مطالعۀ بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین(ع)

با تمامی تأکید و اهتمام بزرگان دین نسبت به اعتصام توأمان به ثقلین[۱] و گره خوردگی تکامل بشریت به تأسی از آنها، امت چنانکه باید به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تمسک نجستند و پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، با منع کتابت حدیث و سپس تهدید، ارعاب و گاهی قتل راویانِ احادیث معصومین(ع) توسط امویان، تلاش گسترده ای در محو آثار ائمۀ اه ...

مطالعۀ بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین(ع)

1. مقدمه

با تمامی تأکید و اهتمام بزرگان دین نسبت به اعتصام توأمان به ثقلین[1] و گره خوردگی تکامل بشریت به تأسی از آنها، امت چنانکه باید به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم تمسک نجستند و پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، با منع کتابت حدیث و سپس تهدید، ارعاب و گاهی قتل راویانِ احادیث معصومین(ع) توسط امویان، تلاش گسترده ای در محو آثار ائمۀ اهل بیت(ع) صورت گرفت، تا جایی که از کسانی چون ابوهریره که مدت کوتاهی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را درک کردند، در جوامع حدیثی قریب به 5374 حدیث نقل شد[2] (سیوطی، 1420: 379)؛ لکن از شخصیتی چون امام حسین علیه السلام در مجامع روایی، روایات زیادی دیده نمی شود. از آن حضرت در دوران ده ساله امامتشان هیچ حدیث فقهی که راویان از ایشان روایت کرده باشند، نقل نشده است.[3] (طباطبایی، 1387: 2، 248). با این حال اصحاب و فرزندان امام علیه السلام ، خصوصا امام سجاد علیه السلام، سخنان آن حضرت را ثبت و روایت کردند. جایگاه ویژه حضرت سیدالشهدا علیه السلام بین فِرَق و مذاهب، زمینه را برای گسترش احادیث ایشان در قالب خطبه ها، نامه ها، اشعار و مانند اینها فراهم ساخت و هم اکنون گنجینه گران بهایی از سخنان امام علیه السلام که صحیح ترین و دقیق ترین منبع شناخت روح مکتب حسینی، هویت قیام عاشورا و شخصیت های اثر گذار در این حماسه است و اصلاح گران بزرگ جوامع بشری بهره های فراوانی از آن برده اند؛ در اختیار ماست و با تحقیق، تدقیق و تطبیق این سخنان، می توان حوادث صدر اسلام را تبیین و تحلیل کرد و در عین حال هرگونه تحریف لفظی و معنوی از نهضت حسینی و واقعه عاشورا را زدود.

در میان سخنان امام حسین علیه السلام ذکر نام شخصیت های مثبت و منفی حاضر در صحنه قیام به چشم می خورد که احصاء و بررسی این شخصیت ها، نقش آنها را در نهضت حسینی برای تحلیل دقیق تر حماسۀ عاشورا مشخص می کند. حبیب بن مظاهر، عالم علم منایا و بلایا، قرین میثم تمار و رشید هجری، فقیه و محدث صدوق، عارف و مخلص به ولایت اهل بیت(ع)، حافظ قرآن، شخصیت اثرگذار در حماسه عاشورا، از صحابی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم[4] (سماوی، 1377: 100)، امیرالمؤمنین علیه السلام (همان، 101)، امام حسن و امام حسین(ع) (طوسی، 1415: 60) است که در جنگ های امیرالمؤمنین علیه السلام شرکت داشت. بررسی بینامتنی سخنان امام حسین علیه السلام درباره سید و شیخ بنی اسد، ما را در شناخت دقیق تر نهضت حسینی یاری می رساند و همچنین راه گشای سالکان طریق سیدالشهدا علیه السلام در مسیر تقرب الی الله خواهد بود.

2. ادبیات نظری پژوهش

2 -1. بینامتنیّت

بینامتنیّت[5] یا در هم تنیدگی متون، نظریه ابداعی ژولیا کریستوای فرانوسوی[6] در سال 1966میلادی، حاصل رویکرد نقد متن محور است. برای این اصطلاح در زبان عربی، قریب به بیست عنوان ذکر شده که بین آنها عبارت تناص بیش از تعابیر دیگر شهرت یافته است. اگرچه بینامتنیّت به زعم برخی از صاحبنظران با اصطلاحاتی نظیر تضمین، اقتباس و تلمیح نوعی ترادف دارد (عزام، 1387: 2)، ولی به این جهت که اصطلاحاتی از این دست، ناظر بر روابط ظاهری میان متون به شکلی سنتی هستند و در آنها بخش پنهان این رابطه ها مورد تدقیق و تحقیق قرار نمی گیرد و در بینامتنیّت کشف روابط گسترده و پنهان متون، تأثیر و تأثرها، اهداف و چرایی ها مورد اعتناست (شاهرخی و دیگران، 1397: 4)؛ می توان اقتباس، تلمیح، تضمین و مانند اینها را از زیرمجموعه های بینامتنیّت، دانست. طبق این نظریه، متون در تعامل با متون معاصر و ماقبل خود شکل پیدا می کنند، از این رو عنوان بینامتنیّت، ناظر بر تداخل یا تکرار متون گذشته یا معاصر، با هدف انکشاف نشانه های متقن، برای درک و فهم بهتر و عمیق تر، در متون آینده است. این اصطلاح ناظر بر توصیف متونی است که در نقل قول ها، استشهادها، تلمیحات، تضمین ها و نظایر اینها ربط و پیوندهای آشکار و یا پنهانی یافته اند. «بینامتنی در ساده ترین حالتش به این معناست که متنی از متون و افکار گذشتۀ دیگران چه خودآگاه چه ناخودآگاه تضمین و اقتباس گردد؛ به گونه ای که این متون و اندیشه ها در متن اصلی ذوب شود و متنی جدید و کامل عرضه گردد» (خزعلی، 1430: 64).

2 -2. روابط بینامتنی

در بینامتنی روابط شکلی و معنایی بین متون بررسی می شود که در حوزۀ نقد متن از مباحث حساس و جدی به شمار می آید؛ چه اینکه به واسطه آن فهم صحیح متن صورت می گیرد. بر اساس تقسیم بندی محمد بنیس، ارکان اساسی بینامتنیت شامل متن پنهان، متن حاضر و مهمترین رکن، یعنی روابط بینامتنی است که به معنای احاله یا سرایت لفظ یا معنا، از متن غایب به متن حاضر است. این باز آفرینی به سه قاعدۀ نفی جزئی، نفی متوازی و نفی کلی (مسبوق، 1392: 208) صورت می گیرد.

2 -2 -1. نفی جزئی

در این قاعده، جزئی از متن غایب (کلمه، عبارت یا جمله)، در متن حاضر بازآفرینی می شود، گویی متن حاضر دنباله متن پنهان، با کمترین تغییر است (میرزایی و واحدی، 1388: 306). در این رابطه که شکل آسان و سطحی روابط بینامتنی است، معمولا لفظ و معنای متن حاضر با متن پنهان موافقت دارد.

2-2-2. نفی متوازی

این رابطه که از نفی جزئی برتر است و بر آمیختگی متن غایب با متن حاضر، بدون تغییر ذاتی، دلالت می کند (مسبوق، 1392: 208). در نفی متوازی از معنای متن پنهان دفاع و با دامنه معنایی بیشتر یا نوعی نوآوری در متن حاضر نمودار می شود.

2 -2 -3 نفی کلی

برترین رابطه در قواعد بینامتنیّت، نفی کلی است که در آن، متن غایب در قالب متن حاضر دوباره سازی شده و در معنایی غیر از متن پنهان به کار می رود. چنانکه دستیابی و کشف لایه های عمیق این رابطه با تلاش فکری زیادی به دست می آید و برای درک صائب متن حاضر در آن، به بازخوانی متن پنهان نیاز است چه اینکه بدون فراخوانی متن پنهان، درک معنای متن حاضر با نقص مواجه می شود و ممکن است خواننده، متن حاضر را نارسا، ناگویا و حتی کم بها تلقی کند (میرزایی و واحدی، 1388: 306). رابطۀ بین سخنان امام حسین علیه السلام در این مقاله، با این سه معیار تبیین شده است.

2 -3. حبیب بن مُظاهِر

2 -3 -1. نام، کنیه، لقب

در نام حبیب بین علمای خاصه و عامۀ سیره و تراجم، اختلافی وجود ندارد ولی در نام پدر ایشان مُظاهِر به علت سهو مصنفین، خطای نسخه نویسان یا تصحیف، اقوال مختلفی وجود دارد. کما اینکه در الکامل (ابن اثیر، 1385: 4، 59 70) و البدایة و النهایة (ابن کثیر، 1407: 8، 179  183) او را به اسم حبیب بن مُطَهَّر و اخبار الطوال (دینوری، 1368: 256) و انساب (سمعانی، 1382: 12، 325) با نام حبیب بن مُظَهَّر یاد کرده اند. اما قول مشهور درباره نام او همان حبیب بن مُظاهِر است؛ چنانکه بزرگانی نظیر ابومخنف، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، شیخ طبرسی، ابن شهر آشوب، ابن نما حلی، سید ابن طاوس و دیگران نقل کرده اند. محمد سماوی و سید محسن امین کنیۀ حبیب بن مظاهر را ابوالقاسم ثبت کرده اند (سماوی، 1377: 102؛ امین، 1406: 4، 553). اغلب مصنفین علوم حدیث، رجال، تراجم، تاریخ و انساب او را با لقب الأسدی یاد کرده اند؛ علاوه بر آن القابی چون عمید الأنصار، شیخ الأنصار و النجیب (القصیر، 1431: 3334) نیز برای حبیب بن مظاهر به کار رفته است.

2-3-2. زندگی نامه

حبیب بن مظاهر در سرزمین نجد[7] به دنیا آمد و در کوفه اقامت گزید. او پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را درک کرد و از آن حضرت حدیث شنید و پس از آن ملازم امیرالمؤمنین علیه السلام و در ردیف بزرگانی چون میثم تمّار، رُشَید هَجَری و عمرو بن حمق خزاعی از اصحاب سرّ و حاملان علوم آن حضرت شد تا جایی که در زمرۀ گروه ویژه «شرطة الخمیس» (القصیر، 1431: 49) قرار گرفت. سپس در دوره امامت امام حسن علیه السلام در خط ولایت و اطاعت از آن حضرت، به عنوان شخصیت بارز شیعه در کوفه به یاری و حمایت از ایشان پرداخت. در عصر امامت امام حسین علیه السلام و دهۀ آخر حکومت معاویه، شرایط اختناق و سرکوب را تحت ولایت آن حضرت صبورانه پشت سر گذاشت و پس از به خلافت رسیدن یزید، با نهضت حسینی همراه شد و جزو چهار نفری بود که نخستین دعوت نامه برای امام علیه السلام را از کوفه به مکه ارسال کردند (مفید، 1413: 2، 37). هنگامی که مسلم بن عقیل وارد کوفه شد، حبیب به یاری مسلم بن عوسجه برای مسلم بن عقیل از مردم کوفه بیعت می گرفت. بعد از شهادت مسلم بن عقیل با دریافت نامۀ یاری خواهی امام حسین علیه السلام (موسوعه الامام الحسین علیه السلام، 1378: 2، 755)، مخفیانه خود را به کربلا و کاروان حسینی رساند و در رکاب آن حضرت در سن 75 سالگی[8] (امین، 1406: 4، 554) به شهادت رسید.

2 -3 -3. وقایع دوران حیات

دورانی که حبیب بن مظاهر در آن عمر خویش را سپری کرد، از جمیع جهات در تاریخ بشریت، شرایط ویژه ای دارد. اگرچه بسیاری از وقایع که در این ایام رخ داد به دلایل مختلف ثبت نشده است؛ لکن حبیب بن مظاهر حوادث مهمی را در دوران حیات خویش درک کرده است. ازجمله در دو سالگی بعثت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم؛ 14 سالگی، هجرت آن حضرت از مکه به مدینه؛ از 1623 سالگی، غزوات پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم؛ 24 سالگی، حجة الوداع ایشان؛ 25 سالگی، رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، نقض وصیت آن حضرت درباره خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام و شهادت حضرت زهرا(ع)؛ 27 سالگی، استمرار نقض وصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، به خلافت رسیدن عمر بن خطاب و احراق مصاحف توسط او؛ 37 سالگی، ادامه نقض وصیت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و خلافت عثمان بن عفان؛ 49 سالگی، بیعت امت اسلام با علی بن ابیطالب علیه السلام و انتقال عاصمۀ دولت اسلامی از مدینۀ منوره به کوفه؛ 50 سالگی، جنگ جمل؛ 51 سالگی، وقعۀ صفین؛ 53 سالگی، جنگ نهروان؛ 54 سالگی، شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام و امامت و خلافت امام حسن مجتبی علیه السلام؛ 55 سالگی، صلح و 64 سالگی شهادت آن حضرت؛ 74 سالگی، قیام امام حسین علیه السلام، شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و نهایتا در سن 75 سالگی شاهد واقعۀ کربلا و شهادت در رکاب اباعبدالله الحسین علیه السلام (ن.ک. القصیر، 1431: 57  59).

2 -3 -4. حبیب بن مظاهر در زیارت نامه ها

با توجه به جلالت قدر حبیب بن مظاهر، نام ایشان به دو طریق در زیارت نامه ها ذکر شده است؛ گاه به همراه دیگر شهدای کربلا با الفاظ عام و گاهی با ذکر نام. تعداد زیادی از زیارت نامه ها با الفاظ عام از شهدای کربلا از جمله حبیب بن مظاهر یاد کرده اند؛ به نحوی که می توان گفت زیارت نامه هایی خطاب به امام حسین علیه السلام نیست مگر اینکه به یاران آن حضرت با الفاظ عام سلام داده شده است. اما زیارت نامه هایی که ضمن آنها نام حبیب بن مظاهر آمده است عبارتند از: زیارت ناحیۀ مقدسه[9] و زیارت رجبیۀ امام حسین علیه السلام.[10] در زیارت ناحیۀ مقدسه آمده است: «السّلام علی حبیب بن مظاهر الاسدی» (سید بن طاووس، 1377: 3، 78) و در زیارت رجبیه این سلام با تفاوت در نام پدر حبیب بن مظاهر با عبارات «السلام علی حبیب بن مُظَهَّر» و بدون ذکر لقب «الاسدی» آمده است (مجلسی، 1403: 98، 339-341). در زیارات مختلفی که نام انصار ابا عبدالله الحسین علیه السلام و به ویژه حبیب بن مظاهر، ذکر شده، عباراتی آمده است که منزلت و مقام آنان را آشکار نموده و پاداش بکاء بر ایشان را مراتب بالای رضوان الهی و نجات از عذاب دوزخ دانسته است.

2 -3 -5. حبیب بن مظاهر در بیان بزرگان

مصنفین علوم حدیث، رجال، تراجم، تاریخ و انساب سخنانی درباره حبیب بن مظاهر گفته اند که نشانگر علو مرتبۀ او نزد بزرگان علوم دین است. از جمله این تعابیر «مشکور» (حلی، 1381: 135)؛ «مخلصا شکورا» (بصری، 1422: 98)؛ «کان کثیرون یختمون القرآن فی کل یوم ختمة، منهم حبیب بن مظاهر الأسدی» (حائری، 1385: 2، 442)؛ «من خواص أصحاب أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین صلوات الله علیهم» (نمازی شاهرودی، 1414: 2، 302)؛ «الشجعان» (زرکلی، 1980: 2، 166)؛ «کان من أصحاب أمیرالمؤمنین علیه السلام، و یظهر من الروایات أنه کان من خاصته، و حملة علومه»، «و کان حبیب صاحب لواء الحسین علیه السلام»؛ «کان جلیل القدر، عظیم الشأن، قائدا، شجاعا، و کان من حفظة القرآن»؛ «هو سید أصحاب الأمام الحسین علیه السلام، الذی کان لواؤهم بیده یوم کربلاء، و هو العالم العارف المتفانی فی حب أهل بیت نبیه صلی الله علیه و آله و سلم» (القصیر، 1431: 187-188) می باشد که جایگاه حبیب بن مظاهر را از نظر اخلاص، انس با قرآن و عترت، شجاعت و علو مرتبۀ علمی به انحاء و عبارات مختلف بیان کرده است.

3. بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام

مهم ترین بخش بینامتنی، روابط بین متون است که در مباحث قبل بیان شد با این حال بعضی از ناقدان به اعتبارها و سطوحی دیگر، اشکالی از بینامتنی مطرح نموده اند که غالبا به نحوۀ حضور متن پنهان در متن حاضر، ناظر است. در یکی از این تقسیم بندی ها به بینامتنی ذاتی یا داخلی، در مقابل بینامتنی خارجی[11]، اشاره می شود که در آن متن پنهان و متن حاضر هر دو از آثار یک فرد است. بینامتنی ذاتی یا داخلی نیز شامل گونه های مختلف از جمله بینامتنی ساختاری[12]، بینامتنی مضمونی[13] و بینامتنی شخصیت ها است که تمامی این اقسام در سخنان امام حسین علیه السلام وجود دارد. این نوشتار ناظر به بینامتنی ذاتی یا داخلی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام است. در بینامتنی شخصیت ها مخاطب در اثنای سخن، به شخصیت های شناخته شده ارجاع داده می شود (شیخ الرئیس و خلیفه شوشتری، 1398: 150). در این قسم از بینامتنی، سخنان امام علیه السلام در مواضع و موقعیت های مختلف، پیرامون شخصیت های مثبت و منفی اثرگذار در شکل گیری نهضت عاشورا احصاء می شود و در نتیجه آن، می توان به نقش کلی این گونه شخصیت ها در سرنوشت ملت های مختلف در طول تاریخ دست یافت.

3 -1. سخنان امام حسین علیه السلام درباره حبیب بن مظاهر

در شناخت بینامتنی شخصیت ها، در سخنان امام حسین علیه السلام نام حبیب بن مظاهر، ظهور قابل اعتنایی دارد و گاهی امام علیه السلام در خطبه ها و خطابه هایشان در مواضع مختلف بعد از خروج از مکه به سمت کوفه و استقرار در کربلا از او سخن گفته، اقدامات او را مورد تأیید قرار داده و نهایتا او را به صفاتی خاص توصیف نموده است، به نحوی که می توان او را از محبوب ترین اصحاب نزد آن حضرت به حساب آورد. در ادامه به ذکر سخنان امام حسین علیه السلام پیرامون حبیب بن مظاهر می پردازیم.

3 -1 -1. پرچم داری حبیب بن مظاهر

بنا بر نقل اغلب تاریخ نگاران متقدم و متأخر از جمله: طبری به نقل از ابو مخنف[14]، دینوری[15]، بلاذری[16] و ابن اثیر[17]، حبیب بن مظاهر را فرمانده و پرچم دار جناح چپ لشکر اباعبدالله الحسین علیه السلام دانسته اند. در نقلی آمده است نزد امام علیه السلام دوازده پرچم قرار داشت که آن حضرت یک پرچم را به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و ده پرچم دیگر را به رئیس گروه های مختلف از اصحاب دادند. یکی از یاران امام علیه السلام درخواست کرد که ایشان یک پرچم باقی مانده را به او بدهد. امام حسین علیه السلام به او فرمود: تو مرد خوبی هستی و لیکن این پرچم از آن شخص دیگری است. سپس فرمود: «اعنی بذلک الرجل الفاخر، و العنصر الطاهر حبیب بن مظاهر» (قصیر، 1431: 83 به نقل از البلادی: 88-89). در این سخن امام حسین علیه السلام به صاحب لواء بودن حبیب بن مظاهر در سپاه خویش اشاره فرموده و او را با تعابیری چون: «الرجل الفاخر» و «العنصر الطاهر» می ستایند و پس از الحاق حبیب به سپاه امام علیه السلام او را پرچم دار میسرۀ سپاه خویش قرار دادند. نام حبیب بن مظاهر در روایاتی که مربوط به پرچم داری ایشان است بدون تغییر ذاتی آمده است. از این رو رابطه بینامتنی این متون «نفی جزئی» است.

3 -1 -2. نامه امام حسین علیه السلام به حبیب بن مظاهر

یکی از نخستین متونی که نام حبیب بن مظاهر در آن ذکر شده است، نامه امام حسین علیه السلام در مسیر کوفه، پس از دریافت خبر شهادت مسلم بن عقیل است. در متن این نامه آمده است: ««من الحسین بن علیّ بن أبی طالب إلی الرّجل الفقیه حبیب بن مظاهر. .. أمّا بعد، یا حبیب، فأنت تعلم قرابتنا من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، و أنت أعرف بنا من غیرک و أنت ذو شیمة و غیرة، فلا تبخل علینا بنفسک یجازیک جدِّی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یوم القیامة» (موسوعه الامام الحسین علیه السلام، 1378: 15، 514). در این نامه، امام حسین علیه السلام حبیب بن مظاهر را با عنوان «مردی فقیه» یاد می کند که نشانگر جایگاه والای او نزد امام علیه السلام است. مضمون این نامه در قولی دیگر با عبارات زیر آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم من الحسین بن علی الی حبیب بن مظاهر الاسدی، اما بعد یا حبیب: فقد اتینا العراق، و قد بانت الخیانة من اهل الکوفه، کما خانوا بأبی، و أخی من قبل، فإن کنت ترید السعادة الأبدیة، و الدولة السرمدیة فبادر إلینا، و ائت لنصرتنا فی کربلاء» (القصیر، 1431: 81 به نقل از البلادی: 89). در این متن امام حسین علیه السلام به آشکار شدن خیانت مردم کوفه اشاره کرده و سعادت ابدی را در نصرت از نهضت خویش می دانند. در متن نامۀ اول، نتیجۀ نصرت امام علیه السلام، پاداش الهی و در متن نامۀ دوم، سعادت ابدی و دولت سرمدی دانسته شده است. در نتیجه، رابطۀ بینامتنی در این دو نامه، «نفی متوازی» است؛ چه اینکه متن غایب در متن حاضر، بدون تغییر ذاتی با دامنه معنایی بیشتر و الفاظ مصداقی تر بیان شده است و بهترین پاداش الهی همانا سعادت ابدی و حیات جاودانۀ انسان در رضوان الهی است.

3-1-3. استجازۀ استنصار از بنی اسد توسط حبیب بن مظاهر و پاسخ امام حسین علیه السلام

در ششم محرم که سپاهیان عمرسعد به سی هزار نفر رسید (مجلسی، 1389: 744)، حبیب بن مظاهر نزد امام حسین علیه السلام آمد و جهت یاری خواستن از تیره ای از قبیلۀ بنی اسد، که در نزدیکی کربلا ساکن بودند، اجازه خواست. امام علیه السلام در جواب فرمودند: «قد أذنت لک یا حبیب» (ابن اعثم، 1411: 5، 90). حبیب بعد از دریافت اجازه از امام علیه السلام، توانست نود نفر از دلاوران این طایفه از بنی اسد را با خود همراه کند؛ ولی با خبرچینی یکی از منافقان آن قبیله، عمر سعد با خبر شد و با ارسال لشکری آنها را منهزم و پراکنده ساخت و نتوانستند به لشکریان امام حسین علیه السلام بپیوندند (بلاذری، 1394: 3، 180). در این متن، فقط نام حبیب ذکر شده و نسبت به متون غایب که نام ایشان با ذکر پدرشان «مظاهر» آمده است، دارای اختلاف است. این میزان تفاوت، بیانگر وجود رابطه «نفی جزئی»، بین این متن با متون غایب در سخنان امام حسین علیه السلام پیرامون حبیب بن مظاهر است.

3 -1 -4. خطاب امام حسین علیه السلام به حبیب بن مظاهر در شب عاشورا

از حضرت زینب(ع) نقل شده است که امام حسین علیه السلام در شب عاشورا، پس از تجدید عهد با بنی هاشم، اصحاب خویش را مورد خطاب قرار داده و فرمودند: «أین حبیب بن مظاهر؟ أین زهیر؟ أین هلال؟ أین الأصحاب؟» پس از این ندا، یاران آن حضرت، در حالیکه حبیب بن مظاهر لبیک گویان مقابل آنها بود، پیش آمدند و امام علیه السلام خطبه خواندند و طی آن بیعت خویش را از آنها برداشتند. پس از این خطبه، بنی هاشم و یاران آن حضرت هر یک به گونه ای ابراز وفاداری کردند و به تبع آن امام حسین علیه السلام جایگاه آنها را در بهشت نشان داده و برایشان دعا کردند (ن.ک. موسوعه الامام الحسین علیه السلام، 1378: 3، 178). در ابتدای این خطبه امام علیه السلام حبیب بن مظاهر را مورد خطاب قرار می دهند چه اینکه او سید الانصار است و در پاسخ به ندای آن حضرت نیز، حبیب است که از همه سبقت گرفته و می گوید: «لبیک یا ابا عبدالله». تنها اختلاف در روایاتی که امام حسین علیه السلام نام حبیب بن مظاهر را ذکر کرده اند، زیادت و یا نقصانی است که در ذکر نام او به نظر می آید؛ چه اینکه گاهی صرفا ایشان با نام «حبیب» و غالبا با تعبیر «حبیب بن مظاهر» مورد خطاب قرار گرفته است. لذا رابطه بینامتنی این روایت با متون غایب رابطه «نفی جزئی» است؛ چرا که متن غایب با تغییری جزئی در متن حاضر ظهور و بروز پیدا کرده است.

3 -1 -5. اشارۀ امام حسین علیه السلام به سؤال حبیب بن مظاهر دربارۀ امام سجاد علیه السلام

یکی از سخنان امام حسین علیه السلام که در آن نام حبیب بن مظاهر آمده است، نقلی است که آن حضرت از سؤال او و زهیر بن قین درباره امام زین العابدین علیه السلام سخن به میان آورده است. طبق این روایت اباعبدالله الحسین علیه السلام می فرماید: «یسألنی زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر، عن علی، فیقولان: «یا سیدنا، علی إلی ما یکون من حاله؟» فأقول مستعبرا: «لم یکن الله لیقطع نسلی من الدنیا، و کیف یصلون إلیه، و هو أبو ثمانیة أئمة» (خصیبی، 1419: 205). با توجه به متن این روایت، حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین از سرنوشت امام زین العابدین علیه السلام بعد از شهادت بنی هاشم و اصحاب، ابراز نگرانی می کنند و امام حسین علیه السلام در پاسخ به آنها به تعلق امر الهی به حفظ حضرت سجاد علیه السلام و ادامۀ سلسلۀ جلیلۀ امامت از نسل ایشان اشاره می فرمایند. بنا بر آنچه در عنوان قبل بیان شد، رابطه بینامتنی این روایت با متون پنهان ماقبل خود رابطه «نفی جزئی» است و نام حبیب بن مظاهر، در متون غایب نسبت به این متن، غالبا بدون زیادت و نقصان و گاهی با زیادت، لقب الاسدی و در بعضی متون بدون ذکر نام پدر ایشان، آمده است.

3 -1 -6. سخن امام حسین علیه السلام دربارۀ حبیب بن مظاهر هنگام شهادت او

وقتی حبیب بن مظاهر به شهادت رسید، امام حسین علیه السلام نزد او آمد و بنا بر نقل برخی از منابع تاریخی در چهرۀ سیدالشهدا علیه السلام آثار انکسار پدید آمد (موسوعه الامام الحسین علیه السلام، 1378: 3، 593) و فرمود: «عند ذلک للَّه أحتسب نفسی و حُماة أصحابی»[18] (طبری، 1387: 5، 440)، «للَّه درُّ ک یا حبیب، لقد کنتَ فاضلًا تختم القرآن فی لیلةٍ واحدة» (قمی، 1379: 246). در این روایت، امام حسین علیه السلام به جهت اهتمام حبیب بن مظاهر در ختم هر شب قرآن، او را می ستاید و او را به عنوان شخصیتی فاضل، مورد خطاب قرار می دهد. در متن این دو روایت منقول، رابطه بینامتنی «نفی متوازی» مشاهده می شود؛ به این جهت که متن غایب در متن حاضر، با ذکر مصادیق دیگر در فضیلت حبیب بن مظاهر باز خوانی می شود و به جنبه حمایتگری او، که در متن غایب آمده است، فضیلت ختم قرآن هر شب حبیب بن مظاهر افزوده می شود. این سخنان امام علیه السلام در متون دیگر با تغییرات کمی از جهت الفاظ آمده است؛ مثلا در مقتل مقرم (1426: 253) جمله «و استرجع کثیرا» آمده است و در ینابیع الموده[19]، تعابیر روایت با تقدم و تأخر ذکر شده است.

3 -1 -7. استنصار از حبیب بن مظاهر بعد از شهادت او توسط امام حسین علیه السلام

بعد از شهادت بنی هاشم و اصحاب، امام حسین علیه السلام یاران شهید خود را مورد خطاب قرار دادند. در ابتدای نام یاران، پس از فراخواندن مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، نام حبیب بن مظاهر را ذکر کرده و فرمودند: «...یا حَبیبَ بْنَ مُظاهِرٍ، وَ یا... أَیُّهَا الْکِرامُ! وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَسُولِ الطُّغاةَ اللِّئام، وَلکنْ صَرَعَکُمْ وَ اللّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ. .. وَ إِلاّ لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ. .. فَإِنّا للّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»[20] (موسوعه الامام الحسین علیه السلام، 1378: 4، 276). در این خطابه، امام علیه السلام یاران شهید خود، به ویژه حبیب بن مظاهر را با تعبیر «ایها الکرام» می ستاید و به ایثارگری و وفاداری آنها در دفاع از حرم اهل بیت(ع) اشاره می کند. این سخن امام علیه السلام در متون مختلف با اندکی تقدم، تأخر، زیادت، نقصان و یا تغییر ذکر شده است. در تمام این متون، با توجه به اینکه متن غایب در متن حاضر با کمترین تغییری باز آفرینی شده است و لفظ و معنا بین متون موافقت دارد، رابطه بینامتنی بین آنها «نفی جزئی» است.

نتیجه

یافته های این پژوهش نشان می دهد که:

- اقسام بینامتنیت در سخنان امام حسین علیه السلام مشتمل بر سه شکل ساختاری، مضمونی و شخصیت ها است که بین آنها بینامتنی شخصیت ها در شناخت دقیق تر و صحیح تر نهضت آن حضرت حائز اهمیت است.

- در بین شخصیت های اثرگذار در نهضت عاشورا بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام از بسامد قابل توجهی برخوردار است که نشانگر جایگاه ویژه او نزد امام علیه السلام و نهضت آن حضرت است.

- برجسته ترین رابطه بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر در سخنان امام حسین علیه السلام، بین متون حاضر و متون غایب، «نفی جزئی» است.

- با توجه به اقتضای ذاتی بینامتنی شخصیت ها، مصداقی از رابطه «نفی کلی» بین سخنان امام حسین علیه السلام در شخصیت حبیب بن مظاهر به دست نیامد.

- در سخنان امام حسین علیه السلام مصادیقی که در موضوع بینامتنی شخصیت حبیب بن مظاهر به دست آمد در روایات مربوط به: «پرچم داری حبیب بن مظاهر»، «نامۀ امام حسین علیه السلام به حبیب بن مظاهر»، «استجازۀ استنصار از بنی اسد توسط حبیب بن مظاهر و پاسخ امام حسین علیه السلام»، «خطاب امام حسین علیه السلام به حبیب بن مظاهر در شب عاشورا»، «اشاره امام حسین علیه السلام به سؤال حبیب بن مظاهر درباره امام سجاد علیه السلام»، «سخن امام حسین علیه السلام درباره حبیب بن مظاهر هنگام شهادت او» و «استنصار از حبیب بن مظاهر بعد از شهادت او توسط امام حسین علیه السلام» می باشد.

منابع

- قرآن کریم

- ابن اثیر، عزالدین أبوالحسن علی بن ابی الکرم (1385ق)، الکامل، بیروت، دار صادر  دار بیروت.

- ابن اعثم، ابومحمد احمد (1411ق)، الفتوح، بیروت، دار الأضواء.

- ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر (1407ق)، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر.

- ابن مشهدی، محمد بن جعفر (1419ق)، المزار الکبیر، قم، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی.

- امین مقدسی، ابوالحسن، حسن خلف و سعدالله همایونی (1389ش)، «روابط بینامتنی نهج البلاغه با آثار امین الریحانی»، تهران، پژوهشنامۀ نقد ادب عربی، سال دهم، شماره 18.

- امین، سید محسن (1406 ق)، أعیان الشیعه، بیروت، دار التعارف للمطبوعات.

- بصری، احمد بن عبدالرضا (1422ق)، فائق المقال فی الحدیث و الرجال، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث.

- البلادی، حسن (1425ق)، عاشوراء و نساء الشیعه، قم، انتشارات انوار الهدی.

- بلاذری، احمد بن یحیی (1394ق)، أنساب الأشراف، بیروت، دار التعارف للمطبوعات.

- حائری، محمد مهدی (1385 ق)، شجرة طوبی، نجف، منشورات المطبعة الحیدریة و مطبعتها.

- حلی، حسن بن یوسف (1381ش)، ترتیب خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، مشهد مقدس، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش های اسلامی.

- حموی، یاقوت بن عبدالله (1995م)، معجم البلدان، بیروت، دار صادر.

- خزعلی، انسیه (1430ق)، «التناص الدینی فی الأدب اللبنانی المعاصر(شعر حرب تموز نموذجا)»، دراسات فی العلوم الانسانیه، السنه 16، العدد 4.

- خصیبی، الحسین بن حمدان (1419ق)، الهدایة الکبری، بیروت، مؤسسة البلاغ.

- دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود (1368ش)، الأخبار الطوال، قم، منشورات الرضی.

- زرکلی، خیرالدین (1980م)، الأعلام، بیروت، دار العلم الملایین.

- سماوی، محمد (1377ش)، إبصار العین فی أنصار الحسین علیه السلام، قم، مرکز الدراسات الإسلامیة لممثلیة الولی الفقیه فی حرس الثورة الإسلامیة.

- سمعانی، ابوسعید عبدالکریم بن محمد بن منصور التمیمی (1382ق)، الأنساب، حیدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة.

- سید بن طاووس، علی بن موسی (1377ق)، الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر.

- سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر (1420 ‎ق)، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، بیروت - لبنان، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع.

- شاهرخی، فرنگیس، اسماعیل صادقی و محمدرضا سنگری (1397ش)، «بررسی انواع روابط بینامتنی اشعار احمد عزیزی و قرآن کریم»، فصلنامه علمی پژوهشی کاوش نامه، سال نوزدهم، شماره 36.

- شیخ الرئیس، علی و محمد ابراهیم خلیفه شوشتری (1398ش)، «بینامتنیت واژگانی و شخصیتی «رائیه» ابن عرندس با قرآن کریم»، فصلنامه علمی پژوهشی ادب عربی، سال دوازدهم، شماره 2.

- طباطبایی، سید محمد حسین (1387ش)، مجموعه رسائل، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

- طبری، محمد بن جریر (1387 ق)، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، دار التراث.

- طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن بن علی الطوسی (1415ق) رجال الطوسی، قم، جامعه مدرسین.

- عزام، محمد (1387ش)، کتاب الکترونیکی النص الغائب، قم، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان.

- القصیر، علی (1431ق)، حیاة حبیب بن مظاهر الأسدی، کربلاء، قسم الشؤون الفکریة و الثقافیة فی العتبة الحسینیة المقدسة.

- قمی، عباس (1379ش)، نفس المهموم فی مصیبة سیدنا الحسین المظلوم، قم، المکتبة الحیدریة.

-  (بی تا)، کلیات مفاتیح الجنان، قم، انتشارات اسوه.

- قندوزی، سلیمان بن ابراهیم (1422 ق)، ینابیع المودة لذوی القربی، قم، منظمة الاوقاف و الشؤون الخیریة، دار الأسوة للطباعة والنشر.

- کلینی، محمد بن یعقوب (1362ش)، الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه.

- مجلسی، مولی محمد باقر بن محمد تقی (1389 ش)، محن الابرار، تهران، آرام دل.

-  (1403ق)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.

- مسبوق، سید مهدی (1392ش)، «روابط بینامتنی قرآن با خطبه های نهج البلاغه»، تهران، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال دهم، شماره 20.

- مفید، محمد بن نعمان (1413 ق)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید.

- مقرم، عبدالرزاق (1426ق)، مقتل الحسین علیه السلام ، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات.

- موسوعة الامام الحسین علیه السلام (1378ش)، گروهی از نویسندگان، تهران، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، دفتر انتشارات کمک آموزشی.

- میرزایی، فرامرز و ماشاءالله واحدی (1388ش)، «روابط بینامتنی قرآن با اشعار احمد مطر»، کرمان، دوفصلنامه نثر پژوهی ادب فارسی، سال شانزدهم، شماره 22.

- نمازی شاهرودی، علی (1414ق)، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، مطبعة حیدری.

پی نوشت ها:

[1] قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: «...إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَیْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تضِلُّوا- کتابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیْتِی عِتْرَتِی أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ فأَسْأَلُکمْ عمَّا فعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَیْنِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِی فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فتَهْلِکوا. ..» (کلینی، 1362: 1، 294؛. ..من در میان شما دو چیز به جا می گذارم، که اگر بدانها بگروید هرگز گمراه نشوید: کتاب خدا عز و جل و خاندانم، عترتم، ای مردم بشنوید، من محققاً تبلیغ کردم، شما فردای قیامت سر حوض بر من وارد می شوید و از شما از آنچه دربارة ثقلین کردید باز پرسم که ثقلین کتاب خدا جل ذکره و خاندان منند، از آنها جلو نیفتید تا هلاک نشوید...

[2]  «روی خمسة آلاف و ثلاثمائة و أربعة و سبعین حدیثا، اتفق الشیخان منها علی ثلاثمائة و خمسة و عشرین. و انفرد البخاری بثلاثة و تسعین، و مسلم بمائة و تسعة و ثمانین» (سیوطی، 1420: 379).

[3] علامه طباطبایی می نویسد: «منظور روایتی است که مردم از آن حضرت نقل کرده باشند که شاهد مراجعه و اقبال مردم است نه روایتی که از داخل خاندان آن حضرت مانند ائمۀ بعدی رسیده باشد» (طباطبایی، 1387: 2، 248).

[4] به گفته برخی از تاریخ نگاران، حبیب بن مظاهر، جزو تابعین و نسل دوم مسلمانان پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به شمار می رود و بزرگانی چون شیخ طوسی او را به عنوان صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ذکر نکرده اند (امین، 1406: 4، 554).

[5] Intertextuality

[6] اگرچه غالبا ژولیا کریستوا (فرانسوی و بلغارستانی تبار) را مبدع نظریة بینامتنیت می دانند، لکن، از دیگر سردمداران این جریان، می توان به ریفاتر، دریدا، رولان بارت و ژرار ژنت اشاره کرد. ناگفته نماند بعضی باختین روسی را مبدع بینامتنیت می دانند (امین مقدسی و دیگران، 1389: 13).

[7] «نجد، سرزمین وسیعی است که در بالای آن، تهامه و یمن و در پایین آن عراق و شام واقع است» (حموی، 1995: 5، 262).

[8] «فی مجالس المؤمنین. عن روضة الشهداء أنه قال: حبیب رجل ذو جمال و کمال و فی یوم وقعة کربلاء کان عمره 75 سنة» (امین، 1406: 4، 554).

[9] این زیارت از زیارات منتسب به امام زمان(عج) است که برای قرائت در روز عاشورا و دیگر روزها وارد شده است. در بین زیارات مربوط به امام حسین(ع) دو زیارت با عنوان «ناحیة مقدسه» وارد شده است. زیارتی که در آن نام شهدای کربلا ذکر شده است غیر مشهور و با عنوان «زیارت الشهداء» نیز شناخته می شود. در زیارت ناحیة مقدسه مشهور، بعد از سلام بر پیغمبران سلف، اهل بیت(ع)، سیدالشهدا(ع) و یارانشان؛ توصیف امام حسین (ع) و ذکر مصائب آن حضرت آمده است (ابن مشهدی، 1419: 496).

[10] این زیارت که برای قرائت در اول ماه رجب و نیمة شعبان وارد شده است، شامل سلام هایی بر امام حسین(ع) و 87 تن از یاران ایشان است. زیارت دیگری با عنوان «زیارت رجبیه» (قمی، بی تا: 136) وجود دارد که قرائت آن برای زیارت ائمة هدی(ع) در همة روزهای ماه رجب وارد شده است.

[11] انواع این سطح تقسیم بندی، که ناظر به نسبت و نحوة کوچ متن غایب به متن حاضر است، شامل: بینامتنی طبیعی (انتقال متن از روی عادت و عرف)، داخلی (بازآفرینی متن در آثار دیگر یک نویسنده)، خارجی (بینامتنی متن با متون دیگران)، آشکار (کوچ آشکارای متن غایب به متن حاضر) و ناخودآگاه (بهره مندی ناخودآگاه از متون دیگر در متن حاضر) است (میرزایی و واحدی، 1388: 307-308).

[12] در این نوع، جزئی از متن غایب (کلمه، عبارت یا جمله)، در متن حاضر بازآفرینی می شود (همان) که خود به دو قسم می باشد؛ در قسم اول کلمه یا عباراتی از متن غایب به همان شکل و معنا در متن حاضر به کار می رود و در قسم دوم این انتقال با تغییرات صرفی یا نحوی، همراه با تقدم و تأخر و یا زیادت و نقصان صورت می گیرد.

[13] در بینامتنی مضمونی، مشترکاتِ مفهومی و مضامینی که با یکدیگر تعامل دارند، ورای حضور لفظی محسوس و صریح متن غایب، بحث و بررسی می شود (مسبوق، 1392: 218). در این قسم از بینامتنی، پردازش سخن به گونه ای است که پیوند مفهومی میان متن غایب و حاضر برای خواننده، قابل فهم است (شاهرخی و دیگران، 1397: 216) و مفاهیم در کالبد عبارات دیگری به کار می رود.

[14] «و عبا الحسین اصحابه، و صلی بهم صلاه الغداة، و کان معه اثنان و ثلاثون فارسا و اربعون راجلا، فجعل زهیر بن القین فی میمنه اصحابه، و حبیب بن مظاهر فی میسره اصحابه» (طبری، 1387: 5، 422).

[15] «و عبی الحسین(ع) أیضا اصحابه، و کانوا اثنین و ثلاثین فارسا و اربعین راجلا، فجعل زهیر بن القین علی میمنته، و حبیب بن مظهر علی میسرته...» (دینوری، 1368: 256).

[16] «و عبأ الحسین أصحابه (عند) صلاة الغداة و کان معه اثنان و ثلاثون فارسا و أربعون راجلا، فجعل زهیر بن القین فی میمنة أصحابه، و حبیب ابن مظهر فی میسرة أصحابه» (بلاذری، 1394: 3، 187).

[17] «و عبّی الحسین أصحابه و صلّی بهم صلاة الغداة، و کان معه اثنان و ثلاثون فارسا، و أربعون راجلا، فجعل زهیر بن القین فی میمنة أصحابه، و حبیب بن مطهّر فی میسرتهم» (ابن اثیر، 1385: 4، 59).

[18] «جان خود و حامیان اصحاب خود را نزد خدا می دانم».

[19] و قال الحسین: «یرحمک اللَّه یا حبیب، لقد کنت تختم القرآن فی لیلة واحدة و أنتَ فاضل» (قندوزی، 1422: 3، 71).

[20]  «...ای حبیب بن مظاهر... از حریم پیامبر خدا در برابر بیدادگران ددمنش، جانانه دفاع کنید. چه باید کرد که همه کشته شدید... وگرنه شما از دعوت من سر باز نمی زدید... پس همۀ ما از خداییم و همه به سوی او باز می گردیم».

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان