فرادید؛ دوربینهای مداربسته، بازرسیهای امنیتی شدیدتر در فرودگاهها، انواع دزدگیرهای پیشرفته؛ هر جا را نگاه میکنیم نمودی از ترس را در جامعه میبینیم؛ و اخبار هم هر روز با گزارشهایی از تهدیدهای مختلف، از خطرات هر روزهٔ زندگی شهری گرفته تا تهدید جنگ و تروریسم، باعث میشود احساس کنیم هر لحظه ممکن است فاجعهای بر سرمان نازل شود.
ترس احساس قدرتمندی است. میتواند زندگی ما را نجات دهد. اما میتواند آزادیمان را هم از ما بگیرد و آن عنصر حیاتی پیونددهندهٔ جامعه یعنی «اعتماد» را از بین ببرد.
به گزارش فرادید؛ لارس اسوندسن در کتاب «فلسفهٔ ترس» میکوشد ابعاد مختلف این احساس نیرومند را بکاود و نشان دهد که ترس چیست، چرا و چگونه در هر گوشه از زندگی مدرن رخنه کرده است، و مهمتر اینکه چه استفادههای سیاسی از آن میشود.
اسوندسن با نگاهی به علوم، سیاست، جامعهشناسی و ادبیات به وارسی ماهیت ترس میپردازد. از عوامل زیستی و عصبشناختی گرفته تا پرسش از اینکه چطور ترس ما را وامیدارد در تلاش برای کاهش خطر دست به اقداماتی غیرمنطقی بزنیم.
اسوندسن سپس وارد عرصهٔ سیاست و جامعه میشود و نقش ترس را در فلسفهٔ ماکیاولی و هابز بررسی میکند، به ظهور «جامعهٔ خطرخیز» میپردازد و اینکه چطور ترس اعتماد اجتماعی را تضعیف میکند.
کتاب فلسفه ترس، اثری نوشتهی لارس اسوندسن است که اولین بار در سال 2007 وارد بازار نشر شد. در زمانی نه چندان دور، انسانها با ترسی واقعی و ملموس از احتمال شروع جنگی هسته ای، آخرالزمانی و نابودکننده زندگی میکردند. امروز ما از گرمایش جهانی میترسیم؛ و سقوط اقتصاد؛ و البته تروریسم. شیوع بیماریهای مختلف، مواد شیمیایی سرطان زا در غذاها، جرمهای خیابانی و افزایش احتمال تعرض به کودکان را نیز به این فهرست اضافه کنید. اما به شکلی طعنه آمیز، انسان امروز در حال تجربهی سلامتی و امنیتی است که در تاریخ بی سابقه است.
لارس اسوندسن بیان میکند که بسیاری از ترسهای ما محصول زندگی راحتتر و بهتر نسبت به گذشته هستند. رسانههای جمعی و هیاهوهای بی پایان دنیای مدرن را میتوان عاملین اصلی وجود چنین ترسی نامید. ترس، احساسی بسیار قدرتمند است و حتی میتواند باعث نجات جانمان شود. اما این احساس همچنین میتواند آزادی ما را سلب کند و یکی از مهمترین عوامل پایداری یک جامعه، یعنی اعتماد را از آن بگیرد. اسوندسن در این کتاب روشنگرانه و البته سرگرم کننده، از ترس و تأثیرات مثبت و منفی آن با مخاطبین خود سخن میگوید.
فصل بندی کتاب
در فصل اوّل شرح و گزارش مختصری از «فرهنگ ترس» به دست میدهد، یعنی اینکه چگونه ترس از نظر فرهنگی بدل به عینکی ذره بینی شده است که ما جهان را از پشت آن مینگریم.
در فصل دوّم میکوشد توصیفی به دست دهد از اینکه ترس چه جور پدیدهای است و شماری از رویکردها و نگرشهای مختلف به آن را باز مینمایاند، رویکردها و نگرشهایی که از نوروبیولوژی تا پدیدارشناسی را در بر میگیرد.
در فصل سوّم به بررسی نقش ترس در «جامعه خطرخیز» میپردازد و نشان میدهد تلاشهای ما برای به حداقل رساندن خطر حاوی چه جنبههای غیرعقلانی زیادی است.
در فصل چهارم سروکارمان با این واقعیت است که ما غالبا داوطلبانه به دنبال چیزهای ترسناک میرویم ــ مثل ورزشها و سرگرمیهای دیوانه وار ــ نکته متناقض اینجاست که ما معمولاً سعی میکنیم از هرچه ترس آفرین است پرهیز کنیم.
در فصل پنجم نگاهی میاندازد به مفهوم اعتماد و این نکته را به بحث میگذارد که فرهنگ ترس تأثیری مخرّب و تضعیف کننده بر اعتماد دارد ــ و همین متقابلاً و به نوبه خود دامنه ترس را افزایش میدهد.
وقتی اعتماد عمومی کاهش پیدا میکند، این کاهش تأثیری متلاشی کننده بر روابط اجتماعی میگذارد، اگرچه ترس به سهم خود میتواند تأثیری یکپارچه کننده هم داشته باشد. این نقش یکپارچه کننده ترس در شماری از فلسفههای سیاسی اهمیت بسیار دارد، خصوصا در فلسفه سیاسی ماکیاولّی و هابز.
در فصل ششم من به همین نقش ترس که بنیان برخی از فلسفههای سیاسی است میپردازد و در عین حال نشان میدهد از ترس در همین سالهای اخیر در پروژه «جنگ علیه تروریسم» چه بهره برداریهای سیاسی شده است؛ و سرانجام، در فصل پایانی این پرسش را مطرح میکند که آیا راهی برای برون رفت از ترس وجود دارد یا نه، و آیا ما میتوانیم این جوّ ترسی را که امروزه ما را احاطه کرده است بشکنیم یا خیر!
اسنودن در کتاب فلسفه ترس این پرسش را مطرح میکند که آیا راهی برای رهایی از ترس وجود دارد؟ آیا ما میتوانیم این جو ترسی را که امروزه ما را احاطه کرده است بشکنیم؟
اسوندسن در «فلسفهٔ ترس» با پرتو افکندن بر ریشههای ترسهای موهوم و واقعیمان به ما کمک میکند با ترسهایمان مواجه شویم و سعی میکند با استدلالهایش ما را قانع کند که باید فرهنگ امید و اعتماد را جایگزین نگاه ترس خوردهٔ کنونی جامعه کنیم.
بخشهایی از کتاب
«آسیب پذیری و شکنندگی ما بدان معناست که بیش از آن چیزهایی که میکوشیم به دست آوریم، چیزهایی هست که میخواهیم از آنها بگریزیم.»
«حکومت برای تقویت مشروعیتش غالبا خطرها را جدیتر از آنی که هستند، مینمایاند.»
«ترس ما مشکلی است که از تجمل ما برخاسته است: ما چنان زندگیهای امنی داریم که به ما فرصت میدهد نگران بی شمار خطرهایی باشیم که عملا هیچ بختی برای آسیب زدن به زندگی ما ندارند.»
درباره نویسنده
لارس اسوندسن، زادهی 16 سپتامبر 1970، فیلسوف و نویسندهای نروژی است. اسوندسن، استاد دپارتمان فلسفهی دانشگاه برگن در کشورش است. او چندین کتاب به رشتهی تحریر درآورده که همگی با بازخوردهای مثبتی رو به رو شده و به بیست و دو زبان ترجمه شده اند.