مقدمه
خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبد العزی، اولین زنی بود که پیامبر قبل از بعثت و در سن بیست و پنج سالگی در شهر مکه با او ازدواج کرد (مسعودی، 1409، ج3، ص283 و ابن حزم، بی تا، ص26). ازدواج با خدیجه، همانند دیگر ازدواج های رسول خدا در مدینه، ازدواجی مصلحتی نبود؛ بلکه پیوندی از سر رغبت و انتخاب بود و برای هریک از آن دو، ثمرات و برکات زیادی داشت. پیامبر چندان از همدلی و همراهی خدیجه بهره مند شد که محبت او را رزق خویش دانست (مسلم، بی تا، ج7، ص133؛ مقریزی، 1420، ج 2، ص 226 و صالحی شامی، 1414، ج10، ص327). خدیجه از تمامی جهات بر سایر زنان برتری داشت و مردان ثروتمند و برخوردار از موقعیت اجتماعی آن زمان، به طور طبیعی، مشتاق ازدواج با او بودند؛ اما خود او مشتاق ازدواج با رسول خدا بود. طبق نقل مشهور، ابراز علاقه و اشتیاق به وصلت، ابتدا از سوی خدیجه مطرح شد و رسول خدا نیز متقابلا به خدیجه مشتاق شد. (ابن هشام، 1383، ج1، ص154). در مورد موضوع سن خدیجه هنگام ازدواج با پیامبر و فرزندان او از آن حضرت، بین مورخان اختلاف وجود دارد که این نوشتار، مجال طرح این مباحث نیست. سوال اصلی مقاله پیش رو آن است که چه دلایلی باعث شد رسول خدا خدیجه را برای همسری خویش برگزیند؟
در رابطه با پیشینه تحقیق باید گفت که چرایی ازدواج پیامبر با خدیجه، در کتب سیره و تاریخ زندگی پیامبر آمده و این نوشتار، اولین مقاله مستقل در این زمینه است و مقاله یا کتابی که اختصاص به این مسأله پرداخته باشد، پیدا نشد و آنچه با عنوان علل ازدواج رسول خدا با خدیجه به دست آمد، به صورت مصاحبه و پاسخ به سوال بود. همچنین برخی از پژوهشگران که کتب و مقالاتی در حکمت تعدد زوجات پیامبر نوشته اند، در خلال بحث، مطالبی درباره علت ازدواج رسول خدا با خدیجه ذکر کرده اند. یکی از این نوشته ها، کتاب «زوجات النبی وآل البیت»، نوشته محمد متولی الشعراوی است که در سال 1426ق توسط انتشارات مکتبة العصریة بیروت دره 39 صفحه چاپ شده است.
این کتاب، مطالب مختلفی پیرامون همسران پیامبر و ازدواج پیامبر با آنها را در بردارد. در این کتاب، بحث خاصی درباره حکمت ازدواج رسول خدا با خدیجه آمده است که به موضوع دلیل بیشتربودن سن خدیجه از پیامبر تمرکز دارد. یکی از مقالات، «کنکاشی در علل تعدد همسران پیامبر» نوشته مجید ابوالقاسم زاده و مهری کاظم نژاد است که در شماره 108 ماهنامه علمی - تخصصی معرفت چاپ شده است. این مقاله ضمن بیان علل عمومی و اختصاصی ازدواج های رسول خدا، به بیان علت ازدواج پیامبر با خدیجه پرداخته است. نویسنده در این مقاله، بیشتر به نقل آرای بزرگان پرداخته و در نتیجه، به مشکل تکرار و عدم استناد علمی دچار شده است، ضمن اینکه اکثر منابع نوشتار، متاخر است. مقاله دیگر، «حکمت چندهمسری در حیات رسول خدا» نوشته نیکو دیالمه است که در شماره 4 مجله علمی- پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، در پاییزه 139 انتشار یافته است. این مقاله از قلمی شیوا و روان برخوردار بوده و در آن، تحلیل های منطقی و درستی ارائه شده است. نویسنده در بخش دوم، در یک گفتار و به اختصار، چندهمسری رسول خدا را از منظر روان شناختی و جامعه شناختی بررسی کرده است. «چندهمسری در قرآن و سیره پیامبر» مقاله دیگری است که به قلم وحیده حمامی در مجله بینات، شماره 52 در سال 1385 چاپ شده است. نویسنده در این مقاله، ضمن بحث اصلی - یعنی تعدد زوجات از دیدگاه های گوناگون - مقام زنان پیامبر در قرآن و انگیزه پیامبر در ازدواج با هریک از همسرانش را بررسی کرده است. این مقاله دچار ضعف ساختاری و نگارشی و عدم انسجام و مساله خروج از بحث است.
آنچه نوشتار حاضر بدان پرداخته، بررسی علل و عواملی است که باعث شد بانوی ثروتمند و ممتاز قریش، به ازدواج با محمد امین راغب شده و متقابلا محمد با میل و رغبت، به خواستگاری خدیجه برود. نظر به کاستی هایی که کتب و مقالات مرتبط با این بحث، از حیث تتبع و تحلیل مبتنی بر نقل معتبر دارند، برای جبران این امر، نوشتار حاضر از منظری جدید تدوین شده است.
برای تحلیل چرایی ازدواج محمد و خدیجه، باید به تاریخ، جغرافیا و شرایط اجتماعی این رخداد توجه داشت و با تحلیل گزارش های موجود، آنچه را که مورخان بیان نکرده و یا بدان توجه نداشته اند، پیدا کرد. در این پژوهش، پس از نقل گزارش ها، این رخداد تاریخی در ضمن چند گفتار، بررسی و تحلیل می شود. این پژوهش براساس روش تحقیق کیفی و با رویکرد تاریخی انجام یافته و روش تحلیل داده های تاریخی نیز حضور و غیاب ذهنی است.
١. ویژگی های شخصی خدیجه قبل و بعد از بعثت
خدیجة بنت خویلد بن اسد (ابن حزم، 1403، ص120)، با رسول خدا خویشاوندی نزدیکی داشت و با سه واسطه در نسب، به قصی بن کلاب، جد چهارم رسول خدا می رسید. نام مادر خدیجه، فاطمه دختر زائد، از تیره عامربن لؤی بود (بلاذری، 1417، ج2، ص23). نوفل پدر ورقه و حزام پدر حکیم از اصحاب رسول خدا و عوام پدر زبیر، از سرشناسان قریش، همگی برادران خدیجه بودند (ابن حزم، 1417، ص121 و ابن حجر، 1415، ج1، ص205).
خدیجه پانزده سال پیش از عام الفیل در مکه متولد شد و در زمان خودش، در شمار ثروتمندترین افراد قریش بود (ابن هشام، 1383، ج1، ص199 و ابن سعد، بی تا، ج8، ص 13). وی دارای درجه ای از کمال و پاکی بود که در جاهلیت به او لقب «طاهره» دادند (ابن عبدالبر، 1422ق، ج4، ص379؛ ابن حجر، 1415، ج 8، ص 347؛ بیهقی، 1405، ج 2، ص353 و حلبی، 1400، ج1، ص199). از نفیسه دختر منیة، دوست صمیمی خدیجه نقل شده: «خدیجه بانویی خردمند، دوراندیش و ارجمند بود. از نظر نسب، شرف و ثروت، سرآمد زنان قریش بود و اشراف و ثرتمندان قریش در آرزوی ازدواج با او بودند و برای این منظور، از او خواستگاری کرده و حتی حاضر بودند، مهریهای سنگین بپردازند» (ابن سعد، بی تا، ج1، ص 106 و ابن حجر، 1415، ج8، ص101). خدیجه در روزگاری زندگی می کرد که ادیان الهی دچار تحریف شده و به جای آن، خرافات و فساد اخلاقی جایگزین شده بود. در آن روزگار که به تصریح قرآن، عده ای از اعراب از تولد دختر احساس شرم می کردند و حقوق فردی - اجتماعی زنان نادیده گرفته می شد، خدیجه به موقعیت اجتماعی مهم و صفات اخلاقی برجسته دست پیدا کرد. او زنی اجتماعی بود و در زمینه امور اقتصادی، فعالیت و با مردان تعامل داشت و در عین حال گزارش های تاریخی، از طهارت و عفاف بالای ایشان حکایت دارد. با وجود اینکه غلامان و کنیزان زیادی با او در ارتباط بودند، لقب طاهره را از مردم زمان خود گرفت و این مساله، دارای اهمیت زیادی است. او خواستگاران متعددی داشت؛ اما میل و رغبتی به مظاهر مادی و لذت های معمول زندگی که در شرایط او برایش سریع الحصول بود، نشان نداد و همه خواستگاران سرشناس و ثروتمند را رد کرد.
حضرت خدیجه یکی از چهار زن برتر در دنیا و آخرت است (طبرسی، 1417، ج1، ص295 و ابن کثیر، 1408، ج2، ص60) و خداوند و جبرئیل بر او سلام فرستاده و در زمان حیاتش به او مژده بهشت دادند. (بخاری، 1401، ج4، ص230؛ عامری، بی تا، ج1، ص49؛ ابن جوزی، 1418، ص273؛ ابن اثیر، 1409، ج5، ص420 و ابن حجر، 1415، ج8، ص102)؛ اتفاقی که در مورد هیچ یک از زنان پیامبر نیفتاد و خدیجه این موقعیت را با مجاهدت ها و فداکاری های خالصانه و بدون توقع خویش به دست آورد.
2. گزارش مورخان از ماجرای ازدواج پیامبر با خدیجه
در مورد علل و چگونگی ازدواج رسول خدا و خدیجه کبری، گزارش های متفاوتی در منابع تاریخی آمده است. برخی از آنها (بغدادی، بی تا، ص78) آمیخته به مطالبی است که مورخانی نظیر طبری نیز به جعلی بودن آن مطالب اعتراف دارند. در برخی از گزارش ها، پیامبر به عنوان اجیر خدیجه مطرح گردیده و جایگاه پیامبر از منظر اجتماعی نادیده گرفته شده است. در موارد دیگر، از نوشاندن شراب به پدرش برای رضایت گرفتن از او صحبت شده است. این موارد غیر از آنکه چگونگی ماجرا را به تحریف می کشاند، علل و چرایی این ازدواج مبارک را به بیراهه می برد (طبری، 1403، ج3، ص281 - 283). در اینجا از بین گزارش ها، خلاصه سه خبر را که اتفاق نظر بیشتری در مورد آنها وجود دارد، ذکر می کنیم:
الف) خدیجه بانویی تاجر، باشرافت و ثروتمند بود که مردان را به صورت مضاربه ای و با تعیین حق الزحمه از پیش، به کار می گرفت. هنگامی که آوازه صداقت، امانت داری و حسن خلق پیامبر را شنید، از او خواست تا برای تجارت با اموالش، همراه غلامش، میسره به شام برود؛ در حالی که مزد بیشتری را به محمد پیشنهاد داده بود. محمد امین پذیرفت و پس از ورود به شام، زیر سایه یک درخت در نزدیک صومعه ای به استراحت پرداخت. در این حال، راهب صومعه از میسره پرسید: این شخص کیست؟ میسره گفت: مردی قریشی از اهل حرم. راهب گفت: زیر این درخت جز پیامبر نمی نشیند. رسول خدا در این سفر، معاملات را با سود کامل انجام داد و به سوی مکه بازگشت؛ در حالی که در طول مسیر، دو ملک بر سرش سایه می انداختند. پس از ورود به مکه، میسره، خوش خلقی فراوان پیامبر، سخن راهب و سایه انداختن دو فرشته بر سر محمد را به خدیجه گزارش داد.
خدیجه قاصدی را نزد رسول خدا فرستاد و گفت: ای عموزاده! من به خاطر خویشاوندی، امانت داری، خوش اخلاقی، راستگویی و مقام ارجمندی که در میان قومت داری، مایل به ازدواج با تو هستم. رسول خدا سخنان خدیجه را برای عموهایش بازگو کرد و پس از آن، عمویش حمزة بن عبد المطلب به همراه وی نزد اسد بن اسد رفت و از او خواستگاری کرد و او را به نکاح محمد درآورد (ابن هشام، 1383، ج1، ص189 و طبری، 1403، ج2، ص280-281). [1]
ب) به نقل از عمار یاسر آمده است: من آگاهترین مردم به چگونگی ازدواج خدیجه با رسول خدا هستم؛ زیرا من دوست پیامبر بودم. روزی من و پیامبر میان صفا و مروه، به خدیجه دخترخویلد و خواهرش هاله برخوردیم. هاله پیش من آمد و گفت: آیا دوست تو علاقه ای به خدیجه دارد؟ گفتم: به خدا سوگند نمیدانم! خود را به پیامبر که از من دور شده بود، رساندم و سخنان هاله را به او بازگفتم. فرمود: «بازگرد و با او روزی را برای خواستگاری قرار بگذار» من چنان کردم. چون آن روز فرا رسید، خدیجه که پدرش مرده بود، به سراغ عمویش عمرو بن اسد فرستاد. محمد نیز به همراه چند تن از عموهایش به خواستگاری خدیجه رفت و در همان جلسه، محمد خدیجه را به نکاح خویش درآورد...) یعقوبی، بی تا، ج 2، ص20؛ ابن کثیر، 1408، ج2، ص295 و کلینی، 1363، ج5، ص375).
ج) نفیسه دختر منیه یکی از دوستان صمیمی خدیجه آورده است: پس از بازگشت محمد از سفر شام، خدیجه مرا با این پیغام نزد او فرستاد: ای محمد چه چیزی مانع ازدواج توست؟ محمد پاسخ داد: چیزی ندارم که با آن ازدواج کنم. گفتم: اگر من این مسأله را عهده داری کنم و تو را به زنی که صاحب مال و جمال و شرف و بزرگی است، دعوت کنم می پذیری؟ گفت: او کیست؟ گفتم: خدیجه. گفت: چگونه این امر برای من میسر است؟ گفتم: بر عهده من باشد. و ماجرا را به خدیجه خبر دادم. خدیجه محمد را به منزل خویش دعوت کرد و عمویش عمروبن اسد را نیز دعوت کرد تا او را به محمد تزویج کند. محمد همراه عموهایش نزد خدیجه آمد و یکی از عموهایش، خدیجه را به عقد او درآورد (ابن سعد، بی تا، ج1، ص105).
واقعه ازدواج محمد امین و خدیجه، در متون تاریخی در قالب سه گزارشی که ذکر شد، آمده است. با وجود اختلاف در گزارش های مربوط به ازدواج رسول خدا با خدیجه، در همه این نقلها، گزارش میسره از صفات اخلاقی رسول خدا، عامل اصلی ترغیب و تمایل خدیجه به آن حضرت معرفی شده و این قانع کننده نیست. بعضی از منابع به این مطلب تصریح دارند که «آنچه باعث رغبت خدیجه به محمد شد، حکایت میسره از علامات نبوت پیامبر و سخنان بحیرای راهب، هنگام همسفری با او در تجارت شام بود» (طبرسی، 1417، ج1، ص103؛ ابن حجر، 1415، ج8، ص99 و مقریزی، 1420، ج1، ص17). این در حالی است که صحت برخی از مطالب این اخبار، نزد بعضی از پژوهشگران معاصر محل تردید جدی قرار گرفته است (محمدی، 1378، ص 143). از سوی دیگر، هیچ سخنی از علت تمایل پیامبر به ازدواج با خدیجه به میان نیامده است و گویا تنها دلیل اقدام پیامبر به خواستگاری از خدیجه، پیغام یا درخواست مستقیم خدیجه بوده است. با توجه به این مسئله، نمی توان پذیرفت که خدیجه به صفات اخلاقی محمد توجه داشت و به اندازه ای به جایگاه اخلاقی محمد اطمینان پیدا کرده بود که برخلاف عرف معمول، خود به پیامبر اظهار تمایل و پیشنهاد وصلت داد؛ اما پیامبر از خصوصیات اخلاقی بانوی برتر قریش، اطلاعی نداشته و تنها به دلیل طرح پیشنهاد از طرف خدیجه، خیلی زود آن را پذیرفته باشد؛ چیزی که همه گزارش ها از آن حکایت دارند. البته در برخی از این گزارش ها، مطالب غیر قابل پذیرش دیگری هم وجود دارد؛ اما اشکال اصلی و مشترک همه نقل ها آن است که تفکر، اراده و انتخابی برای محمد امین نقل نشده و خدیجه و عموها برای آن حضرت تصمیم می گیرند و او بی درنگ اجرا می کند. ضروری است که پس از بیان علت تمایل و علاقه خدیجه به پیامبر، به تبیین چگونگی انتخاب خدیجه از سوی پیامبر بپردازیم.
٣. تحلیل اشتیاق خدیجه به همسری پیامبر
طبق بیشتر گزارش های تاریخی، خدیجه به پیامبر پیشنهاد ازدواج داد (طبری، 1403، ج2، ص281؛ بلاذری، 1417، ج 1، ص 98؛ ابن اثیر، 1409، ج1، ص23؛ ابن کثیر، 1408، ج 2، ص294 و سهیلی، 1412، ج 2، ص 232). اینکه زنی در موقعیت خدیجه، خود پیشگام در خواستگاری و ازدواج شود، مسئله قابل تأمل و نوعی سنت شکنی است که می توانست، سرزنش و ملامت اطرافیان را در پی داشته باشد؛ اما هیچ گزارشی وجود ندارد که کسی خدیجه را به خاطر این پیشگامی، نکوهیده باشد. البته برخی از گزارش ها حاکی از آن است که زنان اشرافی و ثروتمند قریش، که خدیجه و موقعیت او را به طور طبیعی می شناختند، او را به خاطر ازدواج با کسی که از نظر مالی بسیار کمتر از خودش بود، سرزنش کرده و حتی با او قطع رابطه کرده بودند (نیشابوری، 1423، ج1، ص329؛ طبری امامی، 1413، ص 77 و صالحی شامی، 1420، ص454). این گونه اخبار بیانگر این است که ثروت و موقعیت اجتماعی ناشی از آن، بیشترین اهمیت را در دید مردم مکه در آن زمان داشت؛ زیرا محمد در آن موقع، از نظر جایگاه قبیله ای و موقعیت اجتماعی خانواده و نیکویی اخلاق و زیبایی منظر، زبانزد همگان بود؛ اما این امتیازات وقتی با مال و ثروت جمع نمی شد، وزن قابل توجهی نداشت. قرآن به صورت اختصاری، برخی از ویژگی های جامعه آن روز را نقل می کند. برخی از سوره های مکی نظیر تکاثر و همزه به علاقه فراوان اعراب جاهلی به جمع آوری ثروت و تفاخر به اموال و قبیله اشاره دارند. در چنین فضایی، تفاوت نگاه بانویی همچون خدیجه به زندگی و ارزش های آن آشکار می شود. انتخاب خدیجه از سر تعقل و برخلاف عرف محیط بود. اگر خدیجه چنین ثروتی نداشت، بی اعتنایی او به مال و امکانات زندگی و ازدواج با شخصی که از ثروت بی بهره بود، خیلی طبیعی تر بود. خدیجه، اختیار کامل اموال خویش را به پیامبر واگذار کرد و سبک زندگی خویش را بر اساس خواست محمد و در راستای تقویت رسالت آن حضرت تغییر داد. وقتی خدیجه در جلسه خواستگاری ملاحظه کرد عمویش ورقة بن نوفل از عهده پاسخ گویی سخنان ابوطالب برنمی آید، بی درنگ گفت:
عموجان! ممکن است در بین مردم نسبت به من سزاوارتر باشی، ولی نسبت به من از خود من برتری نداری و در این مورد من سزاوارترم). ای محمد! من خودم را به ازدواج تو درآوردم، و مهرهم بر عهده من و در مال من است. به عمویت بگو شتری نحر کند و براهلت وارد شو. ابوطالب گفت: شاهد باشید که خدیجه محمد را قبول کرد و مهریه را نیز از مال خویش ضامن شد. بعضی از مردان قریش گفتند: این چیز عجیبی است که مهریه بر عهده زنان باشد. در این هنگام، ابوطالب دچار خشم شدیدی شد و بر دو زانوی خویش نشست (و او کسی بود که مردان از هیبتش هراس داشتند و از غضبش بیمناک می شدند و گفت: اگر مردان، همچون برادرزاده من باشند، با سنگین ترین بها و بزرگ ترین مهریه طلب می شوند و اگر افرادی مانند شما باشند، نمی توانند جز با پرداخت مهر روزافزون ازدواج کنند (کلینی، 1363، ج5، ص375 و اربلی، 1405، ج1، ص 510509). برای تحلیل چرایی تمایل و رغبت فراوان خدیجه به محمد امین، باید به اخبار زمان جاهلیت درباره رسول خدا و بعثت آن حضرت توجه کرد. دقت در گزارش های مختلف، این نکته را روشن می سازد که قبل از بعثت پیامبر، مردم حجاز (مکه و مدینه) منتظر آخرین پیامبر بودند و علائم نبوت پیامبر خاتم را از اهل کتاب شنیده بودند. در گزارشی آمده است که یک روز عید، زنان قریش در مسجدالحرام گردهم جمع شده بودند. مردی یهودی در برابر آنها ایستاد و گفت: به زودی در میان شما پیامبری مبعوث خواهد شد، پس هر یک از شما زنان که بتواند همسر او باشد، حتما این کار را بکند. زنان قریش در برابر گستاخی مرد یهودی، او را با سنگریزه از خود راندند. تنها خدیجه از بین آنان با سکوت به تأمل در گفتار مرد یهودی پرداخت و بارقه ای از امید در دلش راه یافت. (خرگوشی، 1361، ج1، ص415 و ابن حجر، 1415، ج 4، ص274). این گزارش حتی اگر ساختگی هم باشد، از گفتمانی در آستانه بعثت پیامبر حکایت دارد. گفتگو از پیامبری جدید که در مکه ظهور می کرد و از قریش بود و خدیجه به دلیل تعاملات فراوان اجتماعی، بیشتر از هر کسی در جریان اخبار مهم قرار می گرفت. از دیگر سو، سرشناس بودن ابوطالب و افراد خانواده اش و آنچه از طریق ورقة بن نوفل به اطلاع خدیجه رسیده بود، زمینه ای را فراهم کرده بود که خدیجه، اطلاعات قابل توجهی از ویژگی های محمد امین به دست آورده و به دلیل خردمندی و علاقه فراوانی که به فضایل و کمالات انسانی داشت، مشتاق ازدواج با محمد شود. سرانجام رفت و آمدهای محمد به خانه خدیجه برای تجارت و شهرت حضرت به امانت داری و گزارش های متعدد از اخلاق و رفتار رسول خدا، تمایل خدیجه نسبت به پیامبر را افزون ساخت و باعث شد تا با عموی خود، ورقة بن نوفل در مورد حضرت گفتگو کند و خواستگاری از او را با وی در میان گذارد.
با توجه به این مطالب، برخلاف اکثر گزارش ها که در آنها پیشنهاد ازدواج به محمد بعد از شنیدن گزارش میسره مطرح شده و این باور را ایجاد کرده که فکر ازدواج در خدیجه به خاطر این گزارش بود، می توان گفت که این فکر، از قبل در نظر خدیجه بود. او زنی است که در اخبار متعدد به خردمندی، دوراندیشی و درایت توصیف شده و مؤید این ادعا، نحوه سلوک او در زندگی است. بانویی که توانست با درایت و تدبیر، موفق ترین تاجر زمان خود باشد و در شرایطی که زنان در انتخاب شریک زندگی، سهم و حقی نداشتند و فقط انتخاب می شدند، او حق انتخاب را به طور کامل به دست آورد. مهم تر آن که پیش قدمی در ازدواج از سوی خدیجه، با وجود اینکه برخلاف عرف رایج بود، اما پذیرفته شد. واقعیت این است که ازدواج با محمد امین به اندازه ای برای خدیجه اهمیت داشت که همه سعادت و خوشبختی را در همسری محمد می دانست و عزمی استوار و جدی برای ازدواج با محمد داشت. جدیت او، عشق وی نسبت به رسول خدا را می رساند؛ عشق به همه خوبی ها و در یک کلام، عشق به خدا.
4. تحلیل علت رغبت پیامبر به ازدواج با خدیجه
محبت و علاقه خدیجه به محمد امین، یک طرفه نبود و این واقعیت را ابوطالب در هنگام خواستگاری چنین بیان کرد: خدیجه به محمد، راغب و محمد نیز به خدیجه رغبت دارد (کلینی، 1363، ج 5، ص374 و مجلسی، 1403، ج 16، ص14). در حقیقت، همان گونه که خدیجه نسبت به رسول خدا شناخت و علاقه پیدا کرده بود، رسول خدا نیز به دلیل ویژگی های خاص خدیجه، به او علاقه مند بود و او را شایسته همسری خود می دانست. عفت و پاکی، خردمندی، توجه به ایتام و مساکین و حسب و نسب برگزیده ای که خدیجه به آن ممتاز بود، ویژگی هایی بود که می توانست مهر خدیجه را در دل مردی مانند محمد قرار دهد. بانویی برخوردار از جمال و کمال و صفا و وفا که وجود عظیم پیامبر در کنارش به آرامش می رسید. مهر فراوانی که تا پایان زندگی پیامبر و پس از فقدان خدیجه نیز باقی ماند. پس از فوت خدیجه نیز رسول خدا او را ستایش می کرد و بر سایر همسران خود برتری می داد و در بزرگداشت و تکریم او تلاش زیادی می کرد؛ به گونه ای که هیچگاه دیده نشد زنی را همتای خدیجه قرار دهد (بخاری، 1401، ج7، ص107؛ ذهبی، 1413، ج2، ص111 و قلقشندی، 1427، ص26).
با توجه به آنچه گفته شد می توان تا حدودی به حقیقت رغبت و تمایل محمد به خدیجه پی برد. از سوی دیگر، محمد کسی بود که وقتی در دوران کودکی، دایه او، حلیمه سعدیه گردن بندی از مهره های معمولی به گردنش انداخت، علت آن را پرسید و وقتی حلیمه به او گفت که این گردن بند، تو را از شر حسودان و بلاها حفظ می کند، پاسخ داد: مرا به این مهره ها نیازی نیست، من خدایی دارم که حافظ من است و آن را از گردن درآورد. نمی توان پذیرفت که محمد در سن 25 سالگی و در حالی که برای امر خطیر رسالت آماده می شد، نخستین شریک زندگیش را بدون تأمل و شناخت دقیق و تنها به دلیل پیشنهاد ازدواج از طرف کسی انتخاب کند؛ زیرا او به تفکر و تعقل، مشهور و دقت در هر امری حتی جزئی، در شمار صفات اصلیش بود. اینکه محمد با هوش سرشار و زیرکی فراوانی که داشت، در آن محیط کوچک، از صفات و ویژگی های خدیجه بی خبر باشد، امر بعیدی است. در حقیقت، خدیجه همان بانوی برگزیده ای بود که مردی همچون محمد، که خود یگانه روزگار خویش بود، می توانست به او دل بسته و او را برای مصاحبت و همسری خودش مناسب بداند. تجانس و تقارب روحی محمد و خدیجه در طول زندگی زناشویی و انس و آرامشی که هریک در کنار دیگری بدان دست یافتند، نشان دهنده صحت این انتخاب است؛ در حالی که اموری همچون ثروت و یا موقعیت اجتماعی و یا زیبایی ظاهری در ازدواج، نمی تواند این گونه انس و الفت و آرامش را به همسران هدیه کند. از سوی دیگر، با علم به بی اعتنایی خدیجه به ثروت و قدرت، نمی توان پذیرفت که نگاه پیامبر به ثروت خدیجه باشد. سلوک زاهدانه رسول خدا در طول زندگی نشان داد که ثروت و برخورداری را برای خویش نمی خواست (ابن سعد، بی تا، ج1، ص 342 و ص271-278). او هیچ گاه به دنبال لذت های زودگذر نرفت و در عین حال، بخشش مداوم به نیازمندان و مسلمانان در 13 سال اول بعثت، گواه این است که محمد، دیگران را در استفاده از هرامکانی بر خویش ترجیح می داد (حکیم زاده، 1393، ص80-85) و مصداق این آیه شریفه بود: «و یؤثرون علی أنفسهم ولوکان بهم خصاصة» (حشر:9).
صفا و وفای خدیجه نسبت به رسول خدا در تمام زندگی ادامه داشت و عشق متقابل رسول خدا به خدیجه تا پایان عمر شریفش، پابرجا ماند.
5. تحلیل حکمت ازدواج پیامبر با خدیجه کبری
در پاسخ به این سؤال که «حکمت ازدواج پیامبر با خدیجه، که طبق نقل مشهور[2] 15 سال از خودش بزرگتر بود، به عنوان اولین همسر چه بود؟» باید گفت رسول خدا گرچه از نظر حسن خلق و معاشرت، برترین انسان ها بود؛ اما به دلیل مسئولیت سنگینی که بر عهده اش بود، زندگی سخت و طاقت فرسایی داشت. بنابراین اگر به جای خدیجه که در سن 40 سالگی و در کمال عقل، دانایی، صفا و وفا بود، با کسی که چنین اوصافی را نداشت، ازدواج می کرد، آن زن نمی توانست شرایط و رفتار رسول خدا را درک کند. رسول خدا مردی بود که در هر سال، یک ماه به طور کامل از همسرش کناره میگرفت و در غار حراء به عبادت می پرداخت و در مواقع دیگر نیز ساعت ها مشغول تفکر و عبادت میشد. مردی که اهل روابط و تفریح و رفت و آمدهای معمولی انسان ها نبود و خود را برای مسئولیتی سنگین آماده می کرد. خدیجه بانویی بود که با شناخت کامل از خصوصیات اخلاقی پیامبر و به دلیل همان ویژگی ها، به پیامبر دل بسته شد و با اطلاع از وضعیت مالی حضرت، که مانعی برای طرح پیشنهاد ازدواج به چنین زن ثروتمندی بود، خود پیشقدم شد تا پیامبر، هیچ مشکلی برای ازدواج با او نداشته باشد. خدیجه تنها زنی بود که می توانست تا حدی عظمت وجود پیامبر را درک کند و به جای اینکه با توقعات زنان معمولی، پیامبر را به خود مشغول سازد، با محبت و صمیمیتی بی نظیر کمک کار او شود[3] (اسد الغابه، 1409، ج 5، ص420) و همیشه حامی و پشتیبان آن حضرت باشد. این کلام رسول خدا بیانگر صفات برجسته و عظمت مقام خدیجه است که فرمود: «مهر خدیجه روزی من شد».
یکی از مورخان، درباره حکمت ازدواج پیامبر با خدیجه مطالب مهمی دارد که خلاصه آن چنین است:
خداوند سبحان برای همسری رسول خود، خدیجه را برگزید در حالی که پیامبر25 و خدیجه 40 سال داشت و مردان به طور معمول دوست دارند با زنان کم سن تر از خود ازدواج کنند. علت این گزینش آن بود که خدیجه باعث آرامش رسول خدا در دوران فترتی باشد که در آن، از بشری عادی به بشری که وحی را از خداوند می گیرد، منتقل می شد. در این شرایط، پیامبر به قلبی آگاه نیاز داشت که این جایگاه مهم را با استفاده از تجربیات سالیان طولانی و رشد عقلی ناشی از این تجربیات درک کند و اگر خدیجه، دختری کم سن و سال و بازیگوش بود، همان روز اولی که پیامبر از غار برگشت، فرار میکرد و یا به او اتهامات گوناگونی وارد می کرد؛ زیرا عقل او قادر به درک تجربه عظیم انتقال اشرف مخلوقات از بشری عادی به همنشین ملائکه و حامل وحی الهی نبود؛ در حالی که خدیجه بعد از شنیدن سخنان رسول خدا، با بهترین جملات و عبارات، آن حضرت را تصدیق کرد. لازمه این تصدیق نیکو، داشتن قلبی مهربان به رسول خدا و رشد عقلی و فکری صیقل یافته در طول زمان است که به او توانایی انتخابی را می دهد که از سبک سری و شکنندگی دختران جوان که حوادث، آنها را تکان می دهد، به دور است (شعراوی، 1426، ص 124-125).
نتیجه گیری
در زمانی که ملاک انتخاب همسر، برخورداری از ثروت و موقعیت قبیله ای و اجتماعی بود، خدیجه، بانوی ممتاز و سرشناس قریش، به محمد امین پیشنهاد همسری داد. استقبال مشتاقانه محمد از این پیشنهاد، نشان می داد که محمد نیز خدیجه باعظمت و مهربان را برای همسری برگزیده بود. تجانس روحی محمد و خدیجه، علت انتخاب دوطرفه این زوج را تحلیل و دخالت انگیزه های مادی را در هر دو طرف نفی می کند.
ازدواج با محمد امین به اندازه ای برای خدیجه اهمیت داشت که همه سعادت و خوشبختی را در همسری محمد می دانست. خدیجه همان بانوی برگزیده ای بود که مردی همچون محمد، که خود یگانه روزگار خویش بود، می توانست به او دل بسته و او را برای مصاحبت و همسری خودش مناسب بداند. تجانس و تقارب روحی محمد و خدیجه در طول زندگی زناشویی و انس و آرامشی که هریک در کنار دیگری بدان دست یافتند، نشان دهنده صحت این انتخاب است. همچنین خدیجه تنها زنی بود که می توانست تا حدی عظمت وجود پیامبر را درک کند و به جای اینکه با توقعات زنان معمولی، پیامبر را به خود مشغول سازد، با محبت و صمیمیتی بی نظیر، کمک کار او شد و همیشه حامی و پشتیبان آن حضرت بود. از این رو پیامبر خدا طعم شیرین محبت های خدیجه را هرگز فراموش نکرد و تا پایان عمر، قلبش از مهر خدیجه سرشار بود. مصاحبت عاشقانه و صفا و وفای این زوج برگزیده نسبت به یکدیگر، برای همسران، کلاس درسی همیشگی است.
منابع
الف. کتاب ها
قرآن کریم
1. ابن اثیر، علی بن محمد، 1409ق، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، بیروت: دار الفکر.
٢. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، 1418ق، تذکره الخواص، قم: منشورات الشریف الرضی.
3. ابن حجر، 1415ق، الاصابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و دیگران، بیروت: دار الکتب العلمیة.
4. ابن سیدالناس، 1414ق، عیون الاثر، تعلیق ابراهیم محمد رمضان، بیروت: دار القلم.
5. ابن عبدالبر، 1422ق، الاستیعاب، تحقیق علی معوض و دیگران، بیروت: دار الکتب العلمیة.
6. ابن کثیر، اسماعیل، 1408ق، البدایه و النهایه، تحقیق علی شیری، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
7. ابن حزم، علی بن احمد، 1403ق، جمهرة انساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت: دار الکتب العلمیة.
8.---------، بی تا، جوامع السیره النبویة، بیروت: دار الکتب العلمیه.
٩. ابن سعد، محمد، بی تا، طبقات الکبری، بیروت: دار الصادر.
10. ابن هشام، عبدالملک بن هشام، 1383ق، سیرة النبویة، محمد محی الدین عبد الحمید، قاهره: مکتبة محمد علی صبیح و اولاده.
11. اربلی، علی بن عیسی، 1405ق، کشف الغمه فی معرفة الائمه، بیروت: دار الاضواء.
12. بخاری، محمد بن اسماعیل، 1401ق، صحیح البخاری، بیروت: دارالفکر.
13. بغدادی، محمدبن حبیب، بیتا، المحبر، تحقیق ایلیزه لیختن شتیتر، بیروت: دارالافاق الجدید.
14. بکری، احمد بن عبدالله، بی تا، الأنوارو مفتاح السرور والأفکار فی مولد النبی المختار، قم: نشر رضی.
15. بلاذری، احمد بن یحیی، 1417ق، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت: دار الفکر.
16. بیهقی، ابوبکر، بی تا، سنن الکبری، بیروت: دار الفکر.
17.--------، 1405ق، دلائل النبوه، بیروت: دار الکتب العلمیة.
18. حکیم زاده، فرزانه، 1393ش، سبک زندگی رسول خدا ایران با همسرانش، قم: انتشارات جامعه الزهرا عالنا.
19. حلبی، ابوالفرج، 1400ق، السیرة الحلبیة، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
20. خرگوشی نیشابوری، ابوسعید واعظ، 1361ش، شرف النبی، تحقیق محمد روشن، تهران: بابک.
21. دیار بکری، حسین، بی تا، تاریخ الخمیس، بیروت: دار صادر.
22. ذهبی، محمد بن احمد، 1413ق، سیراعلام النبلاء، تحقیق شعیب الأرنؤوط و حسین الاسد، بیروت: مؤسسه
الرساله.
23. سهیلی، عبدالرحمن، 1413ق، الروض الانف فی تفسیر السیرة النبویة لابن هشام، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
24. شامی، یوسف بن حاتم، 1420ق، الدر النظیم فی مناقب ائمه اللهامیم، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
25. صالحی شامی، محمد بن یوسف، 1414ق، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، تصحیح عادل احمد عبدالموجود، بیروت: دار الکتب العلمیه.
26. طبرسی، فضل بن حسن، 1417ق، اعلام الوری، قم: آل البیت.
27. طبری، محمد بن جریر، 1403ق، دلائل الامامه، قم: مؤسسة البعثه.
28. --------، 1403ق، تاریخ الامم و الملوک، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
29. عامری، یحیی بن ابی بکر، بی تا، بهجه المحافل، بیروت: دار الصادر.
30. فتال نیشابوری، 1423ق، روضة الواعظین و بصیره المتعلمین، قم: دلیل ما.
31. قلقشندی، محمدبن عبدالله، 1427ق، اتحاف السائل، تهران: المجمع العالی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه.
32.کلینی، محمد بن یعقوب، 1363ش، کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، بیجا: دار الکتب الاسلامیه.
33. متولی الشعراوی، 1426ق، زوجات النبی علیا و آل البیت، بیروت: انتشارات مکتبة العصریه.
34. مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه وفا.
35. محمدی، رمضان، 1387ش، نقد و بررسی گزارش های زندگانی پیش از بعثت پیامبر ایران، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
36. مسعودی، علی بن حسین، 1409ق، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم: دار الهجره.
37. مسلم نیشابوری، بی تا، صحیح مسلم، بیروت: دار الفکر.
38. مقریزی، احمد بن علی،1420ق، امتاع الأسماع، بی جا: دار الکتب العلمیه.
39. نویری، 1432ق، نهایه الارب فی فنون الأرب، قاهره: دار الکتب و الوثائق القومیه. 40. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، بی تا، تاریخ یعقوبی، قم: مؤسسه نشر فرهنگ اهل بیت.
ب. مقاله ها
1. ابوالقاسم زاده، مجید و کاظم نژاد، مهری، 1388ش، کنکاشی در علل تعدد همسران پیامبر، ماهنامه معرفت، ش 108.
٢. حمامی، وحیده، 1385ش، «چند همسری در قرآن و سیره پیامبر»، بینات، ش52. ٣. دیالمه، نیکو، پاییز1390، «حکمت چند همسری در حیات رسول خدا و»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی علمی - پژوهشی)، ش 4.
پی نوشت ها:
[1] در پاورقی جلد اول صفحه 281 سیره ابن هشام به نقل از اسحاق آمده است: انها عرضت علیه نفسها من غیر وساطه ویذهب غیره الى انها عرضت علیه نفسها بوساطه وان ذلک کان على ید نفیسه بنت منیه و الجمع ممکن فقد تکون بعثت نفیسه اولا التعلم ایرضی ام لا، فلما علمت بذلک کلمته بنفسها (راجع شرح المواهب اللدنیه) به درستی که حضرت خدیجه خودش پیشنهاد ازدواج را بدون واسطه به پیامبر داد و بعضی هم گفته اند که پیشنهاد را توسط واسطه ای مطرح کرد. واسطه نفیسه دختر منیه بود. جمع دو قول ممکن است به این صورت باشد که اول نفیسه را فرستاد تا از رضایت پیامبر به ازدواج با خودش مطمئن شود و وقتی که فهمید، خودش با رسول خدا صحبت کرد.
[2] ر.ک: طبری، تاریخ طبری، ج3، ص280 (به نقل از کلبی)؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 1، ص35؛ مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص287؛ همو، التنبیه و الاشراف، ص199-200؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص 304؛ شیخ مفید، مسار الشیعه المجموعة)، ص28؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج5، ص434 و ابن حجر عسقلانی، اصابة، ص281. بعضی از منابع تصریح کرده اند که رسول خدا را با هیچ باکره ای غیر از عایشه ازدواج نکرد که این ادعا، 40 ساله بودن خدیجه هنگام ازدواج را تأیید می کند: نک: طوسی، المبسوط ، ج 4، ص269؛ قاضی نعمان مغربی، شرح الاخبار، ج 1، ص 182 (در پاورقی ص 182 ازدواج خدیجه با 2 نفر قبل از پیامبر، قول معروف، معرفی شده است)؛ همو، شرح الاخبار، ج3، ص15؛ کاشف الغطاء، کشف الغطاء، ج1، ص5؛ مروارید، ینابیع الفقهیة ، ج 38، ص 247؛ بعضی از منابع، خبر ازدواج خدیجه قبل از پیامبر علیه را نقل کرده اند: ابوحاتم عاملی، الدر النظیم، ص185 و حلبی، السیرة الحلبیة، ج3، ص399 برای اطلاع کامل و دقیق از مجموعه اخبار وارده در این زمینه و تحلیل دقیق آن می توان به کتاب ارزشمند الموسوعة التاریخ الاسلامی که نام ترجمه آن، تاریخ تحلیلی اسلام نوشته مورخ معاصر استاد محمدهادی یوسفی غروی است، مراجعه کرد: ج 1، ص 284.280. در عین حال، بعضی از منابع متقدم و متأخر، بر دوشیزه بودن خدیجه هنگام ازدواج تأکید دارند: ابوالقاسم کوفی، الاستغاثه، ج1، ص70؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص98 و ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج1، ص137 و از معاصران: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج2، ص123.
[3] وکانت خدیجة وزیرة صدق على الاسلام کان شئ إلیها