ماهان شبکه ایرانیان

فرهنگ عاشورا، آسیب ها و تحریف ها۲

نویسنده محترم در این مقاله ابتدا به طرح و بررسی ریشه ها و عوامل ایجاد و گسترش تحریف و آسیب های مسئله قیام حسینی و عزاداری پرداخته است از جمله:

نویسنده محترم در این مقاله ابتدا به طرح و بررسی ریشه ها و عوامل ایجاد و گسترش تحریف و آسیب های مسئله قیام حسینی و عزاداری پرداخته است از جمله:

1. دگرگونی فضای اجتماعی و تغییر در گفتمان عاشورا: از باب نمونه، از اواخر جنگ به این سو، به تدریج با فروکش کردن تکاپوی انقلابی، گفتمان عاشورا به تدریج و در مراتبی، غیرحماسی و غیرسیاسی شد. به هر روی در هر دورانی به تبع جامعه، فرهنگ عاشورا سیاسی و غیرسیاسی می شود و ابعاد دیگر آن مورد غفلت قرار می گیرد و نیز تحریف های لفظی و معنوی بر اساس گفتمان رایج زمان در آن صورت می گیرد.

2. تبیین نشدن فلسفه صحیح قیام: این موضوع که خود یک تحریف معنوی عمده است، زمینه ساز بسیاری از تحریف های لفظی نیز قرار می گیرد. شهید مطهری از دو فلسفه تراشی انحرافی برای قیام اباعبداللّه علیه السلام نام می برد: یکی اینکه شهادت امام حسین علیه السلام را کفاره گناهان امت و دوست داران عترت و هدف از قیام را، تنها آمرزش و شفاعت گناه کاران که ولایت و محبت آن حضرت را دارند دانسته اند. دوم، برخی ها شکلی الاهی و قدسی و آسمانی بدان بخشیدند و آن را در حد یک دستور خصوصی فروکاستند.

3. تمایل به اسطوره سازی و افسانه پردازی: شهید مطهری اولین کسی است که این عامل را به عنوان عوامل تحریف یاد می کند و نمونه هایی را برمی شمارد مانند کشته شدن سیصدهزار نفر از دشمنان توسط امام حسین علیه السلام و یا تعداد 25 هزار نفر به دست ابوالفضل العباس و... .

4. برخورد عاطفی صِرف با مقوله عزاداری: عاشورا علاوه بر داشتن بُعد عاطفی قوی، یک صحنه دیگری نیز دارد که سرشار از حماسه و زیبایی است و حسین علیه السلام و یارانش قهرمان آن اند. افراطِ در بُعد عاطفی، تحریف های لفظی و معنوی عاشورا را بیشتر می کند، مانند عروسی حضرت قاسم در کربلا و... .

5. جبر انگاری: ابن زیاد خطاب به حضرت زینب می گوید: خدا را شکر که او شما را رسوا کرد. خدا را شکر که شما را کشت و خدا را شکر که ادعاهایتان را باطل ساخت. نمونه این جبرگرایی را نسبت به حادثه عاشورا و منتسب نمودن آن به چرخ، فلک، روزگار، سرنوشت، تقدیر و مانند اینها در اشعار شاعرانی چون محتشم کاشانی و وصال شیرازی و... می توان دید.

6. نقش حکومت ها و تاریخ نگاران درباری: از باب نمونه می توان به این تحریفات امویان اشاره کرد: شهادت امام حسین به قضای الاهی و خواست خداوندی است؛ چه پیش از شهادت و چه بعد از آن، امام را به عنوان فردی شورشی و طغیانگر بر ضد حاکمان مشروع معرفی می کردند؛ عید اعلام کردن و جشن گرفتن روز عاشورا.

نمونه ای از تحریفات تاریخ نگاران عثمانی و اموی عبارت اند از: امام فردی جنگ طلب، خشونت خواه، خون ریز و تندزبان بود؛ امام دنیاخواه و حکومت طلب بود؛ درخواست ملاقات و بیعت امام حسین با یزید؛ تبرئه یزید از قتل امام حسین و مقصر جلوه دادن عبیداللّه بن زیاد.

7. تعصب های بی جا و جمود فکری: مانند تعصب در نقل های تاریخی حوادث کربلا. جزم اندیشی بر یک اعتقاد بی مبنا و تعصب به اجرای شیوه خاصی از عزاداری ها.

8. تمسک به روایات تسامح در ادله سنن: برخی ها برای توجیه نقل اخبار بی اعتبار و ضعیف در باب حوادث و مصائب و خصایل، به این مسئله تمسک می کنند؛ درحالی که این نظریه نادرست است؛ زیرا: این مسئله تسامح در ادله سنن، در جایی است که روایتی ضعیف در کتاب های قدما و نزدیک به عصر ائمه: وجود داشته باشد، نه مسائل جدیدالاحداث؛ این مسئله به حوزه ثواب و عقاب داشتن عملی مربوط است و معلوم نیست که بتوان آن را به دیگر حوزه ها، چون نقل وقایع تاریخی سرایت داد؛ این مسئله مربوط به اخبار ضعیف است، نه اخبار موهون که موجب خدشه دار شدن مقام ائمه و مذهب می شود؛ در اصل بسیاری از مصیبت های مشهور در زبان مداحان و روضه خوان ها، حتی به نقل ضعیف هم در کتاب های سیره و اصحاب مناقب نیامده است.

9. جمود تاریخی و گویا نشدن تاریخ.

10. سهل انگاری و تسامح منفی در به کارگیری روش ها.

11. هراس نخبگان از عوام یا عوام زدگی آنان.

12. تبدیل عزاداری به عادت.

13. آمیخته شدن فرهنگ های قومی و سرزمینی با عزاداری.

14. ضعف دانش و بینش عمومی.

نویسنده در بخش دیگری از نوشته خود به آسیب های عزاداری در زمان حاضر می پردازد: رواج دوباره برخی غلوها و خرافه ها؛ ترویج دگرباره ناهنجاری هایی مانند قمه زنی و زمین بوسی؛ چیرگی سلیقه های شخصی و رواج زبان حال های بی ریشه و مبتذل؛ رواج سبک ها و اشعار غنایی ناهمخوان، مبتذل و تقلیدی؛ رواج شیوه های ناموجه سینه زنی و زنجیرزنی؛ برتری شکل عزاداری ها بر محتوا و حقیقت آن؛ گسترش نامتناسب حضور موسیقی در مراسم سنتی عزاداری و سوء استفاده گروهی و جناحی و سیاسی.

ایشان در ادامه مباحث خود، عوامل و زمینه های ایجاد آسیب های جدید را این گونه برمی شمرد:

1. ورود فرهنگ مدرنیته به اجزای جامعه از جمله عزاداری ها: مراسم عزاداری که خود یکی از نهادهای فرهنگی و اجتماعی سنت است، در طول زمان از کنش های مستقیم و غیرمستقیم نهادهای مدرن مصون نمانده است. ازاین رو، دگرگونی هایی را هم در شکل و هم در محتوا به خود دیده است. از جهت محتوایی، مدرنیته دو تأثیر بر جریان عزاداری و مداحی گزارده است: از یک سو، عدم اقناع قشر تحصیل کرده از مطالب مطرح شده و از سوی دیگر، مصرفی کردن، بی حوصلگی و تمایل به فشرده شدن مطالب و عدم تکافوی عزاداری سنتی در پاسخ به احساسات جوانان مدرن به ویژه کمترتحصیل کرده.

2 دوری از عالمان دینی و روحانیت: بی گمان هر چه جامعه، ارتباط کم تری با عالمان دینی که آبشخور اصلی ترویج مفاهیم و اعتقادات دینی اند، داشته باشند، به همان میزان از آموزه های دینی فاصله می گیرند و باعث رشد آسیب های عزاداری می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان