واژه «تَسْبیح» از ریشه «سبح» در اصل به معنای «تنزیه خدا» و «سبحان الله گفتن» است؛[1] اما در عرف فارسی به مهرههایی که برای به خاطر سپردن شماره تعداد ذکرها با نخ به هم کشیده شده نیز «تسبیح» گفته میشود و در زبان عربی نیز به آن «سبحه» میگویند.
واژه «تَسْبیح» از ریشه «سبح» در اصل به معنای «تنزیه خدا» و «سبحان الله گفتن» است؛[1] اما در عرف فارسی به مهرههایی که برای به خاطر سپردن شماره تعداد ذکرها با نخ به هم کشیده شده نیز «تسبیح» گفته میشود و در زبان عربی نیز به آن «سبحه» میگویند.
گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه معصومان(ع) نیز از این وسیله برای ذکر استفاده میکردند:
1. ابراهیم بن محمّد ثقفى میگوید: تسبیح حضرت فاطمه(ع) از ریسمان پشمین بود که به تعداد تکبیرها - 34 عدد- گره داشت، و حضرت با آن تکبیر و تسبیح میگفت. وقتى حمزه شهید شد، از خاک قبر او دانههاى تسبیح ساخت. مردم نیز به تقلید او از تربت حمزه تسبیح ساخته و برای شمارش اذکار خود از آن استفاده میکردند، اما بعد از شهادت امام حسین(ع)، تربت حضرتشان، جایگزین تربت حمزه(ع) شد و فضیلت استفاده از آن نیز بیشتر است.[2]
2. وقتی امام سجاد(ع) را پیش یزید بردند، یزید تصمیم به کشتن ایشان گرفت؛ از اینرو، حضرتشان را در مقابل خود نگاه داشته، با او سخن میگفت تا کلمهاى از آنحضرت بشنود و به آن بهانه ایشان را بکشد! امام(ع) تسبیح کوچکى در دست داشت و با انگشتانش آن را میگردانید و در همان حال به سخنان یزید پاسخ میداد. یزید گفت: من با تو سخن میگویم و تو در پاسخ، با بیاعتنایى تسبیح میگردانى؟! آیا این رفتارت توجیهپذیر است؟! حضرت فرمود: «پدرم از جدّم- پیامبر(ص)- نقل کرد که حضرتشان بعد از نماز صبح و تعقیبات آن، با کسى سخن نمیگفت تا اینکه تسبیح را میگرفت و میگفت: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَصْبَحْتُ أُسَبِّحُکَ وَ أُمَجِّدُکَ وَ أُحَمِّدُکَ وَ أُهَلِّلُکَ بِعَدَدِ مَا أُدِیرُ بِهِ سُبْحَتِی؛ خدایا! صبح کردم در حالیکه به اندازه تعداد دانههاى تسبیح خود تو را تسبیح و ستایش میکنم، و حمد و تهلیل(لا اله الا الله) میگویم». آنگاه دانههاى تسبیح را گردش میداد و با مردم سخن میگفت بدون آنکه ذکر گذشته را تکرار کند، و فرمود: «با این کار به شماره گردش دانههاى تسبیح برای او ذکر خدا حساب میشود و آن سبب حفظ و حراست او است تا وقتى که به بستر خواب برود، و وقتی به بستر میرفت در آن هنگام نیز تسبیح را میگرفت و ذکر گذشته را تکرار میکرد و تسبیح را زیر سر خود مینهاد و با این کار تا صبح ذکر خدا در نامه اعمال او نوشته میشد. من نیز تسبیح را میگردانم تا اقتدا به عمل جدّم کرده باشم».[3]
همچنین در احادیثی؛ ائمه اطهار(ع) سفارش به داشتن تسبیح برای مؤمنان میکردند؛ مانند:
1. امام صادق(ع) فرمود: «هرکس تسبیحى از تربت قبر امام حسین(ع) به همراه داشته باشد، ثواب ذکر تسبیح برای او نوشته میشود، هر چند ذکری بر زبان نیاورد».[4]
2. امام زمان(عج) فرمودهاند: «تسبیحى که دانههاى آن از تربت امام حسین(ع) باشد، بهترین وسیله شمارش ذکرهاست؛ زیرا کسى که آنرا در دست دارد ، حتى اگر ذکر تسبیح را فراموش کند و آنرا در دستانش بچرخاند، ثواب تسبیح براى او نوشته میشود».[5]
پی نوشت:
[1]. ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 471، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. مفید، محمد بن محمد، کتاب المزار(مناسک المزار)، ص 150، قم، کنگره جهانى هزاره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 281، قم، شریف رضى، چاپ چهارم، 1412ق.
[3]. قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، الدعوات(سلوة الحزین)، ص 61 – 62، قم، مدرسه امام مهدى(عج)، چاپ اول، 1407ق.
[4]. حر عاملى، محمد بن حسن، هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة(ع)، ج 2، ص 237 – 238، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1414ق.
[5]. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 489، مشهد، نشر مرتضى، چاپ اول، 1403ق.
منبع : اسلام کوئست