ببینید ؛ روایت جالب ظریف از زنی که در انتخابات شرکت نکرد؛ مجبور بودم مانع کتک‌کاری شوم

معاون راهبردی ریاست جمهوری در کافه خبر گفت: شنیدم خانمی گفت من روز جمعه رای ندادم، ولی روز شنبه بستنی به مردم دادم. این برای من خیلی شیرین است که مردم از این انتخابات انقدر خوشحال شوند.

به گزارش خبرآنلاین محمدجواد ظریف در کافه خبر در واکنش به طرح برخی ادعاها و اتهامات علیه اعضای شورای راهبری گفت: آنچه که من در شورای راهبری دیدم افرادی بودند که همگی با تمام وجود ایران و انقلاب و مردم و رهبری را خیرخواهانه و با علاقه حمایت می‌کردند. این چیزی بود که من در شورای راهبری دیدم. همه معتقد به وفاق بودند. حرف خلاف وفاق از کسی نشنیدم. حرف خطی و جناحی خیلی کم شنیدم. اگر کسی حرف خطی و جناحی زد برای این بود که می‌گفت نباید سرمایه اجتماعی خود را از دست بدهیم و نباید فراموش کنیم مردمی را که زحمت کشیدند و ستادهای انتخابات را. این هم یک نگرانی واقعی بود. بالاخره برخی‌ها در این انتخابات عرق ریخته‌اند. از برخی‌ها نامهربانی دیده‌اند و برخی از کارشان تعلیق شدند و برخی مسئولیت‌هایشان را از دست دادند. توقع هست که ما به این‌ها توجه کنیم. لذا من ندیدم. بالاخره برخی‌ها حرف‌های را گفتند... به کوشش توان دجله را پیش بست/ نه شاید زبان بداندیش بست. هر کسی را که در این شورای راهبری و کمیته‌ها می‌گذاشتیم گروهی می‌توانستند ایرادی به آن‌ها بگیرند. در این‌ها ندیدم. هر جا که تعارض منافع دیدیم از دوستان خواهش کردیم که کمیته‌ها را ترک کنند. شورای راهبری را ترک کردند. بسیاری از دوستان خودشان در کمیته نیامدند و به خاطر تعارض منافع حضور پیدا نکردند. حداکثر سعیمان را کردیم. نمی‌گویم روندی بی‌عیب بود. بارها عرض کردم که این روند بار اولی بود که یک تجربه بسیار شجاعانه و حتی متهورانه در کشور انجام شد و هم باید نگاشته شود و مستند شود و هم باید ایرادهایش رفع شود. وقتی مستند می‌کنید باید خوب و بدش را مستند کنید. لذا مهم است.

ظریف در ادامه گفتگو اظهار داشت: حتماً شیرین‌ترین لحظه وقتی بود که اعلام شد آقای دکتر پزشکیان به ریاست جمهوری انتخاب شده‌اند و خیال مردم راحت شد و مردم خوشحال شدند. شنیدم خانمی گفت من روز جمعه رای ندادم، ولی روز شنبه بستنی به مردم دادم. این برای من خیلی شیرین است که مردم از این انتخابات انقدر خوشحال شوند. امیدوارم لایق این باشیم که این خوشحالی ادامه پیدا کند. تلخ‌ترین خاطره من زمانی بود که دوستانی در جلسات می‌آمدند و جلسات را شلوغ می‌کردند. قصد نداشتم این انتخابات را تبدیل به دعوا کنم. رفته بودم که کمک کنم برای مشارکت عمومی. به خودشان هم می‌گفتم این شلوغی که می‌کنید به رؤسایتان بگویید که به ضرر شما است و به نفع ما. پلاکارد بلند می‌کردند و داد می‌زدند. یکی از دوستان به من می‌گفت ضد حمله‌ات خوب است. وقتی این‌ها حمله می‌کردند من هم مجبور بودم که پاسخ بدهم. نمی‌دانید چقدر شلوغ می‌کردند. مجبور بودم اولاً مانع کتک‌کاری شوم. چون تعدادشان... اگر هزار نفر آنجا بودند آن‌ها ده نفر بودند. واقعاً تعداد نابرابر بود که به راحتی می‌شد این افراد را ساکت کرد. ولی فکر می‌کردم که این کار خوبی نیست. لذا هنوز صدایم به حالت عادی برنگشته است. از بس مجبور بودم با فریاد، مانع کتک‌کاری این جمعیت شوم. می‌دانستم که این از نظر فضای انتخاباتی به نفع آقای پزشکیان می‌شود. ولی دلم نمی‌خواست این‌طوری شود. لذا اگر بخواهیم تلخ‌ترین زمان انتخابات را بگویم وقتی بود که شلوغ می‌کردند. گرچه موفق‌ترین زمان انتخابات هم همان زمان بود. ولی به نظرم هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. این که از آن شرایط، جامعه تشویق به رای دادن شد خوب بود ولی ای کاش که دوستانمان ما را وادار نمی‌کردند با تقابل این کار را انجام دهیم.

311311

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان