زنده کردن روح عزت و شهامت و مبارزه با ترس از مرگ و ذلت پذیری
علاوه بر وظایف مذکور وظیفه های دیگری نیز در برابر امام خودنمایی می کرد از
جمله زنده کردن روحیه عزت طلبی و مبارزه با روحیه ذلت پذیری و ترس از مرگ بود. اگر
ملتی ذلیل شدند و ترس از مرگ در زوایای جانشان لانه کرد، اراذل و اوباش می توانند
با تهدید و تطمیع بر آن ملت حاکم گردند و هرگونه بخواهند از آنان سواری بگیرند
.
مسلمانان بعد از رسول خدا ذلت پذیر شده بودند و حکومت های جور شهامت، شجاعت و
عزت طلبی را از مردم گرفته و ذلت پذیری و توسری خوری را بر آنان قابل تحمل نموده
بودند از همین رو عبیدالله توانست فقط با تهدید و تطمیع، کوفیان را از دور مسلم بن
عقیل پراکنده ساخته و آنان را سپاه عمر سعد سازد. امام می بایست این روحیه ذلت
پذیری و ترس از مرگ را از مردم می گرفت و به جای آن عزت، شهامت و شهادت طلبی در راه
آرمان و عقیده را جایگزین می کرد و این وظیفه هم مبتنی بر قیام علیه حکومت، امر به
معروف و اعلام مخالفت و خودداری از بیعت و پذیرفتن مرگ عزیزانه بود. امام در مواضع
متعددی بر این مطلب تکیه و تاکید کرده اند. در سخنرانی مف صلی که در زمینه امر به
معروف و نهی از منکر خطاب به علما و بزرگان در منا داشتند، بعد از یادآوری مقام و
منزلت علما و وظیفه مهم آنان یعنی امر به معروف و نهی از منکر، فرمودند
:
«
مصیبت شما از مصیبت همه مردم بزرگ تر است که مغلوب شده اید و کاش می شنیدید [می
فهمیدید] زیرا مجاری امور و احکام باید به دست [شما] دانشمندان باشد که عالمان به
خدا و امین حلال و حرام اویید ولی این مقام از شما گرفته شده است و شما مغلوب
نشده اید جز بدان جهت که از هم متفرق گشته و در سنت پیامبر (ص) با وجود دلایل آشکار
اختلاف نموده اید. اگر شما بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا سختی ها را تحمل
می کردید، زمام امور خدا به شمابر می گشت و شما مرجع کار می شدید ولی شما ظلمه را
در جایگاه خود استقرار دادید و امور حکومت خدا را به آنها واگذاشتید تا به شبهه کار
کنند و در شهوات پیش روند. گریز شما از مرگ و دل خوشی شما به زندگی ناپایدار دنیا،
آنان را بر شما مسلط کرده است
.» (69)
امام به صراحت اعلام کرد که مرگ درراه خدا، نه تنها وحشتناک نیست و نباید از آن
فرارکرد، بلکه بسیار آسان و قابل پذیرش است. امام خطاب به حر گفت
:
«
شان من شان کسی نیست که از مرگ بترسد و مرگ در راه عزت و زنده کردن حق چه آسان
و پذیرفتنی است. مرگ در راه عزت، جز زندگی جاوید نیست و زندگی با ذلت، جز مرگ محض
نمی باشد آیا مرا از مرگ می ترسانی! [ترس از مرگ از ما] دور است. تیر به تاریکی
می افکنی و گمان نابه جا می بری. من از مرگ هراس ندارم. جان من پاک تر و همتم بلند
مرتبه تر از آن است که به خاطر ترس از مرگ، پستی بپذیرم. آیا شما بر بیش تر از کشتن
من قدرت دارید؟ تبریک و آفرین به مرگ در راه خدا، ولی بدانید که نمی توانید عظمت
مرا نابود کنید و شرف و عزتم را محو سازید. من از مرگ باک ندارم
.» (70)
امام از همان اول اعلام کرد که من پستی نمی پذیرم و دست ذلت به آنان نمی دهم و
مرگ سرخ را آگاهانه انتخاب کرده ام
. (71)
و اعلام کرد این راهی که
برگزیده، راه عافیت طلبی نیست بلکه سفر مرگ است; مرگ در راه عقیده و آرمان و عزت
ایمانی و هر کس مرد مرگ است، همراه شود
:
«
اما بعد فان من لحق بی استشهد و من تخلف لم یبلغ مبلغ الفتح
; (72)
هر کس به من ملحق شود، شهید خواهد شد و هر کس جا بماند، به جایگاه گشایش [مقام
شهادت و قرب] نخواهد رسید.» «من کان باذلا فینا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه
فلیرحل معنا فاننی راحل مصبحا ان شاءالله
; (73)
هر کس حاضر است خون دل
خود را در راه ما بریزد و برای لقای خدا خود را آماده کرده، با ما کوچ کند که من
فردا صبح به خواست خدا کوچ خواهم کرد
.»
و وقتی خبر شهادت مسلم و عبدالله بن یقط را دریافت، به همراهانی که بعضی به طمع
دنیا و غنیمت و... با او بودند فرمود
:
«
ای مردم، هر کس می تواند بر تیزی شمشیر و ضربت نیزه صبر کند، باما باشد و گرنه
از ما جدا شود
.» (74)
و بالاخره این شعار حسین بن علی (ع) بود
:
«
مرگ سزاوارتر از عار و ننگ و عار و ننگ سزاوارتر از جهنمی شدن است و به خدا قسم
این دو با من نزدیکی ندارند
.»