احمد پاکتچی در کتاب تاریخ تفسیر قرآن کریم، معتقد است قرن 13 هجری را میتوان قرن رویارویی و سرخوردگی جهان اسلام در برابر اقتدار غرب دانست. وی معتقد است در این دوره، جهان اسلام در لاک خود فرو رفت، و وضعیت منفعل پیدا کرد و نسبت به اتفاقاتی که در غرب میافتاد واکنشی نشان نمیداد.
برای درک تحولات مربوط به جریان تفسیر در قرون متاخر(قرون 10 تا 13ق)، در ابتدا لازم است با تحولات تاریخی جهان اسلام و مسیحیت در دوره معاصر آشنا شویم.
تصور عمده بر این است که در قرن 19 م به واسطه ظهور پدیده استعمار، جهان اسلام در تقابل با جهان غرب قرار گرفت و غرب برای جهان اسلام اهمیتی خاص پیدا کرد. حال آنکه این تصور اشتباه است و طبق استناد تاریخ از همان قرون میانه (یعنی قرنهای 9 و 10 ه) بین جهان اسلام و غرب رابطه وجود داشته است و اساسا مسلمانان در این دوران، وارد مرحله ایجاد تحول در سطح تاریخ و فرهنگ جهانی شده بودند.
انقلابی موسوم به «اطلس» در سدههای متاخر (یعنی بعد از قرن 15م) سبب شد ارتباط تنگاتنگی مابین جهان اسلام و غرب ایجاد شود. طی این انقلاب و تحول، هلندیها برای نخستین بار توانستند کشتیهایی اقیانوس پیما بسازند و از این طریق به اقیانوسها و دیگر کشورهای جهان راه یابند.
پس از مدتی نیز پرتغالیها وارد دریای عمان و خلیج فارس شدند و پایگاه مهمی در مسقط ( واقع در کشور عمان) به وجود آوردند. از این رو تعداد خطوط تماس به نحو قابل ملاحظهای افزایش یافت و تماسی که در گذشته تنها محدود به دریای مدیترانه و ترکیه بود در آن دوران به شرق آفریقا، خلیج فارس، اقیانوس هند، آسیای جنوب شرقی و دریای عمان نیز گسترش یافت. تا آنجا که گویی جهان اسلام در محاصره جهان غرب قرار گرفت و هر کجا که اثری از اسلام بود، خط ارتباطی با غرب نیز دیده میشد.
در پی انقلاب اطلس گروههای مختلفی شروع به فعالیت کردند. اولین گروهها، تجار بودند. هدف اصلی آنها تجارت بود و در واقع تشکیل کمپانی هند شرقی به همین دوران بازمیگردد. هرچند تجار در ابتدا به دنبال تحقق دادن به اهداف تجاری خود وارد اقیانوس اطلس شدند ولیکن آنها در پی آن به دنبال کسب منافع دیگری هم بودند؛ چرا که تجارت در بستری سود آور خواهد بود که از منافع تاجر محافظت شود. از این رو آنها به بهانه حمایت از منافع خود، اهدافی سیاسی- نظامی را نیز به وجود آوردند.
در پی این اهداف، اهمیت بروز مسائل فرهنگی نیز به نوبه خود روشن شد و بدین طریق از همان آغاز قرن 16م موج فعالیتهای مسیونری و تبلیغاتی کلیسایی مسیحی نیز در جهان اسلام شکل گرفت. در پی همین حضور فعالیتهای فرهنگی اروپاییان در جهان اسلام به اوج خود رسید و جهان اسلام با چالش عظیمی مواجه شد. از این رو آنها در ادامه مجبور شدند که انجام فعالیتها فعالتر شوند و حتی نسبت به نهادهای تازه تاسیس از خود واکنش نشان دادند. البته این واکنشها الزاما منفی نبود. بلکه عملکرد آنها واکنشی پالایشی داشت و در طی آن ویژگیهای خوب و بد سیستم تازه رواج یافته غربی روشنتر میشد.
عامل دیگری که در تحولات فرهنگی جهان اسلام نقش موثری داشت و لازم است به آن توجه شود مسئله «رنسانس» و تحولات فرهنگی بعد از آن است که از آن به «عصرروشنگری» تعبیر میشود.
رشد دین گرایی در جهان اسلاماز جمله ویژگیهای قرون متاخر این است که دین در این دوره اهمیت زیادی پیدا کرد و عامل مهم سیاسی-اجتماعی شد و به همین دلیل مبنای مشروعیت حکومتها قرار گرفت. در این قرون شاهد شکلگیری دو جریان سیاسی مهم در جهان اسلام هستیم که نه تنها اصل به وجود آمدنشان بسیار مهم است، بلکه نوع رفتار و تقابل آنها با یکدیگر نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. آن دو جریان عمده عبارتند از؛ تشکیل حکومت صفویه و عثمانی در ایران و ترکیه بود.
تقابل دینی در جهان اسلاماز جمله ثمرات جریان رشد دینگرایی، تقابل دینی در جهان اسلام است. طی این تقابل جهان اسلام به دو بلوک شیعه و سنی تبدیل شد. هر چند گاه بین این دو گروه نزاعی صورت میگرفت ولیکن در اغلب موارد همین رقابت موجب افزایش توجه به مسائل مذهبی و دینی میشد و اساس نشاط سیاسی در جهان اسلام حاصل همین رقابت دینی بود.
رشد دینگرایی در جهان اسلام و اهمیت یافتن مسائل سیاسی-اجتماعی مربوط به دین باعث شد که دین وجهی از مشروعیت بخشی بیابد و بدین گونه اساس و ساختار حکومتهایی دینی چون صفویه و عثمانی اهمیت پیدا کرد و اختلافات مذهبی به عنوان عامل ایجاد کننده تمایزات قومیتی و رقابت مطرح شد.
رشد جریان تصوف در جهان اسلامویژگی دیگری که در قرون متاخر باید به آن توجه شود، جریان تصوف است. این جریان هر چند از قرن 2ه. ق وجود داشته لیکن همواره عملکرد آن متفاوت بوده است.
در قرون میانه، تصوف به یک جریان تشکیلاتی تبدیل شده بود. بدین گونه که طریقههایی نظیر «قادریه» و «کبرویه» سازماندهی مشخصی داشتند و توسط یک پیر یا قطب هدایت میشدند. آنچه که در تصوف این دوره دیده میشود این است که تصوف وجهه سیاسی ندارد بلکه صرفا یک سازمان دینی است. این در حالی است که همین جریان تصوف در قرون متاخر، سیاسی میشود. به عنوان مثال در دوره صفویه، اولین گروهی که به شاه اسماعیل کمک کرد تا اقتدار سیاسیاش را بدست گیرد همین صوفیان بودند؛ چرا که اسماعیل نوه شیخ صفی الدین اردبیلی بود و تمام مریدان آن شیخ به دور نوه او جمع شده بودند.
شکلگیری گفتمانهای جدیددر قرون متاخر عامه مردم به نحو گستردهتری با معارف اسلامی درگیر شدند و به تدریج گفتمانی جدید را شکل دادند که به آن «مسئولیت اجتماعی» گفته میشود. نویسندگان این دوره سعی کردند با قصه، حکایت و با زبانی بسیار ساده مفاهیم قرآنی را آموزش دهد.
در این دوران تفاسیر واعظانه به اوج خود رسید. تفاسیر واعظانه، در حقیقت تفاسیر آموزشی بودند که در جهت آموزش دینی به مردم عامه در جهان اسلام نوشته میشد. مطالب و مضامین آنها به گونهای بود که اهل فضل به راحتی مطالب آنها را در مجالس وعظ به مردم القا میکردند، در حالی که اگر میخواستند همان مطلب در کتابی مثل «مجمع البیان» بخوانند به سختی میتوانستند آن را دریابند. از ویژگیهای تفاسیر واعظانه بحث جذابیت آنها بود. یعنی مفسر به دنبال روشهای میگشت که بتواند جذابیتهای بیشتری را برای تفسیرش ایجاد کند. قابل ذکر است که یکی از مواردی که به دلیل ارتباط با مخاطب عام همواره با آن توجه میشد جذابیت مباحث تفسیری در قالب قصه بود. تفاسیر واعظانه قرون میانه نیز همچون تفسیر«ابوالفتوح» با تفسیر«الکشف و البیان»حجم وسیعی از قصص را شامل میشوند که هدف آن افزایش جذابیت برای مخاطب بوده است.
نکته دیگر که در تفسیر واعظانه اهمیت دارد کثرت پند و اندرز بود در این تفسیر مفسر سعی داشت به هر بهانهای با طرح مسائل اخلاقی، پند و اندرز دهند. بنابراین در یک نگاه کلی در قرون متاخر شاهد تفاسیر واعظانه هستیم که شامل پند و اندرز، قصص، آموزشهای مبتنی بر سیاستهای کلان دینی مثل مباحث مربوط به شیعه و اهل سنت و به زبان محلی میباشد.
در تفاسیر واعظانه رشد دو موج را شاهد هستیم: موج اول، که به اهداف تفاسیر واعظانه برمیگردد شامل مجموعه سیاست گذاریهای فرهنگی و کلان بود که در قالب تفاسیر واعظانه جای داده میشد. برجستهترین نمونه این نوع تفسیر، پررنگ کردن تمایزهای بین شیعه و اهل سنت بود.
موج دوم، نیز که به طبیعت تفاسیر واعظانه باز میگشت نوشته شدن تفاسیر به زبانهای محلی بود؛ چرا که این تفاسیر در نهایت قرار بود به عامه مردم آموزش عمومی بدهند.