ماهان شبکه ایرانیان

براهین اثبات خدا نزد ارسطو

ارسطو مانند افلاطون جایگاه ویژه ای در تاریخ تفکر بشری دارد. آثار ارسطو از روزگاری که منتشر شدند تا به امروز، همواره در معرض شرح و تفسیرهای گوناگونی قرار گرفتند

پیش گفتار

ارسطو مانند افلاطون جایگاه ویژه ای در تاریخ تفکر بشری دارد. آثار ارسطو از روزگاری که منتشر شدند تا به امروز، همواره در معرض شرح و تفسیرهای گوناگونی قرار گرفتند. فلسفه اسلامی نیز عمیقا وامدار آثار و افکار ارسطو است و غالبا او را به عنوان متفکر الهی تلقی کرده است. اما در فلسفه جدید غرب کوشش می شود ارسطو به گونه ای ملحد و غیر الهی معرفی گردد. یکی از تفکرات ارسطو که در معرض چنین تفسیری قرار گرفته است، نظر او درباره خداست. برخی از ارسطوشناسان درصددند محرّک اول ارسطو را از فاعلیت و تأثیر علّی در هستی برکنار دارند. آنان بر این نکته تأکید دارند که ارسطو محرّک اول را از باب غایت و معشوق افلاک، علّت حرکت افلاک می داند، نه از باب موجد و فاعل حرکت. این مقاله درصدد است اثبات کند که ارسطو محرّک اول را فاعل حرکت می دانسته است. نگارنده درصدد استقصای تام براهین اثبات خدا نزد ارسطو نبوده است، اما به غیر این براهین، به برهان دیگری در آثار ارسطو دست نیافته است.

برهان حرکت ( در طبیعیات)

یکی از براهینی که ارسطو بر اثبات وجود خدا اقامه می کند، برهان حرکت است. ارسطو در این برهان با تکیه بر خصلت امکانی و بالقوّه بودن حرکت و متحرک اثبات می کند که باید محّرک غیرمتحرکی وجود داشته باشد که محرّک نخستین باشد. ارسطو در کتاب هشتم از طبیعیات که از جاودانگی حرکت بحث می کند، به این مسأله می پردازد. در فصل اول جاودانه بودن حرکت را اثبات می کند و بر وجود اصل حرکت در عالم تأکید می ورزد و در فصل دوم اشکالات وارد شده بر بحث جاودانگی حرکت را پاسخ می گوید و در فصل سوم به تقسیم موجودات از حیث حرکت و سکون می پردازد و بالاخره این تقسیم را می پذیرد که: موجودات سه دسته (قسم)اند:

1. موجودات همیشه متحرک 2. موجودات همیشه غیرمتحرک3. موجوداتی که استعداد حرکت و سکون را داشته و در زمانی ساکن و در زمانی متحرکند. با توجه به تقسیم مذکور که مقبول ارسطو است، گویا ذهن ارسطو خصوصا با ملاحظه قسم سوم به این نکته منتقل می شود که هر حرکتی به عامل محرّک محتاج است و لذا در فصل چهارم به این بحث می پردازد.

عامل محرّک: شایسته است راجع به عامل محرّک تأمل بیش تری کنیم و ببینیم که مراد ارسطو از محرک و یا عامل حرکت چیست؛ آیا مراد همان فاعل موجد حرکت است و یا چیز دیگری مثلاً مطلوبیت و محبوبیت؟ به طور کلی، متحرک به عشق مطلوبش به سوی آن به حرکت می افتد و از آن جا که این مطلوبیت و محبوبیت منشأ حرکت شده است، از این رو، شی ء محبوب، محرّک و عامل حرکت خوانده می شود. از عبارات و

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان