ماهان شبکه ایرانیان

وبلاگ مشرق

آنچه باید درباره آینده سوریه بدانیم/ فتنه‌انگیزی بین دو رئیس قوه

"فتنه‌انگیزی بین دو رئیس قوه" یعنی یک رجل سیاسی به‌خاطر مخالفت خودش با قانون بگوید رئیس‌جمهور هم به همین دلیل از رئیس مجلس ناراحت است!

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

پزشکیان از قالیباف ناراحت است!

فتنه‌انگیزی بین دو رئیس قوه

آنچه باید درباره آینده سوریه بدانیم/ فتنه‌انگیزی بین دو رئیس قوه

علی‌محمد نمازی، از فعالان جریان چپ در گفت‌وگو با ایلنا در اشاره به قالیباف اظهار کرده است: قالیباف در شروع کار با شعار وفاق ملی دولت چهاردهم همکاری کرد و نماد این همکاری رای اعتماد مجلس با ریاست قالیباف به کابینه آقای پزشکیان بود. تا چند روز گذشنه کاملا واضح بود که سران سه قوه و مخصوصا قالیباف و پزشکیان با یکدیگر همراهی و همکاری کافی دارند. اما هنگامی‌که مصوبه‌ای قانون می‌شود و به رئیس‌جمهور ابلاغ می‌شود، رئیس‌جمهور یک هفته وقت برای ابلاغ این قانون دارد. در غیر این‌صورت رئیس‌مجلس باید آن‌را ابلاغ کند.

او می‌افزاید: در خصوص قانون حجاب و عفاف؛ پزشکیان آن‌را ابلاغ نکرده و قصد هم ندارد که آن‌را ابلاغ کند. بعد از آن قالیباف هم آن‌ را ابلاغ نکرد و به نظر می‌آمد که قالیباف متوجه مشکلات این مصوبه شده و عواقب آن‌را درک کرده‌ و سه قوه قصد داشتند با همکاری یکدیگر به دنبال راه‌حلی برای آن باشند. با تاخیر در خصوص ابلاغ این مصوبه، قالیباف به یک‌باره اعلام کرد که 23 آذر ماه قانون عفاف و حجاب را به رئیس‌جمهور ابلاغ می‌کند. این موضوع فاصله‌ای بین پزشکیان و قالیباف ایجاد کرد و پزشکیان از قالیباف برای بیان ابلاغ این قانون ناراحت است!

نمازی همچنین عملکرد قانونی قالیباف را دون شأن ریاست مجلس نامیده و اظهار کرده است: در تعیین وزرا و استانداران و فرماندارها به نظر می‌رسد که سهم اصولگراها در درجه اول قرار گرفت و سهم حامیان قالیباف در این مجموعه خوب رعایت شده‌ است. 9 نفر از وزرا اصولگرا و از حامیان قالیباف به شمار می‌آیند.[1]

*برخی فعالان اصلاح‌طلب به قدری تمامیت‌خواه هستند که برای آنچه که با آن مخالف هستند؛ حتی پا بر وظایف قانونی مجلس هم می‌گذارند.

همچنانکه در مقطعی پا بر رأی مردم نیز گذاشتند و فتنه کردند و در مقطعی دیگر هم پا بر دموکراسی نهادند و اعلام داشتند که انتخابات را تحریم می‌کنند.

اظهار اینکه پزشکیان از قالیباف ناراحت است و یا قالیباف از کابینه سهم گرفته و حالا که سهمش را گرفته پس چرا مطیع نیست؛ اولا فتنه‌انگیزی بین دو رئیس قوه است و ثانیا از آن دسته حرف‌هایی هست که در حالت محترمانه هیچ بنیادی ندارد و سبب سرشکستگی و تأسف برای جریان اصلاحات که صاحبان چنین حرف‌هایی را در پیشانی و رسانه‌های خود قرار داده است.

لازم به تأکید است که قانون یک فرض لازم‌الاجرا است و در مقطع فعلی حتی اگر کروبی هم رئیس مجلس بود؛ باید قانون را ابلاغ می‌کرد.

اینکه ممکن است یک قانون ایرادات و اشکالاتی داشته باشد هم مرحله بعدی است که می‌توان در چارچوب‌های مشخص شده به آن پرداخت. مشرق پیش از این نیز در گزارشی، نسبت به لایحه فعلی عفاف و حجاب که تبدیل به قانون شده است ملاحظاتی را مطرح کرده و پیشنهاداتی را نیز به دولت محترم ارائه داده است. (اینجا)

***

آنچه باید درباره آینده سوریه بدانیم

آنچه باید درباره آینده سوریه بدانیم/ فتنه‌انگیزی بین دو رئیس قوه

کشور سوریه طی هفته‌های اخیر و پس از آتش‌بس بین لبنان و اسرائیل؛ با حمله عظیم گروه‌های تروریستی لانه‌کرده در شمال این کشور مواجه شده است.

ظاهر امر چنین است که تروریست‌ها تا اینجا چند شهر مهم سوریه را اشغال کرده‌اند و قصد به سقوط کشاندن نظام سیاسی و حکومتی این کشور را دارند.

در این میان، افکار عمومی کشورمان با توجه به سابقه ذهنی چندین ساله پیرامون "دفاع از حرم" و تقدیم ده‌ها شهید در این راه؛ نگران است و از خود می‌پرسد که آینده چه خواهد شد!؟ و نسبت ما در رابطه با این آینده چیست!؟

برای پاسخ به این سؤال؛ نکات و تأملاتی وجود دارد.

*در وهله اول باید دانست که موقعیت‌های ژئوپولتیک و برد و باخت‌های بین‌المللی؛ موقعیت‌هایی متحرک هستند و هر آن امکان تغییر دارند.

بدین قرار باید در هر موقعیتی بهترین تصمیم را گرفت و مفتون دستاوردهای دیروز و آرزوهای فردا نشد.

نکته بعدی که باید به آن توجه شود این است که قدرت‌های هژمونی جهانی که ایران اسلامی هم جزو آنهاست؛ عمدتا در تعاملات فرامرزی خود با چالش "پیوست روانی برای افکار داخل کشور" مواجه‌اند.

به این معنی که افکار عمومی که در قلب یک هژمون زیست دارند باید بدانند که تصمیمات و دستاوردهای فرامرزی و بین‌الدولی قدرت هژمون؛ یک مقوله دو عاملی است نه تک عاملی!

و مقولات دو یا چند عاملی از پایداری همیشگی برخوردار نیستند.

یعنی هژمون تنها تصمیم‌گیر و مقتدر این مقوله نیست و سایر کشورها و گروه‌ها نیز در این وادی تأثیرگذارند.

یک مثال واضح این قضیه ماجرای بوسنی و هرزگوین است.

که ایران اسلامی برای بسط هژمونی خود و دفاع از جان مسلمانان در دوران جنگ بوسنی؛ عازم قلب اروپا شد و شهدایی را هم تقدیم کرد.

لکن در پایان ماجرا و در قضیه صلح دیتون؛ نه تنها هیچ یادی از ایران و ایثارگری ما به نفع مردم بوسنی نشد بلکه هیئت حاکمه بوسنی ترجیح داد همکاری نظامی و استراتژیک خود با ایران را نیز قطع کند.

اکنون آیا ما در بوسنی شکست خوردیم یا به پوچی رسیدیم؟

خون شهدا و مجاهدت مستشاران ایرانی حاضر در بوسنی منجر به بسط هژمونیک ایران در قلب اروپا شد، ‌ اقتصاد و امنیت ایران چند گام به پیش رفت و قدرت‌های جهانی دانستند که با یک هژمون نوظهور طرف هستند که معادلات را به نفع خود تغییر می‌دهد.

مثال دیگر در این زمینه رخدادهای کشور اوکراین بعنوان متحد هژمونی روسیه است.

همانطور که اشاره شد تصمیمات فرامرزی یک هژمون، تک عاملی نیستند.

روسیه اگرچه قوی بود و ناصیه اوکراین را به دست داشت؛ اما هیئت حاکمه سابق اوکراین از توانایی لازم برای مدیریت اپوزسیون و انقلاب نارنجی آنها برخوردار نبود و رئیس‌جمهور این کشور نیز دست آخر مجبور به فرار از اوکراین شد.

رخدادی که عملا اوکراین را در مقابل روسیه قرار داد و حتی جنگ کنونی را هم رقم زد.

پس می‌بینیم که همه چیز به هژمون مادر بستگی ندارد و ساختارهای مختلف سیاسی و نظامی و امنیتی کشوری که در یک پروژه با هژمون مشارکت دارد نیز تعیین کننده است.

به همین منوال باید به سوریه نیز اشاره کرد.

ما در جنگ اول سوریه به بسط هژمونیک رسیدیم و قدرت خود را در ذهن و چشم هژمونی‌های رقیب جهانی تثبیت کردیم. متحدانی جدید یافتیم و پروکسی‌های تازه‌ای در امنیت و دیپلماسی و اقتصاد ایجاد کردیم.

ایران نشان داد که قادر است هر بازی‌ای را به نفع خود و مسلمانان تغییر دهد و از قدرت و تدبیر و اقتصاد لازم برای این کار برخوردار است.

اما این همه ماجرا نیست و همانطور که اشاره شد؛ دستاوردهای بین‌الدوَلی ممکن است همیشگی نباشد.

در پس این "از بین رفتن"، دنیا به آخر نخواهد رسید و حرم منافع نظام جمهوری اسلامی ایران و تشیع در اثر همان بسط هژمونیک که در مقاطع مختلف رخ داد؛ پا برجا خواهد بود.

شهدای این راه نیز اولا در پیشگاه الهی مأجور هستند زیرا شهید؛ پیروزی خود را با شهادت به دست می‌آورد نه با حفظ مواریثش.

ثانیا شهدای مهاجر ما که در سوریه به شهادت رسیدند موجب بسط هژمونیک ایران، امنیت‌آوری برای مردم و تقویت جبهه استکبارستیزی شدند.

همه ما باید بدانیم که قبور مطهر ائمه اطهار(س) در برخی مواقع تاریخی مورد هجوم و تاخت و تاز دشمنان ضد دین قرار گرفتند و حتی در خاطرات مؤخر خود می‌دانیم که چطور کامل‌حسین، داماد صدام عفلقی اقدام به شلیک به سمت بارگاه مطهر سیدالشهدا(س) کرد. [2]

هر دشمن و معارضی که به حرم اهلبیت(س) رسیده و جسارت کرده؛ در واقع تیشه به ریشه خود زده است و نتوانسته نور اهلبیت(س) را خاموش کند.

محبان اهلبیت(س) نیز در ازمنه مختلف اگر توانی و امکانی داشته‌اند از اماکن مقدسه دفاع کرده‌اند و اگر هم امکانی نداشته‌اند؛ ‌ طبعا تکلیفی هم نداشته‌اند. کما اینکه هم‌اکنون نیز برخی اماکن مقدس شیعه در بدترین وضع ممکن در دست دشمنان تشیّع است.

باید از رخدادهای تاریخی درس گرفت و نسبت به هر رخدادی با تبعیت از نخبگان و رهبریت جامعه؛ بهترین تصمیمات را اتخاذ کرد.

***

ما 35 سال است که مرده‌ایم...

در پشت پرده آگراندیسمان مشکلات اقتصادی

آنچه باید درباره آینده سوریه بدانیم/ فتنه‌انگیزی بین دو رئیس قوه

فرشاد مؤمنی، اقتصاددان و از چهره‌های نزدیک به جریان چپ به تازگی در اظهاراتی که جماران آنها را منتشر کرد، گفته است:

"طی 35 ساله گذشته تمام جهت گیری‌های کلیدی اتخاذ شده در حیطه اقتصاد با شکست روبرو شده و ما اکنون یکی از مصادیق اتم و اکمل شکست سیاست گذاری هستیم. در هر زمینه این که سیستم حیثیت بیشتری خرج کرده، گستره و عمق شکست بیشتر بوده است."[3]

*این جملات با واقعیت تطابق ندارد.

از نظر آقای مؤمنی فقط دهه 60 برای اقتصاد ایران خوب بوده و پس از آن در یک بیگ‌بنگ بزرگ همه چیز در اقتصاد ایران از دست رفت!

اما مسئله اینجاست که مخاطب پس از این بخش داستان منتظر می‌ماند تا بخش بعدی یعنی وقوع رخدادهایی مثل انقلاب نان در فرانسه یا خیزش بیکاران در بحران اقتصادی آمریکا آنطور که نهرو روایت می‌کند را بشنود.

اما نمی‌شنود!

یعنی مؤمنی از اینجا به بعد را سکوت می‌کند و به مخاطبش نمی‌گوید در سه دهه و نیم بعدی؛ ایران تبدیل به یک قدرت نظامی برتر جهانی شد و البته قدرت نظامی شدن بدون داشتن اقتصاد قوی ممکن نیست.

مؤمنی نمی‌گوید که همین ایران فعلی در بسیاری شاخص‌های اقتصادی مثل فقر مطلق، ضریب جینی، شاخص گرسنگی و... در رقابت با اقتصادهای پیشرفته و گاهی حتی جلوتر از آنهاست.

مؤمنی گویا نمی‌خواهد مخاطب قصه‌اش بداند که ایران اسلامی جزو 20 اقتصاد بزرگ جهان است.

مؤمنی این بخش ماجرا را درز می‌گیرد که ایران طی 35 سال گذشته با شدیدترین تحریم‌های اقتصادی مواجه شد اما نه تنها دچار قحطی و فلج و کمبود نشد بلکه اثر تحریم‌ها را به کمتر از میانگین 20 درصد در اقتصاد خود رساند.

مؤمنی چرا به مخاطب قصه‌ی سیاهش نمی‌گوید که اقتصاد ایران چندین جنگ مستقیم، نیابتی و هژمونیک را طی 35 سال اخیر تحمل و به خوبی مدیریت کرد و این رخداد از سوی یک اقتصاد فروپاشیده هرگز ممکن نیست.

آیا با اقتصادی که مؤمنی تصویر کرده ما می‌توانستیم نرخ سوخت و انرژی و مالیات را همچنان در ایران پایین نگه داریم، از متحدان خود در سوریه و لبنان و روسیه و یمن و ونزوئلا و عراق حمایت نظامی و اقتصادی داشته باشیم و یکی از ارزان‌ترین درمان‌ها و تعرفه‌های پزشکی جهان را به مردم ارائه کنیم؟

سینمایی‌ها اصطلاح جالب دارند: "بر اساس یک داستان واقعی"

قصه‌ای که مؤمنی از اقتصاد ایران تعریف کرده بر اساس یک داستان واقعی نیست. او صرفا بخش مشکلات اقتصادی را آگراندیسمان (بزرگ‌نمایی) و بخش اکثریتی رمان را پاره کرده است.

***

1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1565878

2_ isna.ir/xdM79v

3_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1651979

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی