریات:56) بیان کرد که انسان به عنوان اشرف مخلوقات و خلیفة الله در زمین در انجام بندگی به اراده تشریعی خداوند مخیر بوده (بنی هاشمی،1386، ص43)، و به تعبیری می تواند به وسیلۀ عبودیت و بندگی به آخرین درجه قرب مستعد خود سوق یابد و یا بالعکس، به حیوانیت افول کرده و مشمول آیة مبارکة «... أُولئِک کالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِک هُمُ الْغَافِلُونَ» (اعراف: 179) قرار گیرد و حتی از حیوانات هم پست تر گردد.

اکنون که فلسفۀ خلقت عبودیت و بندگی خداوند می باشد، اساس و پایه عبودیت و معرفت نسبت به خداوند بوده (بنی هاشمی،1386، ص99) و در تأیید آن امام رضا(ع) در حدیثی می فرمایند: «أَوَّلُ عبَادَةِ اللَّه معْرِفَتُهُ، وَ أَصْلُ مَعْرِفَةِ اللَّهِ (جَلَّ اسْمُهُ) تَوْحِیدُهُ...» (طوسی، 1414ق، ص22) و امیرمؤمنان علی(ع) در باب معرفت خداوند چنین فرموده اند: «مَعْرِفَةُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْلَی الْمَعَارِفِ» (تمیمی آمدی، 1366، ص81). ازاین رو، برای کسب معرفت خداوند که بالاترین و باارزش ترین شناخت در عالی محسوب می گردد، به وسایل و انسان های کاملی نیازمندیم که در این راه ما را یاری کنند، که ائمه معصوم (ع) همان هادیان و راهنمایان ما می باشند.

2-2. نقش امام در عبودیت و بندگی

عقل انسان برخی از کلیات را درک کرده و تنها به صرف اینکه خداوند ما را خلق کرده است، حکم به تشکر و بندگی از او می کند. اما اگر روش و شیوه بندگی را از عقل بخواهیم، از پاسخ به آن عاجز می ماند و در اینجاست که نبوت و امامت با ارتباطی که با عالم غیب دارند، انسان را در شناخت صحیح راه بندگی کمک کرده و به واسطة شناخت معرفت آنان می توانیم از گنجینة باارزش آنان بهره مند شده و به مقام عبودیت و بندگی خداوند دست یابیم.

3-2. تحقق معرفت (ارادی و غیرارادی)

تحقق معرفت به اراده و اختیار انسان بستگی ندارد؛ همچنان که در روایتی از امام صادق(ع) سؤال شده که معرفت و شناخت ذات و صفات ساحت کبریائی از صنع کیست؟ آیا خود اهل ایمان آن را به دست می آورند و تحصیل می کنند؟ امام در پاسخ فرمودند: «... مِنْ صُنْعِ اللَّهِ، لَیسَ لِلْعِبَادِ فِیهَا صُنْعٌ» (کلینی، 1429ق، ج 1، ص 395)، معرفت ساحت کبریایی از صنع و موهبت الهی است که به قلب فردی آن را القاء می فرماید و هرگز جز آفریدگار نمی تواند معرفت ساحت کبریائی را به قلب اهل ایمان، چه خود باشد یا شخص دیگری ایجاد کند.

بنابراین لازمۀ معرفت نسبت به یک چیز، پذیرفتن آن نیست و چه بسا نسبت به بسیاری از امور معرفت کافی داریم، اما با اختیار خود از پذیرش آن امتناع می کنیم. در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است: «لَیس لِلَّه عَلی خَلْقِهِ أَنْ یعْرِفُوا، وَلِلْخَلْقِ عَلَی اللَّهِ أَنْ یعَرِّفَهُمْ، وَلِلَّهِ عَلَی الْخلْقِ إِذَا عرَّفَهُمْ أَنْ یقْبَلُوا» (قزوینی، 1429ق، ج2، ص568). بنا بر این روایت، حق خداوند این است که بندگان نسبت به او شناخت پیدا کنند و حق بندگان نسبت به خداوند این است که معرفت از جانب پروردگار بر آنان عرضه گردد و در نهایت حق خداوند این است که بندگان این معرفت الله که بر آنان عرضه شده است را پذیرفته و بندگی خداوند را قبول کنند.

بنابراین اگر فردی در تحصیل شناخت خداوند تلاش کند، با عرضه معرفت از جانب خداوند، بنا بر حکم عقلی و فطرت پاک و خداجوی بشریت، آن را می پذیرد و از مقدمات و پیش نیازهای بندگی و عبودیت، محبت و معرفت جمیع ائمه(ع) و در رأس آنها محبت امام حسین(ع) و معرفت نسبت به امام زمان(عج) در عصر غیبت می باشد (بنی هاشمی، 1386، ص96).

3. ابعاد معرفت به امام زمان(عج)

از منظر اندیشمندان اسلامی اولین و مهم ترین وظیفۀ یک منتظر کسب معرفت نسبت به وجود امام و شناخت حجت زمان خویش است. معرفت نسبت به امام زمان در هر زمانی نقش محوری در تحقق ایمان دارد. وجود همۀ معرفت ها بدون معرفت امام زمان، برای شخص بی فایده است و او را از بی دینی و گمراهی خارج نمی سازد. کسی که امامان منصوب از جانب خدا را قبول دارد، لازمه اش این است که به آخرین آنها که پیشوای زنده و حاضر در این زمان است، معتقد باشد و قبول داشتن پیشوایان قبلی بدون اعتقاد به امام زمان (عج) بی فایده است و برای او سودی ندارد. آنچه انسان را از بی دینی و اعتقاد جاهلی به نور ایمان و هدایت الهی می رساند فقط و فقط معرفت امام زمان خویش است؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هرکس بمیرد، درحالی که امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است (صدوق، 1395، ج2، ص409؛ امینی، 1416ق، ج10، ص491).

بنا به فرموده امام باقر(ع)، بنده ایمان نخواهد آورد، مگر آنکه معرفت خدا و رسول او و همۀ امامان و معرفت امام زمان خود را داشته باشد و به آن حضرت رجوع کند و تسلیم ایشان باشد (کلینی، 1429ق، ج1، ص180). بنابراین معرفت خدا و رسول اگر به معرفت امام زمان (عج) منتهی نشود، به حال انسان فایده ای نخواهد داشت و او را دیندار نمی کند.

امام صادق(ع) فرموده اند که منظور از جاهلیت (مرگ جاهلی) در حدیث پیامبر اکرم (ص)، جاهلیت کفر و نقاق و گمراهی است (همان، ص377)؛ پس عدم معرفت نسبت به امام زمان (عج) نتیجه ای جز کفر و نفاق و گمراهی در پی نخواهد داشت. در حقیقت، با نشناختن و تسلیم نشدن به امام زمان (عج)، انسان همه چیز را از دست می دهد. همه کارهای خوب و اعمال نیک، در صورت معرفت امام زمان (عج) از انسان پذیرفته می شود و در غیر این صورت هیچ کدام مقبول نیست.

امام صادق(ع) می فرمایند: «اعْرِفْ إِمَامَک؛ فَإِنَّک إِذَا عَرَفْتَهُ، لَم یضرَّک تَقَدَّمَ هذَا الْأَمْرُ أَو...» (همان، ج 2، ص 249)؛ امام خود را بشناس؛ زیرا هرگاه امام خود را شناختی، تقدم یا تأخر این امر (فرج) زیانت ندهد.

همچنین امام صادق(ع) در مورد کمترین حد معرفت امام می فرمایند که بدانید امام مساوی و هم درجۀ پیامبر است، مگر در درجه نبوت. امام وارث پیامبر است و اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول است و باید در هر امری به سخن و فرمان او عمل کرد و تسلیم او شد (مجلسی، 1403ق، ج36، ص407). بنابراین شناخت و معرفت به آن حضرت، می تواند در چند بعد صورت گیرد:

1-3. شناخت شخصی و تاریخی

امام مهدی (عج)، دوازدهمین پیشوای معصوم و فرزند امام حسن عسکری(ع)، و از فرزندان امام حسین(ع) است. نام مبارک او «محمد» و لقب او مهدی است. او در تاریخ 255ق در سامرا از مادر پاک نهادی چون نرجس به دنیا آمده و تاکنون به حیات خود  در خفا و پنهانی  ادامه می دهد. او از تبار پاک رسول گرامی اسلام(ص) و امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ع) است. این شناخت مقدمه ای برای معرفت هرچه بیشتر و در نتیجه ارتباط قلبی با ایشان را فراهم می سازد.

چنان که شیخ صدوق در این باره می نویسد: «بر ما واجب است پیامبر اسلام و امامان پس از او را که درود خدا بر آنان باد، با نام ها و ویژگی هایشان بشناسیم؛ زیرا این امر، فریضه واجبی است که بر ما لازم آمده و خداوند عذر هیچ کس را در مورد آن نمی پذیرد؛ خواه جاهل [قاصر] باشد و خواه [جاهل] مقصر» (صدوق، 1418ق، ص 2829).

بی تردید مراد شیخ صدوق از شناخت امامان بخصوص امام زمان این است که ما آن حضرت را چنان که هست، بشناسیم؛ به گونه ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه های ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدعیان دروغین باشد که چنین شناختی تنها با دو امر حاصل می گردد؛ نخست شناختن شخص امام به نام و نسب؛ و دوم، شناخت ویژگی های او؛ زیرا به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است (موسوی اصفهانی، 1395، ج 2، ص150).

باید دانست شناخت ابعاد مختلف امام، در عصر ما از اهمیت بیشتری برخوردار است و در واقع، این نوع شناخت می تواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشأ اثر و تحول باشد؛ زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگی های امام عصر (عج) و نقش و جایگاه آن حضرت در هستی و فقر و نیاز خود نسبت به او آگاه شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمی شود.

نکته ای که باید در نظر داشت، این است که شناخت امام زمان(عج) از شناخت دیگر امامان معصوم(ع) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی آگاه شد، صفات و ویژگی های آنها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آنها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(عج) نیز دست می یابد. امام باقر(ع) نیز در زمینه نقش عمل به دانسته ها در افزایش دانایی می فرماید: «مَنْ عَمِلَ بِمَا یعلَمُ علَّمَهُ اللَّهُ مَا لَمْ یعْلَمْ» (مجلسی، 1403ق، ج 75، ص 189)؛ هرکس به آنچه می داند، عمل کند، خداوند آنچه را نمی داند به او می آموزد.

2-3. شناخت اوصاف و برنامه ها

یکی از بایسته های معرفت امام مهدی(عج) شناخت اوصاف و ویژگی های اخلاقی و رفتاری است. در منابع معتبر شیعه و سنی درباره معرفت به مهدی موعود چنین نقل شده که او حجت خدا، خاتم اوصیا، رهایی بخش امت، مهدی منتظر، قائم آل محمد، صاحب الامر، عدالت گستر، بقیةالله، ظاهرکنندۀ دین، خلف صالح، وارث، صاحب، مؤمّل، باسط، ثائر (انقلابی)، سید، خزینه دار علوم الهی، امیر امیران، امام منتظر و... است (عاملی کفعمی، 1418ق، ص80).

همچنین دربارۀ آن حضرت آمده که او وارث نهایی فضایل و کمالات انبیا و اولیای الهی است. در خرد و دانش از همه پیش تر و در طاعت و عبادت و بندگی از همه پیشروتر و در کرم و بخشش از همه پیشگام تر و در شجاعت و شهامت و رشادت از همه پیشتازتر است. او از همه حلیم تر، عابدتر، پرهیزگارتر، سخی تر، عامل تر به کتاب خدا و عالم تر به اوامر الهی است. او محدث (گفت وگوکننده با ملائکه) و مستجاب الدعوه است. سلاح و شمشیر پیغمبر و مصحف فاطمه، جامعه و میراث پیامبران نزد اوست (مدرسی،1384، ص134).

هدف نهایی از خلقت انسان، عبودیت و عبادت خدا و در نتیجه رسیدن به قرب (کمال نهایی) است. براین اساس امام مهدی(عج)، وظیفه دار تأمین سعادت حقیقی و حداکثر کمال و رشد اخلاقی و فکری مردم و تربیت و احیای نفوس مرده است. او برای تغییر در بینش، روش و منش ناسالم مردم و ریشه کنی بنیادین مشکلات و نارسایی های جامعه بشری، بصیرت و دانایی مردم را شکوفا می سازد و بر معنویت و نورانیت آنان می افزاید. در واقع با تزکیه و تربیت و آگاه شدن مردم، اخلاق و رفتار آنان الهی می شود و آنان به هدف نهایی آفرینش (قرب خدا و تحقق عبادت و عبودیت) نزدیک می شوند... در نتیجه این تکامل و تعالی روحی و عقلی، انسان ها از ظلم و ستم و فساد رویگردان شده و به نیکی، دادگری، اخلاق، عبادت و یکتاپرستی روی می آورند؛ چنانچه در روایتی، آمده است: «اذا قام قائمنا، وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم» (راوندی، 1409ق، ج2، ص841؛ مجلسی، 1403ق، ج 52، ص336؛ صافی گلپایگانی، 1380، ص482)؛ چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان می گذارد عقول آنها را متمرکز ساخته و اخلاقشان را به کمال می رساند.

3-3. شناخت مقام ولایت و نورانیت مهدی(عج)

در این نوع شناخت، ما با عظمت امام زمان(عج) و تا حد امکان با مقام نورانیت و ولایت ایشان آشنا می شویم. اندیشمندان و متفکران اسلامی بر این اعتقاد دارند که تمام مقام های رسول خدا، برای امام زمان (عج) و دیگر امامان دوازده گانه نیز ثابت است (بجز مقام نبوت و رسالت). بعضی از این مقام ها عبارت است از: 1. مقام تبیین و تفسیر قرآن؛ 2. مقام ولایت و حاکمیت (یعنی او را به ولایت و امامت بشناسیم و او را ولی امر و واجب الاطاعة بدانیم)؛ 3. مقام قضا؛ 4. مقام تعلیم و تربیت و... مهم تر از همه اینها، توجه به نورانیت ویژه امامان و مقام نورانی آنان است. در این رابطه روایات خاصی نقل شده است. ازجمله عبادبن محمد مداینی می گوید: امام صادق(ع) پس از نماز ظهر، دست ها را بلند کرده و دعا کردند. گفتم: جانم به فدایتان، برای خودتان دعا کردید؟ فرمود: «دَعوْتُ لِنورِ آلِ محَمَّدٍ وَ سائِقِهِمْ وَ الْمنْتَقِمِ بأَمْرِ اللَّهِ مِنْ أَعْدَائِهِمْ...» (ابن طاووس، 1406ق، ص171)؛ برای نور آل محمد(ص) و غایب آنان و کسی که به امر خدا از دشمنان آنان انتقام می گیرد، دعا کردم.

امام رضا(ع) نیز درباره آن حضرت می فرماید: «بأَبِی وَ أُمِّی سَمِی جَدِّی شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیهِ جُیوبُ النُّورِ تَتَوَقَّدُ بِشُعَاعِ ضِیاءِ الْقُدْسِ...» (صدوق، 1378، ج 2، ص 7)؛ پدر و مادرم فدای او باد؛ او هم نام جدم رسول الله و شبیه من و شبیه موسی بن عمران است. بر او پیراهن های نور است که از شعاع نور عالم قدس، فروغ می گیرد.

امام زمان، در عصر محمدی، انسان کاملی است که  جز در نبوت تشریعی و دیگر مناصب مستأثره ختمی  حائز میراث خاتم به نحو اتم است و مشتمل بر علوم و احوال و مقامات او، به طور اکمل است. او با بدن عنصری، در عالم طبیعی و سلسلۀ زمان موجود است؛ چنان که لقب شریف صاحب الزمان بدان مشعر است... از وی به قائم، حجةالله، خلیفة الله، قطب عالم امکان، واسطۀ فیض، و عناوین بسیار دیگر نیز تعبیر می شود... چنین کسی در این زمان، سرّ آل محمد، امام مهدی هادی فاطمی هاشمی ابوالقاسم (م.ح.م.د) نعم الخلف الصالح و درّ یک دانه امام حسن عسکری است (حسن زاده آملی، 1383، ص49).

4-3. شناخت دستورات و خواسته های امام

اگرچه امام زمان غایب است، ولی اراده و فرمانش در میان همة خلایق جاری است. دستوراتش را باید شناخت و فرمان هایش را باید اطاعت کرد. از امام صادق(ع) حکایت شده که می فرماید: خوشا به حال شیعیان مهدی قائم(عج) آنان که در دوران غیبت او چشم انتظار ظهور اویند و در دوران ظهورش سرسپردگان اوامر او (سلیمان، 1427 ق، ص223).حال سؤال این است چگونه او امر و دستورات امام زمان(عج) را در زمان غیبت ایشان بدانیم و به آنها عمل کنیم؟

در جواب این سؤال باید گفت که اگرچه در خصوص امام زمان ارتباط محسوس بین امام و مردم وجود ندارد، ولی در هیچ یک از دو غیبت صغری و کبری امام زمان، پیوند امام با مردم به طورکلی قطع و گسسته نشده است؛ زیرا در هر دو غیبت، امر سفارت و نیابت وجود داشته و دارد و از طریق نایبان، پیوند امام با مردم برقرار بوده و هست. در زمان غیبت صغری نیابت نایبان خاص بوده و در زمان غیبت کبری نیابت نایبان حضرت عام می باشد که با توجه به شرایط و ضوابطی که مطرح می کنند اطاعت فقهاء جامع الشرایط لازم و در ردیف اطاعت از امام زمان می باشد و مخالفت با فقیه جامع الشرایط که نایب امام است، مخالفت با امام، و مخالفت با امام، مخالفت با خداوند می باشد.

4. ثمرات معرفت به امام زمان(عج)

معرفت و شناخت حضرت مهدی (عج) آثار و فواید بسیاری دارد. این شناخت می تواند مقدمه و زمینه خوبی باشد تا جهت عمل ما درست شکل بگیرد، به همین منظور به برخی از این عوامل اشاره می کنیم:

1-4. جلوگیری از انحرافات و گمراهی ها

تاریخ شهادت می دهد انسان هایی که امام خود را شناختند و دست در دست او قرار دادند و سرسپردۀ اوامر و نواهی ایشان شدند؛ به خیر و سعادت نائل گشته و کسانی که از امام نور فاصله گرفتند، گرفتار امام نار شدند. لذا امام موسی بن جعفر(ع) می فرمایند: «امام حجت بندگان است هرکه او را رها کند، گمراه می شود و هرکه همراه او باشد نجات می یابد و رستگار می گردد» (مؤسسه معارف اسلامی، 1428ق، ج4، ص148).

در روایتی دیگر است که زراره از امام صادق(ع) پرسید: اگر در دوران غیبت ولی و حجت خدا قرار گرفتم چه کنم؟ حضرت او را توصیه می فرمایند که همواره این دعا را قرائت کن: «اللهم عرفنی نفسک فإنَّک إن لم تعرفنی نفسک لم أعرف رسولک، اللهم عرفنی رسولک فإنَّک إن لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجَّتک، اللهم عرفنی حجَّتک فإنَّک إن لم تعرفنی حجَّتک ضللت عن دینی» (ابن طاووس، بی تا، ص312؛ صدوق، 1395، ج2، ص342)؛ خدایا! رسولت را به من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت. خدایا! حجتت را به من بشناسان، وگرنه از دین خود گمراه خواهم شد.

2-4. جلوگیری از بطلان عمل

ثمره دیگری که بر شناخت امام عصر (عج) می تواند مترتب باشد، این است که عمل انسان از بین نمی رود. پرواضح است که قبولی اعمال در گرو پذیرفتن ولایت و منصب امامان معصوم(ع) است.

امام باقر (ع) به زراره فرمودند: اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است: «نماز، زکات، حج، روزه، ولایت». زراره می گوید: عرض کردم کدام یک از آنها برتر است؟ امام فرموند: ولایت، زیر کلید حاکم و راهنمایی آنهاست.

اگر مردی شب تا صبح به نماز و روز خود را به روزه سپری کند و تمام ثروت خود را صدقه دهد و همه ساله به حج برود، اما ولی خدا را نشناخته باشد تا از او پیروی کند و تمام کارهایش به راهنمایی او نباشد، هرگز نزد خداوند اجر و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نخواهد بود (کلینی، 1429ق، ج2، ص301).

3-4. رسیدن به حیات معنوی

وقتی انسان به وجود امام خویش عارف شد، به ماء معین دست پیدا کرده و ثمره وصول به این عرفان رسیدن به حیات معنوی است؛ همان گونه که رسول اکرم(ص) می فرمایند: «مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ أَرَادَ أَنْ یحْیا حَیاتِی وَ یمُوتَ میتَتِی فلْیتَوَلَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ لْیقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ...» (ابن شهرآشوب مازندرانی، 1379، ج1، ص301)؛ ای مردم هرکس بخواهد در زندگی همانند من باشد و همانند من از دنیا برود، ولایت علی(ع) را بپذیرد و از امامان پس از او پیروی کند.

نهایت آرزوی هرکسی این است که مانند پیامبر(ص) زندگی کند و مانند پیامبر(ص) از دنیا برود؛ و به این آرزو وقتی می توان رسید که طبق فرمایش نبی مکرم اسلام(ص) عارف به ولایت ائمه معصومان(ع) شد.

4-4. رهایی از مرگ جاهلیت

در روایات فراوانی که مورد پذیرش شیعه و اهل سنت است تصریح شده، که هرکس امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا می رود؛ که ذیلاً به دو نمونه اشاره می گردد:

امام باقر(ع) فرمود: «منْ ماتَ وَ لَیس لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِیتَةٌ جَاهِلِیةٌ وَ لَا یعْذَرُ النَّاسُ حَتَّی یعْرِفُوا إِمَامَهُمْ...» (برقی، 1371ق، ج1، ص155156؛ مجلسی، 1403ق، ج23، ص77)؛ هرکس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگ او مرگ جاهلیت است و هیچ کسی در این جهت معذور نیست، تا امام خود را بشناسد. منظور از مرگ جاهلیت این است که مانند افرادی که پیش از اسلام، در حال شرک و کفر مردند، از دنیا خواهند رفت. در همین راستا پیامبر(ص) می فرماید: «مَنْ أَنْکرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِی فِی زَمانِ غیبَتِهِ فَمَاتَ فَقَدْ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» (صدوق، 1395، ج 2، ص 413)؛ هرکسی منکر قائم از فرزندانم شود در زمان غیبتش و در همان حال بمیرد، قطعاً به مرگ جاهلیت مرده است.

نتیجه گیری

از مجموع آنچه گذشت، می توان نتیجه گرفت که بحث معرفت و شناخت امام و اعتقاد به او در قرآن و روایات، از چنان اهمیتی برخوردار است که در زمرۀ اصول اعتقادی شیعه قرار گرفته است. در واقع به موجب دلایل عقلی و نقلی اعتقاد و معرفت افراد نسبت به امام زمان خود در هر عصر و زمانی واجب است. ایمان بدون شناخت امام در هر زمان تحقق نمی پذیرد؛ زیرا پیروی کردن بدون معرفت و شناخت امکان ندارد. بنابراین معرفت نسبت به امام خود در هر عصر تنها وسیله ای است که می تواند انسان را در هدایت و رسیدن به هدف اصلی خلقت که همان کمال و سعادت دنیوی و اخروی و مقام قرب الهی است، کمک کند.

پس از کاوش در زمینه ابعاد معرفتی امام زمان(عج) از دیدگاه اندیشمندان اسلامی بدین نتیجه دست یافتیم که اعتقاد به وجود امام زمان(عج) باوری مؤثر در سوق دادن منتظران به سوی مکارم اخلاقی است؛ زیرا معرفت به وجود امام، سبب ایجاد گرایش درونی به آن حضرت می شود و زمینه ساز همراهی با ایشان است. بنابراین شناخت شخصیت تاریخی امام زمان (عج)، شناخت مقام ولایت و نورانیت ایشان، شناخت ویژگی های اخلاقی و رفتاری و از همه مهمتر شناخت برنامه ها، دستورات و خواسته های آن امام همام موجب می شود که شیعیان واقعی با دستیابی به درک عمیق از حضور وجودی او در عالَم، نه تنها امام را عالِم به خود می دانند؛ بلکه هر لحظه خود را در محضر او می بینند و با استمداد از مجموعه باورهای عمیق می کوشند تا زمینۀ تکامل معنوی و اخلاقی خود را فراهم سازند و از غفلت ها و انحرافات زمانه خود را مصون ساخته و بدین وسیله خود را برای تحقق ظهوری که انتظار آن را می کشند، آماده کنند.

منابع

ابن شهر آشوب مازندرانی، محمدبن علی، 1379، مناقب آل ابی طالب(ع)، قم، علامه.

ابن طاووس، علی بن موسی، 1406 ق، فلاح السائل و نجاح المسائل، قم، بوستان کتاب.

------، بی تا، مصباح الزائر، قم، مؤسسة آل بیت(ع) لاحیاء التراث.

ابن فارس، احمدبن، 1404ق، معجم مقاییس اللغة، بیروت، مکتبة الاعلام الاسلامی.

ابن منظور، محمدبن مکرم، 1405ق، لسان العرب، قم، ادب الحوزه.

امینی، عبدالحسین، 1416 ق، الغدیر فی الکتاب و السنته و الادب، قم، مرکز الغدیر للدرسات الاسلامیه.

برقی، احمدبن محمدبن خالد، 1371ق، المحاسن، چ دوم، قم، دارالکتب الاسلامیه.

بنی هاشمی، سیدمحمد، 1383، معرفت امام عصر(عج)، تهران، نیک معارف.

تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد، 1366، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، تصحیح مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

جرجانی، میرسیدشریف،1370، شرح المواقف الایجی، قم، شریف الرضی.

حسن زاده آملی، حسن، 1383، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، تهران، الف لام میم.

راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1412ق، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دار القلم.

راوندی، قطب الدین، 1409ق، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة امام مهدی (عج).

سلیمان، کامل، 1427ق، یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی، قم، دارالمجتبی.

صافی گلپایگانی، لطف الله، 1380، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، کتابخانة آیت الله العظمی صافی گلپایگانی.

صدوق، محمدبن علی، 1418ق، الهدایة فی الاصول و الفروع، قم، مؤسسة الامام الهادی (ع).

------، 1378، عیون اخبارالرضا (ع)، تصحیح مهدی لاجوردی، تهران، جهان.

------، 1395، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی اکبر غفاری، چ دوم، تهران، اسلامیه.

طوسی، محمدبن حسن، 1414 ق، الامالی، قم، مؤسسة البعثة دارالثقافه.

عاملی کفعمی، ابراهیم بن علی، 1418 ق، البلد الامین والدرع الحصین، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.

قزوینی، ملاخلیل بن غازی، 1429ق، الشافی فی الشرح الکافی(للمولی خلیل القزوینی)، تصحیح محمدحسین درایتی، قم، دارالحدیث.

کلینی، محمدبن یعقوب، 1429ق، الکافی، قم، دارالحدیث.

مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالأنوار، چ دوم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی.

مدرسی، حسین، 1384، ذلک یوم الخروج: دراسه حول ظهور الامام المهدی(عج)، قم، انصاریان.

مفید، محمدبن محمدبن نعمان، 1414 ق، النکت الاعتقادیه، تحقیق علی میرشریفی، چ دوم، بیروت، دارالمفید.

مکارم شیرازی، ناصر، 1385، امامت، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

موسوی اصفهانی، سیدمحمدتقی، 1395، مکیال المکارم فی فواید الدعاء القائم، ترجمة سیدمهدی حائری قزوینی، چ دوم، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج).

مؤسسه معارف اسلامی، 1428ق، معجم الاحادیث الامام المهدی(ع)، چ دوم، قم، مسجد مقدس جمکران.

نعمانی، محمدبن ابراهیم، 1415 ق، الغیبه، تهران، صدوق.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان