دانشمند متتبع، آقای «علی دوانی» در بیوگرافی این فقیه وارسته از رجال ابو علی، از کتاب «اتحاف الوری» ، ضمن حوادث سال نقل کرده است که در این سال سید مرتضی و برادرش سید رضی به زیارت بیت الله الحرام شتافتند.در بین راه «ابن جراح طائی» از آنها طلب چیزی کرد و آنها نه هزار دینار از مال خالص خویش را به او دادند.
و باز نوشته اند که وقتی چند کتاب به قیمت ده هزار دینار یا بیشتر برای سید مرتضی خریداری کردند، موقع مطالعه دید که بر پشت یکی از آنها این دو شعر را نوشته اند: و قد تحوج الحاجات یا ام مالک الی بیع اوراق بهن ضنین و ما کان ظنی اننی سأبیعها و لو خلدتنی فی السجون، دیونی (گاهی احتیاج وا می دارد که اوراقی را که بیشتر مورد علاقه است، فروخته گردد.
من گمان نمی بردم که روزی برسد که آن اوراق را بفروشم.هر چند طلبکارها مرا به زندان وامی داشتند).
این اشعار حاکی از فقر فروشنده آن بود که از روی ناچاری آن کتب نفیس را فروخته است.سید (ره) تمام کتابها را به صاحبش مسترد نمود و آن ده هزار دینار را نیز به او بخشش نمود .
وقف ملک برای هزینه فقهاء:
سید مرتضی دهکده ای از املاک خود را وقف مصرف کاغذ فقها کرده بود که عوائد آن صرف تألیفات مجتهدین گردد.صفات حمیده و فضائل اخلاقی او در حدی بود که افراد فاضل و دانشمند از هر گروه می توانستند به مجلس او راه یابند و از محضرش بهره مند گردند.نابغه عرب، «ابو العلاء معری» از کسانی بود که همیشه ملازمت او را داشت.گویند هنگامی که ابو العلاء از عراق خارج می شد، از او پرسیدند که سید مرتضی را چگونه دیدی؟ او در پاسخ اشعار زیر را قرائت کرد: یا سائلی عنه لما جئت تسئله الا هو الرجل العاری من العار لو جئته لرأیت الناس فی رجل و الدهر فی ساعة و الارض فی دار (ای فردی که از من جویای حال او هستی، بدان که او مردی است که از هر گونه نقص و عیب، مبری است.اگر او را ببینی خواهی دید که وجود همه مردم در یک فرد جمع است و روزگار در یک ساعت متمرکز گردیده و جهان در یک خانه قرار گرفته است).