١. مقدمه
آدمی همواره برای بیان مکنونات قلبی خویش از انواع هنرها و ابزارها بهره میبرد و ادبیات یکی از این هنرابزارهاست. «در میان انواع ادبی، صاحب نظران داستان را بهترین وسیله برای ثبت رویدادها با تمامی ریزه کاریهایش میدانند. آن ها بر این باورند که تاریخ تنها به شرح رویدادهای مهم و بررسی آن مبادرت میورزد؛ درصورتی که در داستان، جزئیترین رویدادها و حوادث مطرح و گاه درشت نمایی میشود؛ رویدادهایی که تاریخ حاضر به ثبت و حفظ آن ها نیست» (پارسینژاد، ١٣٨٩: ١٢٤).
«انقلاب عظیم اسلامی ایران، از بزرگ ترین حوادث قرن و در شمار بزرگ ترین حوادث دینیسیاسی عالم اسلام است. این انقلاب حدود بیست ماه بعد از پیروزی، درگیر جنگی شد که ازلحاظ زمان و چندوچون کم نظیر بود» (امیری خراسانی، 1387: 10).
در واقع جنگ تحمیلی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از بزرگ ترین رویدادها و پدیده های تاریخی کشورمان در طول چهار دهۀ گذشته بوده است که تمام زمینه های اجتماعی، اقتصادی، عقیدتی، سیاسی و فرهنگی کشور ما را تحت تأثیر خود قرار داد و تأثیری کلی و بنیادین بر ادبیات ما گذاشت (نک: بارونیان، ١٣٨٧: ٢٩). این تأثیر در قالب های گوناگون ادبی، با مضمون ها و درون مایه های جنگی، موجب خلق ادبیاتی ارزشمند تحت عنوان ادبیات مقاومت و پایداری گردید.
١-١. بیان مسئله
در بسیاری از جنگ های میهنی جهان، همواره شهرهایی بوده اند که به دلیل مقاومت مردمی در مقابل متجاوزان، به سمبل مقاومت ملی تبدیل شده اند. وقتی مردم شهری تصمیم میگیرند در مقابل هجوم دشمن از زندگیشان دفاع کنند، یک موقعیت بینظیر تاریخی شکل میگیرد و این شهرها به نماد تبدیل میشوند. لئون تولستوی مضمون مقاومت مردم مسکو دربرابر ارتش ناپلئون را درکتاب جنگ و صلح دست مایه قرار می دهد.
سیمونف در کتاب استالینگراد همچنان که میجنگد از مقاومت اهالی شهر استالینگراد میگوید (نک: جزینی، ١٣٩١). خرمشهر هم به خاطر مقاومت بینظیرش، برای ما نماد دو حماسه است: حماسۀ مقاومت خرمشهر و حماسۀ آزادی خرمشهر. «مقاومت سرسختانۀ ایرانیها و طولانی شدن جنگ برای اشغال خرمشهر، این شهر را به یک نماد مهم در جنگ ایران و عراق بدل کرد و بخشی از هویت جنگی ایرانیها شد» (شیرعلینیا، ١٣٩٢: ٧٤). ازاین رو، این مقاله بر آن است تا با پژوهش در سیزده داستانی که با موضوع اشغال و فتح خرمشهر نوشته شده اند (اعم از رمان، داستان کوتاه و مجموعه داستان) پس از بررسی عناصر داستانی، خصوصیات سبکی و زبانی این داستان ها، به سندشناسی تاریخی شخصیت ها، مکان ها و اتفاقاتی که در این داستان ها ذکر شده است، بپردازد.
٢-١. پیشینۀ تحقیق
دربارۀ موضوع پژوهش تحقیقاتی در قالب کتاب، مقاله و پایان نامه انجام گرفته است. رهگذر (١٣٧٠) در کتاب نیم نگاهی به هشت سال قصه جنگ، علاوه بر سه مقالۀ کوتاه تحلیلی دربارۀ ادبیات مقاومت، به نقد و بررسی داستان های دوازده نویسندۀ داستان و رمان جنگ، در گروه سنی بزرگ سالان پرداخته است و در رابطه با تقسیم بندی داستان های جنگ، تقسیم بندیهای متعدد و متفاوتی ارائه داده است: آثار جنگ در جهت تأیید و نفی مقاومت مردم، تقسیم بندی براساس زاویۀ دید، و تقسیم بندی براساس موضوع آزادگان، شهدا و مانند آن.
اکبری شلدره ای (١٣٨٢) در درآمدی بر ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی، با نگاهی به روند سیر ادبیات داستانی در ایران، آثار موجود را بررسی کرده است. محور بحث این کتاب، داستان نویسی پس از انقلاب و بررسی تأثیر تحولات ناشی از این جریان مهم بر اندیشه و محتوای کار نویسندگان است.
فیاض منش (١٣٧٩) در رسالۀ کارشناسی ارشد خود، شخصیت و شخصیت پردازی در هشت رمان جنگ، که به روش توصیفیتحلیلی انجام شده، نشان میدهد که شیوه های شخصیت پردازی در آثار نویسندگان مورد مطالعه مانند داستان نویسان پیشین بوده و آن ها هم از دو روش شخصیت پردازی مستقیم و غیرمستقیم در قالب قیافه، گفتار، رفتار و نام استفاده نموده اند.
امیری خراسانی (١٣٨٩) در مؤلفه های پایداری در سیمای شخصیت های رمان دفاع مقدس، مایه های ایستادگی و پیروزی رزمندگان دربرابر دشمن مهاجم را در رمان های دفاع مقدس ریشه یابی و تقسیم بندی کرده است.
گرجی (١٣٩٠) در مقالۀ «بررسی عنصر شخصیت و شخصیت پردازی در داستان های دفاع مقدس» با توجه به عنصر نام شناسی، شیوۀ شخصیت پردازی از جهت نام، در چهار رمان از رمان های دفاع مقدس شامل زمانی برای بزرگ شدن نوشتۀ محسن مؤمنی، سفر به گرای ٢٧٠ درجه نوشتۀ احمد دهقان، بیوتن نوشتۀ رضا امیرخانی و شطرنج با ماشین قیامت نوشتۀ حبیب احمدزاده را مورد بررسی قرار داده است. در این مقاله سعی شده به صورت جزئی، نام تک تک افرادی که در رمان ها آمده بررسی و تحلیل شود.
بااینکه این تحقیقات در جای خود بسیار ارزشمند هستند، اما تمام ابعاد این تحقیق را شامل نمی شوند و به ناچار به عنوان پیشینۀ این پژوهش استفاده شده اند. به همین جهت، این مقاله درصدد است برای اولین بار با بررسی موضوعی داستان هایی که دربارۀ اشغال و فتح خرمشهر نوشته شده اند، عناصر داستانی و مشخصات سبکی و زبانی این داستان ها را مورد تحلیل قرار دهد. همچنین سعی دارد به سندشناسی تاریخی اتفاقات، اشخاص و مکان هایی بپردازد که در این متون به آن اشاره شده است؛ امری که تاکنون صورت نگرفته است.
٣-١. اهمیت و ضرورت تحقیق
«بدون شک، زمانی قسمت هایی از تاریخ ماندگار شده اند که ادبیات به کمک آن ها آمده است. ادبیات بهترین قالب برای ثبت وقایع تاریخی، سیاسی و اجتماعی است، اما باید مبتنی بر واقعیت باشد؛ چون بعدها براساس همین داستان ها و رمان ها دربارۀ خصوصیات مردم آن دوره قضاوت میکنند.» (خرامان، ١٣٩٠: ٣٠٦). همچنین «باید توجه داشت که کلیۀ آثار داستانی دفاع مقدس در آینده ای نه چندان دور به رمان تاریخی مبدل میگردند.
خوانندۀ رمان های تاریخی هم همیشه نسبت به عنصر حقیقت مانندی در داستان حساس بوده و بیشتر دوست دارد تا جنبه های رئالیستی اثر حفظ گردد و از نویسندۀ رمان تاریخی متوقع است تا امانت را حفظ کند و براساس یک سلسله اطلاعات تخیلی به توصیف رویدادهای کاملا تاریخی نپردازد» (پارسینژاد، ١٣٨٢: ٤٩ تا٥٠).
بنابراین به نظر میرسد بررسی تحلیلی و علمی داستان های جنگ و سندشناسی تاریخی وقایع و افراد، یکی از مناسب ترین راه ها برای انتقال رخدادهای این حادثۀ بزرگ به آیندگان است.
جامعۀ نمونۀ طرح، آثار زیر است که براساس اولین سال چاپ مرتب شده اند:
جدول ١-١. جامعۀ نمونۀ طرح
از عوامل دخیل در انتخاب آثار، علاوه بر دسترسی در بازار و کتابخانه ها میتوان به شهرت نویسنده و اقبال جامعه به اثر، توجه منتقدان و کسب جوایز ادبی در جشنواره ها اشاره کرد.
٢. بحث
این قسمت شامل دو بخش اصلی است که در بخش اول پس از معرفی نویسندگان و خلاصه ای از داستان ها، عناصر داستانی و سبک شناسی که شامل ویژگیهای ادبی و فکری است، بررسی شده است. بعد از بررسی سبک شناسی، به بررسی تطابق هر داستان با واقعیت های تاریخی پرداخته، سپس نقدی اجمالی بر هر داستان داشته ایم که نتایج آن در زیر خواهد آمد. در قسمت دوم به سندشناسی تاریخی پرداخته شده است.
١-٢. بررسی عناصر داستانی، سبک شناسی و تطابق تاریخی
در بررسی ادبی و تاریخی در مجموعه های مورد بحث، نتایجی به شرح زیر به دست آمد:
نتایج بررسی پیرنگ از سیزده داستان خرمشهر نشان داد که پیرنگ در اکثر داستان ها ضعیف بوده و داستان ها بیشتر دربارۀ یک حادثه (ی بزرگ مانند جنگ) و یا حول یک شخصیت تعریف میشوند. این ایراد در همۀ داستان ها چه کوتاه و چه بلند قابل مشاهده بود؛ به جز دو داستان کوتاه (عطر عربی فردوس و زنی بر بام) که دارای پیرنگ نسبتا قابل قبولی بودند.
همچنین نتایج نشان داد که عنصر پیرنگ در دهه های مختلف فرازونشیب چندانی نداشته و از پیرنگ ضعیف در دهه های اول، کمی به پیرنگ متوسط در سال های اخیر متمایل شده است (زنی بر بام و بچه های کارون) که البته پیشرفت شگرفی نیست؛ ولی با وجود این، نشان از توجه نویسندگان این حوزه به این عنصر مهم میباشد.
بررسی ها نشان داد که به جز دو داستان که اصل داستان چندان باورپذیر نبوده (ضیافت به صرف گلوله و داستان «عاشقانه ای کنار کارون» از مجموعه داستان دختران خرمشهر)، بقیۀ داستان ها ازنظر حقیقت مانندی مشکلی ندارند؛ هرچند که در بعضی داستان ها حوادث فرعی غیرقابل باوری همچون نجات ناگهانی بعضی شخصیت ها از مرگ یا اسارت آمده است (مانند داستان در جستجوی من و داستان «عشق و خون در خرمشهر» از مجموعه داستان دختران خرمشهر). دادن وجهۀ پلیسی به بعضی از داستان ها (ضیافت به صرف گلوله) باعث شده که این داستان ها ازنظر باورپذیری و راست نمایی دارای مشکل باشند.
هشت داستان از سیزده داستان مورد بررسی دارای زاویۀ دید دانای کل بودند. این عدم تنوع زاویۀ دید، خصوصا در دهه های اول بیشتر قابل مشاهده است؛ یعنی هرچه به سال های اخیر نزدیک تر میشویم، استفاده از زوایای دید متنوع (هرچند ناموفق)، بیشتر شده است و نویسندگان از زاویۀ دید دانای کل (آخرین نگاه از پل خرمشهر و نخل های بیسر) به زاویۀ دید من روایتی (دختران خرمشهر و بچه های کارون) برای ایجاد هم ذات پنداری بیشتر، تمایل نشان داده اند.
نتایج بررسی ها نشان داد که در اغلب داستان ها شخصیت پردازی ها ضعیف، به صورت مستقیم و دادن اطلاعات از زبان کسی برای شخص دیگری است که خود شخص، آن اطلاعات را میداند. البته هرچه به سال های اخیر نزدیک می شویم، نویسندگان سعی در پرداخت غیرمستقیم شخصیت ها و دادن اطلاعات به خواننده به صورت غیرمستقیم داشته اند (زنی بر بام و بچه های کارون).
بیشتر داستان ها در خرمشهر و در معدود مواردی در تهران اتفاق می افتند (به دلیل مهاجرت مردم جنگ زده به تهران؛ مانند داستان ضیافت به صرف گلوله و قسمت هایی از داستان های نخل های بیسر و در جستجوی من). نتایج نشان میدهد نویسنده ها توانسته اند در ترسیم فضای شهری در حال اشغال تقریبا موفق باشند. به این عنصر در تمام این سال ها به صورت تقریبا یکنواختی توجه شده است.
نتایج حاصل از پژوهش در این داستان ها، بیانگر این است که فضای حاکم بر بیشتر داستان ها به دلیل وقوع جنگ و ازدست دادن شهر و عزیزان، غمگین و حسرت زده است. البته تنوع فضا در سال های اخیر نیز قابل مشاهده است؛ مانند فضای رمانتیک (مجموعه داستان دختران خرمشهر)، پلیسی (ضیافت به صرف گلوله) و صمیمی (بچه های کارون)؛ اما غلبه با فضاسازی های غمگین است.
در بررسی عنصر گفت وگو لزومی به داشتن لهجه در دیالوگ های شخصیت ها نیست؛ اما واردکردن لهجۀ خاص این مناطق در داستان ها، به فضاسازی و باورپذیری کمک شایانی میکند؛ مسئله ای که در دو داستان نخل های بیسر و نخل ها و آدم ها اتفاق افتاده و در انتقال حس مؤثر بوده است. در بسیاری از دیالوگ ها هم ما بیشتر شاهد دادن اطلاعات بودیم و دیالوگ ها کارکردی جز این نداشته اند. این عنصر در دهه ها و سال های مختلف نیز دارای نشیب وفراز خاصی نبوده است.
لحن در اکثر داستان های مورد مطالعه غمگین و آرام است. در بعضی آثار با لحن حماسی و یا چند لحن در داستان مواجهیم؛ اما یکی از این لحن ها حتما غمگین است. این لحن غمگین در اوایل ناامید هم هست؛ مانند داستان آخرین نگاه از پل خرمشهر؛ اما در داستان های اخیر، غم و امید در کنار یکدیگرند.
تنوع مضمون نسبت به عناصر دیگر در داستان های مورد پژوهش بیشتر بود؛ اما مضمون مظلومیت و پایداری مردم، مضمون غالب تر است. توجه به امور معنوی همچون ایمان و امید (داستان در جستجوی من) و شهادت (نخل ها و آدم ها) و عوض شدن انسان ها در جنگ (زنی بر بام، عطر عربی فردوس) از دیگر مضامین این داستان هاست.
موضوع در بیشتر داستان ها راجع به اشغال خرمشهر است. از سیزده داستان، نه داستان فقط به اشغال، سه داستان به اشغال و فتح (نخل های بیسر، در جستجوی من و نخل ها و آدم ها) و تنها یک داستان دربارۀ فتح خرمشهر است (بچه های کارون).
به نظر می رسد اشغال خرمشهر و مقاومت مظلومانۀ مردم، در نظر نویسندگان حادثۀ پرچالش تر و متأثرکننده تری نسبت به فتح آن بوده است.
در بررسی سبک شناسی و در مطالعۀ ادبی، کلمات و اصطلاحات جنگی و سپس محلی و پزشکی بیشترین فراوانی را داشته اند. هرچه از سال های جنگ دورتر میشویم، تنوع جملات و اصطلاحات کمتر شده و فقط اصطلاحات جنگی است که هم چنان کاربرد دارد.
ازنظر کاربرد آرایه های ادبی نیز، آرایۀ تشبیه و سپس تشخیص و تکرار، بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند و هرچه به سال های اخیر نزدیک میشویم، تنوع کاربرد آرایه ها نیز کمتر میشود. شاید بتوان گفت سیر نزولی استفاده از آرایه ها در این متون، متأثر از میزان علاقۀ مخاطب امروز در دریافت سریع تر مطلب و تمایل نویسندگان به ساده نویسی باشد.
بیشترین توصیف ها در این داستان ها در اوایل، توصیف مکان ها و اشخاص است و در سال های اخیر توصیف مکان و حالات، بیشترین کاربرد را دارند. این شاید به علت تمایل نویسنده ها به شخصیت پردازی غیرمستقیم شخصیت ها باشد.
همچنین، نویسندگان در همۀ سال ها از انواع جملات (کوتاه، بلند، رسمی، محاوره ای و...) برای انتقال احساس و اطلاعات خویش بهره برده اند و روند خاصی از این نظر مشاهده نمیشود.
نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهد که داستان ها در سال های نزدیک به جنگ، ازنظر ویژگیهای فکری به موضوعاتی همچون وطن دوستی، نقش مذهب و حسرت گذشته ها بیشتر توجه داشته و در سال های اخیر، توجه به وجوهی مانند وطن دوستی، زنده نگاه داشتن یاد شهدا و آدم های که در جنگ ساخته شده اند پررنگ تر شده است. در کل، نوع نگاه نویسندگان بومی نسبت به شهرشان با شیفتگی و حسرت بیشتری همراه بوده است.
ازنظر داستانی، دو داستان کوتاه عطر عربی فردوس و زنی بر بام، و از منظر تاریخی داستان های آخرین نگاه از پل خرمشهر، نخل های بیسر و نخل ها و آدم ها داستان های شاخص این پژوهش هستند.
٢-٢. سندشناسی تاریخی
همان گونه که می دانیم، وقایع و حوادث داستان ها توسط شخصیت ها، در مکان یا مکان هایی رخ میدهند. حال اگر این داستان ها دربارۀ یک واقعۀ تاریخی نوشته شده باشند، نویسنده ها برای واقعینمایاندن داستان خود ناچار به استفاده از اشخاص، مکان ها و وقایعی هستند که وجود تاریخی یا جغرافیایی داشته باشد؛ داستان های خرمشهر هم از این قاعده مستثنا نیستند.
لازم به ذکر است که هدف از انطباق با واقعیت های تاریخی، انطباق کامل داستان با تاریخ نیست. ازآنجاکه داستان بازگویی خشک تاریخ نیست، نمیتوان و نباید منکر این قضیه شد که بسیاری از شخصیت ها و وقایع این داستان ها ساختۀ ذهن نویسنده ها باشند؛ بلکه هدف از این قسمت تطابق و راست آزمایی اشخاص، مکان ها و وقایعی واقعی است که در این داستان ها با مشخصاتی خاص از آن ها یاد شده و شایستۀ بررسی و تحقیق ازنظر تاریخی بودند.
در نتایج بررسی های سندشناسی تاریخی، از ٣٤ شخصیت، ٢٤؛ از ٤٧ مکان، ٤٢؛ و از ١٣ واقعه ١١ مورد مربوط به خرمشهر، مورد شناسایی و تأیید قرار گرفتند.در این پژوهش فقط به اعلام مربوط به خرمشهر پرداخته شده است.
١-٢-٢. سندشناسی شخصیت ها
در داستان های خرمشهر با سه گروه از اشخاص مواجه بودیم؛ یک دسته از اشخاص فقط با نام کوچک، دستۀ دیگر فقط با نام خانوادگی و گروه سوم نیز با نام و نام خانوادگی از آن ها یاد شده بود.
افرادی که فقط با نام معرفی شده بودند محدود و آن قدر شناخته شده بودند که بتوان به نام و نام خانوادگی کامل و سایر مشخصاتشان راحت تر دسترسی پیدا کرد. افرادی مانند شیخ شریف، شهناز (حاجیشاه) و....
تعدادی هم که فقط با نام خانوادگی معرفی شده بودند، با توجه به زمان وقوع داستان و با حذف موارد مشابه و همراهی آن ها با نشانه هایی دیگر، به شخصیت اصلی دسترسی پیدا میشد. مانند شخصیت آلبوغبیش که به علت همراهی او با شیخ شریف به اطلاعات این شخص دسترسی پیدا شد و یا شهید اقبال پور که به عنوان اولین شهدای جنگ، کاملا برای مدافعان شناخته شده بود.
دستۀ دوم که با نام و نام خانوادگی معرفی شده بودند به اطلاعات بعضی اشخاص به راحتی میشد دسترسی پیدا کرد، مانند شهید جمشید برون؛ اما مشکلی که در این میان به وجود آمد، این بود که نام خانوادگی ذکرشدۀ بعضی اشخاص، در داستان ها به طور کامل ذکر نشده و در سایت بنیاد شهید برای شناسایی و دسترسی به اطلاعات سجلی این افراد، نیاز به نام کامل شخص مورد نظر بود، که شخص مورد نظر را با توجه به زمان شهادت یا دیگر اطلاعات که در محدودۀ اشغال و فتح خرمشهر بوده و یا اطلاعات هم رزمان فرد مورد نظر، این شخصیت از بقیۀ شهدا یا دیگر اشخاص که نام خانوادگی نزدیکی با شهید مورد نظر داشتند، تمییز داده میشد؛ مانند شهید بهنام محمدی که نام خانوادگی کاملشان بهنام محمدیراد است یا میتوان به شخصیت عبدالرضا خفاجی اشاره کرد که داستان بچه های کارون به او تقدیم شده و این کتاب به نوعی دربارۀ داستان زندگی او بود. از این شخصیت در سایت بنیاد شهید مشخصاتی ثبت نشده بود و مدافعین نیز چنین شخصیتی را به یاد نداشتند.
مشکل دیگری که در این مورد با آن مواجه بودیم، دستیابی به اطلاعات افرادی بود که در قید حیات بوده و نامی از ایشان نیز در سایت بنیاد شهید، به عنوان شهید، آزاده و یا جانباز ثبت نگردیده بود (سایت بنیاد شهید دارای اطلاعاتی است که در دسترس عموم نیست و علاوه بر مشخصات شهدا، اطلاعات آزادگان و جانبازان نیز در آن درج شده است و صرفا با نامه نگاری دانشگاه و به صورت حضوری این اطلاعات به دانشجو ارائه گردید)؛ مانند جاسم غضبان که نام کامل ایشان جاسم غضبان پور است و با وجود جانباز شیمیایی بودن، کارت جانبازی ندارد. این مشکل با پیگیریهای فراوان و همچنین هم کاریهای بیدریغ رزمندگان و مدافعین شهر و جست وجو در سایت ها مرتفع گردید.
مسئلۀ دیگری که تطابق با شهید یا شخص مورد نظر را مشکل و نگارنده را با تردید مواجه میکرد، ثبت اطلاعات غلط دربارۀ فرد مورد نظر در داستان بود؛ مانند شهید رضا دشتی با نام کامل محمدرضا دشتیزاده که زمان شهادت حقیقی ایشان با زمان شهادتشان در داستان متفاوت است.
به عنوان نمونه، برای چگونگی پرداخت و تحلیل شخصیت ها به زندگی احمد شوش و جمشید برون می پردازیم.
«احمد شوش فرزند عبدالکریم در ٢٨ مهر ١٣٣٥، شب شهادت پیامبر، در خرمشهر دیده به جهان گشود» (پایگاه اطلاع رسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران). تحصیلات خود را تا سال چهارم دبیرستان پی گرفت و پس از آن به دلیل فقر اقتصادی خانواده، به کار پرداخت. چندی بعد به سربازی رفت و با صدور فرمان امام خمینی مبنی بر ترک پادگان ها، از محل خدمت خود گریخت و به جمع مبارزین پیوست. او به همراه چند تن از دوستان خود، با ساخت یک دستگاه تکثیر ساده، به چاپ و توزیع اعلامیه ها میپرداخت و در روزهای پرتلاطم انقلاب، در تصرف شهربانی و دژبانی رژیم شاهنشاهی در شهر خرمشهر مشارکت نمود (نک: بایگانی بسیج خرمشهر).
پس از پیروزی انقلاب و تشکیل کمیته، مسئولیت این نهاد در خرمشهر و پس از آن مسئولیت جهاد سازندگی خرمشهر را برعهده گرفت. چندی بعد در غائلۀ خلق عرب مورد سوءقصد قرار گرفت و به دلیل شدت جراحت وارده به پا، به کشور آلمان اعزام گردید و پس از انجام معالجات به سوریه و لبنان رفته و در تشکیلات نظامی فلسطینیها (الفتح) به یادگیری فنون نظامی پرداخت و با نام ابوشاب، در چند عملیات تخریب همراه فلسطینیها شرکت کرد (نک: بایگانی بسیج خرمشهر؛ ابوالحسنی، ١٣٨٥: ٤). «در دورۀ مقاومت، او و هم دوره ایهای دورۀ چریکی لبنانش که به درخواست او از رودسر آمده بودند، بهتر از بقیۀ نیروهای غیرنظامی می جنگیدند» (حبیبی، ١٣٨٠: ٥١؛ ابوالحسنی، ١٣٨٥: ١٣؛ شیرعلینیا و زاهدی، ١٣٨٨: ٦٩؛ اعظم حسینی، ١٣٨٨: ٤٩٢). «سرانجام، احمد شوش در روز ٨ مهرماه سال ١٣٥٩ در جریان یک عملیات شناسایی همراه با نیروهای ارتش، در نزدیکی پل نو در خرمشهر به شهادت رسید» (بایگانی بسیج خرمشهر).
در داستان آخرین نگاه از پل خرمشهر (مؤذن، ١٣٦٠: ٣٧)، از فداکاری این شخصیت یاد شده، اما خصوصیت لات بودن را هم برای این شهید ذکر میکند که با توجه به مصاحبۀ خواهر این شهید با نشریۀ الکترونیکی گیلان که میگوید «احمد وقتی میدید یک جوانی شر و خلافکار است، ولش نمیکرد. میرفت با او دوست میشد. همه میگفتند احمد لاته، چون با آن ها نشست و برخاست میکند. احمد لات نبود. به خدا همان ها آمدند در جنگ پابه پایش ایستادند. همان ها باخدا شدند، نمازخوان شدند» (اقدامی، ١٣٨٩) و همچنین مصاحبه با هم رزمان این شهید، صحت مطالب نسبت داده شده تأیید نمیشود. در داستان نخل های بیسر (فراست، ١٣٩٢: ٧٩ تا ٨١) به شبیخون زدن به دشمن، شهادت و انتقال جنازۀ ایشان به پشت جبهه پرداخته شده است.
«جمشید برون، فرزند قلی، در ٣١ شهریور ١٣٤١ در شهرستان آبادان به دنیا آمد» (پایگاه اطلاع رسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران). او قبل از انقلاب در آبادان در زمینۀ جمع آوری و توزیع اعلامیه های امام فعالیت داشت و با خدمت به روستاییان، آن ها را با اهداف انقلاب آشنا میکرد. مسئولین تظاهرات که کارآمدی ایشان را دیدند، او را به گروه های انقلابی خرمشهر متصل کردند (نک: بایگانی بسیج خرمشهر). «جمشید برون در زمان حملۀ عراق به ایران، از اعضای گروه رضا دشتی و از معدود بازماندگان آن ها پس از اشغال خرمشهر بود» (برون، ١٣٩١). وی در جریان فتح خرمشهر به اطلاعات و شناسایی دشمن پرداخت و در مرحلۀ دوم عملیات بیت المقدس، در تاریخ ٢٠ اردیبهشت ١٣٦١، با اصابت آرپیجی هنگام حملۀ شبانۀ دشمن به شهادت رسید (نک: مردانه، ١٣٩٣؛ بایگانی بسیج خرمشهر) و درگلزار شهدای اهواز دفن گردید. «شهید برون اولین نوحه خوان سپاه خرمشهر نیز بوده است» (مکرینژاد، ١٣٩٤؛ اعظم حسینی، ١٣٨٨: ٧٠٦).
در رمان نخل های بیسر (فراست، ١٣٩٢: ٢٠٠) به نوحه خوان بودن جمشید برون اشاره شده است. در صفحۀ ٢٠٧ این کتاب نیز، به نوشتن محل شهادت او روی یکی از دیوارهای کوت شیخ اشاره میشود؛ در حالی که همان طور که ذکر شد، این شهید در عملیات بازپس گیری شهر به شهادت رسیده است. زمان یادشده در داستان، در محدودۀ زمانی عملیات بیت المقدس نیست.
٢-٢-٢. سندشناسی مکان ها
شناخت پیشینۀ مکان های مختلف شهری و غیرشهری شهرستان خرمشهر، به دلیل وقوع جنگ و ازبین رفتن آرشیو و بایگانی نهادهای مرتبط، به سختی ممکن شد و به ناچار مجبور به استفاده از حافظه و اطلاعات ساکنین، مدافعین شهر و بروشورهای راهنمای مناطق عملیاتی و راهیان نور شدیم. برای نمونه، دو مکان بانک صادرات و پل نو در این مقاله آورده میشوند.
بانک صادرات، قبل از جنگ، در خرمشهر دارای یک شعبۀ مرکزی و چهار شعبۀ دیگر در مناطق مختلف خرمشهر بود. در داستان ضیافت به صرف گلوله (قیصری، ١٣٨٠: ٨٨) از این مکان به صورتی که در زیرزمین آن مجروح نگه داشته میشده یاد شده؛ اما در خرمشهر به دلیل شرایط خاص محیطی (بالابودن آب تحت الارض)، احداث زیرزمین مرسوم نبوده و تقریبا غیرممکن است. البته بنا به گفتۀ اهالی و مدافعین خرمشهر، تنها یک بانک در شهر، آن هم بانک ملی شعبۀ مرکزی، با شرایط خاصی زیرزمینی به عنوان خزانه را دارا بود. همچنین در دوران مقاومت، در هیچ بانکی هم مجروح نگهداری نمیکرده اند (نک: مغنیمی و مکرینژاد، ١٣٩٤).
پل نو در سال ١٣٠٥ش روی نهر عرایض در غرب خرمشهر و در مسیر جادۀ شلمچه احداث شده است. طول پل ٥٨ متر و عرض آن ٧ متر است (نک: حبیبی، ١٣٨٠: ١٧). «ارتش عراق در آغاز هجوم سراسری، سه روزه به نهر عرایض رسید؛ لیکن برای عبور از پل نو چندین روز جنگید. پس از عبور از آن نیز چند بار پیش روی کرد و عقب رانده شد، تا اینکه از ١٣٥٩/٧/١٦، دستیابی مدافعان خرمشهر به پل نو غیرممکن شد» (بروشور نقشۀ سیاحتی مناطق جنگی خوزستان). در حال حاضر پل جدیدی جای این پل احداث شده که مسیر ترانزیت کالا به مرز عراق از طریق شلمچه است.
در داستان نخل های بیسر (فراست، ١٣٩٢: ٣٨ تا ٦٦) از قرارداشتن پل نو در منطقۀ شلمچه و نفوذ عراقیها و دفاع نیروهای خودی، و در رمان نخل ها و آدم ها (سلیمانی، ١٣٩١: ٣٦) به اعزام نیرو به پل نو در اوایل هجوم عراق، و در مجموعه داستان دختران خرمشهر، در داستان «عاشقانه ای کنار کارون» (دهقانی، ١٣٨٧: ١١) به سقوط پل نو بعد از ٣٣ روز و در پایان دورۀ مقاومت اشاره میکند که همان طور که گفته شد، پل نو بعد از حدود ١٧ روز پس از تهاجم، سقوط کرده است و پلی که نیروهای ایرانی در روز سقوط خرمشهر از آن عقب نشینی کردند، در واقع پل بزرگ خرمشهر است.
٣-٢-٢. سندشناسی وقایع
وقایع رخ داده در این داستان ها به سه دسته تقسیم میشوند: دستۀ اول وقایعی که در مدت زمان هجوم تا سقوط خرمشهر، دستۀ دوم وقایعی که در مدت اشغال خرمشهر و دستۀ سوم حوادثی هستند که در زمان آزادسازی شهر اتفاق افتاده اند. در این مقاله به دو واقعۀ محور هجوم به خرمشهر و نیروها و واحدهای عمل کننده در عملیات بیت المقدس پرداخته میشود.
محور هجوم به خرمشهر: «نیروهای عراق جهت تصرف خرمشهر با دوازده لشکر، در سه جبهه به آن حمله کرد: جبهۀ شمالی (پلیس راه)، جبهۀ مرکزی (دوربند) و جبهۀ غربی (محور بندر)» (انصاری، درودیان و همکاران، ١٣٨٦: ٢٥٣؛ اخلاقی، ١٣٩١: ١٢٩). در داستان ضیافت به صرف گلوله (قیصری، ١٣٨٠: ٦٦) به هجوم عراق از محور شمالی شهر پرداخته شده است.
نیروها و واحدهای عمل کننده در عملیات بیت المقدس: «عملیات بیت المقدس توسط ٣ قرارگاه عملیاتی قدس، فتح و نصر شامل لشکرهای ١٦ و ٩٢ زرهی و ٢١ پیاده و تیپ های ٥٥ هوابرد، ٥٨ ذوالفقار، ٣٧ زرهی، ٢٣ نوهد و تیپ ٣ پیادۀ لشکر ٧٧ از ارتش و تیپ های بیت المقدس، ٢٧ محمد رسول الله، ٧ ولیعصر، ٣٠ زرهی، ٨ نجف اشرف، ٣١ عاشورا، ١٤ امام حسین، ٣٧ نور، ٢١ امام رضا، ٤١ ثارالله، ٢٢ بدر، ٤٦ فجر و ٢٥ کربلا از سپاه صورت گرفت»(عملیات بیت المقدس، ١٣٨٧: ١٢؛ شیرعلینیا و زاهدی، ١٣٨٨: ٨١). در داستان نخل ها و آدم ها (سلیمانی، ١٣٩١: ٤٦٦) دربارۀ به عقب راندن دشمن تا مرز توسط بچه های تیپ بعثت به همراه سایر نیروها سخن رفته است که با توجه به مطالب ذکرشده، درستی چنین گفته ای تأیید نمیشود.
٣. نتیجه گیری
نتایج بررسی پیرنگ از سیزده داستان خرمشهر نشان داد که پیرنگ در اکثر داستان ها ضعیف بوده و این عنصر در دهه های مختلف فرازونشیب چندانی نداشته و از پیرنگ ضعیف در دهه های اول، کمی به پیرنگ متوسط (زنی بر بام و بچه های کارون) در سال های اخیر متمایل شده است. بررسیها نشان میدهد بیشتر داستان ها ازنظر حقیقت مانندی مشکلی ندارند؛ هرچند که در بعضی داستان ها حوادث فرعی غیرقابل باوری رخ داده است (مانند داستان در جستجوی من و داستان «عشق و خون در خرمشهر» از مجموعه داستان دختران خرمشهر).
تنوع زاویۀ دید در سال های اخیر بیشتر شده است و نویسندگان از زاویۀ دید دانای کل (آخرین نگاه از پل خرمشهر و نخل های بیسر) به زاویۀ دید من روایتی (دختران خرمشهر و بچه های کارون) برای ایجاد همذات پنداری، بیشتر تمایل نشان داده اند. در حیطۀ شخصیت پردازی هرچه به سال های اخیر نزدیک میشویم، نویسندگان سعی در پرداخت غیرمستقیم شخصیت ها داشته اند (زنی بر بام و بچه های کارون).
بااینکه تنوع فضاسازی در سال های اخیر قابل مشاهده است، اما غلبه با فضاسازیهای غمگین است. به این عنصر در تمام این سال ها به صورت تقریبا یکنواختی توجه شده است. بااینکه تنوع فضاسازی در سال های اخیر قابل مشاهده است، اما غلبه با فضاسازیهای غمگین است. داستان هایی که از لهجۀ خاص مناطق جنگ زده در آن ها استفاده شده است، در فضاسازی و باورپذیری موفق تر بوده اند (نخل های بیسر و نخل ها و آدم ها).
لحن در بیشتر داستان های مورد مطالعه غمگین و آرام است و در سال های اخیر امیدواری با غم همراه شده است. با توجه به تنوع مضمون در داستان ها، مضمون مظلومیت و پایداری مردم مضمون غالب است. موضوع در بیشتر داستان ها راجع به اشغال خرمشهر است. به نظر میرسد اشغال خرمشهر در نظر نویسندگان حادثۀ پرچالش تری نسبت به فتح آن بوده است.
در بررسی سبک شناسی و ادبی، از کلمات و اصطلاحاتی که در داستان ها به کار برده شده، اصطلاحات جنگی و سپس محلی و پزشکی بیشترین فراوانی را داشته اند و در سال های اخیر، فقط اصطلاحات جنگی است که همچنان کاربرد دارد.
ازنظر کاربرد آرایه های ادبی، هرچه به سال های اخیر نزدیک میشویم، سیر نزولی تنوع کاربرد آرایه ها را شاهد هستیم. به دلیل تمایل نویسنده ها به شخصیت پردازی غیرمستقیم، توصیف مکان و حالات بیشترین کاربرد را در سال های اخیر دارند.
همچنین روند خاصی در استفاده از انواع جملات (کوتاه، بلند، رسمی، محاوره ای و...) که نویسندگان برای انتقال احساسات خود به کار برده اند، مشاهده نمیشود.
نتایج بررسیهای سندشناسی تاریخی بیانگر این موضوع است که نویسندگان از نام مکان های بیشتری برای مستندسازی داستان خویش استفاده کرده اند. ازنظر درصدی نیز تأیید مکان های نام برده شده نسبت به وقایع و اشخاص بیشتر بوده است.هرچند تعداد وقایع نام برده شده بسیار کمتر از اشخاص بوده است، اما درصد بیشتری از وقایع صحت داشته اند.
بیشترین درصد تأیید صحت اعلام تاریخی در دو داستان در جستجوی من و جنگی که بود به میزان ١٠٠درصد و بیشترین عدم تأیید در داستان بچه های کارون با ٥٥. ٥درصد میزان خطاست. بیشترین استفاده از نام اشخاص در داستان نخل های بیسر است که از ٢٦ شخصیت نام برده. همچنین، بیشترین سندیت مکان با ٢١ مورد نیز در این داستان است. بیشترین اشاره به وقایع در داستان نخل ها و آدم هاست که از شش واقعه یاد شده است.
کمترین سندیت اشخاص در داستان عطر عربی فردوس، زنی بر بام و مجموعه داستان دختران خرمشهر است که از شخص خاصی نام نبرده اند. کمترین اشارات به مکان ها (هرچند در همۀ داستان ها از مکانی نام برده شده است) در داستان زنی بر بام و دختران خرمشهر (هرکدام ٣ مکان) است. کمترین اشاره به وقایع نیز در داستان زنی بر بام و داستان جنگی که بود است که از هیچ واقعه ای نام نبرده اند.
نتایج نشان میدهد که بیشترین استناد به اعلام خرمشهر در دو داستان اول، یعنی داستان هایی که در دوران قبل از جنگ نوشته اند، بوده است؛ به طوریکه در دو داستان آخرین نگاه از پل خرمشهر و نخل های بیسر، جمعا از ٧١ استناد و در هشت داستان و مجموعه داستان دیگر، از ٧٩ استناد بهره برده اند و این بدان معناست که در سال هایی که جنگ در جریان بوده، تمایل بیشتری به ضبط و ثبت شخصیت ها و دیگر اعلام وجود داشته و در سال های اخیر، این تمایل به شدت رو به کاهش دارد. بیشترین استنادهای تاریخی در شخصیت ها، بنیصدر در پنج داستان؛ از مکان ها، مسجد جامع در نه داستان؛ و از وقایع، مدت دورۀ مقاومت در سه داستان بوده است.
فهرست منابع
١. ابوالحسنی، م. (١٣٨٥). اشغال؛ تصویر سیزدهم. چ ٢. تهران: روایت فتح.
٢. اخلاقی، ع. (١٣٩١). سرزمین محبوب من. چ ١. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس.
٣. اقدامی، س. (١٣٨٩). از شوش خرمشهر تا شوش رودسر. نشریۀ الکترونیکی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس گیلان. ٢٠شهریور١٣٩٣. دسترسی در: Blogfa. Com. www. Ravayate٨.
٤. اکبری شلدره ای، ف. (١٣٨٢). درآمدی بر ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی. چ ١. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
٥. امیری خراسانی. (١٣٨٩). مؤلفه های پایداری در سیمای شخصیت های رمان دفاع مقدس. دوفصلنامه ادبیات پایداری، ١(٢)، ٣١٣٦.
٦. ---------- (١٣٨٧). نامه پایداری. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس. ١(مقدمه).
٧. انصاری، م. و همکاران. (١٣٨٦). خرمشهر در جنگ طولانی. تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
٨. بارونیان، ح. (١٣٨٧). شخصیت پردازی در داستان های کوتاه دفاع مقدس. چ ١. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس.
٩. برون، م. (١٣٩١). معرفی سردار شهید جمشید برون، شهید مداح خوزستان. ٥آبان ١٣٩٤. دسترسی در:
. www. Jboroon. Blogfa. Com
١٠. بهمن، ک. (١٣٨٥). جنگی که بود. چ ٢ (ویراست دوم). تهران: صریر.
١١. پارسینژاد، ک. (١٣٨٢، دی و بهمن). رسالت واقعی رمان تاریخی. ماهنامۀ ادبیات داستانی، ١١ (٧٦-٧٥)، ٥١-٤٨.
١٢. ---------- (١٣٨٩). داستان جنگ به روایت دیگر. مقوله ها و مقاله ها. ج ٢. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، ١٢٥-٩٣.
١٣. پایگاه اطلاع رسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران. تارنمای تخصصی. ١١و١٢خرداد١٣٩٤. دسترسی در: www. Isaar. Ir.
١٤. جانقلی، م. (١٣٧٨). در جستجوی من. چ ١. تهران: دفتر هنر و ادبیات ایثار.
١٥. جزینی، م. (١٣٩١). بیایید خرمشهر را دوباره بخوانیم. جام جم آن لاین. ٤مرداد١٣٩٣. دسترسی در:
. press. jamejamonline. ir
١٦. حبیبی، ا. (١٣٨٠). خرمشهر در جنگ. چ ١. ج ٢. تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
١٧. حسینی، ا. (١٣٨٨). دا (خاطرات سیده زهرا حسینی). چ ٣٦. تهران: سوره مهر.
١٨. خرامان، م. (١٣٩٠). واقع نمایی در ادبیات پایداری؛ چهارده مقاله دربارۀ داستان کوتاه. چ ١. تهران: صریر، ٣١١-٢٩٩.
١٩. دهقان، ا. (١٣٩٢). بچه های کارون. چ ١. تهران: سوره مهر.
٢٠. دهقانی، ا. (١٣٨٧). دختران خرمشهر. چ ١. تهران: مجنون.
٢١. رهگذر، ر. (١٣٧٠). نیم نگاهی به هشت سال قصه جنگ. چ ١. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری.
٢٢. سلیمانی، ن. (١٣٩١). نخل ها و آدم ها. چ ٣. تهران: سپاه پاسداران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
٢٣. شیرعلینیا، ج. (١٣٩٢). دایرۀالمعارف مصور تاریخ جنگ. چ ٢. تهران: سایان.
٢٤. شیرعلینیا، ج. و زاهدی، س. (١٣٨٨). قلب مقاومت؛ روایت خرمشهر. چ ٢. تهران: فاتحان.
٢٥. عملیات بیت المقدس (آزادی خرمشهر). (١٣٨٧). نویسنده ناشناخته. چ ٤. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
٢٦. فراست، ق. (١٣٩٢). نخل های بیسر. چ ٢. تهران: صریر، امیرکبیر (کتاب های سیمرغ).
٢٧. فیاض منش، ف. (١٣٧٩). شخصیت و شخصیت پردازی در هشت رمان جنگ. پایان نامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت مدرس، تهران.
٢٨. قیصری، م. (١٣٨٠). ضیافت به صرف گلوله. چ ١. تهران: سوره مهر.
٢٩. ---------- (١٣٨٨). «عطر عربی فردوس»، از مجموعه داستان سه دختر گلفروش. چ ٥. تهران: سوره مهر.
٣٠. گرجی، م. (١٣٩٠). بررسی عنصر شخصیت و شخصیت پردازی در داستان های دفاع مقدس با توجه به عنصر نام شناسی.
چهارده مقاله دربارۀ داستان کوتاه. پنجمین جشنوارۀ یوسف. تهران: صریر. چ ١. ٢٤١-٢١٩.
٣١. محمدی، م. (١٣٩٠). زنی بر بام. از داستان های برگزیدۀ پنجمین جشنوارۀ داستان کوتاه دفاع مقدس: جایزۀ ادبی یوسف.
چ ١. تهران: صریر.
٣٢. مردانه، م. (١٣٩٣). جمشید برون. ٦مهر١٣٩٤. دسترسی در: www. kanoonashrafi. persianBlogfa. Ir.
٣٣. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ. بیتا. [بروشور]. نقشۀسیاحتی مناطق جنگی خوزستان.
٣٤. مغنیمی، م. (١٣٩٤). خرمشهر: مصاحبۀ نگارنده. (خرداد ١٣٩٤).
٣٥. مکرینژاد، ا. (١٣٩٤). خرمشهر: مصاحبۀ نگارنده. (خرداد تا مرداد ١٣٩٤).
٣٦. مؤذن، ن. (١٣٦٠). آخرین نگاه از پل خرمشهر. چ ١. تهران: جهان سو. یادداشت ها، زندگینامه ها، بروشورها و مصاحبه با خانواده های شهدا. موجود در بایگانی بسیج خواهران خرمشهر (پرونده های شهدا).