چرا امام حسین علیه السلام در صحنه کارزار به نماز ایستاد و نماز را به تاّخیر نینداخت؟
احیای واجبات و احکام دین
یکی از اهداف نهضت امام حسین علیه السلام، احیای واجبات و احکام دین است؛ چنان که خود حضرت در سخنی می فرماید:
«خدایا! تو خود می دانی که آن چه که از ما برآمده، از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن کالای دنیا نبوده؛ بلکه از آن روست که پرچم دین تو را افراشته ببینیم و اصلاح را در شهرهایت، آشکار کنیم و بندگان ستمدیده ات در امان باشند و به فرائض و سنت ها و احکامت، عمل شود».
امام حسین علیه السلام جان خود و پاکیزه ترین انسان های زمان خود را فدا نمود؛ تا مردم به احکام دین عمل کنند؛ چون سعادت، در سایه عمل به احکام دین است.
امام حسین علیه السلام و امر به معروف
امام حسین علیه السلام در مدینه و در جوار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «پروردگارا! من معروف را دوست دارم و منکر را بد می دانم». امام همچنین هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه، در فرازی از وصیت خود به برادرش محمد بن حنفیه فرمود: «می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم» و در فراز دیگری از سخنانش فرمود: «آگاه باشید اینان طاعت خدا را ترک و پیروی از شیطان را بر خود فرض نموده اند؛ فساد را ترویج، حدود الهی را تعطیل، حلال را حرام و حرام را حلال کرده اند و من به قیام علیه این همه فساد و مفسدین که دین جدم را تغییر داده اند، از دیگران، شایسته ترم».
امام حسین علیه السلام فرمود: «اگر فریضه امر به معروف و نهی از منکر، به درستی انجام شود و اقامه گردد، فرایض دیگر انجام خواهند شد».
امر به معروف و نهی از منکر، با شرایطی که در رساله های علمیه آمده است، واجب است و ترک آن، معصیت است و در مستحبات و مکروهات، امر و نهی، مستحب است.
آداب امر به معروف و نهی از منکر
سزاوار است کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند، به نکات زیر توجه نماید:
الف) مانند طبیبی دل سوز و پدری مهربان باشد.
ب) قصد خود را خالص کند و تنها برای رضای خدا اقدام کند و عمل خود را از هرگونه برتری جویی، پاک گرداند.
ج) خود را پاک و منزه نداند؛ چه بسا ممکن است همان شخص که اکنون خطایی از او سر زده، دارای صفات پسندیده ای باشد که مورد محبت الهی است؛ هر چند این عمل او، هم اکنون ناپسند باشد.
د) رضایت به فعل منکر و ترک معروف، حرام است.
ه) در وجوب نهی از منکر، فرقی بین گناه کبیره و گناه صغیره نیست.
و) اگر بداند یا احتمال دهد که امر و نهی در صورت تکرار، مؤثر است، واجب است تکرار کند.
امام حسین علیه السلام و مبارزه با بدعت گرایی
یکی از مسائلی که در عصر امام حسین علیه السلام رواج داشت، بدعت گرایی بود. امام حسین علیه السلام در نامه ای به بزرگان بصره، چنین نوشت: «من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر، دعوت می کنم؛ زیرا سنت پیامبر، از میان رفته و بدعت ها، رواج پیدا کرده است».
بدعت چیست؟
بدعت در دین، یعنی انجام عملی که در کتاب و سنت، پایه و اساسی ندارد. انجام چنین عملی، به نیت انجام عمل دینی، بدعت و حرام است؛ مانند تراویح، آمین گفتن در بین حمد و سوره، دست بسته نماز خواندن و روزه روز عاشورا که بنی امیه تشریع کردند. امام رضا علیه السلام درباره روزه عاشورا می گوید: پایه گذارش ابن مرجانه بوده است؛ آن روزی که خطاکاران خاندان ابن زیاد، به خاطر تبرک جستن از قتل امام حسین علیه السلام در آن روز، روزه گرفتند.
علامه امینی در کتاب الغدیر با ذکر اسناد و مدارک معتبر، بدعت های معاویه را جمع آوری کرده است. او می گوید: نخستین کسی که ربا را حلال شمرد، آشکارا به خرید و نوشیدن شراب اقدام کرد، اموالی را برای جعل حدیث اختصاص داد، به دین خدا اهانت کرد، ازدواج با دو خواهر را در یک زمان، اجازه داد و خطبه عید را بر خلاف دستور پیامبر صلی الله علیه و آله ، بر نماز عید مقدم داشت، معاویه بود.
آیت الله جوادی آملی می گوید: در گذشته، مردم بالای در خانه ها، مغازه ها و گرمابه ها، نعل اسب می آویختند و به این کار، اعتقاد داشتند؛ بی آن که از پیشینه این باور غلط آگاه باشند. ریشه منحوس آن، این بود که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، به فرمان عمر بن سعد، گروهی برای تفاخر، بر سم اسب هایشان نعل تازه زدند و با آنها به روی بدن های مطهر شهدا تاختند. هنگام بازگشت اسب تازان به کوفه، عده ای بر آن نعل ها بوسه زدند و آنها را بر دیده نهادند و برای تبرک، بالای در خانه هایشان آویختند.
اکنون نیز برخی سنت های نادرست، در عزاداری سالار شهیدان راه یافته است و در دسته ها، علم سنگین و بی خاصیت بر دوش کشیده می شود. این کار، نه خردمندانه است و نه در قرآن و روایات، به آن توصیه شده است. در ماتم امام حسین علیه السلام اشک و آه و ناله و بر سر و سینه زدن، آگاهانه است و از آهن سنگین و سرد، کاری بر نمی آید.
حرام خواری، ویژگی دشمنان امام حسین علیه السلام
در منابع اسلامی تأکید بسیاری بر پرهیز از لقمه حرام شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بیشترین ترس و نگرانی من بر امتم، کسب های حرام است». همچنین فرمود: «لقمه حرام، در نسل های بعد، اثر نامطلوب خود را ظاهر می کند».
یکی از ویژگی لشگریان یزید، حرام خواری بود. قرآن در دو آیه سوره مائده، حرام خواری را از صفات یهود برشمرده است. امام حسین علیه السلام چندین بار با لشگریان یزید صحبت کرد و حسب و نسب خود را معرفی کرد و از همه راه های منطقی و احساسی، برای روشن ساختن حقایق برای آنها، استفاده کرد؛ اما اثری نداشت. حضرت فرمود: «شکم های شما، از حرام پر شده است و بر دل های شما، مهر زده شده است».
امام حسین علیه السلام و نماز
هنگامی که دشمنان در روز نهم محرم، حلقه محاصره را تنگ تر کردند و آماده حمله شدند، امام حسین علیه السلام به حضرت عباس علیه السلام فرمود: «به سوی آنان بازگرد و اگر توانستی، همین امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موکول کن؛ تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با خدا بپردازیم. خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعا و استغفار را دوست دارم».
ضحاک بن عبدالله می گوید: شب عاشورا، امام حسین علیه السلام و یارانش تا صبح در حال نماز و استغفار و دعا بودند. امام سجاد علیه السلام فرمود: پدرم در هر شبانه روز، هزار رکعت نماز می خواند.
اذان و اقامه
در منزل گاه شراف، پس از استراحت مختصر، وقت نماز ظهر فرا رسید؛ امام علیه السلام به حجاج بن مسروق، مؤذن مخصوص خود، فرمود: «خدا رحمتت کند! اذان و اقامه بگو؛ تا نمازمان را بخوانیم».
امام حسین علیه السلام هنگام نماز ظهر، به فرزندش فرمود: «اذان و اقامه بگو و او اذان و اقامه گفت و سپس با هم نماز خواندند».
صبح عاشورا، با وجود داشتن مؤذن مخصوص، خود اذان و اقامه فرمود و نماز صبح را با اصحابش خواند.
نماز اول وقت
در روز عاشورا و در هنگام جهاد و مبارزه، ابوثمامه صائدی یکی از یاران امام حسین علیه السلام به امام عرض کرد: دوست دارم نماز را که وقتش نزدیک است، با شما بخوانم؛ سپس بر لقای پروردگار برسم. امام سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «از نماز یاد کردی؛ خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. آری، اول وقت نماز است؛ سپس فرمود: از دشمن بخواهید دست نگه دارند تا نماز بخوانیم».
پیشنهاد آتش بس موقت امام حسین علیه السلام مورد پذیرش قرار نگرفت و حضرت بدون توجه به تیرباران دشمنان، به نماز ایستاد و چند نفر از یاران آن حضرت، مانند سعید بن عبدالله، جلو امام ایستادند و از امام دفاع کردند. سعید بن عبدالله در پایان نماز حضرت، در حالی که تیرهای زیادی به تنش اصابت کرده بود، عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! آیا من وظیفه خود را در مقابل شما به درستی انجام دادم»؟ حضرت فرمود: بلی.
حضرت مهدی علیه السلام به یکی از مشتاقان دیدارش به نام زهری که به زیارت آن حضرت موفق شده بود، دو بار فرمود: «از رحمت خدا دور است، کسی که نماز صبح را چندان تأخیر بیندازد که ستاره ها ناپدید شوند و نماز مغرب را به قدری تأخیر بیندازد که ستاره ها ظاهر شوند».
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: «آن گاه که پدرم در آستانه شهادت قرار گرفت، رو به من کرد و فرمود: فرزندم! تو را وصیت می کنم به نماز اول وقت». همچنین امام رضا علیه السلام فرمود: «چون وقت نماز شد، فوراً نماز بگزار؛ زیرا تو نمی دانی بعد چه پیش می آید».
نماز جماعت
یکی از مسائلی که امام حسین علیه السلام در نهضت عاشورا توجه خاصی به آن داشت، نماز جماعت بود. در منزل گاه شراف، امام به حر فرمود: تو با ما نماز می خوانی یا مستقل و با سپاهیانت؟ حر گفت: با شما و در یک صف، به نماز می ایستم. سپس امام علیه السلام در جلو و یارانش و حر و سپاهیانش در پشت سر آن حضرت ایستادند و نماز ظهر را با آن حضرت به جای آوردند. همچنین امام، نماز ظهر عاشورا را همراه با اصحاب خود، به جماعت خواندند.
اهتمام امام حسین علیه السلام به رعایت حق الناس
یکی از پیام های عاشورا، توجه به حق الناس و حقوق دیگران است. موسی بن عمیر از پدرش نقل می کند که امام حسین علیه السلام فرمود: «میان همه یارانم اعلام کن که هر کس بدهی دارد، با من کشته نشود؛ زیرا من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: هر کس از دنیا برود و دینی بر گردن داشته باشد، در قیامت از حسنات وی برداشته می شود». در سخن دیگری آمده است که عمیر انصاری گفت که امام علیه السلام به من فرمود: «هر کس از دنیا برود در حالی که دینی بر عهده اش باشد و چاره ای برای آن نکرده باشد، گرفتار دوزخ می شود».
راستی عجیب است که امام علیه السلام در بحرانی ترین شرایط، حتی بدهکاری اصحاب و یاران خود به مردم را در نظر دارد و راضی نمی شود که بدهکاران، همراه او پیکار کنند و شهید شوند؛ مبادا حقوق مردم از دست برود.
حضرت مسلم نیز در لحظات آخر عمر به عمر بن سعد چند وصیت کرد و یکی از آنها این بود که برای گذراندن زندگی در این شهر، مبلغ هزار درهم قرض کردم. زره و لباس جنگی مرا بفروش و بدهی مرا بپرداز.
اهتمام امام حسین علیه السلام به رعایت حجاب و پوشش
یکی از جلوه های بارز حضور زنان در حماسه عاشورا، تعهد و پای بندی آنها به حرمت ها و مراعات مسائل حجاب و پوشش است. اهل بیت امام حسین علیه السلام در سفر کربلا، منادی این متانت و عفاف بودند. امام حسین علیه السلام به شمر فرمود: «من با شما می جنگم و شما با من و زنان گناهی ندارند؛ تا من زنده ام، طغیان گران خود را از حرم من باز دارید».
اهل حرم، یعنی مجموعه زنانی که همراه امام حسین علیه السلام در کربلا حضور داشتند، اصرار زیادی بر حفظ حجاب خویش در برابر نامحرمان داشتند و در آن هوای گرم و سوزان، از پوشش و حجاب غافل نمی شدند.
فاطمه صغری، دختر امام حسین علیه السلام می فرماید: «جلوی خیمه ایستاده بودم و به بدن پدر و اصحابش که قطعه قطعه شده بودند، نظر می کردم که ناگهان مردی را دیدم که بر اسبی سوار است و با سرنیزه، زنان را به این سوی و آن سوی می کشاند. آنان به یکدیگر پناه می بردند و چادرها و مقنعه هایشان گرفته شده بود و فریادشان بلند بود. قلبم فرو ریخت و بدنم به لرزه افتاد و از ترس، به دنبال عمه ام ام کلثوم، به این طرف و آن طرف می دویدم. در همین حال، ناگهان دیدم که آن سوار به طرف من می آمد؛ با سرعت، پا به فرار گذاشتم؛ فکر می کردم از دست او نجات می یابم؛ اما دیدم او به طرف من می آید. از خود بی خود شدم که ناگهان ته نیزه او به کتفم خورد و با صورت به زمین خوردم؛ مقنعه ام را کشید و گوشواره هایم را برد و خون بر گونه هایم جاری شد. من بی هوش شدم. ناگهان عمه ام را دیدم که در کنار من قرار گرفته، گریه می کند و می گوید بلند شو برویم. بلند شدم و گفتم: عمه جان! آیا چیزی نیست که سرم را با آن از دیدگان بپوشانم؟
وقتی اسرا وارد کوفه شدند، اهل کوفه خواستند به کودکانی که بر محمل ها سوار بودند، تکه هایی از نان و خرما بدهند؛ اما ام کلثوم فریاد زد: «ای اهل کوفه! آیا نمی دانید که صدقه بر ما خاندان پیامبر حرام است»؟ و نان و خرماها را از دست اطفال گرفت و بر زمین انداخت؛ اما از زنان کوفه، چادر و مقنعه گرفتند و خود را پوشاندند و این نشان می دهد که حجاب، اهمیت بسیار زیادی دارد.
حضرت زینب سلام الله علیها در خطابه پرسوز خود در کاخ یزید، فرمود: « ای فرزند آزاد شدگان! (اشاره به فتح مکه) آیا از عدالت است که همسران و کنیزان خودت را در پشت پرده ها قرار داده ای، ولی دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به عنوان اسیر، روانه کردی؛ پرده حرمت آنها را دریده ای، چهره هایشان را آشکار ساخته ای و زیر سلطه دشمنان، از شهری به شهری می گردانی؛ آن گونه که مردم شهرها و آبادی ها به آنان می نگرند»؟