ماهان شبکه ایرانیان

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی ۱۱/۴/۱۳۷۸

الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله الائمة المعصومین. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم - هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله الائمة المعصومین. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم - هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین. اوصی عباد الله بتقوی الله و اتباع امره و نهیه. با تاکید بر مراعات تقوا طبق قرار خطبه اول را در باره اعجاز قرآن در اخلاق عرض می کنیم. این بحث طولانی در خطبه های بسیار متعددی خواهد بود. در خطبه اول که در اولین بحث بخش اخلاق اهتمام قرآن و روایات را به اخلاق و هم تعریف اخلاق و علم اخلاق را گفتیم و کمی هم تاریخ علم اخلاق را. امروز هم نکات کلی در باره مقدمات صفات و امور اخلاقی مطرح می کنیم: موضوع علم اخلاق انسان است همه بحثهای علم اخلاق در باره صفات فطری و اکتسابی و آثار عملکرد انسان دور می زند البته بسیاری از علوم انسانی اینطور است اما اخلاق یک ویژگی دارد که بخشی از علوم ندارد اخلاق توجه به بعد ارزشی اعمال و صفات انسان دارد همین بحثها را ممکن است روان شناسی هم داشته باشد اما روان شناسی اهداف دیگری را هم تعقیب می کند، علوم تربیتی بحثهای زیادش همین بحثهای اخلاقی است منتهی از بعد دیگری. عرفان، فلسفه، مسائل فراوانی دارند که با مسائل اخلاق و علم اخلاق تداخل دارد جهت بحث و فلسفه و در عرفان جهت دیگری است این علم اخلاق است که جهتش را این قرار داده که صفات ما را، روحیات ما را، فطریات ما را و آثار عملکرد ما را از جهت ارزشی بررسی کند که ببیند تاثیر آن برای خود ما به چه بهایی است، آیا ما را جلو می برد یا عقب؟ به سعادت می رساند یا به شقاوت منجر می شود؟ و از اینگونه چیزهاست و عمدتا هم اهداف انبیاء همین بوده و لذا بخش مهم کتب ایمانی که در دست ماست از تورات و انجیل و قرآن و همچنین کلماتی که از انبیاء و ائمه نقل شده عمدتا بعد ارزشی و رفتاری انسان را مورد توجه قرار می دهند یعنی تربیت و تکامل انسان. خوب مساله بعدی ما اینست که برای چی و چه هدفی را علم اخلاق پیگیری می کند و بنده که حالا این بحث را در تریبون نماز جمعه مطرح می کنم چه هدفی را پیگیری می کنم؟ هدف علم اخلاق رساندن انسان به سعادت مقدر الهی برای اوست سعادتی که خداوند خواسته انسانها برسند آنچه که در قلم آفرینش در درجات کمالی انسان تعیین شده است می خواهد انسانها به مقام شایسته ای که در جهان در میان موجودات دیگر آفرینش دارند بدست بیاورند اگر این هدف است بعد دیگرش این است که اخلاق دنبال اینست که زوایای منفی که می تواند در زندگی انسان فرد یا جامعه بوجود بیاید اینها را از جامعه کنار بزند در یک جمله کوتاه تامین سعادت و فرار از شقاوت. باز تا اینجا هم فکر می کنم نه خیلی به استدلال احتیاج دارد و نه شما نیاز به بحث داشته باشید. قدم بعدی که پیش می رویم اینست که حالا این سؤال برای هر کسی هست که این سعادتی که شما می گویید چیست؟ چه چیزی برای انسان سعادت است و چه چیزی سعادت برای انسان نیست؟ یا شقاوت است و شکست است؟ تعبیرات مختلفی است مساله مهم که از این به بعد من در بحثها و خطبه ها تعقیب می کنم از اینجاست که باید وارد این مباحث شویم که ببینیم که از دیدگاه قرآن چون ما الان بحثمان هم بحث قرآنی است می خواهیم صحبت کنیم و ببینیم قرآن برای ما چه چیز را سعادت و پیروزی و خوشبختی می داند البته این بحث تاریخی زمینه داری است که شما هر چه که بتوانید به عقب برگردید در تاریخ بین حکما و فلاسفه و عقلا رهبران و اخلاقیون این بحث را می بینید که از زوایای مختلف برای سعادت و شقاوت تعریف کردند راه تعیین کردند حالا بعضی ها در علم اخلاق این کار را کردند و بعضی ها در علوم دیگر البته ما تا آنجایی که می بینیم در منابع اسلامی و حتی در منابع آسمانی غیر اسلامی مثل تورات و انجیل یک مجموعه ای را نمی بینم که نشسته باشند مثل کتاب های امروز و یک مجموعه ای را جمع کرده باشند و گفته باشند اینها سعادت است و اینها شقاوت است و همه راهها را مشخص کرده باشند این نبوده است علمای اخلاق از منابع پراکنده قرآن و سنت و خیلی جاهای دیگر و عقل و قیاس و هر چه داشتند کار کردند اینها را تنظیم کردند و اختلافات جدی هم هست در بین اخلاقیون و کسانی که به این مسائل می پردازند که سعادت واقعی چیست و شقاوت چیست در قران تعبیر به سعادت و شقاوت خیلی نیست من فکر می کنم دو مورد در قرآن ما تعبیر به سعادت داریم در مقابلش هم شقاوت شقاوت بیشتر است. در مورد شقاوت یک تعبیر فارسی می کنیم تا ببینیم در بحثمان بعدا چه درمی آید شقاوت یعنی بدبختی به تعبیر عامیانه خودمان و شقاوت چنین چیزهایی که انسان را دچار فلاکت و بدبختی می کند ما باید به دنبال عوامل آن بگردیم سعادت هم خوشبختی پیروزی، فلاح، موفقیت با تعبیرات مختلف در قرآن دو مورد تعبیر به سعادت داریم و حدود 40 مورد هم تعبیر فلاح داریم افلح مفلحون ، فلاح و ... یعنی بیشتر قرآن از این مضمون با فلاح تعبیر می کند که مضمون موفقیت در آن است یعنی انسان دنبال یک مسیری در حال تلاش است به پیروزی می رسد در اینجا بیشتر از خود سعادت معنا دارد سعادت نتیجه این تلاشهاست پیروزی در آن تلاش هم خوابیده جهاد هم خوابیده کانه انسان در یک مبارزه طولانی با نفس و امیال و مزاحمتهای بیرونی حرکت می کند و در یک نقطه ای پیروز می شود همینجا به سعادت می رسد و همینجا تعبیر پیروزی است. در مورد شقاوت هم دوازده مورد در قرآن است و 5 مورد هم خیبه است تعبیر قرآن مثل نقطه مقابل فلاح است فلاح یعنی پیروزی خیبه یعنی شکست شقاوت که نتیجه خیبه است دوازده مورد است اما فلاح 40 مورد و سعادت دو مورد پس نتیجه ای که تا اینجای بحثم می گیرم اینست که قرآن حرکت تکاملی با مراعات اصول و فضایل اخلاقی را یک جهاد تلقی می کند که پیروزیش سعادت بخش است و حرکت ضد اخلاق را، رذیلت را، ما اخلاق را با تعبیرمان با فضیلت معمولا توام است و ضد اخلاق با رذیلت. حرکت رذیلانه را منفی تلقی می کند و نتیجه اش هم خیبه است یعنی شکست چون کسانی هم که دنبال امور ضد اخلاق هستند اهدافی دارند برای خودشان دنبال سعادت و خوشبختی هستند یک فضای خاصی برای آنها شیطان ترسیم کرده و دنبال آن هستند و فکر می کنند به آنجا که برسند به سعادت مطلق می رسند و قرآن می گوید که آن یک شکست است. پس یک قدم باز در بحث اخلاق جلو آمدیم و گفتیم که اخلاق دنبال سعادت است و سعادت را هم با فلاح و پیروزی هماهنگ می بینیم و ضد اخلاق را هم شکست می دانیم که با شقاوت و بدبختی و نکبت و فلاکت هماهنگ می بینیم.

بحث مهمی که اینجا می خواهم آغاز بکنم و شاید یکی دو خطبه هم طول بکشد این است که خیلی خوب حالا شما می گویئد با پیروزی یا شکست کجا؟ دنبال چی هستیم که می خواهیم پیروز شویم و یا شکست بخوریم اخلاق و نتیجه اخلاق را آیا در دنیا می دانیم؟ آیا در آخرت می دانیم؟ آیا در هر دو می بینیم؟ این مساله ای است که نتیجه عملی برای ما دارد و هم نتیجه اجتماعی دارد و هم نتیجه شخصی دارد و فکر می کنم که زمان ما هم زمانی هست که چون حکومت را هم داریم و هم امور مردم را در نمازهای جمعه بخواهیم توضیح دهیم فکر می کنم این یک بحث معنادار و مؤثری است در شکل دهی فکر مردم و اصلاح فرهنگ مردم اگر نیاز به اصلاح داشته باشد و استدلال به مبانی اسلامی برای آنچه که فکر می کنیم در ذهن مردم هست اما دلیلش را ممکن است ندانند و اگر موفق شویم این بخش را در یکی دو خطبه روشن کنیم فکر می کنم پایه خوبی خواهد بود برای بقیه بحثهایی که خواهیم داشت. در برخورد با دنیا و آخرت که آیا ما دنبال سعادت در دنیا هستیم یا آخرت و یا هر دو نظرات مختلفی است نظرات افراطی تفریطی و اعتدال. بعضیها هستند که اصلا آخرت را نسیه می دانند و می گویند آنجا را که ما نمی دانیم چه خبر است خوشبختی آن چیزهایی است که بالاخره در زندگیمان همانی است که بالاخره در زندگیمان همانهایی که مردم برای یک زندگی خوب نیاز دارند آرامش، امنیت، پول، ثروت، جاه، مقام، اعتبار، امکانات، لباس، غذا، مسکن، تامین شهوات همین چیزهایی که معلوم است و خیلی هم احتیاج به بحث ندارد که مردم چه چیزی را در زندگیشان مؤثر می دانند که این زندگی شیرین و خوشبخت باشد. بعضیها این را سعادت می دانند مخصوصا در فلسفه غرب و بسیاری از اخلاقیون غرب دنبال این هستند که کاری به دنیای غیب آنجایی که ما نمی شناسیم و نمی دانیم و کسی از آنجا نیامده و آنهایی که رفته اند خبری به ما نداده اند ما چه کار آن داریم ما مکلفیم اینجا را برای خودمان و مردم سعادتمند کنیم. بعضیها این طرف افتادند و آنها فکر می کنند که نه هر چه هست آخرت است ما در دنیا در یک منزلگاه و در یک سفر کوتاه هستیم کاروانسراهایی که می ساختند و حتی کاروانسرا هم زیادی است در مسیر گاهی در زیر درختی لب جوی آبی کنار سبزه ای که انسان توقف کوتاهی می کند همین مقدار به زندگی دنیا می توان توجه کرد و بیش از این هم نیست و آنها می گویند که عمر دنیا نسبت به آخرت تقریبا نزدیک به صفر است پنجاه سال در مقابل بی نهایت چیزی نیست و بنابراین اگر سعادتی هست اگر تلاشی باید کرد برای سعادتمند شدن باید متوجه جهان باقی باشیم و اینجا در حد عبور و گذر به هر مشقت و به هر مشکلی که عبور بکنیم باید عبور کنیم و معمولا هم مثلهایی که می آورند حالا اینهایی که در بین مسلمانان است در ریاضت کش هایی که مثلا در مذاهب هنود و ... هست آنها که عالم دیگری دارند ما که مسلمان هستیم حتی این تفکرها را داریم همانهایی که حضرت نوح در نهصد سال یا هزار سال زندگی هم یک خانه هم نساخت برای آنها سندهای مهمی است این هم یک دیدگاهی است که به طور کلی سعادت را در آخرت می بیند و دنیا را مسیر و در مسیر هم اهمیتی ندارد که ما خوش باشیم و یا خوش نباشیم و یک قدم بالاتر اینکه خوش بودن اینجا مزاحم سعادت اخروی است اگر اینجا موفق باشیم هر مقداری که از نعمت های الهی در اینجا استفاده کنیم به همان نسبت از سعادت آخرتمان کم می شود کلمه دنیا هر قدر سنگین شود کفه آخرت سبک تر می شود این هم یک طرز تفکری است که کم هم نیستند کسانی که زهد و خیلی چیزهایی که حالا ما مقوله های اخلاقی مان است و بعدا بحث می کنیم از این زاویه می بینند این هم یک نظر است. یک نظر معتدلی است که من در قرآن که دقت می کنم و خیلی هم کارکردم و خیلی هم از قرآن جمع کردم و مقایسه کردم آیات را و از منابع صحیح روایی هم کار کردم خوب منهم تنها نیستم تقریبا اکثریت اخلاقیون کسانی که بحث اخلاق را واقع بینانه انجام دادند این جور می گویند من حالا چون بیشتر نظرات خودم را می گویم در خطبه ها یک اعتدالی است یعنی دنیا و آخرت را با هم می بینم و سعادت کامل را آن چیزی می بیند در دنیا و آخرت هر دو باشد و حتی اینها را مکمل هم می دانیم و اینها با هم می توانند سعادت را برای انسان تامین بکنند البته اینجا اصل روحی است و آن اینست که اهمیت اول را به سعادت اخروی داده می شود برای اینکه زندگی طولانی است و با ابعاد بسیار وسیعی که امروز ما در محدوده جسمانی مان نمی توانیم آن ابعاد را بفهمیم یک مقدار ممکن است باز شود در صحبتهای من در بحثهای آینده اولویت از سعادت آخرت اما دنیا و آخرت سعادتشان هر دو مطلوب قرآن و مطلوب اسلام.تعارضی در اصول نمی بینیم بین سعادت دنیا و آخرت اما آنجائی که تعارضی به هر دلیل پیش بیاید آنجا آخرت به دنیا مقدم است این خلاصه حرف است البته این حرف باز می شود با مطالبی که ما در هفته های آینده خواهیم گفت من فقط شروع بحث آینده را عرض می کنم کسانی که اهل مطالعه هستند می توانند در این فاصله ای که ما به خطبه بعدی می رسیم خودشان هم مطالعه کنند وقتی که دنیا و آخرت را از دید قرآن نگاه می کنیم اینجوری می بینیم در قرآن حدود 130 مورد اسم دنیایی می آید و تقریبا حدود 130 مورد اسم آخرت می آید با لفظ یعنی با لفظ دنیا و با لفظ آخرت می آید البته با تعبیرات دیگری خیلی بیشتر است در اکثر آیات اشاره به زندگی دنیا دارد و در اکثر آیات راجع به آخرت اشاره دارد. حدود 10 مورد از آنجایی که بحث دنیا است قرآن تاکید دارد که سعادت دنیا را اهمیت دهید یعنی مثبت تلقی می کند کلمه خود دنیا هم یک مساله ای دیگر است که کلمه خود آخرت هم هست خوب آخرت معلوم است که پایان کار نیست قطعه ای از زندگی است که بعد از این می آید این جلو و آن عقب است خود کلمه دنیا از ذنب گرفته شده است خیلی ها برای آنهایی که می خواهند زاهدانه بحث کنند دنی می دانند بعضی از کلمه دنیا پستی می خواهند بفهمند که انصافا این فهمیده نمی شود بلکه نزدیکی فهمیده می شود و از ریشه دنو است بمعنای قرب است برای این که بما نزدیکتر است نقد ماست آخرت بعد از این می آید و آن با یک فاصله ای است که حالا از بعد از مرگ شروع بشود یا بعد از دوران واسطه میان قیامت و مرگ بخواهد شروع شود که آن چیز دیگری است به هر حال کلمه دنیا معنای متعارفش در قرآن نزدیکی است و نه پائین و پست بودن. یکی دو مورد ما داریم که تعبیر پستی و کمی داده می شود یک مورد در مورد بنی اسرائیل است وقتی که در صحرا زندگی می کردند که بنی اسرائیل می گویند وقتی که گفتند به جای من و سلوی به ما پیاز و سیری و سبزی و این چیزها بدهید در تعبیر قرآن این است که شما چیزهای عالی تر را می خواهید پس بدهید و چیزهای پست تر را بگیرید کلمه ادنی را آورده است ادنی باز از همین رشته دنو است کوچکتر هم در یک مورد از قرآن آمده که اصغر و اکبر را تعبیر ادنا و بزرگتر کرده است این یک مورد است و آنهم یک مورد است بقیه دیگر اینطور نیست بنابراین از کلمه دنیا ما تعبیر ضد ارزشی نفهمیم که در این ماده نیست و اگر کسی مدعی است از این کلمه این فهمیده می شود از خود کلمه حالا تا مضامینی که اطرافش هست بحث دیگری است خود کلمه فقط اشاره دارد به زندگی نزدیکتر بما و آخرت زندگی ای که از نظر زمانی یک مقدار با ما فاصله خواهد داشت یا از نوع دیگری فاصله خواهد داشت آن مطرح می شود حالا ما در خطبه بعد بحث می کنیم که این سعادتی که قرآن از ما می خواهد با استدلال می خواهیم صحبت کنیم که بگوئیم که سعادت دنیا و آخرت است اخلاقی که قرآن ترویج می کند دنیا و آخرت را ترویج می کند با اهتمام بیشتر به آخرت و با اولویت آخرت و در صورت تعارض و اینکه در اصل تعارضی نیست، ما اگر درست حرکت کنیم دلیلی ندارد تعارضی بین سعادت دنیا و آخرت به وجود بیاید.

بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.

خطبه دوم

11/4/1378

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی علی امیر المؤمنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی صلوات الله علیهم اجمعین. در خطبه دوم پس از تاکید بر مراعات وظایف اسلامی و انسانی و تقوا فرصت ها و مناسبتهای هفته را به اختصار مرور می کنیم و سعی می کنیم کوتاه باشد تا عزیزان نمازگزار در گرما کمتر اذیت شوند. اولین مناسبت ما در این هفته میلاد پر سعادت حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم است که مهمترین حادثه تاریخی همه عصر زندگی بشریت است از لحظه شروعش تا ختم زندگی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نقطه ای است که در مدت کوتاه 23 سال از بعثتشان تا رحلتشان موفق شدند بنیان یک تمدن عظیم را برای همیشه تاریخ که پایانش را هیچکس نمی تواند برقرار کنند و نقطه جالب این است که به گونه ای عمل شد که هر کس ملاحظه کند می داند که ابتکاری است و تقلیدی نیست اگر این تمدن از ایران یا از چین یا هند یا مصر یا فلسطین حتی یا یونان و یا روم ظهور می کرد جای این شبهه بود که بگویند این تمدن هزار ساله آنجاها بوده و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خوشه چینی کرده و این تمدن را تجدید بنا نموده اما در مکه و مدینه بخصوص مکه با آن انزوا با آن عقب ماندگی با آن زندگی عشیره ای و شخص خود پیغمبر که سواد خواندن کتابهای گذشته را هم نداشت که بگوئیم از کتب دیگر اینها را انتخاب کرده است و ارتباطات پیغمبر هم خیلی محدود در مسائل منطقه و کمی تجارت بوده همه چیز شاهد این است که آن باید از یک منبع عظیم غیبی که جز آسمان جائی نیست آمده باشد البته محتوا خودش شاهد است قرآن وآنچه که پیغمبر خودش عمل کرد اگر در ایران و در روم و آنجا هم بود شهادت می داد اما این انتخاب آن نقطه معنادار است و حوادثی که با تولد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بصورت سمبلیک در دنیا اتفاق افتاد آتشکده ها خاموش شد کنگره کاخ کسری ریخت دریاچه سابقه داری خشک شد شیاطین از نفوذ به آسمان ممنوع شدند و از این قبیل حوادث که همگی برای تاریخ نویسان جزو مبهمات تاریخ است و عمل خود پیغمبر عظمت کار را نشان می دهد که بزرگترین هدیه الهی برای بشریت بشریتی که بالغ شده و باید با آن دستمایه ای که از انبیائ می گیرد و باید تا قیامت خودش را اداره کند به حساب می آید و ما باز می بینیم که بخاطر اینکه همین شرایط سادگی دورافتادگی و انزوا را داشت قدرتهای دنیا اولش ندیده گرفتند و اهمیتی به بروز اسلام ندادند و فکر می کردند که یک کار مقطعی و موضعی است و در مکه و همانجا خفه می شود کسری ایران وقتی که نامه پیغمبر را دریافت کرد و با آن ابهت دعوت به تسلیم شدن شده بود متوجه شد که باید یک چیزی باشد و گفت که باید این را در نطفه خفه کنیم و با تخفیف و بی اعتنائی که به یمنی ها که آن روز دست نشانده ایران بود باذان پادشاهشان گفت فقط دو نفر را بفرست نه بیشتر و بروند این مدعی رسالت را بیاورند تا ببینیم که چه می گوید و همان داستان معروف که آمدند و آنچنان تحت تاثیر هیمنه مدینه قرار گرفتند که یمن را هم دنبال خودشان کشاندند و مسائل دیگر اول اهمیت نمی دادند وقتی که انوار اسلام از شبه جزیره عربستان برون زد کم کم قدرتهای جهانی فهمیدند که چه عظمتی از مکه و مدینه می آید. و همین را با نسبت کوچکتری و با تبعیت از زندگی امام صادق علیه السلام داریم که آنهم از مناسبتهای هفته ما می باشد در عصر بنی امیه با آن خفقانها و ظلم ها و ناحقی ها که در باره اهل بیت شد و علی بن ابی طالب و اهل بیت را مهجور کردند و روح اسلام را از مردم دریغ داشتند و با بافته ها دیگران بفکر ترویج اسلام بودند باز اسلام ناب در محاق رفت و با طلوع امام صادق علیه السلام و استفاده از آن فرصت موقت بین انهدام بنی امیه و طلوع بنی عباس که یک فرصت تاریخی برای اهل بیت بود حقایقی را در مکتبشان تعلیم دادند و شاگردانی را به وسعت تربیت کردند و آثار عظیمی را به دست شاگردانشان خلق کردند که دستمایه تمدن اسلامی در اوجش و تا امروز برای همه علما و مراکز تحقیق و تحصیل دنیای اسلام است گرچه شیعه امام صادق نباشند اما از شاگردان امام صادق می گیرند با واسطه یا بی واسطه و امام صادق همان حقی را که پیغمبر بر تاریخ بشریت دارند بر تاریخ اسلام دارند منتها نه بصورت این که از خودشان بیاورند حرفهای پیغمبر را و قرآن را و آسمان را با استفاده از یک فرصت مناسبی تجدید حیات و در جامعه بسط دادند.

مناسبت دیگر ما به همین مناسبت این دو میلاد هفته وحدت است که جمعی از میهمانان شریف هفته وحدت ما امروز در مراسم نماز جمعه تشریف دارند که یک کار با ارزشی است که از دوازده سال پیش دارد انجام می شود که نکته زیبایش این است که اختلاف نظری که بین شیعه و سنی در میلاد حضرت رسول است یک هفته فاصله است بین دو نظر همین هفته را تبدیل کردیم به هفته وحدت بجای اختلاف یک هفته قرار دادیم این مراسم را که هم اهل سنت و هم اهل تشیع در آن سهیم باشند و روز آخرش را از نظر شیعه و روز اولش را از نظر اهل سنت و این هم هفته مبارکی شده و بحث های اتحادی که این روزها مطرح است کمک می کند به نزدیک شدن مسلمانها گرچه گامها خیلی کند است و باید فکری کرد و بنده در شروع مراسم هفته وحدت یک نکته ای را مطرح کردم که دلم می خواهد که خودم هم و با زبان خودم اینجا به مردم بگویم و شخصیت ها و اندیشمندان هم متوجه باشند در مصالح و منافعمان باید یک چیزی داشته باشیم و آن اینکه آنجا که پای منافع اسلام است همه چیز باید تحت الشعاع آن قرار گیرد و همه مسلمانها اولویت را به ولایت اسلامی بدهند که قرآن می گوید اگر پدرتان، مادرتان، خانه تان، شغلتان، تجارتتان، اموالتان، عشیره تان و هر چه دیگر که هست در نظر شما از قرآن اسلام و خدا عزیزتر است شما مردم ظالمی هستید و مستحق مجازاتید خیلی کلمه صریحی است یعنی برای همه مسلمانها منافع اسلام در اولویت است. اگر در مسائل جغرافیائی ما اختلاف داریم اگر در مسائل سرزمینی اختلاف داریم اگر در مسائل سیاسی اختلاف داریم اگر احزاب اختلاف سلیقه دارند اگر افراد اختلاف نظر دارند اگر مکتب های درون اسلام باهم اختلاف نظر دارند در این تردید ندارند آنجائیکه مصالح است و همه قبول داریم که مصالح اسلام است و به کلیت اسلام مربوط می شود همه ما مکلفیم یک حرف بزنیم و یک عمل بکنیم و اگر نکنیم ظالم هستیم. به هر حال این مساله می تواند محور اتحاد و همکاری ما باشد ما اکنون نمی توانیم به دنیای اسلام بگوئیم در همه چیز با هم متحد باشید خب مرز کشورهای اسلامی با هم اختلاف دارد در مسائل سیاسی با هم اختلاف دارند در ارتباط با این و آن باهم اختلاف دارند و در خیلی چیزها با هم اختلاف دارند اینها سر جای خود و همینطوری هم نمی شود گفت که ما از اینجا بگوئیم اسلام که پایش در پیش آمد همه همراه باشند کی باید بگوید؟ قاعدتا باید سازمان کنفرانس اسلامی دنبال یک مرجعی باشد مرجعی که مذاهب همه قبول داشته باشند و به دولتها هم بقبولانند که وقتی در مسائل جهانی اسلام پای کلیت اسلام در میان می آید مساله ای مثل فلسطین روشن است مساله ای مثل بوسنی روشن است مسائل خاصی را می توانیم پیدا کنیم و همه هم هماهنگ باشیم و نیروهایمان را برای آنجا اولویت بدهیم و این نقطه آغاز خوبی برای وحدت عملی است البته من هم قبول دارم با این عوامل تفرقه انگیزی که در دنیا هست و هر روز هم شدیدتر می شود تحقق شعار وحدت کار آسانی نیست و نباید ما عجله کنیم بلکه باید با متانت، منظم و حساب شده گامهای آهسته برداریم و به هر حال نجات دنیای اسلام و حاکمیت اسلام بر جهان و تحقق وعده الهی که مستضعفین را بر مستکبرین دنیا پیروز خواهد کرد از مسیر وحدت می گذرد.

مناسبت دیگر ما هفتم تیر است که روز بسیار تلخی در زندگی دوران بعد از انقلاب ماست و به طور کلی سال 60 این ماهها که الان در آن هستیم فروردین و اردیبهشت و خرداد و تیر و مرداد و تا نیمه های سال بسیار دوران پر بحران و سختی بر انقلاب گذشت حقیقتا از گردنه صعب العبوری عبور کردیم قربانی های زیادی دادیم اما بفضل خداوند توانستیم این دوره سخت را با صلابت پشت سر بگذاریم و ما لحظات آن روز را که به یاد می آوریم می بینیم اگر نبود آن استحکام مردمی نظام و آن رهبریهای حقیقتا پیغمبرگونه امام گذشتن از اینهمه تنگناها آسان نبود یکی از آنها همین حادثه شوم هفتم تیر است که دشمنان ما بعد از آنکه مایوس شدند از همه راههائی که تاکنون رفته بودند تصمیم گرفتند که کلیت نظام را با ساقط کردن دولت و مجلس و قوه قضائیه در خلا قرار بدهند و امام را وادار به تسلیم کنند که به میل آنها عمل بکنند آنها اول فکر می کردند با آمدن بنی صدر مسئله حل است چون محتوایی که بنی صدر و اطرافیانش بخصوص می خواستند حاکمیت دینی نبود البته آنها برای ایران و برای کشور بدی نمی خواستند افکار خاص خودشان را می خواستند آنها دنبال حاکمیت دینی نبودند و بلکه مخالف بودند با صراحت نمی توانستند ولی در عمل با استفاده از پلهای پیروزی که از نیروهای انقلاب ساختند پیروز شدند و قوه مجریه را گرفتند آنها اشتباه کردند مغرور شدند آن منویات خودشان را بروز دادند امام مدتی صبر کردند تا کم کم برایشان روشن شد که اینها چه می خواهند اوائل سال 60 امام به این تصمیم رسیدند که این جریان جریانی نیست که با حاکمیت اسلام سازگاری داشته باشند و به تدریج به همین جائی که مارکسیستها و چپی های داغ و التقاطی ها و خط امام هم در مقابل آنها ائتلاف کرد با اختلاف نظرهایی که بود در بین ما دو جبهه کاملا رو در روی هم قرار گرفتند اوج کار آنجایی بود که امام به این نتیجه رسیدند که بنی صدر محور این همه فساد است و دستور دادند مجلس کار خودش را انجام داد وظیفه مهمی بود کار مجلس بحث ها هم آنقدر روشن بود که حتی طرفداران بنی صدر هم در مجلس نتوانستند از او دفاع بکنند وقتی که سلب صلاحیت سیاسی او مطرح شده بود یک نفر به نفع او رای داد هفت - هشت نفر هم ممتنع رای دادند و بقیه سی چهل نفر بودند آنها که علیه او رای دادند و آنها فهمیدند که این مسیر به جهنم می رود. خوب وقتی که بنی صدر عزل شد دیگر آخرین ورقه است دیگر آنها هم آخرین ضربه هایشان را باید بزنند از نیروهایی که نفوذ داده بودند کار سختی هم نبود آن موقعها نفوذ دادن مخصوصا برای منافقین چون منافقین عمده سربازگریشان از همین بچه مسلمانهای متعهد و واقعا علاقه مند به اسلام بود و آنها را بتدریج می بردند در خانه های امن خود و مغزشان را شستشو می دادند و یک چیز دیگر را درمی آوردند و اینها را نفوذ داده بودند جزو ما بودند پیکره ما بودند ما اصلا فکر نمی کردیم که بچه مسلمانهایی که دور و بر ما هستند اینها را منزول بکنیم همین چند روز پیش که مراسم شهدای هفتم تیر بود آنجا یکی از بچه هایی که من دیدم می گفت: ما پشت سر این کشمیری که انفجار نخست وزیری را انجام داد نماز می خواندیم نماز جماعت او امام ما بود نماز جماعت می خواندیم یعنی اینقدر اینها بین بچه های مسلمان چهره اسلامی داشتند. بعضی هایشان از گذشته هم در مبارزات بودند شناخته شده بودند منتهی چهره خودشان را بعد از انقلاب مخفی کرده بودند یک چیز دیگر شده بود به هر حال ضربه بزرگی زدند به ما. نزدیک بود مجلس با دهها شهید و مجروحی که داد از رسمیت بیفتد هیات دولت چند وزیر مقتدرش را از دست داد قوه قضائیه راسش را از دست داد حزب جمهوری اسلامی افراد بسیار مؤثرش را از دست داد آنها از حزب هم خیلی عصبانی بودند چون حزب بود که این ساماندهی را می کرده آن زمان و هدایت می کرد مسائل را تشکیلات وسیع سراسری بود که آنها را حسابی در فشار قرار داده بود در همه صحنه ها هم از حزب انتقام گرفتند هم از قوه قضائیه و هم از مجلس و هم از دولت که همه اینها بر خلاف میل آن جریان بود و بیشتر از همه شخصیت شهید بهشتی که واقعا برای آن روز انقلاب و حتی تا امروز برای ما یک شخصیت بسیار با اهمیتی بود با آن افکار روشن سازنده با علمشان و سوادشان و تجربه شان و پختگی که ایشان داشت خیلی این دوره شکل گیری نظام احتیاج به ایشان داشت و لذا اصلا بمب را جایی گذاشتند که بنا بود ایشان بنشیند و درسش را بدهد که اگر هیچکس دیگر آسیب نبیند ایشان آسیب ببیند هدف اول برای آنها ظاهرا این بود. منتهی بقیه دیگر هر جا برسد هفتاد و دو هفتاد و سه نفر انسان ممتاز در یک انفجار در آن شرایط سخت از دست ما برود معلوم است چه مصیبت بزرگی است یکی دو روز قبلش هم باز ما فاجعه دیگری داشتیم که علیه جان رهبر فعلی انقلاب آیت الله خامنه ای در مسجد اباذر سوء قصد شرورانه شده بود که بمب اصلا توی سینه ایشان منفجر شد و اصلا فکر نمی کردند که ممکن است باقی بماند ایشان که خداوند ایشان را هم مثل کشتی ای که برای صاحبانش بماند ایشان را نگه داشتند برای انقلاب لحظه ای که حزب منفجر می شود آیت الله خامنه ای هم حالشان واقعا بد بود چون واقعا ما نگران حال ایشان بودیم. من بعد از شورای مرکزی حزب نماندم رفتم به بیمارستان برای اینکه دکترها هنوز به ما اطمینان نداده بودند که ایشان نجات پیدا می کند از این سوء قصدی که شده ولی خداوند ایشان را حفظ کرد و خیلی در این فاصله تا سال بعد ما نیروهای بزرگی را از دست دادیم انصافا همه آنهایی که در این دوره منافقین از ما گرفتند کسانی بودند که هر یکی از آنها اگر بودند امروز برای ما یک مرکز آرامش و اطمینان و توجه عامه مردم بودند یکی از آنها آیت الله صدوقی است که همین امروز سالگرد شهادت ایشان است منتهی یکسال بعد در سال 61 این اتفاق می افتد که ایشان چهارمین شهید محراب است افرادی مثل شهید دستغیب، شهید مدنی، شهید اشرفی اصفهانی و افراد دیگری که این جریان خطرناک نفاق اینها را به عنوان بسیج کننده امت می خواستند از سر راه شوم خودشان بردارند از دست ما گرفتند صدمات بزرگی به ما زدند اما خداوند به حقانیت اسلام و آن روح عظیم امام امت که همه چیز را مثل قله ای که طوفانها بر او فرود آید تحمل می کرد و به خود دشمن برمی گرداند انقلاب را عبور داد و این چند ماه دوران تثبیت انقلاب امام و یاران باقیمانده امام به گونه ای در سال 60 در نیمه اول سال 60 عمل کردند که ما در نیمه دوم سال تثبیت نظام را به رای العین می دیدیم و گذشته بودیم از بحران که خوشبختانه از آن به بعد دیگر تا امروز این آرامش و تکامل ادامه دارد و ان شاء الله باز هم قوی تر و نیرومندتر انقلاب را تحویل امام زمان خواهیم داد. شماها قهرمانید من همین جا تاکید دوم را بکنم و آن اینکه امام به تنهایی این کار را نمی کردند ماها هم نمی توانستیم بکنیم این شماها بودید که واقعا ملت که بعد از این فاجعه به میدان آمد و احساس خطر کرد همه چیز را رو براه کرد و قهرمان واقعی در پیروزی انقلاب و ادامه انقلاب دوران دفاع دوران سازندگی مردم ما هستند و ان شاء الله این قهرمانها که ریشه در فطرت و قرآن و اسلام دارند روز به روز شجره مقدسشان رشد بکند و بارورتر بشود.

و مناسبت دیگر ما روز صنعت است که الحمد لله آقای شافعی وزیر صنعت اینجا توضیحات لازم را دادند بنده فقط می گویم که باید جامعه ما به صنعت اهمیت بدهد همه بخشها مهم است کشاورزی در جای خودش بسیار مهم است و محور زندگی ماست خدمات هم همینطور کارهای دیگر هم همینطور است. اما صنعت یک فضایی است که ما آنجا می توانیم مشکلاتمان را حل کنیم اگر اشتغال کم است از طریق صنعت آسان بدست می آید. اگر تولید کم است صنعت به سرعت می تواند این کار را انجام دهد و از طرفی زیربنای صنعت در دوران سازندگی آماده شده است الان موقعی است که مردم توجه بکنند به صنعت. آن روزی که برق نبود آب نبود راه نبود مخابرات نبود مصالح نبود مواد اولیه کارخانه ها نبود نه فلزات نه پتروشیمی هیچی از این چیزها نبود آسان نبود صنعت را فعال کردن اما امروز همه اینها هست نیروی انسانی هم به حد کافی هست نیروی ماهر هست نیروی متخصص و مهندسان هستند تکنولوژی به اندازه کافی آوردیم در دوران سازندگی که ما الان می توانیم حتی در خارج از کشور داریم نیروگاه، سد، جاده، کارخانه سیمان و اینطور چیزها می سازیم قدرت صدور خدمات عالی را داریم. به نظر می رسد باید سرمایه های مردم متوجه بخش صنعت بشود دولت و همه ما کمک کنیم فضای امنی درست کنیم که مردم با خیال راحت به این میدان بیایند ظرفیتهای موجود صنعت را استفاده بکنیم . الان از ظرفیت موجود شاید حدود نصفش استفاده می شود ما اگر بتوانیم همین هائی که پولش را دادیم فعال نگه داریم صد در صد تولید بکنیم رشد تولید ناخالص ملی مان بسیار بالا می رود بازارمان فعال و با رونق می شود کسبه مان با رونق زندگی می کنند صادراتمان رونق می گیرد باید واقعا دنبال این مسیر را بگیریم. حتی کشاورزی که محور است بدون صنعت دیگر امروز نمی تواند فعال بشود اگر بناست آبیاری تحت فشار اجرا شود که از آب صرفه جویی بکنیم صنعت جوابگوی اوست اگر بناست کشاورزی مکانیزه بشود باید صنعت جوابگوی او باشد. همه اینها را با صنعت می توانیم ما فعال بکنیم و من امیدوارم که متولیان امور و جامعه ما و پولداران ما توجه بکنند این بخش را که نامحدود هم هست ما نزدیک سیصدتا شهرک صنعتی در این دوره سازندگی بنا کردیم که فضای فراوانی آب، برق، گاز و راه و همه چیز مواد اولیه پتروشیمی و فولاد که نیاز صنعت و کالاهای واسطه و حتی خط تولید ساختی همه اینها الان در اختیار است فقط سرمایه می خواهد کمک بانکها را می خواهد و نیروهایی که اعتماد کنند و اموال سرگردانشان که بلاست در بازار سیاه اینها را به این مسیر ببرند.

فقط دوتا مناسبت کوتاه دیگر هست که از جرائم آمریکاست در این هفته یکی انهدام ایرباس ما بر فراز آبهای خلیج فارس که نزدیک 300 شهید داد در سال 67 یکی هم مسدود کردن حساب ما در سال 59 در آمریکا که مقدمه ای بود که لیبرالها و ضد حاکمیت اسلامی ها بتوانند از آن فشار استفاده بکنند و نیروهای انقلابی را تحت فشار قرار بدهند و خوشبختانه امروز آمریکائیها دارند پشیمان می شوند که چرا خودشان را از ایران با عظمت تا این حد جدا کرده اند.

بسم الله الرحمن الرحیم اذا جاء نصر الله و الفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان