*******
روزنامههای امروز شنبه 13 اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که کام شیرین بوشهر از نبرد علیه تنش آبی، ادامه تحلیلها و گزارشها درباره مسمومیت سریالی در مدارس دخترانه و سفر رافائل گروسی به ایران در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
حوادث سریالی در برخی مدارس و مسموم شدن دانشآموزان در ماههای گذشته تبدیل به یک موضوع امنیتی شده است. حالا رئیسجمهور از ماموریت ویژه به وزرای کشور و اطلاعات برای تحقیق درباره این توطئه، عوامل و چگونگی ماجرا خبر داده است. این ماجرا مورد توجه بسیاری از روزنامهها قرار گرفته است.
روزنامه تازه از توقفی درآمده سازندگی در همان اولین روز از انتشار مجدد به سراغ مسمومیت مدارس رفته و نوشته است:
بیش از دو ماه از گزارش اولین مسمومیت دستهجمعی دانشآموزان میگذرد، وزارتخانهها مختلفی از اطلاعات گرفته تا وزارت بهداشــت و آموزشوپرورش مسئول رسیدگی به معمای مسمومیتها شدهاند. با این حال دیروز ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ماجرا را به توطئه دشمنان نسبت داد و گفت: دشمن جنگ ترکیبی خود به دنبال ایجــاد ناامیدی در میان مردم بود و بهتازگی در جنگ رسانهای به دنبال ایجاد استرس و دلهره میان دانشآموزان و والدین هستند تا آشوب شکل بگیرد. او همچنین گفت: در موضوع پیش آمده در مدارس، وزیر اطلاعات و کشور را مامور کردم در اسرع وقت پیگیری کنند و گزارشها را بهطور کامل در اختیار مردم قرار دهند. اما براســاس تحقیقاتی که وزارت بهداشت تاکنون درباره منشأ مسمومیتها انجام داده، معلوم شده گاز نیتروژن در سم منتشر شده در مدارس وجود داشته است. برهمین اساس، علیرضا منادیسفیدان، رئیس کمیسـیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس هفته پیش گفته بود: براســاس پیگیریهای صورت گرفته از جانب نمایندگان و اعزام گروهی از نمایندگان مجلس به قم، نتیجه آزمایشهای انجام شده مشخص شد که گاز N2 در سم منتشر شده در مدارس وجود داشته است.
روزنامه هممیهن که مواضع اصلاحطلبان تندور را پوشش میدهد در گزارشی درباره مسمومیتها به طرز عجیبی از کلیدواژه گروهک تروریستی منافقین استفاده کرده و با استفاده از واژه حملات بیولوژیک گزارشی نوشته است که منافقین در روزهای اخیر روی آن مانور رسانهای دادهاند. اشاره دادن مسمومیتها به یک جریان متحجر مذهبی، دولتی نشان دادن آن و درخواست از نهادهای خارجی برای دخالت در ماجرا از جمله مواردی است که از سوی فرقه تروریستی منافقین به کار رفته و در گزارش هممیهن تکرار شده است، در بخشی از این گزارش آمده است:
102روز از مسمومیت دختران در مدارس گذشته، اما هنوز عاملان آن شناسایی و دستگیر نشدهاند. پس از مسمومیت دانشآموزان دختر در سه مدرسه قم خبر رسانهای شد ولی باز هم اولین واکنش مسئولان این حادثه تکذیب و کتمان بود. اما هیچکس فکرش را نمیکرد که این موضوع به بحران تبدیل شود. اما با افزایش واکنشها، با فردی مصاحبه کرد که میگفت: «راننده تانکری است که نشتی داشته و اتفاقی کنار مدارس ایستاده و ناخواسته دانشآموزان را مسموم کرده است.» البته نکته جالب اینکه راننده این تانکر بیش از 100 روز دور ایران حرکت کرده و هوای مدارس دخترانه را مسموم کرده، اما خود سالم است.
در ادامه این گزارش آمده است:
در این میان زنان افغانستانی با انتشار بیانیهای با دختران دانشآموزان در ایران اعلام همبستگی و اعلام کردند: «حمله بر مکتبها و مراکز آموزشی دخترانه از جمله تاکتیکهای تروریستی است. با تأسف بسیار، این روزهای ایران نیز مشابه به دورانی شده که زنان و دختران افغانستان در سالهای اخیر تجربه کردند و چون هرگز صدایشان به جایی نرسید، به اسارت کامل درآمدند.» حالا که مسئولان عزمشان را جزم کردهاند که عاملان مسمومیت دختران در مدارس ایران را شناسایی کنند، سازمان ملل خواهان انجام «تحقیقات شفاف» در مورد مسمومیت سریالی دانشآموزان دختر شده است.
روزنامه اعتماد نیز در سرمقاله خود با قرائتی سیاسی و جهتدار نوشته است:
یکی از مشکلات رایج در جامعه ما، طرح نادرست پرسش و مساله است، در نتیجه به جای آنکه به تفاهم برسیم، از یکدیگر دور میشویم و اختلافات نیز بیشتر میشود. در ماجرای مسموم شدن دانشآموزان این وضعیت به وضوح بیشتری دیده میشود، چون از ابتدا عدهای در حال گمانهزنی هستند که چه کسی این جنایت را انجام داده است؟ بخشی از طرفداران حکومت میگویند که مخالفان و براندازان متهم اصلی آن هستند. نکاتی را هم طرح میکنند، از جمله اینکه اولینبار در 1983 در فلسطین و سپس در افغانستان (2009) رخ داده. همچنین معتقدند چون زیان چنین اتفاقی متوجه نظام است و سود آن را دشمنان میبرند پس دشمنان انجام دادهاند. در مقابل دیگران با توجه به فضای عمومی جامعه و ضدیت عدهای با حضور زنان در عرصه اجتماعی، نیروهای دیگری را متهم میکنند و این اتهامزنیها همچنان ادامه دارد و طبعا هیچگاه هم به نتیجه نمیرسد. البته نهاییترین پرسش برای افکار عمومی همین است که چه کسانی مرتکب چنین جنایتی شدهاند؟ ولی برای رسیدن به این پاسخ، پرسشهای مقدماتیتری وجود دارد که بدون پاسخ به آنها، طرح پرسش اصلی بینتیجه است.
روزنامه کیهان در گزاش امروز خود به فضاسازی رسانهای اصلاحطلبان درباره مسمومیتهای مدارس پرداخته و مینویسد:
غرب و پادوهای داخلی با اسم رمز «مسمومیتهای سریالی» فاز جدیدی از جنگ ترکیبی علیه جمهوری اسلامی ایران را کلید زدهاند تا از رهگذر آن، اغتشاشات اخیر در کشور را احیا کنند. پشتپرده ماجرای مسمومیت سریالی دانشآموزان دختر در برخی مدارس کشور که همچنان ابعادو کم و کیف آن در هالهای از ابهام است، آرامآرام در حال رو شدن است. این ماجرای سمی بعد از شکست دشمن در اغتشاشات اخیر آغاز شد. 9 آذرماه سال جاری بود که برخی پایگاههای خبری از مسمومیت دانشآموزان در یکی از مدارس قم که بر اثر انتشار گاز سمی در مدرسه رخ داده بود، خبر دادند و بعد از آن تا به امروز هرازگاهی خبر مسمومیت در یکی دو دانشگاه و خوابگاه دانشجویی و مسمومیت دانشآموزان چندین مدرسه و دبیرستان در شهرهای قم، البرز، بروجرد و... و. و تهران.
کیهان در ادامه نوشته است:
اغلب گزارشها حاکی از انتشار عمدی گازی سمی در محیط است که باعث شده افراد حاضر در محیط با علائم سرگیجه، تنگی نفس و تهوع به بیمارستانها مراجعه کنند. براساس گزارشهای منتشرشده، حال عمومی همه دانشآموزان و دانشجویانی که در معرض و درگیر این مسمومیتها بودند، خوب بوده و تاکنون مشکل حادی برای آنها ایجاد نشده است، اما گویا ماجرا به همینجا ختم نشده و سناریوهای دیگری در حال شکلگیری است.
روزنامه وطن امروز نیز روایت دروغ و مغرضانه رسانههای اصلاحطلب درباره مسمومیت در مدارس مورد بررسی قرار داده و نوشته است:
خط رواییای که رسانههای اصلاحطلب در ماجرای اخیر دنبال کردند و شایعه پراکنیهای بیسند و مدرکی که برای انتساب مسموم شدن دانشآموزان به جریان دینی و نظام اسلامی داشتند، مکمل نقشههای ضدانقلاب است.
در شرایطی که با شکست پروژه ناامنسازی کشور در سایه آشوبهای خیابانی، تیر ضدانقلاب به سنگ خورد و فراخوانهایشان برای آغاز اغتشاشات با شکست روبهرو شد، این جریان بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک شوک روانی برای ارتباطگیری مجدد با جامعه ایران است. در این فضا سریال مسموم کردن دانشآموزان دختر در تعدادی از شهرهای کشور میتواند گامی برای ملتهبسازی باشد.
خشمگین کردن جامعه و تثبیت این فرض که عدهای از درون نظام به دنبال قربانی کردن دانشآموزان دختر هستند، نخستین مولفهای است که در این فضا شکل میگیرد. از سوی دیگر با توجه به تعداد بالای جامعه دانشآموزی ایران، این جریان میتواند از والدین این دانشآموزان برای آشوب خیابانی سربازگیری کند. در نهایت نیز با جرقه زدن درگیریهای خیابانی به بهانه مسموم شدن دانشآموزان، فضا را برای شروع مجدد ناآرامیها فراهم کند.
گروسی سر عقل میآید؟
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پاسخ به دعوت «محمد اسلامی» معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بعداز ظهر دیروز جمعه 12 اسفندماه به تهران سفر کرد تا آغازی برای رایزنیهای دو روزه وی پس از حاشیهسازیهای سیاسی آژانس علیه ایران با ادعای افزایش غنیسازی کشور به بیش از 60 درصد باشد. بنا بر گزارش پایگاه اطلاعرسانی سازمان انرژی اتمی ایران، گروسی در این سفر علاوه بر مذاکره با رئیس سازمان انرژی اتمی با دیگر مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران نیز دیدار و ملاقات خواهد کرد.
روزنامه ایران در ارزیابی این سفر نوشته است:
شواهد نشان میدهد، ساکنان کاخ سفید همچنان به ادامه سیاست فشار حداکثری که خود بارها به شکست آن اعتراف کردهاند، اصرار دارند و هیچ پلن جایگزین مؤثری در دست ندارند. در آخرین نمونه، وزارت خزانهداری امریکا روز پنجشنبه با صدور بیانیهای اعلام کرد که 6 شرکت و 20 کشتی را در لیست تحریمهای خود قرار داده است. شرکت پتروشیمی بوشهر و شرکت پتروشیمی شیراز ازجمله شرکتهای تحت تحریم قرار گرفته توسط دولت امریکا هستند. وزیر خارجه امریکا در صفحه شخصی خود در توئیتر اعلام کرد که واشنگتن به سیاست اعمال تحریم علیه ایران ادامه خواهد داد. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا روز پنجشنبه با اشاره به این تحریمها نوشت: این تازهترین اقدام اتخاذ شده توسط ایالات متحده علیه دورزنندگان تحریم پیرامون جهان بوده است. ما به اعمال تحریم علیه ایران ادامه خواهیم داد.
روزنامه شرق نیز با طرح این سوال که گروسی به تهران رسید؛ آیا این سفر میتواند برجام را یک بار دیگر به صحنه برگرداند؟ نوشته است:
سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان، به دنبال موافقت و دعوت رسمی تهران، رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سفری دوروزه ظهر دیروز (جمعه) وارد تهران شد و مورد استقبال بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی قرار گرفت. آنگونه که به نظر میرسد، اگر موضوع غنیسازی 84درصدی مطرح نبود، بسیار بعید به نظر میرسید که ایران با سفر گروسی موافقت کند؛ اما تداوم اختلافات پادمانی و احتمال تأثیرگذاری موضوع غنیسازی 84 درصد که میتوانست وضعیت پرونده فعالیتهای هستهای ایران را در نشست شورای حکام بغرنج و پیچیده کند، مدیرکل آژانس را راهی تهران کرد.
در ادامه این گزارش شرق نوشته است:
رابرت مالی، دیروز با اشاره به سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران عنوان کرد: «بگذارید ببینیم که آژانس اتمی چه چیز (پایبندی یا عدم پایبندی ایران به انپیتی) گزارش میدهد و سپس زمان برای اتخاذ گامهای مناسب بعدی فرا میرسد». البته به موازات این موضعگیریهای راب مالی، وزارت خزانهداری آمریکا از اعمال تحریم علیه چند شرکت و کشتی در ارتباط با ایران خبر داد. این وزارتخانه روز پنجشنبه با صدور بیانیهای اعلام کرد شش شرکت و 20 کشتی را در فهرست تحریمهای خود قرار داده است. شرکت پتروشیمی بوشهر و شرکت پتروشیمی شیراز ازجمله شرکتهای تحت تحریم قرارگرفته توسط دولت آمریکا هستند.
گلشیفته بعد از مسیح در آغوش برنارد تجزیهکار!
تصاویری از دیدار گلشیفته فراهانی که از پلههای طبقه پایین هالیوود ناگاه به پشت بام و لیدری براندازی علیه جمهوری اسلامی رسید، با برنارد لوی، شخصیت به ظاهر رسانهای صهیونیست منتشر شده است.
روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود درباره این خبر نوشته است:
تصاویری از دیدار گلشیفته فراهانی که از پلههای طبقه پایین هالیوود ناگاه به پشت بام و لیدری براندازی علیه جمهوری اسلامی رسید، با برنارد لوی، شخصیت به ظاهر رسانهای صهیونیست منتشر شده است. از اعتقادات لوی، صهیونیستی که مصی علینژاد و گلشیفته فراهانی دست دوستی و کمک به او دادهاند، این است که او معتقد است «ایران تا سال 1304 پرشیا نامیده میشد و پس از آن، به این دلیل ایران نامیده شد که سفیر آلمان نازی (او به جای آلمان اصرار بر استفاده از صفت نازی دارد تا ایران را همراه با نازیستها نشان دهد) به دلیل آریاگرایی از ایران خواست که نام کشورش را به ایران تغییر دهد. گونهای از برادری بین ایرانیها و نازیها وجود دارد و ایرانیها یک پس زمینه تاریک مرتبط با دوره فاشیست دارند که در ژنتیک آنها حک شده است.»
جوان در ادامه نوشته است:
لوی به مداخلات سیاسی در کشورهای دیگر شهره است و در جریان آشوبهای پاییز امسال در کشورمان هم ایفاگر نقش بود. او با علینژاد، یکی از لیدرهای براندازان دیدار کرد و سپس واسطه دیدار او با امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه شد.
برنارد لوی یک روشنفکر راستگرای فرانسوی و البته میتوان گفت در سیاست، آدم بدنامی است. لوی یک افسر اطلاعاتی فرانسوی و صهیونیست است و پروژه اصلیاش در وقایع سیاسی و اجتماعی هر کشوری که به آن ورود میکند، تجزیه آن کشور است. بنگلادش، یوگسلاوی، افغانستان، سودان و لیبی بخشی از حوزههای مأموریتی لوی بود که با تجزیه یا ویرانی ناشی از جنگ در آن کشورها رقم خورد. او در انتخابات جدایی اقلیم کردستان از عراق هم ناظر بود!