پژوهش و نظریه پردازی

کلمات و واژگان، زبان اندیشه هر قوم به حساب می آیند،باید آن گونه در آن ها کاوش و جستجو کرد که به تعریف دقیق ، کارگشا و روزآمد آن ها دست یافت

کلمات و واژگان، زبان اندیشه هر قوم به حساب می آیند،باید آن گونه در آن ها کاوش و جستجو کرد که به تعریف دقیق ، کارگشا و روزآمد آن ها دست یافت."نظریه پردازی" ،"نواندیشی" و رسیدن به نگاه و بینش نو، ما را به ژرف کاوی وامی دارد، تا دست کم این الفاظ را، دقیق تر بررسی کنیم، در غیر این صورت، آن ها را به فراوانی تکرار خواهیم کرد؛ آن سان که در ذهن و اندیشه ما عادی می گردند و به سادگی از کنار این کلمات که نظامی دانایی را تشکیل می دهند،گذرخواهیم کرد؛ بی آن که هیچ دغدغه و شور علمی ای در ما به وجود آورند.آن گونه که بسیاری دیگر از کلمات را به کار می بریم و هیچ حرکت و تکانی به ما نمی دهند.گاه ممکن است کلمات، در ذهن ما انباشته شوند، بی آن که به دیدگاهی شایسته و بایسته برسیم، پیش از آن که کلمات با ذهن ما مأنوس و عادی شوند، باید از آن ها گذر کرد و به نگرشی نو، قابل ارائه و مطلوب دست یافت.

نظریه را "منظومه ای از انگاره ها ،اصول پذیرفته شده و دستور روش مند می دانند که بر پایه اطلاعات یا دانشی قرار دارد و برای تحلیل ،پیش بینی و توضیح سرشت یا رفتار مجموعه ای خاص ازپدیده ها به وجود می آید"(1) . کلمه تئوری(Theory)برگرفته از کلمه Theoاست که در اصل، یونانی و به معنای خدا، مفهوم فراگیر و کلی است. از آن جا که "تئوری" نیز امری قابل انطباق بر پدیده های گوناگون و فراگیر است،این کلمه از آن واژه گرفته شده است. با این نگرش می توان گفت که نظریه، سنجه ای با گستره وسیع و مطمئن است که در بزنگاه های متفاوت، دست گیر پژوهش گر می شود. راه یابی به چنین ساحتی به پژوهش های بسیار و ژرف اندیشی درازمدت نیاز دارد. نظریه به سان محکی است که همواره به هم راه پژوهش گر است و او را یاری می دهد تا درست و نادرست را با دلیل و منطق از هم بازشناسد.کسی که سامان فکری سنجیده ای نداشته باشد،به نوعی از سردرگمی و بینش لرزان دچار می شود؛ بنیان های فکری چنین افرادی نااستوار است، گاهی سری در تمدن و فرهنگ اسلامی می کنند،نکته ای طبع میل خویش می یابند، آن را برمی گیرند و از آن بهره می جویند و گاهی در تمدن غربی می نگرند و بی توجه به کلیت فضای آن جغرافیای فکری، جمله ای نیکو در تأیید سخن خویش می جویند و می نویسند، حال آن که پشت هر یک از این دو بازگشت و استناد، سامانه ای سنجیده وجود ندارد؛ هیچ کدام از این دو نگاه، اصیل نیست. دفاع چنین افرادی از یک دستگاه اندیشگی نه تنها یاری گر آن نخواهد بود، حتی گاهی به زیان آن خواهد انجامید.به سان هیجان های خامی که زود فروکش می کنند و هیچ گاه به مرحله تفکر نمی رسند.آن بینش ها ،غیر اصیل و به دور از تحلیل اند.تحلیل از درون پژوهش های نظریه پردازانه بر می آید،می بالد و ثمر می دهد. پژوهش خلاق و آزادانه،ما را به گوهر واژه ها راه می برد در غیر این صورت به دیدگاهی بدلی می رسیم و این، سکه ای مسین را ماند که صرف تکرار کلمه "نظریه پردازی"هرگز آن را تبدیل به کیمیای مطلوب و اندیشه زرین نخواهد کرد.

در اندیشه و تمدن اسلامی معرفت، تکاپویی برای رسیدن به ذات و حقیقت پدیده هاست. این شناخت، حاصل نخواهد شد، مگر آن که زمینه های اجتماعی آن به وجود آید و جامعه به افقی از اندیشه برسد که نگاه نو و مستدل را برتابد و در پی ژرفایی بینش ها باشد. در غیر این صورت، تلاش ها، فردی می گردند و فرد در رسیدن به آستانه بلند پژوهش و معرفت شناسی راهی بس پر فراز و نشیب در پیش خواهد داشت و هر آینه امکان دارد، با توجه به مشکلات پیش رو از ادامه راه باز ماند. اگر فضای جامعه ای آمادة نظریه سازی و نظریه پردازی باشد،کم کم اندیشه ها ظهور می یابند و پژوهش هایی انجام می شوند که جویندگان راه را به سوی سخن و اندیشه ای نو هدایت می کند. دانش و معرفت اگر در کنار هم قرار گیرند، می توان به فراروی از داشته های کنونی امیدوار بود و با نقادی آن ها به چیزی فراتر دست یافت. اساساً آن گاه می توان به امر نو پرداخت که بتوان با نگاهی نقادانه به پیرامون خویش نظر افکند؛ تکرار یافته های دیگران نه زمینه اجتماعی می خواهد و نه تلاش مجدانه." نالِج (knowledge) نفی ساینس (science) نیست و علم گرایی محض باید تابعی از معرفت قرار گیرد، گزاره در "علم"(science) همان چیزی است که می توانیم، یاد بگیریم، ولی به آن باور نداشته باشیم؛ اما گزاره در "حکمت" آن است که اگر شما یک مورد هم یاد گرفتید،ملکه رفتار شما شود و کفایت هم می کند. نالِج (knowledge)مشخصه ای داردکه انسان مدرن مبتنی بر تلقی های مدرن، نمی تواند به آن برسد.مدرنیته، بنیان ارتباط معنوی با عالم بالا را قطع می کند و او را سکولار واباحه گر می سازد. معرفت شناسی اسلامی جدای از این نگرش است، عقلانیت موجود در تمدن و میراث بومی، ما را به نظریه ای جامع می رساند که با توجه به پژوهش های خردگرایانه، از تک سونگری مادی دور شویم و هوش مندانه در جست وجوی نگاهی فراگیر باشیم. امید ما آن است که با نگاهی نقادانه و منطقی به داشته های خویش و عقلانیت غربی، راهی به سوی نظریه پردازی نوین بگشاییم.

سردبیر

1. Encarta Encyclopedia 2003 Microsoft

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر