ماهان شبکه ایرانیان

پژوهش و نگارش

حضرت امام خمینی به مقتضای توانایی های علمی و فکری، روحیه کنجکاو و ذهن پر جوشش که به صفای نفس آراسته بود این توفیق را یافت که دانسته های خویش را در سه عرصه به شیفتگان معارف دینی و تشنگان حقایق ناب تقدیم کند: تدریس علومی چون فقه، اصول، حکمت و عرفان، مطرح نمودن مطالبی ارزنده و آموزنده به صورت بیانات شیوا و شیرین که جامعه به خوبی قادر بود مضامین آنها ...

در عرصه قلم

حضرت امام خمینی به مقتضای توانایی های علمی و فکری، روحیه کنجکاو و ذهن پر جوشش که به صفای نفس آراسته بود این توفیق را یافت که دانسته های خویش را در سه عرصه به شیفتگان معارف دینی و تشنگان حقایق ناب تقدیم کند: تدریس علومی چون فقه، اصول، حکمت و عرفان، مطرح نمودن مطالبی ارزنده و آموزنده به صورت بیانات شیوا و شیرین که جامعه به خوبی قادر بود مضامین آنها را بفهمد و در زندگی خویش به کار بندد، امام در سخنرانی های خود اندیشه های اجتماعی، سیاسی و عرفانی را به روشن ترین وجه بیان نمود، همچنین ایشان در مقام قلم و نگارش استعداد خارق العاده ای از خود نشان داد و در تحریر مطالب به زبان فارسی و عربی تبحر داشت و مسایل علمی و افکار و نظرات خویش را از همان دوران جوانی قلمبند نمود.

امام با پیروی از دستور قرآنی مبنی بر: «و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة» نخست خود را مهذب ساختند و سپس به مسایل علمی پرداختند و با شناخت کامل و معرفت نسبت به خدا و خود، عامل اجرای دستورات الهی شدند و آموخته های خود را به عمل درآوردند، کسانی که با امام و کتابهایشان از نزدیک آشنا باشند می دانند که بین نوشتار، گفتار و کردار امام هماهنگی کامل وجود دارد و به همین دلیل مقرب درگاه حق گردید و مردم او را باور نمودند .

چون ایشان به باطن پرداخت و سفر نفس و کاوش در زوایای پنهان و آشکار روح و کشف سر خلیفة اللهی و درک حقیقت وجودی و اتکای صرف به مقام ذات حق را آغاز کرد به وادی حکمت، برهان و عرفان گام نهاد و در نهایت میان ظاهر و باطن آشنایی پدید آورد و در این راه دست به نگارش آثار عدیده ای زد و شاگردانی محقق و اهل قلم تربیت نمود و همراه با این حرکت علمی، حقایق ربانی و اخلاق معنوی را در قالب فهم عامه مردم بر آنان عرضه کرد و سلسله دروس اخلاق را در مدرسه فیضیه برپاداشت. امام در نگارش هم از نثر پخته، رسا و شیوا برخوردار بود و نیز در تحریر مطالب علمی به تمامی ابعاد مسئله مورد بحث توجه داشت به طوری که چون نوشته ایشان به پایان می رسید هیچ نکته مبهم و تاریکی برای استفاده کننده از آن باقی نمی ماند، در حواشی که بر دیگر آثار می نوشتند نیز هم ابهامات آن اثر را بر طرف می نمودند و هم موضوعاتی را که مؤلف آن طرح نکرده بود یادآوری می کردند.

حجة الاسلام و المسلمین حسن ثقفی می گوید: امام یکی از کتاب های خود را که در زمینه حکمت و عرفان و حاوی مطالب مشکلی بود و بر آن با خط ریزی حواشی نوشته بودند، به من دادند تا آن را پاکنویس کنم، این کتاب را امام در سال 1350 ه.ق نوشته بودند که با دیدن آن واقعا بر ارادتم به ایشان افزوده شد، با آن که در سنین جوانی به نگارش درآورده بودند انسان احساس می کرد حکیمی با ذوق و دانشور در سنین پایانی عمر خویش تألیف کرده است. نکات ظریف و لطیف آن اعجاب خواننده را بر می انگیخت به عنوان نمونه صاحب کتاب، روایتی را به شکلی که نفع طایفه خودش در آن بود، معنا کرده بود و در ظاهر امر تصور نمی شد که معنای دیگری هم دارد ولی امام با بیانی زیبا و در چند خط کوتاه آن را توضیح داده بودند و این برنامه از استعداد ایشان در مسایل علمی و ذوقشان حکایت داشت و امتیازی است که تنها خداوند به بندگان پسندیده اش عطا می کند. (1)

امام هنوز به سن سی سالگی نرسیده بودند که کتاب های نفیس و گرانقدری در قلمرو عرفان تألیف کرده بودند که در برخی از آنها عمیق ترین و پیچیده ترین موضوعات عرفانی را به نقد کشیده اند حجة الاسلام محمد حسن رحیمیان می گوید: چون از تعلیقات بر فصوص و نیز مصباح الانس تنها یک نسخه وجود داشت به منظور بالا بردن ضریب اطمینان برای نگهداری آنها به پیشنهاد حاج احمد آقا مشغول استنساخ این آثار شدم. ضمن این کار و مراجعات مکرر به محضر امام در مورد آن، متوجه شدم به رغم گذشت نزدیک به شصت سال از زمان تألیف مزبور و پویایی مداوم و متصاعد حضرتشان در تمام زمینه های علمی و معنوی همچنان به دریافت های علمیشان در آن زمان پا برجا و استوار بودند به طوری که گویی در همان اول خط به آخر خط، رسیده بودند در حالی که معمولا افراد هنگامی که در بسیاری از علوم به نتیجه ای می رسند اگر حول همان موضوع و در مسیر همان مطلب به تحقیق خود ادامه دهند چه بسا نسبت به دریافت قبلی به تجدید نظر و اصلاح و حتی به خلاف آن برسند، نکته دیگر آن که در دهها موردی که در طی بازنویسی از محضرشان سؤال کردم گویی لحظه ای قبل قلمشان را از تحریر مطالب مورد نظر بر زمین نهاده اند و در همان لحظه بدون درنگ جواب می دادند، که این نشانه حضور ذهن و عدم فراموشی مطالب پس از گذشت شصت سال بود به گونه ای که گویی تمام مفاهیم از کف دست برایشان روشن تر بود. (2)

وی می افزاید: حضرت امام با آن همه زحمت و تلاش در طی مدارج علمی در تمام زمینه ها و آن همه نوشته های ارزشمند و کم نظیر هیچ گونه دلبستگی و تعلق خاطری به آثار نوشته شده خود نداشتند و در پرتو این زهد علمی و وارستگی نه در هنگام به غارت رفتن گنجینه های نوشته هایشان به اندوه و ماتم نشستند و نه در زمان یافتن آنها به سرور و شادمانی برخاستند و نه هیچ گاه تمایلی به چاپ و انتشار آثارشان داشتند و نه کمترین اقدام در این راه نمودند آنچه هم چاپ و منتشر شده یا با اصرار و اقدام دیگران بوده یا چون بعضی از نوشته های ایشان به صورت مخطوط توسط شاگردانش از دیر زمان نسخه برداری و تکثیر محدود شده بود با همت برخی از آنان به زیور طبع آراسته شده است. (3)

آیة الله توسلی می گوید: روزی یکی از دوستان و شاگردان امام به بنده پیشنهاد کرد خدمت آقا بروم بلکه موافقتشان را برای چاپ رساله به دست آورم، اول صبح بود که وارد بیرونی ایشان شدیم. امام روی زیلویی نشسته بودند. دوست بنده مطالبی راجع به این که جامعه امروز به وجود شما نیاز دارد بیان کردند. ایشان از کثرت علاقه و اعتقاد عباراتی را بر زبان آوردند که شاید در آن غلو بود، رنگ چهره مبارک امام یک مرتبه سرخ شد و فرمودند: خیر این طور نیست که اسلام به من بستگی داشته باشد. (4)

در دوران تبعید به نجف که رژیم شاه برای تحقیر علمی و کوچک جلوه دادن امام در حوزه نجف فعالیت زیاد می کرد اما هیچ اقدامی برای نشر آثار فقهی و اصولی خود که سالها قبل در قم تألیف کرده بود انجام نداد آثاری که می توانست به شدت مرجعیت و موقعیت ایشان را در حوزه نجف تثبیت کند، هیچ وقت به آثار علمی خود نبالید و به رخ دیگران نکشید در حالی که هر انسانی مایل است نوشته هایش زودتر انتشار یابد و دیگران از آنها استفاده کنند، گفتن و نوشتن این گونه مسایل ساده است ولی عمل به آن بسیار طاقت فرساست و این حالات عظمت درونی و پنهان مردان بزرگ را نمایان می سازد.

از وصیت نامه امام که در تاریخ 25 محرم الحرام سال 1398 ه.ق یعنی اندکی پس از شهادت آیة الله حاج آقا مصطفی نوشته اند بر می آید که ایشان به دلیل تأثیر پذیری منابع اخلاقی بر روی مردم بر این نوشته ها بیش از آثار دیگر تأکید داشته و بر نشر آنها اصرار ورزیده اند :

«کتب خطی این جانب را در صورت امکان طبع کنند و اگر کسی خواست طبع کند در اختیار او بگذارند به طوری که ضایع نشود، خصوصا کتب اخلاقی را» . (5)

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام با در اختیار داشتن امکانات فراوان شخصا برای نشر آثار خود اقدامی نکرد و این ویژگی خود از وارستگی ایشان حکایت دارد.

یک بار صحبت این شده بود که آثار دست نویس حضرت امام باید برای سال های متمادی محفوظ بماند زیرا سند سعادت این نظام اسلامی و امت مسلمان می باشد، چون کاغذهای معمولی به مرور ایام از بین می روند قرار بر این گردید که کاغذهای دست ساز ژاپنی تهیه شود ولی از دفتر امام گفته شد امام کمتر روی کاغذ سفید مطلبی می نویسند و باید ما چیزی بنویسیم و بدهیم خدمتشان تا در حاشیه اش مطلبی بنگارند. بسیاری از اشعار امام که انتشار یافته در حاشیه برخی روزنامه ها درج گردیده است. (6)

آثاری که حضرت امام نوشته اند به لحاظ موضوع می توان در شاخه های علمی زیر بر شمرد :

الف: تفسیر و حدیث

1 تفسیر سوره حمد

حضرت امام ضمن آن که قرآن را تفسیر پذیر می داند اما بر این اعتقاد است که مقصود واقعی از مفاهیم کتاب وحی را تنها معصوم می تواند فهم نماید، با این نگرش والا امام کمتر به طور مستقل به نوشتن تفسیر قرآن مبادرت نموده اند ولی به صورت پراکنده مطالب تفسیری در بین نوشته ها و بیانات ایشان مشاهده می گردد، امام خمینی در سال های نخستین پیروزی انقلاب اسلامی تفسیر سوره حمد را در پنج جلسه بیان فرمودند که مکرر چاپ شده است. ایشان در کتاب «سر الصلوة» سوره مذکور و نیز سوره توحید را به اجمال و با اشارات عرفانی تفسیر نموده اند و در کتاب «آداب الصلوة» این دو سوره و سوره انا انزلنا را به گونه ای مفصل تر تفسیر کرده اند، البته در نوشتار اخیر می خواسته اند مطالبی بنویسند که برای همگان مفید باشد اما به فرموده خودشان در تفسیر سوره قدر مطالبی دیده می شود که تنها خواص می توانند از آنها استفاده کنند، در یک جلسه هم امام راجع به سوره علق مطالبی بیان فرموده اند که به ضمیمه تفسیر سوره حمد چاپ شده است. (7)

2 چهل حدیث (اربعین حدیث)

در سال های 1315 1316 ه.ش چون به دلیل اختناق رضاخانی منبر و سخنرانی ممنوع بود امام درس اخلاقی را آغاز کردند که تا بعد از سال 1320 ه.ش هم ادامه داشت. بخشی از این مباحث اخلاقی توسط ایشان به رشته تحریر کشیده شد که پایان نگارش آن سال 1318ه.ش مطابق 1358ه .ق است. (8) در واقع مضامین این کتاب که در بیان حقایق روایات پیشوایان دین و سرشار از تذکرات اخلاقی و نکات عرفانی و حکمی است تقریرات امام می باشد که در مدارس فیضیه و ملاصادق قم برای شاگردان خود ایراد فرموده بودند. (9) اثر یاد شده شرحی است بر 33 حدیث اخلاقی و هفت حدیث اعتقادی که به زبان فارسی نگارش یافته و نویسنده در ابتدای کتاب یادآور شده اند:

«این بنده بی بضاعت ضعیف مدتی بود با خود حدیث می کردم که چهل حدیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام [را] که در کتب معتبره... ثبت است جمع آوری کرده و هر یک را به مناسبتی شرح کنم که با حال عامه مناسبتی داشته باشد و از این جهت آن را به زبان فارسی نگاشته که فارسی زبانان نیز از آن بهره ای گیرند...» . (10)

روش امام در توضیح احادیث چنین است که ابتدا حدیث را همراه با سلسله سند آن از کتاب کافی نقل می کند. و سپس به ترجمه لفظی حدیث می پردازد. آنگاه کلمات اصلی و گاه غالب تعبیرات و کلمات آن را شرح و معنا می کند و به توضیح نکات لغوی و واژه های حدیث از کتب معتبر لغت می پردازد و در معنای حدیث متعرض نکته ای که در شرح حدیث سودمند است می شود و پس از فراغ از شرح تعبیرات و اصطلاحات و تمهیدات لازم به شرح متن می پردازد و طی چند فصل و گاه مقام و تنبیه و تتمه شرح حدیث را به پایان می برد. نسخه ای از این کتاب در اختیار مرحوم آیة الله آخوند ملا علی همدانی (متوفی 1398 ه.ق) بوده که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از روی آن مکرر به طبع رسیده است. (11)

3 شرح حدیث جنود عقل و جهل

این کتاب آخرین تألیف حدیثی اخلاقی امام می باشد زیرا بر حسب تاریخ نگارش و سایر قرائن پس از این امر به کارهای فقهی و اصولی روی آورده اند. این اثر شرح حدیث معروف حضرت امام صادق (ع) درباره جنود عقل و جهل در اوائل کتاب کافی است (12) که طی آن ششمین فروغ امامت هفتاد و پنج جند برای هر یک از عقل و جهل بر شمرده است، حضرت امام خمینی موفق نشده اند تمام حدیث را شرح کنند بلکه علاوه بر مباحثی کلی راجع به عقل و جهل در 25 مقصد، بیست و پنج جند از جنود عقل و جهل را شرح داده اند و تتمه را به مجلدی دیگر وانهاده اند که ظاهرا موفق به تألیف آن نشده اند، تاریخ پایان آن دوم ماه مبارک رمضان 1363ه.ق در شهر محلات می باشد. (13) مولف در این کتاب که به انگیزه تربیت و تزکیه اخلاقی عموم مردم نوشته بیشتر صبغه اخلاقی حدیث را مد نظر داشته و از پرداختن به دقایق علمی عرفانی احتراز نموده است.

4 التعلیقه علی الفوائد الرضویه

کتاب فوائد الرضویه نخستین شرح بر حدیث «رأس الجالوت» می باشد که توسط عالم عارف قاضی سعید قمی نوشته شده است. (14) این حدیث احتجاج حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام با رأس الجالوت یهودی می باشد که در آثاری چون توحید صدوق، عیون اخبار الرضا، احتجاج طبرسی، بحار الانوار و مسند الرضا به آن اشاره شده است. امام خمینی در سال 1348 ه.ق تعلیقه ای بر آن زده و به سال 1417 ه.ق (1375ه.ش) توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی به چاپ رسیده است. امام افزون بر این تعلیقه بر شرح قاضی سعید، دو شرح مستقل دیگری بر این حدیث نوشته که نویسنده کتاب آیینه دانشوران تاریخ تألیف آن را سال 1348 ه.ق ذکر کرده است. (15)

5 شرح دعای سحر

از حضرت امام رضا علیه السلام نقل شده که امام باقر علیه السلام این دعا را در سحرهای ماه مبارک می خواندند و از آن به عنوان دعای مباهله یا دعای عظیم الشأن هم نام برده اند و امام بر آن شرح نگاشته که چون در زمان نگارش آن آیة الله شاه آبادی به قم آمده چند جا از وی ذکری به میان آورده است. همچنین در این نوشتار از اسرار الصلوة (میرزا جواد ملکی تبریزی)، شرحی اسماء الحسنی (سبزواری)، قبسات (میرداماد)، اسفار (ملاصدرا)، کتب فیض کاشانی، فتوحات مکیه، شرح فصوص قیصری و ... مطالبی نقل شده است، در خصوص انگیزه تالیف آن امام در مقدمه می فرمایند:

«چنین گوید فقیر درگاه پروردگار عظیم و مفتخر به انتساب به رسول کریم سید روح الله فرزند سید مصطفی موسوی خمینی از آن جایی که یکی از بزرگترین نعمت ها بر بندگان و رحمت گسترده بر شهرها دعاهایی است که از گنجینه های وحی... نقل شده و من دیدم که دعاهایی که مشهور است و به نام دعای مباهله نامیده می شود... از دعاهایی است که قدرش جلیل تر و منزلش رفیع تر است... پس خواستم که آن را از بعضی جهات... شرح کنم» .

در این شرح که به سال 1347 ه.ق، و در حالی که مؤلف 27 سال داشته، به نگارش در آمده ضمن تفسیر دعا به تناسب، به آیات و روایات استناد می گردد و در مواردی از آراء فلاسفه و عرفا استفاده می شود بسیاری از امهات مسایل عرفانی، حکمی و کلامی مورد بحث قرار گرفته اند، این کتاب با اجازه حضرت امام توسط آیة الله سید احمد فهری زنجانی به فارسی ترجمه شده و به نام «شرح دعای سحر» در سال 1366 ه.ش به زیور طبع آراسته شده است. از کارهای مهم امام پس از ارتحال آیة الله حائری تصحیح و چاپ و انتشار کتاب عبقات الانوار بود که ابتدا جلد مربوط به غدیر انتشار یافت.

ب: مباحث اصولی

امام خمینی از نظریه پردازان بزرگ علم اصول در چند دهه اخیر است که آراء و اندیشه هایش در این مورد همواره در دروس خارج اصول مطرح است، آثار ایشان در این مورد به شرح ذیل هستند:

6 انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة

تعلیقاتی است بر کفایة الاصول آخوند خراسانی که متن درسی حوزه های علمیه می باشد و مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه (16) از آن یاد می کند و محمد شریف رازی می نویسد: این حاشیه از بحث قطع تا استصحاب است و در جای دیگر خوانده ام که تاریخ پایان تالیف آن 1368 ه.ق (1328 ه.ش) می باشد. این کتاب دو جلدی در سال 1372 ه.ش از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی به طبع رسیده است .

7 رسالة فی قاعدة لا ضرر

این اثر و چهار رساله دیگر که حاوی مباحث مهم اصول فقه می باشد به قلم مبارک حضرت امام نگاشته شده است ولی اجتماع آنها در یک مجموعه و مقدمه نویسی و امور مربوط به طبع آن را حاج آقا شیخ مجتبی تهرانی (از تلامیذ ایشان) در سال 1384 ه.ق با کسب اجازه از استاد خود انجام داده و نام «الرسائل» را برای آن برگزیده است. نخستین رساله را امام در روز چهارشنبه اول جمادی الاول 1368 ه.ق در سن 48 سالگی به اتمام رسانیده که به نام «بدایع الدرر فی قاعدة نفی الضرر» توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، صورت طبع به خود گرفته است.

8 رسالة الاستصحاب

این رساله طولانی ترین اثر از مجموعه الرسائل است که در آن مهمترین آرای اصولیون گذشته و حال مورد بررسی قرار گرفته و به ویژه نظریات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری استاد حضرت امام با تفصیل افزونتر نقل شده است و بحث قرعه آخرین مطالب آن می باشد. امام آن را در نهم رمضان 1390 ه.ق در شهر محلات به رشته تحریر در آورده است.

9 رسالة فی التعادل و التراجیح

در این رساله که تاریخ فراغت از تألیفش نهم جمادی الاول 1370 ه.ق می باشد موقف فقیه در قبال تعارض ادله و شیوه حل آن و ملاک های ترجیح یکی بر دیگری مورد بحث قرار گرفته است. (17)

10 رسالة الاجتهاد و التقلید

این رساله علاوه بر دقت و جامعیت این ارزش را دارد که طی آن اجتهاد و تقلید به عنوان بحثی مستقل مورد بحث قرار گرفته و نیز امام بحث ولایت فقیه را در ضمن آن مطرح کرده اند و نخستین فصل آن را تحت عنوان «فی ذکر شؤون الفقیه» معنون نموده اند. بحث های امام در این زمینه توسط آیة الله سبحانی تقریر گردیده و تحت عنوان «رسالة فی الاجتهاد و التقلید» چاپ شده است که باید توجه داشت از اشتراک این دو عنوان گمان نشود که هر دو یک رساله هستند چنانچه همین مطلب در خصوص قاعده لاضرر صدق می کند. (18)

11 رسالة فی التقیه

پایان یافته در 27 شعبان سال 1373 ه.ق مطابق 1333 ه.ش که طی آن ثابت شده فلسفه وجوب تقیه برای حفظ دین می باشد نه جهت محو آن، مؤلف در ابتدای این رساله فرموده است:

«از آنجا که بحث دوره فقه ما به برخی از فروع مبحث تقیه رسید تصمیم گرفتم تا رساله ای مستقل در این زمینه تدوین کنم که در بر دارنده مبحث ریز و پراکنده آن باشد» .

بی شک روحیه ظلم ستیزی و مبارزه با استکبار که در امام وجود داشت انگیزه ای قوی برای تدوین این رساله گردید. اثر مذکور در همان مجموعه الرسائل در قم به سال 1385 ه.ق در 35 صفحه به طبع رسید.

12 رسالة فی الطلب و الارادة

بحث طلب و اراده از مباحث حاشیه ای علم اصول است که متأخرین این رشته از دانش دینی به آن پرداخته اند، اگر چه انگیزه این کتاب تبیین یک مسأله اصولی بوده است ولی مطالب فلسفی و عرفانی هم در آن دیده می شود و اثر مزبور از یک مقدمه و شش مطلب تشکیل شده است. امام در مقدمه آن می نویسد:

«پس از حمد و سپاس، بحث و بررسی ما که در اصول فقه داشتیم چون به مسأله طلب و اراده رسید و رشته سخن به جبر و تفویض کشیده می شد تصمیم داشتم که بحث در این مسأله را ترک گوییم تا کسانی که صلاحیت چنین بحثی را دارند در جای مناسبش به بحث و بررسی آن بپردازند زیرا ادای حق این مسأله آن چنان که شاید و باید در این شرایط برای ما امکان نداشت که مقدماتش بسیار و مطالبش باریک و از افق فهم بیشتران دور است ولی اصرار بعضی از علاقه مندان و حریصان بر تهذیب این گونه مباحث مرا به ناچار بر آن داشت که به گوشه هایی از مسأله تا آنجا که مناسب اینجاست متعرض شوم و بر آنچه مقتضای تحقیق و نتیجه برهان است اشارتی کنم بدون آن که در بیشتر موارد به بیان برهان پردازم که جای بیان آن برهان ها علم اعلاست و در حکمت عالیه است که این گونه مباحث، بحث و بررسی کامل می شود و از طرفی دیدم که با این وصف نیز دامنه سخن در این مساله به درازا کشید، آن را از میان مباحث جدا کردم و خود به تنهایی رساله ای شد شامل بر یک دیباچه و چند مطلب» . (19)

تألیف این رساله در بیست و پنجم رمضان سال 1371 ه.ق (20) در همدان پایان یافته که با ترجمه و شرح فارسی سید احمد فهری توسط مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، در تهران، چاپ شده است.

13 منهاج الوصول الی علم الاصول

کتابی در مباحث الفاظ علم اصول که پس از سال 1370 ه.ق مطابق 1330 ه.ش تألیف شده است و در سال 1373 ه.ش در دو جلد با تعلیقات و فهرست راهنما و مقدمه ای از آیة الله فاضل لنکرانی از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی چاپ شده است.

14 تقریرات اصولیه

تقریرات درس اصول آیة الله بروجردی می باشد که به قلم امام خمینی تحریر شده است. اثر یاد شده از آغاز تعریف و موضوع علم اصول تا مباحث قطع و ظن را در بر می گیرد حضرت آیة الله سبحانی گفته است: امام خمینی تقریرات استادش (آیة الله بروجردی) را از آغاز مبحث تا حجیت مظنه به نگارش در آورده اند. (21)

15 رساله در موضوع علم اصول

که در برخی نوشته ها کتابی است در اصول فقه و با عنوان یاد شده از تألیفات حضرت امام خمینی بر شمرده شده است. (22) همچنین دوره درس اصول امام توسط آیة الله سبحانی تقریر شده که به نام «تهذیب الاصول» منتشر شده است. (23) آیة الله حسین تقوی اشتهاردی بین سال های 1331 تا 1338 ه.ش یک دوره درس های خارج اصول استاد خود امام خمینی را که در شهر مقدس قم برای جمع کثیری از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم تدریس نموده اند به رشته تحریر در آورده و آن را تنقیح الاصول نامیده است. (24)

ج: قواعد و متون فقهی

حضرت امام خمینی به مدت سی سال یا بیشتر فقه استدلالی تدریس می نمودند و همه این درس ها یا قسمت اعظم آنها را نوشته اند و یکی از امتیازات این تألیفات همین است که پس از تدریس و تحقیق کامل به نگارش در آورده اند امام در موضوعاتی چون طهارت، مکاسب محرمه، بیع، خیارات، خلل و صلاة بحث کرده اند.

16 کتاب الطهارة

که در چهار مجلد بین سال های 1375 1377 ه.ق تألیف شده اند:

جلد اول دماء ثلاثه پایان تألیف 22 ربیع الاول 1376 ه.ق، جلد دوم تیمم زمان خاتمه آن 11 شعبان 1376 ه.ق، جلد سوم اقسام نجاسات تاریخ فراغت از آن 1377 ه.ق، جلد چهارم احکام نجاسات پایان نگارش 1377 ه.ق. (25)

17 المکاسب المحرمة

تاریخ پایان تألیف جلد اول پس از سال 1377 و قبل از 1380 ه.ق می باشد و امام جلد دوم را در هشتم جمادی الاول سال 1380 به پایان برده است. امام ضمن بحث در خصوص کسب های حرام مباحثی چون کمک به ظالمان، ولایت، حکومت از طرف جائر، جوائز سلطان، خراج و مقاسمه ای که سلطان ستمگر اخذ می کند را مطرح نموده و در بحث غنا بخشی از رساله «الروضة الغناء فی تحقیق مسئلة الغنا» اثر آیة الله شیخ محمد رضا اصفهانی را نقل نموده است. (26) و نیز در این کتاب در مورد حرمت نقاشی، مجسمه سازی و غنا مؤلف نکات بدیعی ابراز داشته اند که بسیار سودمند است، آقای مجتبی تهرانی این اثر را تصحیح نموده و با اهتمام وافر به استخراج احادیث و نقل قول ها و یافتن نام ناقلین و ذکر دیگر ارجاعات مبادرت کرده است . (27)

چاپ کتاب مکاسب محرمه توسط یکی از شاگردان امام صورت گرفت و چون در آخر کتاب اسم نویسنده نیامده بود از ایشان خواستند نام خویش را در خاتمه این اثر بیاورند، فرمودند: لازم نیست سر انجام به آقا گفته شد لا اقل مرقوم بفرمایید که اگر کسانی اشکالاتی دارند به چه کسی ایراد بگیرند و معلوم باشد که مطالب از آن کیست، در این حال فرمودند، در این صورت می نویسم . (28)

18 کتاب البیع

این اثر حاصل بحث های امام در حوزه نجف طی سال های 1385 1392 ه.ق می باشد در پنج جلد به چاپ رسیده است، ایشان در بخشی از این کتاب حدود اختیارات ولی فقیه را بیان می دارد که به دلیل اهمیت زیاد به فارسی ترجمه شده و با عنوان «شؤون و اختیارات ولی فقیه» به چاپ رسیده است. آیة الله قدیری نیز تقریرات بیع حضرت امام را به رشته تحریر درآورده است.

19 تحریر الوسیله

این اثر در واقع تحریر اثر فقهی آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی موسوم به «وسیلة النجاة» می باشد که قبلا امام بر آن تعلیقه نوشته بودند، چون به ترکیه تبعید شدند، این اندیشه در ذهنشان شکوفه زد که حاشیه خود را در متن وسیله النجاة درج نموده و ابوابی را که در آن موجود نیست بیافزایند و مسایل جدیدی را مطرح کنند نتیجه این کار کتاب تحریر الوسیله بود که در همان دوران تبعید پایان یافت و با ورود امام به نجف در دو جلد انتشار یافت که به دلیل تنوع مباحث و کامل بودن، در حوزه های علمیه و برخی مراکز قضایی به متن درسی تبدیل شده است. امام در مقدمه این اثر می نویسد:

«[در] گذشته کتاب وسیلة النجاة تألیف سید الحجة فقیه اصفهانی را حاشیه کردم و آن گاه که در اواخر ماه جمادی الثانی 1383 ه.ق به دنبال حوادث دردناکی که به اسلام و مسلمان ها وارد آمد که شاید تاریخ آن را ثبت کند به بورسا (از توابع ترکیه) تبعید شدم و در آنجا تحت نظر و مراقبت فارغ البال بودم، در مقام آن برآمدم که آن حاشیه را به صورت متن مستقلی در آورم تا استفاده از آن آسانتر باشد و اگر خداوند به من توفیق داد مسایل مورد نیاز را بر آن می افزایم» . (29)

وقتی تحریر الوسیلة برای اولین بار در نجف چاپ شد روی جلد آن عناوینی چون تألیف علامه، آیة الله العظمی فی الارضین یا فی العالمین، زعیم الحوزات العلمیه و... نوشته شده بود، امام به محض آن که این تعبیرات را دیدند دستور داد آنها را پاک کنید، دست اندرکاران گفتند: چاپ شده و محو آن مشکل است ولی نتوانستند امام را راضی کنند و آقا فرمودند: مخارج پاک کردن این عبارات را می دهم و تا این حد امام اخلاص داشتند که برای چاپ و ترویج رساله پول نمی دادند اما برای پاک کردن عناوین از روی تحریر الوسیله از وجوه شرعی مصرف می کردند که مبادا تعریضی به دیگر مراجع باشد. (30)

امام در این کتاب مسایل ارزنده زندگی سازی را مطرح کرده و در کنار مسایل عبادی آورده که اهمیت آن امروزه کاملا لمس می شود که برخی از آنها عبارتند از: امر به معروف و نهی از منکر، نماز جمعه و مزایای سیاسی و اجتماعی آن، دفاع که از مسایل مهم و حیاتی اسلام است، مسایل نوظهوری که در دنیای امروز روی می دهد. (31)

این اثر دوبار به فارسی برگردانیده شده است یک بار توسط سید محمد باقر موسوی همدانی و بار دیگر توسط آقای قاضی زاده با همکاری آقای اسلامی. مستند تحریر الوسیله کتابی است که توسط آقای احمد مطهری تدوین و توسط هاشم نوری ترجمه شده است. (32) حضرت آیة الله فاضل لنکرانی شرحی در چهارده جلد به تحریر الوسیله نوشته که مجلداتی از آن به طبع رسیده است. (33) آیة الله عمید زنجانی این کتاب را خلاصه کرده که تحت عنوان «زبدة الاحکام» توسط سازمان تبلیغات اسلامی چاپ شده است. (34) رساله نوین در چهار مجلد نیز بخش هایی از ترجمه تحریر الوسیله به همراه توضیحاتی از دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی می باشد که دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را چاپ و منتشر نموده است.

آیات گرام یوسف صانعی، محمد مؤمن قمی، محمد حسن احمدی فقیه یزدی، حاج شیخ احمد سبط الشیخ، سید نور الدین شریعتمدار جزایری و حاج شیخ زین العابدین احمدی زنجانی نیز بر این کتاب شرح نوشته اند.

20 توضیح المسائل (رساله عملیه)

این کتاب در دوران رژیم طاغوت از آثار ممنوع به شمار می آمد و از این رو گاه بدون نام و در مواقعی با نام مراجع دیگر انتشار می یافت، در پایان برخی از چاپ های آن پاره ای از استفتائات حضرت امام که جنبه عمومی دارد به چاپ رسیده و البته استفتائات ایشان در دو جلد به شکلی مستقل نیز به طبع رسیده است. همچنین مسائل مستحدثه ذکر شده در تحریر الوسیله به فارسی برگردانده شده و در کنار مسائل دیگری چون دفاع، امر به معروف و نهی از منکر در پایان توضیح المسائل با نام ملحقات و نیز به طور مستقل چاپ شده است.

21 حاشیه توضیح المسائل آیة الله بروجردی

که پس از وفات آیة الله بروجردی در سال 1381 ه.ق در قم منتشر شد، در دوران طاغوت این حواشی و نیز حاشیه امام بر عروة الوثقی با حرف «خ» منتشر می گشت.

22 حاشیه بر عروة الوثقی

تاریخ تألیف آن هفتم جمادی الاول سال 1375 ه.ق مطابق 1335 ه.ش می باشد که جداگانه و نیز همراه با عروة مکرر چاپ شده است.

23 تعلیقة علی وسیلة النجاة

حاشیه ای است بر تمام کتاب وسیلة النجاة سید ابوالحسن اصفهانی که تاریخ تألیف آن مشخص نمی باشد، چاپ نخست آن به طور مستقل ولی چاپ های بعدی همراه با وسیلة النجاة به طبع رسیده است.

24 مناسک حج

احکام و مسائل شرعی مربوط به حج و آداب آن به زبان فارسی، این رساله بارها در ایران و عراق به چاپ رسیده و به زبان عربی اردو نیز ترجمه شده است. چاپ ششم آن در سال 1376 ه.ش همراه با ترجمه مسائل حج از تحریر الوسیله و 550 استفتاء چاپ شده است.

25 رسالة فی حجیة خبر اصحاب الاصول و الکتب

این رساله درباره قاعده اجماع و تفاوت اصل و کتاب و ... بحث کرده و ضمن جلد سوم کتاب الطهارة چاپ شده است.

26 رسالة فی بعض فروع العلم الاجمالی

در این رساله حضرت امام خمینی هفت مسئله از مسائل صلاة عروة الوثقی (جلد دوم، صفحه 58 63) را بحث و بررسی نموده است.

27 تقریرات درس آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری

در مورد این اثر مراجعه کنید به مجله معارف جعفری، شماره چهارم، ذی القعده سال 1383 ه.ق (1342 ه.ش)، صفحه .65

28 نجاة العباد

احکام فقهی به زبان فارسی در دو جلد می باشد، جلد اول شامل مباحث تقلید تا احکام عمره، جلد دوم احکام معاملات تا احکام طلاق، البته برخی گفته اند سه جلد است.

29 حاشیه رساله ارث

مرحوم ملا هاشم خراسانی صاحب کتاب «منتخب التواریخ» رساله ای در ارث به زبان فارسی نوشته که با حاشیه برخی مراجع تقلید گذشته چاپ سنگی شده است، امام خمینی حاشیه ای بر آن نگاشته اند که با اصل رساله در 120 صفحه در قم پس از رحلت آیة الله بروجردی به طبع رسیده است.

30 رسالة فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمرة

این رساله در 32 صفحه به سال 1367 ه.ش از امام خمینی منتشر شده که در عین اختصار از تألیفات فقه استدلالی ایشان به شمار می رود. امام خمینی در این رساله دیدگاه خود را در نحوه مشخص کردن فجر در شب های مهتابی بیان داشته اند.

31 کتاب الخلل فی الصلوة

در خصوص احکام فقهی خلل در نماز که در آخرین سال های اقامت امام در نجف نوشته شده است . این کتاب در اصل مباحثی است که ایشان در ضمن دروس خارج فقه بیان داشته اند و بعد به قلم مبارک خود تحریر نموده اند. این اثر در قم به چاپ رسیده است.

32 رسالة فی قاعدة من ملک

مؤلف کتاب آثار الحجة مرحوم حاج شیخ محمد شریف رازی از این اثر یاد کرده و آن را از تألیفات حضرت امام دانسته است، (35)

گفته می شود که این رساله در صد صفحه از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی در حال نشر می باشد.

د: حکمت نظری و عملی و عرفان

33 حاشیه بر اسفار

آیة الله محمدی گیلانی می گوید از امام سؤال کردم که آیا حاشیه بر اسفار دارید. فرمودند : جداگانه نه ولی به هنگام تدریس اسفار، در حاشیه آن نظراتم را می نوشتم چون عوامل ساواک به منزلم هجوم آوردند آثار علمی از جمله اسفار محشی را به غارت بردند. (36) مطابق گفته یکی از شاگردان امام، ایشان در حاشیه اسفار به یکی از نظرات ملاصدرا انتقاد نموده و آن را مردود دانسته است. (37) البته حضرت امام از مدرسین مسلط بر تدریس اسفار اربعه ملاصدرا بوده اند و بعید نمی باشد که بر این اثر تعلیقاتی نگاشته باشند اما تا شواهد قوی تری یافت نشود نمی توان این اثر را به طور قطع به امام منسوب نمود. (38)

بخشی از مجموعه تقریرات دروس فلسفه حضرت امام خمینی که به قلم یکی از شاگردان ایشان حجة الاسلام و المسلمین عبدالغنی موسوی نگارش یافته در اختیار مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قرار گرفت تا پس از تنظیم و مقابله و استخراج منابع، این مجموعه نفیس منحصر به فرد در چندین مجلد انتشار یابد.

34 مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة

به نظر می رسد نخستین کتابی که حضرت امام به نگارش در آورده اند همین اثر است که آن را در سن 27 سالگی نوشته اند چنانچه مرحوم حاج سید احمد خمینی بر این نکته تأکید نموده است. (39) البته آیة الله سبحانی خاطر نشان نموده است: نخستین کتابی که امام نوشتند شرح دعای سحر بود که تاریخ نگارش آن 1347 ه.ق و در همان سال با دختر مرحوم آیة الله ثقفی ازدواج کردند و کتاب دیگر را همین اثر ذکر کرده اند و نشانه شکوفایی عرفانی حضرت امام دانسته اند . (40)

برخی منابع تاریخ خاتمه این نوشتار را 25 شوال 1349 ه.ق (24 اسفند 1309 ه.ش) نوشته اند . کتاب حاضر از بهترین آثار عرفانی است که به زبان عربی می باشد. آغاز کلام در بیان مرام حدیث مشهور ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک است و از آثاری چون البوارق الملکوتیه و شرح توحید صدوق به قلم قاضی سعید قمی، مفتاح الغیب (صدر الدین قونوی) شرح فصوص الحکم (قیصری) و شرح قصیده ابن فارض (ملا عبد الرزاق کاشانی) مطالبی نقل می کند و در چند مورد عباراتی از استادش آیة الله شاه آبادی با تجلیل فراوان می آورد. گرچه کتب عرفانی فراوانی درباره انسان کامل و ولایت او نوشته شده اما به جرأت می توان اظهار نمود که هیچ کدام نتوانسته اند حقیقت خلافت و ولایت را که از مهمترین و دشوارترین مسایل عرفانی است به خوبی این اثر تحلیل و تفسیر کنند. حضرت امام خمینی در این کتاب حقیقت خلافت و ولایت را با ذوق عرفانی چنان بیان کرده که با آیات، روایات و براهین فلسفی کاملا هماهنگ باشد، مصباح الهدایه دارای دو مشکوة است که مشکوة اول 56 مصباح و مشکوة دوم آن حاوی سه مصباح است و هر کدام دارای چند فصل هستند، کتاب با یک خاتمه پایان می یابد. عناوین اثر مورد اشاره از گرایش های امام به فلسفه اشراق و تأثیر پذیری او از سهروردی و مرحوم میرداماد حکایت دارد.

کتاب مصباح الهدایة تنها برای کسانی که با عرفان و واژه های آن آشنایی دارند قابل استفاده است چنانچه امام در پایان این رساله مورد تأکید قرار داده اند که افراد غیر وارد از مطالعه آن بر حذر باشند ایشان در آثاری چون سر الصلوة و تعلیقه بر شرح فصوص به این کتاب ارجاع می دهد و می گوید در آن کتاب این مطلب را تحقیق کرده ایم. (41)

35 تعلیقه علی شرح فصوص الحکم

فصوص الحکم تألیف محی الدین عربی است که محمود قیصری آن را شرح نموده است و امام خمینی در مدت هفت سالی که از محضر آیة الله شاه آبادی استفاده می کرد آن را نزد ایشان خوانده و تاریخ تألیفش هم همان سالهاست. این تعلیقه را امام در حواشی نسخه چاپی شرح فصوص نوشته بودند که به دست عمال شاه غارت شد و پس از انقلاب اسلامی در همدان یافته و به حضرت امام تحویل داده شد و به صورت جالبی چاپ گردید. تعلیقات امام بر تمام مقدمه تا فص 19 از 27 فص یعنی فص «حکمة غیبیه فی کلمة ایوبیه» را شامل می شود. ایشان در این اثر بر برخی شرح های قیصری انتقاد دارد و در مواقعی می فرماید کلام فاضل شارح در کمال سقوط است و در مواردی تأکید می نماید معنایی که ما برای کلام شیخ ذکر کردیم از معنایی که قیصری آورده بهتر است و در واقع اشتباهات شارح را در فهم کلام شیخ مشخص می کند.

36 تعلیقات علی مصباح الانس

مصباح الانس بین المعقول و المشهود شرح محمد بن حمزه بن محمد فناری بر کتاب مفتاح الغیب ابوالمعالی محمد همراه حاشیه فصوص در 329 صفحه در سال 1365 ه.ش توسط مؤسسه پاسدار اسلام در قم چاپ شده است. تاریخ پایان این تعلیقات سال 1355 ه.ق (1315ه.ش) در شهرستان خمین می باشد. تعلیقات مزبور یک سوم کتاب مصباح الانس را در بر می گیرد و تا باب کشف السر الکلی و ایضاح الامر الاصلی (الاصل الاول من الفصل الاول فی بیان مرتبة الحج و الوجود) را شامل می شود. همچنین تعلیقه های امام بر مصباح الانس اندک و غالبا توضیحی بوده و از نقد و اعتراض بر کلمات قونوی یا ابن فناری به دور است.

37 سر الصلوة یا معراج السالکین و صلوة العارفین

این کتاب برای خواص از اهل عرفان به نگارش در آمده و تاریخ پایان تألیف آن 21 ربیع الثانی سال 1358 ه.ق (1318 ه.ش) است، در آغاز اثر مزبور از «سر الصلوة» شهید ثانی و مرحوم آیة الله شاه آبادی یاد می شود و مؤلف به شرح اربعین خود ارجاع می دهد که مشخص می شود شرح مزبور را قبل از سرالصلوة نوشته اند. یک بار این کتاب با اجازه امام در یادنامه شهید مطهری چاپ شد و طبع دیگرش با تصحیح و تعلیقات سید احمد فهری زنجانی همراه بوده است. سرالصلوة به بیان و تفسیر معراج حقیقی اهل نیاز (یعنی اهل نماز) پرداخته و مقامات روحی اولیاء را در این سلوک روحانی و معراج ایمانی عرفانی به رشته تحریر در آورده است. اصل کتاب به فارسی می باشد که به عربی هم ترجمه شده و با تعریب و تعلیق سید احمد فهری انتشار یافته و در دسترس علاقه مندان عرب زبان قرار گرفته است. (42)

38 آداب الصلوة

زمان فراغت از تألیف شنبه دوم ربیع الثانی سال 1361 ه.ق (30 فروردین 1321 ه.ش) . می باشد طی این کتاب سوره های حمد، توحید و قدر با بیانی عرفانی تفسیر شده اند و در آن همچون اسرار الصلوة جنبه های باطنی نماز مورد توجه بوده و از یک مقدمه، سه مقاله و یک خاتمه تشکیل شده که هر مقاله شامل چندین فصل است، اثر یاد شده با عنوان «پرواز در ملکوت» از سوی آیة الله احمد فهری در دو جلد به طبع رسیده است. در سال 1367 شمسی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی چاپ پنجم آن را انتشار داده است و ناگفته نماند که این کتاب به زبان های عربی، اردو، انگلیسی (43) و فرانسه ترجمه شده است. آداب الصلوة از آخرین آثار عرفانی امام بوده و از جهت غنا و محتوای بلند عرفانی بسیار دقیق تر و عالی تر از دیگر کتب عرفانی ایشان است. گرچه مخاطب آن خواص نمی باشد و برای عموم نوشته اند اما هرگز سطح مطلب را تنزل نداده و بلکه به سادگی بیان افزوده اند. (44)

39 مبارزه با نفس یا جهاد اکبر

شامل درس های اخلاقی امام درباره لزوم تهذیب نفس است که در نجف ایراد شده است، این کتاب نخست همراه با کتاب ولایت فقیه امام چاپ گردید و سپس برای بار اول به صورت مستقل به سال 1392 ه.ق انتشار یافت، حجة الاسلام سید حمید روحانی می گوید: وقتی این کتاب را تنظیم می کردم به مناسبت فرمایشی که امام در بحث اخلاقی خود کرده بود یک بیت شعر در پاورقی آوردم، فرمایش امام این بود:

«بسیاری دنیا را با همان دید محدود خود می نگرند و دنیایشان همان دنیای مادیت است بینش این افراد جولان ندارد تا فراتر از دنیای مادی را بنگرد» .

شعری که به این مناسبت نوشتم چنین بود:

چو کرمی که میان سیب نهان است

زمین و آسمان او همان است

کتاب را پس از تنظیم و قبل از چاپ خدمت آقا فرستادم، پس از ملاحظه و مطالعه نوشته بودند : وزن شعر صحیح نمی باشد مگر آن که به این صورت بیاورید:

چو کرمی که میان «به» نهان است

زمین و آسمان او همان است (45)

40 جلوه های رحمانی

نامه ای است عرفانی از سوی حضرت امام خمینی به حجة الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی که معاونت فرهنگی هنری بنیاد شهید انقلاب اسلامی در قطع بزرگ و با خوشنویسی در سال 1371 چاپ کرده است.

41 ره عشق

نامه ای است اخلاقی از حضرت امام به بانو فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم حاج سید احمد) که همراه با متن دستخط، فهرست و توضیحات و اصلاحات به چاپ رسیده است.

ه: کلام و عقاید

42 کشف اسرار

یکی از ویژگی های حضرت امام، غیرت دینی فوق العاده ایشان بود، در زمان اختناق که گاهی در برخی از جراید و مجلات نسبت به اسلام و مسلمین اهانت می شد سخت بر می آشفت و به شدت موضع گیری می نمود و از دستگاه ستم هراسی نداشت و این گونه نبود که در برابر هجوم به معتقدات و ارزش ها خاموش بماند و کسانی که بهانه های واهی و تحت القائات عوامل بیگانه باورها را نشانه بگیرند و دیانت مردم را مورد استهزاء قرار دهند و ایمان آنان را دچار خدشه و تردید کنند. نمونه بارز دفاع از حریم دیانت توسط امام ماجرایی می باشد که به آن اشاره خواهد شد.

آقا شیخ مهدی پایین شهری از شخصیت های اول علمی قم محسوب می شد که با مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در سامرا هم بودند، و به هنگام مهاجرت وی از اراک به قم، استقبال شایان توجهی از او کرد وی فرزندی به نام علی اکبر حکمی زاده داشت که ملبس به لباس روحانیت هم بود و گاهی در مدرسه رضویه که آن زمان جنبه مرکزی داشت به منبر می رفت، پدرش متصدی این مدرسه بود. حکمی زاده و مرحوم آیة الله طالقانی (دایی وی) و آیة الله سید حسین بدلا تشکیلات دینی و مذهبی برای خود داشتند که منجر به تأسیس مجله ای به نام «همایون» شد که شخصی به نام همایون مسؤول امور مالی و حکمی زاده هم صاحب امتیاز آن بود. به رغم آن که این نشریه هیأت تحریریه داشت و باید مطالب آن مورد تأیید این مجموعه قرار بگیرد گاه حکمی زاده مطالب نادرستی در آن درج می کرد و باعث می شد که دیگران کناره گیری کنند و به همین دلیل مجله بیش از یک سال دوام نیاورد.

تا آن که حکمی زاده با تهران ارتباطی برقرار کرد و در جلساتی که در منزل حاج عباس قلی بازرگان تشکیل می گردید حضور می یافت، طی این برنامه حکمی زاده با احمد کسروی آشنا شد، و انحراف وی از همین آشنایی مقدماتی آغاز گشت و گاهی کسروی را به قم هم می آورد، ظاهرا نشریه ای تحت عنوان «پیمان» انتشار می داد که نکات منحرف کننده ای در آن درج می شد و یک بار هم حکمی زاده مطالبی را به زبان آورده بود که بوی ارتداد می داد و آدمی که در هاله ای از جمود و تحجر زندگی می کرد و خانواده اش را در قم تحت فشار قرار می داد که کسی با آنان ارتباط برقرار نکند و نسبت به اعمال و رفتار خود آنقدر تقید داشت که زیر زبانش ریگ می گذاشت که بدون فکر حرف نزند و دچار سخنان لغو نشود این گونه متحول شد و از چاه افراط به دره تفریط سقوط کرد و از قم به تهران انتقال یافت و نه تنها از آن تقیدها دست برداشت بلکه بسیاری از باورهای دینی را به باد انتقاد گرفت. (46) پس از هجوم متفقین به ایران و شکستن سد اختناق و پدید آمدن آزادی قلم، درست هنگامی که حکومت مرکزی هم ضعیف بود و در شمال و شمال غربی ایران افراد کمونیست سخت مشغول فعالیت بودند به سال 1322 ه.ش حکمی زاده به کمک دشمن برخاست و برای ایجاد تشنج در کشور و تضعیف عقاید مردم کتابی به نام «اسرار هزار ساله» نوشت که مطالب آن در رد اعتقادات تشیع و ترویج مسلک وهابیت بود، او از روی غفلت و جهالت و برخی عقده هایی که داشت در خدمت اجانب قرار گرفت و خواست تا مذهب تشیع را زیر سؤال ببرد و به تدریج مردم را از آن جدا کند، این فرد به رغم آن چهره مقدس مآبی که داشت به ورطه انحراف کشیده شد و در این کتاب با طرح یک سلسله سؤالاتی که خود به خود چیزهایی را القا می نمود معتقدات شیعیان را خرافه می پنداشت و از تشکیلات روحانیت انتقاد نمود. حکمی زاده در این کتاب سی و هشت صفحه ای به باورهایی چون توسل، سجده بر تربت، ساختن گنبد بر مرقد امامان، زیارت جامعه کبیره، کتاب کافی و بحار الانوار، شفاعت، تقیه، سوگواری، بداء، نسخ، استخاره، امامت ائمه، علمای شیعه، تقلید، احکام فقهی (چون طهارت، خمس، زکات و اوقاف) حمله کرد و سراسر مطالب آن تبلیغ علیه مبانی تشیع و روحانیت بود. (47) حکمی زاده در این کتاب از اندیشه های کسروی و موهومات وهابیان الهام گرفت.

انتشار این کتاب فریاد اعتراض بسیاری را در محافل دینی و خصوصا حوزه های علمیه برانگیخت، از نظر بسیاری از علما این برنامه به مفهوم رسوخ اندیشه های کسروی به درون مراکز آموزش علوم دینی بود که احتمال می رفت بدبینی و انحراف فکری بزرگ در میان طلاب جوان پدید آورد و این که نویسنده اش فرزند یکی از علمای با سابقه بزرگ قم بود که سابقه طلبگی هم داشت حساسیت این حرکت را بیشتر می کرد. (48) در مقابل این کتاب افراد زیادی در صدد پاسخگویی بر آمدند برخی جواب ها خود موجب تشتت افکار شد لذا بر آن شدند از سوی حوزه جواب مناسبی تهیه شود و پاسخ های متعدد دیگر جمع آوری گردد. یکی از کسانی که در مقام پاسخ آن کتابی نوشته بود و برای چاپ به قم ارسال نمود حاج شیخ محمد خالصی فرزند آیة الله شیخ مهدی خالصی (از مراجع نجف) بود که آن زمان به عنوان تبعید در کاشان به سر می برد. حوزه علمیه با ایشان هم تماس گرفت و تأکید نمود از چاپ کتابش جلوگیری کند زیرا اثرش خالی از نقد نبود. یکی از حوزویان در کاشان به نزدش رفت و او را در این مورد متقاعد ساخت و تأکید نمود بناست در حوزه یک نوشته در مقابل کتاب اسرار هزار ساله تهیه شود و بقیه جمع آوری گردد تا این پراکندگی از بین برود او هم که نسبت به وحدت جامعه پای بند بود تصمیم مزبور را پذیرفت و پسندید و موارد نقص کتابش را هم قبول کرد. (49) از آن سوی در این کتاب (اسرار هزار ساله) به تمامی مقدسات اهانت شده و مؤلفش باورها را به مسخره گرفته بود و اوضاع سیاسی به گونه ای پیش می رفت که می توانست این حرکت منفی حامیانی بیابد هنوز علامه طباطبایی هم به قم مهاجرت نکرده بود و شدیدا احساس خلأ می گردید، گروهی از طلاب جوان به لحاظ احساس خطر و یافتن راه حلی برای پاسخ گویی به این شبهات نزد یکی از مراجع رفتند و عرض کردند چنین کتابی انتشار یافته و به سرعت نشر می شود بیم آن وجود دارد که این شبهه افکنی ها در اذهان جامعه و خصوصا افراد تحصیل کرده بدون جواب باقی بماند باید برای آن فکری شود، آن مرجع با ناراحتی به مراجعین مذکور گفت: کاری به این کارها نداشته باشید هر چه از باطلی کمتر یادآوری شود زودتر فراموش می شود. (الباطل یهجر بترک ذکره) و آنان ناامید برگشتند.

پیوسته افراد متدین و مبلغان اسلامی که نگران اوضاع بودند چشم امید به حوزه دوختند که پاسخی مناسب، مستدل و قانع کننده نوشته و منتشر شود.

حضرت امام خمینی که در آن ایام جلسات درس اخلاق داشت روزی در مسیر راه خود به مدرسه فیضیه متوجه تجمع و غوغای برخی از طلبه ها بر سر کتاب اسرار هزار ساله گردید، از این رو پس از تهیه و مطالعه کتاب درس خود را تعطیل نمود و در مدت حدود چهل روز کتاب «کشف اسرار» را در رد کتاب یاد شده نوشت. (50) و برای پرهیز از شهرت طلبی، کتاب بدون نام مؤلف انتشار یافت، شیوه برخورد امام با این مسئله آن بود که اولا اجازه ندادند نام ایشان روی جلد کتاب بیاید که از فروتنی و اخلاص ایشان حکایت داشت، ثانیا برای پرهیز از تشنج نامی از حکمی زاده نیاید و صرفا به عنوان جوابی منطقی و معقول در برابر آن کتاب باشد، و همین نکته مهم موجب شد که امام در حوزه محبوبیت مضاعف پیدا کند و بسیاری از بدگویی هایی که از ایشان می شد برطرف گردد و مقام علمی، معنوی و اخلاقی آن بزرگوار بر همگان ثابت شود. (51) پس از مدتی برخی از خواص و سپس تعداد زیادی از طلاب و روحانیان نویسنده کشف اسرار را شناختند و فهمیدند این اثر مهمترین و مستدل ترین پاسخی بود که به شبهات اسرار هزار ساله داده شد و با وجود نگارش آن در فرصتی کوتاه خود معرف وسعت و عمق آگاهی های فلسفی، کلامی و فقهی امام گشت و این اثر در زمانی به نگارش درآمد که به دلیل اختناق رژیم پهلوی منابر و مواعظ برچیده و سخنرانی و تبلیغ کاملا ممنوع و محدود شده بود و جوانان در مقابل این شبهات بی دفاع بودند. کتاب کشف اسرار نه تنها در دفاع از عقاید شیعه به تحریر درآمد بلکه مایه اندیشه های سیاسی امام را نیز در برداشت، توفیقی که بعدها به دست آمد و امکان پایه گذاری جمهوری اسلامی فراهم شد تجسم همان چیزی بود که در این اثر آورده بود، مطالعه کتاب یاد شده انسان را با غیرت دینی و حمایت معقول امام از دیانت و سوز درونی ایشان نسبت به انحرافات آشنا می سازد. در آن زمان شهرت کتاب غالبا به دلیل همان پاسخ های مستدل و رفع شبهات مطرح شده در کتاب اسرار هزار ساله بود و مطالب سیاسی آن کمتر مورد عنایت و توجه قرار گرفت. در ضمن این کتاب امام باذکر دلایل کلامی، فقهی، تاریخی و سیاسی به انتقاد و رد حکومت استبدادی رضاخان و ساختار حکومتی به جا مانده از او پرداخت و از سوی دیگر طرح نوینی از حکومت اسلامی بر مبنای ولایت فقیه به عنوان تنها حکومت مطلوب ارائه داد. (52)

نخستین حرکت امام در جهت احیای تفکر ظلم ستیزی و عدالت خواهی نگارش کتاب کشف اسرار در سال 1323 ه.ش (1363 ه.ق) می باشد، مدت ها به دلیل از بین رفتن تفکر امر به معروف و نهی از منکر در جوامع اسلامی در برابر تلاش هایی که برای تخریب و به جمود کشانیدن دین صورت گرفت هیچ گونه حرکتی مشاهده نمی شد در همین دوران کتاب «اسرار هزار ساله» برای هتک ارزشهای دینی صورت گرفت تنها کسی که برای اولین بار در برابر این اقدام، قلم مبارزه را به دست گرفت امام خمینی بود و با نگارش آن هم جواب دندان شکنی به نویسنده کتاب مزبور داد و هم اولین حرکت خود را در جهت احیاگری شروع نمود. (53) چنانچه مؤلف در خاتمه کتاب خاطر نشان می سازد:

«در پایان سخن از نویسندگان کتاب ها یا روزنامه ها تقاضا می شود... با یک شجاعت ادبی و از خود گذشتگی دست به دست [هم ] داده ملت را بیدار کنند و حس دینداران را که در این چند سال خفه کردند باز در توده زنده کنند تا مورد سوء استفاده دیگران نشوند...» . (54)

آیة الله سبحانی می گوید: امام فرمودند: کتاب کشف اسرار را در ظرف دو ماه با تعطیل کردن درسم نوشتم و یک قلم هم نوشتم. ایشان می فرمودند: اسمم را ننوشتم چون نمی خواستم معروف بشوم ولی عکس آن شد. بعد اضافه کردند: بعد از انتشار کتاب، حکمی زاده برای من پیغام فرستاد و گفت: جواب هایی که شما نوشته اید بسیار متین است و بعد گفت که من غرض نداشتم از انتشار کتاب جز این که سؤال هایی برای مردم مطرح بود و من می خواستم کسی مثل شما جواب بدهد. (55) حاج سید احمد خمینی رحمة الله می گوید: خدمت امام عرض کردم در این کتاب عصبانی هستید؟ فرمودند: در آن موقع نبودی که چه اهانت هایی به اسلام می شد. (56) امام بر اثر کار زیاد و متراکم برای تألیف این اثر و خنثی نمودن شبهات مطرح شده در کتاب اسرار هزار ساله دچار ناراحتی چشم گردید به گونه ای که در آن ایام ناچار شدند از عینک دودی استفاده کنند. این کتاب را بعدها ساواک با دقت و وسواس از کتاب فروشی ها جمع کرد و نگه داشتن آن را جرم می شمرد و برای مطالعه کنندگان آن مجازات سختی در نظر گرفته بود . (57) زیرا امام نه تنها در کشف اسرار از اصلاح نظام صحبت نمی کنند بلکه تأکیدشان بر این است که رضاخان باید خلع بشود و بسیاری از مطرح کردن این بحث هراس داشتند ولی ایشان اعتنا نمی نمودند. و در فرازی از این اثر نوشتند: رضا خان سواد کوهی که نمی فهمد سیاست با سین است یا با صاد! بدین گونه بزرگمردی از سنگر دیانت با صراحت لهجه و وضوح قلم و شهامت کامل حملاتش را بر علیه دشمنان دین آغاز نمود و پرده از حقایق مسلم شیعه برداشت و شبهه افکنان را مفتضح ساخت و به همه این درس را آموخت که باید به دنبال عمل به تکلیف بود نه این که به کار مخصوصی دل بست. امام که مدام حامی حفظ وحدت مسلمین بودند در عین حال بیان نمودن بطلان عقاید وهابیان و خرافاتی که آنان بدان قائلند را جایز دانستند و بیان مبانی تشیع و استدلال بر حقانیت این مذهب را به طوری که اختلاف برانگیز نباشد ضروری شمردند. نظراتی که درباره مسایل اسلامی ارائه دادند به حق گویای آگاهی ایشان نسبت به مقتضیات زمان بود. (58)

43 حکومت اسلامی (ولایت فقیه)

این کتاب مجموعه سیزده جلسه درس حضرت امام در فاصله سیزدهم ذیقعدة الحرام 1398 ه.ق تا دوم ذیحجة سال 1398 ه.ق (اول تا بیستم بهمن 1348 ه.ش) در ایام اقامت ایشان در نجف اشرف است. برخی بحث های آن به طور اجمالی در کتاب البیع ایشان آمده است و این اثر همان کتابی می باشد که زمینه فکری تشکیل حکومت اسلامی را در ایران آماده ساخت و دستگاه ستم نسبت به آن خیلی حساسیت داشت. افراد مرتجع این نوشته ارزشمند را تهیه می کردند و در چاههای نجف یا شط فرات می ریختند. (59) حجة الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی می گوید: وقتی مباحث ولایت فقیه از نوار پیاده شد در همان سال به مکه مشرف شدم، همراه خود متن پیاده شده این درس ها را که به صورت جزوه ای در آمده بود بردم در آنجا آیة الله مطهری را ملاقات کردم و گفتم اگر فرصتی دارید با شما کاری دارم، گفت مانعی ندارد. قرار ملاقات را در کنار حجر اسماعیل گذاشتیم در آنجا عرض کردم: امام بحث ولایت فقیه را مطرح کرده اند و اینک متن از نوار پیاده شده آن در دست من است و احتیاج به تنظیم و نگارش دارد تا برای عموم قابل استفاده باشد. شهید مطهری خیلی شادمان شد و گفت: از طرف من به امام سلام برسانید و بگویید کاری خوب و اقدام به موقعی کرده اید اکنون ما در شرایطی هستیم که باید یک سری نظامات مترقی اسلام را به این نسل جدید ارائه دهیم. این مسایل را اگر فردی چون من مطرح کند می گویند طلبه فاضلی این را گفته و خیلی مورد توجه واقع نمی شود ولی اگر این مباحث را کسی که در حد مرجعیت است و مقلد دارد مطرح کند مؤثر واقع می شود. من تصمیم داشتم نظامات اسلامی را مطرح کنم و دنبال متنی می گشتم که به بهانه شرح آن به این مطالب بپردازم مانند کاری که در «اصول فلسفه و روش رئالیسم» کردم می خواستم «تنبیه الامة» مرحوم آیة الله نایینی را متن قرار دهم ولی اکنون که امام بحث ولایت فقیه را مطرح کرده اند بنا دارم که کتاب ایشان را متن قرار دهم. متأسفانه شهید مطهری فرصت نیافت و اجل به ایشان مهلت نداد. (60) تا این طرح جالب و آموزنده را عملی سازد و اثر مزبور را به نگارش درآورد.

آیة الله محمد هادی معرفت گفته است: وقتی متن درس ولایت فقیه را از نوار پیاده می کردند به منزل ما می آوردند و بنده آن را به عربی ترجمه می نمودم؛ البته ایشان خودش نیز در این مباحث که توسط امام در نجف ارائه می شد شرکت می نمود. (61) کتاب ولایت فقیه به زبان های عربی، اردو، آلمانی، روسی، فرانسه، اسپانیولی، آذری کریل و ترکی استانبولی ترجمه شده است. (62)

و: زوایای ذوق

حضرت امام خمینی نثر پخته، شیوا و خواندنی دارد و از همان دوران جوانی که به نگارش متون گوناگون روی آوردند استواری مطالب منثور ایشان مشخص بود. نخستین یادداشت ایشان که در کتابخانه وزیری یزد مربوط به سال 1363 ه.ق به یادگار مانده این برجستگی را اثبات می نماید و نیز نوشته های بعدی آن روح قدسی جذبه و حلاوت خاص خویش را دارد. پیام های آن بزرگوار همگی دارای استحکام ادبی و آرایش های ادبی و ذوقی می باشد ضمن آن که مضامین و محتوای آنها در اوج می باشد. در قلمرو شعر و ادب همین قدر کفایت می کند که امام رساله عروض مرحوم حاج شیخ محمد رضای اصفهانی را استنساخ کرده و با خط زیبای خود دائره های آن را نیز با ادوات آن روز ترسیم نموده است. (63) یکی از ابعاد شخصیت حضرت امام خمینی که شاید تا پایان عمر ایشان، برای مردم ناشناخته ماند بعد شاعری ایشان است البته شاید برخی خواص از این ویژگی آگاهی داشتند زیرا حضرت امام در دوران جوانی غزلیات فراوانی سروده و آنها را در دفتری گردآورده بودند که متأسفانه در جریان مسافرت های پیاپی و یورش ساواک این دفتر مفقود گشت پس از آن سروده هایی از ایشان در دست بود که برخی به خط خود امام ثبت دفتر گردیده و تعدادی نیز توسط همسر گرامیشان استنساخ شده، در دفترچه ای گردآوری شده بود.

عموما کسی از ذوق شعری امام اطلاعی نداشت تا آن که با انتشار این غزل با مطلع:

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

که درون مایه عرفانی غنی و عمیقی داشت و به لحاظ ساختار غزلی محکم و زیبا بود شور و هیجانی در محافل ادبی و غیر ادبی بر پا ساخت و همگان را دچار حیرت کرد، زیرا مردم باور نمی کردند کسی که می گفت: «مسجدها سنگرند سنگرها را حفظ کنید» چنین بسراید که:

در میخانه گشایید به رویم شب و روز

که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

در هر حال این غزل با استقبال شورانگیزی روبرو شد و بسیاری از شاعران و شیفتگان امام بدان اقتدا کردند و غزل های زیادی در جواب «چشم بیمار» سرودند. در پی آن غزل های دیگری به صورت پراکنده در نشریات و جراید به طبع رسید و پس از آن اشعار و سروده های عرفانی امام به تدریج طبع و نشر یافت، آثار ادبی و منظوم امام به این شرح اند:

44 سبوی عشق

نخستین اثر منظوم امام است که توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی حدود یک سال پس از رحلت امام به طبع رسید.

45 باده عشق

در این کتاب امام توصیه هایی بر کسب علم، تهذیب نفس و اخلاص در عمل بیان فرموده اند .

46 محرم راز

شامل تعدادی از غزلیات و رباعیات عرفانی حضرت امام به ضمیمه نامه ای از ایشان خطاب به مرحوم حاج سید احمد خمینی می باشد.

47 نقطه عطف

این اثر حاوی رباعیات عرفانی و ترجیع بند بلند و صحیفه ای اخلاقی از امام است که خطاب به مرحوم حاج سید احمد آقا نگاشته شده است.

48 دیوان اشعار

این دیوان که به همت واحد ادبیات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر گردیده پس از فهرست با یک دیباچه و سپس یادداشتی از بانو فاطمه طباطبایی آغاز می گردد. متن دیوان در نهایت نفاست و زیبایی به خط استاد جلیل رسولی چاپ شده و در برگیرنده کلیه اشعار حضرت امام است که در طول عمر سروده بودند اما ظاهرا در هنگامی که در قید حیات بوده اند تمایلی به نشر آنها نداشته اند. این اشعار به ترتیب شامل غزلیات، رباعیات، قصیده ها، مسمطها، ترجیع بند و قطعات و سروده های پراکنده است. حجم عمده ای از این اثر به غزل های امام اختصاص یافته و این ویژگی حاکی از اشتیاق افزون تر امام به سرودن غزل است. مجموع غزل های دیوان به صد و پنجاه غزل بالغ می شود که تمام آنها بر اساس حروف روی قافیه یا ردیف ابیات تنظیم شده اند. پس از غزلیات رباعیات آمده اند که شامل 117 رباعی است و بر خلاف غزل ها که مضامین عرفانی دارند این سروده ها دارای تنوع مضامین می باشند. بخش سوم کتاب را قصاید تشکیل می دهد که شامل سه قصیده است، نخستین آنها که «مدیحه نورین نیرین» نام دارد در چهل و چهار بیت و در مدح حضرت فاطمه زهرا (ع) سروده شده که مطلع آن چنین است.

ای ازلیت به تربت تو مخمر

وی ابدیت به طلعت تو مقرر

به دنبال قصاید دو مسمط آمده که اولین آنها 26 بند دارد. ترجیع بندی که در دیوان امام آمده به «نقطه عطف» معروف است که بسیار زیبا، استوار و دلنشین می باشد و با بار غنی عرفانی و وزنی جالب و روح نواز در مجموعه اشعار دیوان درخشندگی دارد. این ترجیح بند با مطلع زیر در هفت بند و چهل و نه بیت سروده شده است:

خم را بگشا به روی مستان

بیزار شو از هوا پرستان

آخرین بخش دیوان امام به اشعار پراکنده و برخی تک بیتی ها اختصاص دارد. (64)

امام به سبک سنایی، منوچهری، صائب تبریزی و استادان دیگری که از سبک های محکم و پراشتیاقی برخوردارند شعر سروده و غزلیات ایشان از حیث مضامین و دست مایه های شعری بیش از همه به دیوان حافظ شیرازی نزدیک و شبیه است به عنوان نمونه حافظ می گوید:

می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب

بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند

امام سروده اند:

جامه زهد دریدم رهم از دام ریا

باز رستم ز پی دیدن یار آمده ام (65)

بیانات، مکاتبات و نامه ها

49 وعده دیدار

نامه های حضرت امام به فرزندش مرحوم حاج سید احمد خمینی که مجموع آنها به 84 نامه می رسد که بین سال های 1349 ه.ش تا اواخر عمر مبارکشان به فرزند عزیز خود نگاشته اند.

50 آوای توحید

نامه حضرت امام به میخائیل گورباچف صدر هیأت رئیسه اتحادیه جماهیر شوروی سابق که با شرح آیة الله جوادی آملی به چاپ رسیده و به چندین زبان ترجمه شده است.

51 صحیفه نور

حاوی مجموعه سخنرانی ها، اعلامیه ها و بیانیه های امام خمینی از سال 1342 تا 1368 ه .ش (با مقدمه حضرت آیة الله خامنه ای) مجموعه تبیان که تا کنون بیست و دو جلد آن انتشار یافته به سخنان امام با تکیه بر موضوعاتی خاص پرداخته است، مجموعه بیست و دو جلدی «در جستجوی راه از کلام امام» نیز بیانات و اعلامیه های امام از سال 1341 تا 1361 ه.ش را به صورت موضوعی تنظیم نموده است. مرحوم حاج سید احمد خمینی از سوی امام اجازه یافت تا سخنرانی های مندرج در صحیفه نور را تلخیص کرده و مناسبت ها را در پاورقی ذکر نماید، محصول این کار دوره سه جلدی کوثر است که از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی انتشار یافته است.

52 منشور روحانیت

پیام تاریخی و مهم حضرت امام خطاب به روحانیان سراسر کشور که با خط سید مهدی محمودی چندین بار از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام چاپ شده است.

53 صحیفه انقلاب

وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی است که نسخه شفابخش دردهای جوامع اسلامی و چراغ فروزان آینده کشورهای اسلامی و خصوصا ایران می باشد. بر این نوشتار شرح هایی هم نگاشته شده است.

پی نوشتها:

.1 پا به پای آفتاب، ج اول، ص .146

.2 در سایه آفتاب، ص .66

.3 همان، ص .68

.4 روزنامه اطلاعات، شماره .21753

.5 وعده دیدار، ص 78؛ آینه پژوهش، شماره 58، ص .93

.6 پا به پای آفتاب، ج اول، ص .163

.7 مجله کیهان اندیشه، شماره 29، ص 149 و 80؛ آینه پژوهش، شماره 58، ص .135

.8 مجله حضور، شماره 19، ص .44

.9 نک به مقاله چهل حدیث امام خمینی کتاب خودسازی، سید مصطفی احمد زاده، آینه پژوهش، شماره 58، ص 162 .163

.10 چهل حدیث، حضرت آیة الله العظمی امام خمینی قدس سره، مقدمه.

.11 آینه پژوهش، شماره 58، ص .209

.12 ج اول، ص 15، کتاب العقل و الجهل، باب اول، ح .14

.13 شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص .429

.14 درباره این حکیم عارف بنگرید به کتاب کاروان علم و عرفان از نگارنده.

.15 معرفی کتاب التعلیقه علی الفوائد الرضویه، سید محمد رضا حسینی، مجله آینه پژوهش، شماره 58، ص .175

.16 ج 26، ص .285

.17 آن موج آرام، ص .45

.18 همان.

.19 طلب و اراده، امام خمینی، ترجمه و شرح سید احمد فهری، ص 9 .10

.20 مطابق با 11 اردیبهشت سال 1331 ه.ش.

.21 کیهان اندیشه، شماره 29، ص .155

.22 همان.

.23 پا به پای آفتاب، ج 4، ص .68

.24 مجله حضور، شماره 20، ص .285

.25 در مجله کیهان اندیشه، شماره 29، ص 153 این اثر به لحاظ زمان تألیف و موضوعات به گونه ای دیگر معرفی شده است.

.26 آیینه پژوهش، شماره 58، ص .207

.27 آن موج آرام، ص .42

.28 پا به پای آفتاب، ج 4، ص .157

.29 نک: مقدمه کتاب تحریر الوسیله.

.30 پا به پای آفتاب، ج سوم، ص 70، ج دوم، ص 97 .98

.31 از تبعید تا پیروزی، ص 15 .16

.32 آن موج آرام، ص .43

.33 مجله حضور، شماره اول، ص .25

.34 پا به پای آفتاب، ج 4، ص .38

.35 نک: آثار الحجة، ج 2، ص 45؛ گویا این کتاب قرار است به زودی چاپ شود.

.36 مجموعه مقالات و سخنرانی های کنگره بین المللی بررسی ابعادی چند از شخصیت حضرت امام خمینی، تیر 1368، ص .29

.37 نک: کیهان اندیشه، شماره های 11 و .18

.38 آن موج آرام، ص .40

.39 پا به پای آفتاب، ج اول، ص .60

.40 همان، ج سوم، ص .219

.41 آن موج آرام، ص 48؛ آینه پژوهش، شماره 58، ص 199؛ کیهان اندیشه، شماره 29، ص .146

.42 در سال 1375 این کتاب با مقدمه آیة الله جوادی آملی، وصیت نامه ای اخلاقی از حضرت امام خطاب به مرحوم حاج سید احمد خمینی، فهارس گوناگون و دست نویس مؤلف چاپ شده است .

.43 آقای دکتر سالار منافی اناری کتاب آداب الصلوة امام را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است، نگاه کنید به مجله حضور، شماره 19، ص .170

.44 برای آشنایی با این کتاب بنگرید به مقاله ادب حضور (گلگشتی در آداب الصلوة)، محمد علی مهدوی راد، مجله آینه پژوهش، شماره 58، ص .178

.45 پا به پای آفتاب، ج سوم، ص .145

.46 مجله کیهان اندیشه، شماره 29، ص 166؛ مصاحبه با آیة الله حسین بدلا، مجله حوزه، شماره 33 و .44

.47 آیینه پژوهش، شماره 58، ص .211

.48 زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص .133

.49 مصاحبه با آیة الله بدلا، مجله حوزه، شماره 43 و 44 و نیز پا به پای آفتاب، ج 2، ص .301

.50 امام، حوزه و سیاست، سید احمد خمینی، مجله حضور، شماره اول، خرداد 1370، ص 7؛ کتابشناسی حضرت امام خمینی، سید مهدی فهیمی، کیهان فرهنگی، سال ششم، شماره سوم، ص .12

.51 پا به پای آفتاب، ج دوم، ص 301؛ ج چهارم، ص 73 .74

.52 نک: زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص 134 .141

.53 فصلنامه پانزدهم خرداد، تابستان و پاییز 1376، شماره 26 و 27، ص .41

.54 کشف اسرار، امام خمینی، ص .333

.55 پا به پای آفتاب، ج سوم، ص .204

.56 سرگذشت های ویژه...، ج اول، ص .130

.57 پا به پای آفتاب، ج سوم، ص .187

.58 همان، ص 283 .284

.59 همان، ج اول، ص .69

.60 همان، ج دوم، ص .41

.61 همان، ج چهارم، ص .167

.62 مجله آینه پژوهش، شماره 58، ص .208

.63 کیهان اندیشه، شماره 29، ص .14

.64 ای صورت رسال آسمانی، حسین علی یوسفی، مجله ادبستان، خرداد 1373، شماره 54، ص .10

.65 نک: شعر عرفان امام، رضا بابایی، آینه پژوهش، شماره 58، ص 58 .63

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان