حجتالاسلام والمسلمین اسدالله جمشیدی، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به نقش روایات تفسیری در تفسیر قرآن به خصوص با توجه به نظرات علامه طباطبایی پرداخت و گفت: متهم کردن علامه طباطبایی به عدم اهتمام به روایات، کملطفی در حق علامه است، زیرا علامه در پذیرش روایات سختگیری خاص خود را داشته است، ولی اگر روایتی قطعا ثابت شود، در پذیرش آن تردیدی به خود راه نمیدهد.
تفسیر «وانحر» از دید سه مفسر
وی با بیان اینکه در تحقیقی که با موضوع استفاده علامه طباطبایی از روایات انجام شده، بیانگر استفاده زیاد ایشان از روایات تفسیری است، اظهار کرد: به عنوان مثال، در تفسیر «وانحر» در سوره مبارکه کوثر، شیخ طوسی و مرحوم طبرسی آن را به معنای قربانی گرفتهاند، اما علامه طباطبایی بلندکردن دست به موازات سینه و گوش معنا کرده و معنای روایت را بر معنای لغت ترجیح میدهد.
نویسنده مقاله «نقش ارشادی احادیث تفسیری در تفسیر قرآن» به طرح این سؤال پرداخت که آیا روایات رسیده از معصومین(ع)، درباره قرآن بیان مطالبی است که در دسترس عقول بشری است یا آنچه فرمودهاند از دسترس بشر خارج است و گفت: در این مقاله، من به صورت مفصل به نظر علامه پرداخته و آن را نقد کردهام.
محقق حوزه علمیه تصریح کرد: نظر علامه طباطبایی بر این است که روایات ارشادی ائمه(ع) چیزی نیست که اگر ایشان نفرمایند انسانها قادر به دسترسی به آن نباشند، بلکه آنان در مقام تفسیر قرآن، بیانگر مطالبی هستند که انسانهای عادی نیز از طریق تفکر، خطا و آزمون به آن میرسند اما برای معصومان، خطا و آزمونی وجود ندارد.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بیان کرد: مراد از رسیدن به مدلول نیز، دلالات ظاهریه و مفاد ظاهری آیات است وگرنه تاویل مقوله متفاوتی تلقی میشود، زیرا قرآن بطون و معارفی دارد که نیاز به تفسیر معصوم(ع) است و شأن آنان در این عرصه فراتر از معلمی است.
وی افزود: علامه طباطبایی در جلد سوم المیزان میفرماید پیامبر(ص) معلم قرآن است و تعلیم و راهنمایی طالب از طریق تنظیم مقدمات تا رسیدن به نتیجه، تسهیل فهم است، نه اینکه چیز نافهمیدنی را به متعلم بفهماند یا غیرقابل فهم، فهمیدنی شود.
جمشیدی ادامه داد: قائلین به این سخن، به خصوص علامه برای اثبات ادله به آیات قرآن اشاره کرده است؛ آیاتی که مردم را به تدبر در خود فراخوانده، آیاتی که قرآن را «مبین» و لسان عربی مبین میداند و روایات متواتری که تاکید کرده مردم در فتنهها به قرآن رجوع کنند تا از فتنهها در امان بمانند.
وی اظهار کرد: عرضه روایات بر قرآن که در روایات خود ائمه(ع) بر آن تاکید شده، بیانگر این مسئله است که صحت و سقم را باید از قرآن تشخیص داد. از این رو، تقویت چنین مبنایی تقویت رویکرد به روایات تفسیری است و آثار مبارکی دارد.
جمشیدی تصریح کرد: روشن شدن تعریف روایات تفسیری؛ یعنی روایاتی که با مدلول لفظی آیات قابل تطبیق است، یکی از این آثار است و دیگر آنکه میتوان روایات تفسیری را از سایر روایات یعنی فقهی و ... جدا کرد.
وی با اشاره به بهرهمندی علامه از روایات اهل سنت عنوان کرد: ایشان به این دلیل که این روایات ارشاد است و نیاز به سند محکم ندارد، از این روایات استفاده کرده است و چنین رویکردی در برخی از دسته روایات مثل روایات طبی قابل تعمیم است.
خطاناپذیری و ارشادی بودن روایات اهل بیت(ع)
وی تاکید کرد: این به مفهوم آن است که بیانات اهل بیت(ع) در بیان مدلول ظاهری آیات، ارشاد بر چیزی است که مردم نیز تشخیص میدهند، ولی اگر صدور آن از سوی معصوم(ع) قطعی باشد، خطاناپذیر است.
عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) گفت: اگر رویکرد ما به روایات تفسیری از باب ارشاد باشد، سند، چندان اهمیتی ندارد و ممکن است مطالب و مدلول آن را محققان و مفسران نیز بفهمند (اگرچه خطاپذیر است) و تنها منحصر به فهم معصومانه نیست اما اگر ثابت شد که معصوم(ع) فرموده خطاناپذیری آن نیز اثبات است.
وی با بیان اینکه یکی از برکات رویکرد به چنین مبنایی، آن است که قواعد تفسیری را هم میتوان منقح و استخراج کنیم، تاکید کرد: بین تفسیر تاویل در این موضوع(روایات تفسیری) تفکیک باید قائل شد، زیرا تاویل را فقط معصومان(ع) میدانند اما تفسیر و مدلول ظاهری آیات را مردم هم میتوانند درک کنند. مانند آنکه کلیات بحث معاد را همه از قرآن میفهمند اما جزئیات آن را که در قرآن نیامده معصوم باید با فرمایش خود تبیین کند.