از عمل ، کار برآید برخی به خصوص هنگامی که بر مسندی تکیه می زنند بیش از آنکه کار کنند، حرف می زنند شعار می دهند و در تلاشند که در پوشش همین سخنان دل فریب، از خود چهره ای کار آمد نشان دهند؛ ولی زمانی که به کارنامه عملی آنها نگریسته شود جز رکود و کم کاری و وعده های عمل نشده چیزی مشاهده نمی شود.
امیرمۆمنان علی علیه السلام در وصف خود و یارانش سخنی دارد که نشان می دهد سیره آن حضرت «اول کار بعد شعار» بوده است و بیان می دارد که رویه ی دشمن اول شعار و هیاهیو است. آن حضرت در جریان جنگ جمل[1] در توصیف آنها می فرماید:
«وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَیْنِ الْأَمْرَیْنِ الْفَشَلُ» : چون برق درخشیدند و چون تندر خروشیدند؛ با این همه کارى نکردند و وا پس خزیدند.
این همان شعار بی عمل است که دیروز نشان اصحاب جمل بود و امروز نشان دشمنان ما که چون رسانه دارند و توان هیاهو مدام می درخشند و می خروشند و حرف می زنند و شعار می دهند که همه گزینه ها روی میز است. اما نتیجه همان است که اصحاب جمل در آن فرو رفتند.
در این سو که امیرمۆمنان علیه السلام و یارانش قرار دارند آن حضرت خود و سپاهش را اینگونه توصیف می کند:
«وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لَا نُسِیلُ حَتَّى نُمْطِر»[2] : ولی ما تا بر دشمن نتازیم هیاهو به راه نمی اندازیم و تا نباریم، سیل روان نمى سازیم.
و این همان شعار بعد از عمل است که رمز پیروزی مردان الهی است که با تکیه بر خدا گام در عرصه عمل می نهند بی شعار و هیاهو با تمام قوا کار می کنند تا به هدف برسند. هستند کسانی که چون مولایشان علی علیه السلام بیش از آنکه مرد شعار باشند مرد عملند. جا دارد یاد کنیم از شهید «تهرانی مقدم» که به حق، رادمردی از این تبار بود.
و چه بسیارند کسانی که دلخوش به شعارهایی هستند که مدام سر می دهند و خود و دیگران را با آن سرگرم می کنند حال آن که در عمل هیچ و یا چندان خبری نیست.
نقش نیت در پاداش در پایان جنگ جمل، زمانی که لشگر امام علیه السلام پیروز شد و یاران حضرت غرق در شادى شدند یکى از یاران امام علیه السلام که علاقه فراوانی به برادرش داشت جاى او را در این صحنه خالى دید و آرزو کرد که اى کاش برادرش بود و در این شادى شرکت مى کرد و آثار عظمت الهى را در این پیروزى می دید. برای همین به امام علیه السلام عرض کرد:
دوست داشتم برادرم در این صحنه بود و مى دید چگونه خداوند تو را در برابر دشمنانت یارى داد.
به خدا سوگند اگر آن املاک [که به ناحق از بیت المال جدا شده] را بیابم قاطعانه به بیت المال مسلمانان بر مى گردانم اگر چه مهریه زنان شده باشد یا با آن کنیزها خریده باشند
امام علیه السلام از او پرسید:
«أَ هَوَى أَخِیکَ مَعَنَا؟» : آیا دل برادرت با ما است؟
وقتی او پاسخ مثبت داد امام علیه السلام فرمود:
«فَقَدْ شَهِدَنَا وَ لَقَدْ شَهِدَنَا فِی عَسْکَرِنَا هَذَا أَقْوَامٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ النِّسَاءِ سَیَرْعَفُ بِهِمُ الزَّمَانُ وَ یَقْوَى بِهِمُ الْإِیمَان»[3] : پس او نیز در این نبرد با ما بوده و حضور داشته است. (نه تنها او؛ بلکه) مردمی در این لشگر در کنار ما بوده اند که هم اکنون در صلب مردان و رحم زنان هستند. آنان در آینده متولد می شوند و دین و ایمان به وسیله آنها نیرومند خواهد شد.
با این بیان لطیف و عمیق، امام علیه السلام حضور معنوى برادر آن رزمنده که همدل و هم عقیده با ایشان بود را جمع سپاه امیرالمۆمنین علیه السلام اعلام فرمود.
به تعبیر دیگر، امام على(علیه السلام) با این بیان، تمام کسانى که آن روز در مناطق دور و نزدیک جهان می زیستند و با عذر موجهی در رکاب حضرت حضور نداشتند، امّا با امام و یارانش همدل و هم عقیده بودند و همچنین کسانى که روزگاران بعد قدم به عرصه جهان مىنهند و با ایشان همدل و هم عقیده اند را حاضر در آن میدان و میادین مشابه نبرد حق و باطل دانسته و تمام آنها را در برکات و حسنات آن شریک می داند؛ زیرا از دیدگاه اسلام در میان پیوندهاى گوناگونى که در بین انسانها دیده مى شود (پیوند نژاد، زبان، تفکّر سیاسى و منافع اقتصادى و ...) برترین و والاترین پیوند، همان پیوند مکتبى است که در این خطبه به آن اشاره شده است.[4]
نقش عدالت در رفاه اجتماعی
همه مورّخان در این مسأله هم نظرند که عثمان خلیفه سوّم، حاتم بخشىهاى عجیبى از بیت المال کرد و مبالغ سرسام آوری از آن را به دوستان و بستگان خود واگذار کرد. او بر خلافت سنّت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و حتّى بر خلاف روش دو خلیفه پیشین بی عدالتی های فراوانی را بر بیت المال مسلمین روا داشت و همین سبب شد که مردم بر ضدّ او قیام کرده سرانجام او را به قتل برسانند.
پس از او زمانی که امیرمۆمنان علیه السلام به حکومت رسید در سخنرانی روز دوم خود[5] به این جنبه حکومت؛ یعنی عدالت در تمام عرصه ها به ویژه در عرصه اقتصادی پرداخت و با قاطعیت تمام اعلام کرد:
«وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ» : به خدا سوگند اگر آن املاک [که به ناحق از بیت المال جدا شده] را بیابم قاطعانه به بیت المال مسلمانان بر مى گردانم اگر چه مهریه زنان شده باشد یا با آن کنیزها خریده باشند؛ یعنی اگر آن را در موارد حسّاس و خاصّى که مربوط به زندگى شخصی افراد است نیز صرف شده باشد، باز هم باید به بیت المال برگردد تا مردم بدانند آنچه قبلا عمل شده قانون اسلام نبوده و الگو و سرمشقى براى آیندگان نگردد و من اجازه نمى دهم بى عدالتى گذشته در جهان اسلام ادامه یابد.
این همان شعار بی عمل است که دیروز نشان اصحاب جمل بود و امروز نشان دشمنان ما که چون رسانه دارند و توان هیاهو مدام می درخشند و می خروشند و حرف می زنند و شعار می دهند که همه گزینه ها روی میز است. اما نتیجه همان است که اصحاب جمل در آن فرو رفتند
آنگاه به یکی از آثار و برکات این کار (عدالت اقتصادی) اشاره کرده و می فرماید:
«فَإنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً» : چرا که در عدالت، گشایش است.
یعنی این کار، مصداق روشن عدالت است؛ عدالتی که مایه شکوفایى جامعه و رضایت عموم مردم و خاموش شدن آتش فتنه هاست.
از آنجا که عزم بر اجرای قاطعانه عدالت و ندید گرفتن روابط و مناسبات برای آنان که بی عدالتی جیب هایشان را پر کرده همیشه ناخوشایند است امام علیه السلام برای اصلاح و هدایت این عده می فرماید:
«مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَق»[6] : کسی که عدالت بر او دشوار آید ستم برایش دشوارتر خواهد بود.
چرا که عدالت اموال حلال او را به او مى دهد و تنها اموال نامشروعش را مى گیرد؛ ولى اگر تن به عدالت ندهند و ظلم حاکم شود، تمام اموالشان به خطر مى افتد؛ هم حلالشان و هم حرامشان!
در تفسیر سخن امام علیه السلام این را نیز می توان گفت که: هر گاه به حکم عادلانه چیزى را از انسان بگیرند ممکن است بر او سخت آید؛ امّا اگر همان را به ستم از او بگیرند به مراتب برایش دشوار تر خواهد بود.
پی نوشت ها :
1.جنگی که به سرکردگی طلحه و زبیر و نقش آفرینی عایشه در سال 36 هجری ق. بر علی علیه السلام تحمیل شد و نتیجه آن شکست ذلت بار اصحاب جمل بود.
2.نهج البلاغه خطبه 9
3.نهج البلاغه، خطبه 12
4.پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج1، ص 498
5.شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج1، ص 269
6.نهج البلاغه، خطبه 15
امید پیشگر
منبع : tebyan