حامد نقیلو - روزنامه شرق
ایجاد کریدور ایران - عراق - سوریه یکی از اهداف استراتژیک ایران برای تقویت نفوذ خود در منطقه خاورمیانه است که میتواند پل ارتباطی ایران به مدیترانه و دروازه ورود به اروپا باشد. اما این پروژه با چالشها و اشتباهاتی همراه شد که موفقیت آن را تاکنون به محاق برده است.
درحالیکه ایران در یک فرایند فرسایشی به دنبال راهاندازی این کریدور مهم برای رسیدن به اروپا بود، همزمان کریدورهای جدید مانند امارات - ترکیه و راهآهن فاو - ترکیه از طریق خاک عراق کلید خورد و به این ترتیب محور غربی-عربی با هدف تحریک عراق برای دورزدن کریدورهای ایران شکل گرفت و از طرفی بازیگران منطقه برای حفظ و البته افزایش قدرت و نفوذ خود نیاز داشتند مانع موفقیت ایران در این مسیر استراتژیک شوند؛ زیرا تلاشهای ایران در تحققبخشیدن به دستاوردهای ترانزیت شرق - غرب با حفاظت از امنیت این مسیر، آینده ایران را در قلب طرح «ابتکار کمربند و جاده» چین تأمین میکرد و با ایجاد این کریدور، ایران به عنوان یک هاب ترانزیتی مهم در منطقه شناخته میشد که همین امر میتوانست نقش مؤثری در تسهیل تجارت و حملونقل بینالمللی ایفا کند.
بنابراین این مهم خوشایند رقبای منطقهای نبود و نیست اما همه مشکلات به گردن رقیب نبود و ایران با ضعفهای راهبردی نتوانست به اهداف خود برسد و با سقوط بشار اسد و روی کار آمدن تحریرالشام سخنگفتن از آینده این کریدور در هالهای از ابهام قرار دارد.
از طرفی، در این کمربند ترانزیتی، کریدور ایرانی یک بخش از پازل رقابت میان چین و آمریکا بر سر تسلط بر کریدورهای تجاری و استراتژیک هم بود. بنابراین نقش کشورهای منطقهای، سازمانهای بینالمللی و همکاریهای چندجانبه در تعیین سرنوشت این رقابت بسیار حائز اهمیت بود که ایران باید به چشم فرصتی دستنیافتنی به آن مینگریست و با تقویت روابط راهبردی، دیپلماتیک و تعریف منافع مشترک و دورنمای تقویت امنیت منطقه طرح خود را پیش میبرد. زیرا کشورهای منطقهای میتوانستند با همکاری و تعاملات مثبت، به حفظ امنیت و ثبات کریدورهای اقتصادی کمک و از تأثیرات منفی بیثباتیها جلوگیری کنند.
این یک واقعیت است که همکاریهای چندجانبه بین کشورهای منطقه و سازمانهای بینالمللی میتواند به پیشبرد پروژههای زیربنایی و تجاری کمک کرده و امنیت و ثبات کریدورهای استراتژیک را تقویت کند. این همکاریها میتواند شامل تعاملات اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی باشد که به تعمیق روابط بین کشورها و ایجاد فرصتهای جدید برای توسعه منجر میشود.
بهویژه که نباید فراموش کرد ترانزیت نقش مهمی در جنگها و نبردهای بینالمللی ایفا میکند. مسیرهای ترانزیتی مانند نقشی که کانال سوئز دارد یا مسیرهای انتقال انرژی، از جمله عوامل کلیدی در تعیین نتایج جنگها و تحولات منطقهای هستند.
این مسیرها میتوانند تأثیرات اقتصادی و سیاسی بزرگی بر کشورهای مختلف داشته باشند و به همین دلیل همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ قرار دارند.
بررسی اقدامات اسرائیل علیه مصر در کانال سوئز میتواند به درک اهمیت ترانزیت و نقش آن در جنگها و نبردهای بینالمللی کمک کند.
این اقدامات نشاندهنده اهمیت استراتژیک مسیرهای ترانزیتی و تأثیر آنها بر تحولات منطقهای و جهانی است و ماجرای کریدور ایران، عراق و سوریه هم از این قائده مستثنا نبود و ازاینرو برای عدم موفقیتش تلاش بسیار در منطقه انجام شده است.
برای نمونه، حمایت آشکار آمریکا از ناآرامیها در مناطق کلیدی، از جمله در مناطق آسیای میانه، غرب آسیا و شرق اروپا که در مسیر کریدور شرق به غرب قرار دارند یا ارائه جایگزینهایی برای طرح چین توسط آمریکا، مانند، پروژه آیمک (کریدور هند به اروپا) که گفته میشود با جنگ غزه تعلیق شده، زیرا قرار بود از سرزمینهای اشغالی هم بگذرد.
تحریم شرکتها و پروژههای مرتبط با «ابتکار کمربند و جاده» و مواردی از این دست، شرایط را برای موفقیت طرح ایرانی و به شکل اولی طرح چینی سخت کرد.
نقض روابط دیپلماتیک و سیاسی: ایران در ایجاد کریدور ایران - عراق - سوریه با مشکلاتی در زمینه روابط دیپلماتیک و سیاسی مواجه شد. عدم دستیابی به توافقات جامع با کشورهای همسایه مانند عراق و سوریه، یکی از اشتباهات اصلی بود که به افزایش تنشها و عدم همکاری مؤثر با این کشورها منجر شد.
علاوهبراین، ایران به نقض حاکمیت ملی کشورهای همسایه متهم شد که این موضوع به افزایش نگرانیها و مخالفتهای داخلی در این کشورها دامن زد. این درحالی بود که حتی حضور ایران در سوریه هم مستشاری و به دعوت دولت سوریه رقم خورده بود، اما فضاسازیهای مخالفان حضور ایران در سوریه و البته منطقه توانست حداقل بخشی از افکار عمومی منطقه را علیه ایران کند و ناکارآمدی در بهرهمندی از ظرفیتهای دیپلماتیک به این روند معیوب دامن زد.
تحریمهای بینالمللی و اقتصادی: یکی دیگر از چالشهای ایران، افزایش تحریمهای بینالمللی بود که نتوانست در فرصت مناسب به حلوفصل چالشها بپردازد و مذاکرات رفع تحریمها بدون نتیجه رها شد. این تحریمها به اقتصاد ایران آسیب زیادی وارد کرد و توانایی ایران در اجرای پروژههای بزرگ ترانزیتی را محدود کرد.
همچنین، کاهش سرمایهگذاریهای خارجی به دلیل تحریمها و نگرانیهای بینالمللی، مانع از بهرهبرداری مؤثر ایران از هر کریدوری شد که میتوانست به افزایش قدرت ایران در منطقه کمک کند.
ناکارآمدی در اجرای پروژهها: مدیریت ضعیف و عدم هماهنگی مؤثر با کشورهای همسایه، باعث شده ایران نتواند پروژههای زیرساختی مربوط به کریدور را بهموقع و با کیفیت مناسب اجرا کند. کمبود شفافیت و برنامهریزی مؤثر نیز به افزایش نگرانیها و کاهش اعتماد به پروژه منجر شد. مشکلات مالی ناشی از تحریمها و محدودیتهای مالی، مزید بر علت شد و به تأخیر در اجرای پروژهها انجامید.
توجهنکردن به مسائل اجتماعی و محلی: ایران به مسائل اجتماعی و محلی در کشورهای همسایه توجه کافی نکرد. ایران نتوانست جوامع محلی را به طور مؤثر در پروژههای کریدور مشارکت دهد که این موضوع نیز به کاهش همکاری و افزایش نارضایتی منجر شد.
احساس خطر کشورهای منطقه: از سویی ایجاد کریدور ایران - عراق - سوریه تهدیدی برای کشورهای رقیب ایران بود و ترکیه از طریق پروژههای مختلفی مانند کریدور میانی تلاش کرد از نفوذ ایران بکاهد. این کریدور «براساس ایده ایجاد یک شبکه ریلی منطقهای» است که از ترکیه سرچشمه میگیرد و از طریق قفقاز و دریای خزر به آسیای مرکزی و چین میرسد.
نقش حمایت احتمالی روسیه و همکاری دیپلماتیک: توافق راهبردی که ایران و روسیه هنوز موفق به امضای آن نشدهاند. اگر در زمان درست نهایی میشد، احتمالا با جلب حمایت امنیتی، دیپلماتیک و همکاری تجاری و... روسیه در منطقه، ایران میتوانست در مسیر کریدوری خود موفق عمل کند؛ زیرا روسیه میتوانست با حضور نظامی مشترک و مبارزه با گروههای تروریستی کنار ایران باشد.
این همکاری میتوانست به کاهش تهدیدهای امنیتی در منطقه کمک کند و امنیت کریدور را تضمین کند. بنابراین ایران، روسیه و کشورهای همسایه میتوانستند به توافقات دیپلماتیک سهجانبهای دست یابند که به کاهش تنشها و افزایش همکاریهای منطقهای منجر شود.
حمایت بینالمللی روسیه از پروژه کریدور نیز میتوانست به کاهش فشارهای بینالمللی و تحریمها علیه ایران کمک کند. همچنین از رهگذر این توافق راهبردی، ایران میتوانست روسیه را به سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی کریدور ترغیب و اینگونه به توسعه و بهبود زیرساختها کمک کند.
توسعه بنادر و راهآهنهای مرتبط با کریدور نیز میتوانست به افزایش بهرهوری و بهبود دسترسی به بازارهای بینالمللی کمک کند. روسیه میتوانست فناوری و دانش خود را در زمینههای مختلف به ایران منتقل کند تا به بهبود کارایی پروژه کریدور کمک کند. همکاری در آموزش و توسعه منابع انسانی نیز میتوانست به افزایش تواناییهای فنی و مدیریتی ایران در اجرای پروژهها منجر شود.
ایران و روسیه میتوانستند به صورت مشترک به حمایت از جوامع محلی و ایجاد برنامههای توسعه اجتماعی بپردازند تا نارضایتیها و مخالفتهای داخلی کاهش یابد. مشارکت جوامع محلی در پروژههای کریدور نیز میتوانست به افزایش همکاری و کاهش تنشها منجر شود.
پیشنهادها برای بهبود وضعیت با همکاری روسیه: هرچند شاهد تغییر حکومت در سوریه هستیم، اما شرایط مانند روزهای پرتنش، این روزها باقی نخواهد ماند و توافقات دیپلماتیک سهجانبه بین ایران، روسیه و کشورهای همسایه میتواند به کاهش تنشها و افزایش همکاریهای منطقهای منجر شود.
حمایت بینالمللی روسیه از پروژه کریدور نیز میتواند به کاهش فشارهای بینالمللی و تحریمها علیه ایران کمک کند. سرمایهگذاری مشترک ایران و روسیه در پروژههای زیرساختی کریدور و توسعه بنادر و راهآهنهای مرتبط میتواند به افزایش بهرهوری کریدور و بهبود دسترسی به بازارهای بینالمللی کمک کند.
با مدیریت مشترک پروژههای زیرساختی کریدور و استفاده از تجربیات روسیه میتواند به افزایش شفافیت و کارائی اجرای پروژهها منجر شود. این همکاری میتواند به افزایش اعتماد کشورهای همسایه و جامعه بینالمللی نیز کمک کند.
در پایان باید تأکید کرد که ایجاد کریدور ایران - عراق - سوریه با چالشها و اشتباهاتی همراه بود که به کاهش نفوذ ایران در منطقه و افزایش فشارهای بینالمللی منجر شد، اما با همکاری مؤثر با روسیه در زمینههای نظامی، دیپلماتیک، اقتصادی و اجتماعی، ایران میتواند به بهبود وضعیت و تقویت نقش خود در منطقه کمک کند. همکاریهای آینده بین ایران و روسیه میتواند به کاهش تنشها، افزایش کارایی پروژهها و بهبود روابط بینالمللی منجر شود.