سرویس سیاست مشرق-چند ساعت گفتوگوی شبانه اصلاحطلبان در شبکه کلاب هاوس با عنوان «پایان اصلاحطلبی در سال 1400» به مناظره دو چهره مشهور در میان جبهه اصلاحات ختم شد. مصطفی تاجزاده و غلامحسین کرباسچی در این گفتوگو چنان با یکدیگر به مجادله پرداختند که یکی از کاربران اصلاحطلب در شرح آن نوشته است: نقد درونگروهی جریان اصلاحات، اقدام پسندیدهای است، حتی اگر به افشای شکاف و چندپارگی و نزاع لفظی کرباسچی و تاجزاده بیانجامد؛ اما عدم رعایت آداب و شأن طرفین، سنخیتی با ژستهای روشنفکرانه ندارد و النهایه، به تشدید درگیری در بحبوحه انتخابات میانجامد.
در این جلسه مصطفی تاجزاده خطاب به کرباسچی گفته است: عامل اصلی ضعف اصلاحات کندروی است، اصلاحطلبان باید رادیکال شوند، عضو تندرو محفل خاتمی ادامه داده اگر از اصلاحات ناامید شویم؛ به سمت براندازی و سرنگونی خواهیم رفت.
کرباسچی نیز در بخشی از پاسخ خود به تاجزاده میگوید: اگر اصلاح طلبان با مردم درست حرف بزنند و تمام مشکلات را صادقانه بازگو کنند من به انتخابات خوش بین هستم. از انتخابات نباید انتظار بهشت برین را داشت.
آیا جریان اصلاح طلبی معتقد به کار فردی است یا جمعی؟ آیا شده یک بار کاری را با خرد جمعی پیش ببرید؟ مثلا در موضوع رهبری، شورای نگهبان و.... آیا همه جریان های سیاسی باید پاسخگو حرف چند نفر باشند و هزینه یک فکر را بدهند؟ آیا نباید مصلحت سنجی کنیم که هر حرفی را کی و کجا زده شود که نفع آن کمتر از زیان آن برای کل جریان سیاسی اصلاح طلبی نباشد؟
البته این اولین بار نیست که جدل کلامی تاجزاده با غلامحسین کرباسچی بخشی رازهای مگوی اصلاحطلبان را بر ملأ میکند. پیشازاین این دو فعال سیاسی در مناظرهای در روزنامه حزب کارگزاران با یکدیگر سرشاخ شده و در بخشهایی از آن گفتوگو دبیر کل حزب کارگزاران؛ تاجزاده را متهم بهدروغ گویی درباره «مهندسی انتخابات» کرده بود.
در آن مناظره کرباسچی در واکنش به نداشتن نامزد در جبهه اصلاحات میگوید: ما جلساتی را خدمت آقای تاجزاده راجع به انتخابات بودهایم و مباحث بسیاری درگرفته است، اتفاقاً دریکی از همین جلسات برخی آقایان از جناح چپ دائماً میگفتند که نیرو نداریم. آقای عبدالله نوری در همان جلسه گفتند مگر نمیگویید انتخابات مهندسیشده است و نامزد نداریم؟ میتوان 160 حوزهای که معتقدید از الآن نمایندههای آن مشخص است را روی کاغذ آورد و ببینیم آیا پس از انتخابات واقعاً چیزی که شما نام آن را مهندسی شدن انتخابات میگذارید، اتفاق میافتد یا خیر؟ زیرا میگفتند که 160 حوزه قطعی است و 70 حوزه هم طوری طراحیشده که درنهایت جناح راست پیروز آن خواهد بود. وی ادامه میدهد: وقتی موضوع مقداری احصاء شد و فضای بازتری به وجود آمد، بهنوعی اقرار ضمنی گرفتند اصل مسئله این است که مردم رأی نمیدهند و شرکت فعال ندارند به علت عملکرد ضعیف اصلاحطلبان است، طرفداران ماکسانی هستند که نارضایتی در سطح آنها زیاد است.در آن مناظره کرباسچی تاج زاده را به براندازی متهم کرده بود[1]
بازخوانی یک واقعه تاریخی
اعتراف اصلاحطلبان به عبور از نظام و قرار گرفتن بخشی از آنها در موضع براندازی مساله تازهای نیست، اصلاح طلبان در فتنه 88 رخت براندازی را رسماً بر تن کرده و بعدازآن در جریان آبان 98 بهصورت رسمی وارد میدان پرحادثه آن شدند.
روزهای ناگوار آبان 98 ،اصلاحطلبان جای آنکه پاسخ گوی عملکرد غیرضروری دولت مطلوبشان در افزایش قیمت بنزین باشند؛ در نقش یک فرصتطلب به میدان آمده و با عناصر داعشی و عدهای اراذلواوباش پیوند میخورند. در آن روزها افرادی چون «اردشیر امیر ارجمند» (مشاور یکی از سران فتنه 88 که از کشور متواری شد و به فرانسه گریخت)؛ «رجبعلی مزروعی» (از نمایندگان متحصن در مجلس ششم و از فعالین فتنه 88 که چندی پس از فتنه متواری و سپس بهصورت غیرقانونی از کشور خارج شد)؛ «عبدالعلی بازرگان» (از سران گروهک نهضت آزادی و از اعضای اتاق فکر فتنه 88 در خارج از کشور)؛ «سعید حجاریان»؛ «مصطفی تاجزاده»؛ «علیرضا علوی تبار»؛ «پروانه سلحشوری»، «ناهید خداکرمی» (عضو شورای شهر تهران)؛ «شهربانو امانی» (عضو شورای شهر تهران) و...بسیاری دیگر زیر در یک سازماندهی مشترک باهم بیانیه امضا کرده و آتش به خرمنی میریزند که خود آن را محیا کرده بودند.
در بخشهایی از آن بیانیه آمده بود:
وقایع تلخ رخداده پس از اعلام افزایش قیمت و سهمیهبندی بنزین نشان داد چگونه تأخیر و بیبرنامگی در رسیدگی مدبرانه و بهموقع به معضلات اساسی که سالیان متمادی مورداشاره کارشناسان و دلسوزان کشور بوده و بهجای آن اشتغال ارکان حاکمیت به دعواهای فرسایشی در داخل و خارج، فاجعه میآفریند. رویدادهای اخیر بار دیگر ثابت کرد تصمیمگیری در پستوهای حکومتی، بیتوجهی به حاکمیت قانون و ارکان قانون اساسی و از همه مهمتر انکار حق آگاهی و مشارکت مردم و نمایندگان واقعی آنها در اداره عمومی کشور تا چه حد خطرناک است و پیش از هر دشمنی کیان ایران عزیز و سرنوشت ایرانیان را تهدید میکند.
اکنون و در شرایطی که مردم شریف ایران درنتیجه پیگیری سیاستهای سرنوشتسازی که نقش چندانی در شکلگیری آن نداشتهاند تحتفشارهای شدید اقتصادی و معیشتی حاصل از تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی قرار دارند و معضلاتی همچون فساد، بیکاری، فقر، نابرابری و ناکارآمدی بیعلاج مانده و روزبهروز بر ابعاد آنها افزوده میشود، باز گذاردن مسیر اعتراضات مسالمتآمیز و به رسمیت شناختن حقوق ملت مصرح در قانون اساسی کمترین توقعی است که میتوان از حاکمان داشت. در وضعیتی که حکومت بایستی در کنار مردمان خویش و بهویژه مستضعفان قرار گیرد و دست یاری بهسوی آنها دراز کند ایستادن در برابر مردم عاصی بههیچوجه پذیرفتنی نیست. [2]
در آن بیانیه اصلاحطلبانی که طرحهای حمایتی چون مسکن مهر برای مردم بیبضاعت را طرح مزخرف خوانده بودند، بهیکباره با گرفتن ژست دایه مهربانتر از مادر به صحنه امنیتی با مختصات یک جنگ بینالمللی واردشده و برای تعدادی از کشتهشدگان اشک تمساح ریختند. جالبتوجه آنکه در پس آن حوادث این جریان نهتنها به مدد محرومان و آسیب دیدگان از وقایع نرفتند، بلکه با رصد اطلاعاتی و با حمایت سرویسهای خارجی و صحنهگردانی مهرههای کد دار چون نرگس محمدی تنها چند خانواده خاص را پوشش رسانهای داده و روی آن بازیسازی کردند.
در آن واقعه تلخ و عبرتآموز حامیان داخلی جریان «نفاق»، که سالهاست از پشتوانه آشوب خیابانی، با محوریت عناصر ایران ستیز و مزدور بیگانه، بهعنوان «برگ چانهزنی» و «تهدید نظام» استفاده میکنند، این بار دیگر همه ملاحظات سیاسی را کنار گذاشته و بار دیگر و با اشرار مسلح پیوند خوردند. سعید حجاریان تئوریسین رادیکالیسم در اصلاحات در آستانه انتخابات بار دیگر نظام را تهدید کرده است که اگر نامزد مطلوب آنها پیروز از صحنه خارج نشود، مناطق مرزنشین مسلح خواهند شد. تئوریزه کردن «خشونت» و مشروع سازی آن روندی بسیار خطرناک است که امثال تاجزاده و حجاریان آن را دنبال میکنند.
طرح براندازی در جبهه اصلاحات چقدر جدی است؟
سه نکته قابلتوجه نسبت به رابطه اصلاحطلبان و تئوری براندازی وجود دارد:
1-در آستانه انتخابات، بلوک برانداز در جبهه اصلاحات شامل بخشی از جناح چپ حزب کارگزاران؛ دفتر سیاسی حزب منحله مشارکت (اتحاد) و حزب اعتماد به این نتیجه رسیدهاند که حتماً باید با یک نامزد ششدانگ اصلاحطلب همراه باسیاستهای رادیکال وارد انتخابات شده و در صورت رد صلاحیت نامزد اختصاصی انتخابات تحریم شود. این گروه معتقد است که، جامعه دیگر با اصلاحطلبان همراهی نداشته و تنها با کار انتحاری میتوان دوباره به عرصه بازگشت.
2- تقسیمبندی جدید جبهه اصلاحات به دو گروه رفورمیست های قانونگرا و براندازان نهتنها واقعی نیست، بلکه نمایشی ساختگی برای طرحی است که بهزاد نبوی از مدتی قبل آن را آغاز کرده است. چریک پیر اصلاحطلبان به این نتیجه رسیده است که افرادی مانند حجاریان؛ تاجزاده و علوی تبار سم مهلک اصلاحات محسوب میشوند و اظهارنظرهای متعدد آنها علیه ارکان نظام باعث میشود جبهه اصلاحات نتواند در مواقع ضروری پایی در قدرت داشته باشد. بر این اساس طرح تسویه این عناصر از مدتی قبل آغاز شده است. گروه فشار با رهبری بهزاد نبوی و حمایت خاتمی با زدن برچسب برانداز به بخشی از اصلاحطلبان به دنبال آن است که آنها را از صحنه بیرون کند.
3-ریشه دشمنی اصلاحطلبان تندرو با ارکان انقلاب اسلامی روی زمین نیست؛ بلکه دارای قدمت تاریخی است؛ صداهایی که از فردی چون سعید حجاریان به عنوان بازیگر متفکر این جریان و دیگرانی چون تاجزاده در قامت بلندگوی تبلیغاتی اصلاحات افراطی شنیده میشود، از گلوی آنها نیست. ریشه رادیکالیسم در اصلاحات بهاندازه قدمت انقلاب اسلامی وسعت داشته و آن را باید در دفتر اطلاعات نخستوزیری و همکاری خسرو تهرانی (قنبری) با عناصر ساواک پیگیری کرد. سعید حجاریان گفته است: منظور شهید لاجوردی از منافقین جدید ما بودیم. حجاریان ادامه میدهد: لاجوردی به من میگفت تو و بهزاد نبوی و خسرو تهرانی از رجوی خطرناکترید! البته امثال مسعود رجوی شومن هایی با افکار ساده لوحانه بودند که خیلی زود رودررو با نظام دستان آنها رو میشود.
حوادث سیاسی این روزها نشان میدهد که چیرک پیر اصلاحات (بهزاد نبوی) بیدلیل به صحنه نیامده است. عقبه استراتژیک آنها برای ریسک میدان دادن به بهزاد نبوی؛ تنها ایجاد یک سازوکار انتخاباتی نیست، برای اصلاحطلبان انتخابات پیش رو یک بازی حیثیتی است، آنها طرح یا همهچیز یا هیچ را بهپیش میبرند، به تعبیر یک نامزد بالقوه جناح رادیکال اصلاحات: همه باهم به میدان می آییم!
[1] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/01/09/2231544/10
[2] https://www.mashreghnews.ir/news/1011568