فضایل حضرت فاطمه معصومه(ع)
1. تربیت یافته در دامان عصمت
حضرت فاطمه معصومه(ع) از همان کودکی، تحت تعلیم و تربیت امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) قرار داشت و از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی، به آنجا رسید که مرحوم حاج شیخ عباس قمی(ره) درباره اش می گوید: «برحسب آنچه به ما رسیده، افضل دختران موسی بن جعفر(ع)، سیدۀ جلیلۀ معظمه، فاطمه بنت موسی (ع)، معروف به حضرت معصومه(ع) است.»[1] شیخ محمدتقی تستری(ره) هم می گوید: «فضیلت این بانو بین فرزندان موسی بن جعفر(ع) بعد از امام رضا(ع) بی نظیر است.»[2]
2. دختری از آل رسول(ص)
دیگر فضیلتی که برای ایشان وجود دارد، آن است که ایشان هم دختر امام، هم خواهر امام و هم عمۀ امام بود؛ چنان که در زیارت نامۀ ایشان به این نکته تصریح شده است. در زیارت نامه حضرت فاطمه معصومه(ع)، ایشان دختر رسول خدا(ص)، دختر حضرت فاطمه (ع)، دختر حضرت خدیجه(ع) و همچنین دختر امیرالمؤمنین(ع) معرفی شده است. این امر، صرفاً برای بازگویی شرافت خانوادگی ایشان نیست؛ بلکه بیانگر آن است که از نظر مقامات عالی معنوی و ملکوتی، همچون آن بزرگواران و فرزند جسمی و روحی پیامبر(ص)، حضرت زهرا(ع)، حضرت خدیجه(ع)، امیر المؤمنین(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) است.[3]
3. بشارت قبل از ولادت
یکی از اموری که می شود از آن به منزلۀ فضیلت برای یک شخص نام برد و دلیل بر عظمت و تأثیرگذاری آن شخص و منزلت بالای اوست، بشارت هایی است که قبل از ولادت آن فرد از زبان ائمه عظیم الشأن(ع) درباره او بیان شده است. در مورد شخصیت والامقام فاطمه معصومه(ع) این بشارت از زبان چندین معصوم بیان شده است که به چند نمونه از آن ها اشاره می کنیم:
- راوی می گوید: نزد امام صادق(ع) رفتم و دیدم آن بزرگوار با کودکی در گهواره، سخن می گوید. با تعجّب از آن حضرت پرسیدم: «آیا شما با کودکی سخن می گویید که در گهواره است؟» آن حضرت فرمود: «آری، اگر تو هم تمایل داری، نزدش بیا و با او حرف بزن.» نزدیک رفتم، به کودک سلام کردم، کودک جواب مرا داد و فرمود: «نامی را که برای دخترت انتخاب کرده ای عوض کن؛ زیرا خداوند آن نام را دوست ندارد.»
خداوند چند روز پیش به من دختری عطا کرده بود که من نامش را حمیرا گذاشته بودم. سخن گفتن نوزاد، اطّلاعش از اخبار پنهانی و نهی از منکر او مرا به تعجّب واداشته و بهت زده کرده بود.
امام صادق(ع) به من فرمود: «تعجب نکن؛ زیرا این نوزاد، پسرم موسی است. خداوند از او دختری به من عنایت خواهد کرد که نامش فاطمه است و در سرزمین قم به خاک سپرده می شود و هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.»[4]
- امام صادق(ع) فرمود: «بدانید بهشت هشت درب دارد که سه درب آن به سوی قم است، زنی از فرزندان من در آنجا رحلت می کند که نامش فاطمه دختر موسی(ع) است.»[5]
این احادیث نشان دهنده آن است که حضرت معصومه(ع) یک زن عادی نبود؛ زیرا «اگر ایشان یک زن عادی بودند، این اهتمام به بیان شأن ایشان، قبل از ولادت پدر بزرگوارشان، بلاوجه است.»[6]
- امام صادق(ع) فرمود: «برای خداوند حرمی است و آن مکّه است. برای پیامبر(ص) حرمی است و آن مدینه است، برای امیرالمؤمنین(ع) حرمی است و آن کوفه است. برای ما حرمی است و آن شهر قم است. به زودی، زنی از فرزندان من به نام فاطمه در آن شهر مدفون خواهد شد که هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.»[7]
راوی می گوید: «امام این کلام را زمانی بیان فرمود که هنوز امام موسی کاظم(ع) به دنیا نیامده بودند!»
4. مقام «فداها أبوها»[8]
امام معصوم(ع) حرف لغو نمی زند و اهل اغراق و یا غلوّ نیست و هرچه بر زبان می راند، جز حکمت، فضیلت و حقیقت نیست؛ پس اگر حرفی می گوید: «قطعاً بدون پشتوانه و از روی هوا و هوس نیست.» تعبیری که امام کاظم (ع) در ارتباط با حضرت فاطمه معصومه (ع) به کار برده اند، نشان دهندۀ اوج عظمت و والامقامی ایشان است. اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم؛ یعنی شأنیت و فضایل این خانم آن قدر بالا بوده است که یک امام معصوم، حاضر است، جانش را فدای او کند و این بالاترین نشانه برای عظمت این بانوی بزرگوار است.
5. مقام شفاعت
در وانفسای قیامت که هر انسانی در جستجوی یک پناهگاه و ریسمان برای نجات خود است و دنبال راه گریزی می گردد، روزی که به سبب عظمت آن (یجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً)[9] و روزی که (وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ)[10] شخصیتی دارای مقام شفاعت اهل قیامت باشد، بی شک بر عظمت و مقام والای او دلالت دارد.
حضرت فاطمه معصومه(ع) بعد از حضرت فاطمه زهرا(ع)، دومین زنی است که بنا به فرمایش اهل بیت(ع) مقام شفاعت دارد.[11] یکی از این فرمایشات، این سخن امام صادق(ع) است: «زنی از فرزندان من (در قم) از دنیا می رود که نامش فاطمه است و با شفاعت او، همه شیعیان وارد بهشت می شوند.»[12]
در زیارت نامه حضرت فاطمه معصومه(ع) -که از زبان امام رضا(ع) بیان شده - آمده است: «یا فاطمةُ اشفعی لی فی الجَنةِ.» علّت این شفاعت چنین بیان شده است: «فَانَّ لکِ عندالله شأناً مِنَ الشّأن.»[13] شاید مراد حضرت از شأن، رابطه ای از رابطه هایی است که اولیای خداوند با ذات مقدس ربوبی داشتند. این بانوی جلیل القدر هم از سنخ همان رابطه ها را دارد.[14]
در این باره برخی خواب هایی هم وجود دارد که می توان به صورت مؤیّد[15] از آن ها نام برد.[16] در واقع، شفاعت حضرت معصومه (ع) نسبت به ما همچون مجاورت نور با ماست. تنها زنگار دل است که موجب می شود مجاورت آن را درک نکنیم و از آن محروم بمانیم.[17]
6. مقام عصمت
عصمت ذومراتب و عصمت از خطا و اشتباه، مختص انبیا و ائمه هدی (ع) است؛ اما عصمت از گناه را می شود در غیر از معصومان هم پیدا کرد. بی شک یکی از نمونه های تالی تِلو برای معصومان(ع) شخصیت این بانوی بزرگوار است. در اثبات این ادعا، حدیث امام رضا (ع) کافی است که با صراحت ایشان را به «معصومه»[18] ملقّب کرده اند. آن حضرت می فرمایند: «مَنْ زارَ المَعصومَةَ بِقُم کَمَن زارَنی؛[19] هر کس حضرت معصومه (ع) را در قم زیارت کند، همانند آن است که مرا زیارت کرده است.»
علاوه بر لقب مذکور در این روایت، مقام زیارت یک معصوم به مثابه زیارت شخص دیگر قرار گرفته است و اگر آن شخص شایسته عصمت نباشد، این کلام، سخن بی جا، لغو و اشتباهی می شود و این از شأن معصوم به دور است که فرمایش بدون دلیل بگوید و این روشن ترین دلیل بر عصمت این بانوی بزرگوار است.
همچنین مقام شفاعتی که بیان شد هم می تواند دلیلی بر عصمت باشد؛ زیرا مقام شفاعت، مقامی است که نباید دارنده آن خود نیازمند شفیع باشد و نیاز به شفاعت برای کسی است که معصیت، خطا و جرم دارد و کسی که به شفاعت دیگری نیاز ندارد، قطعاً معصوم است.
7. داشتن زیارت نامه مخصوص منقول از معصوم(ع)
از جمله مناقب و شرافت های آن بزرگوار، وجود زیارت نامه مخصوص از ناحیۀ مقدّس امام رضا(ع) است[20] که در آن زیارت نامه حضرت، اولاً: دختر رسول خدا(ص)، دختر امیرمؤمنان(ع)، دختر فاطمه و خدیجه(عهما)، دختر امام حسن و امام حسین(عهما) و نهایتاً دختر امام، خواهر امام و عمه امام خوانده شده است؛ ثانیاً: مقام شفاعت نیز برایش تصریح، و پاداش خواندن خالصانه و همراه با معرفت زیارت نامه او رسیدن به بهشت قلمداد شده است.
نوشته اند مرحوم آیت اللّه میرزا رضی تبریزی، از مجتهدان بزرگ برای خواندن فاتحه بر سر قبر زکریا بن آدم -که در شیخان قم است- می آید. وی در حین قرائت فاتحه به فکر می رود که آیا زکریا بن آدم با آن جلالت قدر و رفعت و روایاتی که درباره اش وارد شده، بالاتر است یا حضرت معصومه(ع) که ناگهان یک نفر -که کلاه نمدی به سر داشته- پیش می آید و می گوید: «آن بالا را بخوان.» ایشان ابتدا اعتنایی نمی کند؛ امّا پس از رفتن مرد نگاه می کند می بیند نوشته اند:
«السلامُ علی أرواح محمد و آل محمد فی الأرواح، السلامُ علی أجساد محمد و آل محمد فی الأجساد؛ سلام بر ارواح محمد و آل محمّد در میان ارواح و سلام بر اجساد محمّد و آل محمّد در میان اجساد.» در این حال متوجّه می شود که آن شخص به ظاهر معمولی، فکرش را خوانده و از آنچه در ذهنش گذشته باخبر شده و بدین وسیله به تردید او پاسخ گفته است؛ پس حساب حضرت معصومه(ع) که از آل محمّد(ص) است با سایرین جداست و هیچ کس قابل مقایسه با این خاندان نیست[21] و دلدادگی به ایشان همان پذیرش ولایت معصومان(ع) و مقبول درگاه الهی است.
8. مقام نقل حدیث
اختناق شدیدی در دوران زندگانی حضرت فاطمه معصومه(ع) حاکم بود و به سختی کلام اهل بیت(ع) و سیره و منش ایشان بیان می شد. مرور نقش ایشان در چنین فضای بسته ای برای نقل احادیث ولایت و امامت، نشان دهنده مقام بالای علمی و قابل توجه این بانوی بزرگوار است؛ چرا که در این دوران نقل احادیث اهل بیت(ع) با هدف تبلیغ ولایت و امامت ائمه(ع) و نشر حقایق و سوق دادن افکار جامعه به این سمت به شدت مورد حمله قرار می گرفت و از آن جلوگیری می شد.
در ادامه به نقل چند حدیث با مضمون ترویج ولایت و امامت اهل بیت(ع) اشاره می کنیم که سلسله سند آن ها به این بانوی بزرگوار می رسد:
الف. حدیث غدیر و حدیث منزلت
حضرت فاطمه معصومه، بنت موسی بن جعفر(ع) با سند[22] از حضرت فاطمه الزهرا(ع) روایت کرده اند که فرمود: «أنَسیتُم قولَ رسولِ الله یومَ غدیرِخُمّ: مَن کُنتُ مَولاه فَعَلیٌ مَولاهُ و قولُه: أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِن موسی (ع)؛ آیا فراموش کرده اید سخن رسول خدا(ص) را در روز غدیر خم که فرمود: من مولای هر که هستم، علی هم مولای اوست» و فرمود: «تو (علی) برای من همانند هارون برای موسی (ع) هستی.»[23]
ب. بشارت به شیعیان امیر المؤمنین(ع) برای پذیرش ولایت ایشان
طبق همان سندی که گذشت، حضرت فاطمه معصومه (ع) از فاطمه زهرا(ع) روایت می کند:[24] حضرت فاطمه زهرا(ع) فرمود که پدرم رسول خدا(ص) فرمودند: شبی که مرا به آسمان – معراج - بردند، داخل بهشت شدم. در آنجا قصری از درّ سفید دیدم که وسطش خالی بود. آن قصر دری داشت که با درّ و یاقوت مزیّن شده و روی آن پرده ای بود. وقتی سرم را بلند کردم، دیدم بالای آن نوشته شده بود: «لااله الا الله، محمّد رسولُ الله، علیّ ولیُ القوم؛ خدایی جز الله نیست، محمّد فرستاده خدا و علی سرپرست قوم مسلمانان است.» به روی پرده نوشته بودند: «بهبه! چه کسی هم سنگ شیعه علی است.» وقتی داخل قصر شدم، قصری دیدم از عقیقی سرخ که وسط آن نیز خالی بود. این قصر نیز دری از نقره داشت که با پرده ای از زبرجد سبز زینت شده بود. سرم را بلند کردم، دیدم بر فرازش نوشته اند: «محمّد رسول خداست و علی، وصیِّ مصطفی(ص) است.» روی پرده نوشته بودند: «شیعیان علی(ع) را به حلال زادگی بشارت بده.»
وقتی داخل شدم با قصری دیگر روبه رو شدم که از زمرّد سبز بود و زیباتر از آن هرگز ندیده بودم. این قصر، دری از یاقوت سرخ داشت که با لؤلؤ زینت شده بود و بر فراز آن در، پرده ای آویخته شده بود که بر آن نوشته بودند: «شیعیان علی(ع) رستگارند.» گفتم: «ای حبیب من جبرئیل! این کاخ از آن کیست؟» پاسخ داد: «ای محمّد؟! این قصر برای پسر عمّ و وصیِّ تو، علی بن ابی طالب(ع) است.»
مردم در روز قیامت، همگی برهنه محشور می شوند؛ مگر شیعیان علی(ع) و همه را به اسم مادرانشان صدا می زنند؛ مگر شیعیان علی(ع) که به اسم پدرانشان صدا زده می شوند. پرسیدم: «حبیبم جبرئیل! چرا این گونه می شوند؟» فرمود: «چون علی(ع) را دوست داشتند؛ ازاین رو حلال زاده اند.»
ج. ثواب دوستی با آل محمد(ص)
حضرت فاطمه معصومه(ع). .. از حضرت فاطمه زهرا(ع) چنین روایت می کند که رسول الله(ص) فرمود: «ألا مَن ماتَ علی حُبّ آل محمّد ماتَ شهیداً؛[25] آگاه باشید هر کس با حبّ اهل بیت(ع) از این دنیا مفارقت کند شهید است.»[26]
د. قم، مرکزیت تشیّع
زمانی که حضرت فاطمه معصومه(ع) در ساوه بیمار می شود، به اطرافیانش می فرمایند: «مرا به قم ببرید؛ آن گاه این روایت را بیان می کند: از پدرم شنیدم که فرمود: قم مرکز شیعیان است.»[27]
حضرت معصومه(ع) از دیدگاه بزرگان دین
1. صدرالدین شیرازی معروف به ملاصدرا، فیلسوف بزرگ اسلام و بنیان گذار حکمت متعالیه در کتاب مهم اسفار اربعه -که هنگام سکونت در روستای کهک قم، کتاب را به رشته تحریر درآورده- می گوید: «وقتی شبهه ای برایم پیش می آمد، کنار قبر حضرت معصومه (ع) در قم می آمدم و از آن بانو استمداد می کردم و شبهه فلسفی من حل می شد.»[28]
2. یکی از شاگردان آیت اللّه مرعشی(ره) نقل می کند، ایشان دلیل هجرت به قم و اقامت در این شهر را چنین بیان می کرد: پدرم آقا سید محمود مرعشی(ره) که از زاهدان و عابدان روزگار بود، ختم مجربی را انتخاب و چهل شب بر خواندن آن مداومت کرد تا شاید خداوند به طریقی قبر شریف حضرت زهرا(ع) را به وی نشان دهد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس امام صادق(ع) و یا امام باقر(ع) مشرّف می شود، از او می پرسند: «چه می خواهی؟» عرض می کند: «می خواهم بدانم قبر فاطمه زهرا(ع) در کجاست تا آن را زیارت کنم.» حضرت می فرمایند: «نمی توانم بر خلاف وصیّت، قبرش را مشخّص کنم، "علیک بکریمة اهل البیت(ع)؛ به دامن کریمه اهل بیت چنگ بزن "، زیرا خدا جلال و جبروت حضرت فاطمه(ع) را به حضرت معصومه(ع) عنایت فرموده است. هرکس بخواهد ثواب زیارت حضرت زهرا (ع) را درک کند، به زیارت فاطمه معصومه(ع) برود.» آیت اللّه مرعشی گفتند: «پدرم مرا سفارش می کرد، من قادر به زیارت ایشان نیستم؛ امّا تو این کار را انجام بده. پس من به همین سبب از نجف برای زیارت امام هشتم و فاطمه معصومه(ع) به قم آمدم و به اصرار مؤسس حوزه علمیه قم آیت اللّه حائری یزدی در آنجا ماندگار شدم.»[29]
در ضمن، حضرت آیت اللّه مرعشی نجفی(ره) در وصایای خویش فرمودند: «پس از مرگم، جنازه ام را روبه روی مرقد مطهر حضرت معصومه(ع) قرار بدهید. یک سر عمامه ام را به ضریح مطهّر و سر دیگر آن را به تابوت ببندید و در این هنگام مصیبت مولایم حسین مظلوم و اهل بیتش(ع) را بخوانید.»
3. حضرت آیت اللّه سید محمد حسین طباطبایی(ره) علامه، فیلسوف و عارف نامی و مفسّر برجسته قرآن، در ماه مبارک رمضان پیش از افطار به حرم ملکوتی کریمه اهل بیت(ع) حضرت فاطمه معصومه (ع) مشرّف می شد و با بوسه بر ضریح آن حضرت، روزۀ خود را می گشود.[30]
4. حضرت آیت اللّه گلپایگانی(ره) در توصیه های خویش به طلاب به ارتباط مداوم با ائمه اطهار(ع) و امام زمان(عج)، قرائت قرآن کریم و ادعیه معتبر و عرض ادب خالصانه به دختر موسی بن جعفر(ع) سفارش می کردند. همچنین ایشان خود چنان به این کار علاقه مند بودند که در حال کسالت نتوانسته بودند به حرم بی بی مشرّف شوند، بارها گریه می کردند و در یکی از سال های اواخر عمر شریفشان که ایام تابستان بنا بود، برای رفع کسالتشان به جاسب در اطراف قم - که محیط خوش آب و هوایی دارد - بروند با اینکه کسالت و خستگی ایشان شدید شده بود، با این حال فرمودند: «اول به حرم مشرّف می شوم و از آنجا به جاسب می رویم.» بعضی از نزدیکان ایشان عرض کردند: «حال شما مساعد نیست و همچنان که ماشین از کنار حرم می رود، شما از داخل ماشین سلام بکنید!» ولی معظم له نپذیرفتند و بالاخره با همان حالت به حرم رفتند؛ درحالی که بعد از پایان زیارت نتوانستند مسافت کوتاه مابین داخل حرم تا کنار خیابان موزه را راه بیایند؛ ازاین رو برایشان در نزدیکی در خروجی مسجد موزه صندلی گذاشتند و بعد از مختصر استراحتی، ایشان را نزدیک ماشین آوردند و سوار کردند.[31]
5. آیت اللّه محمد فاضل لنکرانی(ره) درباره ارتباط خود با حضرت معصومه(ع) چنین می گوید: روزی به حرم مشرّف شدم و بعد از زیارت عرض کردم: «عمه جان -ایشان از طرف مادر، عمه و محرم من هستند- من امروز هیچ حاجتی مثل پول و منزل و غیره ندارم، فقط عنایتی فرمایید و مرا در فهم آیه تطهیر یاری کنید تا بتوانم آن را درست بفهمم و بنویسم و حل مشکل کنم.» ایشان در ادامه بیان کرده اند که بعد از این ماجرا شروع کردم به نوشتن آیه تطهیر و به برکت حضرت، مسائل و مطالبی برایم روشن شد که اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندم آن مطالب برایم روشن نمیشد.[32]
6. آمدن مرحوم آیتاللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره)، مؤسس حوزه علمیه، به قم و عزم برای اقامت در آن شهر بر اثر استخاره ای بود که در کنار حرم فاطمه معصومه(ع) و با توسّل به آن حضرت انجام دادند. در نتیجه آیه ای می آید که ایشان را به ماندن و جمع کردن علما و فضلا موظّف می کند. خلاصه در آن جریان، هدایت ویژه ای در پرتو عنایت آن حضرت شامل حال ایشان می شود.[33]
7. درباره اقامت آیتاللّه بروجردی در قم نیز می توان به توجه حضرت معصومه(ع) اشاره کرد؛ بدین ترتیب که ایشان در اواخر سال 1363 قمری به بیماری، مبتلا و بنا می شود در تهران جراحی کنند. هنگامی که برای معالجه از بروجرد خارج می شوند، وضع مزاجشان رضایت بخش نبود و تقریباً در بیهوشی به سر می بردند تا اینکه یک مرتبه در دل شب، چشم می گشایند و چراغهای قم را مشاهده می کنند. از همراهان می پرسند: «اینجا کجاست؟» عرض می کنند: «قم است.» جذبه روحانی و کششی معنوی، ایشان را به خود مشغول می کند و تصمیم می گیرند پس از بهبودی، بقیّه عمر را در این آستان مقدّس بگذرانند و بالأخره ایشان به برکت حضرت فاطمه معصومه(ع) شفا می یابند. سپس به قم می آیند و آن تحوّل عظیم علمی و فرهنگی را در حوزه پدید می آورند.[34]
پی نوشت ها:
[1] منتهی الآمال، تصحیح: سید ابوالحسن مرتضوی اصفهانی، دو جلد در یک مجلّد، کتابفروشی علمیه اسلامیه، تهران، 1331ش، ج 2، ص 241.
[2] تواریخ النبی و آل(ص)، شیخ محمدتقی تستری، چاپ اول، محمود الشریفی، بی جا، 1375 ق، ص149.
[3] حضرت معصومه(ع) فاطمه دوم، محمد محمدی اشتهاردی، قم، نشر علامه، چاپ اول، 1375ش، ص127.
[4] منهاج الدموع، شیخ علی قرنی گلپایگانی، مؤسسه مطبوعاتی دین و دانش، قم، چاپ سوم، 1344ش، ص441.
[5] مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری (تستری)، 2 مجلد، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1353 ش، ج 1، ص 83.
[6] از سخنان شیخ علی پناه اشتهاردی، نقل در: بارگاه حضرت معصومه(ع) تجلّی گاه فاطمه زهرا(ع)، سید جعفر میر عظیمی، ج 1، انتشارات کتابخانه عمومی حضرت ابوالفضل(ع)، قم، بی تا، ص 122.
[7] تاریخ قم، محمد بن حسن قمی، ص 214؛ جامع احادیث الشیعه، سیدحسین بروجردی طباطبایی، منشورات مدینة العلم آیت الله العظمی خوئی، قم، ج12، ص617؛ مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری طبرسی، مکتب اسلامیه، تهران، ج 2، ص 227.
[8] کشف اللئالی، صالح بن عرندس حلّی، نقل در کتاب کریمه اهل بیت(ع)، ص 63-64.
[9] مزمّل/ 17: روزی که بچه ها را هم پیر می کند.
[10] سبأ/ 23: هیچ شفاعتی نزد او جز برای کسانی که اذن داده اند، سودی ندارد.
[11] روایات بسیاری در مورد شفاعت حضرت فاطمه زهرا(ع) وجود دارد که در این مختصر نمی گنجد؛ به ویژه که شفاعت شیعیان، مهریه فاطمه زهرا(ع) است.(ر. ک: مناقب ابن شهر آشوب.)
[12] مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری (تستری)، ج 1، ص 83؛ بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج 60، ص 228، ح 59.
[13] زیارت نامه حضرت معصومه(ع): بحار الانوار، ج102، ص 266.
[14] از سخنان شیخ علی پناه اشتهاردی. نقل در: بارگاه حضرت معصومه(ع) تجلّی گاه فاطمه زهرا(ع)، ص122.
[15] خواب، حجیت ندارد و استناد به خواب، نمی تواند منبع علمی باشد؛ اما چون روایات درباره شفیعه بودن آن حضرت وجود دارد، این خواب ها به منزلۀ مؤیّد نقل می شود.
[16] اول: مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمّد ناصری دولت آبادی از علمای دولت آباد اصفهان، از پدرش مرحوم آیت الله شیخ محمّدباقر ناصری(متوفای 1407ق) نقل می کند: در سال 1295 ق در اطراف قم، قحطی شدیدی شد که مردم را به ستوه آورد. مردم تصمیم گرفتند از میان خود چهل نفر متدیّن را انتخاب کنند و به قم بفرستند. این چهل تن به قم آمدند و در حرم حضرت معصومه(ع) بست نشستند تا شاید با عنایت و دعای آن بزرگواران خداوند باران بفرستد. پس از گذشت سه شبانه روز، در شب سوم یکی از آنان، مرحوم میرزای قمی(متوفای 1231ق) را در خواب می بیند. میرزا از او علت بست نشستن ایشان را می پرسد، او عرض می کند: مدتّی است که در منطقه ما بر اثر نباریدن باران، خشکسالی و قحطی به وجود آمده است، برای رفع خطر به اینجا پناه آورده ایم. میرزای قمی می فرماید: برای همین در اینجا جمع شده اید؟ اینکه چیزی نیست، این مقدار از دست من نیز ساخته است، در چنین نیازها به ما مراجعه کنید؛ اما اگر شفاعت جهان آخرت را خواستید، دست توسّل به دامان این شفیعه روز جزا، دراز کنید. (حضرت معصومه، فاطمه دوم(ع)، محمد محمّدی اشتهاردی، ص 144)؛ دوم: محدّث قمی بیان فرمود: در عالم رؤیا، مرحوم میرزای قمی(ره) را دیدم و از ایشان پرسیدم که آیا اهل قم را حضرت معصومه(ع) شفاعت خواهد کرد؟ دیدم میرزا با تندی، متوجّه من شد و گفت: چه گفتی؟ من سؤالم را تکرار کردم. باز با تندی به من گفت: چه گفتی؟ مرتبه سوم که سؤالم را تکرار کردم، پاسخ داد: یا شیخ، تو چرا چنین سؤالی می کنی؟ شفاعت اهل قم با من است، حضرت معصومه (ع) تمام شعیان عالم را شفاعت خواهد کرد. (مردان علم در میدان عمل»، نعمت الله حسینی، ج 1، ناشر مؤلف، قم، 1372ش، ج 3، ص 35)؛ سوم: حضرت آیت الله حاج سید محمّد وحیدی از برخی بزرگان، از یکی از سادات برقعی نقل می کند که گفته بودند: شبی در عالم رؤیا محضر مقدس حضرت معصومه (ع) رسید. حجاب و مانعی در میان نبود. از محضر ایشان سؤال کردم: آیا شما اهل قم را شفاعت خواهید کرد؟ حضرت معصومه (ع) در پاسخ فرمودند: میرزای قمی برای شفاعت اهل قم کفایت می کند، من همه شیعیان را شفاعت می کنم. (بارگاه فاطمه معصومه(ع)، تجلیگاه فاطمه زهرا (ع)، سید جعفر میر عظیمی، ص 130.)
[17] قسمتی از سخنرانی آیت الله فاطمی نیا(ره)، تاریخ 3/2/72؛ نقل در: ماهنامه کوثر، سال اول، ش 1، ص63.
[18] لقب «معصومه» برای آن حضرت از زمان های بسیار دور وجود داشته است؛ چنان که علامه مجلسی در «بحار الانوار» در جلد 48، ص 317، می گوید: «هی المعروفة الیوم بمعصومة و لها مزار عظیم؛ (فاطمه بنت موسی بن جعفر (ع)) امروز معروف به معصومه و دارای مزاری بزرگ است و بیشتر نویسندگان و مورخان از آن حضرت با لقب معصومه(ع) یاد کرده اند؛ از جمله محمدتقی خان سپهر در کتاب «ناسخ التواریخ» ج 7، ص 336.
[19] ناسخ التواریخ امام موسی بن جعفر(ع)، محمدتقی سپهر، تصحیح وحواشی: سید ابراهیم میانجی، (10 جلدی)، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، تهران، چاپ 1353 ش، مجلد(8 - 7)، ج 7، ص 337.
[20] بحارالانوار، ج102، ص266.
[21] بانوی کرامت، اداره تولیدات فرهنگی آستان قدس رضوی، انتشارات زائر رضوی، مشهد، 1394ش، ص66.
[22] سند این روایت که راویانش همه زن و مزیّن به نام «فاطمه» و همه دختران امامان معصوم هستند، به این قرار است: حدَثتنا فاطمه بنت علی بن موسی الرضا(ع) حدثتنی فاطمه و زینب و ام کلثوم بنات موسی بن جعفر(ع) قلن: حدثتنا فاطمه بنت جعفر بن محمّد الصادق(ع) حدثتنی فاطمه بنت محمّد بن علی(ع)، حدثتنی فاطمه بنت علی بن الحسین(ع) حدثتنی فاطمه و سکینه ابنتا الحسین بن علی(ع)، عن ام کلثوم بنت فاطمه بنت النبی(ص).
[23] احقاق الحق و ازهاق الباطل، نورالله مرعشی تستری، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1382 ق، ج 6، ص 282؛ عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات والاخبار والاقوال امام موسی بن جعفر(ع)، شیخ عبدالله بحرانی، مؤسسه امام مهدی(عج)، قم، چاپ اول، 1409 ق، ج 21، ص 354، ح 2؛ الغدیر، علامه عبدالحسین امینی نجفی، دارالکتب العربیة، لبنان، چاپ سوم، 1387ق، ج 1، ص 179.
[24] سمعت رسول الله(ص) یقول: لمّا أُسری بی الی السماء دخلت الجنه فاذا انا بقصر من درّه بیضاء مجوّفه و علیها بابٌ مکلّل بالدُّر والیاقوت و علی الباب ستر: فرفعت رأسی فاذا مکتوبٌ علی الباب: لا إله إلاّ الله، محمّد رسول الله، علیٌ ولیّ القوم. و اذا مکتوبٌ علی الستر: بخٍ بخٍ من مثل شیعه علی(ع) فدخلته فإذا أنا بقصرٍ من عقیق احمر مجوف وعلیه بابٌ من فضه مکلّل بالزبرجد الأخضر و اذاً علی الباب الستر، فرفعت رأسی، فاذاً مکتوبٌ علی الستر، شیعهُ علیٍ هم الفائزون. فقلتُ: حبیبی جبرئیل لمن هذا؟ فقال: یا محمّد لابن عمّک ووصیّک علیّ بن ابی طالب(ع). یحشر الناس کلهم یوم القیامۀ حفاه عراه إلاّ شیعه علی (ع) یدعی الناس بأسماء أُمهاتهم إلاّ شیعه علی(ع) فانهم یدعون باسماء آبائهم. فقلت حبیبی جبرئیل: وکیف ذاک؟ قال: لأنهم أحبّوا علیّاً فَطاب مولدُهم.»(عوالم العلوم، ج 21، ص 352، ح 1؛ بحارالانوار، ج 68، ص 77 و ح 15، ص 76).
[25] عوالم العلوم، ج 21، ص 354، ح 3: سیده عش آل محمد(ص)، ابوالحسن هاشمی، ناشر مؤلف، قم، چاپ اول، بی تا، ص 110. این حدیث بر روی ضریح قبلی آن حضرت با سلسله راویانش، حک شده بود.
[26] زمخشری این حدیث را در کتاب خود با تفصیل بیشتری بیان کرده و دنباله حدیث را چنین نوشته است: «ألا و من مات علی حبّ آل محمّد(ص) بشَّرهُ مَلک الموت بالجنَّه ثم منکر ونکیر. ألا و من مات علی حبّ آل محمّد(ص) یَزف الی الجنّه کما تزف العروس الیبیت زوجها. ألا ومن مات علی حبّ آل محمد(ص) فتح له فی قبره بابان الی الجنّه. ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد(ص) جعل الله قبره مزار ملائکه الرحمه. ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد(ص) مات علی السنّه والجماعه. ألا ومن مات علی بغض آل محمّد(ص) جاء الیوم القیامه(مکتوباً) بین عینیه آیس من رحمها الله. ألا ومن مات علی بغض آل محمّد (ص) مات کافراً؛ ألا و من مات علی بغض آل محمّد لم یشم رائحه الجنّه.» تفسیر کشّاف، محمد بن عمر زمخشری، 4 جلد، انتشارات بلاغت، ج 4، ص 220، ذیل آیه (قل لااسألکم علیه اجراً)؛ آگاه باشید هر کس بر محبّت آل محمّد(ص) بمیرد، ملک الموت و نکیر و منکر او را به بهشت بشارت می دهند و همانند عروسی که او را برای خانه شوهر زینت داده اند، او را برای بهشت زینت می دهند و زمانی که او را در قبر می گذارند، دو در از درهای بهشت گشوده می شود و قبر او محل رفت وآمد ملائکه رحمت می شود. هر کس بر حبّ محمّد و آل محمّد(ص) بمیرد، بر سنّت و جماعت مرده است. آگاه باشید هر کس که بر بغض آل محمّد(ص) بمیرد، روز قیامت می آید؛ درحالیکه بین دو چشم او نوشته شده است: «مأیوس از رحمت خدا» و به حال کفر می میرد و هرگز بوی بهشت را استشمام نمی کند.
[27] منتخبی از کتاب دریای سخن، سقازاده تبریزی، ص 28 در ضمیمه کتاب: زندگانی حضرت معصومه(ع) و تاریخ قم، مهدی منصوری، ج 5، قم انتشارات علمی است.
[28] فوائد الرضویة، شیخ عباس قمی(ره)، ص 379.
[30] بارگاه فاطمه معصومه تجلی گاه فاطمه زهرا، سید جعفر میر عظیمی، ص 119.
[31] خورشید آسمان فقاهت و مرجعیّت، ص 189-190.
[32] بارگاه فاطمه معصومه تجلی گاه فاطمه زهرا، سید جعفر میر عظیمی، ص121.