شناسه : ۳۰۹۹۴۹ - جمعه ۹ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۰۸
نظامسازی قرآن و امکان پارادایم فراگفتمانی
گروه اندیشه: فخرزارع معتقد است با رسیدن به شالودههای گفتمانی در بطن قرآن، میتوان به پارادایمی فراگفتمانی رسید تا فارغ از گفتمانهای موجود به نظامسازی قرآنی دست یافت.
سیدحسین فخرزارع، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به تحلیل امکان نظامسازی قرآن و پارادایم فراگفتمانی میپردازد. فخرزارع در مقالهای با عنوان «روششناسی ساخت نظام اجتماعی در پرتو آیات قرآن کریم» تصریح کرده بود که کثرتگرایی روششناسی لازمه ساخت نظام اجتماعی قرآنی است و جامع بودن قرآن اقتضا میکند تا روششناسی قرآنی در ساخت نظام اجتماعی قرآنی بر روشهای مختلف نظر داشته باشد. به نظر وی هرچند تاسیس گفتمان فراگفتمانی وجود دارد هنوز به انجام نرسیده است. در پی مشروح این گفتوگو را ملاحظه میکنید:
ایکنا: ما گفتمانی سنتی در جهان اسلام داریم که توسط علما نمایندگی میشود، آیا ما میتوانیم از گفتمان غالب سنتی در مطالعات قرآنی سخن بگوییم یا گفتمانهایی سنتی در کنار هم وجود داشتهاند؟
ما نمیتوانیم بگوییم گفتمانها در جهان سنت و تجدد چگونه بوده است. وقتی ما میخواهیم در جامعهسازی و نظامسازی قرآنی سخن بگوییم، باید مراجعه به قرآن بکنیم. حال ممکن است در جهان سنت قضیه فرق بکند. سنتینگری با در جهان سنتی بودن فرق میکند. در مراجعه به حاق واقعیت قرآنی میبینیم که دستاوردهای بینشهای قرآنی، قابلیت تبدیلشدن به فراگفتمان را دارد.
کسانی که به قرآن مراجعه میکنند و با انتخاب یکی از گفتمانهای رایج، وارد قرآن میشوند که این به جایی نمیرسد. اما باید دیدی فراگفتمانی و فراانگارهای داشته باشیم و ببینیم حاق واقعیت قرآنی چیست و ما باید همه ارزشها و هنجارها را در یک ساز و کار مفهومی منسجمی قرار دهیم که همه چیزش درست باشد یعنی شالودههای نظریاش با هم مرتبط باشند و انسانشناسی و معرفتشناسیمان مبتنی بر یک هستیشناسی توحیدی باشد. از سوی دیگر باید یک روششناسی کامل در گسترهای وسیع حاکم کنیم، فارغ از این که بگوییم در گفتمان سنتی چه مطرح بود و در گفتمان مدرن چه مطرح است، ما خواهیم بود و قرآن.
اگر نگاههای سنتی که در جهان مدرن که ما با آنها کلنجار میرویم منظور باشد، با دید سنتی نظامسازی، روششناسی و انگارهای از قرآن استخراج نمیشود که آن را مسلط بر سلسلهای از نظریات بکنیم. باید وارد قرآن شد و واقعیت قرآن و ارزشهای قرآنی را به هم مرتبط در نظر گرفت و مورد سنجش قرار داد که در این صورت هم نظام منسجمی استخراج میشود و ما خواهیم توانست از این طریق به نظامسازی قرآنی برسیم.
ایکنا: آیا نگاه فراگفتمانی ممکن است و آیا ما میتوانیم خارج از یک گفتمان خاص زبانشناختی، تفسیری یا مذهبی به قرآن نگاه کنیم؟
ما در ادعا حداقل میگوییم که باید از این گفتمانهای رایج خارج شویم، یعنی از این گفتمانها سر بر آوریم و از همه اینها خود را فارغ بکنیم. ما در ادعا این را میگوییم اما تاکنون در عمل تا الان نتوانستهایم خارج از این گفتمان و نظریهها باشیم. وقتی من میخواهم وارد یک موضوع بشوم، عینک یک گفتمان و رهیافت را به چشم میزنم و پیش میروم.
برای مثال در عرصه زبانشناسی ممکن است، منی که هرمنوتیک کار کردهام، با دید هرمنوتیکی وارد قرآن میشوم و یا کسی که علوم تجربی کار کرده است بیشتر با دید پوزیتیویستی وارد قرآن میشود، همان طور که الان هست و برای مثال کسانی که به صورت قالبی و افراطی وارد مباحث علمی قرآن میشوند، مانند مرحوم بازرگان و یا افراد دیگر معلوم است که در اتمسفر تجربی زندگی میکنند و قرآن در همه اتمسفرها حرف میزند و برای ما راه و روش میدهد.
کسانی که وارد تفسیر میشوند، نمیتوانند خود را از وجه و نظری که دارند فارغ کنند، اما در ادعایی که ما داریم میشود به چنین وضعیتی رسید و قرآن را فارغ از عینکها و ذرهبینها دید. مورد توجه انسان به تمام معناست و در این صورت باید بالا رفت. در مرحله نظر قابلیت نگاه فراگفتمانی نیست، اما اینکه میتواند عملی شود باید منتظر بود.
ایکنا: بحث سر همین امکان هست. با توجه به بحثهایی که در حوزه انسانشناسی شناختی انسان و معرفت انسانی محیطی وجود دارد،آیا ذهن تهی از تربیت، زبان و ... داریم یا نه؟ اگر در عمل هیچ وقت ما نگاه فراگفتمانی نداریم، نزدیکترین راه برای رسیدن به گفتمان فراگفتمانی در حوزه مطالعات قرآنی چیست و ما چگونه می توانیم یک گفتمان جامع الاطراف داشته باشیم؟
اگر نقطه حساس این بحث را در نظر بگیریم، کسانی که گفتمان ساختند و بر اساس یک فضای حاکم پیش رفتند، روی چه چیزی کار کردند، چه کاری انجام دادهاند؟ آنها روی شالودهها تمرکز کردهاند. ما روی شالودههای اساسی کار نکردهایم. بر اساس جهانبینی که ما داریم، میتوانیم به این وضعیت فراگفتمانی برسیم. همه گفتمانها بهرهای از حقیقت دارند و ما میتوانیم حقایق گفتمانها را اخذ کنیم. ما میتوانیم بر اساس مبانی نظری که از قرآن میگیریم و در واقع مبانی نظری که با قرآن انطباق یافته و قرآن بر آنها صحه گذاشته است، آغاز بکنیم. بر همین اساس است که میتوانیم نظریهپردازی کرده و در ذیل یک چتر واحد به گفتمانی فراگفتمانی برسیم که میتواند همپوشانیهایی هم با گفتمانهای رایج داشته باشد.