محافل عزاداری پس از شهادت امام حسین(ع)

از مجالس بزرگداشت امام حسین(ع) مجالسى بود که پس ‍ از شهادت آن حضرت برپا گردید. این مجالس خود اقسام مختلفى دارد که :۱ - نخستین آن مجلس پیامبر در مدینه بود که خود آن حضرت با شرایطى خاصّ مرثیه سرا بود و امّسلمه ، شنونده و سوگوار

محافل عزاداری پس از شهادت امام حسین(ع)

از مجالس بزرگداشت امام حسین(ع) مجالسى بود که پس ‍ از شهادت آن حضرت برپا گردید. این مجالس خود اقسام مختلفى دارد که :
1
- نخستین آن مجلس پیامبر در مدینه بود که خود آن حضرت با شرایطى خاصّ مرثیه سرا بود و امّسلمه ، شنونده و سوگوار.
ابن عبّاس آورده است که : من در خانه خویش در خواب بودم که به ناگاه از سوى خانه امّ سلمه فریادى تکاندهنده به گوشم رسید. از خانه خارج شدم و راهنمایم مرا به خانه آن بانو راهنمایى کرد و زن و مرد مدینه نیز با شنیدن شیون او به خانه اش روى آوردند.
هنگامى که بدانجا رسیدم ، سبب شیون را جویا شدم ، جوابم نداد و رو به زنان و دختران بنى هاشم گفت :
(شما اى دختران عبدالمطّلب ! درسوگوارى بر حسین و گریه بر شهادت او مرا یارى کنید، چرا که بخداى سوگند که سالار شما و سالار جوانان اهل بهشت و نواده گرامى پیامبر و گل سرسبد بوستان او را به خاک و خون کشیدند.)
از آن بانو پرسیدم : (شما این مطلب را از کجا مى دانید؟)
گفت : (الان پیامبر را در خواب دیدم که با موهاى گرد و غبار گرفته آمده است ، دلیل آن را پرسیدم . فرمود: فرزندم حسین علیه السلام و جوانان خاندانش را کشتند و هم اکنون من پیکرهاى پاک آنان را به خاک سپردم.)
در روایت دیگرى است که گفت : (پیامبر را دیدم که گرد و غبارى بر چهره اش نشسته ، علّت آن را پرسیدم فرمود: فرزندم حسین را کشتند و خود، پیکر به خون خفته اش را نگریستم .)
اضافه کرد: (من از شدّت ناراحتى بر خود لرزیدم ، چرا که چنین فاجعه اى را تصوّر نمى کردم ، شتابان به سوى تربت حسین که در شیشه مخصوصى از پیامبر و خود آن حضرت به یادگار داشتم نگریستم که پیامبر فرموده بود: جبرئیل براى او آورده است و هرگاه تبدیل به خون تازه شود، فرزندم حسین را به شهادت رسانده اند. آرى ! هنگامى که نگریستم آن تربت را دیدم که به خون تازه و جوشانى تبدیل شده است .)
ابن عبّاس ، اضافه مى کند که : امّ سلمه از آن خون پاک برگرفت و چهره اش را رنگین ساخت و آن روز را روز سوگوارى بر حسین علیه السلام قرار داد که پس از آن کاروانها نیز خبر شهادتش را آوردند و روشن شد که همان روز به شهادت رسیده است  .
2
- دوّمین مجلس در سوگ حسین علیه السلام ، مجلس همه جهان و جهانیان بود. مجلس پرشکوهى که همه قرون و اعصار، پدیده هاى شناخته وناشناخته آفرینش ، حجابهاى چندگانه و ساکنان آنها، عرش پرشکوه وحاملان آن ، آسمانهاى هفتگانه ، فرشتگان ، ستارگان و تمامى پدیده هاى درون و برون آنها را، در برمى گرفت .
مجلسى به گستره زمین و فرزندانش ، بهشت و بهشتیان ، حوریان ، کاخها، درختان ، نهرهاى جارى ، میوه هاى باغ رضوان و به یک کلام : به عظمت زمین ، زمان ، عصرها، نسلها، تمامى پدیده هاى هستى و حتّى به گستره دوزخ و دوزخیان و نگهبانان آن .
آرى ! بر خاک افتادن حسین علیه السلام دگرگونى عظیمى را در همه ابعاد و ارکان و گستره هستى پدید آورد و هر پدیده اى به تناسب آفرینش و شرایط خاصّ وجودیش تحت تاءثیر عمیق قرار گرفت و به نوعى واکنش برخاست : دیدگان با سیلاب اشک ، آسمان با لرزش و باران خون ، خورشید با تیره و تار و خونرنگ شدن ، فرشتگان با به هم خوردن صفوف و واماندن از عبادت خدا، درختان با خارج ساختن خون از عروق خویش  و هوا و فضا با ظلمت زدگى و تاریک شدن ، زمین با زلزله و بیقرارى ، کوهها با اضطراب و تزلزل ، پرندگان با واماندن از پرواز و واژگون شدن بر زمین ، ماهیان دریا با برون افتادن از آب دریاها و اقیانوسها با در هم نوردیده شدن و به هم پیوستن و جنّ و انس در همه اقطار گیتى با سوگوارى و پریشان حالى .
آرى ! این دگرگونى عظیم درست همانگونه که امام صادق علیه السلام تعبیر کرد لحظه اى اتّفاق افتاد که پیشواى شهیدان بر اثر زخمهاى بى شمار بر خاک افتاد و دشمن شرور جراءت یافت تا به سوى بدن گلگون او برود و سر مقدّسش را از بدن جدا سازد.
آرى ! آن حضرت پس از زخمهاى بسیار در شرایط خاصّى ، به سختى مورد یورش وحشیانه دژخیمان اموى قرار گرفت. نخست در آخرین دقایقى که هنوز بر روى مرکب بود، بار دیگر پس از نشستن بر روى خاک و بار سوّم به هنگامى که بر خاک افتاد. در این شرایط بود که گلوگاه آن حضرت ، آماج ضربات دشمن قرار گرفت و از آن پس آهنگ جدا کردن سر مقدّسش را نمودند که فریاد و شیون از هر سو به آسمان برخاست ....
خود آن حضرت براى اتمام حجّت مى فرمود: (آیا با اینکه مى دانید نیاى بزرگ من محمّد است ، باز هم مرا با لب تشنه ، به خاک و خون مى کشید؟) و فرشته اى از درون عرش ندا داد که :
(اى امّت گمراه و سرگردان ! شما با ارتکاب این جنایت بزرگ نه به روزه و حجّ پذیرفته شده اى موفّق خواهید شد و نه به اسلام و ایمان.)
و فرشته اى از فرشتگان فردوس با گستردن بال خود بر فراز دریاها، از تمامى اهل دریاها خواست تا در سوگ فرزند پیامبر، لباس ماتم بپوشند.
و جبرئیل فریاد مى کشید که: (حسین علیه السلام را کشتند.)
و فرشتگان به یکباره به شیون و خروش آمدند که : (پروردگارا! با بنده برگزیده و محبوبت حسین ، اینگونه ظالمانه رفتار مى شود.)
و دخت گرانقدر على علیه السلام با نداى جانسوز: برادرم ! سالارم ! راه شهادتگاه برادر را پیش گرفت  .
و مرکب حسین با سردادن نداى مظلومیّت حسین علیه السلام و فریاد از بیداد سپاه جنایتکارى که فرزند دخت گرامى پیامبر را کشتند، این ضجّه ها و ناله ها به آسمان برخاست ، دگرگونى عظیمى در کران تا کران هستى پدید آمد.
اینک آیا شما به هنگام ترسیم این فاجعه سهمگین دگرگون نمى شوید؟
ابوذر، هنگامى که برخى از این رخدادها را پیش بینى مى کرد گفت :
(اگر شما مى دانستید که با شهادت او چه مصیبتى بر جهان و جهانیان وارد خواهد آمد، تا سر حدّ مرگ و تا آخرین نفس ‍ مى گریستید.)
اى مردم ! آیا فریادگرى نیست تا در سوگ حسین فریاد کشد؟
آیا شیون کننده اى نیست تا شیون کند؟
آیا چشمى نیست تا سیلاب اشک بر گونه ها جارى سازد؟
آیا اشکى نیست تا در چشمها حلقه زند؟
آیا قلبى نیست تا در این سوگ درهم فشرده شود؟
آیا کسى نیست که اگر قلبش قساوت گرفته ، خود را به حال سوگواران در آورد و بگرید؟
بار خدایا! من از قلبى که در این شرایط نرم نشود و چشمى که اشک نثار نکند، به تو پناه مى برم .
3
- مجلس سوّم ، در شهادتگاه آن حضرت بود که مرثیه سرا، دختر گرانمایه بتول بود و خاندان پیامبر و سپاه دشمن سوگوار و گریان بر حسین علیه السلام .
4
- مجلس چهارم ، سوگوارى پرندگان بود و مرثیه سرا یک پرنده سفید.
5
- مجلس پنجم ، مجلس حیوانات وحشى بود که شب 11 عاشورا، بر کنار جسد به خون آغشته حسین علیه السلام گرد آمده و خود را بر روى پیکر گلگون او انداخته و تا صبحگاهان سوگوارى کردند.
6
- مجلس ششم ، مجلس جنّ بود که در کنار جسد خونرنگ آن حضرت بپا شد.
7
- مجلس هفتم ، مجلس زنان جنّ، بر گرد بدن مطهّر پیشواى شهیدان بود .
8
- مجلس دیگر، مجلس گروهى از جنّ بود در نقطه اى نزدیک کوفه که شنونده مرثیه و سوگوارى بر حسین علیه السلام . گروهى از مردم کوفه بودند ومرثیه سرایان ، گروهى از جنّ بودند که به یارى حسین علیه السلام شتافتند، امّاهنگامى رسیدند که دیر شده بود.
9
- مجلس نهم مجلس همه جنّ در سراسر گیتى بود که با مرثیه سرایى خاصّى همراه بود....
10
- دهمین مجلس سوگ ، با ورود سرهاى بریده و اسیران داغدار به کوفه در کوچه هاى آن برپا شد و چهار سخنور بزرگ تاریخ بشریّت زینب ، کلثوم ، فاطمه و امام سجاد علیهم السلام مرثیه سرایى کردند و ضمن بیانات پر شور و حماسه ساز خویش ، پیام خون حسین علیه السلام و یاران فداکارش را در آن جوّ رعب و فریب با شهامت بى نظیرى به همگان رسانیدند و پیروزى خون بر شمشیر را بر تارک قرون و اعصار نقش زدند. در آن محفل ، شنونده و سوگوار مردم کوفه بودند که همگى زن و مرد با شنیدن سخنان آتشین سخنوران به شیون و فریاد پرداختند و بر سر و سینه زدند. موج غم و اندوه ، همه دلها و قلبها را لبریز ساخت و طوفانى از اشک و آه پدید آمد. مردم به دست خود خاک و خاکستر بر سر مى پاشیدند و بى اختیار موى سر و صورت خویش ‍ را مى کندند به گونه اى که غمبارتر از آن روز دیده نشد .
11
- مجلس سوگوارى دیگر، مجلس خاندان آن حضرت بود که از واپسین لحظات شهادت آغاز و تا پایان عمر پیام رسانان آن وازشهادتگاه تا کوفه و شام و تا مدینه پیامبر در همه زمانها و مکانها، بدون وقفه ادامه یافت ؛ براى نمونه :سوگ زین العابدین علیه السلام براى پدر، چهل سال برپا بود و او در همه این مدّت ، در شهادت پدر و یارانش مى گریست و سیلاب اشک امانش ‍ نمى داد، هر گاه غذا مى خورد از محاصره شدن پسر پیامبر و بستن آب و غذا بر روى او و تشنگى و گرسنگى او به هنگامه شهادت سخن مى گفت و هرگاه آب مى نوشید، مى فرمود:
(مردم ! پسر پیامبر را با لب تشنه کشتند.)
12
- مجلس سوگ دیگر، براى پیشواى شهیدان مجلس یزید بود که با تدبیر و اندیشه بلند، پیام رسانان خون حسین علیه السلام ، به مجلس سوگوارى حسین تبدیل شد و شگفت انگیزتر اینکه در آن مجلس مرثیه سرا یزید بود و شنونده سردمداران سپاه شوم اموى . که یزید به همسرش گفت :
(برخیز و در سوگ حسین علیه السلام فرزند گرامى فاطمه علیها السلام ضجّه بزن و بر شهید بزرگ انسانیّت که همگى را داغدار ساخت ، شیون کن.) و اضافه کرد که: (خدا پسر مرجانه را بکشد که در مورد او شتاب کرد و خودسرانه عمل کرد.)
13
- مجلس سوگ دیگر، در مسجد جامع اموى ، برپا شد که مرثیه سرا امام سجّاد علیه السلام بود و شنونده ، یزید و سردمداران بنى امیّه و سفرا و مهمانان خارجى حکومت و انبوهى از مردم بى خبر بودند.
امام سجّاد علیه السلام که در این پایگاه قدرت پوشالى اموى ، با تدبیر دقیق و درایتى ظریف ، بر فراز منبر نشست . نخست با همه وجود، سپاس خدا را به جا آورد، آنگاه به ترسیم ویژگیهاى شخصیّت والاى پیامبر رحمت پرداخت ، سپس به نمایش ‍ ویژگیها و شخصیّت پرشکوه نیاى بزرگش على علیه السلام و دیگر افتخار آفرینان خاندانش همّت گماشت و هنگامى که برخلاف میل آنان ، همه اذهان و قلوب و اندیشه ها را به دست گرفت به تشریح شقاوت و جنایت وحشتناک رژیم اموى پرداخت و سرانجام به سوگوارى پدر اشک ریخت و اشکها را جارى ساخت ... .
هنگامى که در سخنان آتشین و شهامتمندانه خویش بدین جملات رسید که :
هان اى مردم ! من پسر بزرگ مردى هستم که سرش را ظالمانه از قفا بریدند ... .
من پسر همان مرد والایى هستم که عمامه از سر و لباس از بدن مقدّسش ربودند ... .
اینجا بود که همه مردم ، حتّى بنى امیّه یکپارچه ضجّه زدند و طوفانى از شیون و فریاد پدید آمد که به دستور رمزى یزید، براى قطع سخن آن حضرت و کنترل امواج توفنده عواطف و احساسات ، مؤ ذّن یزید، به اذان نماز پرداخت و گفت :
اللّه اکبر ... امّا با صداى مؤ ذّن فریاد و شیون مردم نیز به آسمان برمى خاست . مؤ ذّن با اشاره یزید مى کوشید مردم را آرام کند، امّا بى ثمر بود؛ چرا که با شنیدن خبر دردناک و فاجعه بارى که سر حسین علیه السلام را از قفا بریدند و عمامه از سر مطهّر و لباس از پیکر مقدّسش ربودند، همه را طوفان زده ساخته بود و تلاش مؤ ذّن براى کنترل مجلس ، به جایى نرسید.
آرى ! هنگامى که مردم شام و بنى امیّه با شنیدن این جنایت هولناک ، فریاد ضجّه و شیون سر مى دهند، پس زیبنده است که شیعیانش با شنیدن این خبر دردناک و با تصوّر این مصیبت سهمگین ، هر کجا و در هر شرایط و وضعیّتى بر این فاجعه غمبار ضجّه بزنند و شیون نمایند و ناله هاى درد آلود سر دهند و فریاد حق طلبانه و نداى مظلومیت او را به عصرها و نسلها برسانند و زمین و زمان را پر کنند.
14
- چهاردهمین مجلس سوگ حسین علیه السلام در کاخ بیداد دمشق ، از سوى بانوان سوگوار برپا شد که مرثیه سرا و اداره کننده آن خواهران شیردل و دختران اندیشمند و باتدبیر و شجاع حسین علیه السلام بودند و شنونده و برپا کننده مجلس سوگ نیز، همسر و دختران یزید و زنان اموى ، که در سوگ حسین علیه السلام به سر و سینه زدند و فریاد شیون سردادند.
15
- پانزدهمین مجلس سوگ حسین علیه السلام در نزدیکى مدینه در خیمه اى که به دستور امام سجّاد علیه السلام برافراشته بودند، بپا شد و خود آن حضرت در حالى که بر یک صندلى نشسته بود، سیلاب اشک امانش نمى داد.
هنگامى که مردم مدینه ، که به استقبال کاروان کربلا آمده بودند، به آن حضرت نظاره کردند، یکپارچه ضجّه زدند و به او صمیمانه تسلیت گفتند، آن سرزمین را یکپارچه شور و شیون در بر گرفت آن حضرت با اشاره خویش مردم را به آرامش فرا خواند و با اشاره او، خروش و هیجان مردم ، فروکش کرد. آنگاه فرمود:
ستایش از آن خدایى است که پروردگار جهانیان است ، بخشاینده وبخشایشگر است . مالک روز پاداش و کیفر است . پروردگارى که همه آفرینش را پدید آورد و در پرتو قدرتش همه امور را تدبیر مى کند.
خدایى که دور است ، چنانکه گویى بر آسمانهاى بلند است و نزدیک است تا آنجایى که راز و نهان بر او آشکار و عیان است .
او را بر رخدادهاى بزرگ و فاجعه هاى روزگاران و درد مصائب و سوزش و دردگزشها و بزرگى مصیبتها و عظمت مصائب فرا گیر و دردناک و زیانبار ستایش مى کنم .
هان اى مردم ! خداوند که ستایش و سپاس ویژه اوست ، ما را به مصائب عظیم و واردآمدن صدمات سنگین بر اسلام آزمود.
مردم ! حسین علیه السلام و جوانان خاندان او به شهادت رسیدند و بانوان و کودکانش ظالمانه و برخلاف فرمان خدا و پیامبر به بند اسارت کشیده شده و در شهرها سیرداده شدند. سر مقدّس او بر فراز نیزه هاى بیداد به شهرها رفت و این فاجعه دلخراش و غمبارى است که به راستى بى نظیر است .
مردم مسلمان ! کدامیک از مردان غیرتمند شما پس از شهادت قهرمانانه و مظلومانه حسین علیه السلام مى تواند شادمان باشد؟
کدام چشمى مى تواند از سیلاب اشک خونین جلوگیرى کند؟ در حالى که در سوگ او و شهادت جانگدازش آسمانهاى هفتگانه و ارکان و کرانه هاى آنها، گریستند. دریاهاى موّاج با امواج خود، درختان با شاخه هاى خود و ماهیان در اعماق دریاها و فرشتگان عالم ملکوت و همه آسمانیان به سوگ نشستند و بر پیشواى شهیدان گریستند.
هان اى مردم ! کدام دلى است که در سوگ عظیم او از هم نشکافد؟ و کدام قلبى است که بر او عشق نورزد و کدام گوشى است که بتواند این شکاف سهمگین را، که در بنیان پرتوان و استوار اسلام پدید آمده است به آسانى بشنود؟
مردم غیرتمند! با ما خاندان وحى و رسالت بدون اینکه گناهى مرتکب شده ، یا کارناروایى نموده و یا اینکه شکافى در اسلام ایجاد کرده باشیم ، بسان کافران رفتار کردند و ما را به صورت اسیر و رانده شده ، تبعیدى و آواره در شهرها، گرداندند. به گونه اى ظالمانه و ددمنشانه با ما برخورد نمودند که در میان نسلهاى پیشین شنیده نشده است . این شیوه زشت و ناپسند را به نام دین و به نام حکومت اسلامى انجام دادن ، جز دروغ بزرگ چیزى نمى توان نام نهاد.
مردم ! بخداى سوگند! اگر پیامبر همانگونه که نیکى و خوشرفتارى و محبّت به ما را توصیه و پیشنهاد فرمود، به جنگ با ما سفارش مى کرد، بیش از آنچه اکنون بر ضد ما انجام شد نمى توانستند انجام دهند.
پس ، از فاجعه اى که بس بزرگ و دردناک و فاجعه بار و شدید و وحشیانه و تلخ و زیانبار است ، باید به خدا پناه برد و گفت :
انا للّه وانّا الیه راجعون
ما به سوى خدا باز مى گردیم و آنچه در راه او بر ما وارد آمد، به حساب او مى گذاریم که او توانا و انتقام گیرنده است .
16
- مجلس سوگ دیگرى با نمایان شدن ، مدینه برپا شد.
آنجا دخت گرانمایه بتول ، سراینده مرثیه بود و امام سجّاد علیه السلام و سایر اعضاى خاندان پیامبر و کودکان ، سوگوار و شنونده اشعار حزن انگیز او بودند.
آن بانوى گرانقدر علیها السلام نخست مدینه را مخاطب ساخت و پس از آن نیاى بزرگش پیامبر خدا را و سپس مادرش فاطمه و سرانجام برادرش حسن علیهم السلام را و جملات پرشور و پرمحتوایى را بیان فرمود و حماسه اى آفرید که خواهد آمد.
17
- مجلس سوگ دیگر، مجلسى است که فرشتگان همه روزه درکنار شهادتگاه او برپا مى دارند. این محفل رحمت همواره تا روز رستاخیز برپاست که ویژگیهاى آن و سوگوارانش در بحث مربوط به فرشتگان ، خواهد آمد.
18
- مجلس بزرگداشت دیگر، مجلسى است که از سوى مادرش ‍ فاطمه علیها السلام همه روزه در آسمانها برپا مى شود و در آن به شیوه مخصوصى بر او سوگوارى مى گردد و از همین جا مى توان دریافت که سوگوارى بر حسین علیه السلام در تمامى روزها، حتّى روز عید نیز به جا و مناسب است .
در این مجلس آسمانى ، دخت گرامى پیامبر از فراز آسمانها بر شهادتگاه فرزندش نظاره مى کند و در سوگ او به گونه اى شیون مى نماید که تمامى موجودات آسمانها و زمین و دریاها و فرشتگان سوگوار مى گردند.
آنگاه پیامبر گرامى او را آرامش مى بخشد و او بر زائران و ارادتمندان و شیفتگان حسین علیه السلام دعا مى کند .
19
- مجالس بزرگداشت دیگر را ائمّه معصومین علیهم السلام در سوگ آن حضرت بپا داشتند.
این مجالس بسیار بود که براى نمونه به برخى اشاره مى رود:
1
. از جمله آن مجالس سوگ ، مجلسى بود که مرثیه سراى آن ، امام صادق علیه السلام بود آن حضرت با خواندن شعرى از جعفر بن عفّان که در سوگ پیشواى شهیدان سروده بود به سوگوارى پرداخت و ضمن مرثیه خود، بر انبوه شمشیرهایى که بر پیکر آن حضرت فرود آمده بود، اشاره کرد و از جمله گفت :

لیبک على الاسلام من کان باکیا رزیّة

 

وقد نهلت منه السّیوف وعلّت


همه گریه کنندگان باید بر اسلام بگریند که مقرّرات آسمانى آن پایمال و محرّمات آن حلال شمرده شد.
حسین علیه السلام امام به حق مسلمین ، بامداد عاشورا هدف نیزه ها قرار گرفت و شمشیرهاى آخته گمراهان و بیدادپیشگان از خون مطهّر او آشامید.
2
. امام صادق علیه السلام مجلس بزرگداشت دیگرى در سوگ حسین برپا داشت که مرثیه سرا و اداره کننده محفل ، مردى به نام عبداللّه بن غالب بود که در حضور آن حضرت مرثیه سرایى کرد و از مصیبت جانگداز بر زمین ماندن پیکرهاى پاک حسین علیه السلام و یارانش و وزش باد و پاشیده شدن خاک و غبار، بر آن پیکرهاى مقدّس ، سخن گفت و از جمله سرود که :
لبلیّة تسفى حسیناً و دیدگان بر مصیبتى که بر سالار شهیدان حسین علیه السلام وارد آمد و باد و گرد و غبار و خاکها را بر پیکر به خون خفته اش پاشید، بگریند.
و این مرثیه بدن مطهّر او بود و خاک و غبارى که باد بر آن پیکر به خون آغشته پراکند.
3
. مجلس دیگر، از امام صادق علیه السلام براى بزرگداشت شهادت حسین علیه السلام مجلسى بود که آن گرامى از ابوهارون خواست تا همانگونه که خودشان بر حسین علیه السلام سوگوارى مى کنند، در حضورش با مرثیه سرایى به سوگوارى بپردازد که او نیز ضمن اشعارى حزن انگیز گفت :
امرر على جدث الحسین استخوانهاى پاک و مطهّرش بگو....
...
صداى گریه امام صادق علیه السلام بلند شد و ابوهارون از ادامه مرثیه خوددارى کرد.
همینگونه تا شروع به ادامه مرثیه مى کرد، سیلاب اشک امام صادق علیه السلام را امان نمى داد تا سرانجام به دستور آن حضرت بندهایى از این قصیده را خواند که :
یامریم قومى واندبى مولاک اى مریم ! اى بانوى بزرگ ! بپاخیز و بر حسین علیه السلام نوحه سرایى کن و مرا در نثار اشک و گریه و سوگوارى بر سالار خوبان همنوایى نما ...
امام صادق علیه السلام خود به شدّت گریست و خاندانش با شنیدن این جملات گریستند و فریاد:
یاابتاه ... فضاى خانه را پر کرد .
4
. دیگر مجلس امام رضا علیه السلام بود که گاه خود تنظیم کننده و سراینده مرثیه در سوگ حسین بود و گاه برخى یاران اندیشمند و فداکارش از جمله دعبل .
آن حضرت در ایّام دهگانه عاشورا، خود برمى خاست و براى نشستن بانوان ، پرده اى برمى افراشت . آنگاه ضمن دستور مرثیه سرایى به دعبل ، به فضیلت و پاداش سوگوارى بر حسین علیه السلام مى پرداخت که از جمله فرمود:
یا دعبل ! من بکى اوابکى لما اصابنا من اعدائنا
کسى که دیدگانش در سوگ حسین علیه السلام اشک آلود گردد یا دیگران را بر آنچه از دشمنان ، بر ما رفت بگریاند، خداوند در روز رستاخیز او را در زمره ما محشور خواهد ساخت .
و دعبل نیز اینگونه سوگوارى مى کرد:

اءفاطم ! لوخلت الحسین مُجدّلاً عنده

 

واءجریت دمع العین فى الوجنات


اى دخت گرامى پیامبر! اگر با چشم خود مى دیدى که فرزند گرامیت حسین علیه السلام با بدن قطعه قطعه و با لب تشنه در ساحل فرات به فوز عظیم شهادت نائل آمده است ، آنگاه بود که بر چهره مى زدى و به سوگوارى او مى پرداختى و باران اشک بر گونه ات جارى مى ساختى .
و اینگونه خود آن حضرت و همگى بانوان ، با شنیدن قصیده دعبل مى گریستند و مجلس یکپارچه ضجّه و شیون مى شد .
20
- مجلس بزرگداشت از سوى شیفتگان
بخش دیگرى از مجالس سوگوارى بر حسین علیه السلام مجالسى است که شیعیانش همه ساله تا روز رستاخیز در سوگ او برپا خواهند داشت .
از ویژگیهاى شگفت انگیز این مجالس این است که با وجود تعداد بى شمار و تکرار بسیار، نه تنها خسته کننده نیست بلکه هر روز بر رونق و شکوه و ارزش و عظمت آن افزون مى گردد، تا جایى که اینک نه تنها درکشورهاى مسلمان نشین بلکه در شهرها و کشورهاى غیر مسلمان نشین نیز مجالس بزرگداشت حسین علیه السلام با شکوه و شور و شعف بسیارى برپا مى گردد. و با وجود همه محدودیّتها و فشارهاى گوناگون در برخى زمانها و مکانها، این محافل پر شور حسینى در همه جا رونق و رواج یافته است ... .


منبع : ویژگیهاى امام حسین علیه السلام
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر