استاد خواهشمندیم ضمن معرفی خود، بفرمایید چه شد که همزمان با مراسم پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام به ایران آمدید، و هم چنین بگویید میزان آشنایی شما و مردم نخجوان قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با انقلاب اسلامی ایران و شخصیت امام خمینی تا چه اندازه بود و سطح این آشنایی بعد از استقلال تا چه حد ارتقا یافته است.
استاد حسین ابراهیم اف: من هم اکنون، در شهر نخجوان زندگی می کنم، هفتاد و پنج سال دارم و بیش از پنجاه سال است که کارم نویسندگی است، و حدود بیست سال از عمرم را در مجامع ادبی شعرا و نویسندگان و محافل ادبیات شناسان سپری کرده ام. این دومین باری است که در مراسم سالگرد ارتحال امام شرکت می کنم، قبلا همزمان با برگزاری مراسم دومین سالگرد ارتحال نیز به ایران آمده بودم. من شرکت در این مراسم را برای خود یک فریضه می دانم، حضور در این مراسم به من یک عزت نفس و غرور خاصی می دهد، چرا که من همواره امام را رهبری الهی و مبشر جهانی می دانم که برای نجات جهان از شر ظلم و ستم استکبار قیام کرده است. امام خمینی تاریخ دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را دگرگون کرد، و با آرمانهای والایی که داشت، به عنوان یک رهبر سیاسی مقتدر، بین تمامی آزادیخواهان و افراد مترقی امام دردمند سراسر جهان که به آب و خاک میهن خویش عشق می ورزند و در قبال آن احساس مسئولیت می کنند سمبل آزادگی، شجاعت و انقلاب جهانی به شمار می رود. و درست به همین دلیل است که بنده شرکت در مراسم سوگواری آن بزرگوار را، حتی در این شرایط سنی، برای خود یک فریضه می دانم.
متاسفانه شناخت ما از ایران تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چندان عمیق نبود. من در آن مدت، ایران را بیشتر از طریق مطالعه کتابهای تاریخی و بعضی سفرنامه ها شناخته ام. و مانع اصلی در راه شناخت مستقیم و بی واسطه ما از ایران، انقلاب اسلامی و شخصیت و اندیشه های امام خمینی، وجود حکومت اتحاد جماهیر شوروی بود. ما در زمان اتحاد جماهیری با کشور ایران رابطه ای نداشتیم ولی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی این موانع رفع شد. با این همه، اگر چه ما با ایران بیشتر از طریق مطالعه کتابهای تاریخی و سایر نوشته ها آشنا شدیم، اما فراموش نباید کرد که ما با ایران همسایه و هم مرز نیز هستیم و این خود یکی از عوامل مهم استحکام روابط سیاسی و فرهنگی ما در طول تاریخ بوده است. بین ما مشترکات زیادی وجود دارد. و از دیر باز در سایه روابطی محکم و حسن همجواری، همیشه جویای احوال یکدیگر بوده ایم. ما حوادث انقلاب ایران را از لحظه به لحظه دنبال کردیم، از هنگامی که شاه سرمایه های ملی ایرانیان را به یغما برد و مردم شریف ایران را به فقر و بدبختی کشاند - و چه رنجهایی که بر ایرانیان اعم از فارسی زبانان و یا همزبانان آذری ما تحمیل نکرد - ما نگران ملت ایران بودیم. ما تمام این حوادث ملال آور را تعقیب کرده و از آن رنج می بردیم. آنچه در تاریخ ایران ورق می خورد انگار برای ما ورق خورده بود، و ما پیوسته از خدا می خواستیم تا مردم ایران را از این گرفتاری برهاند. با آنکه هرگز از طریق تلویزیون در جریان رویدادهای تاریخ ایران قرار نمی گرفتیم، ولی با مطالعه مطبوعات متوجه می شدیم که بر ملت ایران چه می رود و چگونه معنویات انسانها توسط عوامل استعمار لگد مال می شود. این موضوعات تاسف ما را در پی داشت و همواره از خودمان می پرسیدیم کشوری مانند ایران که دارای پتانسیل عظیمی از سرمایه های مادی و معنوی است، و از لحاظ اقلیمی با آن وسعت و پهناوری و زیبایی طبیعتش، در واقع مورد التفات خداوند قرار گرفته و خداوند بدان موهبتهای فراوانی بخشیده است با آن مردمان خونگرم و مهربان و صمیمی که همگی اهل کار و فعالیت اند، چرا باید چنین سرنوشتی داشته باشد.
به طور کلی عواملی که سبب می شود انسان به طور ناخودآگاه به ایران روی آورد اینهاست:
1- ایران کشوری ثروتمند، با پنانسیل عظیم سرمایه های مادی و معنوی است.
2- از لحاظ اقلیمی، کشوری زیبا، با آب و هوایی مطلوب است.
3- ایرانیان مردمانی هستند خونگرم، صمیمی، اهل هنر و فرهنگ و برخوردار از کمالات والای معنوی.
اینها مجموعه اطلاعاتی است که ما از کشور شما و مردم ایران داریم. از لحاظ فرهنگی هم شاعران و متفکران بزرگی چون فردوسی، خیام، سعدی، حافظ و ابو علی سینا، سهروردی، غزالی از چهره های درخشان تاریخ اسلام و فرهنگ جهانی به شمار می روند. خوب همینها کافی است که نشان دهد ملت ایران، ملتی است بزرگ و شایسته زندگانی ای متعالی. اما حکومت شاه این زندگی را از مردم ایران دریغ داشته بود. ما اینها را می دانستیم و از این جهت بسیار هم نگران بودیم، اما چه کار می توانستیم بکنیم؟ تا آنکه پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به تمام این نگرانیها پایان داد، رژیم شاه سرنگون شد و جمهوری اسلامی به جای آن استقرار یافت. امام خمینی رهبری الهی و سروش غیبی بود.
از من اکنون سن و سال زیادی سپری شده، در طول عمرم چندین خاطره از حوادث مربوط به کشورهای جهان به یاد دارم که هرگز آنها را فراموش نخواهم کرد، چرا که دیگر برایم حالتی سمبلیک یافته اند. یکی از این خاطره ها مربوط به حوادث پاکستان است، وقتی ذوالفقار علی بوتو از کار برکنار شد، جانشین وی اظهار داشت چنانچه بوتو فرجام بخواهد از اعدام وی صرفنظر خواهد کرد. ولی بوتو با کمال شهامت مرگ را پذیرفت و گفت من هرگز از دشمن امان نمی خواهم تا آنکه سرانجام، او را در زادگاهش اعدام کردند. این روحیه برای من سمبلی از شجاعت و مردانگی است. خاطره دیگرم به ایران باز می گردد و آن از حضرت امام خمینی است. هنگامی که امام خمینی در جریان انقلاب اسلامی شجاعانه طی اعلامیه های خود شرق و غرب، آمریکا و شوروی را به شدت محکوم می کردند و این در حالی بود که ایشان می دانستند که آمریکا و شوروی از شاه حمایت می کنند. من برای ایشان به عنوان سمبلی از شجاعت و مردانگی احترام زیادی قایلم. زیرا با پایمردی علیه حکومت شاه قیام کردند و حقوق ملت مظلوم ایران را از رژیم شاه و سایر ایادیش باز ستاندند.
حضرت امام (س) در مقابل آن روح انقلابی و نستوه، در بعد معنوی دارای قلبی رئوف و طبعی لطیف و فیاض نیز بوده اند که در اشعار ایشان تجلی یافته است، گویا شما بعضی از اشعار ایشان را ملاحظه کرده اید. لطفا نظرتان را درباره محتوا و سبک اشعار امام بیان بفرمایید.
متاسفانه تا کنون موفق به خواندن همه اشعار حضرت امام نشده ام. زیرا هنوز اشعار امام به طور کامل به زبان ما ترجمه نشده و در دسترس ما قرار نگرفته است. اما از مطاوی چند شعری که از ایشان خوانده ام دریافته ام که امام هم چنان که بر کل حوزه فرهنگ اسلامی احاطه کم نظیری داشته اند، در عرصه شاعری نیز همچون اسلاف بزرگ خود از آن سرچشمه ازلی برخوردار بوده اند. غنای مضامین و سبک اشعار امام، انسان را بی اختیار به یاد شاعرانی چون سنایی و عطار و حافظ می اندازد.
یکی از دلایل اصلی تاخیر در ترجمه اشعار امام، این بود که معظم له تمایلی به چاپ اشعارشان نداشتند. ولی پس از ارتحال ایشان، کار گردآوری، تنظیم و طبع این اشعار به سرعت انجام یافته و اکنون این عناوین از مجموعه اشعار ایشان منتشر شده و در دسترس همگان قرار گرفته است: سبوی عشق، باده عشق، ره عشق، محرم راز، نقطه عطف و اخیرا هم دیوان حضرت امام انتشار یافته و همچون دیوان حافظ، مورد توجه ویژه مردم ایران است.
البته از شخصیتی چون امام انتظاری جز این نیز نمی توان داشت. ولی تصوری که ما از امام داریم بیشتر از کار بزرگ ایشان، یعنی رهبری انقلاب اسلامی و هدایت صحیح آن الهام پذیرفته است. به نظر من امام هم چون سلف خود حضرت علی (ع) شیر روز و زاهد شب بودند و این حقیقتی است که انسان با تعمق در اندیشه ها، سخنان و زندگی امام، قلبا بدان می رسد.
اگر ممکن است از آثار و نوشته های خودتان، و رابطه ای که شما از طریق تالیف آنها با مردم پیدا کرده اید برای خوانندگان حضور توضیح دهید.
تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اغلب نویسندگان همین که قلم به دست می گرفتند شروع می کردند به قلمفرسایی از مارکسیسم. ولی یکی از افتخارات بنده این است که هرگز چنین کاری نکرده ام. آثارم در میان مردم آذربایجان شناخته شده است و آنان مرا بیشتر، نویسنده ای می دانند که برای اصلاح وضعیت اجتماعی مردم می نویسد. تا کنون درباره زندگی و مشکلات اجتماعی حدود هفتاد رساله نوشته ام. همچنین پنج جلد رمان بزرگ منتشر کرده ام که موضوع یکی از آنها تاریخی است، و مربوط به دولت آتابیلر در حکومت اران است که شامل نخجوان و شیروان و. . . می شده است.