تحول مطبوعات در جمهوریهای آسیای مرکزی

در سالهای اخیر، به دنبال استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی، تحت تأثیر همبستگیهای تاریخی ومشترکات فرهنگی دیرین ایران و کشورهای جدید این منطقه، توجه فزاینده‎ای به احیای مراودات و مناسبات معنوی با این کشورها، پدید آمده است

چکیده:

در سالهای اخیر، به دنبال استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی، تحت تأثیر همبستگیهای تاریخی ومشترکات فرهنگی دیرین ایران و کشورهای جدید این منطقه، توجه فزایندهای به احیای مراودات و مناسبات معنوی با این کشورها، پدید آمده است. در این میان، صرفنظر از گسترش روابط فرهنگی و سیاسی و اقتصادی، به صورت عام آنها با جمهوریهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی، در زمینة همکاریهای ارتباطی و از جمله، اتصال راهآهنها، تأسیس سازمان خبرگزاریهای کشورهای ساحلی دریای خزر و کمک به احداث صدها کیلومتر دنبالة بزرگراه مخابراتی بینالمللی فیبر نوری، بین سواحل شرقی چین و شمال غربی اروپا در خاک ترکمنستان پیشرفتهای مهمی، صورت گرفتهاند. به همین لحاظ، مطالعه در مورد تحول مطبوعات جمهوریهای جدید آسیای مرکزی نیز میتواند به شناخت هر چه بیشتر دگرگونیهای اخیر این کشورها وتوسعه وتحکیم روابط با آنها کمک کند.

مقالة حاضر، با مقدمة کوتاهی دربارة سیر و تأسیس و تحول مطبوعات در سرزمینهای آسیای مرکزی، آغاز میشود. به دنبال مقدمة یاد شده در پنج بخش جداگانه، با توجه به تقدم اولین حروف الفبای فارسی نام کشورهای، آسیای مرکزی، به ترتیب، وضع مطبوعات درجمهوریهای ازبکستان، تاجیکستان،ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان در دوره بعد از استقلال آنها مورد بررسی قرار گرفتهاند. در هر کدام از این بخشها، طی دو مبحث، نخست، مشخصات عمومی روزنامهها و مجلهها و فعالیتهای وابسته به آنها مانند مؤسسات چاپ، وضع خبرگزاریها و امکانات آموزش روزنامهنگاران، معرفی شدهاند و سپس، شرایط حقوقی و سیاسی حاکم بر فعالیت مطبوعات و از جمله، پیش بینیهای قوانین اساسی و قوانین مطبوعاتی دربارة آزادی مطبوعات و عملکردهای حکومتها در برابر روزنامهها و نمونههای مختلف محدودیتهای مطبوعاتی، تشریح گردیدهاند.

نتیجهگیری در مورد وضع کنونی مطبوعات جمهوریهای آسیای مرکزی و چشم اندازهای آینده آنها، پایان بخش مقاله است.

مقدمه

ایجاد مطبوعات در آسیای مرکزی و سایر سرزمینهای مسلماننشین امپراتوری سابق روسیه نیز، مانند تأسیس روزنامهها در سه سرزمین بزرگ اسلامی هند، ترکیة عثمانی و ایران، همزمان با برخوردهای ملل این مناطق با قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادی کشورهای سرمایهداری غربی و آگاهی آنان به عقب ماندگی و ناتوانی در برابر سلطة رو به گسترش این کشورها، صورت گرفت (معتمدنژاد. 1372، صص 446 – 464). به همین جهت، پدیدة روزنامهنگاری این سرزمینهای را هم میتوان، به مثابة یکی از مظاهر مهم همگرایی و تجدد خواهی غربی به شمار آورد. به عبارت روشنتر، انتشار مطبوعات، به عنوان نخستین وسیلة ارتباطی نوین، همراه با اولین جنبشهای فکری، برای مقابله با شرایط عقب ماندگی و اصلاح وضع نامطلوب سرزمینهای مذکور و در مسیر عمومی نوسازی جوامع شرقی، طرف توجه واقع شد.

در میان مناطق مسلمان نشین واقع در شرق و جنوب روسیه، که از اواسط قرن شانزدهم میلادی و مخصوصاً از اوائل قرن نوزدهم به تدریج تحت سلطة این امپراتوری قرار گرفته بودند. چهار منطقة مهم، شامل تاتارستان، کریمه، قفقاز و آسیای مرکزی، هر کدام در روند نهضتهای تجدد خواهی خویش به تأسیس مطبوعات پرداختند.

اولین روزنامه به زبان ملی مسلمان روسیه، موسوم به ترکستان ولایتی نینگ گزیتی

(Turkistan Vilajetinkink Gazeti)، در ژانویة 1870، در تاشکند، انتشار یافت. مدیران این روزنامه، دو تاتار از اهالی غازان، به اسامی شاه مردان ابراگیموف و ه ، چانیسف H.Chanysev بودند. که تا سال 1883، به ادارةآن ادامه دادند و در این تاریخ جای خود را به نیکلا پترویچ اوسترومف N.P.Ostroumov شرق شناس و اسلام شناس روسی، سپردند. روزنامة یاد شده، به زبان ازبکی ادبی منتشر میشد وارگان مقامات روسی، به شمار می‎‎رفت. خوانندگان آن را هم کارمندان بومی «حکومت کل ترکستان > , تشکیل می دادند. گرایش سیاسی این روزنامه, باوجود تعداد نسبتاً مهم مسلمانان در تحریریه آن، جنبة محاظفهکارانه داشت، و با هر گونه ابراز تمایل «جدیدیسم» (نوگرایی مورد نظر روشنفکران مسلمان روسیه)، مخالف بود. ذاکرجان فورکات، شاعر نوآور ازبک، از جمله همکاران روزنامة مذکور، در سال 1890، محسوب میشد.

با تمام احوال، روزنامة «ترکستان ولایتی نینک گزیتی» را، به سبب آن که به وسیلة روسها اداره میگردید، نمیتوان به عنوان روزنامهای واقعاً متعلق به مسلمانان روسیه، تلقی کرد. (Bennigsen,1964,p.27)

در اوائل قرن بیستم، مطبوعات در منطقة فارسی زبان امیرنشین بخارا، که تنها سرزمین ظاهراً مستقل آسیای مرکزی در میان سرزمینهای مسلمان نشین دیگر وابسته به روسیه به شمار میرفت، از اهمیت خاصی برخوردار شدند. در این دوره، روشنفکران منطقة مذکور هم مانند روشنفکران سرزمینهای مسلمان نشین تاتارستان در غرب و جنوب غربی روسیه، روشنفکران تاتار شبه جزیرة کریمه در جنوب روسیه و روشنفکران آذری در قفقاز، برای مقابله با عقبماندگی میهن خویش به اقتباس تجدد غربی و انطباق مصالح ملی خود با مقتضیات و ضرورتهای زمان، توجه یافتند و به موازات آن، به انتشار روزنامههای گوناگون دست زدند.

انتشار روزنامة روزانة فارسی زبان بخارای شریف که نخستین شمارة آن در 11 مارس 1912، به چاپ رسید، سرآغاز این کوششها، به شمار میرفت (ennigsen,1964,pp.168-169).

لازم به یادآوری است که جنبش جدید توجه به غرب در منطقة بخارا نیز مانند جنبشهای تجددخواهی پیشین سرزمینهای اسلامی (ترکیه و مصر و ایران)، به دنبال نخستین شکستهای نظامی در برابر قدرت روزافزون غرب و رسوخ و پیشرفت سرمایهداری در جنوب و غرب و مرکز آسیا، پدید آمده بود.

امپراتوری روسیه، که از اواسطه دهة 1850، پس از پیروزی در آخرین جنگهای شبه جزیرة کریمه والحاق این سرزمین مسلماننشین به خاک خود، به پیشروی در آسیای مرکزی توجه بیشتری یافته بود، از سال 1864 برای فتح کامل این منطقه، به لشکرگشی پرداخت و پس از تصرف سمرقند در بهار 1866، آمادة تسخیر بخارا شد. «امیر مظفر» فرمانروای وقت بخارا، برای جلوگیری از شکست کامل در برابر پیشروی ارتش روسیه، در ژوئن 1868 قرارداد صلحی با این دولت امضا کرد. که به موجب آن، امیرنشین بخارا به یک دولت دستنشاندة روسیه تبدیل شد. در عین حال، از آن زمان تا دورة پس از انقلاب بلشویکی 1917 و ایجاد جمهوریهای سوسیالیستی وابسته به اتحاد جماهیر شوروی در آسیای مرکزی استقلال ظاهر امیر نشین بخارا، محفوظ ماند.

برای مطالعه دربارة سیر تحول مطبوعات در آسیای مرکزی – که پیش از تأسیس اتحاد جماهیر شوروی، سرزمین ظاهراً مستقل امیرنشین بخارا و سرزمینهای تحت سلطة مستقیم روسیة تزاری موسوم به «ترکستان» را دربر میگرفت و پس از آن جمهوریهای سوسیالیستی وابسته به شوروی را شامل میشد – میتوان چهار دوره را از هم متمایز ساخت:

دورة اول، شامل سالهای پس از انقلاب 1905 روسیه تا زمان انقلابهای سال 1917 این کشور است که به سبب از میان رفتن استبداد خشن تزاری و ایجاد نظام سلطنت مشروطه بر مبنای قانون اساسی و پیشرفت اندیشههای آزادی خواهی و هویتجویی، دورة نسبتاً مناسبی برای پیشرفت مطبوعات در منطقة مذکور به شمار میرود.

دورة دوم فعالیت مطبوعات این منطقه، زمان بعد از انقلابهای فوریه و اکتبر 1917 و پیش از تصرف آسیای مرکزی به وسیلة ارتش سرخ و برقراری حکومتهای بلشویکی را در برمیگیرد. این دوره هم به لحاظ تنوع و تعدد مطبوعات ملیگرا و مطبوعات طرفدار بلشویسم، دورة جالب توجهی محسوب میشود.

دورة سوم تحول مطبوعات آسیای مرکزی، سالهای پس از پایان جنگهای داخلی بین نیروهای مخالف حکومت بلشویکها وارتش سرخ و تأسیس جمهوریهای سوسیالیستی دراوائل دهة 1920 تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 را فرا میگیرد. با آن که این دوره، طولانیترین دورة فعالیت مطبوعات این منطقه را تشکیل میدهد، اما به جهت کنترل مستقیم روزنامه و مجلهها از سوی مقامات حزبی و دولتی، و یکنواختی محتویات آنها، از جاذبة مطالعاتی فراوانی برخوردار نیست.

دورة چهارم فعالیت مطبوعات آسیای مرکزی، سالهای پس از اعلام استقلال جمهوریهای پنجگانه منطقه را شامل میشود، که هم به لحاظ دگرگونیهای سیاسی ناشی از استقلال این جمهوریها و هم به سبب تازگی آن، درخور توجه ویژه است.

تحولات اخیر مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی آسیای مرکزی، همه در دورة پس از اعلام استقلال جمهوریهای پنجگانة این منطقه، آغاز شدهاند. پیش از آن سیاستهای معروف میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق، موسوم به پرسترویکا (Perestroika) (بازسازی اقتصادی) و گلاسنوست (Glasnost) (ایجاد فضای باز سیاسی)، که در فاصلة سالهای 1986 تا 1991، در آن کشور اجرا گردیدند، در دگرگونی مطبوعات این جمهوریها، نقش تعیین کنندهای نداشتند.

سیاست گلاسنوست میخائیل گورباچف در اتحاد جماهیر شوروی، بر خلاف انتظار بسیاری از متخصصان و ناظران سیاسی وقت، درجمهوریهای سوسیالیستی آسیای مرکزی، تأثیر مثبت و مهمی در جهت آزادی عمل وسایل ارتباط جمعی، مشابه آنچه در روسیه پدید آمد، به دنبال نداشت در عین حال، این سیاست، در میان برخی از همکاران مطبوعات و سایر وسایل ارتباطی این جمهوریها، نسبت به بهبود شرائط آزادی بیان واطلاعات، امیدهایی ایجاد کرد. به همین جهت، در دسامبر 1989، چند تن از روزنامهنگاران قرقیزستان با دلگرمی به تحقق اهداف سیاست «گلاسنوست» در آسیای مرکزی، در برابر ساختمان کمیتة مرکزی حزب کمونیست این جمهوری در «بیشکک»، اجتماع نمودند و به تصمیم رهبران آن، برای برکناری و تعقیب رهبران آن، برای برکناری و تعقیب مدیر روزنامة وچرنی فرونز (Vechernyi Frunz) ، به سبب چاپ مطالب نامطلوب برای حزب، اعتراض کردند. پیش از آن هم، در همان سال 1989، عدهای از روزنامهنگاران ازبکستان به گسترش سانسور قبلی مطالب مطبوعات و اخبار و برنامههای رادیو -تلویزیونی، اعتراض نموده بودند(Brown,1995,pp.249-251) .

بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کسب استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی، وضع وسایل ارتباط جمعی این جمهوریها نیز مانند تمام نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آنها رو به دگرگونی گذاشت. از آن پس، روزنامهنگاران و همکاران دیگر مطبوعات و رادیو و تلویزیون، برای نخستین بار، بعد از دوران طولانی کنترل حزبی و دولتی، به نقش خاص خویش برای تصمیمگیری در طرز اداره و فعالیت ارتباطات جمعی، توجه کردند و با طرد شیوة مداخلة مستقیم دولت در سازماندهی و مدیریت آنها، به تأمین آزادی و استقلال و تعدد و تنوع وسایل ارتباطی، امید بستند. اما درعمل، پس استقلال جمهوریهای مذکور هم، به علت عدم دگرگونی بنیادی روشهای حکومتی آمرانة گذشته و جایگزینی رهبریهای حزبی منصوب از مسکو، با رهبریهای فردی جدید مشابه شرایط قبلی، برای تحقق امیدها و آرمانهای آزادیخواهانه و استقلال جویانة مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی این کشورها، پیشرفت زیادی حاصل نشد.

مطبوعات در جمهوری ازبکستان

جمهوری ازبکستان که در اول سپتامبر 1991 اعلام استقلال کرد، چهار صد و چهل و هفت هزار و چهار صد کیلومتر مربع وسعت دارد. این جمهوری در سال 1995، دارای بیش از بیست و دو میلیون نفر جمعیت و 860 دلار درآمد سرانه بوده است و تعداد باسوادان آن، حدود 97 درصد جمعیت را در می گرفته است. (Reporters Sans Frontieres,1995,p.324)

مشخصات عمومی مطبوعات و فعالیتهای وابسته

در سالنامة آماری سال 1995 «یونسکو» براساس گزارشهای مربوط به سال 1992، تعداد روزنامههای روزانه ازبکستان، 12 عنوان و تیراژ کل یوﻣیﺔ آنها , 452 هزار, معرفی شده اند. به موجب همین گزارشها, تعداد نسخه های روزنامه های روزاﻧﺔ این کشور برای هر هزار نفر جمعیت در سال 1992، 21 نسخه بوده است.

بر طبق مندرجات سالنامه آماری مذکور، تعداد روزنامه های غیر روزانه جمهوری ازبکستان در سال 1992, 43 عنوان را در بر می گرفته است. تیراژ کل این روزنامهها در آن سال 000/279/1 نسخه و تعداد نسخههای آن برای هر هزار نفر جمعیت، 80 نسخه بوده است درهمان سال، تعداد نشریههای دورهای (جدا از روزنامههای روزانه و غیر روزانه) ازبکستان، 61 عنوان را شامل میشده است. نشریههای اخیر در آن سال، دارای تیراژ کل 000/598/1 نسخه بودهاند و تعداد نسخههای آنها برای هر هزار نفر جمعیت به 75 نسخه، میرسیده است(Unesco,1995,p.-7-104)

در گزارش ویژه ای که در ماه سپتامبر 1992، در آستانة برگزاری «سمینار وسایل ارتباطی مستقل و کثرت گرای آسیایی» و همزمان با آغاز دومین سال استقلال جمهوری ازبکستان و سایر جمهوریهای جدید آسیای مرکزی از سوی مشاور ارتباطی «یونسکو» در آسیا دربارة وضع وسایل ارتباط جمعی کشورهای مذکور انتشار یافت، تأکید شده بود که تعیین دقیق تعداد روزنامههای روزانة منتشر شده در این جمهوری، به سبب تعطیل بسیاری از نشریههای قبلی بر اثر مکشلات مالی و کمبود کاغذ، امکانپذیر نیست. درعین حال، در این گزارش تعداد روزنامهها ومجلههای عرضه شده در شهر تاشکند، مرکز جمهوری ازبکستان،در آن زمان، 120 نشریه، برآورد گردیده بود. در همین گزارش، یادآوری شده بود که تحت تأثیر کمبود کاغذ و افزایش شدید بهای آن، بهای روزنامهها از 3 کوپک به 3 روبل افزایش یافته است و در برابر آن، تیراژ برخی روزنامهها، از 500 هزار نسخه یا 300 هزا نسخه به 25 هزار نسخه، کاهش پیدا کرده است.

در این گزارش به عنوان نمونه، مشخصات دو روزنامه و یک مجلة درحال انتشار،شامل خلق سوزی (Khalk Suzi) (سخن خلق). ترکستان و ازبکستان کانتاکت (Uzbekistan Contact) (مناسبات ازبکستان)، به اختصار، ارائه شدهاند:

- روزنامة خلق سوزی (سخن خلق)، نشریهای است که در سال 1991 از طرف دولت ازبکستان تأسیس گردیده است این روزنامه، که صبحها و در 5 روز هفته منتشر میشود، 30 هزار نسخه به زبان روسی و 10 هزار نسخه به زبان ازبکی، چاپ میکند. کارکنان روزنامة مذکور، در حدود 200 نفرند، که خبرنگاران آن در کشورهای همسایه را نیز دربرمیگیرند. این روزنامه، دارای چاپخانة خاص خویش نیست و در مرکز چاپ دولتی در تاشکند،تهیه و تکثیر میشود.

- روزنامة ترکستان، که قبلاًاش لنینچی (Esh Leninchi) نام داشت و در سال 1925 تأسیس شده بود، از ژانویة 1992، با این نام انتشار مییابد. این روزنامه، یک نشریة نیمه مستقل است و مالکیت آن به طور مشترک به «اتحادیة جوانان ازبکستان» وکارکنان روزنامه، تعلق دارد.در نشریة اخیر، 36 نفر به کار اشتغال دارند که 25 تن آنان، روزنامهنگارند. روزنامه ترکستان، به صورت روزانه, در پنج روز هفته، منتشر میشود. تیراژ این روزنامه در سال 1992، در حدود 25 هزار نسخه بوده است. در حالی که در سالهای پیش در 500 هزار نسخه، انتشار مییافته است. مانند اکثر روزنامهها تجهیزات فنی روزنامة مذکور، محدودند و از جمله، پایانههای کامپیوتری موجود در آن, کهنهاند و کارآیی نسبتاً محدودی دارند.

- نشریة مناسبات ازبکستان مجلهای فرهنگی است، که به صورت ماهانه در 12 زبان منتشر می شود و در سطح بین المللی توزیع میگردد.این مجله، پیش از استقلال ازبکستان، یک ارگان حزبی به شمار میرفت و از طریق نمایندگیهای سیاسی اتحاد جماهیر شوروی سابق، در کشورهای خارجی توزیع میشد و از تعدادی مشترک نیز برخوردار بود. از سال 1992، نشریة مذکور با مسائل ناشی از افزایش هزینههای تولید و توزیع روبرو بوده است. (Hadlow,1992,pp.16-17)

باید یادآوری کرد که در جمهوری ازبکستان اقلیت تاجیک فارسی زبان آن، که طبق آمار رسمی دولتی، یک میلیون نفر و به موجب اطلاعات منابع غیر رسمی، چند میلیون نفر را دربرمیگیرند و بیشتر در شهرهای سمرقند و بخارا و نواحی اطراف آنها، زندگی میکنند، دارای مطبوعات محلی خاص خود هستند. معروفترین آنها، نشریة آواز تاجیک است. این روزنامه،که در سال 1924، به وسیلة صدرالدین عینی، نویسنده و شاعر معروف تاجیک، تأسیس شده بود و در سال 1931، به حقیقت ازبکستان و در سال 1964 به ازبکستان سرخ تغییر تغییر نام داده بود، در سال 1992، پس از استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی، نام اصلی خود را باز یافت(Rad,1995,p.223)

- روزنامههای کنونی ازبکستان، اغلب مانند دورة پیش از استقلال این جمهوری، در «مرکز نشر شرق» در شهر تاشکند، که قبلاً به حزب کمونیست تعلق داشت واکنون در اختیار دولت است، چاپ میشوند. دولت ازبکستان، علاوه بر کمک به حروفچینی و چاپ روزنامهها، از لحاظ تهیه کاغذ ارزان قیمت و مساعدتهای دیگر نیز به توسعة آنها، یاری میرساند و علاوه بر نشریههای دولتی یا وابسته به دولت، بسیاری از نشریههای مستقل هم از این کمکها، بهرهمند میشوند. چاپخانههای دیگر ازبکستان، معمولاً بیشتر به چاپ کتابها و مجلهها، میپردازند.(Hadlow, 1992,p.17)

- خبرگزاری ازبکستان، که با نام اختصاری آن اوزا (UZA)، شناخته میشود، در فوریة 1992، به جای خبرگزاری قبلی جمهوری سوسیالیستی ازبکستان، موسوم به اوز – تاگ (UZ-TAG) تأسیس شده است. در سازمان مرکزی این خبرگزاری در شهر تاشکند و شعبههای آن در 12 استان ازبکستان، 200 نفر کار میکنند. خبرگزاری «اوزا» به وسیلة دولت ایجاد گردیده است و در رأس آن، یک مدیر عامل قرار دارد به موجب اساسنامة خبرگزاری، ضرورت خط مشی خبری و تحریریهای مستقل آن، مورد تأکید واقع شده است.

تجهیزات فنی این خبرگزاری و از جمله، ماشینهای خبرگیری تله تایپ آن، که قبلاً برای برقراری ارتباط با مسکو و استانهای داخلی ازبکستان نصب شدهاند، در زمان تغییر نام و آغاز فعالیت مستقل آن در سال 1992، کهنه وعقب مانده، محسوب میشدند. در آن موقع، هنوز خبرگزاری مذکور، با دستگاههای کامپیوتری تجهیز نشده بود و از امکانات چاپی مستقل نیز برخوردار نبود.

تمام اخبار بینالمللی خبرگزاری اوزا، به طور معمول، از طریق خبرگزاری ایتار – تاس روسیه دریافت میشوند و مبادلة خبری آن، با خبرگزاریهای کشورهای جدید الاستقلال همجوار، بسیار محدود است. در عین حال، این خبرگزاری آناتولی ترکیه و خبرگزاری چینی سین هوآ، که از سال 1992 در تاشکند دارای خبرنگار بوده است، موافقتنامههای همکاری خبری منعقد کرده است.

روزنامهنگاران خبرگزاری «اوزا» برخی ضمن کار در بخشهای مختلف خبری آن، تجربة حرفهای پیدا کردهاند و بعضی دیگر در اتحاد شوروی سابق، آموزش تخصصی یافتهاند. در عین حال, طبق اظهار نظر مشاور ارتباطی «یونسکو» در منطقة آسیا، راجع به خبرگزاری یاد شده، کارکنان خبری آن، به آموزشهای جدید در زمینة شیوههای مختلف روزنامهنگاری و استفاده از تجربیات و مبادلات حرفهای بین الملللی در این باره، نیاز مبرم دارند. (Hadlow,1992,p.17)

براساس گزارش تابستان 1992 مشاور ارتباطی «یونسکو» در آسیا، اکثر روزنامهنگاران مطبوعات و تهیه کنندگان برنامههای رادیویی وتلویزیونی ازبکستان، تنها در حین خدمت، با شیوههای روزنامهنگاری و تولید برنامهها، آشنا شدهاند. تعداد کمی از آنها، از دانشگاههای اتحاد شوروی سابق فارغ التحصیل گردیدهاند و برخی دیگر نیز دورههای کوتاه مدت تخصصی را در زمینههای مطبوعاتی و رادیو – تلویزیونی، درکشورهای اروپای شرقی، گذراندهاند.

با وجود سطح بالای تحصیلات بعضی از همکاران حرفهای وسایل ارتباطی ازبکستان آشنایی عمومی آنها با روشهای نوین روزنامهنگاری و شیوههای جدید مدیریت مؤسسات ارتباط جمعی و مخصوصاً مطبوعات، بسیار کم است و طبق توصیة «یونسکو» روزنامهنگاران این کشور به مساعدت فوری برای برگزاری دورههای آموزشی حین خدمت در داخل ازبکستان و شرکت در برنامههای تبادل اعضای حرفهای وسایل ارتباط جمعی در کشورهای دیگر، نیاز مبرم دارند.

از سال 1992، برای ایجاد یک برنامة آموزشی روزنامهنگاری بین المللی در دانشگاه دولتی تاشکند، به منظور آشنا کردن روزنامهنگاران آینده با شیوههای نوین فعالیت وسایل ارتباط جمعی، اقدام شده است.

اتحادیة روزنامهنگاران ازبکستان، که در سال 1950 تأسیس گردیده است. با وجود وضع بسیار متزلزل آن در دورة پس از استقلال، اندیشة ایجاد سازمان جدیدی، نظیر «باشگاه مطبوعات> یا «انستیتوی مطبوعات» را برای کمک به آموزش روزنامهنگاری و پیشرفت وسایل ارتباط جمعی، تعقیب میکند.

سازمان رادیو – تلویزیون دولتی ازبکستان هم، به موجب گزارش «یونسکو» در آغاز استقلال این کشور، از تسهیلات آموزشی محدودی، برخوردار بوده است. (Hadlow,1992,pp.17-18)

شرایط حقوقی و سیاسی مطبوعات

در جمهوری ازبکستان، مانند سایر جمهوریهای جدید استقلال آسیای مرکزی در دورة بعد از جدایی از اتحاد جماهیر شوروی سابق، قانون مطبوعات تازهای وضع شده است. در این قانون که در سال 1991 مورد تصویب قرار گرفته است، برای تأسیس روزنامهها و مجلهها، به ثبتنام آنها در دفتر ثبت رسمی نشریات، اکتفا گردیده است. به همین لحاظ مشاور ارتباطی «یونسکو» در منطقه آسیا، در گزارش ویژة خود دربارة وسایل ارتباط جمعی آسیای مرکزی – که در صفحات قبلی به آن اشاره شد – یادآوری کرده است که در قانون مطبوعات ازبکستان، به حفظ و حراست حقوق مطبوعات مستقل، توجه خاصی مبذول شده است. (Hadlow,1992,p.18)

به طور کلی، روزنامهنگاران ازبکستان، که در دورة اجرای سیاست «گلاسنوست» اتحاد جماهیر شوروی سابق، امکان یافته بودند دربارة برخی موضوعها، مانند بحران محیط زیست یا احیای فرهنگ ملی این سرزمین، گزارش و مقاله بنویسند و راجع به بعضی از مسائل و مشکلات جاری نیز با زبان استعارهای به ابراز عقیده بپردازند، در زمان اعلام استقلال این جمهوری، به برخورداری از آزادی بیان و اطلاعات، امید فراوانی بسته بودند. اما رویدادهایی که پس از انتشار اعلامیة استقلال جمهوری ازبکستان، در ماه اوت 1991، به وقوع پیوستند، نشان دادند که رهبران این جمهوری، برای حفظ قدرت خود، مصمم به سرکوب وسایل ارتباط جمعی هستند. از جمله، چند روز بعد از اعلام استقلال جمهوری مذکور، یک روزنامهنگار مستقل به نام انور عثمان اف از سوی مأموران امنیتی دستگیر شد و برای مدت 11 روز به زندان افتاد. پیش از آن هم، افراد عضو نیروی «میلیشیا» در جریان به هم زدن، مراسم راهپیمایی حزب مخالف دولت، موسوم به بیرلیک (Birlik) (وحدت)، علاوه بر توقیف عدة زیادی از شرکتکنندگان در این مراسم، چندین نفر از روزنامهنگاران گزارشگر راهپیمایی و حتی خبرنگاران خبرگزاریهای روسی را هم دستگیر و زندانی کرده بودند.

در اواخر سال 1991، چند ماه بعد ا ز اعلام استقلال جمهوری ازبکستان، هنوز با اجازةثبت رسمی روزنامههای مستقل، از سوی مقامات دولتی موافقت نشده بود و این شیوة برخورد با آزادی مطبوعات، نشانگر آن بود که حکومت وقت، به انتشار نشریات تناوب آمیز و ناهماهنگ با نشریات رسمی دولتی، علاقهای ندارد. به همین جهت، در طول مبارزة انتخابات ریاست جمهوری که در دسامبر آن سال صورت گرفت، روزنامههای ازبکستان، در پشتیبانی از انتخاب اسلام کریم اف، به عنوان نخستین رئیس جمهور این سرزمین پس از اعلام استقلال آن، شیوهای کاملاً یک سویه داشتند. در همان حال، حزب مخالف اسلام کریم اف، موسوم به ارک (ERK) (آزادی)، عملاً امکان دستیابی به وسایل ارتباط جمعی، در جریان مبارزة انتخاباتی یاد شده را دارا نبود.(Brown,1995,p.253)

در سال 1992،دولت ازبکستان، با زیر نظر گرفتن دقیق فعالیتهای احزاب سیاسی مخالف - «وحدت» و «آزادی» - کنترل مطبوعات را ادامه داد. در آن زمان. مقامات حکومتی با انتشار یک روزنامه از سوی حزب «آزادی»، موافقت کردند. اما با محدود ساختن سهمیة کاغذ آن، برای تیراژ 60 هزار نسخه و سانسور شدید مندرجات روزنامه، تا حد حذف کامل مقالههای آن، فشارهای بسیار سنگینی علیه فعالیت این روزنامه، وارد ساختند. مدتی بعد، محدودیتها و فشارهای «کمیتة دولتی مطبوعات» علیه نشریات حزب «آزادی» افزایش یافتند و سرانجام، به ممنوعیت کامل آنها، منتهی شدند. در همین جهت، در آوریل 1992، ادارة محلی امور وسایل ارتباط جمعی در بخارا، چاپ روزنامة اسوبودنا یا بخارا (Svobodnoia Bukhara) نشریة وابسته به حزب «آزادی» را به اتهام انتشار مطالب ضد حکومتی، ممنوع کرد.

حزب « وحدت» که در آن موقع، رادیکال‎‎ترین حزب مخالف دولت، به شمار میرفت، هیچگاه اجازة ثبت رسمی نشریات خود، از سوی «کمیتة دولتی مطبوعات» را، به دست نیاورد. در اوایل فوریة 1992، گروهی از فعالان حزب مذکور، علیه شیوة عمل «کمیتة دولتی مطبوعات» در برابر نشریات این حزب، به سبب مغابرت مستقیم آن با قانون مطبوعات جمهوری ازبکستان، اعتراض کردند. اما این اعتراض، نتیجة مثبتی به بار نیاورد و نایب رئیس کمیته، به آنها پاسخ داد که طبق دستور رئیس جمهوری، از ثبت رسمی نشریات مورد نظر حزب «وحدت» خودداری کرده است.

روابط دولت ازبکستان و مطبوعات آن کشور، در اواسط سال 1992، به دنبال تشدید جنگ داخلی تاجیکستان، به نقطة عطف جدیدی رسیدند و وخامت بیشتری پیدا کردند. زیرا، از آن پس، رئیس جمهوری مصمم شد که برای مقابله با افزایش قدرت احزاب مخالف در داخل ازبکستان، سیاستهای احتیاط آمیزتر و محدود کنندهتری را اعمال کند. به همین لحاظ، در ماه ژوئن آن سال، سانسور مطالب روزنامة حزب «آزادی» گستردهتر شد و مدتی پس از آن، انتشار روزنامههای وابسته به هر دو حزب «آزادی» و «وحدت» ممنوع اعلام گردید. به دنبال آن، در حال که حزب «وحدت» به چاپ یک نشریة خود، موسوم به هفتهنامة مستقل

(Nezavisimy. Ezhenedlnik) در روسیه ادامه میداد، مقامات دولتی ازبکستان، پلیس مسکو را وادار کردند تا مسئولان هیأت تحریریة آن را، به سبب انتقاد از سیاستهای اسلامکریماف، رئیس جمهوری این کشور، تحت فشار بگذارد و از چاپ نشریة یاد شده در روسیه جلوگیری کند. در چنین شرایطی، سرانجام، چاپ هفتهنامة مستقل، در بهار سال 1993، متوقف شد و حمید رسول اف، سردبیر آن، به اتهام توهین علیه رئیس جمهوری ازبکستان، تحت تعقیب قرار گرفت.

شیوة دیگر اعمال فشار علیه نشریات احزاب مخالف دولت، که در همان سال 1993، به کار گرفته شد، محاکمة سیاسی چند نفر از روزنامهنگاران همکار این نشریات بود. یکی از مهمترین نمونههای آن، محاکمة عبدومناب پولاتوف (Adbumanob Pulatov)، از فعالان دفاع از حقوق بشر، به اتهام چاپ عکس توهین آمیزی علیه رییس جمهوری در روزنامة حزب «وحدت» بود، که در ژانویة 1993 صورت گرفت. اما به رغم صدور رأی محکومیت وی، مجازات او معلق گذاشته شد. نمونة دیگر آن، محاکمة خانم « واسیلیا اینویاتووا» (Vasilya Inoyatova)، شاعر و همکار فعال حزب «وحدت» بود، که مانند مورد قبلی، به اتهام توهین علیه رئیس جمهوری در یکی از نشریههای حزب یاد شده متهم گردید. متهم اخیر، به دو سال حبس محکوم شد، اما مثل مورد پیش، مجازات وی، معلق ماند (Brown,1995,p.254).

در این شرایط، علاوه بر نشریات وابسته به احزاب سیاسی مخالف دولت، روزنامههای مستقل نیز، تحت فشار شدید قرار گرفتند. به طور مثال، درماه اوت 1992، نشریة مستقل تدبیر کار (Tadbirkor) ، (بازرگان)، به اتهام اقدام به انتشار مطالب در جهت انحراف افکار عمومی، ایجاد نارضایی نسبت به سیاستهای دولت وچاپ اخبار نادرست، از طرف «کمیتة دولت مطبوعات»، تعطیل شد. سردبیر این روزنامه، تصمیم کمیتة مذکور دربارة تعطیل نشریه را، به انتقاد آن از وسعت تدارک چینیهای دولت برای مراسم سالروز استقلال ازبکستان، مربوط دانست. بر همین اساس، مدیران هیأت تحریریة روزنامه، که این نشریه را با مشارکت جمعی خویش، تأسیس کرده بودند، به تعطیل آن اعتراض نمودند و اعلام داشتند که «کمیتة دولتی مطبوعات» هیچ اقتدار قانونی، برای تعطیل یک روزنامه، دارا نیست. در فوریة 1993 هم، روزنامة دیگری موسوم به پرچم دوستی (Dostyk Touy) ، که به وسیلة اعضای یک اقلیت قزاق ازبکستان، منتشر میشد. به علت چاپ اشعار و مقالاتی در انتقاد از نظام سیاسی موجود، از سوی پارلمان، ممنوع الانتشار گردید.

در دسامبر 1993، پس از آن که حکومت ازبکستان از مدیران تمام نشریات دورهای آن کشور خواست که ثبت رسمی روزنامهها و مجلههای خود را، از طریق «کمیتة دولت مطبوعات» تجدید کنند، دیگر هیچ کدام از نشریههای متعلق به اشخاص خصوصی و یا مجتمعهای روزنامهنگاران. اجازة ثبت مجدد، به دست نیاوردند. از آن زمان، تنها نشریههای متعلق به نهادهای دولتی و یا تحت کنترل دولت، از ثبت رسمی برخوردارند. به طوری که بنیانگذاران چهار روزنامة بزرگ ازبکستان را، شورای عالی (پارلمان)، هیأت وزیران، حزب حاکم دمواتیک خلق و «صندوق حمایت از مطبوعات» (تأسیس شده به وسیله رئیس جمهوری)، تشکیل میدهند. این روزنامهها، به طور مداوم از رئیس جمهوری و سیاستهای او، تعریف و تمجید میکنند. (Brown, 1995.p.255)

مطبوعات در جمهوری تاجیکستان

جمهوری تاجیکستان، که در 9 سپتامبر 1991، استقلال خود را اعلام داشت، دارای یکصد و چهل و سه هزار و صد کیلومتر مربع وسعت است. جمعیت این جمهوری، در سال 1995، پنج میلیون و هشتصد هزار نفر بوده است. درهمان سال، درآمد سرانة مردم این کشور، 480 دلار بود و تعداد باسوادان آن به حدود 98 درصد جمعیت میرسید.

(Rrporters sans Frontiers,1995,p.291)

مشخصات مطبوعات و فعالیتهای وابسته

براساس سالنامة آماری سال 1995 «یونسکو» در جمهوری تاجیکستان در سال 1992، تعداد 9 روزنامة روزانه، با تیراژ کل یومیة 116 هزار نسخه، منتشر میشده است. در همان سال، تعداد نسخههای روزنامههای روزانة این جمهوری برای هر هزار نفر جمعیت، به نسخه میرسیده است. به موجب اطلاعات مندرج در سالنامة مذکور، در سال 1992، تعداد 110 روزنامة غیر روزانة، با تیراژ کل حدود 589 هزار نسخه نیز در تاجیکستان انتشار مییافته است که تعداد نسخههای آنها برای هر هزار نفر جمعیت به حدود 5/10 نسخه، بالغ میگردیده است.

بر طبق مندرجات سالنامة سال 1995 «یونسکو» در جمهوری تاجیکستان، در سال 1992، تعداد 26 نشریة دورهای ( جدا از روزنامههای روزانه و غیر روزانه)، با تیراژ کل 481 هزار نسخه هم چاپ میشده است. تعداد نسخههای این نشریههای برای هر هزار نفر جمعیت، در همان سال، 43 نسخه بوده است. (Unesco.1995,pp.7-104,7-109)

در ماه سپتامبر 1992، یک سال پس از اعلام استقلال جمهوری تاجیکستان،طبق گزارش ارتباطی ویژة «یونسکو» و به نقل از منابع موثق، 148 روزنامه و مجله در این کشور، منتشر میشدند. از این تعداد، 45 روزنامه، نشریههای مملکتی، به شمار میرفتند و در سراسر تاجیکستان، توزیع میگردیدند. 7 روزنامه، نشریههای محلی بودند و بقیة آنها، نشریههای تخصصی محسوب میشدند. از کل نشریههای یاد شده، 41 نشریه، به تازگی تأسیس گردیده بودند که در میان آنها 10 نشریة متعلق به مالکان خصوصی نیز وجود داشتند.

قدیمترین روزنامة تاجیکستان در این زمان، روزنامه روزانة تاجیک زبان جمهوریت بود. این روزنامه که در سال 1924 تأسیس شده است، در آغاز دومین سال استقلال جمهوری مذکور، 45 هزار نسخه تیراژ داشت. در حالی که قبلاً تیراژ آن، به 200 هزار نسخه، میرسید. به دنبال افزایش بهای کاغذ، در نخستین ماههای بعد از استقلال تاجیکستان، گردانندگان روزنامه، ناچار شدند، تعداد نسخههای چاپی آن را به کمتر از یک چهارم، کاهش دهند به همین لحاظ همراه با افزایش قیمت کاغذ، بهای تکفروشی روزنامه هم از 10 کوپک به 2 روبل، افزایش یافت.

بسیاری از مطبوعات تاجیکستان در دورة پس از استقلال نیر مانند قبل از آ ن، در مرکز انتشارات سابق حزب کمونیست آن جمهوری که به «مرکز انتشارات شرق آزاد» تغییر نام داده است، چاپ میشوند. ادارات تحریریههای 30 روزنامه و 10 مجلة این کشور هم در محل ساختمان مرکز یاد شده، قرار دارند. (Hadlow,1992,p.10)

- خبرگزاری دولت تاجیکستان،موسوم به خاور، که در سال 1924 تأسیس شده است، پس از استقلال هم با همان نام، به فعالیت ادامه داده است. این خبرگزاری، علاوه بر مرکز اصلی آن در «دوشنبه» در چهار استان این کشور نیز دارای دفاتر محلی است. در سال 1992، یک خبرگزاری خصوصی کوچک نیز در تاجیکستان، آغاز به کار کرده بود. اما از ادامة فعالیت آن اطلاعی در دست نیست.

در سازمان مرکزی خبرگزاری خاور، در نخستین سال استقلال تاجیکستان در حدود 100 نفر مشغول کار بودهاند. در هر کدام از دفاتر محلی خبرگزاری هم حداقل یک نمایندة خبری و یک همکار محلی، به کار اشتغال داشتهاند.

خبرهای ارسال شده از مسکو، به وسیلة خبرگزاری روسی ایتارتاس و اخبار و گزارشهای دفاتر نمایندگی محلی خبرگزاری خاور، از داخل این کشور، همه از طریق دستگاههای «تله تایپ» دریافت میشوند. توزیع خبرهای و گزارشهای خبری، در میان مشترکان. که اغلب سازمانهای دولتی تاجیکستان در شهر «دوشنبه» را شامل میگردند، نیز به وسیلة دستگاههای مذکور، صورت میگیرد. زبانهای مورد استفاده برای دریافت و پخش اخبار و گزارشها، تاجیکی، ازبکی و روسیاند. در دورة پیش از استقلال تاجیکستان، خبرگزاری «خاور» دو روزنامة هم انتشار میداد. اما پس از استقلال به سبب مشکلات مالی، انتشار آنها، متوقف شده است.

خبرگزاری خاور نیز مانند سایر خبرگزاریهای جمهوریهای جدید الاستقلال آسیای مرکزی، به دریافت مستقیم هر چه بیشتر اخبار از کشورهای دیگر و به ارسال مستقیم هر چه بیشتر اخبار مربوط به تاجیکستان به کشورهای دیگر،نیاز مبرم دارد. آموزش حرفهای همکاران این خبرگزاری و تجهیز آن به دستگاههای جدید خبرگیری و خبرپراکنی و کامپیوتری شدن آنها، از جمله، اولویتهای مهم نوسازی خاور، به شمار میروند. (Hadlow,1992,pp.9-10)

- در سال 1992 طبق برآورد «اتحادیة روزنامهنگاران تاجیکستان»، 3 هزار نفر در مطبوعات و مؤسسات ارتباط جمعی دیگر این کشور، به فعالیت اشتغال داشتهاند، که 1200 تن آنان، روزنامهنگار بودهاند.

در تاجیکستان هم مانند سایر کشورهای تازه استقلال آسیای مرکزی، امکانات آموزش تخصصی روزنامهنگاران بسیار محدودند. از نخستین ماههای پس از استقلال این کشور،«اتحادیة روزنامهنگاران تاجیکستان» برای ایجاد یک مرکز کوچک تربیت حرفهای روزنامهنگاری، تلاشهای زیادی را آغاز کرده بود و در این زمینه، تسهیلاتی نیز فراهم آورده بود. اما از نتایج آنها، اطلاعی در دست نیست.

از سپتامبر 1992، دانشگاه دولتی تاجیکستان در شهر «دوشنبه» یک دانشکدة روزنامهنگاری تأسیس کرده است. این دانشکده در واقع به جای «دپارتمان روزنامهنگاری» این دانشگاه که در سال1965، ایجاد شده بود، به فعالیت پرداخته است. در دانشکدة روزنامهنگاری، در حدود 130 دانشجو، در زمینههای تخصصی مختلف مطبوعاتی و رادیو – تلویزیونی تعلیم میبینند. در همان زمان تبدیل دپارتمان سابق روزنامهنگاری به دانشکدة جدید روزنامهنگاری، برای تجدید نظر و تغییر برنامههای درسی این رشته و استفاده از برنامههای مبادلة دانشجویان روزنامهنگاری در دانشگاههای کشورهای دیگر، نیز اقداماتی صورت گرفته بودند. اما نتایج عملی آنها، مشخص نشدهاند.

دانشکدة روزنامهنگاری دانشگاه تاجیکستان، از همان زمان تأسیس از لحاظ امکانات و تجهیزات فنی و حرفهای موردنیاز برای آموزش عملی دانشجویان و آماده ساختن آنان برای انتشار نشریههای خبری و برنامههای رادیو – تلویزیونی تجربی، نیز در مضیقه شدید قرار داشته.

بر مبنای اظهار نظر مشاور ارتباطی «یونسکو» در آسیا، در تاجیکستان هم مانند سایر کشورهای جدید الاستقلال آسیای مرکزی، روزنامهنگاران و همکاران حرفهای دیگر مؤسسات ارتباط جمعی، برای استفاده از برنامههای مبادلة متخصصان در کشورهای دیگر و شرکت در دورههای آموزشی خارجی، به فرا گرفتن زبان انگلیسی، نیاز فراوان دارند. (Hadlow, 1993,p.11)

شرایط حقوقی و سیاسی مطبوعات

در جمهوری تاجیکستان هم مانند کشورهای جدید الاستقلال دیگر آسیای مرکزی، در دورة پس از جدایی از اتحاد جماهیر شوروی سابق، تغییرات مهمی در قوانین و مقررات مربوط به تأسیس و ادارة وسایل ارتباط جمعی، پدید آمدهاند.

در سال 1992، برای ایجاد نشریههای جدید در تاجیکستان، ثبت نام آنها در وزارت اطلاعات این کشور، کافی شناخته شد. وزارت مذکور، که به موجب قانون، نظارت بر امور چاپ کتاب و مطبوعات را به عهده دارد، برای تأمین هزینههای چاپ و تهیه کاغذ، کمکهایی در اختیار مؤسسات انتشاراتی و مطبوعات قرار میدهد. در دورة بعد از استقلال، به سبب افزایش ناگهانی بهای کاغذ و وزارت اطلاعات تاجیکستان، در مورد تدارک نیازهای مطبوعات در این زمینه، با دشواریهای بزرگی روبرو بوده است.

امور مربوط به آموزش حرفهای روزنامهنگاران، تأمین تجهیزات و ماشینآلات جدید چاپی و همچنین دستگاههای نوین کامپیوتری، برای استفادههای نگارشی هیأتهای تحریریه و حروفچینی متنهای مطبوعاتی هم به لحاظ وظایف و مسئولیتهای وزارت اطلاعات در همین دوره جزء مشکلات عمده آن به شمار میرفتهاند. (Hadlow, 1992,p.11)

بررسی تحول مطبوعات تاجکستان در دورة پس از استقلال آن، به لحاظ نقش بسیار مهمی که نشریات دورهای درکنار برنامههای رادیویی و تلویزیونی، در روند دگرگونیهای سیاسی این کشور، ایفا کردند، از اهمیت فراوانی برخوردار است. به عبارت دیگر، به سبب تغییرات سیاسی پیاپی جمهوری مذکور در سالهای پس از استقلال و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مطبوعات در جریان آنها، تفاوتهای زیادی بین عملکرد روزنامههای و مجلههای تاجیکستان، با مطبوعات سایر جمهوریهای جدید آسیای مرکزی، به چشم میخورند.

در آخرین سالهای اجرای سیاستهای «پرسترویکا» و «گلاسنوست» گروهها و انجمنهای سیاسی و فرهنگی متعددی در تاجیکستان به وجود آمدند و به انتشار مطبوعات موازی

La Presse Parallele درکنار نشریات دولتی و حزبی دست زدند.

یکی از نخستین گروههای سیاسی تأسیس شده در این دوره گروه «رستاخیر تاجیک» بود که در سپتامبر 1989 ایجاد گردید و از آن زمان، تا سپتامبر 1991که به عنوان یک حزب سیاسی قانونی شناخته شد، در تحولات جدید تاجیکستان، نقش مهمی ایفا کرد. گردانندگان «رستاخیر» که خود را «گروهی از روشنفکران میهنپرست» معرفی مینمودند، در ژوئن 1990، اولین نشریة دورهای خود، با همان نام «رستاخیر» را به صورت ماهنامه انتشار دادند. «رستاخیر> در فعالیتها و تظاهرات سیاسی تابستان آن سال و به ویژه کوشش برای ممنوع شدن مداخله های حزب کمونیست تاجیکستان در دستگاههای دولتی این جمهوری سهم بسیارمهمی داشت.

- <حزب دموکرات> تاجیکستان هم, که در تحولات سیاسی سالهای اخیر این جمهوری, نقش برجسته ای به عهده داشته است, ازتابستان 1990 نخستین فعایتهای خود را با برگزاری سخنرانیهایی در سالن بزرگ اجتماعات آکادمی علوم تاجیکستان در شهر دوشنبه آغازکرد. نشریﺔ ماهاﻧﺔ این حزب موسوم به< عدالت> هم از همان زمان, انتشار یافت و در کنار ماهناﻣﺔ <رستاخیز> و اغلب, همراه با نسخه های آن, در دانشکده ها و هیئت های تحریریﺔ مطبوعات دولتی و حزبی و سایر محافل ومجامع علمی و فرهنگی توزیع شد.

رهبران و گردانندگان این دو حزب, که به لحاظ سوابق اجتماعی و حرفه ای, تحصیلات دانشگاهی , اندیشه های سیاسی و آگاهی به ضرورت مقابله با بحران هویتی ناشی از استیلای دیرین روسها, وجوه مشترکی دارا بودند. برای ایفای نقش رهبری آیندﺓ تاجیکستان, در جهت احیای هویت فرهنگی و استقلال سیاسی این کشور, کوششهای فراوانی کردند. به طوری که تحت ﺗﺄثیر تلاشهای آنها, ژوئیه 1990, از سوی پارلمان, زبان تاجیکی, زبان رسمی کشور شناخته شد و ضرورت تغییر الفبای این زبان, الفبای سیریلیک روسی , به الفبای فارسی, مورد تصویب قرار گرفت.

- گروه سیاسی دیگری, که دراین دوره, به فعالیتهای مخالف نظام کمونیستی حاکم بر تاجیکستان دست زد, <حزب احیای اسلام> (موسوم به نهضت اسلامی) بود. رهبران این حزب, که از سالها پیش, به فعالیتهای مخفی و نیمه مخفی, برای ترویج ادبیات سیاسی اسلامی, پرداخته بودند و علاوه بر چاپ کتابهای مختلف دینی با الفبای فارسی, در مجله ماهاﻧﺔ <علم و زندگی > هم, مقاله های متعددی به زبان والفبای فارسی, درباﺓ اندیشه های اسلامی معاصر, منتشر می کردند, در اکتبر 1990, از حالت مخفی خارج شدند و آغاز فعالیتهای سیاسی و فرهنگی علنی خود را اعلام نمودند. از همان زمان, نشریﺔ ماهاﻧﺔ این حزب که ﻗﺒﻠ با نام <هدایت>و به صورت مخفی در چهار صفحه منتشر می شد, با نام نجات, به طور علنی, انتشار یافت. از نخستین شمارﺓ نشریﺔ <نجات> نام آن, در سرلوﺣﺔ صفحه اول روزنامه, با الفبای فارسی, به چاپ می رسید, اما متن آن, با الفبای سیریلیک, منتشر می شد. نسخه های این نشریه, بیشتر درجلوی مساجد, به عبادت گزاران عرضه می شدند و در میان اعضای خانواده ها دست به دست, می گشتند

(Bertrand,1992pp,205-215)

در آستاﻧﺔ استقلال تاجیکستان, رهبری حزب کمونیست این جمهوری سوسیالیستی, ظاهر توانایی مقابله با گسترش مطبوعات مستقل در جمهوری یاد شده را دارا نبود و یا آن که به متوقف کردن آن, علاقه ای نداشت. روزنامه های مستقل تازه ﺗﺄسیس تاجیکستان, برخی مانند <رستاخیز> <عدالت> و <نجات> از سوی گروهها و جمعیتهای جدید سیاسی, دائر شدند و بعضی دیگر, با مالکیت خصوصی افراد, ایجاد گردیدند. در عین حال, نشریه های خصوصی و غیر حزبی هم, جنبه مسلکی و عقیدتی داشتند. از جمله, نشریﺔ <چراغ روز> که نام آن به گونه ای کنایه آمیز و استعاره ای, معرف تاریکی مستولی بر فضای سیاسی تاجیکستان بود, به سبب خط مشی مخالفت آمیز آن با دولت حاکم وقت شهرت زیادی, پیدا کرد. در دسامبر 1991 , صفر علی کنجایف (Safarali Kendjayev) , رئیس شورای عالی (پارلمان) تاجیکستان, از این روزنامه, شکایت نموده بود که او را به عنوان یک فاشیست و رئیس گروه مافیایی این جمهوری, معرفی کرده است. در همان موقع, روزناﻣﺔ <نارودنایاگازتا> (Narodnaia Gazeta) , که به جای روزناﻣﺔ <تاجیکستان کمونیست>(Kommunist Tadjikistana) , انتشارمی یافت. در حالی که دیگر به طور رسمی از طرف حزب کمونیست, کنترل نمی شد, به گزارشگری دربارﺓ اقدامات این حزب, ادامه می داد و پوشش خبری بسیار هوادارانه ای, راجع به حکومت وقت و طرفداران آن, ارائه می کرد. (Brown,1995,p.255)

برای شناخت بهتر تحول مطبوعات تاجیکستان در دورﺓ پس استقلال آن, بررسی دگرگونیهای سیاسی سریع این کشور, از برگزاری تظاهرات عمومی, انجام انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل دولت ائتلاف ملی تا شروع جنگ داخلی, ضروری است.

به دنبال اعلام استقلال جمهوری تاجیکستان, که در 9 سپتامبر 1991, حدود سه هفته پس از شکست کودتای نظامی در اتحاد جماهیر شوروی سابق (19 تا 21 اوت 1991) صورت گرفت. <قدر الدین اصلان اف> رئیس جدید شورای عالی (پارلمان) این کشور, فعالیت حزب کمونیست را ممنوع کرد.اما چند روز بعد, تحت فشار نمایندگان شورای مذکور, <صفر علی کنجایف> به جای <اصلان اف> به ریاست آن انتخاب شد و ممنوعیت حزب کمونیست, لغو گردید. به موازات آن, از سوی گروههای و احزاب ملی گرا و اسلام گرا, تظاهرات عمومی وسیعی علیه اداﻣﺔ قدرت سیاسی کمونیستها در شهر دوشنبه, برگزار شدند. برای مقابله با این تظاهرات, حکومت نظامی اعلام شد و <رحمان نبی اف> که پیش از روی کار آمدن میخائیل گورباچف, در سالهای 1981 تا 1985, رهبری حزب کمونیست را به عهده داشت, ریاست پارلمان را در دست گرفت.

درنخستین انتخابات ریاست جمهوری تاجیکستان در دورﺓ بعد از استقلال, که در 24 نوامبر 1991, برگزار گردید, <رحمان نبی اف> با اکثریت ﻧﺴﺒﺘ محدود 57 درصد آرا, در برابر <دولت خدانظراف> کاندیدای مورد حمایت تمام گروه های مخالف حزب کمونیست, که فقط 30 درصد آرا را کسب کرد, به عنوان اولین رئیس جمهوری منتخب برگزیده شد.

لازم به یادآوری است که در ماه مارس 1992، « رحمان نبی اف» رئیس جمهوری وقت تاجیکستان، برای تشدید نظارت بر روزنامهها و مجلهها، یک لایحة قانونی جدید مطبوعات به پارلمان، پیشنهاد کرد. با آنکه پیشنهاد این لایحة قانونی، از سوی اتحادیة روزنامهنگاران تاجیکستان، با مخالفت شدید روبرو شد و به عنوان تجاوز به آزادی بیان، مورد اعتراض قرار گرفت، در عین حال، پارلمان وقت، علاوه بر تأیید کلیات لایحة پیشنهادی، محدودیتهای پیشبینی شده در آن را افزایش داد و ازجمله، برای توهین به مقامات دولتی، مجازاتهای سنگینی تعیین کرد. به طوری که برای چنین مواردی، امکان محکومیت به سه سال حبس و پرداخت 40 تا 50 هزار روبل غرامت، در نظر گرفته شد. اما با وجود تصویب این قانون چون در آن زمان، قدرت «رحمان نبی اف» متزلزل شده بود و وی بر امور تاجیکستان کنترل کامل نداشت، اجرای محدودیتهای آن، تحقق نیافت.

چند ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری، تحت فشار تظاهرات عمومی، در ماه مه 1992، یک حکومتی آشتی ملی مرکب از 24 وزیر با شرکت 8 وزیر از «حزب دموکرات» و «حزب احیای اسلام» تشکیل شد. در این میان، وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ و وزارت ارتباطات، در اختیار دو حزب مذکور قرار گرفتند و یک مقام معاونت نخست وزیر هم به «دولت عثمان»، رهبر شمارة 2 «حزب احیای اسلام»، واگذار گردید. بدین طریق، احزاب مخالف رهبران کمونیست، همراه با سرپرستی وزارتهای فرهنگ و ارتباطات، کنترل سازمان رادیو و تلویزیون تاجیکستان را هم به دست گرفتند و پس از انتصاب «میر بابا میر حکیم اف» به ریاست این سازمان ضمن تغییراتی که در برنامههای آن ایجاد کردند، به پخش مستقیم برنامههای خبری روزانة، سیمای جمهوری اسلامی ایران، پرداختند و برنامههای تلویزیونی روسیه و ازبکستان را، که پیش از آن از طریق شبکههای تلویزیونی تاجیکستان، پخش میشدند، متوقف کردند.

چند هفته بعد، تحت تاثیر شرایط ناشی از گسترش نفوذ گروههای ملی و اسلامی و ناتوانی رهبران کمونیست در حفظ قدرت سیاسی، مقدمات جنگی داخلی فراهم شد. در این میان «رحمان نبی اف» تحت فاشر «جوانان دوشنبه»، در 7 سپتامبر 1992 استعفا کرد. به دنبال آن «اکبر شاه اسکندراف»، از کمونیستهای اصلاح طلب، که نایب رئیس پارلمان بود، در رأس حکومت قرار گرفت.

با ادامة اختلافات کمونیستهای و مخالفان آنها، در 16 نوامبر 1993، در اجلاسیة ویژة پارلمان تاجیکستان، که در شهر خجند تشکیل شد، استعفای گروه همکاران اسکندراف در حکومت وقت، مورد تصویب، واقع گردید و بدین ترتیب رهبران گروههای سیاسی ملی و اسلامی، از حکومت طرد شدند. پس از آن «امام علی رحمان اف»، از طرف پارلمان تاجیکستان، به عنوان رئیس پارلمان و رئیس دولت، انتخاب گردید. در برابر این اقدام، احزاب ملی و اسلامی، یک «جبهة نجات ملی» تشکیل دادند و مبارزات سیاسی و نظامی علیه تجدید قدرت کمونیستها را تشدید کردند.

در 10 دسامبر 1993، نیروهای موسوم به «جبهة خلق»، که از کمونیستهای افراطی قدرت طلب مستقر در ناحیه خجند، در شمال تاجیکستان، تشکیل میشدند، با استفاده از حمایتهای نظامی روسیه و ازبکستان وارد شهر دوشنبه گردیدند. دو روز بعد، پس از سرکوب کامل مخالفان به وسیلة نیروهای مذکور، « رحمان نبی اف» به عنوان رئیس جمهوری تاجیکستان، زمام امور این کشور را به دست گرفت. پس از آن، جنگهای داخلی تشدید شدند و طی چند ماه، در حدود 600 هزار تن از مردم تاجیکستان، از شهرها و روستاهای خود فرار کردند و از جمله 60 هزار نفر از آنها به افغانستان پناه بردند.

به دنبال این رویدادهای خشونتآمیز، دادگاه عالی تاجیکستان، چهار حزب مخالف، شامل «حزب دموکرات» ، «حزب احیای اسلام»، «رستاخیر» و «لعل بدخشان» را غیر قانونی اعلام کرد. از آن پس، امور سازمان رادیو و تلویزیون تاجیکستان، مستقیماً به وسیلة ریس جمهوری و از طریق دفتر شخصی وی، اداره میشوند. روزنامهها و مجلههای مخالف دولت، همه تعطیل شدهاند و نشریات موجود طرفدار دولت نیز تحت کنترل مستقیم مقامات دولتی قرار دارند و اعضای تحریریة آنها، از سوی دولت، تعیین میشوند. (Jahangiri,1994,pp.37-70)

مطبوعات در جمهوری ترکمنستان

جمهوری ترکمنستان، که از 27 اکتبر 1991، استقلال یافته است، دارای چهار صد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع ، وسعت است. جمعیت این جمهوری در سال 1995 به کمی بیش از چهار میلیون نفر رسیده بود. در این سال، درآمد سرانة مردم ترکمنستان، بالغ بر 1270 دلار بود و تعداد باسوادان آن، به حدود 98 درصد جمعیت، بالغ میشد.

(Reporters Sans Frantiers1995,p.313)

مشخصات مطبوعات و فعالیتهای وابسته

در سالنامة آماری سال 1995 «یونسکو»، در مورد مطبوعات جمهوری ترکمنستان، هیچگونه اطلاعاتی، انعکاس نیافتهاند. این خلاء نشانة آن است که مقامات دولتی این جمهوری، گزارشهایی مانند آنچه راجع به وضع روزنامهها و نشریههای دورهای جمهوریهای ازبکستان وتاجیکستان در سالنامة یاد شده منعکس گردیدهاند. برای انتشار در این سالنامه در اختیار دبیرخانة «یونسکو» قرار ندادهاند. به همین جهت برای آشنائی با مشخصات مطبوعات ترکمنستان در نخستین سالهای پس از استقلال، باید به گزارش ارتباطی ویژة «یونسکو» در سال 1992، و منابع محدود دیگر استناد جست.

براساس گزارش ارتباطی ویژة «یونسکو» در سال 1992، در تابستان آن سال، بیش از 70 روزنامه و 21 مجله در جمهوری ترکمنستان منتشر میشدند. از میان این نشریهها، چند روزنامه ومجله، از پشتیبانی مالی «مجلس» (شورای عالی) یا شورای وزیران، برخوردارند و بسیاری دیگر از آنهاه, به وزارتخانهها و سازمانهای دولتی مختلف یا مؤسسات بازرگانی کوچک وابستهاند:

- روزنامة «مشعل ترکمن» با کمک مالی «مجلس» ترکمنستان، به صورت روزانه و به زبان روسی، انتشار مییابد. این روزنامه، از زمان استقلال این کشور، با تیراژ متوسط 20 هزار نسخه، منتشر میگردد. همکاران روزنامة اخیر، به 60 نفر بالغ میشوند و اکثر روزنامهنگاران عضو تحریریة آن، در اتحاد شوروی سابق، آموزش دیدهاند. در روزنامة «مشعل ترکمن» برخی آگهیهای بازرگانی هم به چشم میخورند.

- پر تیراژ ترین رونامة روزانة ترکمن زبان،به موجب گزارش یاد شده، روزنامة «ترکمنستان» است. این روزنامه که در سال 1920 به عنوان نشریة وابسته به حزب کمونیست، دائر شده بود، از موقع استقلال این کشور، با پشتیبانی مالی «مجلس» منتشر میشود. در این روزنامه، درحدود 50 نفر کار میکنند و تیراژ روزانة آن به 130 هزار نسخه میرسد.

- روزنامة «صبح عشق آباد» از حدود 24 سال پیش از استقلال ترکمنستان، به زبان روسی انتشار مییابد. این روزنامه بخشی از منابع مالی خود را از شهرداری عشقآباد، دریافت میکند. تیراژ روزانة روزنامة مذکور، درحدود 20 هزار نسخه است. (Hadlow,1992,p.13)

- در میان مطبوعات ترکمنستان در سالهای پس از استقلال آن، علاوه بر روزنامههای یاد شده، سه روزنامة «وطن» ، «نسل» و «مغلملر»، نیز قابل توجهاند:

- روزنامة «وطن» که قدیمترین و پرتیراژترین روزنامة ترکمنی زبان، بعد از روزنامة ترکمنستان، محسوب میشود. در سال 1925، ایجاد شده است. این روزنامه، هفتهای سه بار (روزهای سهشنبه، پنجشنبه و شنبه)، در چهار صفحه، انتشار مییابد.. تیراژ روزنامة «وطن» در پاییز سال 1994، در حدود 82 هزار نسخه بوده است.

- روزنامة «نسل»، از سال 1992 با این نام، انتشار مییابد. روزنامة اخیر پیش از استقلال جمهوری ترکمنستان، با نام «یاش کمونیست» (کمونیست جوان) منتشر میشد. این روزنامه، که بیشتر به مسائل جوانان توجه دارد، هفتهای سه روز (روزهای سهشنبه، پنجشنبه، و شنبه)، در چهار صفحه، به زبان ترکمنی، به چاپ میرسد. تیراژ این روزنامهدر سال 1994، در حدود 45 هزار نسخه بوده است.

- روزنامة «مغلملر» که در سال 1951 تأسیس شده است، اخبار و گزارشهای مربوط به معلمان و دانشآموزان را، منعکس میسازد. این روزنامههم هفتهای سه روز (روزهای دوشنبه، چهارشنبه و جمعه) در چهار صفحه به زبان ترکمنی، منتشر میشود. روزنامهمذکور در سال 1994، با تیراژ حدود 40 هزار نسخه، انتشار مییافته است.

غیر از روزنامههای یاد شده، نشریههای دیگری، از جمله «عشق آباد آقشامی» - شب عشق آباد – (روزنامة ترکمنی زبان)، «عسکر» (هفتهنامة ترکمنی زبان امور نظامی). «ادبیات و صناعات» (هفتهنامة ترکمنی زبان ادبیات و هنرها)، «دیار» (ماهنامة ترکمنی زبان امور سیاسی و مسائل جاری)، «نصیرا» (ماهنامة ترکنی زبان اطلاعات عمومی)، توقماق (ماهنامة ترکمنی زبان فکاهی – انتقادی)، آشگابات – عشق آباد – (ماهنامة روسی زبان ادبی)، «قرهقوم» - خاک سیاه – (ماهنامة ترکمنی زبان ادبی) و اوادان – زیبا (ماهنامة ترکمنی زبان مخصوص زنان)، نیز در جمهوری ترکمنستان، منتشر میشوند. (کاظمی، 1375 ، صص. 42-45 و 49 – 58)

- خبرگزاری دولتی ترکمنستان، موسوم به «ترکمن پرس» (Turkmen Press)، در ژانویة 1992، به جای خبرگزاری «ترکمن اینفورم» (Turkmen Inform)، که در دورة حکومت اتحاد جماهیر شوروی سابق، فعالیت می‎‎کرد، تأسیس شده است. مقر این خبرگزاری در شهر عشق آباد است و تعداد کارکنان آن، در تابستان 1992، به 99 نفر میرسیده است. این خبرگزاری، علاوه بر مرکز اصلی خود در شهر عشق آباد، دارای 5 دفتر محلی، دراستانهای مختلف کشور است. سازمان مرکزی این خبرگزاری، از طریق دستگاههای خبرگیری و خبردهی «تلهتایپ» و تلفن، با دفاتر محلی خود در استانها و همچنین با خبرگزاری «ایتارتاس» روسیه در مسکو، تماس دارد.

این خبرگزاری، در سال 1992، به سبب زیر ساختهای تکنولوژیک نسبتاً عقب ماندة آن، از وضع مطلوبی برخوردار نبوده است. در عین حال، در همان زمان، یک کامپیوتر مرکزی با چند پایانة وابسته به آن، در سازمان مرکزی خبرگزاری، برای تهیه و تدوین اخبار، مورد استفاده قرار میگرفتند و کامپیوترهای پیشرفتهتر سفارشی اخیر آن، با تعدادی تجهیزات چاپ کنندة لیزری، که به تازگی رسیده بودند، نیز برای بهرهبرداری آماده میشدند. خبرگزاری «ترکمن پرس»، از آغاز فعالیت خود در دورة پس از استقلال ترکمنستان، به فکر توسعة همکاریها و مبادلههای خبری با سایر جمهوریهای آسیای مرکزی و استفاده از خبرنگاران اعزامی خود به ایران و ترکیه، بوده است. (Hadlow.1992,p.12).

- در ترکمنستان، بر مبنای گزارش سال 1992 «یونسکو»، چهار مؤسسه بزرگ نشر وجود دارند که برای چاپ کتابهای عمومی، کتابهای درسی، کتابچههای تحریری و روزنامهها و مجلهها، فعالیت میکنند. بسیاری از روزنامههای محلی هم که برای چاپ نسخههای خود از تأسیسات و تجهیزات مؤسسههای بزرگ مذکور استفاده میبرند، ادارات تحریریة آنها در ساختمانهای اصلی این مؤسسات قرار دارند.

دولت ترکمنستان برای تأمین تجهیزات چاپ، که اغلب از ایتالیا و هند، خریداری میشوند، به مؤسسههای بزرگ نشر، کمک مالی میدهد. برخی از شرکتهای صنعتی چاپ آلمان هم به مؤسسههای یاد شده، مساعدت میکنند. (Hadlow,1992,p.13)

- «اتحادیة روزنامهنگاران ترکمنستان»، که دردورة پس از استقلال این جمهوری، در آن تجدید سازمان داده شده است، در سالهای اخیر برای پیشرفت آموزش تخصصی روزنامهنگاری، چه از طریق تشکیل دورههای ویژه در داخل کشور وچه از طریق اعزام روزنامهنگاران، به کشورهای دیگر، فعالیتهای مهمی داشته است. این اتحادیه، با دارا بودن 1300 عضو، برای بهبود شرائط زندگی همکاران خود نیز به اقداماتی دست زده است که مهمترین آنها، تشکیل شرکتهای تعاونی مخصوص اعضا وایجاد یک صندوق خاص، برای مساعدت به توسعه روزنامهنگاری در کشور بودهاند.

باید یادآور شد که در دانشگاه دولتی ترکمنستان در عشق آباد، یک دپارتمان روزنامهنگاری دائر است واتحادیة روزنامهنگاران هم کوشش میکند با توسعة برنامههای همکاری با این دپارتمان و همچنین ایجاد رابطة با مؤسسات مشابه آن در کشورهای دیگر، به فعالیتهای مربوط به آموزش روزنامهنگاران، رونق بیشتری بدهد.(Hadlow,1992,p.14)

شرایط حقوقی و سیاسی مطبوعات

قانون اساسی جمهوری ترکمنستان، که در 18 ماه مارس 1992، از سوی «شورای عالی خلق» (پارلمان)، تصویب شده است. به موجب مواد 5 و 26 ، آزادی انتشارات و مطبوعات و حق بیان و نشر عقاید را پیش بینی کرده است(کاظمی، 1375، ص 62)

در این جمهوری هم مانند سایر جمهوریهای جدید آسیای مرکزی، در دورة بعد از استقلال، قانون مطبوعات تازهای وضع شده است. بر طبق این قانون، تمام افراد و سازمانهای علاقهمند به انتشار روزنامه و مجله، موظفاند مشخصات خود و نشریههای مورد نظر خویش را در دفتر مخصوصی که از طرف دولت تعیین گردیده است، به ثبت برسانند. به موجب مقررات قانونی ترکمنستان، اقدامات مربوط به ثبت رسمی مطبوعات این کشور، باید از طریق مراجعه به «کمیتة دولتی مطبوعات» (The state Press Committee) ، وابسته به دفتر ریاست جمهوری، صورت گیرند.

« کمیتة دولتی مطبوعات» وظیفة دارد تمام روزنامههای و مجلههای کشور را به چاپ برساند و به موازات آن، بر اجرای قانون مطبوعات نیز نظارت کند. (Hadlow,1992,pp.pp.13-14)

چنین به نظر میرسد که کمترین دگرگونی در وضع مطبوعات جمهوریهای جدید آسیای مرکزی، پس از جدایی این جمهوریها، از اتحاد جماهیر شوروی سابق، درجمهوری ترکمنستان صورت گرفته است. از سال 1990، بعد از آن که حزب کمونیست کنترل مطبوعات این جمهوری را رها کرد، سازمانهای مختلف دولتی به خرید و ادارة روزنامهها ومجلهها، پرداختند. به طوری که اکنون حکومت و حزب حاکم وابسته به آن، کنترل کامل مطبوعات ترکمنستان را در دست دارند. (Hiro,1993,p.30)

هر چند، به موجب قانون مطبوعات ترکمنستان، که پس از استقلال تدوین و تصویب شده است، انتشار تمام روزنامهها ومجلهها، پس از ثبت مشخصات آنها در دفتر مخصوص مطبوعات، آزاد است، اما، در عمل، از ثبت نام نشریههای وابسته به گروههای مخالف دولت، جلوگیری میشود. علاوه بر آن، کنترل شدید دولت بر چاپ و نشر به گونهای است که حتی مالکیت خصوصی دستگاههای فتوکپی هم غیر قانونی شناخته شده است.(Maryniak,1992,pp.30-31)

تمام مطالب مطبوعات،عملاً به وسیلة «کمیته حراست از اسرار دولتی» سانسور میشوند. در میان موضوعهای مورد سانسور، میتوان خبرها و گزارشهای مربوط به رهبران مخالف، انتقاد از دولت و نیز مطالب حاوی دیدگاههای ناسیونالیسم افراطی را، نام برد. گزارشهای راجع به اختلافات و منازعات میان قومی و منطقهای هم ممنوعند و این گونه گزارشها، فقط از طریق برنامههای تصویری کانال تلویزیون «اوستاتکینو» (Ostankino) در مسکو، دریافت میگردند. مطالب خبری قابل انتشار، بیشتر، فعالیتهای «صفر مراد نیازوف»، رئیس جمهوری ترکمنستان را در بر میگیرند که در صفحات اول و صفحات داخلی روزنامهها،همراه با عکسهای وی، به چاپ میرسند.(Hiro,1993,pp.30-31)

با آن که در دورة اجرای سیاست «گلاسنوست» اتحاد جماهیر شوروی سابق، نشانههایی از پیدایی و گسترش مطبوعات مستقل در ترکمنستان پدید آمده بودند و تا زمان استقلال این جمهوری نیز برای ادامة فعالیت آنها تلاش میشد، اما بعد از آن، شرایط بقای این گونه نشریات، از میان رفتند.

به طوری که در مطبوعات دولتی، از «حزب دموکراتیک» ترکمنستان، که یک حزب ثبت نشده و غیر قانونی به شمار میرود و از ژانویة 1992، روزنامة خاص خود، موسوم به «دایانچ» (Dayanch) را منتشر میکند، هیچ نامی به میان نمی آاید. لازم به یادآوری است که نسخههای دو شمارة نخستین این روزنامه، که درمسکو چاپ شده بودند، موقع ورود به قلمرو ترکمنستان، به استناد آنکه این نشریه در «کمیتة دولتی مطبوعات» به ثبت نرسیده است، توقیف گردیدند.(Brown,1995,p.252)

در این شرایط، رئیس جمهوری ترکمنستان هم با وجود آنکه پشتیبانی خود را از آزادی اصولی مطبوعات اعلام کرده است، به طور علنی از وجود سانسور سیاسی در این کشور نیز سخن میگوید و در مصاحبهها و سخنرانیهای خویش، اغلب، از ضرورت آن، به دفاع میپردازد. وی در این مورد، چنین استدلال میکند که جمهوری ترکمنستان، در حال گذراندن یک دورة انتقالی است و مطبوعات باید در این دورة حساس، به منظور تأمین ثبات و آرامش مملکتی. تحت کنترل قرار داشته باشند. وی مخصوصاً در این زمینه، با تأکید بر خطر اختلافها و منازعههای میان قومی، سانسور مطبوعات را به عنوان یک امر ضروری، درجهت پیشگیری از انتشار اندیشههای کنیه آمیز و منازعهانگیز در میان قبیلهها و ملیتها، توجیه میکند.

بدین گونه، با در نظر گرفتن نفوذ بسیار محدود سیاست «گلاسنوست» میخائیل گورباچف در ترکمنستان، در دورة پیش از استقلال این کشور، توانایی رئیس جمهوری کنونی آن، در کنترل کامل مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، تعجبآمیز نیست. ارتباطات جمعی ترکمنستان، در حال حاضر، با هدف پشتیبانی از دولت، فعالیت میکنند و انحصار دولت بر منابع خبری و امکانات ارتباطی، این عملکرد را تحکیم مینماید. به همین لحاظ، با توجه به سطح گستردة مداخلة دولت در ادارة و کنترل مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی دیگر، روزنامهها و رادیو – تلویزیون ترکمنستان، مانند سایر کشورهای جدید الاستقلال آسیای مرکزی، دچار مشکلات مالی نشدهاند. هرچند که شرایط مالی فعالیت مطبوعات و سایر وسایل ارتباطی جمهوری ازبکستان هم، با وضع موجود در ترکمنستان، مشابهت دارند، اما شیوههای عملی آنها، با این کشور متفاوتند.(Brown,1995,pp.252-253)

مطبوعات در جمهوری قرقیزستان

جمهوری قرقیزستان، که در 31 اوت 1991 اعلام استقلال کرد، یکصد و نود و هشت هزار و پانصد کیلومتر مربع وسعت دارد. جمعیت این جمهوری در سال 1992، چهار میلیون و دویست و پنجاه وهشت هزار نفر، بوده است . (Le Monde Diplomatique, 1992,p.14)

مشخصات مطبوعات و فعالیتهای وابسته

در سالنامة آماری سال 1995 «یونسکو» راجع به مطبوعات وسایل ارتباط جمعی جمهوری قرقیزستان، هیچ نوع اطلاعاتی انتشار نیافتهاند. به همین لحاظ، برای شناخت مشخصات روزنامهها و مجلههای کنونی این جمهوری، باید از گزارش ارتباطی ویژة «یونسکو» دربارة وسایل ارتباطی آسیای مرکزی، که در سپتامبر 1992، در آستانة برگزاری «سمینار وسایل ارتباطی مستقل و کثرتگرای آسیای» (آلماآتا، قزاقستان، اکتبر 1992)، منتشر شده، بهره گرفت.

در شهر بیشکک، مرکز جمهوری قرقیزستان، به موجب گزارش سال 1992 «یونسکو» در تابستان آن سال، علاوه بر روزنامهها و مجلههای وابسته به دولت، 7 روزنامة هفتگی مستقل، انتشار مییافتند. اکثر نشریات اخیر، در آن زمان به علت کمبود کاغذ روزنامه وگرانی قیمت آن، با دشواریهای فراوانی، روبرو بودند. برخی از آنها هم با برخورداری از دفاتر اداری خاص و امکان استفاده از دستگاههای حروفچینی کامپیوتری وتسهیلات پیشرفتة چاپی، به فعالیت ادامه میدادند.

- یکی از روزنامههای هفتگی یاد شده روزنامة «دلُه» (Delo) (پرونده) است. این روزنامه که به زبان روسی منتشر میشود، از لحاظ مالی مستقل است. روزنامه مذکور، به کمک سه روزنامهنگار عضو هیأت تحریریة آن، اداره میگردد و هر هفته در 70 هزار نسخه، انتشار مییابد. هفته نامة «دلُه» به موضوعهای مربوط به حمایت از حقوق بشر، توجه فراوانی نشان میدهد.

- هفته نامة دیگر قرقیزستان، «عصبه» (Asaba) نام دارد. این روزنامه، که به زبان قرقیزی منتشر میشود، درسال 1992، دارای 7 روزنامهنگار عضو هیأت تحریریه و 18 همکار اداری و فنی بوده است. مالکیت هفتهنامة اخیر به همکاران آن تعلق دارد. روزنامة «عصبه» از برخی تسهیلات حروفچینی کامپیوتری برخوردار است. تا اوائل سال 1992، این روزنامه با تیراژ هفتگی 120 هزار نسخه، به چاپ میرسید اما چند ماه بعد، به علت کمبود و گرانی کاغذ و مشکلات مالی ناشی از آن، تیراژ روزنامة مذکور به 15 هزار نسخه کاهش یافت و حتی تحت تأثیر این دشواریها، انتشار آن برای مدت چند هفته، متوقف شد.

- روزنامة قدیمی «قرقیزتوزو» (Kyrgyz Tousou) ، نشریة قرقیزی زبان حزب کمونیست سابق قرقیزستان، که در سال 1924 تأسیس شده است، اکنون به کمک مالی دولت، انتشار مییابد. این روزنامه، در سال 1991، به طور روزانه در 100 هزار نسخه، منتشر می باشد، اما در تابستان 1992، فقط با تیراژ 500/17 نسخه و به صورت سه شماره در هفته، به چاپ میرسید. روزنامة مذکور، دارای 26 عضو تحریریهای و اداری و فنی است.

- بزرگترین روزنامة روزانة قرقیزی زبانجمهوری قرقیزستان، روزنامة «عالم» است، که در اوایل سال 1991 تأسیس شده است. در تابستان سال 1992، تیراژ این روزنامه، 20 هزار نسخه بوده است. روزنامة «عالم» از تسهیلات کامپیوتری، برای استفاده در هیأت تحریریه و یا حروفچینی مطالب، برخوردار نیست.

- روزنامة «ارک» (Erk) نیز روزنامة قرقیزی زبان تازهای است که به وسیله یک حزب سیاسی جدید، تأسیس شده است . این روزنامه به انتشار اخبار بازرگانی و مالی هم توجه خاص دارد.

- سازمان چاپ حزب کمونیست سابق قرقیزستان، هنوز، بزرگترین مؤسسه نشر این کشور به شمار میرود. این مؤسسه، پس از استقلال قرقیزستان، تجدید سازمان یافته است و به صورت یک شرکت، با نام تازة «اوشکون» - Uchkun (شعله)، به فعالیت ادامه میدهد. اکثر نشریههای جمهوری قرقیزسان در مؤسسة مذکور چاپ میشوند. (Le Monde Diplomatique,1992,p.7)

- خبرگزاری ملی قرقیزستان، که اکنون «قرقیزتاگ» (Kyrgyz-Tay) نامیده میشود، در سال 1938، تأسیس شده بوده است. این خبرگزاری، علاوه بر سازمان مرکزی آن که در بیشکک قرار دارد، در شش شهر دیگر قرقیزستان نیز دفاتر محلی، دایر کرده است. در خبرگزاری «قرقیزتاگ»، در سال 1992 میلادی، 85 نفر، شامل روزنامهنگاران و کارمندان اداری و فنی، به فعالیت اشتغال داشتند.

اخبار و گزارشهای خبرگزاری یاد شده، به زبانهای قرقیزی و روسی، تهیه و تدوین میشوند و در اختیار وسایل ارتباط جمعی کشور قرار میگیرند. خبرهای بین المللی این خبرگزاری از مرکز خبرگزاری «ایتارتاس» روسیه در مسکو، دریافت میگردند. خبرگزاری «قرقیزتاگ»، برای انتقال اخبار و گزارشهای خود به مشترکان، بیشتر از دستگاههای معمولی «تله تایپ»، استفاده میکند. از سال 1992، در این خبرگزاری، تعدادی تجهیزات کامپیوتری، شامل پایانههای «ویدئوترون» (Video tron) و «اولویتی» (Olivetti) ، به منظور تهیه و تدوین مطالب خبری، نیز به کار گرفته شدهاند.

خبرگزاری «قرقیزتاگ»، تحت تأثیر شرایط خاص حاکم در دورة حکومت اتحاد جماهیر شوروی، با کشورهای همسایة خود، روابط خبری بسیاری محدودی دارد. در سالهای اخیر، مسئولان خبرگزاری، کوشش میکنند با سایر ممالک آسیای مرکزی، مبادلههای خبری بیشتری برقرار سازند. (Le Monde Diplomatique,1992,p.7)

- آموزش تخصصی روزنامهنگاران، درجمهوری قرقیزستان هم مانند سایر جمهوریهای آسیای مرکزی، از طریق امکانات دانشگاهی، صورت میگیرد. در این زمینه، دپارتمان روزنامهنگاری دانشگاه دولتی قرقیزستان در بیشکک، که در چارچوب دانشکدة ادبیات و روزنامهنگاری فعالیت میکند، نقش اساسی دارد. در این دپارتمان، علاوه بر آموزشهای نظری، دانشجویان روزنامهنگاری، دورههای ویژة کارهای عملی مربوط به مطبوعات و رادیو و تلویزیون را نیز میگذارنند. دپارتمان مذکور که در سال 1992 دارای 8 مدرس بوده است، هر سال 25 دانشجوی جدید میپذیرد.

مسئولان دپارتمان روزنامهنگاری، علاقه دارند، به منظور استفاده از اندیشهها و شیوهها و تکنیکهای نوین، یک دانشکدة بین المللی روزنامهنگاری، با همکاری کشورهای دیگر، ایجاد کنند. به همین جهت، میکوشند تا روابط آکادمیک با دانشگاههای خارج را، توسعه دهند.

اتحادیة روزنامهنگاران قرقیزستان، که دارای 1500 عضو است و همکاران مطبوعاتی و رادیویی و تلویزیونی شاغل در بیشکک و شهرستهای کشور را در برمیگیرد، از سال 1992، برای گسترش فعالیتهای آموزشی روزنامهنگاری و ایجاد دورههای آموزش حرفهای حین خدمت و همچنین برگزاری کارگاهها و سمینارهای تخصصی، کوششهای فراوانی کرده است. این اتحادیه، به اعزام روزنامهنگاران به کشورهای دیگر، به منظور کسب تجربه و مهارت در مطبوعات و خبرگزاریها و سازمانهای رادیوئی و تلویزیونی پیشرفتهتر، نیز توجه خاصی معطوف داشته است. (Le Monde Diplomatique,1992,p.8)

شرایط حقوقی و سیاسی مطبوعات

در جمهوری قرقیزستان، مطبوعات در دورة بعد از استقلال، نسبت به جمهوریهای دیگر آسیای مرکزی، به لحاظ سیاسی، بیشرین دگرگونیها را پیدا کردهند. قانون اساسی جدید این جمهوری، «... حق آزادی بیان و اشاعة افکار و عقاید ... و آزادی مطبوعات ...» را تضمین نموده است. در این جمهوری هم مثل جمهوریهای جدید دیگر این منطقه، بعد از استقلال آن، در چارچوب قانون اساسی، قانون مطبوعات تازهای به تصویب رسیده است. به موجب این قانون، برای تأسیس و ادارة روزنامههای و مجلهها، به ضرورت ثبت مشخصات مؤسسان مطبوعات و نشریات آنان در یک دفتر مخصوص دولتی، اکتفا شده است.

چنین به نظر میرسد که حداقل، از سوی «اصغر آقایف». رئیس جمهوری کنونی آن، پیشبینی قانون اساسی در زمینة آزادیهای مذکور، جدی گرفته میشوند. رئیس جمهوری قرقیزستان، که در صحبتها و سخنرانیهای خود معمولاً از کثرتگرایی وسایل ارتباط جمعی دفاع میکند. در سال 1992، ضمن یکی از نطقهای خویش، چنین گفته بود: «.... ما نه تنها به متحدان، بلکه به مخالفان هم نیاز داریم. من فکر میکنم که مخالفان، از طریق وادار ساختن ما به بهتر اندیشیدن و با نیروی بیشتر، به اقدام و عمل پرداختن، میتوانند مانند متحدان، برای ما مفید واقع شوند...» (Zvestia,1992,p.3). در زمینهای دیگر از شرایط وعوامل حفظ و حراست آزادی مطبوعات، که عدم سختگیری در تعقیب قضایی روزنامهنگاران را در برمیگیرد، نیز رئیس جمهوری قرقیزستان، از سایر رهبران جمهوریهای آسیای مرکزی متمایز شناخته می شود زیرا وی تا به حال برخلاف رویﺔ معمول در جمهوریهای جدید دیگر این منطقه، با تصوب قانونی که به موجب آن برای توهین به مقام ریاست جمهوری مجازات پیش بینی گردد، مخالفت کرده است. (Brown,1995,p.259)

از دیدگاه رئیس جمهوری قرقیزستان، مشکل مهم مربوط به مطبوعات، ظاهراً بیش از آنکه جنبة داخلی داشته باشد، امری خارجی است و به سیاستهای خبری روسیه در مور کشورهای عضو جامعة «ممالک مستقل مشترک المنافع» (C.l.S) (The Commonwealth of independent States)،

مربوط میشود. به بیان دیگر، «آقایف» نیز مانند «نظربایف» رئیس جمهوری ترکمنستان، از کاهش جریان اطلاعات در میان کشورهای جدید الاستقلال، ناراضی و ناراحت است و به همین سبب، اغلب بر نیاز این کشورها، به حفظ یک «فضای خبری واحد»، تأکید میگذارد. وی با تکیه بر عدم دسترسی قرقیزستان، به نشریات و برنامههای رادیو و تلویزیون مرکزی، حکومت فدراسیون روسیه را به زیر پا گذاشتن تعهد خود، برای ایجاد یک «شبکه خبری سرتاسری کشورهای مستقل مشترک المنافع»، متهم میکند. هدف اصلی رئیس جمهوری قرقیزستان از توجه خاص به تأمین منابع خبری مرکزی، آن است که برای مقابله با ناتوانی کنونی وسایل ارتباط جمعی این کشور در دستیابی به اخبار رویدادهای خارجی و ارائه آنها به مخاطبان داخلی، راه حل مناسبی فراهم شود. (Brown,1995,p.259)

با آنکه حکومت قرقیزستان، به سانسور قبلی مطبوعات دست نمیزند، در ماه اوت 1993، وزارت دادگستری این کشور، تلاش کرد تا برای زیر نظر گرفتن روزنامهها، در جهت جلوگیری از انتشار اسرار دولتی، شیوة خاصی برقرار سازد. اما، معاون ریاست جمهوری، تحت فشار افکار عمومی، برای مقابله با این اقدام به مداخله پرداخت و آن را متوقف نمود. درعین حال، یک قانون مصوب 1992، که به لحاظ محدودیتهای مطبوعاتی پیشبینی شده در آن، مورد انتقاد روزنامهنگاران، واقع شده است، همچنان لازم الاجراست. به موجب این قانون، مطبوعات از چاپ مطالب ترغیب کنندة خشونت یا منازعة قومی، مدافعه از ناشکیبایی مذهبی و انتشار صور مستهجن یا اخبار نادرست، ممنوع شدهاند.

یکی از موضوعهای مهمی که بین دولت و مطبوعات، اختلاف شدید برانگیخته است، وضع جمعیت روسی تبار قرقیزستان است. در سالهای پس از استقلال این جمهوری، « نظربایف» کوشیده است تا به روسهای ساکن قرقیزستان، که حدود یک پنجم جمعیت این کشورند، در برابر ناسیونالیسم رو به گسترش قرقیزها، که تاکنون باعث بازگشت بسیاری از روسها به کشور اصی آنان شده است، برای ادامة زندگی در این سرزمین، دلگرمی بدهد. به همین جهت، وی در ژوئیه 1992، طی ملاقات با مدیران مطبوعات و سایر وسایل ارتباطی، از لحن تند ناسیونالیستی در حال افزایش ارتباطات جمعی، انتقاد کرد و از آنان خواست تا از انتشار خبرها و گزارشهای ضد روسی، خودداری کنند.

در نقطة مقابل این کوششها و خط مشیهای آرامش بخش، که علیه آثار نگران آمیز توسعة ناسیونالیسم قرقیزی در میان روسها صورت میگیرند، دولت قرقیزستان، از تلاشهای برخی از روزنامهنگاران روسی الاصل ساکن این کشور در برانگیختن احساسات روسها علیه قرقیزها، نیز ناراضی است. به هیمن لحاظ، سرویس مطبوعاتی حکومت قرقیزستان در سپتامبر 1993، با ولادیمیر فدوروف» (Vladimir Fedorov) خبرنگار روسی تبار شبکة تلویزیونی «استانکینو» در بیشکک. برخورد بسیار تندی کرد و او را به تشدید کینة میان قومی، از طریق پوشش خبری منفی رویدادهای قرقیزستان، متهم نمود. سرویس مطبوعاتی یاد شده، فدوروف را به عنوان یک خارجی نامطلوب، که با وجود سی سال زندگی در قرقیزستان، از شهروندی این کشور خارج شده است، معرفی کرد. هر چند که رئیس جمهوری قرقیزستان به طرفداری از فدوروف به مداخله پرداخت، اما سرویس مطبوعاتی حکومتی، از اقدامات خود علیه او، دفاع نمود. این برخورد نشان میدهد که چگونه مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی قرقیزستان، در میان نیروهایی که میکوشند ناسیونالیسم قرقیزی را تحت کنترل قرار دهند و نیروهایی که تلاش میکنند ناسیونالیسم روسی ضد قرقیزی را در کنترل داشته باشند، موضع گرفتهاند.

لازم به یادآوری است که با وجود کوشش آشکار رئیس جمهوری قرقیزستان به طرفداری از آزادی مطبوعات، هنوز اکثر نشریات دورهای این کشور، تحت مالکیت دولت قرار دارند و برای ادامة فعالیتهای خود، به کمکهای دولتی نیازمندند بدین گونه، مالکیت دولت بر مطبوعات، باعث افزایش فشار سیاسی بر روزنامهنگاران شده است و آنها را به خود سانسوری واداشته است.

در حال حاضر، بزرگترین مانع توسعة وسایل ارتباطی حقیقتاً مستقل در جمهوری قرقیزستان، وضع اقتصادی نامساعد این کشور است. نشریات مستقل این جمهوری، که تعداد آنها هم محدود است، برای پرادخت قیمتهای بسیار بالای لوازم و تجهیزات چاپی و بهای بسیار گران کاغذ روزنامه، با دشواریهای فروانی مواجهاند و ناجارند که بدون استفاده از منابع دولتی، با این دشواریها مقابله کنند. حتی نشریات دارای وضع اقتصادی مساعد، مانند «اسلوو قرقیزستانا» (Slovo Kyrgystana)، مجبور شدهاند تعداد و نسخههای چاپی خود را کاهش دهند و توزیع عمومی آن را، محدود سازند. بحران اقتصادی کنونی قرقیزستان، نه تنها مطبوعات این جمهوری، بلکه نظام نسبتاً آزادی گرای آن را نیز تهدید میکند. (Brown,1995,pp.260-261)

مطبوعات در جمهوری قزاقستان

جمهوری قزاقستان، که از 30 اوت 1991، استقلال یافته است، دارای دو میلیون و هفتصد و هفده هزار و سیصد کیلومتر مربع وسعت است. جمعیت این جمهوری، در سال 1995، هفده میلیون و سیصد هزار نفر بوده است. در همان سال، درآمد سرانة مردم قزاقستان، 1680 دلار، برآورده شده بود و تعداد، باسوادان آن، 5/97 درصد جمعیت را در برمیگرفت. (Reporters Sans Frontieres,1995,p.167)

مشخصات مطبوعات و فعالیتهای وابسته

در مورد مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی جمهوری قزاقستان هم مانند جمهوریهای ترکمنستان و قرقیزستان، در سالنامة آماری سال 1995 «یونسکو»، اطلاعاتی درج نشدهاند. به همین جهت برای معرفی مشخصات روزنامهها و مجلههای کنونی این کشور و فعالیتهای وابسته به آنها، باید از گزارش ارتباطی ویژة «یونسکو»، که در سپتامبر 1992، انتشار یافت و منابع بسیار محدود دیگر، استفاده کرد.

در جمهوری قزاقستان مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، در مقایسه باجمهوریهای دیگر آسیای مرکزی، پیشرفتهتر و گستردهترند. در این جمهوری، در سال 1992، به موجب گزارش ارتباطی ویژة «یونسکو» و با استناد به اطلاعات منتشر شده از طرف وزارت مطبوعات و ارتباطات جمعی آن کشور، 750 نشریة دورهای، در دفتر مخصوص ثبت نشریات به ثبت رسیده بودند براساس همین گزارش در آن زمان در «آلماآتا» مرکز جمهوری مذکور، هر روز حداقل 30 روزنامه و مجله، در اختیار خوانندگان قرار میگرفتند (Hadlow,1992,p.4). براساس گزارش دیگری مشخص شده است که تعداد روزنامهها و مجلههای قزاقستان در فاصلة آوریل 1990 و آوریل 1992، دو و نیم برابر، افزایش یافته بوده است (Unesco,1992,p.3)

اما با وجود تعدد و تنوع نشریات قابل دسترسی برای خوانندگان، مطبوعات قزاقستان، از لحاظ تهیه کاغذ روزنامه و تامین منابع مالی فعالیت خود، با مسائل و مشکلات مهمی روبرو بودند. به همین سبب ، بهای روزنامه و مجله ها به سرعت افزایش می یافتند و به موازات آن، تعداد خوانندگان و تیراژ نشریات نیر پایین تر می آمدند.(h a d l ow , 1992,p,4)

مهمترین روزنامه های قزاقستان در سال 1992،شامل «اگمندی قزاقستان» (Egemendi Kazakstan«ژاس آلاش» (Zhas Alash)، « آلماتی آقشامی» (Alamaty Akshamy) ، «ارکین» ، «زمان قزاقستان»، «عظمت»، «وچرنایا آلماآتا» (Vechernaya Alma Ata)، « آلاتائو ژولدیزی» (Alatou zhuldyzy)، «اوگنی آلاتائو» (Ogni Alatau) و « اوچیتل قزاقستان» (Uchitel Kazakstan)، بودهاند. (Unesco,1992, p.11).

مؤسسه مطبوعاتی بزرگ «کاروان»، که در دورة بعد از استقلال قزاقستان، از سوی بخش خصوصی ایجاد شده است، در سالهای اخیر، نقش مهمی در فعالیتهای انتشاراتی این کشور، به دست آورده است. این مؤسسه، چاپخانة عظیمی به نام «کازپرینت» (Kazprint) در «آلماتی» (آلمااآتای سابق) دایر کرده، که دارای پیشرفتهترین تجهیزات چاپی است. در این چاپخانه، علاوه بر روزنامة روزانة «کاروان»، که نشریة اصلی مؤسسة مذکور به شمار میرود، روزنامهها و مجلههای خصوصی و مستقل دیگری نیز به چاپ میرسند. با وجود کمبود و گرانی کاغذ در قزاقستان و کنترل عملی مرکز چاپ و انتشارات دولت بر فعالیتهای نشر و توزیع مطبوعات این کشور، مؤسسة «کاروان»، در تهیه و تأمین کاغذ و ملزومات فنی مورد نیاز نشریات خویش و نیز نشریات دیگر چاپ شده در چاپخانه آن هم موفقیتهای مهمی کسب کرده است. مخصوصاً، کیفیت کاغذهای مورد استفاده درچاپخانه «کازپرینت»، نسبت به کاغذهای خاکستری یا زرد رنگ موجود در مرکز چاپ و انتشارات دولت، موغربتر است. علاوه بر آن، مؤسسه «کاروان»، برخلاف نشریات دولتی و بسیاری از نشریات خصوصی، از سرویسهای دولتی توزیع مطبوعات، که معمولاً از طریق کارمندان پست و کیوسکهای روزنامه فروشی متعلق به دولت تأمین میشوند، نشریات اختصاصی خود وهمچنین نشریات خصوصی طرف قرارداد با خویش را، با استفاده از موزعان ویژه، در اختیار خوانندگان قرار میدهد. (Kouspanova,1995,pp.208-210)

- خبرگزاری دولتی جمهوری قزاقستان، موسوم به «کاز – تاگ» (Kaz-Tag) ، که پیش از استقلال این جمهوری، به وسیلة حزب کمونیست کنترل میشد، اکنون با منابع مالی دولت اداره میشود. سازمان مرکزی خبرگزاری مذکور در «آلماآتا» مستقر است و علاوه بر آن، 19 دفتر محلی آن هم در شهرهای مختلف کشور فعالیت میکنند. اخبار و گزارشهای این خبرگزاری هم مانند سایر خبرگزاریهای جمهوریهای جدید آسیای مرکزی، از طریق دستگاههای «تله تایپ» در اختیار مشترکان، قرار میگیرند و خبرهای بین المللی مورد استفادة آن نیز به وسیلة همین دستگاهها، از مرکز خبرگزاری «ایتارتاس» روسیه در مسکو، دریافت میشوند. تمام اخبار و گزارشهای خبرگزاری «کاز – تاگ»، به دو زبان قزاقی و روسی، تهیه و تدوین میگردند.

در سازمان مرکزی این خبرگزاری در سال 1992، دو دستگاه کامپیوتر اصلی، همراه با تعدادی پایانههای ویدئویی مورد استفاده در تدوین و تنظیم اخبار، به کار گرفته شده بودند، که به علت کمبود مهارتهای تخصصی و دشواریهای ذخیرهسازی و پردازش اطلاعات کامپیوتری، کارآییهای آنها، بسیار محدود بودند. در همان زمان، خبرگزاری «کاز – تاگ» به سبب مشکلات ارتباطی و مسائل مالی، عملاً با خبرگزاریهای سایر جمهوریهای آسیای مرکزی و کشورهای دیگر اطراف این منطقه، روابط خبری نداشت.

غیر از خبرگزاری «کاز – تاگ» به موجب گزارش یاد شدة «یونسکو» سه خبرگزاری کوچک مستقل نیز در جمهوری قزاقستان، فعالیت میکنند. (Hadlow,1992,p.4)

- آموزش روزنامهنگاری در دانشگاه دولتی قزاقستان در «آلماآتا» در مقایسه با جمهوریهای دیگر آسیای مرکزی، از سابقة تاریخی طولانیتری برخوردار است و آغاز آن به سال 1934، باز میگردد. دانشکدة روزنامهنگاری دانشگاه مذکور، که از 60 همکار آموزشی برخوردار است، هر سال در حدود 120 دانشجو میپذیرد و علاوه بر آن، برای 100 دانشجو هم برنامة آموزشی مکاتبهای و از راه دور، ترتیب میدهد. دانشجویان این دانشکده پس از گذراندن دروس اصلی، میتوانند در چهار زمینة «مطبوعات»، «انتشارات»، «رادیو و تلویزیون» و «روزنامهنگاری بین المللی»، دروس تخصصی بگذارنند.

دانشگاه «آلماآتا» در سال 1992، نخستین کنفرانس بین المللی دربارة «وسایل ارتباط جمعی ترک زبان»، را برگزار کرد و به دنبال آن، برنامهای برای تأسیس یکم مرکز مطالعة روزنامهنگاری ترکی، مورد نظر قرار دارد.

« اتحادیة روزنامهنگاران قزاقستان» هم در سالهای اخیر به آموزش و تربیت تخصصی روزنامهنگاران و فعالیتهای مربوط به آن، توجه خاص داشته است. این اتحادیه، کوشش میکند نقش روزنامهنگاری را، مخصوصاً از طریق برنامههای تبادل روزنامهنگاران و همکاری با مؤسسات روزنامهنگاری بین المللی، در کشور ارتقا دهد. (Hadlow,1992,p.5)

شرایط حقوقی و سیاسی مطبوعات

در قانون اساسی جمهوری قزاقستان، که در 28 ژانویة 1993، به تصویب رسیده است، در فصلهای سوم و چهارم آن، حق آزادی بیان و همچنین حق کسب اطلاعات، تضمین شدهاند. (کولایی، 1374، صص 39 – 61)

به موجب «قانون مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی قزاقستان»، مصوب 1991، نیز آزادی مطبوعات و رادیو و تلویزیون، مورد تأکید قرار گرفته است. در مادة یک این قانون، راجع به آزادی مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی دیگر، چنین گفته شده است:

«مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، آزادند. آزادی بیان و مطبوعات را قانون اساسی جمهوری قزاقستان تضمین میکند و بر طبق آن، ابزار عقاید و افکار، انتخاب و دریافت و پخش اطلاعات و افکار در همة اشکال آن، از جمله در مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، از حقوق افرادند. سانسور وسایل ارتباط جمعی، جایز نیست

براساس مواد 6 تا 20 قانون مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی جمهوری قزاقستان، هر شخص یا سازمان، میتواند به تأسیس روزنامه و مجله و یا فرستندة رادیویی یا تلویزیونی اقدام کند. مؤسسان نشریهها و رادیوها و تلویزیونها، به موجب قانون مذکور، فقط موظفاند. مشخصات روزنامهها، مجلهها یا فرستندهها و مدیران آنها را در دفتر مخصوصی در وزارت مطبوعات و ارتباطات جمعی، به ثبت برسانند. (قانون قزاقستان دربارة مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی 1373 صص. 293 – 306).

دولت قزاقستان، بر طبق همین قانون، خود را موظف میداند که به توسعة مطبوعات، از طریق کمکهای مختلف و به ویژه، تأمین کاغذ روزنامه، مساعدت کند. (Hadlow,1992,p.5)

جمهوری قزاقستان در میان کشورهای جدیدالاستقلال آسیای مرکزی، معمولاً به عنوان کشوری که بیشترین توجه را به نظام مطبوعات ازاد ومستقل معطوف داشته است، شناخته میشود. یکی از علل این توجه، وجود کثرتگرایی سیاسی نسبی در قزاقستان است. حتی پیش از استقلال این جمهوری، چندین حزب و جنبش سیاسی در این سرزمین وجود داشتند و به انتشار روزنامهها و مجلههای خاص خود، که از مهمترین اولویتهای هر گروه سیاسی فعال به شمار میرود، میپرداختند. علت دیگر این امر، میراث سیاسی بازمانده از «گنادیئی کولبین» (Genadii Kolbin)، رهبر روسی تبار سابق حزب کمونیست قزاقستان است که از سال 1986، در مقام رهبری این حزب، به پیروی از میخائیل گورباچف، کوشش کرد تا مطبوعات را با سیاست «گلاسنوست»، همراه سازد. وی در این جهت نوآوریهایی همچون سنجش افکار عمومی و گزارشگری تحقیقی مطبوعاتی را در قزاقستان، مورد تشویق و ترویج قرار داد. با آن که اکثریت قزاق تبار مردم قزاقستان در آن زمان، رهبر وقت حزب کمونیست را، به عنوان یک شخصیت حزبی غیر بومی و ناآشنا به سیاستهای آن جمهوری، تلقی میکردند، در عین حال، کوششهای او برای دگرگون ساختن خط مشیها و عملکردهای مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی قزاقستان، بسیار موثر واقع شدند.

در سالهای پس از استقلال، صدها نشریة دورهای در قزاقستان، پدید آمدهاند که بیشتر آنها، تحت مالکیت خصوصی قرار دارند. بسیاری از این نشریات، از سوی احزاب سیاسی و گروههای خاص انتفاعی منتشر میشوند. درعین حال،تمام مطبوعات غیر دولتی، برای ادامة فعالیتهای خود به کمکهای دولت، وابستهاند، و ازمؤسسات چاپ و تسهیلات توزیع متعلق به دولت، استفاده میکنند، با آن که دولت قزاقستان، به سانسور قبلی مطبوعات دست نمیزند، روزنامه نگاران، با در نظر گرفتن ضرورت برخورداری از تأیید دولت نسبت به فعالیتهای آنان، به خود سانسوری، میپردازند.(Brown,1995,pp.256-257)

یکی از مسائلی که باعث مداخلة دولت قزاقستان در امور مطبوعات این کشور شده است، اختلافات میان قومی مردم قزاق تبار و روسی تبار آن است. به همین لحاظ، گروههای سیاسی که از نظر دولت، ناسیونالیست افراطی یا مخل نظم و آرامش، شناخته میشوند، از لحاظ دستیابی به تأسیس و ادارة مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی، با محدودیتهایی روبرو هستند. به طور مثال، در سال 1992، دولت قزاقستان، انتشار یک روزنامة قزاق زبان در شهر «اورالسک» (Uralsk) را ممنوع ساخت و مدتی بعد در همان سال، توزیع روزنامة «خاک» (Khak) ، نشریة اسلامگرای چاپ مسکو و تمام نشریات حزب «ژلتوکسان» (Zheltoksan) نیز ممنوع اعلام شد. (Index on censorship, june 1992,p.38 and october 1992,p.45). در این میان، هیأت مدیرة «اتحادیة روزنامهنگاران قزاقستان» هم ضرورت توجه خاص مطبوعات به مسائل روابط میان قومی را مورد تأکید قرارداد و از اشاعة دیدگاههای قومی افراطی از سوی برخی از نشریات و به ویژه، نشریات چاپ مسکو، ابراز نگرانی کرد.

بحران روابط میان قومی قزاقها و روسها، تنها مسأله مورد توجه دولت در برابر مطبوعات، به شمار نمیرود. حکومت قزاقستان، برای حمایت از مقام ریاست جمهوری و شورای عالی (پارلمان)، در مقابل انتقاد مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی هم قوانین جدیدی وضع کرده است. به همین جهت در سال 1992، خبرنگاران روزنامه های <پراودای قزاقستان> <ایزوستیا> و نزاوی سی مایاگازتا (Nezavisimaia Vazetaکارت خبرنگاری اختصاصی خود برای پوشش خبری جلسات شورای عالی (پارلمان) را از دست دادند و یا مجبور شدند که شیوة گزارشگری خویش دربارة این جلسات را، تغییر دهند. در ژوئیه همان سال، دو روزنامهنگار نیز به اتهام توهین به رئیس جمهوری، که برای آن مجازات 6 سال حبس پیش بینی شده است متهم گردیدند. پر سروصدا ترین مورد مربوط به <کاریشال>آسانوف» (Karishal Asanov) ، نویسندة قزاق بود، که به اتهام «توهین به شرف و حیثیت» رئیس جمهوری، از طریق انتشار مطالب خلاصه شدة یک کتاب خود در رزونامه «خاک» تحت، تعقیب قرار گرفت. پس از چندین جلسه دادرسی، سرانجام نویسندة مذکور، در اکتبر 1993، از اتهام تبرئة شد.

روابط پر کشمکش حکومت قزاقستان با اتحادیة کارگری مستل قزاقستان، موسوم به «بیرلسو» (Birlesu) ، هم در سالهای اخیر به زمینة ارتباطات جمعی، کشیده شدهاند.در ماه اوت 1992، رزونامة این اتحادیه، که با همان نام، منتشر میشود، به اتهام توهین به دولت، تحت تعقیب قرار گرفت. اما، دادگاه رسیدگی به شکایت دولت، روزنامة «بیرلسو» را تنها به سبب عدم درج اطلاعات راجع به مشخصات این روزنامه، مقصر شناخت و انتشار آن را برای یک ماه، معلق ساخت. اعمال قوانین مربوط به ممنوعیت توهین به مقامات دولتی، همراه با محدودیتهای موجود دربارة انتشار نظریات ناسیونالیستی افراطی، معرف آن است که مطبوعات قزاقستان، به عنوان پشتیبان حکومت و ضامن ثبات کشور،نگریسته میشوند. (Brown, 1995,pp.257-258)

بزرگترین خطر موجود در برابر مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی قزاقستان، کمبود منابع مالی است. یکی از مسائل مالی مهم مطبوعات، تهیه کاغذ روزنامه است. زیرا رهبران شوروی سابق، که آسیای مرکزی را بیشتر به عنوان یک مرکز تولید موادخام و نه یک مرکز صنعتی، مینگریستند، هرگز برای تأسیس کارخانههای کاغذسازی در قزاقستان و جمهوریهای دیگر این منطقه، اقدام نکردد. به طوری که اکنون هم، مانندگذشته، جمهوری قزاقستان ناچار است، کاغذ موردنیاز خود را از روسیه وارد کند. از زمان آزادسازی قیمتها، دراوایل سال 1992، در این جمهوری، قیمت کاغذ و هزینة حمل آن از روسیه، به شدت افزایش یافتهاند. از سال 1993، به سبب صدور تصویب نامهای از سوی دولت فدراسیون روسیه، برای دریافت عوارض خروج کاغذ از این کشور،مسئله افزایش قیمت آن، شکل حادتری پیدا کرده است. بدین گونه، مطبوعات قزاقستان، مانند مطبوعات سایر کشورهای جدیدالاستقلال آسیای مرکزی، ناچار شدهاند، برای مقابله با افزایش هزینههای چاپ و انتشار، بهای نسخههای خود را بالا ببرند یا از تعداد صفحات و نیز تیراژ آنها، بکاهند و یا شمارههای کمتری در طول هفته، منتشر کنند. دراین میان، اتحادیة روزنامهنگاران قزاقستان هم برای چارهجویی در برابر بحران اقتصادی مطبوعات، به جای کوشش در جهت جست و جوی منابع مالی تناوبآمیز، همچون آگهیهای بازرگانی، به درخواست حمایت مالی بیشتر دولت از روزنامهها و مجلهها، از طریق افزایش کمکهای مستقیم و معافیتهای مالیاتی، رو کرده است.اتحادیة مذکور، که ظاهراً به امنیت مالی مطبوعات، بیش از استقلال آنها در مقابل دولت، توجه دارد، از خطر استیلای گردانندگان مؤسسات بزرگ سرمایهداری، بر روزنامهها و مجلهها، ابراز نگرانی نموده است. به همین لحاظ رئیس جمهوری قزاقستان، در آوریل 1993، با توجه به نگرانی مذکور و به منظور حمایت مطبوعات و سایر وسایل ارتباطی در برابر انحصارها، فرمان ویژهای، صادر کرد. (Brown,1995,pp.258-259)

توسعة استقلال مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی قزاقستان، با توجه به آزادی گستردهتر آنها، در مقایسه با ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان، امری بدیهی است. در عین حال، حکومت این جمهوری، به شیوههای نظارتی خود بر مطبوعات، با توجه به این پیش فرض که حق دارد راجع به اینکه چه اخباری، مناسب و مطلوباند، تصمیم بگیرد و علیه نشریاتی که نسبت به رئیس جمهوری توهین میکنند یا تحریک به بی نظمی مینمایند، اقدام کند، ادامه میدهد. مسائل مربوط به مرحلة انتقال از اقتصاد متمرکز سوسیالیستی به اقتصاد آزاد سرمایهداری هم موانع مضاعفی در برابر گسترش استقلال مطبوعات و وسایل ارتباطی دیگر قزاقستان، پدید میآورند. (Brown,1995,pp.258-259)

نتیجهگیری: مسائل کنونی و چشماندازهای آینده

بررسی در وضع مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی جمهوریهای آسیای مرکزی در سالهای پس از استقلال آنها، نشان میدهد که جمهوریهای مذکور، در این زمینه نیز مانند زمینههای دیگر زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خویش، با مسائل خاص دورة انتقال به جوامع پیشرفته و دموکراتیک و دارای حاکمیت ملی و هویت فرهنگی، روبرو هستند.

در واقع، منطقه آسیای مرکزی، برخلاف ترکیة عمثانی و ایران، که با برخورداری از استقلال ملی، به ترتیب از اوایل قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم، به تجدد خواهی و آزادی طلبی رو کرده بودند، اکنون با استقلال یابی ناگهانی، برای اولین بار فرصت تعیین نظام سیاسی و اقتصادی جدید مورد علاقة خود را بدست آوردهاند. زیرا، این منطقه که در دوران نوزایی فرهنگ ایرانی و از طریق شکوفایی زبان فارسی در قرون سوم و چهارم هجری (قرون نهم و دهم میلادی) ، به یکی از مراکز مهم تمدن جهانی تبدیل شده بود وشعرا و دانشمندان مشهوری همچون رودکی و ابن سینا، پرورش داده بود و در قرون بعد هم با وجود تحمل لطمات سنگین حملة مغول، به سبب اهمیت اقتصادی جادة ابریشم و قدرت و عظمت آخرین امپراتوریهای بزرگ اسلامی در ایران و شبه قارة هند و ترکیة عثمانی، جایگاه جهانی ممتاز خود را حفظ کرده بود، به دنبال تسلط قدرتهای استعماری اروپایی بر راههای دریایی، از قرن هفدهم میلادی، دچار انحطاط و عقب ماندگی شد و سرانجام در نیمة دوم قرن نوزدهم، تحت استیلای امپراتوری روسیه قرار گرفت و پس از آن نیز بر اثر انقلاب بلشویکی 1917، به بخشی از اتحاد جماهیر شوروی تبدیل گردید و بدین ترتیب، تا زمان فروپاشی این اتحاد، هرگز امکان تصمیمگیری مستقل دربارة توسعة ملی و حاکمیت سیاسی و فرهنگی خود را پیدا نکرد.

اما اکنون نیز کشورهای جدید آسیای مرکزی، با وجود برخورداری از استقلال سیاسی و حاکمیت ملی، هنوز امکانات لازم برای استفاده از این موقعیت مطلوب را دارا نیستند و به همین لحاظ در زمینة مطبوعات هم مانند همة زمینههای دیگرتوسعة ملی، با تعارضهای و دشواریهای گوناگون مواجهاند.

تردید نیست که یکی از مقتضیات عمدة پیشرفت مطبوعات و وسایل ارتباطی دیگر، توسعة سیاسی جوامع است. درحالی که در جمهوریهای تازة آسیای مرکزی، صرفنظر از کسب استقلال سیاسی آنها، نظامهای دولتی حاکم، با وضع پیش از فروپاشی شوروی، تفاوت مهمی پیدا نکردهاند. زیرا دراکثر این جمهوریها،همان رهبران حزبی دولتی پیشین قدرت را در دست دارند و احزابی که تحت رهبری آنان، با نامهای جدید، فعالیت میکنند، همان احزاب کمونیست قبلیاند. بدین گونه، در جمهوریهای یاد شده، به سبب تداوم رهبری شخصی و قدرتگرای گذشته، عملاً امکانات کثرتگرایی سیاسی و فعایت احزاب متعدد نیز پدید نیامدهاند و در چنین شرایطی، طبیعتاً با وجود پیش بینیهای قوانین اساسی و قوانین مطبوعاتی و ارتباطی این جمهویها در مورد آزادی بیان و آزادی مطبوعات و اطلاعات، مقدمات ضروری برای حفظ و حراست این آزادیها، فراهم نشدهاند و حکومتها همچنان به کنترل نشریات و محدود کردن آزادی فعالیت آنها، ادامه میدهند.

شرایط اقتصادی موجود در کشورهای جدید الاستقلال آسیای مرکزی هم برای توسعة مطبوعات، مساعد نیستند. زیرا در سالهای اخیر، تحت تأثیررها ساختن اقتصاد سوسیالیستی و رو کردن به اقتصاد سرمایهداری وعدم تداوم کمکهای قبلی دولت مرکزی اتحاد جماهیر شوروی در زمینة تأمین کاغذ وتجهیزات چاپی، مؤسسات مطبوعاتی اینکشورها با مشکلات فراوانی روبرو شدهاند. به طوری که بر اثر افزایش بهای کاغذ و هزینههای دیگر تهیه وتولید روزنامهها ومجلهها، در اغلب این کشورها، تیراژ نشریات کاهش یافته است وتأسیس مطبوعات جدید هم دشوارتر گردیده است.

عوارض بحران هویت ملی و فرهنگی، که از دوران اشتراکی سازی جمهوریهای آسیای مرکزی، باقی ماندهاند، نیز از موانع پیشرفت مطبوعات به شمار میآیند. دراین زمینه، سیاستهای زبانی تحمیلی و به ویژه، تغییر الفبای فارسی – عربی زبانهای ملی جمهوریها، به الفبای سیریلیک روسی و قطع رابطة آنها با میراث فرهنگی و تاریخی گذشته،توجه بیشتر به جمعیتهای شهری روسیگرا و روسی زبان و کم توجهی به اکثریت روستانشین و از جمله، تمرکز مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی در شهرهای بزرگ، به توسعة متعارف این کشورها، لطمات زیادی وارد کردهاند.

در سالهای اخیر، سیاستهای جهانی سازی اقتصاد سرمایهداری هم در برابر خلاء ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشورهای جدید الاستقلال آسیای مرکزی را در معرض استیلای شرکتهای بزرگ فراملی قرار دادهاند و در این میان همراه با شیوههای عملیاتی تازة لیبرالیسم اقتصادی در مورد «مقررات زدایی»، «خصوصیسازی» و «آزاد سازی» فعالیتهای مختلف. برای سلطة کمپانیهای عظیم ارتباطی غربی بر مطبوعات و رادیوتلویزونهای این کشورها هم، مانند نمونههای مشابه آنها در ممالک سوسیالیستی سابق اروپای شرقی، امکانات مساعدی، پدید آمدهاند. درهمین جهت، سیاستها و برنامههای ارتباطی جدید «یونسکو» که از اوائل دهة میلادی حاری، براساس اصل آزادی مطبوعات و جریان آزاد اطلاعات، در سراسر جهان، از کثرتگرایی و استقلال وسایل ارتباط جمعی، حمایت میکنند و اصولاً از جاذبههای مهمی برخوردارند، نیز به تشدید گرایشهای جهانی سازی در ادارة مطبوعات وارتباطات جمعی دیگر کشورهای آسیای مرکزی، کمک میکنند.

در برابر مسائل و مشکلات یاد شده، جوامع آسیای مرکزی برای نیل به توسعه و پیشرفت مطبوعات، مانند سایر زمینههای توسعه ملی، به دگرگونیهای بنیادی نیاز دارند. مرحلة کنونی تحول این جوامع، که با استقلال ناگهانی آنها، ایجاد شده است، قاعدتاً با پیدایی و گسترش جنبشهای نوین سیاسی، به مرحلههای دیگری، گذر خواهد کرد. نظامهای کنونی حاکم بر این کشورها در دهههای آینده، تحت تأثیر پویاییهای عمومی به سوی تقویت جوامع مدنی خواستار دموکراسی، دگرگون خواهند شد. در این مسیر، وضع ممتاز جمهوریهای آسیای مرکزی در برخورداری از سطح بسیار بالای جمعیت با سوادان در مقایسه با سایر کشورهای درحال توسعه، نقش تعیین کنندهخواهد داشت. همچنین، توجه بیش از پیش کشورهای مذکور، به احیای هویت ملی و فرهنگی گذشته و ارج گذاری به همکاریهای متقابل و نیز همکاریهای منطقهای با کشورهای هم فرهنگ و هم منفعت همسایه، میتوانند به حفظ ثبات سیاسی وجلوگیری از تحریکات تشنجانگیز داخلی در این جمهوریها و در میان آنها و ایجاد شرایط مساعد برای توسعة ملی و دموکراتیک آنها، مساعدت کنند.

کتابنامه:

«قانون قزاقستان دربارة مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی». مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال سوم، دورة دوم. شمارة 6، پاییز 1373. صص 293 تا 306.

کاظمی،تاج محمد، مطبوعات ترکمنستان، توسعة ملی و هویت جویی فرهنگی: تحلیل محتوای چهار روزنامه ترکمنستان در مقطع سال 1994 (1373)، پایاننامة کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، گروه علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکدة علوم اجتماعی دانشگاه علامة طباطبایی، سال تحصیلی 1375 – 1374.

کولایی، الهه، «حقوق اساسی و نهادهای سیاسی در آسیای مرکزی: با تأکید بر قزاقستان. مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال چهارم، دورة دوم، شمارة 10، تابستان 1374 صص 39 تا 61

- معتمد نژاد کاظم: «بازشناسی روزنامهنگاری تقلیدی غربی در شرق» در کتاب روزنامهنگاری: با فصلی جدید در بازنگری روزنامهنگاری معاصر. تألیف کاظم معتمدنژاد با همکاری ابوالقاسم منصفی. تهران مرکز نشر سپهر، چاپ چهارم، 1372، صفحات 446 تا 464.

Bennigsen, Alexandre et chantal Lemercier, Qvelquejay La Presse et le Mouvement National Chez les Musulmans de Russie avant 1920. Paris: Mouton, 1964.

Bertrand, Andre, “Naissanlce d’vne Opinion Publique au Tajikistan: Tour d”Horizon sur les Journaux des Partis d’Opposition,” in Catherine Poujfol (Sous la Direction de). Asie Centrale; Aux Confins des Empires, Reveil et Tumulte. Paris: Edition Autrement, 1992. Pp.205-215.

Brown Jeff L,” Mass Media in Transition in Central Asia”, Gazette, Vol 54,No,2,1995. Pp.249-266

Hadlow, Martin, The Situation of Media in Central Asia. Paris: Unesco, Document KAZ/92/10, 24 September 1992.

Hiro, Dilip, “Old Wine in New Bottlen.” Index on Censorship. Vol,22,No.7, july – August 1993.,p.30

Index On Censorship, Vol.21, No.6 June 1992., p.38 and No.9, October 1992.,p.45. Izvestia,21 March 1992.

Jahangiri, Guissov,” Anatomie D”Une Grise. Le Poid des Tensions entre Regions au Tadkikistan”. Cahiers d”Etudes sur la Mediterranee Orientale et le Monde Turco-lranien (C.E.M.O.T.l) . No. 18, Juillet – December 1994., pp. 37-70.

Kouspanova, Aigoul, “Les Medias Kazakhstanais dans la Tourments de la Democratie Naissante.”Cahiers d’Etudes sur la Mediterranee Orientale et le Monde Turco – lranien (C.E.M.O.T.I) No. 18, Juilet. Decembre 1994 ., pp. 196-210.

Le Monde Diplomatique, Decembre 1992. P.14.

Maryniak, lrena, Dislodging the Buffer. Index on Censorship, Vol.21,No.3.March 1992., pp.30,31.

Rad, Mina,” Les Medias au Tadjikistan”. Cahiers d’Etudes sur la Mediterranee orientale et le Monde Turco-lranien (C.E.M.O.T.I), No 20 Juillet – Decembre 1995,pp.211-224.

Reporters Sans Frontieres. 1995 Report: Freedom of the Press throughout the World.

London/ Paris: John Libbey, 1995.

Unesco Attitudes to Mass Media in Kazakhstan, Uzbekistan and Kyrgyzstan: Results of a public Opinion Survey. Paris: Unesco, Docuiment KAZ/92/9, August 1992.

Unesco Statistical Yearbook 1995. Paris: Unesco.1995.

__________________________

* استاد رشتة علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، دارای دکترا در رشتههای حقوق، علوم سیاسی و روزنامهنگاری

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان