ماهان شبکه ایرانیان

جنوب شرق آسیا و نیازهای کارشناسانه (گفتگو با آیت الله شاهرخی)

آیت الله سید محمد نقی شاهرخی در سال ۱۳۱۳ش در خرم آباد متولد شد و در زادگاه خود دروس ابتدائی و متوسطه را به پایان رساند در سال ۱۳۲۷ وارد حوزه علمیه گردید

اشاره

آیت الله سید محمد نقی شاهرخی در سال 1313ش در خرم آباد متولد شد و در زادگاه خود دروس ابتدائی و متوسطه را به پایان رساند در سال 1327 وارد حوزه علمیه گردید. وی نزد اساتیدی چون: مرعشی نجفی، شهید صدوقی به تکمیل دروس خود پرداخت. ایشان دو سال نزد آیت الله بروجردی به فراگیری خارج فقه پرداخت و نزدیک دوازده سال از محضر امام خمینی(ره) بهره برد و مدّتی نیز نزد علامه طباطبایی تفسیر و فلسفه فراگرفت. وی پس از پیروزی انقلاب در عرصه های مختلف فعالیت داشته اند از جمله: نمایندگی مجلس خبرگان رهبری، سرپرستی مؤسسه بین المللی دارالقران در برخی از کشورهای جنوب شرق آسیا نظیر بنگلادش، میانمار، بنگال غربی، هند، تایلند و سریلانکا. وی نماینده ولی فقیه در کشورهای جنوب شرق آسیا می باشد. با سپاس از ایشان و دفتر مطالعات و کارشناسی کشورها که این مصاحبه را انجام دادند، این گفتگو را می خوانیم.

اخیراً مرکز جهانی جهت مطالعه کشورها دفتری را سامان داد تا با مجموعه ای از¡ کارشناسان با دیدی روشنگر و واقع بینانه مسایل کشورها را بررسی کند و آموزش ها را منطبق با نیاز کشورها سامان بدهد. نظر شما در این باره چیست؟

فکر خوبی است. غالباً می بینیم، فعالیت ها، برنامه ها و نظرها، با آن کشور مورد نظر، انطباق ندارد. من بارها به آقایانی که این جا آمدند، گفتم شما بیایید نیاز منطقه را به وسیله کارشناسان منطقه بررسی کنید، اگر برنامه ای دارید بر اساس نیازهای کارشناسی و برنامه ریزی شده، پیش بروید.

اکثر برنامه های ما به وسیله افراد کارشناس محلی، کارشناس ایرانی و خودمان کارشناسی می شوند، از مردم سوالاتی می کنیم، نیازهای آنها را بررسی می کنیم و بدون توجه به فرهنگ های هر منطقه و کشور، بر اساس نیازهای خودمان برنامه ریزی می کنیم، در حالی که این برنامه متعلق به جای دیگر است؛ مسلماً برنامه ای که با نیاز و خواسته یک منطقه منطبق نباشد، منتج هم نخواهد بود.

با توجه به تجارب حضرت عالی، بین کشورهایی که در حوزه کاری¡ شماست، چقدر تفاوت وجود دارد؛ مثلاً نیاز کشوری مانند سری لانکا چیست یا نیاز کشور بنگلادش مشخصاً چه چیز است؟ و به طور مشخص اکنون دغدغه ما چه باید باشد؟

ما دفتری در نظر گرفتیم که این دفتر دارای کتابخانه، نوارخانه، کامپیوتر است. ما از طلاب خواهیم خواست که بیایند و مسایل کشورشان را بررسی کنند. پرونده هر کشور را به دست افرادی از آن کشور خواهیم داد و اطلاعات و تجربیات خود را نیز در اختیار آنها قرار خواهیم داد. تا بتوانند با وسعت نظر به نتایج خوبی برسند.

نیاز و فرهنگ هر کشور، به وسیله چند نفر از طلاب و روحانیون آن کشور که دارای سابقه هستند، بررسی و مطالعه می شود. خودم هم با آنها همکاری خواهم داشت و نظر می دهم و امکاناتی هم برای آنها فراهم می کنم تا بتوانند برای هر کشور پرونده هایی تکمیل کنند که هر کس با مطالعه آن بتواند نیازهای فرهنگی و امور مربوط به کشورش را بررسی و برنامه ریزی کند.

دغدغه ای که در این مجموعه وجود دارد این است که در¡ مطالعات کشورها نمی توان تنها به مطالعات کتابخانه ای تکیه کرد. با توجه به تغییرات و تحولاتی که پدید می آید و این که بنا نیست تاریخ کشورها نوشته شود، لازم است پژوهشگران به دیدگاهی نظری برسند که قطعاً آن بررسی ها به دلیل مبتنی بودن بر مطالعه و دیدگاه پایه ای، ثمربخش خواهد بود. زیرا در این صورت دیگر برنامه های ما با در نظر گرفتن حقایق و واقعیت های آن کشور خواهد بود. حال با توجه به این نکته که البته بیشتر ناظر بر اصلاح روش گزینش، برنامه ریزی و آموزش است، حضرت عالی چه پیشنهادی دارید؟

اولاً درصدی از گزینش ها در کشور متناسب نبوده و به این مسایل هم توجه ای نبوده است؛ وضع موجود نشان می دهد که در گزینش طلاب به نیازها توجّه نشده است.

دوم، سطح سواد دانشجویان است؛ باید بررسی کرد کسی که طلبه می شود، چقدر درس خوانده است. افراد باید حداقل از مدرک دیپلم یا لیسانس برخوردار باشند تا درس و بحث به سرعت پیش رود.

سوم، انگیزه افراد است، انگیزه خدمت به اسلام و دارا بودن روح قدرشناسی مهم است طلابی که فاقد این انگیزه هستند و یا خدا نخواسته انگیزه سوء دارند یا طالب مقام و مادیت هستند، مفید نخواهند بود، بلکه نتایج معکوس و خطرناکی را هم در پی خواهد داشت. مثلاً در بنگلادش در برخی نقاط پیرمردان و بزرگانی که رهبران چند میلیون مسلمان و پایبند به اهل بیت هستند، می گفتند شما هر چه بگویید، انجام می دهیم. به نظر من اگر ما از چنین مکان هایی طلبه گزینش کنیم قطعاً وقتی به کشور خودشان برگردند خواهند توانست هزاران نفر را ارشاد کنند.

باید کمی سنجیده تر از این که هستیم عمل کنیم، واقعاً افراد را بشناسیم. در کشورها معمولاً استقبال هست؛ در کشوری مثل تایلند، بنگلادش، مقامات دولتی نیز اظهار همکاری و هماهنگی کرده اند.

به نظر شما کارشناسی از کجا شروع¡ شود؟

دیدار کارشناسان و طرح سؤالات و موضوعات محوری باید مطابق با نیازها باشد؛ با توجه به گوناگونی سؤالات باید از وجود کارشناسان مختلف بهره گرفت.

مهمّ این است که گروه گزینشگر باید بداند افراد را با چه شرایطی گزینش کنند. باید به شرایط و نیاز منطقه و شخصیت افراد توجه شود. به نظر می رسد باید ابتدا به وسیله خانه فرهنگ و روحانی ای که مورد تایید است بررسی دقیقی صورت گیرد، بعد اقدام شود. این که یک هیأتی برای چند روزی برود و افرادی را شناسایی کند، نمی تواند مفید نتیجه باشد؛ با چند روز نمی شود چیزی به دست آورد. یاد گرفتن و آشنا شدن با افراد به عنوان مقدمه این کار لازم و ضروری است.

از بیانیات مقام معظم¡ رهبری بر می آید که برای آینده مجموعه هایی مثل مرکز جهانی سرمایه گذاری بیشتری لازم است، همین طور کیفیت کار نیز مورد توجه است. گذشته از این، موضوع اولویّت بندی مناطق که چه میزان و چه معیاری باید در بین باشد از جمله مسائلی است که توجّه جدی تری را می طلبد، با توجّه به نکات یاد شده می خواستیم نظر شما را در باب اصل کیفیت گرایی و نسبتش را با کلیت بحث و اولویت مناطق جویا شویم.

شناخت بایستی با بررسی های دقیق کارشناسی انجام بگیرد. من اولویت بندی را نیز به تجربه و مطالعه از نزدیک مشروط می دانم. من با پنج کشور؛ بنگلادش، میانمار، تایلند، بنگال غربی و سری لانکا، کم و بیش آشنا هستم. و ما تجربه هایی داریم، می توانیم بگوییم این مناطق چه نیازهایی دارد و میزان تقاضاها چقدر بوده است. چون در این سفرها استقبال و رغبت مردم خیلی چیزها را بیان می دارد.

از استرالیا آمده بودند می گفتند وضع ما خوب است. پول هم داریم. در همه منازل ما هم رایانه هست. فقط بیایید همکاری کنید، بگویید که ما چکار کنیم. ولی در برخی کشورها امکانات نیست، مثلاً در پنج کشور یاد شده در فعالیت حضوری، تماس و خدمات خیلی مؤثر است. یعنی وقتی که آن جا یک روحانی مورد قبول آنها باشد خیلی استقبال می کنند. در سفر قبل به جنوب، جمعیت زیادی آمدند؛ خیلی هایشان از 500 کیلومتری برای یک سخنرانی آمده بودند، بعضی هم نامه ای نوشته بودند که ما ساعت ها با کشتی آمده ایم تا شما را ببینیم. علاقه عجیبی به روحانیت دارند. گوش دادن به سخنرانی در آن جا خیلی مهم است. بعضی از آقایان در آن جا می گفتند، این مردم حوصله ندارند 5 تا 10 دقیقه صحبت کسی را گوش کنند، گفتم نه، اگر شما مقداری با فرهنگ این جا آشنا باشید این گونه نیست، بعد من یک ساعت که صحبت کردم از چپ و راست می گفتند ادامه بدهید، و گاهی هم دو ساعت صحبت می کردم. باید از دل مردم و نیاز مردم و با زبان مردم سخن بگویید. فیلسوف مآبانه نمی توان حرف زد. باید بررسی کرد مردم چه می خواهند و چه می گویند. همان طور که روش قرآن این است. تمام سخنرانی من در باره قرآن و اثرات آن بود، این بهتر است تا این که بگویم فلان فیلسوف چه می گوید آشنایی با روش تبلیغ خیلی مهم است. از کارهایی که مرکز جهانی باید انجام دهد، آشنا کردن افراد با روش تبلیغ است که باید بر مبنای فرهنگ، خواست و نیاز کشورها انجام بگیرد.

از آن جا که شما به تایلند¡ هم تشریف بردید، حضرت عالی وضعیت شیعیان پایتخت و جنوب آن کشور را چگونه دیدید؟

مردم در جنوب خیلی فهیم تر و آماده تر هستند، اما در ونگوک این گونه نبود چون آن جا مهاجرین زیاد بودند؛ از جاهای مختلفی چون پاکستان، عربستان و ایران به آن جا رفت و آمد دارند. یکی از رسوم و شیوه هایی که آن جا رایج است ارثی بودن پیش نمازی است. یک کسی که روحانی و درس خوانده بود پس از فوتش بچه هایش را می آوردند، نماز بخواند حتی اگر کاسب هم باشد، با این که درس نخوانده و چیزی هم بلد نیست لکن همه می خواهند مطیع او باشند. تغییر عقیده در این ها خیلی مشکل است. مثلاً در محلی «قبله» مقداری انحراف داشت، نمی پذیرفتند، می گفتند پیش نماز این جور معتقد است یا آبا و اجداد ما این گونه گفته اند. اما در جنوب این چنین نیست، ما هر چه بگوییم انجام می دهند. مردم انعطاف پذیرند. مشکل من در تمام این مدت نداشتن نیرو و امکانات بود.

سازمان های همسو چون: سازمان مدارس، فرهنگ و¡ ارتباطات و مرکز جهانی علوم اسلامی با هدف مشترکی در خارج فعالیت می کنند لکن در برخی موارد اقداماتشان موازی است و با این که کارهای خوبی صورت می گیرد، به نظر می رسد که گاهی کارهای تکراری نیز انجام می گیرد. هر سه سازمان امکانات خوبی دارند و هر سه، دغدغه نیازشناسی و کارشناسی کشورها را دارند بفرمایید که در این خصوص چه می توان انجام داد؟

برای معالجه و مداوا اول باید دردشناسی کرد و راه بهبود را یافت، مشکل ما در خارج از کشور موازی کاری نهادهاست که گاهی نتیجه خنثی، و اثرات منفی هم داشته است. باید برنامه ها مشخص باشد. دلیلی وجود ندارد که این مراکز بدون هماهنگی و این مقدار پنهان از همدیگر کار کنند. ما می توانیم هر کدام گوشه ای از کار را بگیریم و هدف نیز همین بوده است. این سازمان ها شاید در حد کلی هماهنگ هم باشد ولی در موارد جزئی مشکلاتی دیده شده است که قابل حل است.

مسؤلین باید برنامه ریزی داشته باشند وگرنه با خنثی سازی، تضاد و اثرات نامطلوب روبرو می شویم. البته رهبری، دلسوز مسایل شیعه، و پیگیر سرنوشت مسلمانان است و همین موقعیت و شرایط مطلوبی را فراهم آورده است. اگر این برنامه ها را رهبری انجام ندهد حتی مراجع مشهور هم از انجام آن عاجز خواهند ماند. تنها کسی که در این مسایل افکاری دارند، رهبری است.

در بنگلادش خدمات رسانی و امداد خیلی موثر است، باید سعی کنیم مساجدشان را تعمیر کنیم، حتی پول آب، برق و رنگ کاری را که نمی توانند پرداخت کنند بپردازیم.

شرایط در میانمار، بنگال غربی هم همین طور است، ولی در بانکوک کمک های فرهنگی مفید است، در جنوب هم بیشتر فعالیت تبلیغی و فرهنگی موثر است. در سری لانکا وهابیت فعالیت می کند. ما جاهایی سرزدیم که وهابیت کمک های زیادی کرده بود، اما این کمک ها تاثیری در رابطه بین ما و مسلمانان نداشته است. تعدادی از وزرا و نمایندگان مسلمان برای افتتاح مسجدی که می گفتند، حدود 200 هزار دلار از قطر یا دبی از ما دعوت کردند. در بنگلادش، فعالیت های سنت گراها خیلی گسترده است؛ اکثر علمای اهل سنت طرفدار طالبان و سنّی ها هستند.

با سپاس از¡ شما که وقتتان را در اختیار ما نهادید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان