1- امامان معصوم علیهم السلام 12 نفر می باشند و اعتقاد به کمترو بیشتر از 12 نفر اعتقاد باطل است. و زیدیه اعتقاد انحرافی و باطل است.
2- زیدیه یکی از فرقه های شیعه که به زید بن علی ابن الحسین بن علی بن ابی طالب(ع) منسوبند. و آنان سه فرقه هستند: اول جارودیه، اصحاب ابی الجارود که حضرت امام محمد باقر(ع) نام او را سرحوب نهاده بود یعنی شیطان علیه اللعنه و الخذلان. و میفرمود که مکان او در دریاست. این فرقه طبق نص فرمایش پیغمبر(ص) امامت را بعد از پیمبر، مخصوص امیر مومنان علی ابن ابیطالب و امام حسن و امام حسین (ع) میدانند و یاران پیمبررا چون اقتدا به امیر مؤمنان نکردند کافر میشناسند و پس از حسنین امامت را بر طریق شوری، بین اولاد آن دو وجود مقدس واجب میشمارند بدین طریق که هر یک از فرزندان آن دو بزرگوار داناتر و پهلوانتر بود و با شمشیر و قهر و غلبه بر دیگران خروج کرد و غلبه یافت امام است و در امام منتظر اختلاف کردهاند که آیا او محمدبن عبدالله بن الحسین بن علی است که زنده است و کشته نشده یا محمد بن القاسم بن علی ابن الحسین یا یحیی بن عمر صاحب کوفه میباشد(از احفاد امام زین العابدین علیهالسلام).
فرقه دوم سلیمانیه، یاران سلیمان بن جریر که گفتهاید امامت باید در بین خلق به طریق شوری صورت گیرد و عقد امامت به دو مرد از برترین مسلمانان باید منعقد شود و امامت مفضول بر فاضل صحیح و درست است لذا ابوبکر و عمر هر دو امام بودهاند و هر چند امت در بیعت با آن دو با وجود امیر مؤمنان خطایی را مرتکب شدهاند، اما نظر به آنکه این خطا به فسق منجر نشده خطای آنان قابل عفو و چشم پوشی است، ولی با این حال عثمان و طلحه و زبیر و عایشه را تکفیر کردهاند. فرقه سوم بتریه، یاران بتیر ثومی میباشند، با سلیمانیه در عقیده موافقت دارند جز آنکه درباره عثمان متوقف شدهاند.
این سه فرقه بیشتر مقلد میباشند و در اصول عقاید به مذهب اعتزال و در فروع به مذهب حنفیه مراجعه میکنند. جز در اندکی از مسائل. پس از کشته شدن زید بن علی، پسرش یحیی بن زید به امامت برخاست و به خراسان رفت و جمعی به او گرویدند ولی عاقبت کشته شد، زیدیه به چند فرقه منقسم بودهاند مانند جارودیه و خشبیه....و در بعضی عقاید میان آنان اختلاف بوده است. از امامهای زیدیه دو تن قابل ذکرند یکی حسن بن زید معروف به داعی کبیر که دولت علویان طبرستان را تأسیس کرد(در حدود 250 ه .ق) و دیگری قاسم رسی متوفی سال 246ه ق که خود و جانشینانش اصول عقاید یگانه مذهب زیدی موجود را تدوین کردند که تابع اصول مذهب معتزلی است. بعلاوه سخت با تصوف ناسازگار میباشد... اما در عبادات، زیدیان در بعضی از مسائل که مایه تمایز شیعه و سنی است روش شیعه را دارند مانند «حی علی خیر العمل» گفتن در اذان پنج بار تکبیر گفتن در نماز میت، نخوردن ذبیحه نامسلمان و غیره. زناشویی با غیر زیدی و زواج متعه را جایز نمیدانند. شرایط اصلی امام در مذهب زیدیه عبارت است از اینکه از اهل بیت پیغمبر باشد(خواه از نسل امام حسن و خواه از نسل امام حسین) و لهذا امامت ارثی نیست. امام بشخصه باید قادر به جنگ و دفاع باشد و به همین جهت کودک یا مهدی غایب را به امامت قبول ندارند. امام باید عالم در علم دین باشد.... در نتیجه این شرایط نزد زیدیه، کوشش شخصی، عامل قطعی برای رسیدن به مقام امامت بوده است و سلسله پیوسته از امامان پیدا نشده و حتی زیدیه گاه بی امام بودهاند و گاه وجود بیش از یک امام را در یک وقت پذیرفتهاند....زیدیه در دو ناحیه به قدرت سیاسی رسیدند یکی در سواحل دریای خزر از زمان داعی کبیر تا حدود 520 ه ق که در آنجا قریب 25 امام و داعی پیدا شدند که گاه همزمان با یکدیگر بودند و کارشان به کشمکش میانجامید. پس از آن زیدیه طبرستان و گیلان در فرقه نقطویه مستحیل شدند.
دوم در یمن که یحیی بن حسین متوفی به سال 298 ه ق نواده قاسم رسی پیشوای گروهی اندک ولی بسیار مؤمن و فداکار زیدیه در مدینه با جمعی از پیروان خود به عنوان جهاد به جانب جنوب جزیره العرب به راه افتادند و بر یمن مستولی شدند و حکومتی دینی در آن ناحیه تاسیس کردند. امامان زیدی یمن در داخل و خارج کشمکشها داشتند و پس از استیلای ترکان عثمانی بر یمن چند بار با ترکان جنگیدند....سلطنت جدید یمن را امام المتوکل یحیی تأسیس کرد که در سال 1904 م با ترکان جنگیدند. در 1918 صنعا را به طور قطعی به دست آورد. یحیی بن ابی عمران گوید: جمعی از شیعیان ری به نزد امام جواد رفته مسائل خویش را از آن حضرت میپرسیدند در میان آنها مردی از زیدیه بود، حضرت به غلام خود فرمود: دست این مرد بگیر و او را از مجلس بیرون کن. آن مرد چون دریافت که حضرت بی سابقه او را شناخت فوراً از مذهب خویش دست کشید و گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و انک حجه الله». عمر بن یزید گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا میتوان به ناصبیان و زیدیان صدقه داد؟ فرمود: هیچگاه گفته آنها را تصدیق مکن و اگر بتوانی حتی آب هم به آنها مده که بنوشند وفرمود: زیدیان همان نواصب میباشند.
روایات بسیاری از خود زید، فرزندانش و ائمه(علیهم السلام) نقل شده به این مضمون که وی هرگز ادعای امامت نکرده، و معتقد به امامت امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) بوده و مردم را به قبول امامت از آل محمد دعوت میکرده است. قیام زید در سال 120 هجری، به فاصله زیاد پس از درگذشت امام زینالعابدین(علیه السلام)، بلکه پس از وفات امام باقر(علیه السلام) بوده است. حال اگر بگوییم قیام وی، به سبب امامت او پس از پدرش بوده، لازم میآید که زمین، مدتی طولانی از وجود امام خالی باشد، در حالی که این امر، به اجماع شیعه، ممتنع و غیرممکن است و نیز از روایات شیعه و اهل سنت همین استنباط میشود. همچنین روایات که امامت را پس از امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)، جاری در ذریة ایشان میداند، نه در برادر و عموها، و چون هیچ یک از بستگان ائمه ادعای امامت نکردند و کسی برای آنها چنین ادعایی ننموده، این امر به ایشان منحصر میگردد. با این توضیحات گروه زیدیه هیچ گونه مشروعیتی ندارد.