به گزارش تسنیم ، سریالهای نوروزی چه خوب یا چه بد روی آنتن رفتند؛ هرکدام مثل همیشه نقاط ضعف و قوت داشتند که سرِ جای خودش مورد نقد قرار گرفتند. شاید در میان برگِ برندهها و ضعفها و انتقادها، حمیدرضا حافظ شجری بازیگر سریال "نوروز رنگی" جزو همان برگ برندههایی باشد که تلویزیون از دریچه شبکه پنج سیما، رقم زد. بازیگری که با فیزیک خاص و چهره نمکینِ خودش با بازی حرفهایاش در نقش جعفر گوی سبقت را از همه هنرپیشههای مجموعههای نوروزی ربود.
بازیگری که بسیاری سؤالات مختلفی از او داشتند که هنوز هم در فضایمجازی مطرح میکنند. چند ساله است؟ آیا بیمار است؟ چطور به یک باره، بازیگر شده است؟ و خیلی از سؤالات دیگر که سعی کردیم از او در این گفتوگو بپرسیم. بازیگری که هر لحظه از گفتوگو پدر و مادرش و علیرضا مسعودی کارگردان سریال را ستایش کرد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
من خودم را بازی کردم
* کدام سکانسهای "نوروز رنگی" را بیشتر از همه دوست داشتید؟
همه سکانسها را دوست داشتم اما سکانسهایی که با "دایی محمود" بودم را بیشتر دوست داشتم.
* گفتید شخصیت جعفر به خودِ شما نزدیک بوده است. این خود جعفر یا خود شما چیست؟
خود شخصیت جعفر خود حمیدرضا حافظ شجری بود؛ یعنی در واقع شخصیت خودم را بازی کردم نه چیزی اضافه کردم و نه چیزی کم. فقط جعفر داستان "نوروز رنگی" سن کمتری داشت.
آنقدر به علی مسعودی زنگ زدم تا شد!
* با این همه نمک و تسلط در ایفای نقش مخصوصاً که علیرضا مسعودی کارگردان سریال میگفت با یک برداشت و حتی بدون برداشت کار پیش میرفت؛ چرا آنقدر دیر معرفی شدید؟
من از سال 1388 در مشهد، تئاتر کار میکردم. سال 1393 به جشنواره تئاتر فجر و همچنین جشنواره کودک و نوجوان همدان رفتم. سه سال با آقای مسعودی تماس میگرفتم شمارهشان را داشتم و پیگیر بودم. عکس میفرستادم و میگفتم از من تست بگیرید! لطف داشتند جواب میدادند اما هیچموقع همدیگر را ندیدیم. خبر سریال "نوروز رنگی" را در اینستاگرام خواندم؛ با محمد اسلامی چند سال پیش کار کرده بودم و میدانستم میخواهد کار کند. از او خواستم مرا به مدیر تولید معرفی کند.
یک ماه پشت سر هم تماس میگرفتم و پیگیر بودم. قرار میگذاشتیم و یکی پس از دیگری کنسل میشد. تا خودشان یک ماه بعد به مشهد آمدند؛ در نگارخانه کوه سنگی از بازیگران مختلفی تست میگرفتند تا برای هنرور و نقشهای فرعی استفاده کنند. آقای مسعودی را آنجا دیدم؛ فکر میکنم فیلم تئاترهای مرا دیده بودند چون تست نگرفتند و به من گفتند یا پسر آقای مهدوی باشد یا جعفر؛ که بالأخره به من اعتماد کردند و نقش جعفر را سپردند.
مردم میخواهند بدانند من مریضم؟!
* بازتابها چطور بود و در فضایمجازی درباره نقش جعفر چه میگفتند؟
چون کروناست، بیمارم و کورتون مصرف میکنم، از اول عید خیابان نرفتم تا اینکه تهران آمدم. خدا را شکر میکنم مردم بسیار این نقش را دوست داشتند و به من لطف داشتند. در دایرکت اینستاگرام و کامنتهایی که خواندم، نقش جعفر را پسندیدند.
* عموماً مردم چه سؤالاتی از شما میپرسند و کنجکاوند چه چیزهایی بدانند؟
مردم خیلی کنجکاوند که من چند سالم است و این سؤال را بارها میپرسند و من هم میگویم من 18 سال دارم. میخواهند بدانند چطوری یک باره وارد بازیگری شدم؟ از سال 1388 کار تئاتر کردم و جشنوارههای مختلفی را هم تجربه کردم. از سال 1386 بیماری رماتیستم مفصلی گرفتم یک سال دکتر در مشهد پیدا نمیشد و بعد از یک سال دکتری پیدا کردیم به نام خانم دکتر ژاله شریعت که دکتر بزرگسال بود. در مشهد دکتر اطفال نبود و در تهران هم همینطور؛ در سال 1394 دکتر اطفال به مشهد آمد و از همان سال زیرنظر دکتر عبدالرضا ملک، تحت درمانم؛ تا اینکه بهتر شدم و دوز کورتونم پایین آمده است.
تئاتر را مدتی کنار گذاشتم/ ضبط سریال حالم را بهتر کرد
* اینکه قد شما بلندتر نشده، به همین خاطر است؟
به خاطر مصرف کورتون است. از سال 1397 کار تئاتر نکردم، چون به خاطر کورتون زیادی که مصرف کردم، پوکی استخوان داشتم، به این خاطر کار تئاتر نکردم که اگر زمین بخورم، احتمال شکسته شدن همهجای من بود.
* الان حال شما چطور است؟
الان بهترم. موقع ضبط سریال از کورتونهای دوز 50 استفاده میکردم و همینطور دوز این داروها کمتر شد و حتی به دوز 5 هم رسید و الان یک هفته است به دوز 10 رسیده و خدا را شکر ضبط سریال حالم را بهتر کرد.
تا آخر عمر باید قرص بخورم
* پزشکان درباره بیماری شما چه میگویند رو به بهبود است؛ باید چه کار کرد؟
باید تا آخر عمر قرص استفاده کنم. برخی فکر میکنند لُپ دارم غذا زیاد میخورم یا وزنم زیاد است. غذا هم زیاد نمیخورم، ذاتاً این شکلیام.
* در همین دوران که دیده شدید پیشنهاد سریال یا فیلمی هم داشتید؟
هنوز نه. دوست دارم همه کارها را تجربه کنم چه کمدی و چه جدّی.
به رضا عطاران گفتم اگر دوست دارند در سریالشان باشم
* کدام کارگردانها را دوست دارید که با آنها کار کنید؟
بحث علیرضا مسعودی جدا است اما رضا عطاران را دوست دارم.
* از آقای عطاران خواستید که با ایشان همکاری داشته باشید؟
خوشبختانه ایشان را در مشهد دیدم و به آقای عطاران گفتم اگر دوست دارند در سریالی که میخواهند برای نمایشخانگی بسازند از من استفاده کنند. چون وقتی درباره نقش جعفر و سریال پرسیدم گفتند عالی بودی! و این شخصیت را خوب بازی کردی!
خودم را جای علی صادقی گذاشتهام
* سریالها و فیلمهایی که بازی کردی از کدام نقشها و بازیگرها الهام گرفتید و یا اصولاً از چه کسانی الگو میگیرید؟
رضا عطاران و مهران غفوریان.
* در میان کارهایی که از عطاران و یا غفوریان دیدهاید خودتان را جای کدام از کاراکترهای کارهایشان گذاشتهاید؟
من همه سریالهای آقای عطاران را همیشه دوست داشتم و حتی تکراریهایش را هم بارها دیدهام. خودم را همیشه جای علی صادقی میگذارم.
* چقدر این شهرت به شما کمک کرده است؟
فعلاً هیچ.
* بازیگران معروف میشوند و جایگاهی پیدا میکنند؛ خودتان فکر میکنید مسیر شهرت را باید چگونه طی کنید و اصولاً بازیگران باید چگونه این مسیر را طی کنند؟
در این حرفه با اخلاق بودن خیلی مهم است. اخلاق داشتن اهمیت بسیاری دارد، زیرا اگر اخلاق نداشته باشید مردم هم شما را دوست ندارند.
* از پدر و مادرتان بگویید، این نکته را هم زیاد سؤال کردند.
پدر و مادرم خیلی برای من زحمت کشیدند، حتی مدرسه نمیتوانستم بروم، مادر مرا میبرد تکالیفم را میگرفت و دوباره برمیگشتیم خانه و تکالیفم را انجام میدادم. یادم نمیرود ساعت 2 ظهر پدرم از سرِ کار میآمد غذا نمیخورد و مرا میبرد تمرین تئاتر تا ساعت 6 بعدازظهر آنجا بودیم و تمام میشد آن موقع با هم به خانه برمیگشتیم.
مردم از من شماره آقای مسعودی را میخواهند
* مردم در فضایمجازی از شما چه توقعی دارند و یا چه چیزهایی درخواست میکنند؟
در فضای مجازی ارتباط خوب و گستردهای با مردم دارم. به من میگویند ما را به آقای مسعودی معرفی کن یا در کارهایش بازی کنیم یا آهنگسازی و حتی نویسندگی و خیلی از موارد دیگر را درخواست میکنند. یا جالب است که شماره آقای مسعودی را از من میخواهند.
یک هفته به پخش سریال، مریض شدم
* قبل از پخش سریال "نوروز رنگی" استرس داشتید؟
یک هفته مانده به پخش سریال از استرسی که داشتم مریض شدم. گفتم نکند خوب نبودم و یا خوب بازی نکردم. خدا را شکر که آقای مسعودی هرجایی رفتند از من تعریف کردند اما خودم میترسیدم.
گفتوگو با حمیدرضا حافظ شجری در حالی تمام شد که او بعد از پرسیدن این سؤال که برای بهبودی بیماریتان از امام رضا(ع) درخواستی داشتید، حالِ خاصی پیدا کرد و از ما خواست که این سؤال سخت را پاسخ ندهد و از این عبارت استفاده کرد: خواهشاً رد شویم از این سؤال.