از یک نابودی تمامعیار جلوگیری شد. اکونومیست در مقالهای مورخ 29سپتامبر2022 نوشت: خاطرات آن دوران وحشتناک با جنگ در اوکراین در حال زنده شدن است. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه بارها هشدار داده که ممکن است به سلاح هستهای متوسل شود. او در 21سپتامبر گفت که از «تمام سیستمهای تسلیحاتی موجود» برای دفاع از «تمامیت ارضی» روسیه استفاده خواهد کرد که بهطور ضمنی شامل تمام اراضی اوکراینی میشود که از طریق همهپرسیهای ساختگی به روسیه ضمیمه کرد (یا میکند). پوتین گفت: «این یک بلوف نیست.» در پاسخ، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، به روسیه درباره «عواقب فاجعهبار» استفاده از سلاحهای هستهای هشدار سختی داد. «داریل کیمبال» از انجمن کنترل تسلیحات که یک گروه لابی آمریکایی است، میگوید: جهان با بدترین دوره خطر هستهای از زمان بحران موشکی کوبا مواجه است. مفسران روسی نیز تشابهات آشکاری بین این بحرانها ترسیم کردهاند. «دیمیتری ترنین» تحلیلگر روسی در وبسایت دولتی RT نوشت: هر دو بحران متاثر از ناامنیای است که از گسترش طلبی رقیب برمیخیزد؛ اینکه رقیب «درست در آستانه کشور طرف مقابل ایستاده است.»
اما اینبار، همه چیز از چند جهتِ مهم متفاوت است. بحران کوبا 13روز به طول انجامید. جنگ در اوکراین بیش از 200روز است که جریان دارد و میتواند صدها روز دیگر ادامه یابد. در کوبا، تسلیحات هستهای، خود موضوع و معمای اصلی بودند. در اوکراین اما تسلیحات هستهای سپری برای محافظت از «زمینخواری» و «زمینطلبی» روسیه است. ماهیت تهدید با شانسهای روسیه در میدان جنگ تغییر کرده است. در ابتدا، مقامات غربی نگران تشدید تنش هستهایِ ناشی از موفقیت روسیه بودند. اگر این کشور اوکراین را میگرفت، آیا ممکن بود به سمت کشورهای بالتیک حرکت کند و بر آن طرف فشار بیاورد یا ممکن بود به انبارهای ناتو که برای نیروهای اوکراینی تسلیحات میفرستادند، حمله کند؟ این میتوانست به یک جنگ متعارف منجر شود که ممکن بود خود به یک جنگ هستهای تبدیل شود. اکنون نگرانی درباره شکست روسیه است. نیروهای اوکراینی هزاران مایل مربع از قلمرو خویش را پس گرفتهاند.
اعلام عضوگیری داخلی و فراخوان بسیج در داخل روسیه، باعث شد صدها هزار روس یا دست به اعتراض بزنند یا فرار کنند. در دهه1960 نه «جان اف. کندی» و نه «نیکیتا خروشچف» رهبران آمریکا و شوروی، خواهان جنگ هستهای نبودند. اکنون، برخی نگران هستند که پوتینی که در حال دست و پا زدن و تقلاست، وسوسه شود قمار کند تا سلاحهای هستهای بتواند به جبران بدشانسی او کمک کند. بحران موشکی کوبا عمدتا مربوط به سلاحهای هستهای «استراتژیک» بود؛ بزرگترین در نوع خود که برای از بین بردن شهرهای دشمن که دور از میدان جنگ است، طراحی شده بود. مساله در اوکراین عمدتا حول محور «غیراستراتژیک» یا «تاکتیکی» میچرخد. اینها دارای بُرد کوتاهتر و قدرت انفجاری کمتر هستند. (با این وجود، بسیاری از بمبها، قویتر از بمبهای اتمیِ استفادهشده علیه ژاپن در جنگ جهانی دوم هستند). آمریکا و شوروی زمانی زرادخانههای عظیمی از کلاهکهای تاکتیکی را برای استفاده علیه ارتشهای یکدیگر در دشتهای اروپا نگهداری میکردند.
در دهههای پس از جنگ سرد، ناتو حدود 200مورد از ذخایر خود را رها کرد و به این نتیجه رسید که سلاحهای متعارف و با هدایت دقیق میتوانند همین کار را ارزانتر و با عوارض کمتری انجام دهند. نیروهای مسلح روسیه حدود 2هزار مورد از این تسلیحات را نگه داشتند. سلاحهای هستهای میتوانند جبرانکننده و مکمل نیروهای متعارف ضعیفتر باشند. «فرانسیس گاوین»، مورخ دانشگاه جان هاپکینز میگوید: «توازن قدرت کماهمیتتر از تمایل به استفاده از سلاحهای هستهای است. این انگیزهای برای غیرمسوول بودن ایجاد میکند.» کارشناسان سه راه یا روش مهم برای استفاده روسیه از سلاح هستهای میبینند: 1- یک «شلیک نمایشی» که کسی را نمیکشد. 2- هدف قرار دادن اوکراین و 3- حمله به ناتو. روسیه ممکن است با انجام آزمایشهای هستهای، چه زیرزمینی و چه بهطور چشمگیرتر، در جو زمین از «نردبان تشدید» استفاده کند.
«جو» زمین میتواند بالای دریای سیاه یا بر فراز خود اوکراین باشد که از مرگومیر جلوگیری میکند؛ اما باعث ایجاد یک پالس الکترومغناطیسی می شود که تجهیزات الکتریکی را جزغاله میکند. اما اگر اوکراین با وجود این اقدام باز هم به جنگ ادامه دهد، روسیه بدون هیچ منفعت نظامی، ظلمی جهانی را متحمل میسازد. ژنرالهای روسی ممکن است ترجیح دهند اهداف نظامی را مستقیما بمباران هستهای کنند؛ بهویژه به این دلیل که ارتش روسیه با کمبود نیروی انسانی و تجهیزات مواجه است. «بن باری»، از موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک که یک اندیشکده بریتانیایی است، میگوید که اهداف میتواند شامل فرودگاههای اوکراین، مراکز لجستیکی و تمرکز توپخانهها باشد. با این حال، نیروهای اوکراین عمدتا پراکنده هستند و ارتشها میتوانند به طرز شگفتانگیزی انعطافپذیر باشند.
یک مطالعه که جنگی فرضی بین هند و پاکستان را مورد بررسی قرار داد تخمین زد که یک بمب پنج کیلوتنی (تقریبا یکسوم اندازه بمبی که در هیروشیما انداخته شد) در صورت پخش گسترده فقط 13 تانک را از بین میبرد. بری معتقد است که برای خنثی کردن یا زمینگیر کردن یک تیپ اوکراینی (تقریبا 3 تا 5 هزار سرباز)، حتی اگر برای یک حمله متمرکز شده باشد، به چهار سلاح تاکتیکی نیاز است. با این حال، به شکل مخربتری، روسیه ممکن است حمله به یک شهر اوکراینی را انتخاب کند تا آنها را مجبور به تسلیم کند. اما این احتمال، مداخله مستقیم ناتو و نابودی ارتش روسیه را افزایش میدهد. حمله اتمی به ناتو یک پیشنهاد بالقوه انتحاری خواهد بود، با توجه به اینکه سه عضو آن - آمریکا، بریتانیا و فرانسه - سلاحهای هستهای خاص خود را دارند.
تاکتیک و استراتژی
به عبارت دیگر، هر گزینه با معایب بزرگی همراه است. «اریک ادلمن»، معاون سابق وزیر امور خارجه در امور سیاسی در پنتاگون خاطرنشان میکند: «سخت است که تهدیدات هستهای کارگر شود.» در زمانهایی در طول جنگ سرد - برای مثال در جنگ کره - آمریکا با سلاحهای هستهای «بازی میکرد»، اما بهعنوان امری منفور از لحاظ اخلاقی، بیفایده یا خطرناک از نظر نظامی به آن نگریست و علیه آن تصمیمگیری کرد. اما پاسخ به تهدیدات هستهای نیز سخت است. بازدارندگی بر ابهامات بسیاری استوار است. مقامات آمریکایی بهطور علنی منظورشان از «پیامدهای فاجعهبار» را بیان نمیکنند، اگرچه این امر به خطر درگیری مستقیم بین روسیه و آمریکا اشاره دارد. اما آنها ادعا میکنند که در هشدارهای خصوصی به کرملین صریح بودهاند و به خبرنگاران گفتهاند که احتمالا پاسخ، «متعارف» خواهد بود نه «هستهای».
ادلمن از این امر شکایت میکند که با انجام این کار، «آنها تهدید بازدارنده را تضعیف میکنند». هشدارهای آمریکا متوجه روسیه، متحدان آمریکا و مردم آمریکاست. این تهدید باید جدی گرفته شود؛ اما از آن نترسید و باید بهگونهای پاسخ داد که مبهم و در عین حال معتبر و موثر باشد. هر اتفاقی که درباره روسیه بیفتد بر رقابتش با چین، بهویژه درباره تایوان، تاثیر خواهد گذاشت. با این حال، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا تلاش کرده است دو اصل را متعادل کند: کمک به اوکراین در دفاع از خود، اما اجتناب از جنگ جهانی سوم. اگر روسها سلاحهای هستهای را منفجر کنند، او گفته است که پاسخ «به میزان کاری که آنها انجام میدهند» بستگی دارد.
یکی از گزینهها اعمال فشار اقتصادی بیشتر بر روسیه است، شاید از طریق تحریمهای ثانویه بر خریداران نفت و گاز این کشور، با این امید که پوتین بیشتر به یک «مطرود» بینالمللی تبدیل شود. آمریکا میتواند هند و چین را به انزوای روسیه وادار کند. هر دو بهطور غیرمستقیم نشان دادهاند که رفتار روسیه در جنگ را تایید نمیکنند. اما هند برای تسلیحات به روسیه متکی است و چین نیز روسیه را یک موازنه مفید در برابر آمریکا میداند.
گزینه دیگر این است که غرب با ارائه مشاوره، تجهیزات حفاظتی و تجهیزات ضدآلودگی به اوکراین در جنگ در میدان نبرد هستهای کمک کند. غرب همچنین میتواند تسلیحات پیشرفتهتری -مانند تانکهای ساخت غرب، جتهای جنگنده و موشکهای دوربرد - ارائه دهد که تاکنون «بسیار تشدیدکننده» بحران تلقی میشد. در سوی دیگر، آمریکا، بریتانیا یا فرانسه میتوانند با حمله هستهای محدود خود پاسخ دهند. اما این خطر یک جنگ هستهای گستردهتر را به دنبال دارد و روسیه نسبت به رقبای غربی خود، سلاحهای هستهای تاکتیکی بیشتری دارد. راه میانه - یک پاسخ نظامی متعارف - محتملترین گزینه است. این ممکن است شامل استقرار نیروهای ناتو در اوکراین یا انجام حملات مستقیم به اهداف روسیه باشد. برای مثال، آمریکا میتواند بنادر، پایگاههای هوایی یا موشکاندازهای متحرک مورد استفاده در هر حمله هستهای روسیه را نابود کند. «بن هاجز»، ژنرال بازنشستهای که روزگاری فرماندهی نیروی زمینی آمریکا در اروپا را بر عهده داشت، پیشنهاد غرق کردن ناوگان دریای سیاه روسیه یا پایگاههای آن در کریمه را داده است.
با این حال، پوتین میتواند بر دامنه خواستههای خود بیفزاید. او ممکن است یک ضد حمله علیه اهداف مشابه انجام دهد؛ مثلا کشتیهای جنگی آمریکایی در دریای مدیترانه یا تاسیسات نظامی در خاک ناتو. به عبارت دیگر، حتی یک پاسخ متعارف میتواند به راحتی منجر به درگیری مستقیم ناتو-روسیه، همراه با خطر جنگ هستهای شود. همه اینها این سوال را مطرح میکند: آیا واقعا آمریکا بهخاطر اوکراین که یک متحد نظامی رسمی نیست، چنین خطراتی را متحمل خواهد شد؟ باراک اوباما که بهعنوان رئیسجمهور از تسلیح اوکراین امتناع کرد، استدلال میکرد که روسیه در نهایت بیشتر از آمریکا به اوکراین اهمیت میدهد. اوباما افزود: «ما باید کاملا صریح باشیم که منافع اصلی ما چیست و مایلیم برای چه چیزی به سمت جنگ برویم.» کسانی که طرفدار ایستادن در کنار اوکراین هستند دو پاسخ ارائه میدهند. اولین پاسخ این است که خطرات کمتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
روسیه در موقعیتی برای جنگ متعارف علیه آمریکا و 29متحدش در ناتو نیست؛ یک جنگ هستهای خطر نابودی کامل هر دو طرف را به همراه خواهد داشت. پاسخ دوم این است که خطرات ارزش آن [اقدام] را دارند. اجازه به روسیه برای استفاده از باجگیری هستهای در راستای تصرف قلمرو، مستبدان را در همه جا تشویق میکند که همین کار را انجام دهند. ادلمن استدلال میکند: «در این صورت، این دنیا، دنیای وحشتناکی برای زیستن خواهد بود. هزینه متوقف کردن بعدی آن بیشتر از توقف آن در ابتدا است.»
در حال حاضر، برای تسکین همه، بازدارندگی وجود دارد. نه پوتین از سلاح هستهای استفاده کرده و نه ناتو در اوکراین میجنگد. آمریکا میگوید هیچ مدرکی دال بر اینکه روسیه تسلیحات هستهای خود را برای استفاده آماده کرده، ندیده است. آمریکا و روسیه به تبادل اطلاعات درباره زرادخانههای استراتژیک مربوطه خود ادامه میدهند. نزد «مکس هستینگز»، نویسنده کتاب «پرتگاه»، تاریخ جدیدی از بحران کوبا، درس اصلی سال1962 در سال2022 نیز صدق میکند: «بترس». چیزی که از یک فاجعه جلوگیری کرد، ترس کندی و خروشچف از جنگ هستهای بود. موفقیت آمریکا محصول آمیختگی هوشیارانه کندی از «عزم» و «اراده» برای «سازش در خفا» بود. هستینگز استدلال میکند که این رویکرد میگوید غرب باید به کمک به اوکراین برای دفاع از خود ادامه دهد، درحالیکه «درک میکند که در جایی در امتداد خط احتمالا به یک معامله کثیف» برای پایان دادن به جنگ ختم خواهد شد.
مشکل اینجاست که در حال حاضر، پوتین در حال افزایش ریسک است، نه توافق. الحاق بخشهایی از سرزمین اوکراین از سوی پوتین و بسیج نیروهای اضافی، خطر تعمیم «عملیات نظامی ویژه»- که میتواند هر زمان که بخواهد پایان دهد- به داخل خاک روسیه را به دنبال دارد؛ به این معنا که یا باید برنده شود یا باید ببازد. برخلاف رهبری جمعی شوروی در سال1962 که میزانی از اعتدال را هدایت میکرد، زیردستان پوتین برای مهار او قدرت چندانی ندارند. او مدتهاست که حکمرانی خود را با وجود و ماهیت روسیه یکی دانسته است؛ به این معنا که حکومت او یعنی تداوم وجود روسیه. او در سال2018 با عباراتی تقریبا معنوی درباره استفاده از سلاحهای هستهای برای دفاع از روسیه صحبت کرد: «ما، قربانیان تجاوز، بهعنوان شهید، به بهشت خواهیم رفت؛ درحالیکه آنها فقط دارند میمیرند، حتی زمانی برای توبه هم نخواهند داشت.» بنابراین جهان شاهد وقوع یک بحران هستهای دیگر است: آیا پوتین تلفات خود را کاهش میدهد، میجنگد یا بزرگترین قمار عمرش را میپذیرد؟
بیبیسی نیز در گزارشی مورخ 3مهرماه در همین رابطه نوشت، وقتی پوتین گفت که آماده استفاده از سلاحهای هستهای برای دفاع از خاک روسیه است، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به او هشدار داد که انجام این کار جدیترین تشدید تنش نظامی از زمان جنگ جهانی دوم خواهد بود. با این توصیف، بیبیسی چند سوال مهم در رابطه با سلاحهای هستهای تاکتیکی مطرح کرده است و به آنها پاسخ میدهد.
سلاحهای هستهای تاکتیکی چیست؟
سلاحهای هستهای تاکتیکی کلاهکهای هستهای کوچک و سیستمهای ضربه زدن هستند که برای استفاده در میدان نبرد یا برای حمله محدود طراحی شدهاند. آنها برای از بین بردن اهداف دشمن در یک منطقه خاص بدون ایجاد تشعشعات گسترده رادیواکتیو طراحی شدهاند. کوچکترین سلاح هستهای تاکتیکی میتواند یک کیلوتن یا کمتر باشد (معادل هزار تنTNT انفجاری تولید میکند). بزرگترین آنها میتواند به اندازه 100کیلوتن باشد. سلاحهای هستهای استراتژیک بزرگتر هستند (تا هزار کیلوتن) و از برد بلندتری برخوردار بوده و پرتاب میشوند. در مقام مقایسه، بمب اتمیای که ایالات متحده در سال1945 روی هیروشیما انداخت 15کیلوتن بود.
روسیه چه سلاحهای هستهای تاکتیکیای دارد؟
بر اساس بررسیهای اطلاعات آمریکا، روسیه حدود 2هزار سلاح هستهای تاکتیکی دارد. کلاهکهای هستهای تاکتیکی روسیه را میتوان روی انواع مختلفی از موشکها قرار داد که معمولا برای حمل مواد منفجره معمولی مانند موشکهای کروز و گلولههای توپخانه استفاده میشوند. سلاحهای هستهای تاکتیکی را میتوان از هواپیماها و کشتیها - بهعنوان موشکهای ضد کشتی، اژدر و موشکهای عمقی- نیز شلیک کرد. ایالات متحده میگوید روسیه به تازگی سرمایهگذاری هنگفتی روی این تسلیحات برای بهبود «برد» و «دقت» آنها انجام داده است.
آیا قبلا از سلاحهای هستهای تاکتیکی استفاده شده است؟
سلاحهای هستهای تاکتیکی هرگز در درگیری مورد استفاده قرار نگرفته است. قدرتهای هستهای مانند ایالات متحده و روسیه، نابود کردن اهداف در میدان نبرد را با استفاده از مهمات متعارفِ مدرن به همان اندازه موثر دانستهاند. علاوه بر این، هیچ کشور مجهز به سلاح هستهای تاکنون حاضر نبوده با بهکارگیری سلاحهای هستهای تاکتیکی، خطر آغاز جنگ هستهای همهجانبه را دامن بزند. با این حال، روسیه ممکن است تمایل بیشتری به استفاده از سلاحهای تاکتیکی کوچکتر داشته باشد تا موشکهای استراتژیک بزرگتر. دکتر «پاتریشیا لوئیس»، رئیس برنامه امنیت بینالمللی در اندیشکده چتم هاوس میگوید: «آنها ممکن است این را بهعنوان عبور از این آستانه بزرگ هستهای نبینند. آنها میتوانند آن را بهعنوان بخشی از نیروهای متعارف خود ببینند.»
آیا تهدیدات هستهای پوتین دلیل واقعی نگرانی است؟
در فوریه2022، اندکی قبل از حمله به اوکراین، پوتین نیروهای هستهای روسیه را در «آمادگی رزمی ویژه» قرار داد و مانورهای هستهای برجستهای برگزار کرد. وی به تازگی گفته است: «اگر تمامیت ارضی کشور ما به خطر بیفتد، بدون شک از همه ابزارهای موجود برای محافظت از روسیه و مردم خود استفاده خواهیم کرد. این یک بلوف نیست.» روسیه در حال برنامهریزی برای الحاق مناطق جنوب و شرق اوکراین است که پس از برگزاری همهپرسی ساختگی آنها را اشغال کرده است. پوتین میگوید که آماده است از «تمامیت ارضی» مناطق «به هر طریق» دفاع کند.
سازمانهای اطلاعات آمریکا کمک نکردن به اوکراین و بازپس نگرفتن سرزمینهای این کشور را تهدیدی برای غرب میدانند، نه بهعنوان نشانهای از برنامهریزی او برای جنگ هستهای. اما برخی دیگر نگرانند که روسیه، در صورت شکست بیشتر، ممکن است وسوسه شود که از یک سلاح تاکتیکی کوچکتر در اوکراین در راستای «تغییر بازی»، شکستن بنبست یا اجتناب از شکست استفاده کند. «جیمز اکتون» کارشناس هستهای در موقوفه کارنگی برای صلح بینالملل در واشنگتن میگوید: «من کاملا نگران هستم که در آن شرایط، پوتین ممکن است از سلاح هستهای استفاده کند؛ به احتمال زیاد در اوکراین برای ترساندن همه و رسیدن به هدف خود. ما هنوز در آن نقطه نیستیم.»
واکنش آمریکا چه بوده است؟
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، به روسیه هشدار داده که از سلاح هستهای در جنگ اوکراین استفاده نکند. بایدن در مصاحبهای با شبکه خبری سیبیاس گفت که چنین اقدامی «چهره جنگ را بر خلاف هر چیزی از زمان جنگ جهانی دوم تغییر میدهد.» او افزود: «این امر عواقب جدی خواهد داشت.» پیشبینی اینکه ایالات متحده و ناتو چگونه به هرگونه استفاده از سلاح هستهای پاسخ خواهند داد، دشوار است. آنها ممکن است نخواهند اوضاع را بدتر از این کنند و خطر جنگ هستهای همهجانبه را دامن بزنند؛ اما ممکن است بخواهند خط و نشان بکشند. با این حال، روسیه ممکن است از استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی توسط یک قدرت دیگر - چین - منصرف شود. دکتر «هِدِر ویلیامز»، کارشناس هستهای در کینگز کالج لندن میگوید: «روسیه بهشدت به حمایت چین وابسته است. اما چین دکترین هستهای «عدم استفاده اول» را دارد. بنابراین اگر پوتین از این تسلیحات استفاده کرد، ایستادن در کنار او برای چین فوقالعاده دشوار خواهد بود. اگر پوتین از این تسلیحات استفاده کند، احتمالا چین را از دست خواهد داد.»