همانگونه که از بیانات قرآن کریم و روایات و ادعیه استفاده میشود، ماه مبارک رمضان، از بهترین ماههای خداوند متعال است که حقتعالی اسباب گوناگونی را در این ماه برای بندگانش مهیا فرموده است تا ارتباط ویژهای با او داشته باشند.
ماه مبارک رمضان ماه تقرب به خدا
همانگونه که از بیانات قرآن کریم و روایات و ادعیه استفاده میشود، ماه مبارک رمضان، از بهترین ماههای خداوند متعال است که حقتعالی اسباب گوناگونی را در این ماه برای بندگانش مهیا فرموده است تا ارتباط ویژهای با او داشته باشند.
چگونه از ماه مبارک رمضان بهره مند شویم
در حقیقت ماه مبارک رمضان از نفحات خاص الهی است که در آن حدیث قدسی فرموده است «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» [1] در ایام و روزگاران شما، وزشهایی از ناحیه خداوند متعال صورت میگیرد، آگاه باشید که متعرض آن بشوید و از آن اعراض نکنید.
نفحات الهی منحصر به این ماه مبارک نیست. در مکانها و زمانها و حالات مختلف شامل حال انسان میشود. منتها انسان باید توجه خاص داشته باشد تا بتواند متعرض این نفحات و نسیمهای قدسی بشود، و نشانهاش این است که انسان اگر توجهی به عالم قدس و ملکوت پیدا کرد، از این توجه حسن استفاده را ببرد، این توجه را دنبال کند، اگر دنبال شد توجهات دیگری از ناحیه حقتعالی به او میشود و دریچه قلب او را میگشاید، همانطور که در حدیث قدسی دیگر، حقتعالی فرمود: «مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ إِلَیْهِ ذِرَاعاً وَ مَنْ تَقَرَّبَ مِنِّی ذِرَاعاً تَقَرَّبْتُ مِنْهُ بَاعاً وَ مَنْ أَتَانِی مَشْیاً أَتَیْتُهُ هَرْوَلَة»[2] که این بیان کنایی است و از عنایت ویژه حقتعالی به بندگان مؤمنش حکایت میکند که اگر این بندگان به مقدار یک وجب بهسوی حقتعالی بشتابند، حقتعالی عنایاتش را برای ایشان بهاندازه یک ذراع باز میکند، و اگر کسی بهاندازه یک ذراع به سمت حقتعالی برود، حقتعالی هروله کنان بهسوی او میشتابد، بههرحال، ماه مبارک رمضان از این نفحات خاص قدسی حقتعالی است که خداوند متعال در این ماه ریزشی خاص دارد، ریزش رحمتهای رحیمیه که ظهور این رحمت رحیمیه در وجود انسان مغفرتهایی است که شامل حال این انسان میشود. منتها ما باید آن ظرفیت را فراهم و آماده کنیم، تا بتوانیم از این رحمتها استفاده کنیم و آن را دریافت کنیم و در وجود خود آن را حفظ کنیم و رشد بدهیم. البته رشد دادن هم به عنایت الهی است اما زمینه رشد دادن باید در ما پیدا بشود، آنچنانکه در روایتی فرموده است: «وَ زَارِعُهَا وَ الْقَیِّمُ عَلَیْهَا رَبُّ الْعَالَمِین»[3] این قسمت در ادامه روایتی است که کشت کننده این علم در قلب انسان خداوند متعال است و قیم بر آنهم ربالعالمین است.
روزه چگونه ما را عالم ماده جدا می کند
در این ماه، امور گوناگونی برای انسان جعلشده است که مقرب انسان بهسوی حقتعالی است. روزه یکی از آن مسائل مهم است که خواص گوناگون ظاهری و باطنی دارد. از جانب اولیاء دین امور خاصی همراه با روزه مقررشده است که مؤکد آن واقعیات روزه است. خاصیت واقعی روزه این است که برای انسان یک حالت انقطاع از عالم ماده و تعلقات مادی ایجاد کند. لذا برای حصول این حالت، اموری بیانشده است. خود قرآن بهگونهای این حقایق را که مبین انقطاع خاص انسان از غیر حقتعالی است بیانشده است و سخن حقتعالی است که اگر کسی با این نگاه به قرآن کریم بنگرد، این حالت را در خودش ایجاد کند به آن معارفی که قرآن کریم انسان را هدایت میکند، میرسد.
دعا و جایگاه عظیم آن در شناخت حق متعال
یکی از امور گستردهای که در این ماه به آن سفارش شده است، مسئله دعاست. در میان اعمال عبادی، دعا ویژگی معینی دارد. دعا بهگونهای سخن عبد باخدای متعال است. سخن عبد، دو وجهه دارد که باید یک وجههاش نسبت به وجه دیگر آن اصالت داشته باشد که این وجهه فرع بر معرفت و شناخت عبد نسبت به حقتعالی است و آن وجهه معرفی خداوند متعال در شئون گوناگون عالم است که فصل مایز بین انسان مؤمن و غیر مؤمن، بین مسلمان و مشرک همین است که مشرکین غیر حقتعالی را بهعنوان صاحب کمال میخواندند. لکن خدای متعال به مؤمنین میفرماید: اگر دعای شما نبود، خدای شما به شما اعتنایی نداشت «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم»[4]البته این آیه جنبههای گوناگونی را به انسان میفهماند که به آن اشاره میشود.
وجهه دوم دعا این است که انسان بهگونهای خود را بشناسد و نیازمندیهای خودش را بداند و به درگاه الهی اعتراف کند و خداوند متعال را رافع این نیازمندیها بداند و برای رفع هر یک از نیازمندیهایش به درگاه الهی اظهار نیاز کند. دعاهایی که از حضرات معصومین مأثور است، هر دو ویژگی را دارد و اساساً باید حقیقتی و شخصیتی دعا بخواند که از معرفتی نسبت به ذات پروردگار برخوردار باشد. لذا مرور اجمالی به دعاهای منقول از انبیاء عظام در قرآن کریم ما را متوجه این نکته میکند که دعاهای ایشان از چه درجه ای از معرفت نسبت به حقتعالی برخوردار است، گر چه نوع این دعاهایی که در قرآن کریم از انبیاء نقلشده است، آن وجهه دوم یعنی تقاضاست. لکن تقاضا هم متفرع بر آن وجهه اول است که متقاضی بداند چه نیازی دارد و قبل از دانستن نیاز بداند چه روابط وجودی با ذات مقدس حقتعالی دارد و سپس ابراز نیاز بکند با این جملات کوتاه نتیجه میگیریم که بهجز ذوات مقدس اهلبیت عصمت و طهارت که در بالاترین درجه معرفت ربوبی قرار دارند، کسی نمیتوانند در دعا اظهار بکنند که خداوند متعال را آنطور که هست معرفی کند. چراکه از طرفی قرآن کریم میفرماید بهجز یک دسته توان به حق توصیف الهی را ندارند، و دعا هم با وجهه اول آن، در حقیقت توصیف ذات ربوبی است، «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ * إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصینَ»[5] خدای متعال خودش را از توصیف بندگان منزه میکند بهجز توصیف بندگان مخلَص و پاکشده از همه آلودگیهای عملی، اخلاقی، کرداری، اعتقادی و روحی. یعنی شخصی که قصد توصیف خدای متعال را دارد، باید با ذات مقدس ربوبی یک ارتباط مستقیم داشته باشد. ارتباط مستقیم با ذات کمال مطلق اقتضا میکند که شخص، همه محدودیتها را درنوردیده باشد، و توجه به محدودیتها نداشته باشد. در مقام توصیف هیچ محدودیتی برای موصوف پیدا نشود. و این جز با عنایت ویژه حقتعالی به چنین کسانی میسر نیست که در آیه ای میفرماید: «وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدی وَ الْأَبْصار»[6] بندگان من را بیاد بیاور (اینها بندگان خاصی هستند) ابراهیم و اسحاق و یعقوب، صاحب قدرتها (ایدی) و بینائیها بودند. یعنی نسبت به حقایق دیدهایی داشتند که دیگران نداشتند، در آیه بعد توضیح میدهد که این دید را از کجا پیداکردهاند، «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّار * وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ»[7] من ایشان را خالص گردانیدم، از شوائب دور کردم، جانهایشان را از آلودگیهای گوناگون زدودیم، به جهت یاد خالص آخرت، یعنی اینها زمینه را برای پاک شدن فراهم کردند و من هم به طور خاص در وجود ایشان دخل و تصرف کردم و ایشان را پاک گردانیدم. البته واقعیت این مطالب باید در جای دیگری روشن بشود، این یک ترجمهای است و هر چه از عالم مخلصین صحبت کنیم، بهجز یک سری مفاهیم T چیزی دیگری به دست نمی آوریم لکن مذاکره در این مباحث لازم است، مخصوصاً در این ایام که مباحث قرآنی مطلوب است. البته قرآن کریم در باره مخلصین اوصافی را ذکر میکند واین یکی از آن ویژگیهاست انبیاء از مخلصین هستند و مخلصین هم دارای درجاتی هستند «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض»[8]، نبی گرامی اسلام و اهلبیت ایشان، افضل از همه انبیا هستند، لذا معرفیهایی که این حضرات از ذات مقدس ربوبی دارند، کامل ترین معرفیهاست و این امر منافاتی با آن دعا و سیره نبی اکرم ندارد که میفرماید: «أَنَا لَا أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْکَ أَنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِک»[9]، خدایا من نمیتوانم ثنای بر تو را احصا کنم، تو آنگونه هستی که خودت بر خودت ثنا میکنی، با توجه به اینکه گوینده به خودش توجه دارد، یک موجود محدودی است که با توجه به خودش نمیتواند از موجود نامحدود تعبیری داشته باشد. اما با توجه به همان حقیقت، که از او معرفت خودش را به تعبیر «إِلَهِی بِکَ عَرَفْتُکَ وَ بِکَ اهْتَدَیْتُ إِلَى أَمْرِکَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت»[10] و این گونه تعبیرات بکار برد.
این معرفیها، معرفی خدای متعال از این لسان است. چراکه خدای متعال فرموده است که معرفی این بزرگواران معرفی خود من است. لذا این دعا را باید با این آیات جمع کرد، این یک مقدمه کوتاهی شد که ما ازاین دریچه به دعاها توجه داشته باشیم و جهت دیگری که در دعاها مطرح است این است که هر دعایی لسان خاصی دارد چراکه انسان در رابطهاش با حقتعالی حالات گوناگونی دارد و حضرات معصومین همه این حالات کمالیه را داشته اند لذا وقتی در دعاهای مأثوره دقت کنیم میبینیم که هر کدام با یکزبان خاص باخدای متعال صحبت میکنند. دعای ابوحمزه زبان خاصی دارد که شاید مجموعاً در هیچ دعایی پیدا نشود، دعای افتتاح به گونه دیگری است، دعای کمیل به گونه دیگر و دعای عرفه همچنین و گاهی هم به صورت مناجات است مانند مناجات شعبانیه که به گونه دیگری است. ارتباط با دعا بهگونهای هم معرفت امام است و هم معرفت حقتعالی و هم معرفت خود، سه تا معرفت در دعاها وجود دارد، اینها ادعاهای مجملی است که داریم ما هم چیزی نمیفهمیم ولی با مراجعه به دعاها میتوان شاهد صدقی نسبت به این ادعاها پیدا کرد.
چرا دعا مغز عبادت است
دعاهای مختلفی در ماه مبارک رمضان واردشده است، دعا برای روز که الی ماشاء الله است، دعا برای شب و دعا برای سحر که هر وقت انسان بخواهد ارتباط آگاهانه و خاضعانه باخدای متعال پیدا کند، از زبان خاضعان مطلق درگاه ربوبی سخن رسیده است. چراکه وجهه دیگر دعا اظهار خضوع خاص به درگاه ربوبی است. وقتی شخصی کمال شخصی را اقرار دارد و معتقد است و اظهار میکند، این اولین مرتبه اظهار خضوع است که بنده مؤمن باید این را داشته باشد. لذا فرموده اند: «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ»[11] دعا مغز عبادت است چراکه حقیقت عبادت اظهار خضوع آگاهانه در برابر معبود است من او را اعتقاداً معبود به حق بدانم و خود این اعتقاد مرتبهای از اظهار خضوع است و این را بهگونهای ابراز کنم که مراتبی دارد. بندگان مخلص نهایت درجه خضوع در برابر حقتعالی را طی کرده اند که خودشان برای بندگان رهبر شده اند که اگر میخواهید خضوع کنید و بهگونهای حقیقت خود را دریابید و اظهار کنید به دنبال ما بیایید، «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکین»[12] ای پیامبر به مردم بگو راه من این است، با تمام وجود بهسوی حق دعوت میکند، أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا، در اینجا «انا» تأکید ضمیر متصل «ادعوا» است. تمام وجود من داعی الی الله است، «و داعیاً الی الله»، تو را داعی فرستادیم، کسی که وجودش به تمامه داعی است، یک وجود خاص است. تا خودش دعوت نشده باشد نمیتواند دعوت کند، ما باید اینچنین باشیم، باید این دعوت را بهگونهای پذیرا باشیم تا انشاء الله داعیاً الی الله باشیم، «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی» و تابعین من هم اینطور هستند آنها هم داعیاً الی الله هستند، «من اتبعنی» عطف به «انا» است، آنهم با بصیرت و بینایی و این مطلب خیلی مهم است دعوت کارساز زمان و مکان نمیشناسد، باجان انسان که زمانی و مکانی نیست همراه است و جانها را متحول میکند، دعا چنین خصوصیتی دارد. با توجه به این مقدمات، انشاء الله دعای افتتاح را توضیح خواهیم داد. با دعاها باید با دید کلاس درس برخورد کرد، بلکه بالاتر از درسهای رسمی، درسهای رسمی توضیحات ظاهری دارد که میشود آنها را بهگونهای درک کرد، اما انسان برای سیر با دعا باید با قدم دل حرکت کند و محصول همه این درسهاست، محصول معارفی است که ما در طول زندگی علمی خود میخواهیم کسب کنیم لذا نباید با ادعیه سبک برخورد کنیم، و دعا به صورت لقلقه زبان ما بشود، و یا ارتباطی با دعا نداشته باشیم. بحمدالله بعد از انقلاب اسلامی، با سفارشات امام امت و بزرگان، مردم بیشتر بهسوی دعا روی آورده اند، اما گاهی از بعضی سؤال میشد کتاب اقبال الاعمال دارید؟ به طور کلی تعجب میکردند و کسانی که سی چهل سال در حوزه درسخواندهاند نام این کتاب را نشنیده بودند. خدای متعالی به همه ما توفیق عنایت بفرماید که با کسب نورانیت از محل ورود این دعاها و قلب مطهر حضرات ائمه، ما هم در جهت نورانیت این دعاها و رسیدن به حقایق آنها قرار بگیریم.
پینوشتها
[1] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج68، ص: 221
[2] عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج1، ص: 56
[3] کافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص: 421
متن روایت: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ مَطْوِیَّةً مُبْهَمَةً عَلَى الْإِیمَانِ فَإِذَا أَرَادَ اسْتِنَارَةَ مَا فِیهَا نَضَحَهَا بِالْحِکْمَةِ وَ زَرَعَهَا بِالْعِلْمِ وَ زَارِعُهَا وَ الْقَیِّمُ عَلَیْهَا رَبُّ الْعَالَمِینَ.
[4] فرقان 77
[5] سوره صافات آیات 159-160
[6] سوره ص آیه 45
[7] سوره ص آیات 46-47
[8] بقره 253
[9] مصباح الشریعة، ص: 56
[10] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج91، ص: 190
[11] عدة الداعی و نجاح الساعی، ص: 29
[12] یوسف 108
منبع : خبرگزاری حوزه , تحریری محمد باقر
منبع : پایگاه حوزه