نماز جمعه تهران به امامت آیت الله جنتی ۱۷/۱/ ۱۳۸۰

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین فاطر السموات و الارضین و باعث الانبیاء و المرسلین و الصلاة و السلام علی خاتم النبیین و شفیع المذنبین و رحمة للعالمین ابی القاسم محمد و اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین فاطر السموات و الارضین و باعث الانبیاء و المرسلین و الصلاة و السلام علی خاتم النبیین و شفیع المذنبین و رحمة للعالمین ابی القاسم محمد و اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا .

اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله.

برادران و خواهران عزیز شما را و خودم را به تقوی توصیه می کنم ترس از خدا و پرهیز از گناه و از هر عملی و گفتاری و رفتاری که موجب نارضایی و غضب خداوند متعال باشد که بدترین چیز برای یک انسان این است که مورد غضب خدا قرار بگیرد و کیست که طاقت غضب خدا را داشته باشد طاقت غضب یک انسان مقتدر را نداریم غضب خدا را آسمان و زمین طاقت تحملش را ندارند «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله» وقتی کوهها اگر آیات عذاب برایش نازل بشود متلاشی می شود گاهی به ما و گاهی به قلبهای سخت و سنگین ما که این آیات را درست آنچنانچه باید نمی خوانیم و آنچنانچه که باید به کار نمی گذاریم خدایا بحق آل محمد و بحق امام المتقین علی علیه السلام به ما تقوی عنایت بفرما.

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منا جمیعا سلام الله ابدا ما بقینا و بقی اللیل و النار السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.

حادثه ی کربلا حادثه ی بی نظیری است در تاریخ بشریت و در هیچ قومی و هیچ ملتی و هیچ قرنی حادثه ای با این خصوصیات وجود نداشته و نخواهد داشت از جهات مختلف بحمد لله در این مملکت حسینی هم ما افتخار داریم و مباهات می کنیم که مردم ما به حسین و اهل بیت پیامبر عزیز و غدیر و عاشورا احترام می گذارند و حتی امسال که عاشورا و محرم با ایام نوروز مقارن شده بود و با این که بهر حال این سنت قدیمی است در این مملکت و مردم ما ایام نوروز را عید می گیرند ولی محرم نوروز را تحت الشعاع قرار داد و مردم ما احترام کردند به اباعبدالله علیه السلام و این نشان عمق ایمان مردم و محبتشان به اهل بیت علیهم السلام است و همین مایه ی نجات است و ای برادر و ای خواهر عزیز امیدوار باشید با همین حرمتهایی که نگه می دارید از آل پیغمبر خدا ما را نجات بدهد و بیشتر عمل بکنیم تا لیاقت شفاعت را داشته باشید و این محبت اثر خودش را بتواند بگذارد.

درباره ی حادثه ی کربلا صحبت خیلی شده هرچی هم بشود کم است و شما هم بسیاری از مطالب را شنیده اید و من هم به سهم خودم به چند جمله ای عرض می کنم و پیشاپیش از شما عزیزان معذرت می خواهم اگر امروز اتفاقا یک قدری خطبه های من طولانی تر شد خوب هم از جهت این که هوا ملایم است من نگران سرما و گرما نیستم و همین این که خوب شما که آمادگی دارید برای شنیدن مسائل راجع به اهل بیت علیهم السلام و مسائل روز در نماز جمعه اگر که یک نگاه اجمالی و فهرست وار بکنیم که چطور این قضیه اتفاق افتاد هیچ عقلی باور نمی کرد که کار به اینجا بکشد و شاید اگر کسانی تاریخ اسلام را بخوانند خیلی برایشان باورناکردنی باشد که همچین اتفاقی بیفتد که مردمی که مسلمانند معتقدند به اسلام به حسب ظاهر تکبیر می گویند شهادتین می گویند نماز می خواند حج بجا می آورند نام پیامبر بزرگ را به نبوت و رسالت می برند و مملکتشان و کشورشان اسلامی است یک مرتبه پس از گذشتن 50 سال از رحلت پیامبرشان بچه ی این پیغمبر را بچه های این پیغمبر را به این صورت فجیع بکشند و اسیر کنند و سرشان را بالای نیزه کنند و شهر به شهر بگردانند این واقعا یک چیزی است که باورکردنی نیست ولی خوب این واقع شد این قضیه من به صورت فهرست باید عرض بکنم یک عوامل مختلفی بود یک قسمت عوامل ریشه ای است و اساسی و اصولی و یک قسمت هم شاخه های فرعی عوامل اصلی از بت شکنی علی علیه السلام و بت شکنی پیغمبر شروع می شود و شاید قبل از آن قضیه مسئله ی اختلاف بنی امیه و بنی هاشم که بالاخره دو قبیله ای بودن که بر سر سیادت و بر سر بزرگی حاکمیت بر مدینه هم رقابتهایی داشتند و بنی امیه واقعا چشم دید بنی هاشم نداشتند و همیشه تشنه به خون بنی هاشم بودند بعد هم نبوت آمد در این خانواده و اینها دیدند که یک پیغمبری در اینها مبعوث شده و این پیغمبر اگر دین گسترش پیدا بکند و پیروانش زیاد بشوند دیگر آنها جای پایی نخواهند داشت و یک عظمت فوق العاده ایست نصیب آنها شده روی حسابهای مادیشان بر خودشان لازم می دانستند که این چراغ را به هر قیمتی هست خاموش کنند بنابراین شاید این عامل اصلی یعنی از نظر رتبه از نظر تاریخی عامل اول همان دشمنیهای بنی امیه و بنی هاشم بود که اثر خودش را گذاشت و تا آخر ادامه پیدا کرد دوم مسئله ی بت شکستن بود علی علیه السلام بر دوش پیامبر بزرگ اسلام بالا رفت و در خانه ی کعبه خانه ی توحید و خانه ی ابراهیم بت ها را به دست توانای قدرتمند خودش شکست این یک چیزی نبود که بر آنها قابل تحمل باشد اگر کارد به بدنشان می زدند برایشان راحت بود تا ببینند با چشم خودشان یک جوانی به نام علی بر دوش پیامبر بالا رفته و با تبر دارد این بتها را می شکند و می ریزد روی زمین بتهایی که اینها به خدایی از آن یاد می کردند و در جنگ بدر هم در آن جنگی که پیدا شد پس از چند سال از طلوع اسلام باز اینها شعار بت می دانند شعار اعلو هبل می دادند اینجوری بود حالا اینها بیایند ببینند اینطوری علی علیه السلام دارد می شکند در فتح مکه خوب این هم برایشان قابل تحمل نبود و واقعا یک عقده ی بزرگی در دل اینها از پیامبر و از علی علیه السلام بخصوص بوجود آورد مسئله ی دیگر بعد از اینها مسئله ای بود که در سقیفه رخ داد خوب اینها منتظر فرصت بودند اجمالا که در اولین فرصت ضربه ی خودشان را بزنند و انتقام خودشان را بگیرند و این روح انتقام جویی در آنها خیلی قوی بود وقتی که با جنگ نتوانستند کاری بکنند وقتی که همه ی توطئه هایشان نابود شده از بین رفت و ناچار تسلیم شدند این عقده در دل اینها ماند و منتظر فرصت بودند در زمان پیامبر اسلامی فرصت برایشان بدست نیامد و این بعد از پیامبر عزیز این فرصت پیدا شد خوب حالا علی بن ابی طالب است اگر با آن مقام به آن سوابق با آن شهامتها و شجاعتها با آن عبادت با آن فضائل و مناقبی که مردمی که در صحنه بودند و او را می شناختند می دیدند مثلا در میدانهای جنگ اگر این بیاید و قدرت اسلام را بدست بگیرد دیگر آنها بکلی باید از بین بروند سقوط همیشگی و مطلق خواهند کرد این فرصت را اینها مغتنم دانستند و اجازه ندادند علی علیه السلام در راس حکومت اسلامی قرار بگیرد این هم یک نقشه ی بسیار بزرگی درباره ی حادثه ی کربلا داشت و اگر غیر از این اتفاق افتاده بود کربلایی وجود نداشت و عاشورایی وجود نداشت و همانی که من در آن خطبه ی قبلی از ابوجعفر نقیب عالم مصری عرض کردم که آن می گفت که اگر پیامبر اسلام علی را بجای خودش نمی نشاند این بعد از خودش ذریه ی او علی علیه السلام و اولاد پیغمبر تارومار می شدند و همین اتفاق افتاد این هم یک مسئله که باز نقش اساسی داشت یکی از بزنگاهها اینجا بود که اگر اتفاق نیفتاده بود اینجور نمی شد یکی دیگر مسئله ی جنگ صفین بود و مسئله ی بالا بردن قرآن بالای نیزه ها توطئه ی عمروعاص باز این هم یکی از این بزنگاهها بود اگر این کار نشده بود و اگر علی علیه السلام چند ساعت دیگر فرصت پیدا کرده بود و معاویه را کشته بود و دستگیر کرده بود و فتنه را خاموش کرده بود باز عاشورایی بوجود نمی آمد مسئله تمام می شد و حکومت علی علیه السلام ولو بعد از 24 و 25 سال که بدستش آمد تثبیت می شد و بعد هم ائمه علیهم السلام یکی پس از دیگری جای پدران می گرفتند این هم یکی از آنها از اینها گذشته اینها ریشه هاست اینها مسائل ریشه ای و بنیادی بعد می یاییم سراغ مسائل فرعی و شاخه ای 50 سال از رحلت پیامبر اسلام گذشته یک نسل عوض شده پیرمردهایی هستند که زمان پیامبر عزیز را درک کرده بودند که ولی اینها انگشت شمارند و جوانها معمولا آن زمان را ندیدند در شام که جز از زبان امویها راجع به اسلام چیزی نشنیدند اسلام اموی در آنجا تبدیل شده و منتشر شده آن که مال شام، در کوفه و لو این که علی علیه السلام 3 یا 4 سال حکومت داشتند ولی از حکومت علی علیه السلام هم 20 سال گذشته سال 40 علی علیه السلام شهید شدند و الان سال 41، کوفه وضع خاصی داشت یک شهر نوبنیاد و جدیدالاحداث و در مرز ایران و افراد مختلف از هر گوشه ای آمدند آنجا مهاجر بودند اینها که آمده بودند آنجا کوفی اصیل که نبودند کسی نبود آنجا که اصالتی داشته باشد آینها افرادی بودند که از جاههای مختلف آمدند آنجا با سلیقه های مختلف با دیدهای مختلف با فرهنگهای مختلف جمع شده بودند اینها هم در ظرف این 20 سال بعد از شهادت علی علیه السلام اینقدر رویشان کار شد و اینقدر تاثیرگذاریشان با تطمیعها با تهدیدها با تبلیغها که اینها هم آماده بودند برای همه چیز تهاجمی به آل پیغمبر بخصوص که علی علیه السلام از اینها اینقدر ناله داشت که واقعا طلب مرگ از خدا کرد که خدایا من را ببر یک کسی را بیاور بر سر اینها بگذار که مثل خودشان باشد بدتر از خودشان باشد قریب این مضمون خوب این وضعیت مردم کوفه، خوب مدینه مردان مدینه چی مردان مکه و مدینه اینجورها مثل این شام و کوفه نبودند ولی آنجا هم در تمام این مدت 40 یا 50 سال همه چی زیر و رو شده بود ارزشها جابجا شده بود از «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» دیگر خبری نبود ملاک تقوی در کار نبود تعصبات قبیله ای و قومی سرکوب شده بوسیله ی پیغمبر، دوباره سرکشیده بود و گل کرده بود دوباره اوس و خزرج و فلان و فلان هر کسی سنگ قبیله ی خودش را به سینه می زد که در خود قضیه سقیفه اوس و خزرج در مقابل هم قرار گرفتند همان بلافاصله و راحت طلبیها بی تفاوتیها هر کسی به فکر خودش باشد به فکر دنیای خودش باشد دیگر مسئله شهادت و جنگ و جهاد فی سبیل الله و امثال اینها دیگر اینها فراموش شد وقتی بنا شد دستگاه حکومت مردم به مکتب و ارزش و تقوی و اخلاص و جهاد و ایثار دعوت نمی کند طبع اولیه همین است مادیگری و دنیاطلبی است اینها هم تکه ای فاصله ای نگذاشتند اینقدرها با جاهلیتشان یک زمان مختصری 23 سال کارهایشان ولی مگر آن چیزهایی که در اعماق روح انسان هست به این سادگی در همه عوض می شود بله تعداد زیادی عوض شدند تعداد زیادی هم قابل توجه هم بودند عوض شدند که در جنگ بدر شهید شده بودند در جنگ احد شهید شده بودند در جنگهای مختلف شهید شده بودند بعضیهایشان هم باقی بودند ولی اینجور نبود که همینطور باشند به مرور ایام کم کم دنیاطلبی حاکم شد مخصوصا که کسانی که جزو صحابه ی پیامبر مثل طلحه و زبیر بودند که خوب اینها در راس سامان گرفتند و امویها اینها هم اینجوری بودند به بی تفاوتی و دنیاخواهی در آنها حاکم شد اینها همه دست هم داد که وقتی که بعد از معاویه یزید خواست بیعت بگیرد از امام حسین علیه السلام امام حسین احساس کرد تنهاست مدینه خانه ی پیغمبر آمادگی ندارد که این که از امام حسین دفاع بکند اگر بایستد ناچار است مدینه را ترک بکند مکه امن خدا برای امام حسین امن نیست دیگر کوفیان آمدند نامه نوشتند این همه نامه هزاران نامه نوشتند خیلی خوب امام حسین علیه السلام حرکت می کند به جانب کوفه ولی کوفیان همان کوفیان دوران حضرت علی علیه السلام هستند خسته از جنگ شدند در زمان علی علیه السلام و رسما اعلام کردند که ما دیگر آمادگی برای جنگ با معاویه نداریم و علی را خانه نشین کردند این کوفیان اینها همه دست به هم داد و این حادثه اتفاق افتاد آن چیزی که برای ما به عنوان یک دست و گاه به عنوان یک عبرت مطرح است که مقام معظم رهبری در بیانات زنده اشان که همیشه باید تکرار بشود در این ایام بیان فرمودند چیزهایی است که بهرحال در زندگی ما هم مؤثر است تاریخ قابل تکرار است اینجور نیست که ما مصونیت داشته باشیم بله یک حکومت اسلامی آمد در اینجا تشکیل شد و یک انقلابی بوجود آمد و یک نظام اسلامی سرکار آمد و یک نظام کفر سرنگون شد ایادی دشمن قطع شد ولی عقده هایی که بود در قلبهایی ماند بله بچه های متدین مسلمان و جوانان مؤمن ما اینها این قشری بودن که استقبال کردند با جان و دل استقبال کردند و خون دادند و جنگهایی شهید دادند و اسیر دادند و امروز هم روز اسرا است به نام روز اسرا و مفقودین نام نهاده شده و باید برای همیشه عزت و احترام اینها را حفظ کرد حق بزرگی دارند و تاریخ نشان داد باید زنده نگه داشت و خاطراتشان باید بنویسند و نوحه خوانی اینها بله آمدند و این انقلاب به ثمر رساندند و حفظ کردند و نگه داشتند ولی تعدادی هم غیر از دشمنان خارجی در داخل عقده ها داشتند کسانی که ثروتهای نامشروع داشتند و یا می خواستند داشته باشند انقلاب مانع شد رباخواران سرمایه داران کلان کسانی که پول حرام جمع کرده بودند در بانکهای داخل و خارج عیاشها آنهایی که به دنبال شهوترانی بودند و انقلاب آمد جلویش گرفت و زنها باید حجاب داشته باشند باید پوشش داشته باشند مراکز فساد تخریب شد ازبین رفت عرض شود که عفت عمومی حاکم شد دعوت شد زن و مرد باید اصیل باشند پاکدامن باشند ناپاکیها باید جلوگیری بشود اینها یک عده ای بودند که آزادی همه جانبه می خواستند و یک قسمتش هم راجع به شهوتشان ولی می خواستند آزاد باشند اصلا کسی هر کار می کنند کسی به اشان نگوید چرا آزادیهای به معنای بی بندوباری و حتی نسبت به قانون هم بی اعتنا، نسبت به عرف هم بی اعتنا نسبت به شرع هم بی اعتنا یک اینجوری خوب اینها هم جلوی آزادیهایشان گرفته شد معدود شدند اینها هم عقده پیدا کردند و یک عده ای که دنبال پستهایی بودند جاه طلب بودند هی می خواستند به مقاماتی برسند پستهایی اشغال بکنند اینها هم به پستها نرسیدند پستها دست یک عده دیگر و یک عده بچه مسلمان آمدند پستها را اشغال کردند و اینها را عقبشان زدند اینها هم باز عقده پیدا کردند از این چیزها مقدار زیادی جمع شد یک حالت انتقامجویی در اینها بوجود آورد و منتظر فرصت فقط همین را می خواستند که کسی به اشان میدان بدهد همین چیزی غیر از این نمی خواستند و این میدان متاسفانه داده شد و اینها آمدند عقده ها را خالی کردند و دیدیم که گرفتند به مسائل سیاسی اکتفا نکردند به مسائل فرهنگی اکتفا نکردند به مقدسات مسلمانها را و مقدسات شیعه و پیروان اهل بیت علیهم السلام با بدترین لحن و گستاخانه ترین لحن زیرسئوال بردند و هتک کردند این عقده ها بود اینها میدان برای خودشان دیدند عقده هایشان گشودند و بعد هم طرح براندازی ایستادند با یک جان نظام با یک انقلاب اینها برایشان کم است اینها برایشان کافی نیست بعد هم برایشان برخورد بشود جار و جنجال راه می اندازند در داخل و خارج که آزادی نیست و محدودیتهایی داریم نمی دانیم چنین و چنان عناوین مختلف داخل و خارج بلندگویهایشان با هم صدا می کنند و همه یک شعار می دهند که در این مملکت آزادی نیست و نمی دانم شعارهایی از این قبیل که من نمی خواهم تکرار کنم و نقشه ی براندازی هوشیارانه باید همه ی ملت ما دولت و ملت ما همه با آگاهی کامل با عقل تدبیر بایستند و مراقب باشند حادثه ی عاشورا تکرار نشود البته تفاوتهایی هست بین زمان ما و آن زمان تفاوتهایی زیادی هست و یکی از تفاوتهایش این است که بحمدلله قدرت رهبری پس از زمان حضرت امام رضوان الله علیه به دست صالح ترین فرد افتاد و آنچنان نشد که قدرت اساسی و قدرت رهبری به دست کسانی بیافتد که صلاحیت نداشته باشند و دیگران از آن قدرت آنها سوءاستفاده بکنند و همه دست به هم بدهند برای پایه گذاری یک عاشورای دوم و امروز می بینید که ایشان با کمال هوشیاری و دقت و ریزبینی مسائل زیر ذره بین فکر و عقل خودش دارد و با دقت نگاه می کند و هر جا می بیند حرکتی می خواهد انجام بگیرد و طرحی برای براندازی هست با همه ی وجود در مقابلش می ایستد و با تدبیرهای بسیار عالی مقابله می کند این خیلی ارزش دارد این یک اهمیتی فوق العاده دارد و یک نعمتی است که خدا به ما داده که قضیه اینجور شد که سر قضیه خبرگان که من باز همینجا باید از خبرگان عزیز تشکر بکنم که این نعمت را خداوند به وسیله ی خبرگان به ما عنایت فرمود که اگر آن تصمیم خبرگان نبود وضعیت قطعا غیر از این بود ولی خوب حالا باید ارشادهای این رهبر را در نظر داشت رهنمودهایی که ایشان دارد راهنمایی که حاکم می کند که من در خطبه دوم راجع به این قضیه صحبت می کنم اینها را باید در عمل پیاده کرد باید همه خودشان را در مقابل این راهنمائیها مسئول بدانند وقتی ما معتقد به ولایت فقیه ایم یعنی همینجوری که آنروز علی علیه السلام دستور می داد عمل اگر می کردند آینده اسلام تضمین می شد و حادثه ای بوجود نمی آید عاشورایی بوجود نمی آید و این همه حوادث بعدی الان هم اگر بنا بشود که این راهنمائیها رعایت نشود باز همان سرنوشت است و اگر رعایت بشود آینده تضمین بشود من در ذیل این خطبه چند جمله هم عرض ادب بکنم .

به پیشگاه حضرت اباعبدالله علیه السلام روز عجیبی بود تصورش برای ما مشکل است تصور دیشب و تصور امروز مشکل است یک قدری آدم بنشیند و در تنهایی فکر بکند ببیند این اهل بیت چه حالتی داشتند آنروز 20 زن البته حالا اینها معمولا یک چیزی قطعی نیست ولی این که یک عده از مقتل نویسان و مورخان نوشتند 20 زن که عمدتا از خاندان امام حسین علیه السلام بودند و امام سجاد سلام الله علیه و دو سه تا نوجوان و جوان که ایشان حسن مثنی بود از مردها همین سه چهارتا بودند و 20 زن اینها امروز آماده ی اسیری شدند در وقتی که خیمه ها آتیش گرفته اموالشان غارت گرفته نمی دانم اینها چه کار کردند خدایا بشر اینقدر قسی القلب می شود که بیاید نسبت به بچه ی پدرکشته ی غریب بی کس اینجور برخورد بکند که گوشواره از گوشش بکشد برود خیمه را آتش بزند این بچه ها کجا بروند برود هرچی هست غارت کند چیزی برای آنها نگذارد من نمی دانم با لباسها چه کردند بیاید بدن امام حسین را زیر سم اسب بگذارد بیاید این بدن برهنه بکند اصلا یک پیراهن نگذارد من نمی دانم یا رسول الله یا علی یا فاطمه یا حسن شما کجا بودید در عاشورا یکی از همین قاتلین و جباران که بعد گرفتار شد به مصیبتها همه اشان هم غالبا یا همه شان گرفتار شدند و بدبختیها کشیدند می گوید من رفته بودم در قتلگاه دنبال غارت خودم بودم و یک کار خیلی خشنی کردم قساوت باری کردم یک دفعه یک تزلزلی پیدا شده غش کردم در عالم غشوه دیدم فاطمه ی زهرا و پیامبر و علی آنجا هستند امام حسین دارند کشته می شدند آنوقت علی بن ابی طالب که جلوتر وقتی یاد کربلا می کرد گریه می کرد و می گفت پدر و مادرم فدای حسین مقتول من که در کربلا کشته می شود حالا آمده نعش حسینش به اینجوری می بیند اجمالا در این حالت این اسرا را آماده کردند برای بردن به کوفه اینها گفتند ما را از قتلگاه عبور بدهید برویم خداحافظی کنیم با حسینمان با کشته هایمان وداع بکنیم زین العابدین علیه السلام بیماریش جوری بود که خودش نمی توانست روی پای خودش بایستد یک بیمار اینجوری ببرند سوار شتر بکنند با آن وضعیت شترسواری و بعد چون نمی تواند تحمل ندارد بنشیند پایش را ببندند با زنجیر و بیاورندش از کنار قتلگاه عبورش بدهند زینب سلام الله علیها آمد بدن برادر را دید این زینبی که اینقدر عشق به این برادر داشت که نمی توانست تب کردن برادرش را ببیند حالا می بیند بدنش اینجوریه هیچ چاره ای ندارد به کی بگوید گفت ای پیغمبر ای محمد ببینید به حسینت چه کردند بدنش را پاره پاره کردند عزیزانش را کشتند دخترانش را اسیر کردند بعد هم دست کرد زیر این بغل گفت خدایا این قربانی را از ما قبول کن صلی الله علیکم یا اهل بیت النبوة و موضع الرسالة .

خدایا به حق مظلومی آل پیغمبر فرج آل پیغمبر برسان.

خدایا ما را هم از یاران و دوستاران و موالیان آل پیغمبر قرار بده.

خدایا به برکت آل پیغمبر گرفتاریهای همه ی مسلمانها برطرف بکن.

خدایا رهبر عزیزمان را عزت و قدرتشان را زیاد کن.

خدایا گناهایمان بیامرز.

امواتمان رحمت فرما.

خدایا عاقبت امرمان ختم به خیر بفرما.

بسم الله الرحمن الرحیم و العصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین الحمد لله الواحد الاحد الفرد الصمد الذی لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد و الصلاة و السلام علی البشیر النذیر و السراج المنیر ابی القاسم محمد صلی الله علیه و آله اللهم صل علی مولانا امیرالمومنین و فاطمةالزهراء سیدة نساءالعالمین و الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجة القائم المهدی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین.

اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله.

باز هم مجددا شما عزیزان را به تقوی و پرهیزگاری و پاسداری از حریم احکام الهی توصیه می کنم از خدا می خواهم که ما را توفیق امر به تقوی و عمل به تقوی عنایت بفرماید مسائلی را که در این خطبه باید خدمتتان عرض کنم چند مسئله است متناسب با همین ایام یکی راجع به بیانات مقام معظم رهبری است که در آغاز سال نو که من به نظرم اینجوری باید تشبیه می کنیم که گاه گاهی بارانها می بارد و زمینهای آماده را سیراب می کند و فضا را پاک می کند آلودگیها را می برد ولی باید از آن استفاده کرد که این آبهایی که باریده هدر نرود هرز نرود از آن حداکثر استفاده را کرد خوب ایشان در این بیاناتشان یکی راجع به سال مولا علی علیه السلام فرمودند مطلب حقی بود سال گذشته در حد قلم و زبان خیلی کار شد بسیار هم خوب بود به جا هم بود آدم باید تشکر کرد تقدیر کرد ولی خوب معلوم است که گفتار و نوشتار مادامی که به عمل نگراید خاصیتی ندارد بلکه بعضی وقتها اثر منفی هم دارد اینها مقدمه است بنابراین ایشان اشاره کردند فرمودند که امسال را به عمل بپردازید من هم فقط در این خطبه بعنوان اشاره و الا سال آینده هم من دیگر بنا ندارم صحبتی بکنم چون باز هم دوباره بیاید سراغ حرف و در عمل باید علی علیه السلام را زندگیش را سیره اش را بکار گرفت عبادت علی از نظر فردی هر فرد ما ببینیم علی علیه السلام امام اول ماست چه عبادتی داشته ما هم یک عبادتی بکنیم که متناسب با پیرو علی باشد نه متناسب با علی متناسب با شیعه ی علی علیه السلام باشد یک مقداری عمق ببخشیم به عباداتمان یک مقداری اهمیت بیشتری در عباداتمان، ببینید در عمق فردی در بعدهای جمعی مسئله ی دستگیری از فقرا و محرومین علی علیه السلام به این فقرا مثل فرزند خودش نگاه می کرد محب علاقه مهربانی نسبت به اینها نثار می کرد غیر از کمکهایی که می کرد عمده محبتی بود که علی علیه السلام نسبت به اینها داشت و آن دستی که بر سر یتیم می کشید پر از حرارت و گرمی محبت بود و آن برای آن یتیم خیلی پیش از ثروت دنیا ارزش داشت چون این بود که خلاء یتیمی او پر می کرد ما هم برویم سراغ محرومین مستضعفین بیچاره ها گرفتارها که کم نیستند هر کسی در حد توان خودش به اینها رسیدگی بکند کمک بکند احوالپرسی بکند خبرچینی بکند تلاش بکند با زبانش با قلمش با قدمش با جیبش با هرچی که می تواند به اینها کمک بکند مبادا گرسنه بماند یک کسی در جمهوری اسلامی که نتواند غذا تهیه بکند یا خانواده هایی یک ماه بگذرد برایشان نتوانند یک وعده گوشت بخورند اگر این باشد واقعا این ننگی است برای ما چطور ما می توانیم خودمان شیعه ی علی علیه السلام بدانیم که یک همچین کسی در یک گوشه ی مملکت پیدا بشود و لعل بالحجاز او بالیمامه من لا طمع له بالقرص و لا عهد فیه ای حکومت ای دولت علی علیه السلام این می گوید من چطور به خودم و به دنیای خودم و به شکم خودم و به زندگی خودم بپردازم در صورتی که شاید در یک گوشه ی این مملکت یک نفر پیدا بشود که یک نان گیرش نیاید بخورد ما مسئول نیستیم در مقابل اینها! خدایا من خودم از پیشگاه عزیزت عذر می خواهم اگر هرچی تقصیر کردیم ببخش و در آینده هم کمک کن که دیگر تقصیر نکنیم انشاءالله بهرحال این هم یکی در عمل، عمل باید کرد یکی مسئله عدل علی عدالت علی آن که زبانزد غیر این مسائل، مسائل دیگر که مسائل علی علیه السلام واقعا زبانزد است ولی یکی از برجسته ترینش که همین من عالم راحت می پذیرند عدل علی علیه السلام فرق نگذاشتن بین قوم و خویش و بیگانه فرق نگذاشتن است بین دختر خودش و یک زن غریبه فرق نگذاشتن است بین بنی هاشم و غیر بنی هاشم بین عرب و عجم که این همه ایرانی از همان زمان عاشق علی علیه السلام شدند و در همه جا دارند توی سرشان می زنند فقط علی دست به سرشان می کشد همان عصبیتهایی که دوباره گل کرده بود علی علیه السلام باز با همانها برخورد کرد خوب این عدل علی علیه السلام گرچه در مقام قضاوت ای آقایان قضات عزیز ما ای دستگاه قضائی عزیز ما بالاخره یک بخش زیادی از چهره ی عدالت در دستگاه قضائی نمودار می شود دقت کنید برای رضای خدا هم تحت تاثیر قرار نگیرید هم دقت کنید در احکامتان که حقی نادانسته تضییع نشود ناخواسته حقی تضییع نشود عدالت را آنچنان که باید اجرا بشود اگر عدالت اجرا بشود خیلی مشکلات ما حل می شود گوش هم ندهید به یک حرفهای کسانی که چیزهایی می گویند چکیده ای به شما را خالی بکنند مسلما وقتی شما یک عده آدمهای گردن کلفت و آدم زورداری و پولداری و زبانداری و روزنامه دار اینها را با آنان برخورد می کنید جواب ازشان درمی آید عددشان چیزی نیست ولی سروصدایشان خیلی زیاد است اینها جنجالشان خیلی زیاد است بلندگوهایی دارند در خارج و داخل استفاده می کنند شما از اینها حراس نداشته باشید از خدا بترسید رضای خدا را در نظر بگیرید هرچی هم در این قضیه مشکل پیدا بکنید خدا حل می کند حسین کشته شد ولی نباید روز عاشورا را صحنه ی کربلا را باید امروز را ببیند که قتل عام شدند امویها باید آنروزی را ببینند که مرده های اینها بعضی از خاک کشیدند بیرون آتش زدن که این هم کار افراطی بود که اینها باید دید آدم نباید الان ببیند فردایی هم هست پس فردایی هم هست قیامتی هم هست بقیه هم هست این مسئله عدالت یک مسئله قاطعیت و صراحت در مسائل اسلامی اسلام با کسی شوخی ندارد اسلام تعارف هم برنمی دارد احکام اسلام باید مو به مو اجرا بشود اگر یک عده ای می خندند، بخندند به همه ی انبیا می خندیدند همه ی انبیا مورد مسخره قرار گرفتند اگر تحقیر می کنند تحقیر کنند بله بیگانه ها نمی پسندند آمریکائیها نمی پسندند اسرائیلیها نمی پسندند اروپائیها می خندند تحقیر می کنند بالدرک «ان تسخروا منا فانا نسخروا منکم کما تسخرون» بله پیروان حضرت نوح می گفتند شما به ما می خندید فردا ما به شما می خندیم وقتی سوار کشتی شدیم شما در امواج طوفان غرق شدید آنوقت ما می نشینیم به شما می خندیم یا فردای قیامت ما به همه تان می خندیم اینها نباید آدم را از موضع خودش منحرف بکند قاطعانه باید بر سر احکام اسلام ایستاد همه و همه دولتمان مجلسمان دستگاه قضائیمان امام جمعه مان علمایمان دانشگاهیامان مردم عادی شریفمان همه باید در مقابل اسلام خاضع باشند انقلاب برای اسلام بوده برای غیر اسلام نبوده و هر چیزی در پرتو اسلام است ارزش دارد اگر از زیر لوای اسلام کنار برود از ارزش می افتد هرچی می خواهد باشد اسمش می خواهد آزادی باشد می خواهد علم باشد می خواهد هنر باشد آنوقت زیر لوای اسلام نباشد به ضرر مردم است به ضرر مملکت است به ضرر جسم و جان و فرد و اجتماع جامعه است پس باید روی اسلام ایستاد و قاطعیت نشان داد مثل علی علیه السلام صراحت و صداقت علی علیه السلام از این بگذرم من این مسئله دوتا شعاری که شعار سال ایشان فرمودند یکی اقتدار ملی واقعا یک مسئله بسیار مهمی است که باز من شما را ارجاع می کنم به همان بیانات ایشان و عمدتا نظرشان به مسئولان و مقامات بود و دستگاههای حکومت یعنی اینها باید جوری عمل بکنند که مردم با وجود آنها احساس عزت بکنند احساس قدرت بکنند شما فراموش نکردید زمان امام رضوان الله علیه را که اگر یک ایرانی پس از آنوقت که انقلاب پیروز شده بود و قدرت آمریکا شکست داد و از خودش عظمت و قدرت نشان داد هرجا سروکله اش پیدا شد سر بلند می کرد امام داریم نام امام می برد همه در مقابل خضوع پیدا می کردند و با عزت امام و با قدرت امام و با قاطعیت امام مردم احساس عزت و قدرت می کردند و هر جا می رفتند سربلند و سرفراز بودند اگر مسئولین ما بایستند روی منافع مردم مصالح مردم عقائد مردم مبانی اسلام و ارزشها و کار بکنند جدیت بکنند تلاش بکنند کوتاهی نکنند مردم احساس سربلندی و سرفرازی می کنند قلبشان آرام می گیرد هرجا بروند سرشان بالا می کنند و کارهایی که صورت می گیرد به رخ می کشند که بله نظام ما حکومت ما دولت ما اینجور کار کرده اینجور دارد می کند دفاع می کنند سرفرازانه از منافع دولت و ملت پس این مسئله ی اقتدار ملی را کم نباید شمرد و ما احتیاج مبرم داریم به این که مردم در چهره ی مسئولین عظمت و قدرت و عزت و صلابت ببینند و قاطعیت و مسئله ی اشتغال اشتغال مفید و مولد که باز قید کردند ایشان اشتغال دست فروشی بدرد نمی خورد این اشتغال نیست اشتغال کاذب است اشتغال تجاری در عینی که در جای خودش لازم است ولی اگر بنا باشد که بخواهند از این دست بگیرند به آن دست بفروشند یک چیزی سودی ببرند این اشتغال گره گشا در شرایط ما قطعا نیست که بعضی وقتها همین اشتغالهای کاذب سرگرم می کند یک عده ای از ناچاری پناه به صنف بروند ولی اشتغال مولد و مفید اشتغالی که می تواند بیکاریها به کارهای مفید بگیرد و کمبودها را برطرف بکند واردات کم بکند صادرات را زیاد بکند این یک چیزی بسیار لازمی است باز هم خطاب عمدتا به مسئولین بود ولی خوب مردم هم سهیمند در این قضیه این چیزی است که همه جانبه باید مردم کمک به همدیگر بکنند تا این کار بشود و یکی از شرایطش سرمایه گذاری سرمایه گذاری بدون سرمایه گذاری اشتغال محال است سرمایه گذاری در این شرایطی که ما می بینیم بیکار زیاد است یکی از شرط اساسی و پایه ایش سرمایه گذاری است سرمایه گذاری داخلی آنهایی که در داخل سرمایه دارند بکار بگیرند جذب سرمایه های خارجی کسانی هستند که حاضرند سرمایه گذاری کنند اینجا حالا که بین مسلمانها در همین کشورهای خلیج فارس افرادی هستند که با خود من صحبت کردند این که می گویم من علما و اطلاع می گویم که اینها می گویند ما حاضریم بیاییم سرمایه گذاریم در ایران باید سرمایه گذاری کردند منتهایش باید امنیت هم به اینها داد تامین باید به اینها داد به قول یکی از همینها از مقامات بالا یک تعبیری داشته این تعبیر یک مثل رایجی در میانشان می گفت المستثمر جبان یعنی سرمایه گذار ترسو این باید خیالش راحت باشد که سرمایه این از بین نمی رود سود هم دارد این مقدار اگر اطمینان پیدا کرد با خیال راحت می آید سرمایه گذاری می کند باید جذب سرمایه بشود در هر شغلی که می خواهد بوجود بیاید 10 میلیون تومان بطور متوسط سرمایه لازم دارد هر شغلی به یک نحو هر شغل یک نفر کدام 10 میلیون تومان می خواهد آنوقت شما ببینید این همه چندصد هزار شغلی که ما می خواهیم داشته باشیم چقدر سرمایه لازم دارد همه اش از داخل نیست از خارج هم باید جذب بشود مگر یکی از شرایط باشد امنیت و آرامش عمومی جامعه امنیت باید بر جامعه حاکم باشد تا همه کار پیش برود از جمله سرمایه گذاری انتخابات امنیت می خواهد باید وضع آرام و امنیت کامل داشته باشند تا بتوانند هر کسی رای خودش را برود سر صندوق بریزد و هر کی مورد نظر خودش را انتخاب بکند با آرامش می شود این کار را کرد اگر آرامش نباشد نمی شود آنوقت در این صورت تعداد آرا هم بالا می رود که باید هم بالا برود و افراد هم آزادانه منتخب خودشان را پیدا بکنند امنیت در انتخابات باید باشد در هر جای دیگری آرامش باید در جامعه حاکم باشد تا آن کسی که بخواهد درس بخواند درس بخواند آن که می خواهد تجارت بکند تجارت می کند می خواهد تحقیق بکند آن که می خواهد هنر داشته باشد آن کسی که بخواهد صنعتش را رواج بدهد آن که می خواهد تجارتش سودمند باشد همه در پرتو آرامش و امنیت می توانند زندگی بکنند و بکار خودشان ادامه بدهند این هم یک مسئله ی که باز لازم بود تذکر دادشه بشود از این بگذرم.

روز 12 محرم طبق بعضی نقلها شهادت حضرت سجاد سلام الله علیه است من شهادت این بزرگوار را این امام عزیزمان را به حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه، مقام معظم رهبری همه ی مسلمانان و شیعیان علی علیه السلام تسلیت عرض می کنم این امام زندگیش شما خوب کم و پیش خبر دارید ولی یک برخی زندگیش همین از امروز شروع شد تا پایان دوره ی اسیری خوب حدود 35 سال ایشان مدت امامتش بود از تاریخ عاشورا تا سال 94 و 95 ایشان زنده بودند و امامت داشتن شرایط بسیار سختی بود و این وضعیتی بود که وقتی امام حسین علیه السلام کشته شد و مردم مدینه بالاخره نتوانستند تحمل کنند بعد هم آمدند و وضع یزید را دیدند و یک شورش در مدینه شد و بیرون کردند از مدینه و آنها همه شان بساطشان جمع کردند و از مدینه فرار کردند از شام یزید لشکر فرستاد برای سرکوب کردن مدینه و اینها آمدند یک جنگی واقع شد و مدینه تصرف کردند و دیگر بلایی نبود که به سر این مردم نیاورند سال 63 هجری یعنی حدود 2 سال بعد از عاشورا امام زین العابدین سلام الله علیه در این شرایط دارد زندگی می کند فقیر زیاد گرسنه زیاد خائف زیاد افرادی که امنیت جانی ندارند امنیتهای مختلف ندارند اینها معمولا پناه به زین العایدن می بردند در همان واقعه ی حره هر کسی که خانواده ای که امنیت نداشت می آمد در خانه ی امام زین العابدین علیه السلام بود حدود 400 خانوار می گویند ایشان اداره می کرد و دیگر خدا خواسته بود که اینها نسبت به زین العابدین علیه السلام و خاندان امام حسین تعرض نکردند آن مسلم به عقبه و لشکریانش و لذا اینجا یک امنیتی پیدا کرده بود از آن قضیه هم که گذشت سالانه می گویند حدود 100 خانوار امام زین العابدین ازفقیرها را اداره می کرد شب بار سنگین به دوش می کشید نه یک کیلو دو کیلو 10 کیلو 15 کیلو من نمی دانم بار سنگین بوده اجمالا چون دوش حضرت اثر برداشته و پینه کرده به دوش می گرفته ناشناس می رفت درب خانه ها می داد و می رفت بعد هم آن گریه هایش و آن زنده نگهداشتن حادثه ی عاشورا و شوراندن مردم با این گریه ها به دستگاه ظلم اموی و در عین حال نشر فرهنگ اسلام هم به صورت دعا و صحیفه سجادیه و هم به صورت رفت و آمدهایی که می شد افرادی که می رفتند سئوالشان می کردند سئوالشان باید جواب بدهد گاهی حضرت می نشستند برای آنها صحبت می کردند نوبت برایشان می نوشتند رساله ی حقوق می نوشتند کارهایی از این قبیل من فقط برای این که یک اشاره ای کرده باشم چون ما باید احتیاج داریم به یکی از بیانات ائمه استفاده کنیم برای خودسازیمان و برای جامعه یمان یک نفر از علمای اهل سنت است به نام محمد به مسلم زهری این یک کسی بوده که در اینجا قم از نظر فقهی شیعه نبود ولی گرایش و علاقه ای به حضرت امام زین العابدین علیه السلام بخصوص داشت می آمد و می رفت حضرت هم گاهی نصیحتش می کردند یک وقتی آمد خیلی غصه مند و غمناک حضرت فرمودند چرا اینقدر غمگین هستی گفت یابن رسول الله همه دارند با من دشمنی می کنند یک عده ای حسودند روی حسدشان یا طمعشان دشمنهای مختلف به ما دشمنی می کنند یک عده دوستان من به اشان خوبی کنم به من بدی می کنند حضرت چند جمله فرمودند عرض کنم به درد خودمان هم می خورد فرمود احفظ لسانک املک به اخوانک فرمود زبانتتان را نگهدار تا دوستان را طرف خودت نگه بداری معلوم است این زبان است که حرفهایی که می زده رنجش آور بوده و یک عده ای با آن دشمن می شدند و یا از این دورش پراکنده می شدند تنها مانده بود فرمود زبانت را نگه بدار تا بتوانید دوستانت را نگه بدارید و الا اگر هر دوستی را آدم با یک کلمه برنجد هیچ کسی برایش نمی ماند بعد گفت یابن رسول الله من سوء نیتی ندارم با حسن نیت گاهی حرفهایی می زنم و چیزهایی از زبانم می دوید حضرت فرمود هیهات هیهات ایاک ان تعجب من نفسک من ذلک مبادا نسبت به خودت خیلی خوشبین باشید و خیال بکنید خوب کاری عمل می کنی نه دقت بکن و ایاک ان تتکلم بما یسبق الی القلوب انکارا مبادا یک حرفهایی بزنید که طرف نمی تواند قبول بکند و لو این که تو می خواهید صدتا دلیل بیاورید و ثابت کنید ولی آن چیزی که طبع آن طرف قبول نمی کند نگو آن هم ازت جدا می شود دوری می کند ولی این آخریش، آخریش از بیان من ولی وسط حدیث است فرمود ای زهری اما علیک ان تجعل المسلمین منک بمنزله اهل بیتک تو نمی خواهی مسلمانها مثل اهل بیت خانواده ی خودت حساب کنی اینجوری با آنها برخورد می کنی بزرگترهایشان به جای پدر خودت ببین کوچکتریشان به جای فرزند خودت بگیر هم سن و سالت به جای برادر خودت بگیر آیا تو حاضری به اهل بیت خودت پدرت فرزندت برادرت ظلمی صورت بگیرد یا تو به آنها ظلم می کنی برای دیگران هم به دیگران ظلم نکن و راضی نشو که به آنها ظلم بشود و آیا حاضری نفرین به این قوم و خویشهایت بکنی اگر به اینها نفرین نمی کنی به مردم هم نفرین نکن به دیگران هم نفرین نکن که یک قدری آدم بد زبان بوده و اگر نمی خواهی آبروی خانواده ات برود آبروی پدرت برود آبروی فرزندت برود آبروی برادرت برود آبروی مردم مبر!!!

یک حدیث بسیار جالبی است که دوستانی که کتاب در اختیار دارند و می توانند این حدیث را بخوانند من معذرت می خواهم دیگر یک قدری دیر شد از شما عذرخواهی می کنم مجددا من بنایم این نیست که 40 الی 50 دقیقه بیشتر خطبه هایم طول بدهم امروز به مناسبتها چند دقیقه اضافه شده معذرت می خواهم.

خدایا بحق زین العابدین بحق آل پیغمبر دست ما را از دامان آل پیغمبر کوتاه نفرما.

خدایا در دنیا و آخرت ما را به خودمان وامگذار.

خدایا لغزشها و خطاهای گذشته ی ما را ببخش و بیامرز.

در آینده هم دست ما را در لغزشگاهها بگیر.

امواتمان رحمت فرما.

مرضایمان شفا کرم فرما.

فرج حضرت ولی عصر ارواحنا فداه برسان.

خدایا ما را از انصار و یارانش مقرر فرما.

رهبر عزیزمان را با عزت و قدرت مستدام بدار.

شر اشرار را شر کفار را شر آمریکائیها و اسرائیلیها را از سر مسلمانها کوتاه فرما.

توفیق به ما به همه ی مسلمانها تا آنجایی که می توانیم برادرانه کمک کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان