چکیده
با توجه به صدور فرمان مبارک امام علیه السلام به مالک اشتر در زمان خلافت ظاهری آن حضرت، امروزه این فرمان برای مسؤولان ارشد جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهمترین الگوی حکومت و رهبری مطرح است، که در این مقاله به ده بخش از آن اشاره شده است، امید آنکه مقدمه ای برای ورود این گونه مباحث در دستورالعملهای مملکتی باشد .
عناوین:
1 - مردمخواهی در حکومت اسلامی
2 - ضرورت مشاوره در امور مملکت
3 - گزینش فرماندهان
4 - مسئولان بلندپایه حکومت اسلامی
5 - دادرسان و قضات
6 - رسیدگی به کارمندان و بازرسی کارها
7 - مالیات و خراج
8 - رئیس و فرونشینان
9 - مدیریت بازرگانی
10 - دفاتر ویژه ایتام و درماندگان
1 - مردمخواهی در حکومت اسلامی
عملکرد حکومتها نشانگر تفکر و آرمان و عواطف نسبت به مردم است، چه بسا افرادی که به قصد خدمت در مسند حکومت قرار می گیرند، ولی سرانجام به نفع عموم و توده محروم کاری از پیش نمی برند و خدمتشان به خیانت می انجامد و خود نیز در چاه ویل «حق الناس » و «حق الله » سر به نیست می شوند .
امیرالمؤمنین علی (ع) برای پیشگیری از چنین پیشامدی، احساس روح برادری و برابری را در فرمانروایان حکومت اسلامی از اصیل ترین عوامل می داند و به مالک اشتر می فرماید در قلبت احساس مهربانی و محبت به مردم داشته باش .
بدیهی است چنین قلب رئوف و مهربانی وقتی در برابر مشکل مراجعه کننده ای قرار گیرد سعی در حل و فصل آن دارد و موانع زائد اداری و بوروکراسی خشک و دست و پاگیر هرگز او را وادار نمی کند که بدون در نظر گرفتن همه شرایط انسانی و عفو و رحمت اسلامی چشم خود را بربندد و به نام اجرای یک قانون، قوانین دیگر را نقض کند .
مشکل دیگر والیان، خودبزرگ بینی و غرور و تکبر است که می پندارند کلیددار عالم هستی اند و همه باید بی چون و چرا تسلیم محض باشند و هیچگونه ابراز رای و نظر نکنند که امام (ع) در مورد چنین پنداری صریحا هشدار می دهند و آن را شرک معرفی می فرمایند .
و نیز، طبقات مرفه، سرمایه داران بزرگ و هزار فامیل که درصدد قبضه کردن حکومت و وضع قوانین و مقرراتی به نفع خود هستند اگر بدانها پاسخ مناسب داده نشود علم مخالفت و و نارضایتی برمی دارند و درصدد آشوب و ناامنی برمی آیند، و به همین خاطر حکومت های ضعیف تحت تاثیر این جوسازیها قرار گرفته و تسلیم می شوند، لذا امام (ع) می فرمایند مهم خشم عامه مردم است، نه نارضایتی طبقات خاص مرفه و لذا توده مردم باید پشتیبان دولت باشند و دولت هم باید به مستضعفان و عامه مردم بها دهد و نفع آنان را در نظر بگیرد .
در چنین موقعیتی آنها که از مقام و منزلت دیگران در رنجند به عیبجویی و کارشکنی می پردازند و سعی دارند به نام افشاگری با انتشار مطالبی به هدف شوم خود برسند که امام (ع) جلوی این خطر را هم گرفتند و برای جلب اعتماد مردم به حکومت اسلامی، رازداری را نیز به والیان توصیه فرمودند .
برادری و برابری:
«و اشعر قلبک الرحمة للرعیة و المحبة لهم و اللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین و اما نظیر لک فی الخلق » . (1)
دست را از رحمت و محبت و نرمش با مردم لبریز کن، مباد که چونان درنده ای شکارشان را غنیمت شماری، زیرا آنان از دو دسته بیرون نیستند: یا در دین با تو برادرند و یا در آفرینش با تو برابر .
«المامور معذور!
و لا تقولن انی مؤمر آمر فاطاع فان ذلک ادغال فی القلب و منهکة للدین و تقرب من الغیر» . (2)
هرگز چنین سخنی را بر زبان میاور که من مامورم و لذا فرمان می دهم و باید از من چشم و گوش بسته - اطاعت شود - که هیچگونه مهر و انعطافی را نپذیری و اگر گفتند کلاه بیاور، سر و کلاه و انگشت و انگشتری را ببری - ، زیرا این کار قلب را تباه، و دین را سست و ثبات کشور را به ناپایداری نزدیک می گرداند .
پرهیز از تفرعن:
«ایاک و مساماة الله فی عظمته و التشبه به فی جبروته فان الله یذل کل جبار و یهین کل مختال » . (3)
زنهار با خدا در عظمت، همشانی مورزی و در قدرت، خود را با وی همانند مپنداری، که او هر گردنکشی را خوار و هر خویشتن بینی را پست کند .
حمایت و پشتیبانی از مستضعفان:
«و لیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعها لرضی الرعیة فان سخط العامة یجحف برضی الخاصة و ان سخط الخاصة یغتفر مع رضی العامة » . (4)
باید محبوب ترین کارها نزد تو سازگارترین آنها با حق، و گسترده ترین آنها در عدالت، و فراگیرترین آنها در جلب رضایت مردم باشد، چه، نارضایی عموم مردم، رضایت خواص را بی اثر سازد در حالی که از نارضایی خواص، در برابر رضایت عموم می توان چشم پوشید .
پشتیبانی توده مردم از دولت:
«و انما عماد الدین و جماع المسلمین و العدة للاعداء العامة من الامة فلیکن صغوک لهم و میلک معهم » .
و همانا این توده امت و مردمند که تکیه گاه بلند دین، و جمعیت انبوه مسلمین، و نیرویی آماده در برابر دشمنانند، پس باید پشتیبانیت از آنان، و گرایشت به ایشان باشد .
«ولیکن ابعد رعیتک منک و اشناهم عندک اطلبهم لمعایب الناس فان فی الناس عیوبا الوالی احق من سترها» . (5)
و باید آن کسی که بیشترین عیبجویی را از مردم کند، نزد تو دورترین و ناپسندترین کس باشد، زیرا مردم البته دارای عیبهایی هستند که زمامدار باید بیش از هر کس دیگر در پرده پوشی آنها عیبها بکوشد .
2 - ضرورت مشاوره در امور مملکت
یک رهبر و مدیر خوب آن است که مسئولان و کارگزاران خوبی را برگزیند و به کار بگمارد و سپس با ارتباط و نظارت، آنها را یاری دهد و با ایجاد هماهنگی بین بخشهای مختلف، جامعه را در رسیدن به حق کمک کند .
بدیهی است کار اصلی مدیر پرداختن مستقیم به کارها نیست، بلکه نظارت بر کار مسئولان و هدایت آنان است و این مهم قطع نظر از مدیریت و کاردانی نیاز مبرم به مشاوران و کارگزاران لایق و کاردان دارد و مهمتر آنکه از نفوذ طاغوتیان جلوگیری به عمل آید .
از همین رو امام صریحا دستور می دهند که مسئولان رده بالا نباید از طاغوتیان و وابستگان باشند، بلکه کارهای کلیدی ملکت باید به دست افراد انقلابی مؤمن و معتقد به دگرگونی باشد .
البته نظام انقلابی که با درهم کوبیدن تمام روابط اصلی و شاهرگهای حیات وابستگی روی کار آمده، با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد که بسیاری از آنها طبیعی است، ولی کارگزاران نباید به بهانه انقلاب و جنگ در فکر برطرف کردن مشکلات مردم نباشند، بلکه باید هنر و ابتکار خود را بکار گیرند تا حتی المقدور از مشکلات مردم بکاهند، زیرا اگر مشکلات ادامه یابد و اوج گیرد مردم تحمل خود را از دست می دهند و حسن ظن آنها از بین خواهد رفت .
نکته مهمی که در این رابطه مطرح است تندروی های جاهلانه است، زیرا نباید به بهانه انقلاب و ایجاد حکومت اسلامی با تمام سنت ها و برنامه های اجتماعی مخالفت کرد، بلکه باید سنت های خوب را در جامعه حفظ و بدعتها را رها کرد و ملاک را برنامه هایی دانست که با اصل مکتب مخالفت نداشته باشند .
بدیهی است که این مهم تنها با حضور دانشمندان و افراد آگاه و مطلع و مؤمن فراهم می آید و از همین رو است که باید مشاوران از دانشمندان و علماء باشند .
کارهای کلیدی و طاغوتیان:
«ان شر وزرائک من کان للاشرار قبلک وزیرا و من شرکهم فی الآثام فلا یکونن لک بطانة فانهم اعوان الاثمة و اخوان الظلمة » . (6)
بدترین وزیران تو آنانند که پیش از تو وزیر طاغوت بوده اند و آنان که در گناهان ایشان همکاری داشته اند، پس به هیچ وجه چنین کسان نباید همراز تو گردند زیرا آنان یاران گنهکاران و برادران ستمگرانند .
کاستن مشکلات مردم و جلب رضایت آنان:
«و اعلم انه لیس شی ء بادعی الی حسن ظن راع برعیته من احسانه الیهم و تخفیفه المئونات علیهم و ترک استکراهه ایاهم علی ما لیس له قبلهم » . (7)
و بدان که هیچ چیز در برانگیختن خوش گمانی حاکم نسبت به رعیت، مؤثرتر از آن نیست که به ایشان نیکی کند، و هزینه زندگیشان را سبک گرداند، و آنان را به آنچه وظیفه شان نیست واندارد .
حفظ آداب و روشهای پسندیده:
«و لا تنقض سنة صالحة عمل بها صدور هذه الامة و اجتمعت بها الالفة و صلحت علیها الرعیة » . (8)
و سنت شایسته ای را که بزرگان این امت بدان عمل کرده اند و براساس آن اتفاق نظر به وجود آمده و کار مردم بدان سامان یافته است، برهم مزن .
گزینش مشاوران از دانشمندان:
«و اکثر مدارسة العلماء و مناقشة الحکماء فی تثبیت ما صلح علیه امر بلادک و اقامة ما استقام به الناس قبلک » .
هر چه بیشتر با دانشمندان و فرزانگان همنیشینی و همدمی کن تا موجبات سامان یابی کشور فراهم آید و آنچه مردم را بیش از این استوار می داشت، برپا گردد .
3 - گزینش فرماندهان
بی تردید سپاهیان و رزم آوران و نهادهایی که آماده دفاع از سرزمین های اسلامی و درگیری مستقیم با دشمنان در میادین جنگ هستند و از آنجا که دارای قدرت و روحیه تهاجمی می باشند، نیاز به کنترل بیشتری دارند تا از این روحیه و قدرت اجتماعی، سوء استفاده نشود .
و نیز از آنجا که سپاهیان و ارتشیان زیرنظر فرماندهان اداره می شوند و بیش از نهادها و ارگانهای دیگر باید زیرنظر و مطیع حاکم باشند; خواه ناخواه ویژگی های فرماندهان به سربازان و پاسداران منتقل می شود، بدیهی است اگر آنان از روح والا و سجیه برجسته انسانی و روحیه تقوا و مراقبت درونی برخوردار باشند، سربازان و پاسداران نیز به همان درجه و مرتبه رشد می کنند و در پوشش ایمنی تقوا و ایمان قرار می گیرند، و در نتیجه سرزمینهای اسلامی حفاظت، و مسلمانان از نعمت و رفاه و امنیت برخوردار خواهند شد .
امام (ع) در این فراز روحیه زبون «تملق » را مردود می داند و می فرماید:
فرمانده در همان حال که باید از فرماندهی کل اطاعت و تبعیت کند، نباید از ابراز اشتباهات و نارسایی ها خودداری ورزد و این نکته مدنظر او باشد که معاون خوب آن نیست که تسلیم محض و بی چون و چرا باشد و هیچ انتقادی نکند، بلکه باید کسی باشد که از اظهار نصیحت و خیرخواهی مضایقه ننماید و انتقادات و اشکالات را صریحا بگوید .
و نیز برای کنترل روحیه تهاجمی و رزم آوری باید از قدرت تحمل و بردباری زیادی برخوردار باشد تا از افراط و تفریط برکنار بماند .
نکته دیگر در این رابطه، در نظر گرفتن ریشه های خانوادگی و اصالتهای نسبی است که جزو ملاکهای گزینش به حساب می آید .
آنها که هنوز در برابر امکانات و موقعیتها آزمایش نشده و گوهر وجودشان از محک نگذشته است نباید در پست فرماندهی قرار گیرند، روحیه های کوچک اگر در برابر زمینه های گسترده قرار گیرند سقوط خواهند کرد و از عهده مدیریت و انجام کارهای بزرگ برنخواهد آمد .
فرمانده باید بزرگوار، بلندنظر و کریم باشد، و افزون بر مدیریت رزمی، از امکانات شخصی و حتی حقوق و لوازم خود ایثار کند و خانواده های رزم آوران را مورد رسیدگی و محبت قرار دهد و در واقع آنان را خانواده خود بداند .
اداره سپاه و ارتش تنها از راه بوروکراسی ممکن نیست، بلکه باید پیوند قلبی و عاطفی برقرار گردد و این پیوند از راه محبت و خدمت شکل خواهد گرفت .
گزینش شایسته ترین، پاکترین و بردبارترین برای فرماندهی:
«فول من جنودک انصحهم فی نفسک لله و لرسوله و لامامک و انقاهم جیبا و افضلهم حلما» . (9)
فرمانده سپاهیانت کسی باشد که در حق خدا و رسولش و امام تو، او را خیرخواه ترین دانی و نیز پاکدل ترین و بردبارترین .
بزرگواری، حسن سابقه و اصالت خانوداگی:
«ثم الصق بذوی المروءات و الاحساب و اهل البیوتات الصالحة و السوابق الحسنة ثم اهل النجدة و الشجاعة و السخاء و السماحة » . (11)
و آنگاه با جوانمردان و کسانی که خاندان درستکار و پیشینه نیکو دارند و نیز با سلحشوران و دلیران و سخاورزان و بزرگواران بپیوند .
ویژگی های فرماندهی کل:
«و لیکن آثر رءوس جندک عندک من واساهم فی معونته و افضل علیهم من جدته بما یسعهم و یسع من وراءهم من خلوف اهلیهم حتی یکون همهم هما واحدا فی جهاد العدو» . (11)
باید گزیده ترین سران لشکر در نزد تو آن باشد که ایشان را با یاری خویش همراهی کند و از آنچه در دست دارد بدیشان ببخشد، چندان که خود و کسانشان که به جای مانده اند آسایش یابند تا در جهاد با دشمن یکدله شوند .
4 - مسئولان بلندپایه حکومت اسلامی
درست است که همه در حکومت اسلامی مسئولند، ولی این هم روشن است که مسئولیت همه در یک سطح نیست و قهرا (هر که بامش بیش برفش بیشتر) و هرکس مسئولیتش بزرگتر و خطیرتر باشد باید از ویژگی های بیشتری هم برخوردار باشد .
آنچه از وزرا و استانداران انتظار می رود دخالت در امور کوچک نیست، آنها موظفند چهارچوبها و کلیات طرحها را فراهم آورند تا مسئولان درجه دوم براساس آن طرحها حرکت کنند .
آنها باید در راه برپایی حاکمیت عدل در جامعه تلاش کنند و راههای ظلم و تجاوز را کور کنند و طرحهایی را با جدیت پیش بینی کنند که موجبات برپایی عدالت و اشاعه پاکی و درستی در جامعه را فراهم سازد .
آنان موظفند با اعلام و اجرای برنامه های جالب و حساب شده مودت و محبت عمومی را نسبت به دولت و متقابلا لطف و مهربانی دولت به مردم را در دلها افزایش دهند .
مسئولان بلندپایه مملکتی باید به مدیریت و ابتکار، خود مردم را حامی و نگاهبان خود سازند و بار آنها را به دوش کشند و بار سنگین معیشت را بر آنان هموار سازند، و گرهی را که می توان با دست باز کرد با دندان باز نکنند .
لازم است به مردم شخصیت بدهند و از کارها و طرحهایی که موجب تحقیر و اهانت به عامه است جدا بپرهیزند . مردم باید احساس کنند که مسئولان عالی مقام کشور نسبت به خدمتگزاران و خیرخواهان عنایت دارند و هرکس به هر مقدار که خدمت و ایثار کند به همان درجه مورد محبت و لطف زمامداران قرار می گیرد و هیچ چیز جز خدمت و تلاش، در تشویق مردم مؤثر نیست و خودخواهی ها و ارتباطات مادی و خونی هیچگاه مزاحم و معارض مردم خواهی ها نخواهد شد .
آنها باید احساس کنند که مقامات ظاهری و عناوین پوچ و خیالی هرگز با خصال عالی انسانی و خدمات صادقانه انسانی برابری نمی کند و با کمال آرامش خاطر، به خلاقیت های ارزشمند و مفید دست زده و ضمن اداره جامعه، موجب اعتلاء و عظمت حکومت اسلامی گردند .
خطاب به وزراء و استانداران:
«ان افضل قرة عین الولاة استقامة العدل فی البلاد و ظهور مودة الرعیة و انه لا تظهر مودتهم الا بسلامة صدورهم » . (12)
بی شک برترین مایه خشنودی زمامداران برپاداشتن عدالت در کشور و آشکار شدن محبت میان مردم است، و همانا محبت مردم جلوه نکند مگر هنگامی که سینه هاشان از نارضایتی و نفرت خالی باشد .
حمایت مردم از کارگزاران:
«و لا تصح نصیحتهم الا بحیطتهم علی ولاة الامور و قلة استثقال دولهم و ترک استبطاء انقطاع مدتهم » . (13)
و مردم، خیرشان دوام نگیرد مگر با نگهداری زمامدارانشان و حکومتی که بر دوش مردم سنگینی نکند و پایان روزگارش را انتظار نبرند .
همواره مردم را ستایش کن و به آرمانشان احترام بگذار:
«فافسح فی آمالهم و واصل فی حسن الثناء علیهم و تعدید ما ابلی ذوو البلاء منهم، فان کثرة الذکر لحسن افعالهم تهز الشجاع و تحرض الناکل ان شاء الله تعالی » . (14)
بنابراین - ای مالک - آرزوهای مردم را برآور، و به آرمانهایشان میدان ده، پیاپی از آنان به نیکی یاد کن و کار آنهایی را که تن به رنج داده اند بر زبان آور، زیرا برشمردن کارهای نیکوی آنان - به خواست خدا - دلاوران را نشاط بخشد و سست قدمان را برانگیزد .
قدرشناسی به اندازه
«ثم اعرف لکل امرئ منهم ما ابلی و لا تضمن بلاء امرئ الی غیره و لا تقصرن به دون غایة بلائه » . (15)
رنجمایه هر کسی را بشناس و فداکاری هیچ کسی را به پای دیگری مگذار، و هرگز در بزرگداشت رنج و فداکاری کسی کوتاهی مکن .
کارهای مردم ملاک است نه شخصیت اجتماعی:
«و لا یدعونک شرف امرئ الی ان تعظم من بلائه ما کان صغیرا و لا ضعة امرئ الی ان تستصغر من بلائه ما کان عظیما» . (16)
و هرگز موقعیت اجتماعی اشخاص موجب آن نشود که تو کار کوچک آنها را بزرگ و یا کار بزرگ ایشان را کوچک شماری .
دادرسان، رکن مهم دادرسی
هر قدر هم که قوانین، عالی و قانونگذاران والا باشند، خواه ناخواه، در جوامع بشری، قانون شکنی هایی صورت خواهد گرفت . بنابراین هیچ مملکتی از دادرسی و دادرسان بی نیاز نیست مساله مهم، قاضیان و کیفیت قضاوت آنهاست و اینکه چگونه با مردم برخورد کنند و سوءنظرها و توطئه های مالی و شهوانی نتواند در دادرسی اثر گذارد .
امام (ع) در این مورد دو نکته فرموده است:
اول: جنبه های علمی و روحی است که باید قاضی واجد آنها باشد، اگر او از دانشهای لازم تهی و از جنبه روحی ضعیف و سست عنصر باشد و در وجود او آثاری از اخلاق ناپسند دیده شود هرگز نمی تواند در حکومت اسلامی جایگاه یک دادرسی واقعی را پرکند و حتی اختلال در نظام اجتماعی پدید خواهد آورد .
و نیز اگر زودباور و سطحی نگر باشد تصمیمهای عجولانه و نادرست خواهد گرفت و عرض و آبرو و جان مردم را بر باد خواهد داد، این در رابطه با جنبه های روحی و علمی قاضی است که امام می فرماید:
قاضی باید برترین مردم و دقیق ترین و پاکترین افراد باشد .
دوم: جنبه های مالی و اقتصادی است که اگر تامین نباشد خطرناک است مخصوصا در مورد کسی مانند قاضی که زمینه سوءاستفاده بیش از دیگران در اختیار اوست . بنابراین حکومت اسلامی باید به امور مالی دادرسان بیش از دیگران رسیدگی کند تا از این راه گرفتار نشوند، شایعه معروفی که می گویند بعضی از حکومتهای غربی چک سفید در اختیار قاضیان می گذارند، اصل و ریشه آن در این کلام امام می باشد که فرمود:
ای مالک: به قاضیان آن مقدار بپرداز که دیگر عذری برای آنان نماند و طوری زندگیشان را اداره کن که نگویند علت خیانت ما تامین نبودن زندگی ما بود .
دادرسان باید اینگونه باشند:
«ثم اختر للحکم بین الناس افضل رعیتک فی نفسک ممن لا تضیق به الامور و لا تمحکه الخصوم و لا یتمادی فی الزلة و لا یحصر من الفی ء الی الحق اذا عرفه و لا تشرف نفسه علی طمع و لا یکتفی بادنی فهم دون اقصاه و اوقفهم فی الشبهات » . (17)
ای مالک، برای داوری بین مردم برترین فردی را که می شناسی برگزین، کسی که دشواری کارها او را در تنگنا نیفکند، و کشمکش دادخواهان او را به لجاجت نیندازد و نفسش را میدان ندهد و بر پرتگاه حرص قرار نگیرد . و از همه بیشتر در شبهه ها درنگ کند .
حقوق دادرسان:
«ثم اکثر تعاهد قضائه و افسح له فی البذل ما یزیل علته و تقل معه حاجته الی الناس و اعطه من المنزلة لدیک ما لا یطمع فیه غیره من خاصتک » . (18)
آنگاه باید داوری او را کاملا زیر نظر بگیری و بر او دست بخشش بگشایی تا وی را بهانه ای نماند و نیازش به مردم کم شود . و نیز باید به او نزد خویش چنان جایگاهی بخشی که هیچ یک از نزدیکان تو نتواند در تصاحب آن طمع ورزد .
6 - رسیدگی به کارمندان و بازرسی کارها
گزینش در کادر دولتی، ضرورت اداره و چرخش کار است و آگاهی به سوابق و عملکرد کارمندان و اطلاع از پاکی و لیاقت آنان عامل مهم در پیشرفت کارهای مردم است، اگر بدون گزینش و بررسی، افراد جذب بازار کار شوند و در میان آنها حتی افراد معدودی فاسد و ناسالم وجود داشته باشند ضرر آن متوجه کل نظام می شود .
نکته مهم دیگر که ممکن است جنبه انسان دوستی هم بخود بگیرد، عنوان (دست و بال کسی را بند کردن) است، یعنی بجای اینکه در فکر کارپردازی مسلمانان و مردم باشند در فکر اداره زندگی شخصی فردی می افتند، در حالی که فرد برای جامعه است، نه جامعه برای فرد .
آنها که فرد نالایق و ناشایست را به بیت المال تحمیل می کنند در واقع به همه مردم خیانت کرده اند . بنابراین باید در فکر ایجاد لیاقت و شایستگی در مردم بود نه جذب نااهلان و بیکاران .
مساله بغرنچ «کارمندان بیکار و بیکاران کارمند» از مهمترین گرفتاریهای جوامع امروزی است . اما پس از گزینش شایستگان و کاردانان باید زندگی آنان را تامین کرد، درست است که انسان متعهد باید با شرایط سخت و امکانات محدود بسازد و خود را به طرف فساد و خیانت نیالاید ولی از آن طرف هم نمی توان تنها این بعد را در نظر گرفت در هر حال فقر و تنگدستی زمینه گناه و آلودگی را فراهم می سازد و رشوه خواری و خیانت به بیت المال را لااقل برای عده زیادی در پی دارد و حاکم اسلامی باید پیشگیری نماید .
در این صورت است که دیگر عذری برای خیانت باقی نمی مناند و با خیال راحت خائنان را مجازات می کند .
البته اینطور نیست که خیانت تنها معلول فقر باشد، بلکه اگر مردم تحت مراقبت و بازرسی نباشند و خود را یله ورها احساس نمایند، ممکن است دست به خلاف دراز کنند ولی اگر سایه فراست بازرسان پارسا را بر سر خود احساس کنند، حالت خودنگهداری و تقوا در آنان پدید آمده و رفته رفته به روحیه عدالت و تقوی خواهند رسید .
در واقع بازرسی در اسلام جنبه تربیتی و سازندگی دارد که در عین حفاظت منافع عمومی و اداره کشور افراد نیز ساخته و تهذیب می گردند .
درباره بازرسان هم باید توجه داشت که اگر به حرفشان اعتنا نشود آنان در کار خود سست شده و عملا خود را زائد و سربار می بینند و کار بازرسی که مقدمه جلوگیری از خلاف قانون است بی ارزش خواهد شد .
به فرمانداران و بخشداران:
«ثم انظر فی امور عمالک فاستعملهم اختبارا و لا تولهم محاباة و اثرة فانهما جماع من شعب الجور و الخیانة » . (19)
آنگاه در امور کارگزارانت دقت کن و آنان را پس از آزمودن، به کار بگمار و نه به سهل انگاری و خودرایی، زیرا که سهل انگاری و خودرایی زمینه ستم و خیانت است .
توسعه ارزاق کارمندان:
«ثم اسبغ علیهم الارزاق فان ذلک قوة لهم علی استصلاح انفسهم و غنی لهم عن تناول ما تحت ایدیهم و حجة علیهم ان خالفوا امرک او ثلموا امانتک » . (20)
سپس در روزی را بر آنها بگشای، زیرا این کار آنان را در اصلاح خویشتن توانا سازد و از حیف و میل آنچه در اختیار آنهاست بازدارد، و حجت را بر آنان تمام کند تا عذری در نافرمانی یا خیانت در کار تو نداشته باشد .
بازرسان پارسا، ضرورت مدیریت:
«ثم تفقد اعمالهم و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم فان تعاهدک فی السر لامورهم حدوة لهم علی استعمال الامانة و الرفق بالرعیة » . (21)
آنگاه به کارهای آنها با دلجویی رسیدگی کن، و مراقبانی پنهان از اهل راستی و وفاء بر آنان بگمار، زیرا مراقبت پنهانی تو از کارهای ایشان، انگیزه امانتداری و مدارای آنان با مردم گردد .
بسنده کردن به گزارش بازرسان:
«و تحفظ من الاعوان فان احد منهم بسط یده الی خیانة اجتمعت بها علیه عندک اخبار عیونک اکتفیت بذلک شاهدا» . (22)
پیوسته یارانت را مراقب باش و اگر یکی از آنها دست به خیانتی گشود که گزارشهای مراقبان پنهان تو همه بر آن اتفاق داشت به همان گزارشها بسنده کن .
7 - مالیات و خراج
وضع مالیات برای همه جوامع بشری ضروری است، زیرا منابع طبیعی و اموال عمومی بر فرض گسترش و شمول دست کم در استخراج و آماده سازی، نیاز به صرف نیرو و بودجه ای دارد .
پرداخت مالیات خود کمک به پیشرفت کار مردم و استفاده آنان از منابع خدادادی است و هر کس که در حد خود از آن بهره مند می شود باید به دیگران سرویس دهد، زیرا مالیات برای مردم است و آنها که بیشتر دریافت می دارند باید بیشتر پرداخت کنند . در پرتو پرداخت مالیات جامعه آباد می شود . غرض مسئولان کشوری از گرفتن مالیات باید آبادانی باشد، نه جمع آوری ثروت و انبار کردن آنها و اگر کسی فقط در فکر جمع آوری ثروت باشد مردم را نابود و شهرها را ویران می سازد .
ویرانی و نابودی محصول فقر و ناداری مردم است که در اثر حرص والیان به جمع مالیات پدید می آید .
مالیات برای مردم است:
«و تفقد امر الخراج بما یصلح اهله فان فی صلاحه و صلاحهم صلاحا لمن سواهم و لا صلاح لمن سواهم الا بهم لان الناس کلهم عیال علی الخراج و اهله » . (23)
در مورد مالیات چنان عمل کن که موجب بهبود حال خراجگزاران گردد، زیرا با درستی خراج و سامان یافتن حال خراجگزاران، وضع دیگران نیز اصلاح شود، و کار دیگران جز با بهبود آنان سامان نپذیرد، زیرا همه مردم در گرو خراج و خراجگزارانند .
مالیات برای آبادانی است:
«و لیکن نظرک فی عمارة الارض ابلغ من نظرک فی استجلاب الخراج لان ذلک لا یدرک الا بالعمارة و من طلب الخراج بغیر عمارة اخرب البلاد و اهلک العباد» . (24)
اما باید نظر تو بیشتر در آبادانی زمین باشد تا گرفتن خراج، چون خراج بدون آبادانی به دست نیاید و آنکه بدون آبادانی خراج مطالبه کند، کشور را خراب و مردم را هلاک کند .
این مردمند که آبادانی را می آفرینند:
«و انما یؤتی خراب الارض من اعواز اهلها و انما یعوز اهلها لاشراف انفس الولاة علی الجمع و سوء ظنهم بالبقاء و قلة انتفاعهم بالعبر» . (25)
ولی بی تردید خرابی هر سرزمینی از تنگدستی مردم آن است و تنگدستی مردم هم از رو کردن زمامداران به مال اندوزی، و بدگمانی آنها به ماندن خویش، و کم بهرگی شان در عبرت گیری از گردش روزگار است .
8 - رئیس دفتر و منشیان
منظور از کاتب در اصطلاح پیشنیان نویسنده و یا منشی به معنای امروز نیست بلکه مراد رئیس دفتر و کسی است که ارتباطات یک مسئول را انجام می دهد و قهرا نقش مؤثری در کارها و ارتباط عمیقی با تشکیلات مملکتی دارد زیرا معمولا مکاتبات و پیامها لفظا انشاء می شده و آنها با توجه به ورود در مسایل آن راتنظیم می کردند .
قهرا چنین افرادی که در کارهای مسئوولان مملکتی وارد می شوند اگر صالح و کریم نباشند موجب ضایعات و خسارات مهمی می گردند و نظام امور در هم فرو می ریزد .
اینان وقتی در پرتو قدرت مسئول، قدرت یافتند ممکن است خود را گم کنند و راه کبر و سرکشی در پیش گیرند و آنگاه نگذارند صدای مظلومان بگوش مسئولان برسد .
انحراف دیگر اینگونه افراد، دخالت مستقیم در تصیم گیریهاست بطوری که می خواهند نظر خود را بر مسئول تحمیل کنند و چنانچه مسئول برخلاف نظر آنان اقدام کند ناراحت می شوند و کارشکنی می کنند . ناگفته نماند که رئیس دفتر باید هشیار و قوی باشد تا در کارهایی که از طرف مسئول انجام می دهد فریب نخورد و در قراردادها نفع مردم و آبروی مسئول را در نظر بگیرد و حتی اگر جایی لازم شد بتواند بطور صریح و قاطع پیمان های تحمیلی را نقض کرده و بر هم زند .
علیهذا باید در گزینش آنان نهایت دقت را مبذول داشت و از سطحی نگری و خوش باوری احتراز کرد مبادا فرد ظاهرسازی در تشکیلات دفتری و ارتباطات قرار گیرد و در مواقع مخصوص ضربه بزند، و بهترین راه برای جلوگیری و پیشگیری از لغزش و سقوط، تعدد منشیان و دست اندرکاران است تا کارها در وجود یک فرد خلاصه نشود .
زیرا یک فرد چون احساس کرد تمام کارها به او ختم می شود قهرا به فساد کشیده خواهد شد .
رئیس دفتر باید: (از چهره های پاک و بزرگوار باشد)
«ثم انظر فی حال کتابک فول علی امورک خیرهم و اخصص رسائلک التی تدخل فیها مکایدک و اسرارک باجمعهم لوجوه صالح الاخلاق ممن لا تبطره الکرامة فیجترئ بها علیک فی خلاف لک بحضرة ملا» . (26)
آنگاه در حال دبیران خویش نظر کن و بهترین ایشان را به کارهای خود گمار و نامه هایی را که در آنها نقشه ها و رازهای تو نهفته است به برترین ایشان در فضایل اخلاقی سپار، یعنی کسی که نه از بزرگواری تو چنان گستاخ شود که در جمع حاضران بر تو دلیری کند .
نباید منشیان، عقل منفصل تو باشند:
«و لا تقصر به الغفلة عن ایراد مکاتبات عمالک علیک و اصدار جواباتها علی الصواب عنک فیما یاخذ لک و یعطی منک » . (27)
و نه چنان آسوده خاطر، که از گزارش نامه های کارگزارانت و در صدور جواب درست آنها کوتاهی ورزد و هم در آنچه به نام تو گیرد یا از جانب تو دهد غفلت کند و بی خبرت گذارد .
قدرت مدیریت و هشیاری:
«و لا یضعف عقدا اعتقده لک و لا یعجز عن اطلاق ما عقد علیک و لا یجهل مبلغ قدر نفسه فی الامور فان الجاهل بقدر نفسه یکون بقدر غیره اجهل » . (28)
و نه پیمانی که به سود تو بندد، سست بندد، و نه از گشودن کارهای بسته ناتوان باشد و نیز کسی را به کار مگمار که اندازه توانایی خویش در کارها نداند، زیرا آن که از توانایی خویش ناآگاه است و قدر خود نداند، از قدر و توان دیگران ناآگاه تر است .
خدمت، با خوش خدمتی های کاذب:
«ثم لا یکن اختیارک ایاهم علی فراستک و استنامتک، و حسن الظن منک فان الرجال یتعرضون لفراسات الولاة بتصنعهم و حسن خدمتهم » . (29)
بعلاوه نباید گزینش تو تنها بر پایه فراست خود و اطمینان به نظر خویش و خوش گمانی باشد، چون این مردان باشناسایی حساسیت والیان، خود را در چشم آنان به خوش خدمتی می آرایند .
لزوم منشیان متعدد:
«و اجعل لراس کل امر من امورک راسا منهم لا یقهره کبیرها و لا یتشتت علیه کثیرها;
و مهما کان فی کتابک من عیب فتغابیت عنه الزمته » . (30)
برای اداره هر بخش از کار کشور فرد برجسته ای را از میان آنان برگزین که کار بزرگ ناتوانش نکند و بسیاری و گستردگی کار پریشانش نسازد و اما هر عیبی که در کاتبان و منشیان تو باشد و تو آن را نادیده انگاری، همان عیب گریبان تو را نیز خواهد گرفت و بر عهده ات ماند .
9 - مدیریت بازرگانی
دولت باید ناظر و مراقب بازرگانان و طرحهای بازرگانی کشور باشد و با توجه به مشکلات نیروی انسانی نمی تواند هم مجری و هم ناظر باشد قهرا به هر درجه که نیروی خود را صرف اجرا کند از نظارت کاسته خواهد شد تنها اگر پوشش ایمنی قوی از نظر اشراف و نظارت ایجاد کند، دیگر نیروهای خلاق نیز به نظام آمده و کارها با نظم و نسق به پیش خواهد رفت . برای انجام این هدف بزرگ دو برنامه باید اجرا شود:
اول: اینکه افرادی از بازرگانان کاردان و متعهد باید با مسئولان در تماس مستقیم باشند و مسئولان با زبان ارشاد و نصیحت با آنان صحبت کنند و مسئولیتهای آنان را از دیدگاه انسانی و الهی بازگو نمایند تا روحیه خدمتگزاری و مردمی بودن آنان تقویت شده و «وسیله بودن تجارت » و «اصالت خدمت و رفاه جامعه » زنده گردد .
دوم: گسیل داشتن مردانی خوش سابقه به اقصی نقاط کشور جهت ارزیابی و نظارت و حل مشکلات اقتصادی آنان تا مهر حکومت دلهای بازرگانان را گرم و گامهایشان را در اداره تولید و توزیع کالاها محکم نماید، زیرا دست اندرکاران حکومت اگر رابطه انسانی و پیوندهای روحی با مردم داشته باشند خود موجب بهتر شدن امور جامعه و دلگرمی کارکنان و خدمتگزاران خواهد بود و نور و جاذبه بازار مسلمین بر تارک اقتصاد کشور خواهد درخشید، زیرا عظمت و آبروی اقتصاد کشور بستگی به تجسم روح ایمان و تقوا در تجارت دارد، یعنی جوانمردی و فتوت، در بازار چهره می نماید و خود را نشان می دهد . و همان جوانمردی است که جلوی احتکار و دیگر خیانتها را می گیرد و به مسلمان اجازه نمی دهد با گرفتاری دیگر مسلمانان شادی کند و از خون دل ایتام و بینوایان زندگی خود را رنگین سازد .
جوانمردان، در تجارت و داد و ستد، بر موازین عدل و خیررسانی حرکت می کنند و هرگز با اجحاف و تعدی ثروت نمی اندوزند بلکه از مال و سرمایه ای لذت می برند که خیر و نشاط دیگران را هم تامین نماید .
اما بر والیان است که با ناجوانمردان و آنها که از حریم انسانیت دور افتاده اند قاطع برخورد کند و رافت و رحمت بخرج ندهند .
در جامعه اسلامی اگر بازرگانی به سیمای مقدس «بازار مسلمانان » خیانت کند و آبروی تاجران باایمان را به خطر اندازد و دلهای مردم مستمند و کم درآمد را نسبت بدانان چرکین کند مستحق عقوبت و تنبیه است . حاکم اسلامی باید با تدبیر اقدام کند .
رسیدگی و توصیه به بازرگانان و صنعتگران:
«ثم استوص بالتجار و ذوی الصناعات و اوص بهم خیرا . . . و تفقد امورهم بحضرتک و فی حواشی بلادک » . (31)
و اما در مورد بازرگانان و صنعتگران، آنان را به نیکی پند ده، پس به کار آنان، چه در مرکز حکومت و چه در دیگر شهرهای کشورت، رسیدگی کن .
جوانمردی در بازار مسلمین:
«فامنع من الاحتکار فان رسول الله (ص) منع منه و لیکن البیع بیعا سمحا
بموازین عدل و اسعار لا تجحف بالفریقین من البائع و المبتاع » .
پس از احتکار جلوگیری کن که رسول خدا - درود و سلام خدا بر او و خاندانش - جلوی آن را می گرفت، و بدان که خرید و فروش باید آسان، براساس موازین داد و به نرخی منصفانه باشد که به هیچ یک از فروشنده و خریدار زیان وارد نیاید .
جلوگیری از احتکار:
«فمن قارف حکرة بعد نهیک ایاه فنکل به و عاقبه فی غیر اسراف » .
و اگر کسی پس از اخطار و نهی تو باز احتکار ورزید، کیفرش ده و عادلانه عقوبتش کن .
10 - دفاتر ویژه ایتام و درماندگان
کمکها و رسیدگیهای ویژه، عنوان مهمی در حکومت اسلامی است .
بدین معنی که عدالت اجتماعی ایجاب می کند نسبت به همه اقشار مردم حتی غیرمسلمانان رسیدگی شود و ضوابط و مقرراتی وضع گردد که همه شهروندان و روستانشینان از نعمتهای الهی برخوردار گردند و ظلم و تجاوز وجود نداشته باشد .
اسلام نسبت به آنها که از راه حلال و قانونی زندگی خوب و مرتبی دارند با نظر بدبینی و نفرت نگاه نمی کند و اصولا ثروت و فقر ملاک ارزش نیست اما نکته مهم این است که محرومان و ناتوانان از امکانات بیشتر از سوی دولت برخوردار گردند، لذا لازم است تشکیلات و دفاتر ویژه ای جهت هماهنگی امور آنها و تسریع در رسیدگی بکار آنان تاسیس گردد، همانطور که در پزشکی هم به عده ای که در ضرورت درمان پزشکی قرار می گیرند امکانات بیشتر و سریعتر ارائه می گردد .
نکته مهم دیگر مساله مبارزه با گداپروری است، یعنی امکانات زیاد در اختیار قرار دادن نباید طوری باشد که مردم را به بیکاری و گدامنشی وادارد و از گسترش فعالیتها بکاهد بلکه همه مردم موظفند که تلاش کنند حتی علاوه بر رفع نیازهای خود بخشی از نیاز جامعه را هم برآورند و حکومتها باید با تدبیر خود این حالت را در جامعه زنده کنند .
بنابراین خواه ناخواه عده قلیلی می مانند که واقعا یا نمی توانند و از عقل معاش برخوردار نیستند یا حوادث و مسایلی مانع از اداره زندگی آنان می گردد، کمکهای ویژه، برای چنین افرادی است .
حاکم اسلامی نسبت به چنین قشری مسئولیت سنگین دارد که باید آنها را شناسایی کند و قسمتی از بیت المال را به آنان اختصاص دهد . حاکم اسلامی نمی تواند درباره چنین درماندگان و نیازمندانی بی تفاوت باشد لذا در مقام مقایسه خدمات اجتماعی دقیقا می تواند اولویتهایی را در نظر بگیرد، مثلا اگر در شهری پارکها کم است و عده ای تقاضای تاسیس پارک و گردشگاه دارند اما در همان شهر عده ای از محرومین از ابتدائی ترین شرائط درمانی و بهداشتی محرومند باید بودجه های دولتی را اختصاص به محرومان داد و پارکها را با هزینه آنها که امکاناتی دارند بوجود آورد .
و البته این دفاتر ویژه را نیز باید به افراد ویژه سپرد، آنها که تعهد بیشتر و ایمانی قوی تر دارند، مسئول این دفاتر گردند زیرا هر کاری مردان ویژه خود را می طلبد .
از میان نیازمندان و درماندگان، ایتام و سالخوردگان جایگاه خاصی دارند زیرا مصداق کامل و بی شائبه این عنوانند، آنها که سرپرست خود را در حال کودکی از دست می دهند و از سایه پرمهر پدر که کارگشا و آرام بخش است محروم می شوند .
و نیز آنها که همه امیدهای خود را از دست داده اند و آینده ای برای خود تصور نمی کنند و احساس می کنند که دیگران به آنان نیاز ندارند بلکه خود را سربار می دانند، چنین کسان استحقاق رسیدگی و محبت بیشتری دارند .
زیردستان و ناتوانان را دریاب:
«الله الله فی الطبقة السفلی من الذین لا حیلة لهم من المساکین و المحتاجین و اهل البؤسی و الزمنی » . (32)
و خدای را، خدای را در مورد قشر پایین از بینوایان و نیازمندان و گرفتاران و ناتوانان که بیچاره اند کوتاهی مکن .
کمکهای ویژه به مستمندان:
«و احفظ لله ما استحفظک من حقه فیهم و اجعل لهم قسما من بیت مالک و قسما من غلات صوافی الاسلام فی کل بلد» . (33)
و برای خدا حقشان را که او به تو سپرده است پاس دار و بخشی از بیت المال را به آنان اختصاص ده و نیز بخشی از خالصه اسلامی را در هر شهری به آنان واگذار .
ایجاد نمایندگی مخصوص برای درماندگان:
«و تفقد امور من لا یصل الیک منهم ممن تقتحمه العیون و تحقره الرجال ففرغ لاولئک ثقتک من اهل الخشیة و التواضع » . (34)
و به کار آنان که دستشان به تو نرسد و در دیده ها خوارند و نزد مردان خرد، دلجویانه رسیدگی کن و برای بررسی احوالشان از یاران مورد اعتمادت که خداترس و فروتن اند، کسانی را برگمار .
نمایندگی ویژه جهت ایتام و سالخوردگان:
«و تعهد اهل الیتم و ذوی الرقة فی السن ممن لا حیلة له و لا ینصب للمسالة نفسه و ذلک علی الولاة ثقیل و الحق کله ثقیل و قد یخففه الله علی اقوام طلبوا العاقبة فصبروا انفسهم و وثقوا بصدق موعود الله لهم » . (35)
و مدام به کار یتیمان و خردسالان بی سرپرست و سالخوردگان که برای گرفتاری خود چاره و روی سئوالی ندارند، رسیدگی کن . البته انجام آنچه برشمردم برای زمامداران سنگین است - و حق همه جا دشوار و سنگین است - اما خداوند آن را برای مردمانی که طالب حسن عاقبت اند و در این راه صبر و شیکبایی پیشه ساخته و به راستی وعده های الهی دل بسته اند، سبک سازد .
دفتر مخصوص وزیر و استاندار:
«و اجعل لذوی الحاجات منک قسما تفرغ لهم فیه شخصک و تجلس لهم مجلسا عاما، فتتواضع فیه لله الذی خلقک و تقعد عنهم جندک و اعوانک من احراسک و شرطک » . (36)
بخشی از وقت و نیروی خود را برای حاجتمندان اختصاص ده و جلسه های عمومی با ایشان بگذار و در آن برای خدایی که تو را آفریده است، فروتنی کن و سپاهیان و یاران پاسدار و نگهبان خود را از آنان دور ساز .
پانوشت ها
1 - نهج البلاغه، ن 53، ص 453 .
2 - همان، همانجا، ص 454
3 - همان، همانجا .
4 - همان، همانجا .
5 - همان، همانجا، ص 456 .
6 - همان، همانجا، ص 7 - 456 .
7 - همان، همانجا، ص 457 .
8 - همان، همانجا، ص 458 .
9 - همان، همانجا، ص 460 .
10 - همان، همانجا، ص 460 .
11 - همان، همانجا، ص 460 .
12 - همان، همانجا، ص 461 .
13 - همان، همانجا، ص 461 .
14 - همان، همانجا، ص 461 .
15 - همان، همانجا، ص 461 .
16 - همان، همانجا، ص 461 .
17 - همان، همانجا، ص 462 .
18 - همان، همانجا، ص 462 .
19 - همان، همانجا، ص 462 .
20 - همان، همانجا، ص 463 .
21 - همان، همانجا، ص 463 .
22 - همان، همانجا، ص 463 .
23 - همان، همانجا، ص 463 .
24 - همان، همانجا، ص 4 - 463 .
25 - همان، همانجا، ص 464 .
26 - همان، همانجا، ص 5 - 464 .
27 - همان، همانجا، ص 465 .
28 - همان، همانجا، ص 465 .
29 - همان، همانجا، ص 465 .
30 - همان، همانجا، ص 465 .
31 - همان، همانجا، ص 466 .
32 - همان، همانجا، ص 466 .
33 - همان، همانجا، ص 7 - 466 .
34 - همان، همانجا، ص 467 .
35 - همان، همانجا، ص 467 .
36 - همان، همانجا، ص 8 - 467 .